سایر منابع:
سایر خبرها
شعر نوجوان، حامد محقق و اتوبوس
) موسویان، یادداشتی نوشته بودم و در مقدمه اندکی از فلسفه و وضعیت کلی ادبیات کودک و نوجوان امروز سخن گفته بودم. وقتی به کتابی مثل از خودم سوال می کنم و شاعری مثل حامد محقق می اندیشم آن فلسفه و آن کلیات دوباره پیش چشمم جان می گیرند. چند سطر از آن یادداشت: در بین مولفان و تولیدکنندگان در کل شاید بتوانیم بگوییم دو گرایش و دو تلقی در زمینه ادبیات نوجوان وجود دارد، که دست بالا با اولی ست. و آن هم ...
از برگزاری جشن حافظ و اعلام زمان ساخت "شهرزاد2" تا آخرین وضعیت لوریس چکناواریان
عنوان کردند و همین موضوع باعث شد که دیگر سلامتی ام را به طور کامل به دست نیاورم. رنجبر تصریح کرد: پس از این اتفاق چند روزی در بیمارستان بستری بودم و پس از اینکه وارد منزل شدم، دوباره پس از چند روز همان حالت به من دست داد و پسرم از این موضوع بسیار ابراز نگرانی کرد و بنده را برای بستری شدن در بخش آی سی یو به بیمارستان خاتم الانبیاء منتقل کردند و پس از گذشت 15 روز پزشکان اعلام کردند که بنده هم ...
بخش های خواندنی کتاب زندان الرشید
کمکم کردی؟ پس آن همه دعا و قرآن که خواندم چه؟ همیشه از اسارت متنفر بودم. در جنگ تصور هر مسئله ای را داشتم جز اسارت. آن قدر از اسارت متنفر بودم که تصمیم گرفتم فرار کنم تا آن ها به من شلیک کنند و شهید شوم ولی دوباره به خودم نهیب زدم: این شهادت نیست؛ خودکشی است. مرد باش و مقاوم بایست. یکی از سربازها جلو آمد و با تکه سیم تلفن صحرایی دست هایم را از عقب بست. ساعت 9 صبح پنجم تیرماه ...
پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان
پدرومادرم خوشوبش می کنم و بعد هم درسم را می خوانم. در تمام این سال ها شاگرداول بوده ام و ذره ای کم نیاوردم. چادرم را هم محکم روی سرم نگه داشته ام تا کسی فکر نکند چون فرد بی اراده ای هستم و... . چندروزقبل مادرم از همسایه مان مقداری پول قرضی خواست تا هزینه ثبت نام پیش دانشگاهی ام را جور کند. زن همسایه با پررویی تمام مرا برای پدر شصت ساله اش خواستگاری کرده و می گوید: شما که سروته ندارید، شر ...
اثر زندگی تو(داستان کوتاه)
نگاه من و اون طلاقی بشه میشه خدا ؟؟؟؟ میدونم که نمیشه کنترل خودم رو از دست دادم و بلند زدم زیر گریه زار زار این بار من کل بیمارسونو تو اون سکوت به هم ریختم همه ریختن تو از دکترا و پرستارا تا نظافت چیا من و به زور جدا کردن و اونو بردند یهو از حال رفتم صبح شده بود و من بیدار شده بودم دو روز بعد خاک سپاریش بود بی هوا شده بودم بدون توجه به صبحونم زدم بیرون خوانوادشو دیدم خواستم برگردم اما ...
پیشنهاد ازدواج دوم به شوهرم دادم!!
خوشبختی مان تکمیل شده بود تا این که در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش، اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای زندگی ندارم. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ فردی حرفی نمی زدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بوده اند، پس از مرگم آسیب نبینند. به همین دلیل پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم ...
زن شوهرکش: بی گناهم، پسرم قاتل است
مدتی پیش متوجه شدم پدرم از طریق پیامک با یک زن در ارتباط است، موضوع را به مادرم گفتم. صبح روز حادثه خواب بودم، با صدای فریاد پدرم بیدار شدم و دیدم برادرم با چاقو به جانش افتاده است. من نقشی در قتل نداشتم و فقط برای اینکه مادر و برادرم را از دست ندهم، اعتراف دروغ کردم. با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند. ...
اذیت وآزار دختر نوجوان توسط پسرهوس باز /منتظر حکم قاضی برای سقط جنین هستم
را به حساب من واریز کنی جای ما لو نمی رود، آنها که من را نمی شناسند. فردای آن روز وقتی به بانک رفتم که پول ها را جابجا کنم، امیر را دیدم دست در دست دختری هم سن و سال خودم که دل و قلوه به پای هم می ریزند، مغزم از کار افتاده بود آیا باید خوشحال باشم از اینکه سر بزنگاه متوجه خیانتش شدم یا سوگوار از اینکه تنها "مرد مهربانی هایم" را از دست دادم... با او تماس گرفتم و گفتم که همه ...
بغض حافظ ناظری در جشن تولدش/ جناب خان رهبر موسیقی شد! + فیلم و تصاویر
: چند سال بعد این اتفاق افتاد و آن زمانی بود که با پدرم کنسرتی داشتیم و از ما خواستند تا پروژه ای را با هم انجام دهیم. کار به این جا که رسید گفتم باید برای کشور بهترین کار را ارائه دهم برای همین سعی کردم با کمک سونی بهترین ستاره های دنیا را برای ایران جمع کنیم، به همین دلیل ساخت این مجموعه و ارائه آن 5 سال طول کشید. من با دقت و سختگیری که داشتم کاری کردم که همه قطع ارتباط کردند. بهترین ...
در قبال دعواهای فرزندانمان چه واکنشی نشان دهیم؟
به من می گفتند: مگر نمیبینی که شوخی است؟ وقتی می گفتم: به او بگویید بس کند، می گفتند: اینقدر حساس نباش، او فقط دارد شوخی می کند. اما ای کاش به حرف من گوش می کردند". در آن زمان این دختر دوست داشت به او فرصتی بدهند تا به آنها بگوید که گرچه ممکن است این شوخی ها از نظر دیگران خنده دار باشد، اما اغلب برای او آزار دهنده است و او دوست داشت که دست از شوخی بکشند. اما چون ...
حواشی کنکور
چه جوری بازش کنم؟ پنج دقیقه ای از آزمون گذشته بود و من غرق سوال های ادبیات بودم که داوطلبی خانم مراقب را صدا زد و با اشاره به "پکیج" سوال ها گفت: "خانم! ببخشید من این بسته رو چه جوری باید باز کنم؟" مراقب با تعجب نگاهش کرد و گفت: "خوب معلومه با دست، اصلاً تا حالا چه می کردی؟" داوطلب مورد نظر هم با آرامش خاطر گفت: "منتظر بودم که یک چیزی برای باز کردنش بهمون بدید" و بعد با دقت ...
مخیتاریان: مرگ پدرم باعث شد فوتبالیست شوم
ادعا می کند برای موفقیت در لباس یونایتد به هیچکس قول نداده است: من هیچ قولی ندادم. من همیشه گفتم سعی خودم را خواهم کرد. چون وقتی تو قولی بدهی و نتوانی از پسش بربیایی، همیشه تحت فشار قرار خواهی گرفت. من می خواهم هر آنچه می توانم را به کار گیرم تا وارد سطح جدیدی شوم. از کاگاوا مشورت گرفتم یکی از هم تیمی های هنریخ در دورتموند، شینجی کاگاوا، بازیکن سابق منچستریونایتد، بود. مخیتاریان مدعی ...
الهام چرخنده: سفیر حجابم
سربندم را ببندد. تبلیغ برای برگزاری تجمع روز عفاف و حجاب از چندین روز پیش در مساجد، پایگاه های بسیج، دانشگاه ها و ... شروع شده و راهش را به فضای مجازی هم باز کرده است. تجمعی که قرار بود 21 تیر ماه در 17 منطقه از تهران برگزار شود و شهرهای دیگر هم برنامه هایی از این دست داشتند. حتی حضور تک تیراندازها برای محافظت از تجمع عفاف و حجاب در تبریز حاشیه های زیادی به دنبال داشت. چیزی که قرار بود تجمع ...
توطئه خانوادگی برای کشتن شوهر
به گزارش سفیر افلاک دوازدهم دی ماه سال 92 پسر جوانی در ورامین به اداره پلیس خبر داد پدر 43 ساله اش به نام ابراهیم که کارمند شرکت واحد است از خانه خارج و ناپدید شده است. این در حالی بود که همان روز جسدی در بیابان های اطراف ورامین که با مشخصات این مرد مطابقت می کرد، پیدا شد. با کشف جسد ابراهیم، تیم ویژه ای از کارآگاهان برای رازگشایی مرگ او که با ضربات چاقو کشته شده بود، تشکیل شد. بازجویی ...
فرزندم را می فروشم
دیوارهای پادگان می گذریم. به نظر نمی آید که از فروشندگان و خریداران در پارک خبری باشد. درست زمانی که می خواهیم برگردیم. متوجه می شویم در بخش جنوب غربی پارک چند زن و مرد معتاد روی چمن ها نشستند. نزدیک می رویم. خودم را زن ناباروری معرفی می کنم که برای خرید بچه آمده ام. مینا زنی حدود 30 سال و معتاد به هروئین است. ابتدا خودش را به نفهمی می زند. طوری که به او برخورده است. می گوید: من را چه به خرید و ...
مشروح اظهارات اوباما در مجمع ملی حزب دمکرات
.... رسانه های دست راستی و برخی از چپی ها کاریکاتور وی را کشیدند. او به هر آنچه می توانید تصور کنید و برخی چیزها که نمی توانید تصور کنید متهم شده است. اما او می داند وقتی کسی به مدت 40 سال زیر میکروسکوپ قرار می گیرد چنین اتفاقی رخ می دهد. او می داند اشتباهاتی کرده است همانطور که من کرده ام و همانطور که همه ما اشتباه می کنیم. هنگامی که کسی تلاش می کند کاری انجام دهد مرتکب اشتباه هم می شود. این ...
جلیل لیاقت شهید شدن را داشت ...
را دیدم که به همراه تعدادی از دوستانش که لباس احرام پوشیده بودند در حال گذر از جایی بود. به او گفتم جلیل مادر کجا می روی. گفت من پیش دوستانم هستم و جایم همین جاست. بعد از آن دیگر خواب او را ندیدم. مادر کیک تولد جلیل را برش می زند و خوشحالی در نگاهش موج می زند. او به مهمانان برنامه می گوید: خیلی خوشحالم که شما به یاد فرزند شهید من بودید. ازاینکه تولدش را بعد از این همه سال جشن گرفتم ...
زیارتگاهی که صدها شمع و چراغ در آن روشن است
جبهه با اتوبوس در حالی که برایش بلیت هواپیما تهیه شده بود و با کرایه خود به خانه برگشت. مادرم برایم نقل کرد: یک بار امام خمینی(ره) را در خواب دیدم که به من دسته گلی هدیه داد، بعد از آن خواب، خبر مجروح شدن سید قاسم را شنیدم، دو سال بعد امام خمینی (ره) را مجدداٌ خواب دیدم که به منزل ما آمد، مدتی بعد خبر شهادت سید قاسم را برای ما آوردند. مرحوم پدرم تعریف کرد: چند روز قبل از شهادت ...
وقتی دشمن در کمین ما نشسته، قلم ها باید بیدار باشند!
. انقلاب و دفاع مقدس برای من همواره از امور دیگری غیر از امور معمول بوده و هست. بعدها کم کم مسائل به گونه ای دیگر شد و آهنگسازها حاضر نبودند روی شعر آهنگ بسازند، من خودم شعر که می گفتم با آهنگ می گفتم. آهنگسازها روی هیچ کدام از شعرهای من آهنگ نگذاشته اند. *اگر مردم نباشند، مقام ما، بی مشتری است اگر مردم نباشند، مقام ما بی مشتری است. در ادبیات، مردم حرف نخست را می زنند. ما شعر ...
اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب
پشت سر به او حمله کرد و گلویش را گرفت. سپس با چاقو چندین ضربه به شکم او زد. وقتی شوهرم جان سپرد من، محسن و دخترم از ترس جنازه را به بیابان های رمزآباد بردیم و آنجا رها کردیم. وی ادامه داد: من تحت تاثیر حرف های پسرم قرار گرفته بودم و به او قول دادم اگر پلیس به ماجرا پی برد همدستی در قتل را گردن بگیرم. من برای نجات پسرم از قصاص، به دروغ گفتم که چندین ضربه چاقو به شوهرم زده ام. اما حالا می گویم ...
با جوان ترین ایرانی گلزن لیگ قهرمانان اروپا از پا قدم خوب پدر و مادرش تا علاقه کی روش به او
.... همینطور دوستان رسانه ای به من پیغام دادند. دست دوست خودم هم درد نکند. خیلی به من دلگرمی دادند. بردیف سرمربی روستوف هم بعد از بازی گفت تو عملکرد خوبی داشتی ولی یکی دو اشتباه هم انجام دادی. من تلاش کردم خواسته های مربی را در زمین بازی اجرا کنم. به هر حال من جوان هستم و نیاز به تجربه دارم و این رفته رفته به دست می آید. پا قدم پدر و مادرت هم که خوب بود. پدر و ...
پهلوان خرامه ای از زندگی خود می گوید
ها را به او دادم. پس از اینکه نامه را به هئیت 7 نفره دادم، جواب آن را گرفتم تا به خرامه برگردم، وقتی که خواستم سوار اتوبوس شوم که برگردم، پشیمان شدم و به خودم گفتم که در شیراز چرخی بزنم و فردا به خرامه برگردم. به باغ وحش رفتم و مشغول تماشا بودم که سیروس قهرمانی مرا صدا زد، از من سوالاتی پرسید و من هم خودم را معرفی کردم و از کارهایی که کرده بودم گفتم، در همین زمان یکی از ...
اشعار آیینی ویژه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
...> دو مادر و چهار امامید در بقیع با غصه ها و درد علی آشناترین هستید در مدینه پس از این هزار سال ام البنین و فاطمه را مبتلاترین ما هر چه خواستیم ز دستت گرفته ایم بوده همیشه لطف تو بی انتهاترین خاکش شفاست مدفن تو یابن فاطمه دست همه به دامن تویابن فاطمه پیداست در جمال توتصویر اهل بیت زهرا جوانترین و تویی ...
گفت و گوی منتشر نشده با منوچهر ستوده
چند سال پیش بررسی و پژوهش حاشیه جنوبی دریای خزر را تمام کردم و به پشت دروازه اسفراین و جاجرم و بجنورد رسیدم ولی از حجم عظیم پژوهش و بررسی خراسان وحشت کرده و راه ورارود (ماوراءالنهر) و خوارزم را در پیش گرفتم و مدت 80 روز در آنجا با گروهی از همراهان مشغول بررسی شدم و فیلم و عکس فراوان از آثار و بناهای تاریخی این دو ناحیه تهیه کردم و با دست پر به تهران آمدم و اکنون میراث فرهنگی مشغول چاپ پژوهش ها و ...
عشق به پسر همسایه باعث شد به همسرم خیانت کنم /زندگیم را باختم
مشهد در این باره به رکنا گفت:با اعلام شکایت زن جوان تحقیقات پلیس مشهد برای پیگیری و دستگیری مرد شیاد آغاز شده است. اعتراف تلخ یک خیانتکار وقتی پلیس مرا از مخفیگاهم بیرون کشید و حلقه های قانون را بر دستانم گره زد، همه ظلم ها و خیانت هایی که در حق همسر و فرزندانم روا داشته بودم، مقابل چشمانم رژه رفتند. من... زن 34ساله که به اتهام کلاهبرداری میلیاردی دستگیر شده و قرار ...
اقدام بسیار زشت پرستار تهرانی با زنان بی هوش + تصاویر
کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد. باشگاه 110 این اخبار را از دست ندهید: فیلمی را دیدم که دوستم با همسرم بود / فکرش لحظه ای رهایم نمی کرد اقدام وحشیانه و زشت پدر در خانه/ دختران سراسیمه به کوچه دویدند آزار واذیت وحشیانه دختر جوان توسط دو پسر بی رحم+عکس عروسی که در شبکه های اجتماعی حاشیه ساز شد+ عکس شوهرم خبر ندارد که من به رضا دلبسته شدم و با او بودم اقدام بسیار زشت پرستار تهرانی با زنان بی هوش + تصاویر ...
تصویر سازی پرشور بیل کلینتون از هیلاری
موردحمله قرار می داد و در مصاحبه ای با شبکه فاکس نیوز، اتهامات تجاوز جنسی گذشته ی بیل کلینتون را پیش کشید. چند روز بعد، ترامپ ویدئویی منتشر کرد که حرف های برخی از شاکیان گذشته کلینتون را در برداشت به همراه عکس سیاه وسفیدی از رئیس جمهور سابق که در حال کشیدن سیگار برگ بود. کلینتون ویدئویی پخش کرد که بیوگرافی اش و فعالیت هایش به عنوان رئیس جمهور از سال 1993 تا 2001 و سپس "بنیاد کلینتون" را نشان ...
فیش حقوقی صیاد
کله علی پیدا شد و من ماجرا را برایش تعریف کردم. علی خیلی ناراحت شد که چرا آن پاکت ها را که ظاهرا چای بودند، آوردم خانه. بعد از چند روز، دوباره سر و کله همان مرد پیدا شد. این بار من هیچ پاکتی از او نگرفتم. بعدها در پادگان ارتش، این ارتشی برای خودشیرینی، یک جوری به علی حالی می کند که پاکت ها کار او بوده! بنده خدا که فکر می کرد با تشویق علی روبه رو می شود، با اخم وتخم علی مواجه شد که تو به چه حقی از ...
پدرم تنها 10روز پس از شروع جنگ به جبهه رفت
اعلام کردند یک چیزهایی از پدر شهید ما پیدا کرده اند که با DNA ما تطابق داشته و از این طریق فهمیده اند که پدر ماست. اتحاد خبر: ایشان کلا چند فرزند دارند؟ من تک فرزند ایشان هستم. اتحاد خبر: از مادر بگویید، بعد از برگشت پدرتان چه حالی دارند؟ مادرم در این چند روز اخیر تمام خاطرات برایش تداعی می شود. هیچ کس از دل دیگری آگاه نیست، مادرم مرتب حسرت گذشته را می خورد که چه ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
...> صبح روز بعد من و امیر در اتاق ملاقات تلفنی با هم حرف زدیم که گفت: سال 88 وقتی قتل اتفاق افتاد من 19 ساله بودم و برادر بزرگم مخارج زندگی مان را تأمین می کرد. روز حادثه در خانه خواب بودم که با شنیدن صدای دعوای برادرم با خواهرزاده ام محمد سراسیمه بیرون دویدم. آنها بر سر یک جفت کتانی با هم درگیر شده بودند. وقتی بالای سر برادرم رسیدم او با چاقویی که محمد به او زده بود غرق در خون بود. خونم ...