سایر منابع:
سایر خبرها
معلم شهیدی که چهره ای گیرا داشت +عکس
نشینی کردیم همه گردان های عمل کننده به عقب رفتند ولی باز این گردان بسیجی در آن شرایط سخت به پدافند منطقه پرداختند و چنان در مقابل عراق که قصد گرفتن ارتفاع را داشت، ایستادند که مثال زدنی بود. بعد از 15 روز پدافند بعد از عملیات، چون اکثرا ما دانش آموز بودیم، باید برای سال تحصیلی جدید به کلاس درس می رفتیم. این دلاوری های بسیجیان ناحیه شمال گفته نمی شود. روح شهید احمد ازگلی که آن موقع در کسوت معلمی چهره بسیار زیبایی داشت، شاد. اگر او زنده می ماند یکی از نخبگان و فرماندهان عالی جنگ می شد. شادی روحش صلوات./ مشرق 115 ...
مهدی هاشمی با همکاری ساواک چند بار برای شهید اندرزگو تله گذاشت
.... حتی دو تا برادرهای کوچک مرا روی زانوهای خودشان نشاندند و دست نوازش به سر و صورت آنها کشیدند. امام بسیار به شهید اندرزگو علاقه داشتند و حتی فرمودند آن شبی که ایشان به شهادت رسید و برای من به نجف تلگراف زدند، من بسیار ناراحت شدم که چنین نیرویی را در آستانه انقلاب از دست دادیم. یک نیروی پر ثمر و مطلع را، چون شهید اندرزگو همه گروه ها و نیروها را خیلی خوب می شناخت. می دانید که بعد از ...
همسر شهید اندرزگو در گفت وگویی مطرح کرد زجر های یک چریک اسلامی به روایت همسرش/پیش بینی وقوع جمهوری ...
...، ساواکی ها گفتند، به جایی نگاه نکن! از این ماشین برو توی آن ماشین. یک لندرور بود. به همراه بچه هایم رفتیم داخل لندرور. سه مأمور هم از تهران آمده بودند که آنان هم سوار شدند و حرکت کردیم به طرف تهران. در راه هم به من سخت گذشت. چون بچه کوچک داشتم و باید لباس زیرش را عوض می کردم. *آیا بین راه نگه داشتند تا غذایی بخورید یا به بچه ها برسید؟ یک بار نگه داشتند. قهوه خانه تمیزی ...
روایت رفیقدوست ازدیدار خصوصی بامنتظری/برخی تحمل لاجوردی رانداشتند
اسلحه ها را می خریدیم و وارد کشور می کردیم اگر این بلا از سر ملت برداشته نمی شد منافقین داعیه حکومت داشتند. طرفداران امام (ره) فعالیت های مبارزاتی خود را تکلیف شرعی می دانستند در دی ماه سال 57 سران منافقین نزد آقای طالقانی و منتظری رفتند و گفتند به نظر اتفاقاتی در حال رخ دادن است و شما پیروز این اتفاقات هستید، شما حکومت بلد نیستید، کار را به ما بسپارید. تمام حرکاتی که بعد از آن از سوی منافقین شناسایی ...
رؤیای صادقانه شهید اهل بهمئی قبل از عروجش+ تصاویر
....از فرمانده گردان پرسیدیم باید چکارکنیم ایشان واضح گفت:جهت خنثی کردن مین از شما استفاده می شودوباید راه را برای دیگران بازکنید.پس صبح روز بعد شصت وچهار نفر راباهم به خط کرد. بعد از دوره آموزشی مینی بوس ها اماده شدند ما سوار شدیم وبه هرکدام 20 روز مرخصی دادند وآمدیم .مدت 15 روز ماندیمو بعد از آن به جبهه برگششتیم. رفتیم سریک تپه و داشتیم با هم شوخی می کردیم که ایشان گفت: “من دیشب خواب ...
اقتصاد مقاومتی در نگاه سرلشکر خلبان شهید منصور ستاری
بی ثمر دیدند افسرده و ناراحت شدند. تیمسار ستاری که از موضوع مطلع شد به قسمت ما زنگ زد و گفت پرسنل را جمع کنید ! پرسنل را جمع کردیم و تیمسار با روی گشاده و خندان وارد شدند. بعد از احوالپرسی به شوخی گفتند برای من تعریف کنید که چگونه توانستید آهن به آن کلفتی را به صورتی گرد ببرید، فکر نمی کنم کسی این هنر شما را داشته باشد . پرسنل که منتظر برخورد منفی از سوی تیمسار بودند با این حرف خندیدند چرا که ...
آرزوی جانباز بیست ساله مدافع حرم
کنم چون که رنگی است و تک تیرانداز راحت تر پیدایم می کند، ولی من قبول نکردم و گفتم این اسم نگهدارم می شود. وی با بیان اینکه نیروهای داعش داخل قرآن در مسجد تله انفجاری گذاشته بودند، عنوان کرد: آنها می دانستند که مسجد برای ما مقدس است و به آنجا صدمه ای وارد نمی کنیم، به همین دلیل درون مسجد پنهان شده بودند، فرمانده گروه مان با علمای سوریه در این مورد صحبت کرد و آنها گفتند داعش در مسجد در ...
نگاهی به اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و استعفای رضاشاه
شده است، مانند خیانت سران ارتش، چرا که وزیر جنگ و فرمانده کل قوای ایران دستور انحلال کامل ارتش چهل هزار نفری اول و دوم را صادر کرد که در تهران متمرکز بودند. از طرف دیگر، هنوز هم علت دستگیری وزیر جنگ و فرمانده کل قوا توسط رضاشاه در اواسط شهریور 1320 و آزاد کردن هر دوی آنها در (اواخر همان ماه و برسر کار گماردن مجدد آنان بعد از استعفای رضاخان) معلوم نیست. سپهبد محمد نخجوان (امیر موفق) در این ...
پزشکی که 60 سال در حیطه پزشکی خدمت رسانی می کند
پایان تحصیلات، به خدمت سربازی رفتم هشت ماه در تهران پادگان باغ شاه خدمت کردم و پس از آن به مدت 10 ماه به بیمارستان شماره پنج خرم آباد اعزام شدم بعد از پایان خدمت نیز به اردبیل آمدم و با افتتاح مطب به طبابت پرداختم در واقع الان 85 سال دارم و حدود 61 سال است که در خدمت مردم هستم. دکتر عبدالرحیم جلایی گفت: 60 سال است که به مردم در حیطه پزشکی خدمت رسانی می کنم و از ابتدای روزی که وارد دانشکده ...
حضرت امام فرمودند طلبه ها باید درس آقای منتظری را تحریم کنند/ برای تبرئه منتظری، امام را زیر سؤال می برند
سخنرانی های اخیرشان فرمود که: یکی از بزرگان که در تهران هست از قول بچه های اطلاعات به من گفت که ما خدمت حضرت امام رفتیم و این را القا کردیم که منافقین رو آقای منتظری نفوذ دارند. الان آن آقایان توبه کرده اند و نمی دانند که آقای منتظری آن ها را می بخشد یا نه این مبنایی است که انسان می آید درست می کند و بعد بگوید که فلان کس گفته حالا معلوم نیست که چنین کسی باشد یا نباشد. برای چی هست، برای اینکه ...
"زجرآور ترین" لحظه برای خواهر شهید "لاجوردی"
قرآن می خواندم. ایشان آمدند و با انگشت اشاره و برای تأکید روی میز زدند و گفتند، روزی یک آیه بخوان، ولی عمق معنای آن را درک کن. درباره مفاهیم آن فکر کن. سریع نخوان. از آن روز سعی کردم به ترجمه آیات دقت بیشتری بکنم و از سال بعد، نزد خود ایشان شروع به خواندن تفسیر کردم. *اولین باری که برادر شما به شکل جدی با رژیم درگیر شدند، کی و چگونه بود؟ جلسات سیاسی در منزل ما تشکیل می شدند ...
دلیل شهید مدافع حرم برای رفتن به سوریه/ فرزندانم را فاطمی تربیت کنید
حرم حضرت زینب(س) دفاع نکنیم. شهادت 11 روز پس از اعزام به سوریه به هر حال من به رفتن او رضایت دادم، البته بعدها فهمیدم یک بار هم بدون اطلاع ما به سوریه رفته، اما این بار با رضایت همه اعضای خانواده به سوریه رفت و درست 11 روز بعد از اعزام در تاریخ 21 دی ماه 1394 به شهادت رسید. فرمانده گروهان و جانشین فرمانده گردان متولد 1360 تهران بود و تا مقطع دیپلم درس ...
به هیچ وجه برای شهادت نمی روم!
خواهی بروی اجازه می دهم ولی باید یک قول بدی. پرسید: چه قولی؟ گفتم: عروس اول و آخرت من باشم. خندید گفت: باشه. *خانم دنبال کارهای کوچک نباش من در حوزه طلبگی می خواندم اما سال آخر را به خاطر وجود بچه ها مجبور شدم ادامه ندهم. بچه های حوزه و استادمان مهد کودکی تشکیل دادند و به من زنگ زدند و گفتند: شما می آیید کار فرهنگی آنجا را انجام بدهید؟ آخرین باری که رضا زنگ زد گفتم: من می خواهم ...
فرار معجزه آسای یک زن از چنگال داعش
داعش باشیم. هرگز انتظار دیدن تشکیلات سازمان یافته آن ها در لیبی را نداشتم.” او اشتباه می کرد. در شب آدم ربایی، جنگجویان مسلح داعش دستور دادند فیزحایه و دیگر مسیحیان به کامیون بازگردند. مردها به تریلر اول رفتند وزن ها که جمعاً 22 نفر بودند وارد تریلر دوم شدند. آن ها را به سمت شرق بردند و یک کامیون با مسلسل در نزدیکی آن ها حرکت می کرد. نیم ساعت بعد، کامیون به سمت ...
قدیر روی بیت المال حساس بود و می گفت: باید فردای قیامت جوابگوی همین یک خودکار باشم/ شهادت قدیر با موشک ...
..., جزء 26 قرآن را حفظ می کند . قدیر از 13 سالگی غسل شهادت می کرده که در سن 31 سالگی به آرزویش می رسد. داستان ازدواج شب چهارشنبه آخر سال بود، برای اولین مرتبه مساله ازدواج من با قدیر مطرح شد و 16 فروردین سال 88 به همراه پدر و مادرشان خواستگاری من آمدند، قدیر با اینکه یکی از عموزاده هایم بود، اما تا حالا ندیده بودمش، همون شب با هم صحبت هم کردیم، قدیر اولین حرفی که زدند گفتند ...
از بی مهری آخوند درباری تا مهر و محبت درجه دار شهربانی!
می کردم. تا سحر در مسجد می نشستند و بعد خوردن سحری می رفتند. همین حضور عظیم مردم، آخوند آنجا را ناراحت می کرد و مرتب شکایت مرا به سازمان امنیت و شهربانی می برد. آن ها هم مدام پیگیر بودند. می گفتم من که به ایشان بی احترامی نکرده ام. حمد و سوره ای که او می خواند من هم میخوانم، کار خاصی نمی کنم. شهربانی چی ها می گفتند: می دانیم ولی باید احترامش محفوظ باشد. بندگان خدا رویشان نمی شد بگویند ...
به یاد شهید مفقودالاثر مدافع حرم مرتضی کریمی شالی /شهیدی که هدف تک تیراندازهای داعش قرار گرفت و جان ...
4 و 9 ساله شهید کریمی اشاره کرد و گفت: چند روز پیش (25 دی ماه) تولد سی و چهار سالگی آقا مرتضی بود و بچه هایش حال و هوای خاصی داشتند. شهید مرتضی کریمی در گردان الزهرا(س)ی لشکر 10 سیدالشهدا(ع) خدمت می کرد و در سوریه هم به عنوان فرمانده گروهان، مشغول دفاع از حرم حضرت زینب(س) بود. او همچنین فرماندهی یک ناحیه مقاومت بسیج در شهرک ولیعصر(عج) تهران را هم بر عهده داشت. شهید مدافع حرم مرتضی ...
شهید اقارب پرست؛ پرواز در مجنون
، اما در آخرین روزهای مقاومت خرمشهر، با گلوله دشمن، از ناحیه گلو مجروح و به تهران منتقل گشت. او پس از سقوط خرمشهر و بهبودی زخمش، به آبادان رفت و گردان المهدی را با همکاری بسیجیان سازماندهی کرد. اقارب پرست علی رغم اینکه کاندیدای فرماندهی ستاد مشترک ارتش و تصدی پست وزارت دفاع بود، با انتخاب شخصی به نیروی زمینی پیوست و معاونت عملیات لشگر 92 زرهی اهواز را بر عهده گرفت. اوایل سال 1362 پس ...
گشودن در پنجمین فصل قشنگ زندگی/ بیماری دوری از خراسان دارم
در اهواز کاشته می شدند. مدیرعامل مؤسسه فرهنگی- هنری پنجمین فصل قشنگ ادامه داد: ما در این 9 گام درختان را به نام کودکان مبتلا به سرطان شناسنامه دار کردیم که به دو گروه قهرمانان زمینی(که در برابر بیماری مقاومت می کنند) و فرشته های آسمانی(کودکانی که بدنشان در مقابل بیماری مقاومت نکرد و از دنیا رفتند) تقسیم شدند. وی با بیان اینکه 700 کودک مبتلا به سرطان در خوزستان داریم، گفت: یک ...
بنیاد در آینه مطبوعات
.... میخواهم درباره شهید از او سوال کنم. از روزهایی که رفته و انگار بالغ پسری بوده که قصه اش شبیه همه آن نوجوانهایی است که شناسنامه شان را کمی دستکاری میکنند تا اجازه رفتنشان به جبهه را بدهند. پدر میگوید: نه اینکه من ناراضی باشم از رفتنش، ولی خب، گفتم لااقل چند کلاس بیشتر بخوان بعد برو. بچه ها را دوست دارم، نه اینکه فقط بچه های خودم را؛ کلا به مردم و انسانها علاقه دارم. بهش گفتم تو به ...
شهیدی که با انگشتر عقیق دفن شد/ جبهه سهمیه ای نیست، هر کس به جای خود باید برود
گفتند هنگام حرکت و بالا رفتن از تپه، کفش مهدی از پایش درآمده و جا می ماند. (سردار شهید) حاج علی محمدی پور* که فرمانده گردان بوده، کفش مهدی را به او می رساند و متوجه می شود که مهدی اصلا نفهمیده که کفش از پایش درآمده است. به این ترتیب مهدی رفت و به شهادت رسید، قبل از شهادتش به دوستان گفته بود مادرم داغ دو شهید بر سینه دارد و از خدا می خواهم من شهید مفقودالجسد باشم.همینطور هم شد و جنازه ...
امام گفت که آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت می کند/ از آقای هاشمی و دیگران بخواهید ...
بزرگترین نیش را هم به انقلاب می زنید. این مقدمه ای بود که در رابطه با آقای منتظری عرض کردم. چنانچه شما مطلع هستید، اخیرا پنج ، شش نفر از افرادیکه به ادعای ما توطئه گر بودند دستگیر شدند. یک نفر از این ها به نام دائی در زمان مهدی هاشمی چند مرتبه دستگیر و آزاد شد و یکی هم به نام حاج داوود کریمی که ایشان زمانی فرمانده سپاه تهران بود، که ایشان درگیری با فرماندهی سپاه به وجود آورد و ...
نگرانی منتظری از لاجوردی و ولایتمداری رجایی
که این شخص باید از ایران اخراج شود ، چون صحنه ای را دیده بودم که با انقلاب نمی خواند. یک فالکوم اجاره کردم و از سپاه نیروها را بردیم و آن شخص را هم در ماشین گذاشتم و همه را به فرودگاه بردیم و سوار هواپیمای فالکوم کردیم. وقتی هواپیما پرواز کرد، رفتم دفتر نخست وزیری و گفتم: ایاد سعید ثابت را بیرون کردم . ایشان هم گفت: برو پولت را بگیر . بعد هم به من گفت فکر نکن شاهکار کرده ای و باید توبه ...
مهران هنوز هم قهرمان مظلوم است
ارتفاعات قلاویزان ، کله قندی و شهرک های منصورآباد ، هرمزآباد و امامزاده سیدحسن (ع) هنوز هم ندای مقدس یا ابوالفضل العباس(ع) ادرکنی را به یاد ما می آورند. انگار همین دیروز بود که شهید رضا دستواره، قیصر موسی بیگی، رحمان حسینی و حمیدرضا دستگیر، شیردل و اسلحه به دست با فریاد یا ابوالفضل قلب دشمن غدار را نشانه رفتند و آنان را از سرزمین مهربانی ها (مهران) بیرون راندند. این پیروزی تا بدان حد اهمیت داشت ...