سایر منابع:
سایر خبرها
صندلی داغ طرفداری: سامان خدائی؛ خیال پردازی از هاگوارتز تا ماراکانا
با توخل ادامه میده، 2 سال دیگه آرزوی هر بازیکنی باشه. اگه به دورتموند ببازه این هفته گام بزرگی برای عملی کردن قولش برداشته. تیمی که یورگن ساخته برای اینکه به معمارش نشون بده چقدر عالی هست مسلما پیروز می شه [شکلک خنده] به این موضوع ایمان ندارما، از کلوپ میترسم، اینو صرف کری دارم می گم [شکلک خنده] سامان خدائی و طرفداری اومدن به طرفداری؛ خوب واسه هواداری فوتبال اروپا طرفداری ...
جمهوری آذربایجان نویسنده نامزد جایزه صلح نوبل را زندانی کرد
جدید از سفر به یک فستیوال جهانی در ایتالیا منع شد. آیلیسی تا سال 2012 و پیش از نگارش کتاب آرزوهای سنگی در آذربایجان بسیار محبوب بود. آرزوهای سنگی داستان کشتار دسته جمعی ارمنی ها به دست آذری ها بود. وی پیش از این کتاب در کشور خود برنده جوایز بسیاری نیز شده بود. وی قرار بود در فستیوال ونیز به عنوان سخنران نیز شرکت داشته باشد اما پلیس فرودگاه باکو مانع خروج او از کشور شد. ...
اورژانس هوایی لازمه امدادرسانی در ایران
بحمداله در سال های اخیر بویژه در دولت تدبیر و امید به این امر توجه بسیاری شده است ولی متاسفانه بحث اورژانس هوایی در کشور مغفور مانده و اتکاء به وسایل پرنده موجود که تماما برای اهداف دیگری طراحی و برنامه ریزی شده اند کاری اشتباه بوده در صورتی که بالگردهای اورژانس کاملا مخصوص و تخصصی بوده که با توجه به نوع طراحی و تجهیزات درون آن، انحصارا برای این خدمات ساخته شده اند. وی با اعلام حمایت ...
پیوند طبقه مرفه جدید با ثروتمندان قدیم/ سرچشمه های چالش موشکی
حل کنیم. حل این مشکل قطعا از توان یک جناح ساخته نیست. ما اصلاح طلبان به عنوان کسانی که در انتخابات تهران پیروز شده اند و مردم اقبال منحصر به فردی به لیست اصلاح طلبان نشان دادند دست دوستی به سمت اصولگرایان دراز می کنیم. به سمت افرادی چون آقایان حداد عادل، احمد توکلی، مصباحی مقدم و تمام کسانی که در حوزه سیاست و فرهنگ و اقتصاد صاحب سابقه هستند دست دوستی و کمک دراز می کنیم. در سال 95 ما برای ...
مظلومی: نتیجه بازی استقلال خوزستان - استقلال قهرمان لیگ را مشخص نمی کند
خوزستان تیم بسیار خوبی است و از بازیکنان آینده دار و کادرفنی خوبی برخوردار است و من آینده اکثر بازیکنان جوان استقلال خوزستان را درخشان می بینم، ضمن اینکه اینجا جا دارد تشکری هم از مسئولان باشگاه فولاد خوزستان داشته باشم که امروز زمین تمرین خود را در اختیار ما قرار دادند. سرمربی تیم فوتبال استقلال در واکنش به این پرسش که آیا برنده این دیدار سرنوشت قهرمانی را مشخص خواهد کرد، گفت: نه به نظر من ...
چه می شد اگر مغول ها اروپا را می گرفتند؟
...، به پیشروی خود در گردنه کوه های کارپاتیا و دشت های مجار ادامه داد. سوبوتای بهادر توانسته بود با قدرت فرماندهی خود، نیروهایش را از میان دو رشته کوه و صدها مایل دشت بگذراند. او به عنوان یکی از چهار ژنرال محبوب چنگیزخان شناخته می شد و در فتوحات مغول ها در شمال چین تا شرق اروپا، همه جا حاضر بود. سوبوتای در سال 1241 مرد مسنی به نظر می رسید، ولی هنوز نبوغ نظامی خود را حفظ کرده بود. ...
بازیگرِ خواننده یا خواننده ی بازیگر؛ کدام یک مسخره ترند؟!
سوال را از ایشان بپرسم: 1- صرفاً فقط اینکه کسی بازیگر سینما بوده و آلبوم یا قطعه ی موسیقی هم منتشر کرده -بدون نگاه به اثری که خلق کرده- باعث تمسخر موسیقی می شود؟ 2- از آمار تولیدات موسیقی در سال خبر دارید؟ از بین این همه اثر، چند درصد قابل دفاع هستند و باعث تمسخر موسیقی نمی شوند؟ 3- بعید است با ویل اسمیت آشنا نباشید؛ بازیگر، خواننده هیپ هاپ، دوبلور و همچنین تهیه ...
پرونده کیفری علیه نویسنده سرشناس جمهوری آذربایجان
نیز مجبور شدند تا از شغل های خود استعفا دهند. حکم دادگاه تفتیش عقاید کتاب های این نویسنده نیز در سراسر کشور پخش شده است. دیده بان حقوق بشر کمپین ارعاب و لفاظی های خصمانه علیه این نویسنده ای که در سال 2014 میلادی برای دریافت جایزه صلح نوبل نامزد شده بود، محکوم کرد. آیلیسلی در مصاحبه ای در سال 2013 میلادی به خبرگزاری فرانسه گفته بود کتابش دست دوستی است که به طرف ارامنه دراز شده است. انتهای پیام ...
تمام کپی کاریهای پیمان و مهراب قاسم خانی
تله فیلم شرف خانواده فاضل به نوشته محراب قاسم خانی بود نیز بازی کرد.این تله فیلم که تیم بازیگری مشابهی با پژمان داشت کپی نعل به نعل از فیلم کمدی مرگ در مراسم ترحیم به کارگردانی فرانک اوز در سال 2007 است. داستان این دو فیلم درباره درباره مرگ پدر یک خانواده مرفه است که با درگذشت او اعضای خانواده گرفتار دردسرهای عجیب و غریب و ماجراهایی پیش بینی نشده می شوند. سن پطرزبورگ سن ...
فرهنگ در رسانه
روزهای تلویزیون بدل شده است که جنس و نوع کاری خاص خود را در رسانه دارد. در قصه هایی که می نویسد و به تصویر می کشد، خانواده همیشه نقش پررنگی دارند و این برگ برنده این کارگردان است. نیک نژاد طی دو سال اخیر فیلم های سینمایی: ناخواسته و زاپاس را نیز در کارنامه کاریش داشته است. فارس با او درباره سریال قرعه که در ایام نوروز پخش شد، هم کلام شده است. یادمان است زمانیکه سریال قرعه به شما پیشنهاد شد ...
زندگی طوفانی مشروطه خواه ضدمشروطه
این سرزمین جاری سازد. ایران یا باید در راه ژاپن گام برمی داشت یا به سرنوشت هند و دیگر مستعمره ها دچار می شد. تقی زاده در پایان رساله ای به نام تحقیق احوال کنونی ایران با محاکمات تاریخی که در سال 1323ق/ 1248ش، یک سال پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی نوشت، چنین پیش بینی کرد که ایران یا می تواند تمدن جدید را اخذ کند یا راهی جز اضمحلال و انقراض پیش رو نخواهد داشت. این کم و بیش دیدگاه بسیاری از روشنفکران آن ...
در نوروز چه خبر بود؟/ نظر وزیر کشور دولت اصلاحات درباره ابطال آراء منتخب اصفهان
کنیم از دیگران کاری ساخته نیست، همانگونه که سال هاست در زیر این چتر سیاه و خاکستری روزها شب شده و شب ها به دنبال ستاره ها گشته ایم. چاره در حفظ محیط زیست و برطرف کردن بار ترافیکی و توسعه حمل و نقل عمومی به خصوص مترو است که این مهم همت دولت و مدیران شهری را می طلبد. اقدام و عمل اینجا نتیجه می دهد. هر سال در روز طبیعت شاهد آسیب دیدن طبیعت بودیم اما امسال بارش برف و باران در روز 13فروردین در بسیاری ...
مروری بر اخبار مهم سینمای جهان از جشنواره کن تا شکست بتفلک
کمیکس است و دوم این که بعد از شوالیه تاریکی بر می خیزد که کریستوفر نولان آن را در سال 2012 اکران کرد، نخستین بازگشت بتمن به پرده سینماست. آن هم با حضور چهره ای جدید به نام بن افلک. با این حال هر چقدر فروش ساخته جدید زک اسنایدر خوب بوده نظرات منتقدان بد بوده است. وال استریت ژورنال ، بیزینس اینسایدر و نیوزویک این فیلم را به ترتیب منفی، بد و ضعیف توصیف کرده اند. وراییتی ، ایندیپندنت و میرور ...
داوودآبادی: اواخر شیار 143 برگرفته از کتاب تفحص من است/ با سرقت و دروغ نمی شود برای خدا و شهدا کار کرد
هوای تفحص صحبت کردم و یک جلد کتاب تفحص نوشته خودم که سال 1379 توسط موسسه جنات فکه منتشر شده بود، به ایشان دادم . دیگر هیچ خبری از ایشان نداشتم تا اینکه شنیدم فیلمی ساخته است به نام شیار143. باز هم توجهی نداشتم و علاقه ای هم برای دیدن فیلم نداشتم . آخرین روزهای سال 1394 بر حسب اتفاق متوجه شدم یکی از کانال ها شب عید دارد فیلم شیار 143 را پخش می کند. اواخر فیلم بود. ناگهان ...
خاطرات دفاع مقدس؛ برنده رقابت فروش در کتابفروشی ها
آن را منتشر کرده است. بنا به اظهارات مسئول دبیرخانه مسابقه بیش از 150هزار نسخه از این کتاب در طول زمان برگزاری مسابقه چاپ شده بود و این رقم نشان دهنده صحت این ادعا است که این کتاب پرفروش ترین کتاب سال 94 بوده است. هنوز مدت زیادی از ورود کتاب دختر شینا به جرگه پرفروش ها نگذشته بود که رمان نامیرا اثر صادق کرمیار به عنوان کتاب محوری پویش مطالعاتی روشنا به خوانندگان معرفی شد. این کتاب در مهر ...
روایتی از مهمترین اتفاقات نوروز 95
تا به باشگاه 100 تایی ها پیوسته است. اخبار تلخ در حوزه هنر بین الملل یان نِمِک کارگردان موج نوی سینمای چک در 79 سالگی و در روز سوم فرودین ماه درگذشت. این فیلمساز چک سال 1936 به دنیا آمد و در مدرسه هنری معتبر شهر با عنوان آکادمی هنرهای نمایشی پراگ تحصیل کرده بود. آخرین فیلم وی گرگ خیابان سلطنتی وینیارد یک کمدی زندگینامه ای است که سال 2015 ساخته شد و قرار است سال 2017 نمایش ...
برنامه مراسم تشییع و ترحیم قاسم هاشمی نژاد
) واقع در خیابان آپادانا، خیابان نیلوفر، میدان نیلوفر برپا می شود. قاسم هاشمی نژاد از روز دوم فروردین ماه به علت عفونت ریه در بیمارستان شریعتی تهران بستری بود و 13 فروردین ماه درگذشت. هاشمی نژاد متولد سال 1319، نویسنده، منتقد و روزنامه نگار بود. او از دهه 40 در مطبوعات نقد می نوشت و در سال 1358 رمان پلیسی فیل در تاریکی را منتشر کرد. نمایش منظوم اثر تی. اس. الیوت ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
برنامه مراسم تشییع و ترحیم قاسم هاشمی نژاد
) واقع در خیابان آپادانا، خیابان نیلوفر، میدان نیلوفر برپا می شود. قاسم هاشمی نژاد از روز دوم فروردین ماه به علت عفونت ریه در بیمارستان شریعتی تهران بستری بود و 13 فروردین ماه درگذشت. هاشمی نژاد متولد سال 1319، نویسنده، منتقد و روزنامه نگار بود. او از دهه 40 در مطبوعات نقد می نوشت و در سال 1358 رمان پلیسی فیل در تاریکی را منتشر کرد. نمایش منظوم اثر تی. اس. الیوت ...
مترجم ایرانی برنده جایزه بنیاد یان میخالسکی شد
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ ترجمه سحر توکلی از رمان آسمان تغییر می کند اثر زو ینی به تازگی برنده حمایت مالی بنیاد یان میخالسکی سوئیس شده است. رمان آسمان تغییر می کند که به زودی ترجمه این مترجم از آن، توسط نشر ثالث به چاپ می رسد، در سال 2010 توسط انتشارات لگند به چاپ رسیده است و ترجمه سحر توکلی از آن، برنده حمایت مالی بنیاد یان میخالسکی شده است. بنیاد یان میخالسکی ...
ستیزه جویی اشو با همه چیز
تعابیری عجیب، علم، تکنولوژی و دانش تجربی را طرد و نفی می کند و آن را به گونه های مختلف به تمسخر می گیرد. پیشرفت های علمی که محصول و دستاورد ارزشمند انسان معاصر است از سوی وی به باد مسخره گرفته شده امری موهوم تلقی می شود. این در حالی است که اشو لااقل چهار سال در پیشرفته ترین کشورها به لحاظ علمی، تکنولوژی و فناوری یعنی امریکا زندگی کرده و از تمامی مواهب علوم نوین بهره برده است. معلوم نیست چگونه می ...
نوروز خبرساز/ از بیماری شجریان تا انتخابات اصفهان
مرموز و ویرانگر. همین خبرها کافی است تا بدانید وزیر بهداشت چه نوروز پرکاری را داشته است. او هم پیگیر درمان شجریان بود، هم دو بار بر بالین کیارستمی حاضر شد تا از نزدیک روند جراحی های برنده نخل طلای کن 1997 را زیرنظر بگیرد و هم بخشی از جمله های خبرساز نوروز برای او بودند؛ نخستین خداحافظی سال به نام حسن هاشمی نوشته شد که گفت در پایان دولت یازدهم روحانی عطای وزارت را به لقایش می بخشد و می رود. این را برای ...
تلویزیون بازنده بزرگ سرگرمی سازی در نوروز 95
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، آی سینما نوشت: انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و خبرگان نشان داد دورانی که قدرت و نفوذ شبکه های اجتماعی در نظر گرفته نمی شد، به پایان رسیده است. این روزها بیش از هر زمان می توان با اتکا بر قدرت شبکه های مختلف اجتماعی نبض جامعه را به دست گرفت یا از اوضاع و احوال و نظرات عامه مردم مطلع شد. در این شرایط و با توجه به معیارهای مختلف که در این سال ها قطعا شبکه ...
ما و 360 جسد نوروزی
ها انگار فقط برای کشتن وکشته شدن در جاده ها ساخته شده وهیچ توجه به این همه اخبار روزانه تصادفات جاده ای ندارند واصلا فکر می کنند تنها خودشان دراین نیا راننده هستند و وقتی درجاده می روند به جای قرار گرفتن دروسط خطوط سفید جاده ، روی خطوط سفید حرکت می کنند وتوجهی به قوانین راهنمایی ورانندگی اعم از سرعت ، سبقت ، دوربین مدار بسته ، ایستگاه پلیس ندارند. عده ای ازاین رانندگان درحالیکه شب شده ...
قاسم هاشمی نژاد نویسنده بهترین رمان پلیسی ایرانی (فیل درتاریکی) در گذشت
قاسم هاشمی نژاد نویسنده ایرانی و خالق رمان فیل در تاریکی درگذشت. به گزارش الف کتاب به نقل از مهر، قاسم هاشمی نژاد نویسنده و روزنامه نگار و مصحح و مترجم ایرانی که در سال های اخیر کمتر خبری از وی منتشر شده بود، عصر روزگذشته پس از یک دوره بیماری درگذشت. هاشمی نژاد که در سال های اخیر به انزوایی خودخواسته رفته بود از جمله نویسندگانی ایرانی به شمار می رود که در حوزه های مختلف ادبی ...
خداحافظی با نویسنده بی سرنوشت
در بوداپست از دنیا رفت. در پی درگذشت این رمان نویس نگاهی داریم به گوشه هایی از آن چه در معرفی او نوشته شده است: ایمره کرتس متولد نهم نوامبر سال 1929 بود. او در سال 2002 به عنوان اولین نویسنده مجار جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد. در کارهایش بیشتر روی موضوعاتی چون آزادی فردی، دیکتاتوری و وحشی گری های رژیم نازی تمرکز داشت. کرتس در طول جنگ جهانی دوم در سن 14 سالگی ...
رازهای مصطفی رحماندوست
دوستت صحبت کرده ای و او هم می آید پیش من و کلی داستان از شخصیت خیالی که برای خود ساخته است صحبت می کند و این طبیعی است... با رازهای کودکان چه باید کرد؟ در رمان باغ مخفی ، رمان محبوب کودک نوشته فرانسس هاجسن برنت، کودکی یتیم و لجباز به دختری جوان و سرحال تبدیل می شود. موضوع اصلی این رمان، قدرت رازداری در حفاظت از فرد است. مری در جست وجوی باغی فراموش شده که پوشیده از ...
شهرک های صنعتی، برگ برنده صنایع جهان
علاقه مند ساخته است. امروزه دولت روسیه با حمایت های دولتی در صدد بهبود زیرساخت های مورد نیاز برای راه اندازی شرکت های تولیدی در این شهرک هاست. براساس تقسیم بندی جغرافیایی 37 درصد از این شهرک ها در بخش اروپایی روسیه، 17 درصد در مناطق شمال غربی و باقی در مناطق مختلف این کشور پراکنده شده است. در سال 2012 میلادی، انجمن شهرک های صنعتی روسیه اعلام کرد که تمامی شهرک های این کشور باید استاندارد ...
سینماگرانی که سال 94 از میان ما پر کشیدند
وب سایت هنر آنلاین: فروردین ماه امسال، تنها چند روز پس از تعطیلات نوروز، 16 فروردین ماه خسرو فرخزادی از بازیگران پیشکسوت تلویزیون و رادیو در سن 75 سالگی براثرسانحه تصادف درگذشت. مرحوم فرخزادی متولد سال 1318 بود و در سریال تاریخی در حال ساخت معمای شاه بازی داشت. از دیگر کارهای او می توان به سریال های روزهای زندگی و آیینه اشاره کرد. او در نمایش های رادیویی به عنوان کارگردان و بازیگر ...
کابوس مرگ در اروپا
با یک جلیقه انفجاری دست به عملیات انتحاری زد خود را از سپتامبر سال گذشته ابراهیم معروفی معرفی کرده بود. وی با این نام جعلی سفر می کرد و دستگاه های امنیتی اروپا رفته رفته در پی یافتن محل اختفایش بودند . بکراوی در اواخر ژوئیه از بلژیک به ایتالیا رفت. در کمتر از یک روز زمان کافی داشت نا در شهر ترویزو توقف کرده و بوسیله هواپیما به ونیز و سپس آتن برود. یونان به نظر می رسد در مسیر تردد تروریست ...