سایر منابع:
سایر خبرها
حکایت بازی برد برد مصدق با امریکا
به گزارش مشرق، مقام معظم رهبری در سخنرانی حرم مطهر رضوی به موضوع بدعهدی امریکا در توافق هسته ای و اعتماد برخی عناصر داخلی به وعده های امریکا اشاره داشتند؛ آنجا که دولت امریکا علیرغم توافق بر روی کاغذ، از انجام تعهدات خود به صورت واقعی طفره می رود و سعی دارد بهره مند شدن [...] به گزارش مشرق ، مقام معظم رهبری در سخنرانی حرم مطهر رضوی به موضوع بدعهدی امریکا در توافق هسته ای و اعتماد برخی عناصر داخلی به وعده های امریکا اشاره داشتند؛ آنجا که دولت امریکا علیرغم توافق بر روی کاغذ، از انجام تعهدات خود به صورت واقعی طفره می رود و سعی دارد بهره مند شدن ایران از امتیازهای برجام را منوط به رایزنی و توافق در سایر مسائل نماید. شباهت رویکرد امریکا در توافق هسته ای با رویکرد این کشور در موضوع ملی شدن صنعت نفت و تکرار اشتباه راهبردی دکتر محمد مصدق از سوی برخی سیاستمداران داخلی در زمان حال، موضوعی است که جای تعمق بسیار دارد. همزمان شدن بیانات رهبر انقلاب با سالگرد ملی شدن صنعت نفت بر لطافت این مقایسه تاریخی می افزاید. ملی شدن صنعت نفت در آخرین روز از دهه 20 شمسی در واقع ماحصل چندین دهه مبارزه ضد استعماری مردم ایران بود که نهایتا در قالب ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 محقق گردید. اما دو سال و نیم بعد، با وقوع کودتای 28 مرداد نهضت مردمی نفت به پایان راه خود رسید و دوره بی سابقه ای از دیکتاتوری و اختناق به مدت 25 سال در کشور آغاز شد. عوامل اصلی در ناکامی این نهضت را می توان در نبود رهبری واحد، بی توجهی به توصیه های روحانیت مبارز و صد البته اعتماد به یک قدرت خارجی برای مقابله با سایر ابرقدرتها جستجو کرد. محمد مصدق در محاسبات سیاسی خود، منافع امریکا را که آن زمان یک ابرقدرت نوظهور محسوب می شد همراستا با منافع ایران در مقابله با انگلیس و شوروی می دید. از همین رو برای پیروزی در مقابل انگلیس، به همکاری امریکا اعتماد نمود. ماجرای شراکت مصدق با امریکا و شباهت آن با وضعیت امروز برخی مسوولان و گروه های سیاسی، موضوع یادداشت روان و بلیغی است که چندی پیش به قلم سید علی موسوی نگاشته شد. او در این یادداشت به زیبایی نشان می دهد که امریکا چگونه در مواجهه با حرکتهای مردمی و ضد استعماری، ابتدا با نشان دادن “در باغ سبز” فصلی از همکاری و اعتماد آفرینی را با ملت ها آغاز می کند. اما پس از جلب اعتماد و ایجاد وابستگی در طرف مقابل، رفته رفته به کمک همان امتیازهایی که در ابتدا داده است، طرف مقابل را به ذلت و ضعف می کشاند و وقتی شریکش را به نهایت ضعف رساند به سادگی او را به مسلخ می برد. آنجاست که حتی امتیازهای اولیه داده شده را نیز در قالبی جدید باز می ستاند. در ادامه متن این یادداشت را مطالعه می فرمایید: امریکا بارها به اجرای کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت دموکراتیک مصدق و روی کار آوردن حکومت دیکتاتوری محمدرضا پهلوی اعتراف کرده است اما این تنها نیمی از ماجراست. به عنوان یک لیبرال شاید بگویید اگر ما هم به جای امریکا بودیم، دشمن خود را حتی اگر شخصیت دموکراتی بود سرنگون می کردیم اما ماجرا غم انگیزتر از این حرفهاست. مصدق برای قطع کردن دست استعمار انگلیس از ایران به امریکا پناه برده بود. جرج مک گی نماینده ترومن در مذاکرات نفت می گوید: او به مزرعه می آمد و ساعتها با کارگران در مزرعه کار می کرد. من از او خوشم آمد. او سعی داشت به ما نزدیک شود. او روی تخت خواب کارهایش را انجام می داد. گفتگوهای ما خصوصی بود. با هم پایین تخت مصدق می نشستیم و گفتگو می کردیم. بیشتر این مذاکرات با شوخی همراه بود. بعضی وقتها این گفتگوها با قهقهه او به پایان می رسید. مشکل بود کسی از شخصیت او خوشش نیاید. او مرد با هوشی بود مصدق در محاسباتش تصور می کرد اولا جاده را برای قدرت نوظهور آمریکا صاف کرده و انگلستان را کنار زده و ثانیا در جنگ سرد مقابل نفوذ روسیه و حزب توده در ایران را گرفته است. از طرفی مصدق نیز برای روی پا ماندن دولتش نیاز به کمک امریکا داشت و امریکا نیز برای مقابله با قدرت گرفتن حزب توده ناچار باید از او حمایت می کرد. بازی برد برد آغاز شد. امریکایی ها خود را پناه بی پناهان وانمود کردند. مصدق در ملی کردن مصمم شد و با شهامت و غرور به پیش می رفت. امریکا جلوی رأی گرفتن انگلیسی ها ضد مصدق از شورای امنیت را گرفت و زمینه رأی دیوان لاهه به نفع مصدق را فراهم کرد. مصدق سرخوش و مست غرور این موفقیت به خیال خام خود، بازی برد برد را با امریکا به پایان رسانده است. او با قدرت طلبی و غرور، رهبران مردمی و مذهبی اش همچون کاشانی و نواب را حذف کرد و خود را یکه تاز میدان ایستادگی در مقابل انگلستان می دید. شیطان این گونه مفتون می کند و فریب می دهد. داستان به این جا ختم نمی شود. امریکا، همان پناهگاه غرور آفرین مصدق این بازی خیالی برد – برد را به سادگی به هم زد. مصدق وقتی به خود آمد دید 2 امتیاز امریکا را داده اما هنگام گرفتن 3 امتیازش، با کمال ناباوری شاهد آن بود که امریکا همانند سایر دول دنیا حاضر به خرید نفت ایران نیست. مصدق حتی حاضر شد با نصف قیمت نفتش را به امریکا بدهد و امریکا می توانست با قیمت بالاتری همان را در بازار بفروشد اما باز هم امریکا به این خواسته مصدق بی اعتنایی می کرد. شیطان این گونه به فریفتگانش خیانت می کند. سالگرد ملی شدن صنعت نفت، دولت مصدق ورشکسته بود و نفتش را هیچ کس نمی خرید. امریکایی ها برای اعطای 232 ملیون دلاری که طبق اصل 4 ترومن قبلا وعده داده بودند، بهانه جویی کرده و اعلام کردند این کمکها را به طرح هایی که در مرحله ابتدایی اند، تا نیمه سال 1332 تخصیص نخواهند داد. مصدق به پای امریکایی ها افتاد، عجز و لابه کرد تا حداقل 25 ملیون دلار وام بگیرد اما امریکایی ها اعلام می کردند اگر قرارداد قانون امنیت مشترک را امضا کنیم شاید 23 ملیون دلار بدهند. خلاصه هر روز امریکایی ها شرطی می گذاشتند. مصدق واقعا درمانده بود و درخواست 100 هزارتن شکر از امریکا کرد که باز هم جواب منفی شنید. نارضایتی ها که فزونی گرفت با کمال نامردی امریکایی ها نامه های خفت بار مصدق را افشا کردند تا ژست و حیثیت ملی گرایانه او را نیز نابود کنند. مصدق دیگر قهرمان ملی ایران نبود. شیطان این گونه فریفتگانش را بی آبرو می کند. هنوز مصدق به کمک امریکا امیدوار است چرا که هربار امریکایی ها خیانت خود را توجیه می کنند و خود را همچنان حامی او نشان می دهند. آیزنهاور جمهوری خواه نیز می گفت: مصدق تنها امید غرب در ایران است. در صورت قرار گرفتن مصدق در برابر یک هرج و مرج اقتصادی، کمونیست ها ایران را زیر سلطه در می آورند. من حاضرم 10 میلیون دلار در اختیار این مرد بگذارم. و چقدر سخاوتمندانه است که تقاضای 25 ملیون دلاری را با خفت تبدیل به 10 ملیون دلار کنی. مصدق راهی واشنگتن شد تا شاید این 10 ملیون دلار را نقد کند، اما دولت آیزنهاور بهترین راه به زانو درآوردن مصدق را نپرداختن وام یا حداقل به تعویق انداختن پرداخت وام می دانست. شیطان این گونه پیروانش را خوار و خفیف می کند. مصدق سیاستمداران اطرافش را نیز تار و مار کرده و محبوبیت مردمی خود را از دست داده است. حال این دشمن ضعیف را با یک کودتای ساده می شود از پا انداخت. بیست وهشتم مرداد 1332 به سرنگونی دولت دکتر مصدق منجر شد و زاهدی با توافق امریکا و انگلیس به نخست وزیری رسید. کمک های اقتصادی که دولت امریکا از دکتر مصدق دریغ کرده بود، پس از کودتا به سرعت به زاهدی اعطا شد. مصدق در دادگاه نظامی محاکمه و پس از سه سال زندان به قلعه احمد آباد تبعید شد و در انزوا مرد. ای بنی آدم شیطان دشمن شماست با او دشمنی کنید و فریب وعده هایش را نخورید. امریکا از باب دوستی وارد شده، فریب می دهد و از پشت خنجر می زند. او آنگاه که در لباس دوست، دشمنش را تنها، خوار و بی آبرو کرد، او را در بیابان رسوایی رها می کند. باشد که از فریفتگان به شیطان عبرت بگیریم. اقایان لیبرال اگر تاریخ نمی خوانید لا اقل یک بار برای عاقبت دنیایتان، توصیف شیطان در قرآن را مرور کنید. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
اعتماد به آمریکا، نفوذ و غفلت از رهبردینی عبرت های شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت
1320 در ایران ما شاهد پیدایش نهضت ملی شدن صنعت نفت هستیم که این حرکت در زمان خودش از مترقی ترین حرکت ها و نهضت ها بود. وی بابیان اینکه پیدایش نهضت ملی شدن صنعت نفت را می توان در سه سطح تحلیل مورد بررسی قرار داد افزود: در سطح کلان تحلیل که در واقع به مقتضیات پس از جنگ جهانی دوم و ورود آمریکا به صحنه ی بین الملل و سهم خواهی آمریکا از نفت خاورمیانه بود. استاد دانشگاه یزد اذعان کرد ...
تابان است دیگر، انقلابی و خط امامی! +عکس
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی شهر مینو، مجمعی که خود را مجمع اصلاح طلبان انقلابی و پیرو خط امام(ره) می داند و نشریه و سایتی که خود را منتسب و ارادتمند بیت امام(ره) می خواند چرا باید برای تبریک روز 29اسفند و ملی شدن صنعت نفت دست به دامان شاه مملکت! شود تا مثلا جمله ای در باب تشویق و نکوداشت مصدق منتشر کند!؟ فقط می شود گفت: متاسفیم! و در تعجب فرو رفته ...
تهران عقب مانده
.... شاید خسارت هایی که این تغییرات و اقدامات در شهر به بار آورده تا سالیان سال و به راحتی در رفتار مردم تغییر نکند و نیاز به یک برنامه بلند مدت داشته باشد. آیا نباید درباره این مسائل هشدار داده می شد؟ قطعا هشدارهای لازم در هر برهه از زمان داده شده، اما کسانی که این مباحث را مطرح می کردند یا حتی مخالف این نظرات، ازجمله تفکیک جنسیتی بودند، هیچ کدامشان در امور شهر متخصص نبودند و با روابط ...
بیانات رهبری انقلاب در جمع زائران حرم رضوی
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیین المعصومین سیما بقیه الله فی الارضین. اللّهمّ صلّ علی فاطمه بنت محمّد اللّهمّ صلّ علی فاطمه بنت رسولک و زوجه ولیک الطّهره الطّاهره المطهّره التّقیه النّقیه الزّکیه سیده نساء اهل الجنّه اجمعین. [...] بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیین المعصومین سیما بقیه الله فی الارضین. اللّهمّ صلّ علی فاطمه بنت محمّد اللّهمّ صلّ علی فاطمه بنت رسولک و زوجه ولیک الطّهره الطّاهره المطهّره التّقیه النّقیه الزّکیه سیده نساء اهل الجنّه اجمعین. اللّهمّ صلّ علی ولیک علی بن موسی صلاهً دائمهً بدوام ملکک و سلطانک، اللّهمّ سلّم علی ولیک علی بن موسی سلاماً دائماً بدوام مجدک و عظمتک و کبریائک. خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر این توفیق را به ما عنایت کرد که در آغاز سال هجری شمسی با شما مردم عزیز مشهد و زوّار گرامی و عزیزی که از اکناف کشور به این آستان مقدّس سفر کرده اید، دیدار داشته باشم. اوّلاً سال جدید را مجدّداً به همه ی برادران و خواهران تبریک عرض میکنم. این سال، دارای این خصوصیت است که هم در آغازِ آن، ولادت با سعادت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) است – برحسب ماه های قمری – و هم بار دیگر در پایان این سال، مصادف است با همین ولادت مکرّم و معزّز. از خداوند متعال میخواهیم که به یمن وجود فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) که بانوی دو سرا و سیده ی نساء عالمین است، این سال را برای ملّت ایران و برای همه ی مسلمانان عالم و محبّان اهل بیت مبارک کند و از برکات این ولادت مکرّم، ان شاءالله همه استفاده کنند و بهره ببرند. تنها کمبودی که امسال در این سفر و در این جلسه احساس میکنیم، فقدان برادر عزیزمان جناب آقای طبسی، (1) عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزارِ بااخلاص این بارگاه مقدّس است. وجود ایشان وجود مغتنمی بود؛ جزو سابقین انقلاب محسوب میشدند و فقدان ایشان برای همه ی کسانی که ایشان را می شناختند، به معنای حقیقی کلمه یک ضایعه ی بزرگ است. از خداوند متعال میخواهیم که روح مطهّر ایشان را در سایه ی الطاف حضرت ابالحسن الرّضا (سلام الله علیه) قرار بدهد و از رحمت خود و مغفرت خود برخوردار کند. بحث امروز را از شعار امسال آغاز میکنم و در ادامه ان شاءالله توضیحاتی را برای شما برادران و خواهران عزیزی که تشریف دارید و برای کسانی که این صحبتها را بعداً خواهند شنید عرض خواهم کرد. مایلم بحثی که انجام میگیرد، یک بحث متقن و منطقی باشد؛ امروز بحثهای شعاری جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد؛ مردم ما، جوانان ما، آحاد جامعه ی ما فهیمند و به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند. آنچه عرض میکنیم مایلیم که برای افکار مردم عزیز ما به صورت یک بحث متقن و منطقی عرضه بشود. علّت اینکه [شعار] امسال را هم شعار اقتصادی انتخاب کردیم، (2) یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه ی مسائل کشور است. شاید در ذهن بعضی میگذشت که ترجیح دارد که شعار امسال یک شعار فرهنگی باشد، یا یک شعار اخلاقی باشد لکن با توجّه به مجموعه ی مسائل کشور به نظر رسید امسال هم مثل چند سال دیگرِ قبل از این، شعار سال را که باید به صورت گفتمانی در میان مردم و افکار عمومی کشور رواج پیدا کند، یک شعار اقتصادی قرار بدهیم. این تحلیل را من عرض میکنم و مایلم جوانان عزیز ما آنچه را می شنوند پیش خودشان تجزیه وتحلیل کنند و بر روی آن فکر کنند. در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بخصوص و به طور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملّت ما؛ اوّل در میان نخبگان جامعه و بعد از آن بتدریج به افکار عمومی منتقل بشود؛ یک تفکر خاصّی تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چاره ای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید به طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمّل کنند؛ یکی از این دو را ملّت ایران باید انتخاب کند؛ این چیزی است که آنها میخواهند. [البتّه] کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاه های تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است، کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، به معنای قبول تحمیل های آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ همه جا همین جور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئله ای با آمریکا توافق میکنند، معنایش این است که از مواضع خودشان به نفع طرف مقابل عقب نشینی میکنند بدون اینکه طرف مقابل به نفع آنها یک عقب نشینی قابل توجّهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هسته ای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همین جور بود؛ وزیر خارجه ی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعّال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار می آورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او به معنای صرف نظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد. این یک دوراهی است که طبق سیاستهای آمریکا که میخواهند در ذهن ملّت ما تزریق بکنند، یک دوراهی ناگزیر است؛ یک دوگانه ی اجتناب ناپذیر است: یا باید در مقابل آمریکا و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم، یا باید فشارهای آمریکا را، تهدیدهای آمریکا را، ضررهای ناشی از مخالفت با آمریکا را تحمّل کنیم. اینها میخواهند این را به صورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و بتدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل کشور و خارج کشور، این فکر را دارند ترویج میکنند و به شکلهای گوناگونی، با بیانهای مختلفی، در وسایل ارتباطجمعی دنیا دارند گسترش میدهند؛ کسانی را میگمارند برای اینکه بتوانند این فکر را در میان ملّت ما گسترش بدهند. البتّه در داخل هم همین طور که عرض کردیم، کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کرده اند و تلاش میکنند که آن را به دیگران هم بقبولانند. درست توجّه کنید تا من توضیح بدهم؛ من حرف طرف مقابل را بگویم، بعد آنچه را اقتضای حق و حقیقت است بیان کنم. حرف طرف مقابل یعنی همان دستگاه تبلیغاتی و فکرساز و جریان ساز، این است که میگوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است و هدف از توافق هسته ای این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند؛ خب، این توافق انجام گرفت لکن این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست که در آنها هم بایستی ملّت ایران، دولت ایران، مسئولین ایران تصمیم بگیرند و اقدام بکنند؛ مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقه ی غرب آسیا – یعنی همین منطقه ای که غربی ها به آن میگویند خاورمیانه – جنجالها و آشفتگی های بسیاری هست؛ خب، این مشکل برای کلّ منطقه است و اگر میخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید این جنجالها فرو بنشیند. چه کار کنیم؟ با آمریکا همکاری کنیم، همفکری کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتگو کنیم و یک مدلی را طبق میل آمریکایی ها یا طبق توافق آمریکایی ها انتخاب کنیم؛ یکی دیگر هم این است. یا ما مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرف نظر کند، از خطّقرمزهای خود هم صرف نظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمیکند لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا درنتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجسته ای مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیه ی هسته ای توافق شد و اسم این را گذاشتیم برجام ؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام 2 و 3 و 4 و الی غیرذلک بایستی به وجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی ای که به حکم اسلام و به حکم برجستگی های نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِ نظر کند: از مسئله ی فلسطین صرف نظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِ نظر کند، از مظلومان منطقه – مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین – پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواسته های خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند. معنای این حرف این است که همچنان که امروز بعضی از کشورهای منطقه و دولتهای منطقه، علی رغم حکم اسلام و علی رغم خواست ملّتهایشان با رژیم صهیونیستی کنار آمده اند و مسئله ی فلسطین را تحت الشّعاع مسائل دیگر قرار داده اند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنان که امروز بعضی از دولتهای عربی با کمال وقاحت، دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز میکنند، جمهوری اسلامی هم با دشمن صهیونیستی کنار بیاید و آشتی کند. البتّه قضیه به اینجاها ختم نمیشود؛ معنای آنچه در آن تحلیل سیاسی دشمن ادّعا میشود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهوری اسلامی حتّی از ابزارهای دفاعی خود هم صرفِ نظر کند. می بینید که بر روی مسئله ی موشکها چه جنجالی در دنیا به راه انداخته اند که چرا جمهوری اسلامی موشک دارد، چرا موشک دوربُرد دارد، چرا موشکهای جمهوری اسلامی هدف را دقیق میزنند و هدف قرار میدهند، چرا آزمایش کردید، چرا تمرین نظامی میکنید، و چرا و چرا و چرا. حالا آمریکایی ها در منطقه ی خلیج فارس که چند هزار کیلومتر با کشور آنها فاصله دارد، هر چند وقت یک بار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می اندازند – درحالی که آنها در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند – [امّا] جمهوری اسلامی که در خانه ی خود، در محیط خود و در حریم امنیت خود رزمایش میکند، جنجال اینها بلند میشود که چرا رزمایش کردید، چرا اقدام کردید، چرا نیروی دریایی شما یا نیروی هوایی شما این اقدامها را کردند. معنای آن تحلیل دشمن این است که از همه ی اینها بایستی صرفِ نظر بکنیم. قضیه از این هم بالاتر است؛ تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً چرا نیروی قدس تشکیل شده است، چرا سپاه تشکیل شده، چرا سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، باید با اسلام تطبیق داده بشود؛ مطلب به اینجاها میرسد. شما وقتی در مقابل دشمن، درحالی که میتوانید ایستادگی کنید – که بعداً عرض خواهم کرد – عقب نشینی کردید، دشمن جلو می آید – دشمن متوقّف نمیشود – و کم کم کار را به اینجا میرسانند که اینکه شما میگویید دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوّه ی قضائیه باید برطبقِ احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کم کم به اینجاها میرسد. اگر عقب نشینی کردیم، عقب نشینی به این نقطه ها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقشی در جامعه دارد و چرا باید شورای نگهبان به خاطر مخالفت با شرع قوانین را بردارد؟ حرف اینجا است. این همان چیزی است که بنده بارها عرض کرده ام که این، تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند امّا از محتوای خود بکلّی تهی بشود؛ دشمن این را میخواهد. بنابر این تحلیل دشمن خواسته و بنابر این تحلیلی که آنها دارند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملّت تزریق میکنند، اگر جمهوری اسلامی و ملّت ایران میخواهد از شرّ آمریکا راحت بشود، باید از محتوای جمهوری اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد. آنچه در این تحلیل مفقود است و نادیده گرفته شده است، چند مطلب است که من به یکی از آنها اشاره میکنم و آن این است که در همین توافقی هم که ما با آمریکایی ها در قضیه ی پنج بعلاوه ی یک و مسئله ی هسته ای کردیم، آمریکایی ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید میکردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجه ی محترم ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند امّا از راه های انحرافی متعدّد، جلوی تحقّق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهای ما در بانک های آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجاری ای که احتیاج به دخالت بانک ها دارد دچار مشکل است؛ وقتی دنبال میکنیم، تحقیق میکنیم و میگوییم چرا این جور است، معلوم میشود از آمریکایی ها میترسند. آمریکایی ها گفته اند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً به وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه ی توافقی برسیم – یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند – از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همه ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می بینیم؛ یعنی خسارت محض. امّا مسئله از این هم بالاتر است. لازم است من به جوانهای عزیز که رژیم طاغوت را درک نکرده اند و دوران طاغوت را ندیده اند و نمیدانند که چه اتّفاقی با پیروزی انقلاب در این کشور افتاد، چند جمله ای را عرض بکنم. ببینید؛ در این منطقه ای که ما زندگی میکنیم – منطقه ی غرب آسیا – کشور عزیز شما ایران، گُل منطقه است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایجْ موقعیت استراتژیکی، یک کشور بی نظیر است؛ از لحاظ منابع فراوان نفت و گاز در همه ی این منطقه و با یک نگاه از همه ی دنیا امتیاز دارد؛ غیر از نفت و گاز، منابع فراوان دیگری هم هست. کشوری است بزرگ، با جمعیتی مستعد و مردمی بااستعداد، با تاریخی غنی. اینجا گُل منطقه است؛ این گُل منطقه یک روزی یکجا و به طور کامل در قبضه ی آمریکا بوده است و هرکاری آمریکایی ها میخواستند نسبت به این کشور و در این کشور انجام بدهند میکردند: غارت میکردند، ثروتهایش را میبردند؛ همه ی کارهایی که یک دولت استعمارگر و یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام میدهد، اینها در این کشور انجام میدادند و اینجا را در قبضه ی خودشان و در پنجه ی اقتدار خودشان داشتند، انقلاب آمده است این کشور را از پنجه ی آنها بیرون کشیده، [لذا] کینه ی انقلاب از دل سیاست آمریکا خارج نمیشود. آن وقتی دشمنی اینها تمام میشود که بتوانند همان سلطه را بار دیگر در این کشور تجدید کنند؛ هدف این است و دنبال این هستند. البتّه سیاستمدارند، دیپلماتند، کار سیاسی را بلدند و میدانند هر هدفی و مقصودی یک راهی دارد و باید بتدریج حرکت کرد و از راهش وارد شد؛ دارند این کار را میکنند. ما باید چشممان باز باشد، ما باید حواسمان جمع باشد. جمهوری اسلامی نه فقط ایران را از دست اینها خارج کرد بلکه با روحیه ی مقاومتی که نشان داد و دلیری ای که نشان داد – که حالا بعد عرض خواهم کرد – موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز شما ببینید در کشورهای متعدّدی در این منطقه و حتّی فراتر از این منطقه مرگ بر آمریکا میگویند، پرچم آمریکا را آتش میزنند. ملّت ایران نشان داد که میتواند مقاومت بکند، ملّتهای دیگر [هم] یاد گرفتند و سررشته از دست آمریکا خارج شده است. آمریکایی ها اعلان کردند که میخواهند خاورمیانه ی بزرگ درست کنند – یک وقت گفتند خاورمیانه ی نوین، یک وقت گفتند خاورمیانه ی بزرگ – مقصود این بود که در این منطقه ی غرب آسیا و در قلب کشورهای اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه ی امور این منطقه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مسلّط کنند؛ هدفشان این بود. الان شما نگاه کنید ببینید همانهایی که شعار خاورمیانه ی بزرگ میدادند، در قضیه ی سوریه درمانده اند، در قضیه ی یمن درمانده اند، در قضیه ی عراق درمانده اند، در قضیه ی فلسطین درمانده اند و اینها همه را از چشم ایران می بینند، از چشم جمهوری اسلامی می بینند. دشمنی آنها با جمهوری اسلامی این جوری است؛ اختلاف آنها با جمهوری اسلامی سرِ یک ذرّه و دوذرّه نیست؛ مسئله، مسئله ی اساسی است؛ دارند حرکت میکنند بیایند به این سمت که بلکه بتوانند آن سلطه ی قدیمی خودشان را برقرار کنند. جوانهای عزیز ما رژیم طاغوت را ندیده اند؛ من به شما جوانهای عزیز عرض بکنم که در کشور ما، در طول این حدود پنجاه یا شصت سال – یعنی در دوره ی حکومت پهلوی و مقداری قبل از آن – اوّل انگلیس ها، بعد هم آمریکایی ها زمام امور را در دست داشتند و هر کاری میخواستند میکردند؛ مثلاً حکومت پهلوی را سرِ کار آوردند؛ رضاخان را سرِ کار آوردند و بعد که به جهتی از او دلخور شدند، او را بردند، محمّدرضا را آوردند؛ یعنی در یک کشوری به این بزرگی و با این عظمت، در قبال این ملّت، آمریکایی ها یا انگلیسی ها براحتی رئیس این کشور را به میل خودشان میبرند، یکی را می آورند به جای او، و بین خودشان؛ وضع آنها در ایران این جوری بود. خب، چه جوری توانسته بودند این تسلّط را پیدا کنند؟ در اینجا سنگرهایی به وجود آورده بودند که اوّل رژیم انگلیس، بعد رژیم آمریکا در سالهای بعد یا دهه های بعد، از این سنگرها استفاده میکردند برای دوام سلطه ی خودشان بر این کشور. انقلاب آمد و به دست جوانهای خودش این سنگرها را تخریب کرد، منهدم کرد و به جای آن، سنگرهایی برای حفاظت از انقلاب و برای حفاظت از جمهوری اسلامی و منافع ملّی به وجود آورد. اینها میخواهند بیایند آن سنگرهای تخریب شده ی قبلی را دوباره ترمیم کنند و این سنگرهایی را که به دست انقلاب و انقلابیون و جوانها به وجود آمده است از بین ببرند؛ هدف این است. حالا من چندتا از این سنگرها را برای شما میشمرم. مهم ترین سنگر رژیم های مستکبر – یعنی اوّل انگلیس، بعد آمریکا – در کشور ما عبارت بود از خود رژیم دست نشانده ی طاغوت. رژیم دست نشانده ی طاغوت، سنگر اینها بود؛ به وسیله ی او بود که اینها هر کاری میخواستند در این کشور میکردند؛ هر فعّالیت اقتصادی، هر فعّالیت فرهنگی، هر فعّالیت سیاسی، هر جابه جایی، هر موضع گیری؛ هرجوری که مایل بودند، این کشور را و دولت این کشور را به این طرف و آن طرف میکشاندند؛ یعنی خود رژیم طاغوت مهم ترین سنگر آمریکا و انگلیس در این کشور بوده است. این یک سنگر. خب، انقلاب آمد، این سنگر را نابود کرد، از بین برد و ریشه کن کرد؛ حکومت پادشاهی را در کشور ریشه کن کرد و به جای حکومت پادشاهی و حاکمیت شخصی، حاکمیت مردمی را به وجود آورد. یک روزی بود در این کشور که میگفتند آقا! مملکت صاحب دارد؛ صاحب مملکت کیست؟ اعلیحضرت؛ این بود. این را مکرّر بر زبانها جاری میکردند که آقا، مملکت صاحب دارد؛ کیست صاحب مملکت؟ شاه صاحب مملکت بود، یعنی یک عنصر فاسد، نالایق، وابسته و غالباً تهی از غیرت ملّی، صاحب مملکت بود. خب، جمهوری اسلامی آمد این صاحب غاصب دروغین را کنار زد، مملکت را داد دست صاحبان اصلی اش که ملّتند؛ انتخابات میکنند، حضور پیدا میکنند، میخواهند، اثبات میکنند، نفی میکنند؛ این اوّلین سنگر دشمن بود که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی این سنگر را درهم ریخت. ولی تنها این نبود، سنگرهای دیگری هم بود؛ عوامل روانی و عوامل عینی، سنگرهایی بودند که من دو سه موردش را برای شما میشمرم. یکی ترس بود، سنگر ترس؛ ترس از قدرتها. در کشور کاری کرده بودند که ترس از قدرت آمریکا بر همه ی دلها حاکم بود؛ عرض کردیم که در این دهه های آخر از آمریکا، قبلش هم ترس از انگلیس؛ هر حادثه ای در کشور اتّفاق می افتاد میگفتند کار انگلیس ها است؛ یعنی انگلیس ها را قدرت مطلق میدانستند. این ترس، مخصوص مردم نبود؛ خود سردمداران رژیم هم میترسیدند از آمریکا. این خاطراتی که عوامل رژیم نوشته اند و بعدها – بعد از انقلاب – این خاطرات منتشر شده است، نشان میدهد که در مواردی خود محمّدرضا و عوامل نزدیک به او از آمریکایی ها عصبانی بودند به خاطر تحقیری که میکردند، به خاطر بی اعتنایی ای که میکردند، امّا چاره ای نداشتند و مجبور بودند انقیاد(3) بکنند؛ مجبور بودند از ترس اطاعت کنند؛ میترسیدند. انقلاب اسلامی آمد و این سنگر ترس را منهدم کرد. امروز در جمهوری اسلامی یک عنصر آگاهِ مطّلعِ متّکی به ارزشهای دینی را شما پیدا نمیکنید که از آمریکا بترسد؛ ملّت ترس را دور انداخت. ملّت نه فقط ترس از آمریکا را بلکه ترس از همه ی جبهه ی استکبار را دور ریخت. در دوران جنگ تحمیلی که هشت سال به طول انجامید – که باز متأسّفانه جوانهای ما آن دوران طلایی را درک نکرده اند، آن دوران نورانی را درک نکرده اند – آمریکا به صدّام کمک میکرد، ناتو به صدّام کمک میکرد، شوروی آن روز به صدّام کمک میکرد، ارتجاع عرب با همه ی بی لیاقتی و ضعفی که داشت، به صدّام کمک میکرد؛ همه کمک میکردند؛ یعنی شرق و غرب یک جبهه ی واحدی شده بودند به نفع صدّام و علیه جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی خم به ابرو نیاورد، ایستاد و به توفیق الهی بر همه ی آنها هم غالب شد، بر همه ی آنها پیروز شد؛ بعد از هشت سال جنگ نتوانستند یک وجب از خاک ایران را از ایران جدا کنند. ترس را این جور از بین بردند. بله، من عرض کردم که امروز انسانهای خویشتن دار، انسانهای آگاه، انسانهای متّکی به ارزشهای اسلامی از آمریکا نمیترسند [امّا] چرا، امروز هم ممکن است بعضی ها بترسند امّا این ترس، غیر عقلائی است؛ اگر ترس محمّدرضا از آمریکا عقلائی بود، ترسِ اینها غیر عقلائی است؛ برای خاطر اینکه آنها پشتیبانی مثل مردم نداشتند و امروز جمهوری اسلامی پشتیبانی مثل این ملّت بزرگ دارد. یکی از سنگرهای دشمن برای تسلّط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بی اعتقادی به خود، بی اعتمادی به خود، نداشتن اعتمادبه نفس ملّی؛ در مقابل چشمشان زرق وبرق کشورهای غربی را مشاهده میکردند، پیشرفتهای علمی و پیشرفتهای فنّاوری و زرق وبرق تمدّنی مادّی آنها را میدیدند و در [کشور] خودشان اینها نبود، در کشور این چیزها نبود، عقب ماندگی بود، لذا احساس بی اعتمادی به خود میکردند، احساس ناباوری به خود میکردند. آن روز در دوران پهلوی، یکی از ارکان دولت گفت که ایرانی باید برود لولهنگ بسازد! شماها نمیدانید لولهنگ چیست؛ لولهنگ آفتابه ی گِلی [است]، آن هم نه آفتابه ی از جنس فلز. آن قدیمِ قدیم معمول بود که از جنس گِل آفتابه درست میکردند. میگفت ایرانی لیاقتش همین است که برود لولهنگ بسازد؛ ایرانی را چه به اختراعات! آن روز این جوری میگفتند. یک نفر دیگر از برجستگان آن دوران میگفت که ایرانی اگر بخواهد پیش برود، بایستی از فرق سر تا پا بشود غربی و اروپایی؛ باید همه چیزِ خودش را شبیه آنها بکند، شاید بتواند جلو برود؛ یعنی به خودشان باور نداشتند. خب، انقلاب آمد این ناباوری را بکلّی تبدیل کرد به باور به خود، اعتمادبه نفس ملّی؛ امروز جوان ایرانی میگوید ما میتوانیم. در بسیاری از موارد در پیشرفتهای علمی – غیر از آنچه حالا امروز بحمدالله در دسترس قرار گرفته است و پیشرفتهایی که تحقّق پیدا کرده است – جوانهای ما گاهی اوقات یک فکرهای نویی را مطرح میکنند که دستگاه های مسئول توانایی ندارند اینها را جمع وجور کنند؛ جوان ایرانی اعتمادبه نفس دارد. وقتی باور به خود نبود، پیشرفت هم نیست؛ وقتی باور به خود بود، شعار ما میتوانیم بود، توانایی هم می آید؛ کشور میشود توانا، ملّت میشود توانا. امروز ما این را داریم مشاهده میکنیم. پنجاه سال در این کشور در دوران طاغوت، قبل از انقلاب، دانشگاه وجود داشت؛ در این دانشگاه، هم اساتید متعهّد و خوبی بودند، هم دانشجویان بااستعدادی بودند – حالا تعداد نسبت به امروز کم بود؛ از لحاظ نسبی خیلی کمتر از امروز [بود] لکن همانهایی که بودند، به هرحال جوانهای ایرانی بودند دیگر، جوانهای بااستعداد بودند – [ولی] یک حرکت علمی، یک پدیده ی نوِ علمی در تمام طول این پنجاه سال در ایران وجود ندارد. چرا؟ چون باور نمیکردند که بتوانند، اطمینان نداشتند به خودشان؛ این بی اطمینانی را تزریق کرده بودند در اذهان ملّت. امروز، ما هر روزی در کشور یک نوآوری داریم؛ نوآوری علمی، نوآوری فنّاوری. دشمنان ما وقتی می بینند این نوآوری ها را، عصبانی میشوند. امروز کشور ما با وجود تحریم در رشته های متعدّدی از دانشهای پیشرفته، جزوِ ده کشور اوّل دنیا است. حالا آنچه جلوی چشم مردم است، ابزارهای نظامی و همین وسایل جنگی ای است که شما ملاحظه میکنید در اختیار سپاه و ارتش و دیگران هست. پیشرفتهایی که اینها در زمینه های گوناگون کرده اند، در زمینه ی نانو و در همین زمینه ی هسته ای، به خاطر باور به خود است. یکی از سنگرهای دشمن در ایران، ناباوری ملّت به خود بود، و یکی از سنگرهای بزرگ پیروزی ملّت و جوانان ملّت، باور به خود و روحیه ی ما میتوانیم است. این هم یکی از سنگرهای دشمن بود. یک سنگر دیگر از سنگرهای دشمن، جدایی دین از سیاست بود. به همه باورانده بودند که دین باید در محیط سیاست، در محیط زندگی و در نظام اجتماعی دخالت نکند؛ این را باورانده بودند. حالا آنهایی که با دین سروکار نداشتند که به جای خود، حتّی متدینین و حتّی بعضی از علمای دین باور نمیکردند که اسلام بتواند در مسائل سیاسی دخالت کند؛ این در حالی است که اصل تولّد اسلام در اوّل، با رویکرد سیاسی بود. پیغمبر اکرم اوّلین کاری که در مدینه کرد، حکومت تشکیل داد، امّا این باور را در ذهنها گنجانده بودند و از این سنگر علیه نظام و علیه کشور و علیه مردم فعّالیت میکردند. جمهوری اسلامی آمد و این سنگر را هم منهدم کرد و نابود کرد. امروز درباره ی مسائل کشور از دیدگاه اسلامی و قرآنی، جوانهای ما و دانشجوهای ما در دانشگاه های ما [هم] دارند کار میکنند و تلاش میکنند، چه برسد به علما و حوزه های علمیه و مانند اینها. خب، من که میگویم دشمن ، مقصودم دولت آمریکا است؛ تعارف هم نمیکنیم. البتّه آنها میگویند که ما دشمن شما نیستیم، ما دوست [شما هستیم]. پیام نوروزی به مردم ما داده اند و برای جوانهای ما دلسوزی کرده اند؛ یا در کاخ سفید سفره ی هفت سین پهن میکنند! خب اینها بچّه گول زنی است؛ کسی اینها را باور نمیکند. از آن طرف تحریمها را حفظ میکنند، از آن طرف وزارت خزانه داری آمریکا با طرقی که خودشان دارند و خودشان اقرار کرده اند، جوری عمل میکند که شرکتهای بزرگ، بنگاه های بزرگ و بانک های بزرگ جرئت نکنند نزدیک بیایند و با جمهوری اسلامی معامله کنند؛ از آن طرف این کارها را میکنند – تحریم میکنند و تهدید میکنند – که دشمنی محض است، از آن طرف هم در کاخ سفید سفره ی هفت سین پهن میکنند یا در پیام عید نوروز میگویند ما برای جوانهای ایرانی دنبال اشتغال هستیم! خب، کسی اینها را باور نمیکند. اینها ملّت ما را هنوز نشناخته اند؛ ملّت ایران را نشناخته اند. ملّت ایران ملّت فهیمی است، آگاه است، دشمنان خودش را می شناسد، شیوه های دشمنی را هم می شناسد. بله، ما با مردم آمریکا مشکلی نداریم؛ ما با هیچ ملّتی و با هیچ آحاد مردمی مشکل نداریم؛ ما با سیاستها کار داریم، با سیاستمدارها کار داریم؛ آنها دشمن هستند. من خلاصه کنم مطلب را که اساس آنچه میخواستیم عرض بکنیم از دست نرود. واقعیتهایی وجود دارد: یک واقعیت عبارت است از ظرفیتهای فراوان و سرمایه های فراوانی که در کشور ما وجود دارد؛ هم سرمایه های طبیعی داریم، هم سرمایه های انسانی داریم، هم فرصتهای بین المللی داریم. امروز کشور ما به خاطر این سرمایه ها ظرفیت پیشرفت فوق العاده ای را در درون خود دارد. این یک واقعیت. امروز جمهوری اسلامی به یک قدرت اثرگذار در سطح منطقه و در مواردی در سطح جهان تبدیل شده است؛ این یک واقعیتی است که وجود دارد. قدر خودمان را بدانیم، ارزش و اهمّیت خودمان را بدانیم، عظمت این ملّت را بدانیم. دوّم [اینکه] آمریکا به دلایل واضحی با ما دشمن است؛ همین طور که عرض کردیم، مرادمان سیاستمداران آمریکا و سیاستهای آمریکا است. در قضیه ی برجام بدعهدی کردند و به تحریمهای دیگری ما را تهدید کردند. همین طور که گفتم، وزیر خزانه داری آمریکا بشدّت شب وروز مشغول کار است برای اینکه نگذارند که جمهوری اسلامی از نتایج برجام بهره مند بشود. خب، اینها دشمنی است. مرتّباً تهدید میکنند و مرتّباً به تحریمهای بیشتر تهدید میکنند. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم چند ماه دیگر – هفت هشت ماه دیگر – شروع خواهد شد و تا نُه ماه دیگر این دولت فعلی آمریکا عوض خواهد شد و هیچ تضمینی وجود ندارد که این دولتی که بعداً به وجود خواهد آمد، همین تعهّدات اندکی را هم که این دولت [فعلی] کرده است عمل بکند. الان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در سخنرانی های انتخاباتی شان مسابقه گذاشته اند در بدگویی به ایران؛ خب این دشمنی است دیگر؛ دشمنی که شاخ ودم ندارد. وقتی میگوییم آمریکا دشمن است، یک عدّه ای منزعج(4) میشوند که چرا میگویید دشمن؟ دشمن است؛ اینها دشمنی است. این هم یک واقعیت. (5) توجّه کنید، فراموش نکنید که ما گفته ایم ملّت و دولت باید همدل و هم زبان باشند؛ این را یادتان نرود. همه باید کار کنند و به دولت باید کمک کنند. اگر راهنمایی ای هم دارند، راهنمایی را به دولت بکنند. باید به دولت کمک کنند. واقعیت سوّم این است که ابزارهای دشمنی این دشمنِ بظاهر مقتدر نامحدود نیست؛ چند ابزار اساسی دارد که اینها ابزارهای فعّال او است: یکی تبلیغات است – ایران هراسی -، یکی نفوذ است، یکی هم تحریم است. من درباره ی نفوذ، در این چند ماه اخیر مکرّر صحبت کرده ام، تکرار نمیکنم؛ درباره ی تبلیغات هم بحث زیاد است. میخواهم راجع به تحریم صحبت کنم. یکی از سه ابزار مؤثّر دشمن عبارت است از تحریم. دشمن احساس کرده است که کشور ما و ملّت ما از تحریم ضربه میبیند؛ متأسّفانه خود ما هم این برداشت را در او تقویت کردیم. یک جاهایی و در یک برهه ای دائم تحریم را بزرگ کردیم که آقا تحریم است، تحریم است، باید تحریم را برداریم، اگر تحریم باشد این جور به ما ضربه میخورد و مانند اینها؛ از آن طرف هم برداشتن تحریمها را باز تقویت کردیم، بزرگ کردیم، بزرگنمایی کردیم که اگر تحریمها برداشته بشود این اتّفاق خواهد افتاد، آن اتّفاق خواهد افتاد؛ اتّفاقاتی که نیفتاد و اگر همین جور هم پیش برویم نخواهد افتاد. لکن دشمن احساس کرده است که با ابزار تحریم میتواند بر ملّت ایران فشار بیاورد؛ دشمن این را احساس کرده است. پس آنچه در مقابل ما امروز وجود دارد عمدتاً عبارت است از تحریم. ما برای اینکه با تحریم مقابله کنیم چه کار باید بکنیم؟ اوّلِ صحبت عرض کردم که یک دوراهی ای را دشمن نشان میدهد به ما؛ میگوید یا بیایید تسلیم آمریکا بشوید و هر چه او میگوید گوش کنید، یا فشار و تحریم ادامه پیدا میکند؛ این یک دوراهی است که گفتیم غلط و دروغ است، امّا یک دوراهی دیگری وجود دارد: یا بایستی مشکلات تحریم را تحمّل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله ی اقتصاد مقاومتی. (6) خیلی خب، آمادگی شما خوب است، منتها برای اقتصاد مقاومتی، صِرف آمادگی کافی نیست؛ ما گفتیم اقدام و عمل . البتّه دولت محترم در زمینه ی اقتصاد مقاومتی کارهایی کرده اند؛ ما گفتیم یک ستاد فرماندهی تشکیل بدهید برای اقتصاد مقاومتی، تشکیل دادند و معاون اوّل رئیس جمهور محترم را در رأس آن گذاشتند؛ کارهایی هم کردند، گزارشش را هم به من دادند که من امروز در پیام اوّل سال به ملّت عزیزمان این را گفتم؛ منتها اینها کارهای مقدّماتی است. به من گزارش داده اند که بر اثر فعّالیتهایی که انجام گرفته است، تراز بازرگانی مثبت شده یعنی صادرات غیر نفتی مان از وارداتمان بیشتر است؛ خب، این خبر بسیار خوبی است؛ یا اینکه مثلاً فرض بفرمایید واردات ما از سال گذشته کمتر شده است؛ اینها خبرهای خوبی است، منتها اینها کفایت نمیکند و کار با اینها تمام نمیشود؛ کارهای اساسی باید انجام بگیرد. من چند کار را اینجا ذکر کرده ام که این کارها باید در زمینه ی اقدام و عمل انجام بگیرد. اوّل مسئولین محترم دولتی باید فعّالیتها و زنجیره های اقتصادی مزیت دار کشور را شناسایی کنند و بر آنها متمرکز بشوند؛ بعضی از فعّالیتهای اقتصادی در کشور اولویت دارد، اهمّیت دارد، مثل مادر میماند و از آن، بابهای متعدّد اقتصادی و تولیدی گشوده میشود؛ روی آنها بایست تمرکز کنند؛ آنها را باید شناسایی کنند و نقشه ی راه را مشخّص کنند و تکلیف همه را معلوم بکنند. دوّمین مسئله در این اقدام و عمل ای که ما گفتیم باید مورد توجّه قرار بگیرد، زنده کردن تولید داخلی است. آن طوری که به من گزارش کرده اند، امروز حدود شصت درصد از امکانات تولید ما معطّل است، تعطیل است؛ بعضی ها به کمتر از ظرفیت کار میکند، بعضی ها کار نمیکند؛ بایستی ما تولید را زنده کنیم، تولید را احیاء کنیم. [البتّه این]، راه دارد؛ این راه را خیلی از اقتصاددان های متعهّد بلدند. من به مسئولین محترم دولتی مکرّر گفته ام این منتقدینی را که هستند بخواهید، حرفهایشان را بشنوید؛ گاهی پیشنهادهای خوبی دارند؛ میتوان تولید را احیاء کرد و در کشور به حرکت درآورد. کار سوّم اینکه ما بالاخره تجارت خارجی داریم، واردات داریم، به یک چیزهایی احتیاج داریم که از خارج وارد کنیم، مجبوریم اینها را بخریم، اشکالی هم ندارد، لکن توجّه کنیم که این خریدهای ما، قدرت تولید داخلی ما را تضعیف نکند. فرض بفرمایید ما میخواهیم مثلاً هواپیما وارد بکنیم یا خریداری بکنیم؛ به ما گفته میشود – خود مسئولین دولتی میگویند – که اگر چنانچه فلان درصد از این قیمت را ما در صنایع داخلی هواپیما سرمایه گذاری کنیم، بیشتر از آنکه از خارج بخریم استفاده خواهیم کرد و تولید داخلی هم رشد پیدا میکند. اینکه ما همه چیز را از خارج وارد کنیم و نگاه نکنیم که این خرید ما، این واردات ما چه بلایی سر تولید داخلی می آورد خطا است؛ پس بنابراین در خریدها کاری کنیم که تولید داخلی تضعیف نشود. چهارم؛ ما پولهایی داریم در خارج از کشور؛ [مثلاً] نفت فروخته ایم، پولش را به ما نداده اند. در قضیه ی برجام بنا بر این شد که این پولها برگردد – البتّه اکثرش برنگشته، اغلبش برنگشته و دچار مشکل است؛ دست آمریکایی ها را انسان مشاهده میکند پشت این [قضیه]؛ البتّه انگیزه های دیگری هم وجود دارد، لکن بدجنسی بعضی از دستگاه های آمریکایی موجب شده است که این پولها برنگردد؛ لکن بالاخره برخواهد گشت – وقتی که این پولهای موجود ما در خارج که حالا هر چند ده میلیاردی که هست برگشت، در مصارفی به کار نرود که این پول هدر بشود. این پولی است که وارد کشور میشود، کشور نیاز دارد و در درجه ی اوّل مثلاً تولید است؛ مواظب باشند این پولی که وارد میشود، هدر نرود، از بین نرود، صَرف خریدهای بی مورد، صَرف کارهای بی جا، صرف اسرافها نشود؛ یعنی مدیریت منابع مالی ای که از بانک ها و مراکز خارجی به کشور وارد میشود. مسئله ی پنجم؛ بخشهایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم و دارای اهمّیت است؛ مثلاً بخش نفت و گاز یا بخش تولید موتور که برای خودرو، برای هواپیما، برای قطار، برای کشتی مورد استفاده است، این بخشهای حسّاس و مهم، دانش بنیان بشود. اینکه ما میگوییم اقتصاد دانش بنیان [این است]. جوانهای ما، دانشمندان ما نشان داده اند که میتوانند نوآوری کنند، میتوانند ما را از آن سطحی که در فنّاوری داریم بالاتر ببرند. خب، این کار کوچکی است که موشک بُرد بلند را جوری تنظیم کنند که در دوهزار کیلومتری با انحراف دو متر یا پنج متر به هدف بخورد؟ خب آن مغزی که میتواند این کار را بکند، در موارد گوناگون دیگر هم میتواند؛ مثلاً فرض کنید که سطح موتور خودرو را با یک پیشرفتی بالا ببرد که فرض کنیم مصرفش کم بشود، یا موتور قطار را به فلان شکل به وجود بیاورد؛ میتوانند. همین الان در کشور ما بنگاه های اقتصادی و تولیدی ای وجود دارند که کارهایی که آنها انجام میدهند و تولید میکنند، یا از مشابه خارجی اش بهتر است یا برابر آنها است؛ همین الان داریم؛ خب اینها را باید تقویت کرد. پس بنابراین دانش بنیان شدنِ بخشهای مهمّ اقتصاد داخلی، یکی از کارهایی است که در اقتصاد مقاومتی شرط است و بایستی انجام بگیرد. ششم؛ ما در گذشته روی بعضی از بخشها سرمایه گذاری کرده ایم؛ از آنها بهره برداری بشود و استفاده بشود. ما در زمینه ی نیروگاه سازی در کشور سرمایه گذاری خوبی کردیم؛ در زمینه ی پتروشیمی سرمایه گذاری خوبی کردیم. امروز کشور به نیروگاه احتیاج دارد، کشورهای دیگر هم به نیروگاه ارزانی که ما میسازیم احتیاج دارند. ما دیگر نرویم از بیرون نیروگاه بخریم وارد کنیم، یا افرادی بیاوریم برای ما نیروگاه درست کنند. این قسمتهایی که سرمایه گذاری شده است، برایش تلاش شده است و زحمت کشیده شده است، احیاء بشود و از آنها استفاده بشود. مطلب هفتم؛ در همه ی معاملات خارجی ای که ما انجام میدهیم، انتقال فنّاوری را شرط کنیم. البتّه برادران ما در دولت به ما گفتند که ما این کار را کردیم و میکنیم؛ من تأکید میکنم و تکرار میکنم برای اینکه غفلت نشود. فرض کنید [اگر] یک وسیله ای را یا یک شی ء تولیدی جدیدی را میخواهند بخرند، تولیدشده را نخرند، [بلکه] آن شی ء را با فنّاوری مخصوص خودش تهیه کنند و بیاورند؛ فنّاوری را داخل کشور کنند. در قراردادها این را باید بشدّت مورد توجّه قرار بدهند. مسئله ی هشتم؛ با فساد مبارزه ی جدّی بشود، با ویژه خواری مبارزه ی جدّی بشود، با قاچاق مبارزه ی جدّی بشود؛ اینها دارد به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش را مردم میبرند. اگر ما در مقابل آن مجموعه ای که فرض بفرمایید با زدوبست هایی در زمینه ی مسائل اقتصادی ویژه خواری میکنند، خودشان را از امتیازات ویژه برخوردار میکنند و یا دچار فساد پولی و مالی و اقتصادی میشوند، سهل انگاری کنیم، قطعاً کشور ضرر خواهد کرد؛ نباید سهل انگاری بشود. البتّه در مقام بیان و در روزنامه ها و جنجال و بخصوص با جهت گیری های سیاسی، حرفهای قشنگ خوبی زده میشود امّا اینها فایده ای ندارد. حالا یک مجرم اقتصادی را مثلاً فرض کنیم دستگیر کردند، روزنامه ها درباره اش بنویسند و عکس و تفصیلات و کارهایی مانند اینها را با اهداف جناحی و سیاسی بکنند، اینها فایده ای ندارد؛ دو صد گفته چون نیم کردار نیست. باید جلوی آن فسادی را که امروز ممکن است پیش بیاید بگیرند و مانع فساد بشوند. قاچاق همین جور است؛ مانع قاچاق [بشوند]. باید با قاچاق، به معنای واقعی کلمه مبارزه کنند. مطلب بعدی بهره وری از انرژی [است]. من یک وقتی هم اینجا در یکی از همین سخنرانی های اوّل سال، چند سال قبل از این، این را گفتم(7) که ادّعا میشود و گفته میشود که اگر ما بتوانیم بهره وری انرژی را ارتقا بدهیم، بالا ببریم و صرفه جویی کنیم، صد میلیارد دلار صرفه جویی خواهد شد؛ مبلغ کمی نیست، مبلغ زیادی است؛ این را جدّی بگیرند. این همه کارهای گوناگون دارد در این مملکت انجام میگیرد، بعضی هایش غیر لازم، بعضی هایش مضر؛ خب کار را در این جور بخشها متمرکز کنند. این شد اقدام و عمل ؛ اقدام یعنی این چیزها – البتّه شنیدم این، مصوبّه ی مجلس هم هست؛ ارتقای بهره برداری از انرژی، مصوبّه ی مجلس شورای اسلامی است – واقعاً بررسی کنند که اگرچنانچه یک چنین چیزی وجود دارد، باید روی این متمرکز بشوند و کار کنند. و [مطلب] دهم؛ به صنایع متوسّط و کوچک نگاه ویژه بکنند. الان چندین هزار کارگاه و کارخانه ی متوسّط و کوچک در کشور هست؛ اگرچنانچه این آماری که به من داده اند و بنده گفتم که شصت درصد از اینها الان دچار بیکاری و تعطیل هستند درست باشد، خسارت است. آن چیزی که در متن جامعه اشتغال ایجاد میکند، تحرّک ایجاد میکند و طبقات پایین را بهره مند میکند، همین صنایع کوچک و متوسّط است؛ اینها را تقویت کنند و پیش ببرند. خب، این ده نقطه ی کار که اگرچنانچه اقدام و عمل بخواهد انجام بگیرد برای اقتصاد مقاومتی، این ده کار میتواند انجام بگیرد. البتّه کارهای دیگری هم میشود انجام داد که مسئولین نگاه میکنند و بررسی میکنند. بنده ده مورد را این جوری پیشنهاد میکنم. این میشود جریان انقلاب، این میشود حرکت انقلابی در کشور، این میشود اقتصاد مقاومتی ای که کشور را نجات خواهد داد. اگر این کارها را بکنیم، ما میتوانیم در مقابل آمریکا بِایستیم و تحریمهای او در ما اثر نکند. ما احتیاج نداریم از ارزشهای خودمان، از خطوط قرمز خودمان، از اصول خودمان صرفِ نظر کنیم تا آمریکا نتواند ما را تحریم بکند؛ ما با دنبال کردنِ همین سیاست اقتصاد مقاومتی، به معنای عملی مسئله و اقدام عملی موضوع، میتوانیم کشور را مصونیت سازی کنیم؛ میتوانیم مصونیت بدهیم کشور را تا دیگر در مقابل تحریم به خودمان نلرزیم که ما را تحریم خواهند کرد. خب تحریم بکند؛ اگر اقتصاد مقاومتی شد، تحریم دشمن تأثیر قابل توجّهی نخواهد کرد. این میشود حرکت انقلابی و حرکت مؤمنی. آن وقت اگر ما این کارها را کردیم، مسئولین محترم دولتی آخر سال 95 میتوانند بیایند گزارش بدهند که ما این چند هزار کارگاه و کارخانه و مزرعه و دامداری و امثال اینها را احیاء کردیم. میتوانند بیایند اینها را بگویند؛ میتوانند به مردم گزارش بدهند، مردم هم ببینند و حس کنند. وقتی مردم حس کردند، آن وقت اعتماد و اطمینان پیدا میکنند. و البتّه باید مردم کمک کنند. من به شما عرض بکنم که مردم – چه افراد سیاسی، چه افراد اقتصادی، چه آحاد مردم – باید به دولت کمک کنند، به مسئولین کشور کمک کنند. این کار البتّه فقط هم کار دولت نیست؛ هر سه قوّه باید با یکدیگر همکاری کنند تا کار پیش برود؛ و مردم هم باید کمک کنند به اینها؛ این کمک لازم است و جدّیت مسئولین بخصوص قوّه ی مجریه هم لازم است. اگر بتوانیم این حرکت را راه بیندازیم، عرض کردیم که این جریان، جریان انقلابی است و هم سرعت خواهد داشت، هم موفّقیت خواهد داشت. ما در هرجایی که کار انقلابی کردیم، اینها را داریم. ببینید! کاری که شهدای هسته ای ما در زمینه های هسته ای که بسیار هم حسّاس است پیشاهنگش بودند، کاری که شهید طهرانی مقدّم پیشاهنگش بود، کاری که شهید کاظمی(8) در زمینه ی سلّول های بنیادی پیشاهنگش بود، کارهای بسیار بزرگی است. در زمینه های فرهنگی [هم] کاری که شهید آوینی پیشاهنگش بود و در این اواخر [هم] مرحوم سلحشور – که اینها پیشروان کار انقلابی در این کشورند – اینها را باید ترویج کرد، اینها را باید تقدیر کرد و نام اینها را باید گرامی داشت. کار انقلابی این است. اینکه من بارها تکرار میکنم که نیروهای انقلابی را و نیروهای حزب اللّهی را باید گرامی بداریم و باید نگه بداریم، به خاطر این است؛ کار وقتی با روحیه ی انقلابی شد، پیشرفت خواهد کرد. من بحث اقتصاد مقاومتی را عرض کردم؛ فقط یک کلمه [هم] در باب مسائل فرهنگی عرض بکنم. میدانید که مسائل فرهنگی به نظر من بسیار مهم است؛ بنده به مسائل فرهنگی اهمّیت بسیار زیادی میدهم و آنچه امروز میخواهم عرض بکنم، همان مطلبی است که به نظرم سال گذشته بود یا سال قبلش بود که در همین جلسه ی اوّل سال عرض کردم(9) که این مجموعه های خودجوش مردمی که کار فرهنگی میکنند – که الان در سرتاسر کشور هزاران مجموعه ی خودجوش مردمی هست که دارند خودشان کار میکنند، خودشان فکر میکنند، خودشان تلاش میکنند و کار فرهنگی میکنند – روزبه روز باید توسعه پیدا کنند؛ دستگاه های دولتی باید به اینها کمک کنند. دستگاه های دولتی، آنهایی که مربوط به فرهنگند، به جای اینکه آغوش خود را به روی کسانی که نه اسلام را قبول دارند، نه انقلاب را، نه نظام اسلامی را، نه ارزشهای اسلامی را [باز کنند]، آغوش خود را به روی بچّه مسلمانها، به روی جوانهای مؤمن، به روی بچّه های انقلابی، به روی بچّه های حزب اللّهی باز کنند؛ اینها میتوانند کار کنند و دارند کار میکنند؛ کارهای فرهنگی باارزشی دارد انجام میگیرد. در همه ی زمینه ها جوانان انقلابی ما میتوانند تلاش کنند، کار کنند. جوانان عزیز! کشور مال شما است، فردا مال شما است، امروز هم مال شما است؛ بدانید شما اگر در میدان باشید، شما اگر با ایمان به خدا و توکل به خدا حرکت کنید، شما اگر باور به خود داشته باشید، آمریکا و بزرگ تر از آمریکا هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. پروردگارا! آنچه گفتیم و شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده؛ آن را به کرمت از ما قبول بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ارواح شهدای عزیز را از ما راضی کن؛ روح مطهّر امام بزرگوار را از ما راضی کن. پروردگارا! به این ملّت، عزّت روزافزون، شوکت روزافزون، قدرت روزافزون و توانایی های روزافزونِ همه جانبه عنایت بفرما. پروردگارا! ما را از خدمتگزاری به این ملّت و به اسلام و مسلمین و به این کشور زوال میاور. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، آنچه را گفتیم، آنچه را خواستیم و آنچه را تو میدانی که ما به آن احتیاج داریم، ولو بر زبان نیاوردیم، به ما عنایت بفرما. پروردگارا! روح مطهّر برادر عزیزمان مرحوم آقای طبسی (رضوان الله تعالی علیه) را با اولیائت محشور بفرما. والسّلام علیکم ورحمهالله وبرکاته 1) حجّت الاسلام والمسلمین عبّاس واعظ طبسی (تولیت فقید آستان قدس رضوی) 2) اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل 3) اطاعت 4) ناراحت و بی قرار 5) شعار مردم: دولت تدبیر و امید! بصیرت، بصیرت 6) شعار حضار: ای رهبر آزاده / آماده ایم آماده 7) بیانات در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی (1388/1/1) 8) دکتر سعید کاظمی آشتیانی (رئیس پژوهشکده ی رویان) 9) بیانات در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی در مشهد مقدّس (1393/1/1) منبع خبر : خامنه ای . آی آر کد مطلب : سایر اخبار ...
نوروز با طعم کتاب/50 گزینه از تاریخ تا شعر
رمان داستانی عشقی دارد که در بستر تاریخ اتفاق می افتد. در واقع ماجرای عشق مفتون به فیروزه است اما نویسنده با کمک این به مبارزات مردم قوچان و مشهد در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرده است. این رمان در جایزه قلم زرین برگزیده شده است. *رویای نیمه شب. مظفر سالاری. کتابستان معرفت داستان این رمان که در دسته رمان های دینی قرار می گیرد ماجرای عشق پسر سنی مذهب به دختر شیعه ...
دوم فروردین در آینه تاریخ معاصر ایران
پهلوی که در جزیره کیش به سر می برد، یوری لوبرانی سرپرست هیات رژیم صهیونیستی اعزامی به تهران را به حضور پذیرفت. 2 فروردین 1357 امام خمینی(ره) در نجف در پیامی، همه مسلمانان جهان از جمله مردم ایران را به کمک و یاری رساندن به مردم لبنان که آماج حمله های نظامی صهیونیست ها بودند، فرا خواند. 2 فروردین 1342 با اعلام عزای عمومی در نوروز 42، ماموران رژیم پهلوی با هجوم به مجلس ...
خواست دشمن تغییر سیرت جمهوری اسلامی است
انگلیسی هاست. این ترس مخصوص مردم نبود. خود سردمداران رژیم هم می ترسیدند از امریکا. این خاطراتی که عوامل رژیم نوشتند و بعد از انقلاب منتشر شده نشان می دهد که در مواردی خود محمدرضا و عوامل نزدیک به او از امریکایی ها ناراضی بودند و لی از ترس مجبور به اطاعت بودند. انقلاب اسلامی امد و این سنگر ترس را منهدم کرد. * امروز در جمهوری اسلامی یک عنصر اگاه مطلع و متکی به ارزشهای دینی را پیدا نمی کنید ...
خاطره دیدار حسن روحانی با بنی صدر
ای برداشتند که رژیم تصمیم دارد بعد از خروج شاه عده ای مزدور تحت عنوان گروه های انقلابی به نظامیان حمله کنند و آنها را برای کشتار عمومی مردم تحریک کنند. امام در این پیام توصیه کردند که مردم با نیروهای نظامی با مهربانی و برادری رفتار کنند و آنها نیز با ملت برادر باشند. مهم ترین استراتژی امام جذب ارتش و نیروهای مسلح در مردم مسلمان و انقلابی کشور و جلوگیری از درگیری شدید بین مردم و نیروهای مسلح است ...
ملی شدن شیلات؛ گام دوم مصدق پس از نفت
حق صید ماهی بعد از 150 سال به ایران بازگشت فرزانه ابراهیم زاده تاریخ ایرانی: رأی قاطع مجلس سنای ایران در آخرین ساعت کاری 29 اسفند 1329 مفهوم ملی شدن را در تاریخ با نفت آنچنان گره زد که در 65 سال گذشته این روز به عنوان یکی از مهم ترین روزها در تقویم کشور ثبت شده است. در حالی که کمتر از دو سال بعد از آن مجلس با پیشنهاد دولت ملی دکتر مصدق یکی دیگر از منابع مهم یعنی شیلات ایران را نیز ملی ...
اشتباه مصدق این بود که تصور می کرد آمریکا دوست ملت ایران است
تصویب ملی شدن صنعت نفت نیز فعالیت زیادی در این زمینه داشت و در بسیج نیروهای مردمی نیز نقش مهمی ایفا کرد، آیت الله کاشانی بود که سابقه مبارزاتی وی با انگلستان به زمان حضور ایشان در عراق بازمی گردد. در محبوبیت آیت الله کاشانی همین بس که پس از حادثه ترور شاه در 15 بهمن 1327 ایشان را تبعید می کنند، اما در همان حال در مجلس شانزدهم در انتخابات حاضر می شوند و با اینکه ایران نبودند، به عنوان نماینده اول مردم ...
سعید لیلاز :منتقدان مصدق، حقایق نادیده می گیرند
روز نو : سعید لیلاز گفت: در مورد دولتی شدن صنعت نفت و انتقاد هایی که به آن وارد می کنند به نظر من منتقدان تا حدود زیادی، حقایق را نادیده می گیرند. سعید لیلاز در گفت و گو با ایلنا، با اشاره به انتقاد برخی اقتصاددانان مبنی بر اینکه ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر مصدق پلی به سوی دولتی شدن اقتصاد ایران بود، گفت: من در پاسخ به این انتقاد یک جواب ساده دارم و آن اینکه دولتی شدن نفت ایران ...
سعید حجاریان بعد از ترور
فرادید| 22 اسفند 1378 سعید حجاریان در مقابل شورای شهر تهران ترور شد. روزنامه ها فردایش تیتر زدند شلیک به اصلاحات . تصاویر زیر حجاریان را در خرداد 1379 در بیمارستان نشان می دهد. عکاس این تصاویر اسکار پترسون است. عکس_نوشت جلسه کابینه مصدق برای ملی کردن صنعت نفت شاه و ثریا میهمان چرچیل سید احمد خمینی در صحن مجلس تفنگدار محلی در زمان اشغال بوشهر ...
همیشه پای یک یهودی در میان است / تصاویر
: کودتای 28 مرداد سال 32 . سندرز گفت که در آن زمان، آمریکا در سرنگونی نخست وزیری که به شکل دموکراتیک انتخاب شده بود مشارکت کرد و محمدرضا شاه را به ایران برگرداند و چندین سال بعد، به دلیل همین وقایع در ایران انقلاب شد و وضعیت شد به شکلی که امروز هست. البته او در این نگاه انتقادی به مداخله آمریکا در سرنگونی محمد مصدق در سال 32 در آمریکا تنها نیست و پیشتر موضعی مشابه هم از سوی کاخ سفید و هم ...
فساد در دستگاه مصدق غوغا می کرد
مجلس پانزدهم ارائه کرد. حسین مکی آن قدر صحبت کرد که دوره مجلس پانزدهم تمام شد و دیگر فرصتی برای تصویب این قرارداد نماند و به ناچار قضیه به مجلس شانزدهم محول شد. در دوره شانزدهم هژیر به دست فداییان اسلام کشته شد و مبارزات مردم اوج گرفت و در پی ابطال انتخابات و برگزاری رفراندوم مجدد دکتر بقایی،حسین مکی،ابوالحسن حائری زاده و کاندیداهای جبهه ملی به مجلس راه یافتند. البته آیت الله کاشانی هم با اینکه در ...
نهضت نفت و خون در مسیر جدید پساتحریم
روند تغییرات جهانی بلوک غرب را بر آن داشت که با دادن حاکمیت و تسلط ظاهری بر منابع به کشورها جهان سومی صاحب آن ها و تقسیم عادلانه منافع، قراردادهای خود را تغییر دهند. در اسفند سال 1329 کمیسیونی با عنوان کمیسیون مخصوص نفت متشکل از 18 نفر پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را به مجلس ارائه داد، در این کمیسیون دکتر مصدق، دکتر علوی، ناصر ذوالفقاری، جواد گنجه ای، فقیه زاده، اللهیار صالح، حسین مکی، خسرو ...
من و جان کری همدیگر را درک می کنیم
تمایل ندارید یک بار به وسیله رأی مردم سنجیده شوید؟ من مشکلی با سنجیده شدن با رأی مردم ندارم، هر کس که در عالم خدمات دولتی قرار می گیرد، حتما مهم ترین داورش مردم هستند؛ اما اعتقاد دارم در کار دیگری جز کاری که الان در آن هستم، تخصصی ندارم. کتاب خاطرات فروغی را که آقای حداد عادل در مجلس به شما هدیه داد، خواندید؟ نه. نظرتان درباره شخصیت فروغی و سیاست مداران برجسته تاریخ ما مثل ...
مصدق در حصر؛ خاطرۀ ماندگار یک نام نیک
است سر آخر مصدقی ها بزرگترین تکه را از قدرت سیاسی سهم ببرند. مهدی بازرگان، مردی که ملی کردن صنعت نفت را برای مصدق در عمل اجرا کرده بود، نخست وزیر موقت آیت الله خمینی شد و کریم سنجابی وزیر امور خارجهٔ او. اما آیت الله خمینی پی خلق و خوی انقلابی خالص تر و ناب تری می گشت و بحران گروگانگیری یک فرصت بود. تندروها از ماجرای تسخیر سفارت برای تحقیر بازرگان استفاده کردند؛ بازرگان هم بعد ناکامی اش ...
حق روز "ملی شدن صنعت نفت" به خوبی ادا نمی شود
نیا تصریح کرد: گسترش فعالیت های سیاسی پس از شهریور 1320 سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قراردادها بود و دکتر مصدق درمجلس شانزدهم با وجود همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، طرح "ملی شدن صنعت نفت" را به تصویب رساند. این استاد دانشگاه ادامه داد: همچنین کمیسیون نفت که در اول تیرماه 1329 در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشائیان ...
نفت ایران چگونه ملی شد؟/ صدای مصدق را بشنوید
کردند ولی او توانست رأی اعتماد از مجلس را به دست آورد. رزم آرا از مجلس خواستار تصویب قرارداد الحاقی شد ولی مخالفت مصدق و جبهه ملی به جای این کار منجر به مطرح شدن پیشنهاد ملی شدن نفت در سراسر ایران شد. رزم آرا در 16 اسفند 1329 به دست یکی از اعضای فدائیان اسلام کشته شد و پس از کشته شدن رزم آرا، شاه باز هم بدون کسب رأی تمایل مجلس، حسین علاء را به نخست وزیری برگزید که البته پس از یک دوره ...
معروف ترین چهره هایی که سال 94فوت کردند
محمدمهدی آصفی نماینده رهبر معظم انقلاب در نجف اشرف، صبح روز پنجشنبه چهاردهم خردادماه و آیت الله محمدعلی امینیان نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه آستانه اشرفیه روز 20 خردادماه و در 89 سالگی به دیار باقی شتافتند. در روز 18 مردادماه، آیت الله حاج شیخ علی انتشاری نجف آبادی مدرس حوزه های علمیه تهران و سه روز بعد هم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ عبدالعلی قرهی عالمی پارسا و ...
پیراون ملی شدن صنعت نفت؛ “قضاوت تاریخ ساز”
قرارداد برای ایران به ارمغان آورد افزایش میزان حق الامتیاز ایران از 4 شلینگ به 6 شلینگ در هر تن نفت خام بود که باز هم از قرارداد پنجاه پنجاهی که پیش تر میان شرکت آمریکائی آرامکو و عربستان سعودی منعقد شد کمتر بود. به همین دلیل و نیز با توجه به حمایت قرارداد اخیر از طرف دولت انگلیس، آن هم در مجلس پانزدهم با مخالفت تعدادی از مجلسیون به رهبری دکتر محمد مصدق روبرو شد و هرگز از تصویب مجلس نگذشت. تا ...
کدام هفت خوان شما را رستم کرده است؟
سالگرد ملی شدن نفت در راه است و همراه با قدردانیها و یادبودها بازار حکایات بی پایه و اساس نیز گرم است. از طریق تلگرام داستانی درباره مرحوم مصدق فرستاده می شود که به نقل قولی از چرچیل ختم می شود "فقط یک ایرانی هست که استاد من در سیاست است: مصدق". جالب است که چرچیل، سیاستمداری که در او تمام ویژگیهای یک اشراف زاده و دولتمرد بریتانیایی جمع شده بود که باور داشت بر امواج فرمان می راند، درباره مصدق چیزی ...
وقتی دست بیگانگان از نفت ایران کوتاه شد
ماه مجلس، در سوم دی ماه، در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملی شدن نفت، سخن راند و در پایان با صراحت تمام گفت: " ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است." دو روز بعد، وزیر دارایی، غلامحسین فروهر به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، لایحه قرارداد گس- گلشاییان را مسترد کرد. پس از کارشکنی های مداوم و شگردهای توطئه آمیز رزم آرا، رهبران نهضت ملی شدن نفت به این نتیجه رسیدند که ...
ثمره استقلال طلبی و استکبارستیزی ملت ایران
تعدیلاتی را در مبلغ های پرداختی به ایران پذیرفت، در این میان مخالفت ها و اعتراض های شدیدی از طرف برخی از نمایندگان، سران و افراد آگاه جامعه شکل گرفت، به گونه ای که آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی اعلامیه ای علیه شرکت نفت صادر کرد و در آن خواستار لغو این امتیاز در ایران شد. پس از به وجود آمدن زمزمه هایی در مجلس درباره ملی شدن صنعت نفت، حاجعلی رزم آرا نخست وزیر وقت در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت ...
از بازخوانی اولین حرکت ملی در صنعت نفت ایران تا اعتراض کارگران
قیام مردم، انگلیس در سال 1325 اقدام به کشتار بیش از 80 نفر از مردم بی گناه ومعترض کرد. کیخا با اشاره به اینکه صنعت ملی نفت با مبارزات کارگران این شرکت به ثمر نشست، افزود: پس از کشتار جمعی از مردم، کارگران باز هم دست از تلاش بر نداشتند تا اینکه مجلس هم پای کار آمد و قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در 29 اسفندماه 1329 به تصویب رسید. وی ادامه داد: از این تاریخ به بعد انگلیس با انجام ...
29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت / مسیر ایران از اکتشاف تا استقلال به روایت تصویر
تکاپوهای سیاسی در دو سطح دولت و جنبش مردمی آغازشد. پس از تظاهرات عظیم مردم در 24 اسفند 1329، مجلس شورای ملی به اتفاق آرا اصل ملی شدن نفت را تایید نمود و دکتر مصدق در چنین فضای سیاسی و اجتماعی موفق شد این قانون را در آخرین روز اسفند از تصویب مجلس سنا نیز بگذراند. تابلوی هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت، پس از ملی شدن صنعت نفت و سفرهیات مدیره موقت به جنوب کشور، در مناطق نفتخیز جنوب ...
انتشار تیزر مستند " آقای نخست وزیر" با موضوع ملی شدن صنعت نفت
ای "آقای نخست وزیر" تازه ترین اثر بلند سفیر فیلم به کارگردانی خودم و تهیه کنندگی امین حسنی، پژوهش سید یزدان حبیبی، تدوین هادی بهرامیان و موسیقی حسام ساروخانی تهیه شده است. این کارگردان مستند اذعان کرد: در این مستند به نقش دکتر مصدق در ماجرای ملی شدن صنعت نفت پرداخته شده است که امیدواریم برهه ای از تاریخ پرشکوه کشورمان به خصوص به نسل جدید عرضه شود. وی به مرور چند ویژگی شاخص مستند "آقای ...
ملی شدن نفت، آغازی برای استقلال کشور بود
تصویب کرد و این طرح در 24 اسفند به تصویب مجلس و در 29 اسفند با تایید مجلس به امضای شاه رسید و نفت کشور ملی شد. وی با اشاره به اینکه رفاه از جمله معیار های توسعه یافتگی است، گفت: پیش از ملی شدن صنعت نفت، نفت کشور در حالتی انحصاری و خصوصی قرار داشت و این شرایط عدم رقابتی سبب آن شده بود که منافع حاصل از فروش نفت عامه مردم را شامل نشود و بخش عمومی کشور از جمله کالاها و خدمات عمومی رشد قابل ...
29 اسفند؛ روز "خلع ید" روباه پیر از طلای سیاه ایران
آن در 28 اسفندماه همان سال به قانون تبدیل شد. مجلس سنا در در آن روز گزارش پیشنهادی کمیسیون نفت را با مطلع ذی شروع و تصویب کرد؛ به نام سعادت ملت ایران و به منظور تامین صلح جهان، امضا کنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد. آیت الله کاشانی و دکتر مصدق در ملی شدن ...