سایر منابع:
سایر خبرها
ایوبی: سلحشور یک راه، نگاه و یک مکتب است
دیده است. او تعریف کرده بود که یک روز تعطیل از صبح تا عصر 10 قسمت از سریال را با خانواده دیده و گریه کرده اند .وقتی سلحشور سخنان نصرالله را شنید، او هم گریه کرد و از نصرالله خواست که برایش دعا کند و از حضرت فاطمه (س) بخواهد روز قیامت شفاعتش را بکند. در ادامه مراسم بصیر سلحشور فرزند فرج الله سلحشور ضمن تشکر از دست اندرکاران جشنواره بیان کرد: من حرف خاصی ندارم، بیشتر عرض تشکر داشتم ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (243)
بزرگانِ صنف "کبوتر پرانی" جنوب تهران و حومه رفت! گفتم در جریان باشی! امیرمحمد هم در کنار پدر عزیزش عکس گرفت و این روز را به همه تبریک گفت. سام قریبیان با این عکس از خود در کنار پدر هنرمندش استاد فرامرز قریبیان این روز را تبریک گفت. سلفی بهاره رهنما و پدر عزیزش در شب روز پدر که به کافه دخترش رفته بود. بنی جون، روزت مبارک. سلفی پدر و پسر خوشتیپ و ...
هر 19 دقیقه یک نوزاد معتاد به مواد مخدر در آمریکا به دنیا می آید +عکس و فیلم
گروه بین الملل مشرق - خلاصه گزارش: طبق آخرین آمار موجود، در آمریکا هر 19 دقیقه یک نوزاد با وابستگی به مواد مخدر به دنیا می آید. همه این نوزادان طی چند روز اول زندگی، به سندرم ترک نوزاد مبتلا می شوند. دیدن برخی علائم این اختلال مانند رعشه ای که در تمام بدن نوزاد ایجاد می شود و گاه تا 20 ثانیه ادامه پیدا می کند، حقیقتاً دل خراش است. این سندرم با علائمی نظیر تشنج، تب، تنگی نفس، تعرق و افزایش ضربان ...
سبک زندگی آیت الله شاه آبادی به روایت همسر
بودم و من مشکی پوشیده بودم و صاحبخانه گفت: چرا مشکی پوشیدی؟ گفتم : پدرم تازه از دنیا رفته و خیلی برایم عزیز بوده و یا مجید پسرم... تا من این حرف را زدم، حاج آقا گفت : ناشکری نکنید! طوری صحبت می کردند که انگار خودشان فهمیده بودند که باز هم قرار است من داغدار شوم. من هم خیلی ضربه خورده بودم و تنها بودم فقط ایشان را داشتم بنابراین خیلی جذب ایشان شده بودم و خیلی از این بابت ناراحت بودم، در اوایل ...
بازیگر و کارگردان در نظام هالیوود مثل یک کارمند است /برج عاج نشین نیستم/ مثل یک سرباز صفر در خدمت ...
نبراسکا حرف می زنیم، پس خوب است.جوابش به همین سادگی است که در جاهایی که این اتفاق به محصولی خوب منجر شده، پس شیوه درستی بوده است. مایکل بی یک خاطره ی با مزه داشت. می گفت در فیلم ترنسفورمرها یک دختر بازیگر باید در یک صحنه ی اکشن جیغ زنان فرار می کرده. کمی قبل از انفجارها دختر پیش مایکل می رود و می پرسد الان ترس من از فلان چیز است یا یک چیز دیگر. مایکل می گفت من فقط سرش داد زدم گفتم خانم، همه ترس های ...
دایی: نه ما از داور راضی بودیم نه ذوب آهن/ 13 نامه رسمی به پرسپولیس زدم اما طلبم را ندادند
چند تن از بازیکنان صبا در مورد مشکلات مالی انجام داده اند خاطرنشان کرد: بچه های من دروغ نمی گویند و همه حقیقت را گفتند. تا به حال به کادر فنی و بازیکنان حدود 50 درصد از قراردادشان را داده اند که اگر این میزان دریافتی را با میزان دریافتی قرارداد دیگر تیم ها کنار هم بگذاریم حدود 15 تا 20 درصد قرارداد آن تیم ها خواهد شد. وی خاطرنشان کرد: نمی خواهم چند بازی مانده به پایان فصل گلایه کنم اما ...
روایت حاجی مایلی از حاشیه های تلخ فوتبال - برای من زندگی بیرون از زمین بازیکن هم مهم بود
است کسی بازداشت شود آن فرد من هستم که خوب برای این بازیکن معلمی نکردم و آموزش درستی به این جوان ندادم. به قول معروف شما حاضری هر چه داری بدهی تا بچه ات یک شب در کلانتری نماند حالا اگر ماند چه یک شب و چه هزار شب. خلاصه ایشان که خداوند خیرشان بدهد لطف کرد و با قرار وثیقه 500 هزار تومانی اجازه داد رسولی آزاد شود. حالا من باید چگونه این بازیکن را تنبیه می کردم. اولا روابط عمومی باشگاه اطلاعیه ...
خاطرات خواندنی همسر شهید آیت الله شاه آبادی
ایشان می گفتم خسته اید، کمی استراحت کنید! می گفتند: اصلاً احساس خستگی نمی کنم و هنوز برای کار کردن انرژی دارم. بعد هم این دعا را با خود زمزمه می کردند که: قو علی خدمتک جوارحی . حقیقتاً از تلاش در راه خدا و خدمت به خلق لذت می بردند. برای همه اقشار اعم از پیر و جوان، زن و مرد، با سواد و بی سواد وقت می گذاشتند و هر نوع کمکی از دستشان بر می آمد برای آنها انجام می دادند. شهید شاه آبادی ایمان داشتند که حضرت ...
فرمانده ای که خود را شبیه سربازها کرده بود
و دیدبان ها و آتش بارها را هدایت و کنترل می کرد. وقتی نیروهایش اعتراض می کردند که چرا به خط رفتی؟ می گفت "به محضر با صفا و پر عشق بچه های خط مقدم نیازمندم." در آن چند شب نخست عملیات والفجر 8 بیش از دو ساعت نخوابید. با این حال یک شب هم نماز شبش ترک نشد. به بیرون سنگر و زیر آسمان خدا می رفت و سرش را تا اذان صبح روی خاک می گذاشت. ** خودش را مانند سربازها کرده بود/ همه دوستش ...
تصاویر/ معرفی مرموزترین جنایت های سینما
... این درست که پدرخوانده2 به دشواری در عداد فیلم های نوآر قرار می گیرد اما نمی توان از فضاهای گانگستری حرف زد و ویتوی جوان را به یاد نیاورد که از روی بام ها به دنبال مرد باج گیر می رود. ضمن این که درست است که پالتوها و کلاه ها، خیابان های باران خورده و تاریک، مسلسل های خودکار و ماشین ها در طول سال ها ساخته شدن نوآرها به نمادهای آشنای این ژانر بدل شدند، اما می توان این همه را به نفع ...
داماد صدام حسین چرا از دست او به اردن گریخت؟/ماجرای جاسوس مخالفین که توانست تا پیش خود صدام هم ...
تواند به آمریکایی ها پناهنده شود و اوضاع را در دست بگیرد، ولی هماهنگی ای در کار نبود. من خودم خبر ماجرا را به مسئول عراق در سیا دادم [یعنی از قبل نمی دانستند]. وقتی در جلسه ای [با عراقی ها] بودند رفتم داخل و گفتم: برادران، حسین کامل به اردن فرار کرده است. مسئول عراق [در سیا] سر جایش خشکش زد، بعد از جلسه رفت بیرون و با عمان [پایتخت اردن] تماس گرفت. بعد برگشت و گفت که خبر صحیح است و من باید همین الان ...
پدر کارگردان به روایتِ پسر روحانی اش!
دوازده سالم بود و یک شب تنهایی رفتم شهرری برای هیئت حاج منصور، نزدیک صبح که برگشتم یک سیلی زد توی گوش من که گریه ام گرفت اما انصافا اگر خودم جای او بودم بدتر برخورد می کردم. بچه های شما که بزرگ بشوند چه چیزی از پدر برایشان می گویید؟ ان شالله بتوانم با نانی که به آن ها می دهم همیشه در راه راست باشند. من فقط نگرانی ام این است که دخترم بگوید می خواهم بازیگر بشوم. این را نمی دانم چه ...
آرزویش خاکسپاری در کنار شهید بهشتی و یارانش بود
، دستم در سرش فرو رفت!... اشهد را با صدایی گرفته گفت. پس از تیراندازی، 44 پوکه درخانه پیدا شد؛ وقتی نیروهای کمیته و صدا و سیما تصمیم داشتند همسرم را به بیمارستان ببرند من برای یافتن چادرم به خانه بازگشتم که در راه پله متوجه یک پلاستیک طوسی رنگ شدم که قبلا در آنجا نبود. وقتی پلاستیک را باز کردم با یک بمب به همراه چهارلیتر بنزین مواجه شدم! جمعیت زیادی جمع شده بودند و آن بمب اگر منفجر می ...
فرهنگ در رسانه
. کسی جرأت نداشت در دورانی که پدر در اتاق کار می کرد سر و صدا کند. البته بچه ها بزرگ شده بودند و سر و صدایی نداشتند. من هم که کوچک بودم، شلوغ نمی کردم و به باغ می رفتم و بازی می کردم. کسی حق شلوغ کردن نداشت چون مادر می گفت آقا دارد کار می کند. پشت هر بزرگی یک زن بزرگ هست. من معتقدم عشقی که پدر و مادرم با وجود 10 سال اختلاف سنی به هم داشتند، یکی از عوامل موفقیت پدر بود. وقتی پدر فوت کرد، مادرم تا 5 ...
ای کاش زن زندگی ام این رازها را می دانست!
طبیعی است. اما مراقب حرف هایی که به من می زنی باش و هرگز خیال نکن دیگر دوستت ندارم. 30 – همان طور که تو عاشق گل گرفتن هستی، من هم دوست دارم چند ساعتی با دوستانم خوش باشم؛ اما مطمئن باش با شوق و ذوق و انرژی بیشتری نزد تو برخواهم گشت. 31 – قرار نیست همه کارها را با هم انجام بدهیم. اگر من می خواهم تلویزیون تماشا کنم و تو دوست داری به سینما یا خرید بروی، بهتر است هرکدام به فعالیت مورد علاقه ...
زندگینامه شهید محمدرضا قدمی یکی از شهیدان راه خدمت در خاش
، می رفت تا شعارهای انقلاب اسلامی را در این نقطه از کشور به مرحله ی اجرا در آورد. دشمنان مردم و انقلاب که حضور او و آبادانی آن منطقه را مغایر با خواسته های پلید خود می دانستند، تصمیم بر نابودی او گرفتند. در ماه مبارک رمضان دقیقا ساعت 5/3 بعد از ظهر 23 اسفند 1369 که به نیت شرکت در جلسه هیات ناظران انتخابات مجلس خبرگان که در فرمانداری شهرستان خاش بر پا شده بود، از منزل خارج و سوار ماشین ...
شهدای اهل تسنن و تشیع در حالیکه خونشان در هم آمیخته بود، دست در دست هم به شهادت می رسیدند
یک مرخصی چند روزه راهی تهران شد و مسئولیت جهاد دیواندره را برای چند روز به من سپرد. چند روزی از رفتن منصور نگذشته بود که خبر شهادت این مجاهد نستوه به دیواندره رسید. گروهک منافقین با ترور این مرد انقلابی در مغازه خواربار فروشی برگ ننگین دیگری بر جنایات هولناک خود افزودند و کردستان را از وجود پر خیر و برکت شهید منصور زارتشت محروم کردند. بعد از شنیدن خبر شهادت شهید منصور زارتشت، به اتفاق ...
مورد عجیب شمس لنگرودی
هفته نامه تماشاگران امروز - علی کیانی موحد: گپ زدیم و گپ زدیم و گپ زدیم... آنقدر حرف های مان جذاب بود که گذر سه ساعت زمان برای مان نامحسوس شد. مگر می توان پای صحبت های شاعر پرآوازه نشست و از شنیدن حرف هایش سیر شد؟! شمس لنگرودی سرشار از انرژی مثبت است که حتما در این گفتگو این انرژی به شما هم منتقل خواهد شد. آنقدر این گفتگو برای من جذاب و دلنشین بود که به قول ورزشکاران همین امروز و پس از انتشار آن ...
پل مسیر شرق شعیبیه ریزش کرد/اهالی فقط با یک قایق تردد می کنند
اتوکشیده می آیند، نگاهی می اندازند، تلفن می کنند و می روند. روح الله ضمن ابراز نگرانی از وضعیت موجود می گوید: اگر نیروهای سپاه و بسیج نبودند حالا مشکلات این منطقه بیشتر بود. نماینده فعلی چون مردم اینجا به او رای ندادن اصلا به اینجا سر نزد. حرف دل مردم این است که چرا مسئولان برای آنها فکری نمی کنند؟ همه بر پشت بام ها زندگی می کنند. شنیدیم فرماندار به آیت الله کعبی گفته ما قایق گذاشتیم ...
وداعی سخت با طعم رضایت/ خداحافظ ای همنشین همیشه
...؛ نمی دانستی چه می گویند، چه می شنوند و در خلوت خود اشک هایشان را برای چه کسی روانه می سازند. مناجات که شروع می شد دیوارهای مسجد یک صدا الله را صدا می زدند. مداحان و سخنرانانی زیادی از جمله حجت الاسلام پناهیان، صدیقی، ابوترابی، حاج سعید حدادیان و کاتوزیان در جمع دانشجویان معتکف مسجد دانشگاه امیرکبیر حضور پیدا کردند. حرف همه انتهایش به این ختم شد؛ نکند به روز آخر برسید و دست خالی از مسجد ...
کتابی که به لبخند اول استاد هدیه شد/ داستان زندگی امیرخان!
...، می گفتم اردیبهشت، ولی اکنون با قاطعیت نمی توانم بگویم. هرگز تصور نمی کردم در یک عصر پنج شنبه اردیبهشتی نشسته باشم در دفتر کارم و به نوشتن داستانی مشغول باشم و تلفن زنگ بزند و قربانی بگوید: از حال امیرخان باخبری؟ و همین سؤال کوتاه باعث شود تنم بلرزد و تا آخر ماجرا را بخوانم و فقط بگویم: نه!نه! چه اردیبهشتی شد! ناباورانه می نشینم و هر کاری می کنم دستم از لرزش نمی افتد ...
رزمنده ای که بعد از 24 ساعت شهادت دوباره زنده شد!
به فرارگذاشت. در حالی که دنبال او می دویدم، به راننده گفتم مگر چه شده ؟ گفت تو 24ساعت است که شهید شده ای و الان زنده شده ای، با حالتی مضطرب به من گفت دیگر نمی توانم با شما بیایم و خودت با آمبولانس هر جا دلت خواست برو ! سوار آمبولانس شدم وبا راننده که در یک خودروی دیگر سوار شده بود به سمت بیمارستان صحرایی حرکت کردیم . همه از این جریان متعجب شده بودند، با توجه به اینکه حال من خوب ...
تتلو و آرمین (2AFM)، استقلال و پیروزی دنیای موسیقی
همین جا اعلام می کنم که با حاشیه هایش اصلا مشکل ندارم چون امیر خودش است و کار خلاف شرعی انجام نداده و حتی همیشه دیگران را به کار خوب کردن تشویق می کند پایبند به ضوابط کشورش است. هر شب در پیج اینستاگرامش دعا می کند. تاکید اساسی روی حجاب دارد و خدا شاهد است که هیچ کدام از این حرف ها را از روی سیاست نمی زند و در زندگی شخصی اش هم واقعا به حرف هایش اعتقاد دارد. همه اینها درست اما با یک سرچ ساده ...
وقتی هیمنه کدخدا می شکند/ وقایع نگاری شکست نظامی 1359 کدخدا در صحرای طبس
. گفتم: باید خطر را پذیرفت. یعنی چه آمریکایی ها آمدند به آنجا؟ مگر ارتش خواب بود؟ به هر حال، خلبان به سوی آن منطقه پرواز کرد و کمی هم ارتفاع را کم کرد. آن چه در آن وضعیت دیدم، چند هلیکوپتر و دو هواپیما روی زمین مانده بود... بعد که آمدم به تهران، رفتم در تلویزیون و قضیه را توضیح دادم. همان شب، سرلشگر شادمهر به من تلفن زد و گفت: اگر آمریکایی ها شبانه بیایند و این هلیکوپتر ها و هواپیما ها راببرند، دیگر ...
طرح شب کوک را قبل از راه اندازی من و تو به شبکه سه داده بودیم!
ده روز فرصت دارند و خیلی relax در هتل آن چنانی مستقر می شوند، کیف می کنند و شعر را هم حفظ می کنند. حالا این بچه توهم زده و شعر یادش رفته بود و می گفت من آبروی روضه ام را گذاشتم و به این برنامه آمدم و گفتم اگر اول نشوم، حق ام را از حضرت زهرا(س) می خواهم. خدا شاهد است عین این حرف را زد. بابایی: و به پهنای صورت هم گریه می کرد. پورصائب می گفت؟ دمیرچی: بله ...
وحشی گری تکفیری ها ربطی به اهل سنت ندارد
دیدید؟ پسرمان از همه لحاظ بچه خوبی بود. اگر خوب نبود هیچ وقت با من راهی سوریه نمی شد. وقتی از رفتن من با خبر شد گفت: بابا من هم با تو می آیم و باید هر دو در راه خدا جهاد کنیم. اگر قسمت شد هر دویمان در راه خدا و اسلام شهید می شویم. وقتی برای آموزش رفتیم به سلمان گفتم بابا تو پیش مادرت برگرد. الان در خانه مردی نداریم، تو در خانه باشی بهتر است، گفت: نه! اگر می خواهی شما به خانه برو، چون من ...
علی زندوکیلی، حال آدم را خوب می کند!
می شود؟ اگر من امروز بخواهم یک اثر را تولید کنم نباید حواشی عالم هنر من را درگیر کند. شهرت و ثروت و... امروز خیلی از هنرمندها اول درگیر آن حواشی می شوند. استاد نصیریان در روز بزرگداشتش حرف جالبی زد. می گفت: من اولین کاری را که رفتم بازی کردم، کار آقای مهرتاش بود و من نقش یک شخصی را داشتم که یک شمع را باید از اول تا آخر دستم می گرفتم. ما ساعت 8 اجرا داشتیم و من از ساعت 3.5 در تئاتر شهر ...
دورریزهایی که ماکت می شوند
...، ساخته و پرداخته شده اند. شاید همین موضوع بهانه خوبی بود که پای حرف های مردی بنشینیم که تفریحش تبدیل کردن مواد دورریز به ماکت های قابل استفاده است؛ به قول خودش ماکت ها و مجسمه هایی که حاضرید آنها را در بهترین زاویه خانه تان قرار دهید و از دیدنش لذت ببرید. همه چیز از زمانی شروع شد که حمیدرضا مومنی فرد، مادرش را از دست داد. داغ سنگین این اتفاق شوک سنگینی برای پسر جوان بود و او تحمل غم ...
دعا نکن درد نکشم دعا کن کم نیاورم
حفظ می کرد و خاطره ای را در ذهن حجت الاسلام الواری بر جای می گذارد که این طور آن را بیان می کند: شب پنج شنبه ای بود که حاج عباس می خواست از مسجد برود. خداحافظی کرد و گفت حاج آقا کاری نداری؟ من دارم می روم. دیده بوسی کردم و گفتم نه به سلامت. از پله ها پایین رفت و برگشت و گفت کاری نداری؟ گفتم خیر و باز برگشت و گفت: دیگر من را نمی بینی. من دیگر برنمی گردم. پرسیدم: عازم سفرید؟ پاسخ داد: نه کسالت دارم ...
بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای انجمن های اسلامی دانش آموزان
. شماها هم -همان طور که آقای حاج علی اکبری فرمودند- مظهر بهار انسانیّت هستید؛ چون در بهار عمر قرار دارید؛ از این بهار معنویّت هرچه میتوانید استفاده کنید. یاد خدا، ذکر خدا، دعاهایی که وارد شده، توجّه به مضامین این دعاها، تلاوت قرآن، نماز اوّل وقت، پرهیز از گناه، اخلاق نیک، در این ماه فرصتهای بزرگی است که در اختیار همه ی ما هست امّا شما جوانها از این فرصتها بهتر میتوانید استفاده کنید؛ درست مثل این ...