سایر منابع:
سایر خبرها
آقای مسئول آن شب شوم را چقدر راحت فراموش کردید!
جای در آغوش گرفتن دخترش روی تخت بیمارستان تحت عمل های مختلف جراحی قرار گرفت و 17 روز بستری شد. او که بعد از گذشت 35 روز همچنان حال خوبی ندارد، در بیمارستان تحت عمل های جراحی مختلفی قرار می گیرد. این سرباز تحصیلکرده درباره شب حادثه به شهروند می گوید: آن شب با همسرم تماس گرفتم و برگشتنم را به او اطلاع دادم. می خواستم هرچه زودتر به خانه برسم و دختر دو ساله ام را ببینم. دلم برایش تنگ شده ...
دخترنوجوان در دام شیطانی مرد میانسال
... مادر شهره افزود: این دخترم خیلی کم حرف و خجالتی است و هنوز هم باورم نمی شود او با این جثه نحیف و لاغر مرتکب چنین اشتباهی شده باشد. زن 37 ساله در حالی که خودش را نفرین می کرد گفت: من مقصرم، باید بیشتر هوای بچه ام را می داشتم تا این مشکل به بار نمی آمد. قبول این مطلب که فرد مزاحم چهار سال از شوهرم بزرگتر است برایم قابل هضم نیست. همین مسأله که پاره تنم مدتی است از طریق ...
قتل پدر به خاطر پیامک های عاشقانه
. حتی چند بار به همسرم پیشنهاد طلاق دادم اما حاضر نبود از هم جدا شویم تا این که با کمک پسرم و دخترم نقشه کشیدیم وی را به قتل برسانیم. صبح روز جنایت وقتی ابراهیم از خواب بیدار شد پسرم مرا بیدار کرد و گفت: این بهترین فرصت است، پدر را بکشیم. زمانی که ابراهیم مشغول کار بود، پسرم از پشت به وی حمله کرد، سپس من نیز به کمکش رفتم و با چاقویی که در دست داشتم دو یا سه ضربه به وی زدم و بعد چاقو را به ...
شوهرم خبر ندارد که من به رضا دلبسته شدم و با او بودم
دیر به خانه برمی گشت وهمش با دوستانش بود بعد از چند وقت رفتارش با من فرق کرد و همش فحاشی می کرد تااینکه فهمیدم معتاد شده .... از یکی از دوستاش به اسم رضا برای ترک دادن حسین کمک خواستم تقریباً اکثر مواقع با حسین در مورد مضرات مواد مخدر صحبت می کرد ولی گوش حسین به این حرف ها بدهکار نبود تا اینکه به زور بردیمش کمپ... حسین سه ماه کمپ بود ومن خرجی نداشتم رضا از وضع آشفته من سوء استفاده ...
فیلمی را دیدم که دوستم با همسرم بود / فکرش لحظه ای رهایم نمی کرد
عمدی و شرکت در آدم ربایی صادر شد تا متهمان محاکمه شوند. قاضی اکبر رنجبر - رئیس و 4 قاضی مستشار دادگاه کیفری استان البرز قرار است بزودی به پرونده این جنایت رسیدگی کنند. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: فیلمی را دیدم که دوستم با همسرم بود / فکرش لحظه ای رهایم نمی کرد اقدام وحشیانه و زشت پدر در خانه/ دختران سراسیمه به کوچه دویدند ...
کتاب معمای عشق 2 با سرگذشت مهدی بسته شد/ همسرم، انتخاب پدر شهیدم بود
اردیبهشت ماه 95 به سوریه رفت و 20 خردادماه 95 همزمان با سوم رمضان به شهادت رسید. خانم مداح، دختر سردار شهید باقر مداح از شهدای دفاع مقدس بود که از سه سالگی سایه پر محبت پدر را بالای سرش نداشت و امروز در بیست و هفتمین سالگرد شهادت پدر، بر سر پیکر مطهر همسر مدافع حرمش حاضر شد تا دست تقدیر دو نشان افتخار از پدر و همسر شهید را نصیبش کند. می دانستم خاطرات بسیاری در ذهن همسر شهید مرور ...
عشق به پسر همسایه باعث شد به همسرم خیانت کنم /زندگیم را باختم
...، نگرانی خاصی داشتم، اما آرام آرام با حرف های عاشقانه رحمان بر ترس خودم غلبه کردم. این گونه بود که ملاقات های من و او هر روز بیشتر می شد و از طریق شبکه های اجتماعی نیز مدام با یکدیگر در ارتباط بودیم. رحمان اصرار می کرد از همسر و فرزندانم جدا شوم و با او ازدواج کنم. من هم که با تفکری احمقانه به رویاهای دوران نوجوانی بازگشته بودم، با بهانه جویی های متعدد، هر روز زندگی را به کام همسرم ...
روانکاوی برای من هیجان انگیز است
های مدرن درمانی جدید هم این متد کمک بزرگی به ما می کند. به دوران کودکی تان برگردیم چند خواهر و برادر داشتید؟ ما در خانواده 6 فرزند بودیم، سه دختر و سه پسر. من فرزند پنجم خانواده هستم. در سال های آخر دانشکده پزشکی که بودم که متاسفانه یک برادر و خواهر من، به فاصله دو سه سال و پدر و مادرم هم در دهه 70 فوت کردند. فعلا ما چهار نفر هستیم و جز من بقیه خانواده در آمریکا زندگی می کنند. ...
پریا دغدغه جوانان را دارد
که امکانش فراهم شد این مجموعه را بسازید و کارگردانی کنید؟ حقیقتا علاقه ای به این کار ندارم. ترجیحم این است در همان وظیفه ای که بر عهده ام گذاشته شده ایفای مسئولیت کنم و به دنبال حوزه های های مختلف دیگر نباشم. با یک دست دو هندوانه برنمی دارم و تلاشم این است که همان بار خودم را بدرستی به مقصد برسانم! به مجموعه پریا برگردیم. تجربه همکاری با سعید سهیلی زاده را چگونه دیدید؟ از بازی ...
ماجرای خواستگاری ویژه احمد توکلی/ گمانه زنی هایی درباره مقصود جناب وزیر از کلمه این !/ شروع بازی ...
...، ملت هم دیگر نمی پذیرند "همه چیز تقصیر قبلی هاست"، کابوس بزرگی است؛ خیلی بزرگ! احمد توکلی در خصوص ماجرای ویژه خواستگاریش نوشت: موقع ازدواجم، یک خواستگاری ویژه از همسرم داشتم. دانشجوی مذهبی بودم و مادرم اصرار داشت که دختر خاله اش را انتخاب کنم که برادرش همبازی کودکی های من بود و گاهی هم به اصرار من او و دختر خاله او را که دو سالی از ما کوچکتر بودند به عنوان نخودی وارد بازی میکردیم ...
خاطره های ماندگار علامه طباطبایی از لسان دخترشان
است خواندنی و شاید کمتر شنیده شده از سبک زندگی علامه ی عصر ما که او همه را با جزئیات و خیلی خوب به خاطر دارد. روایت هایی از رابطه ی سرشار از عشق و محبت میان مرحوم مادرش و مرحوم علامه و ارتباطش با بچه ها در خانه که هر یک می توانند برای ما درس زندگی باشند. در ادامه مشروح گفتگوی همشهری آیه با ایشان منتشر می شود. *خانم طباطبایی! شما فرزند چندم مرحوم علامه هستید؟ ما دو برادر و ...
اعدام متعرض به کودکان در ملأعام
را معرفی کنم. وقتی شوهرم مرتکب قتل شد، من و بچه ام خانه نبودیم. با ثبت اظهارات زن جوان، به سرعت تیمی از کارگاهان به محل اعزام شدند و شوهر او را دستگیر کردند. او که همراه همسر و فرزندش، در همسایگی خانواده حنانه زندگی می کرد در بازجویی ها به آزار و اذیت دختر بچه ها و قتل حنانه اعتراف کرد. او درباره روز قتل گفت: روز حادثه حنانه را دیدم که بستنی به دست در حال رفتن به سمت پایین محله است. به ...
این بهترین تصادف عمرم بود!!
وقتی بزرگ شدم با تمام دست و پا چلفتی بودنم در کنکور شرکت کردم و در رشته مورد علاقه ام قبول شدم.روزی که نتیجه ها اعلام شد، همه خوشحال بودند به جز مادرم. مادرم با نگرانی می گفت: "همیشه مواظب این بچه بودم، زخم و زیلی بود. حالا توی شهر غریب اونم شهری مثل تهران من چه خاکی تو سرم بریزم؟ " پدر هم فیلسوفانه چنین جواب می داد:وقتی چشم تو دنبالش نباشه، سعی می کنه حواسش رو جمع کنه. بهاره که دیگه بچه نیست ...
آمدم، ماندم رستگار شدم
تشخیص می دادم و نسخه می نوشتم. هر وقت هم سرم خلوت می شد، یاد همسرم می افتادم و با خودم می گفتم غلامرضا الان کجاست و چه می کند؟ کار، مرا از فکر کردن به چیزهای بیهوده دور می کرد برای همین تصمیم گرفتم که بیشتر کار کنم، آن هم در موقعیتی که با ایما و اشاره متوجه مشکلات بیمارانم می شدم. زمانی که آنها را معاینه می کردم در دلم از خدا می خواستم که نگهدار همسرم باشد و از او مراقبت کند . طبابت با ...
فرار یک دختر از خود، نه از خانه!
خانواده بودم. برادرم مرا جوجه اردک زشت صدا می زد ودر میهمانی ها و مراسم فامیلی نیز هر کس سعی می کرد شوخی شوخی متلکی بار مادرم کند که این چه وقت بچه آوردنت بود و از این حرف ها. شنیدن این نیش و کنایه ها از دوران کودکی برایم عجیب بود ولی آنچه خیلی عذابم می داد حرف های پدرم بود. دختر نوجوان آهی کشید و افزود: بعد از تولد من، مادرم دچار بیماری دیابت شد و این مسأله خانواده ...
11 رفتاری که باید به کودک تان بیاموزید
مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنش های شما درس بگیرد. 3. به همسرتان محبت کنید برخی ازدواج ها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل می شوند، اما اگر می خواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچه ها و در طول سفر به کودکان نشان می دهد که عشق و دوست داشتن ...
همه وسایل ناصر را بخشیدم جز شیشه عطرش + صوت
زند و می گوید: یک بار پسرم در خیابان خاوران گم شد، اما در میدان خراسان پیدایش کردم. اما نمی دانم چرا در این سی و چهار سال پیدا نشد و امروز بعد از این سال ها... . گریه امانش را نمی دهد و ناگاه صدای ناله از طرف دیگر معراج شنیده می شود. خانم جوانی گوشه ای نشسته و زمزمه می کند: انتظار به سر آمد، مسافر بهشت آمد، زائر کربلا آمد. مادر اشاره می کند که دختر بزرگم است و چهار سال از ناصر ...
بازیگران ایرانی از چه چیزهایی می ترسند!
...> فکر می کنید منشاء این ترس کجاست؟ شاید از کودکی من شروع شده باشد؛ اینکه همیشه به بچه ها می گویند به هاپو نزدیک نشو، گازت می گیرد یا حرف هایی از این نوع. البته یادم است چند سال پیش چند سگ هار، دختر یکی از همکارانم را در شهرک غرب زخمی کردند و سپس او فوت کرد و این خاطره باعث شد من بیشتر از سگ بترسم. آیا تراپی در مورد نترسیدن از سگ برای شما مفید بود؟ بله، خیلی زیاد. من متوجه شدم ...
احمد توکلی: از چهره ام، مهربان ترم
...، یک خواستگاری ویژه از همسرم داشتم. دانشجوی مذهبی بودم و مادرم اصرار داشتند که دختر خاله ام را که همبازی کودکی های من بود را انتخاب کنم. من گفتم باید بررسی کنم که آیا این خانم انقلابی هست یا نه و اصلا" حاضر هست با من زندگی کند. کتابخانه ای درست کردم و از برادر این خانم حسین ، خواستم تا قسمت کتابخانه خانم ها را به خواهرش بسپارد که دیدم در این آزمایش موفق بود. بعد از مدتی شنیدم که یک ...
نقشه شوم پدر و مادر برای آزار و اذیت دختر 19 ساله توسط پسر دایی
متنفر بودم.... او بدترین کار ممکن را با دخترش کرد! شروع به گریه کردم که بگذار از این زندگی راحت شوم و فریاد زدم چرا نگذاشتی؟؟؟؟ پدرم دوباره شروع به کتک زدن من کرد. فردای آن روز من و پسردایی ام عقد کردیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم. بعد از ازدواج، ارتباطم با مصطفی به کلی قطع شد، از خانواده ام متنفر بودم اما بعضی وقت ها به بهانه دیدن آنها به خانه شان می رفتم تا ...
سست شدن پایه های مذهبی از علل اصلی تک زیستی و ازدواج سفید
دختر یا نگاه محبت آمیز مادر به پسر وجود دارد و متقابلاً بقیه اعضای خانواده هم به این صورت؛ در حالی که من مقاله ای را که مطالعه می کردم که در آن مقاله آمده بود که در آلمان بسیاری نوجوانان از دست پدران خود از خانواده فرار کرده بودند به خاطر اینکه در خانواده، امنیت اخلاقی وجود نداشت این یعنی منهدم شدن خانواده و اصلاً نمی توان اسم خانواده روی این گونه خانواده ها گذاشت. وقتی ما این مباحث را در ...
زهرا نادری: استان ما تنها مدال آور خودرا نمی شناسد/ هدفم مدال بازیهای آسیایی اندونزی است
او در 21 سالگی چند مدال آسیایی دارد و تنها بانوی ایزانی است که توانسته در مسابقات قهرمانی آسیا قهرمانانی از قزاق و ترکمنستان و قرقیزستان را ببرد. اگر مصدوم نمی شد در قهرمانی آسیایی ازبکستان هم مدال کسب می کرد اما حالا که دوران نقاهت را طی می کند به مدال بازیهای آسیایی اندونزی چشم دوخته و مصمم است این افتخار را کسب کند: تمام آسیا باید به افتخار ایران و قهرمانی من دست به سینه بایستند و پرچم کشورم ...
تربیت اسلامی، طلاق کمتر/ طلاق جامعه را مضطرب می کند
دانشگاه یادآور شد: ارزش های مشترک ایجاد کننده تفاهم در زندگی است بر همین اساس زوج هایی که ارزش های مشترکی داشته و باورهای مشابهی با بهره گیری از تعالیم دینی دارند تفاهم بیشتری دارند و طلاق در آنها به مراتب کمتر است. وی با تاکید بر اینکه پرورش و تربیت از پوشاک، خانه و خودرو برای فرزند واجب تر است، گفت: تربیت خوب فرزند را انتخابگر و عاقل بار می آورد که می تواند آینده و همسر خود را به درستی ...
دختر عموجان، همه مردها بروند جبهه و من بشینم!
شماها راحت راحت است . همسر شهید اعلام کرد: وقتی خبر شهادت همسرم را آوردند، فرزند دومم دختر خردسالی بود، او اشک بسیاری برای پدرش ریخت، شوک بسیار بدی به دخترم وارد شد و افسردگی سختی گرفت که بعد از چند سال از افسردگی شدید فوت کرد و فرزندم سومم هم که پسر بود در یک سانحه رانندگی فوت کرد . وی ادامه داد: من و بچه ها وابستگی بسیار عجیبی به شهید داشتیم زندگی زیبای من در عرض چند سال تبدیل یه ...
حمید رسایی: رفراندم برای رابطه با آمریکا؟ موافقم! (2)
...، آن وقت باید گفت سیستم هم فاسد است. چند فرزند دارید؟ - دو پسر و یک دختر دارم. کوچکترین پسرم 9 سالش است که از دیروز تا حالا 4 جلد کتاب نوشته. خودش چند ورق را به هم چسبانده، نقاشی هم برایشان می کشد. یکی میمون قهرمان است، یکی مرغ و خروس و ... دیشب ساعت سه نصف شب قبل از سحری خوردن کتاب فروشی راه انداخته بود به ما می فروخت. بچه های بزرگترم هر دو رشته گرافیک هستند. پسرم 24 ...
روح الله با خدا ماند و پادشاهی کرد
...> اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسین مهدی را داد. از حس و حال آقا روح الله وقتی که پدر شدند، بگویید؟ خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد همه اش خدا را شکر می کرد و دعا می خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد می گفت خیلی کوچک است و می ترسم که از دستم بیفتد روی زمین. وقت هایی که اسماء در بغل من بود فقط سراغش می آمد و با او حرف می زد، بوسش ...
کابوس ونزوئلای من
وعده غذا برای خانواده خود تهیه کنم و به خانه ببرم، برای پسر 8ساله و دختر 10 سال هام و البته همسرم آیزاک. حدود ظهر است. آونگ وار نانوایی های منطقه را برای پیدا کردن نان جست وجو می کنم. وارد آخرین نانوایی که می شوم بی صبرانه منتظر پاسخ زن جوان فروشنده نان هستم: سرکار خانم، ما فقط ساعت 5 بعدازظهر، نان را عرضه کرده و می فروشیم. در هنگام خروج از نانوایی، متوجه برگه ای می شوم که روی شیشه در ورودی چسبانده ...
رئیس سازمان ملی استاندارد در قابی متفاوت/ برای حل اختلاف با همسرم، برای هم نامه می نوشتیم
و پس از به دنیا آمدن فرزند اولمان احساس ضروت کردیم و با قرض و فروش طلاهای عقد، ماشین هم خریدیم. *شما چند فرزند دارید؟ به چه کاری مشغول هستند؟ دو فرزند دارم. یک دختر و یک پسر. پسرم اخیراً درس خود را تمام کرده است و لیسانس مهندسی مواد از دانشگاه علم و صنعت دارد. دخترم نیز دانشجوی مهندسی صنایع از دانشگاه امیرکبیر است. *فرزندانتان پس درس خوان هستند. (خنده ...
از تهران تا لس آنجلس با لادن طباطبایی
.... اینکه اگر من نباشم چه بر سر فرشته ام می آید؟ اگر خیالم راحت باشد دلتنگ نمی شوم. همه جای دنیا خانه من خواهد بود اگر بتوانم مفید و مثبت باشم. در چهار سال گذشته خیلی صبوری کردیم، چقدر حرف شنیدیم، دشمنی دیدیم، دروغ شنیدیم، چه سنگ ها که جلوی پای مان نینداختند، چه اشکالاتی که نتراشیدند و چقدر انرژی من بیهوده تلف شد و وقت گرانبهای سها از دست رفت. با همه اینها من از پا ننشستم و نمی نشینم. می دانم ...
یک ذره شوم ز خاک پاک وطنم + تصاویر
نامه حاضر می شویم . سال قبل دختر هنرمندتان نیوشا احمدزاده یک دوره کلاس یا کارگاه های آموزشی نقالی را در شهرستان ایذه برگزار کردند درباره روند این برنامه ها توضیح دهید؟ چو فرزند باشد به فرهنگ دار بله موضوع آموزش از نظر ما بسیار مهم و اساسی ست امروز تهاجم فرهنگی کودکان در گهواره ما را نیز هدف قرار داده است . متولیان فرهنگی باید به این موضوع نگاه ویژه تر و خردمندانه ...