سایر منابع:
سایر خبرها
جدایی به دلیل تحقیرهای همسر
. او ادامه می دهد: برای اولین قرارمان، ندا را به یک رستوران بسیار لوکس و گرانقیمت دعوت کردم تا همه چیز تکمیل باشد. دلم می خواست هر طور شده دل ندا را به دست آورم. وقتی او را از نزدیک دیدم، بیشتر عاشقش شدم. از عکسش هم زیباتر بود و خیلی دختر متین و باشخصیتی به نظر می رسید. من هم او را پسندیدم و خیلی زود مراسم ازدواج ما برگزار شد. ندا از یک خانواده اصیل بود و اغلب بستگانش خارج از کشور زندگی ...
6 راهکار برای تاثیرگذار بودن در مصاحبه شغلی
بازاریابی آن جا بود، وقتی که شروع به بررسی درخواست کارم کرد، انگاری با من پدرکشتگی داشت. ” قبلا چنین چیزی را دیده بودم. چرند است. خوشم نیامد. کاملا مشخص است”. و به همین شکل به ایرادگیری های اش ادامه داد. همین طور که در حال بررسی سوابق ام بود، لحظه ای احساس کردم دیگر کافی است. به آن شغل نیاز داشتم، ولی نه به این قیمت که مجبور شَوَم تحقیرها و تمسخرهای اش را تحمل کنم. بلند شدم، رزومه ام را ...
جنایت هولناک زنانه
تروریستی منافقین بوده است. پس از ماه ها سکوت ناهید لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود که در کار قاچاق عتیقه بودم که با محسن آشنا شدم. بعد از این که مدتی با هم کار کردیم، احساس کردم قصد دارد از من کلاهبرداری کند. به همین دلیل با هم درگیر بودیم تا موفق شدم پس از چند روز اصرار و به بهانه های مختلف او را به خانه ام بکشانم. وقتی به خانه ام آمد، یک شربت مسموم به او دادم. وقتی از هوش رفت با چکش چند ضربه محکم ...
قتل همسر به خاطر عضویت در گروه های تلگرامی+عکس
این گروه ها چت می کرد. رفتارهای مخفیانه نیلوفر مرا عصبانی می کرد، هر چه به او گفتم دست از این کارهایش بردارد قبول نمی کرد و فقط درخواست طلاق داشت. مرد همسرکش ادامه داد: کنترل خانواده در دست همسرم بود و هر کاری که دلش می خواست انجام می داد اما من به خاطر فرزندانم دندان روی جگر می گذاشتم. چندی قبل متوجه شدم او درخواست طلاق داده است، هر چه به او التماس کردم تا دادخواستش را پس بگیرد قبول ...
روایتی از سیاسی ترین زن غیرسیاسی ایران
هاشمی در مبارزات سیاسی هم توضیحات جالبی داده بود. او در گفت وگویی که با روزنامه شرق داشته دراین باره گفته بود: من از وقتی از رفسنجان به قم آمدم، با اغلب خانواده های دوستان آقای هاشمی، مراوده و رفت وآمد داشتم. مثلا من با خانم آقای مصباح یزدی دوست بودم. با خانم آقای حجتی کرمانی دوست بودم. با خانواده امام(ره) بعد از انقلاب آشنا شدم، چون قبل از انقلاب در خارج تبعید بودند. با خانواده آقای خامنه ای هم ...
شکستن بغض 36 ساله در ماه عسل
با توصیه مادرم با همسرم ازدواج کردم، بعد از مدتی متوجه شدم که همسرم قبلاً این وقایع را پشت سر گذاشته است و با گذشت مدتی بیشتر فهمیدم که پسری داشته است که در دیگ آش افتاده و به علت شدت سوختگی، فرزندش در بیمارستان فوت کرده است. پدر داستان ادامه می دهد: 22 سال از ازدواج من و همسرم گذشت که شخصی پیش من آمد و گفت که پسر همسرت زنده است و در حال تحصیل است. حدود هشت مرتبه از عراق به ایران آمدم و ...
گفتگویی صمیمی با دارنده لوح زرین جشنواره بین المللی فجر
جشنواره بتواند راه پیدا کند اما در زمان تحویل طرح خود متوجه کار دیگران و رعایت استاندارهای کار خود می شود. احمدزاده در این رابطه می گوید: من وقتی طرح خود را تحویل دادم حس کردم اتفاقی خواهد افتاد چون طرح های دیگر را که مشاهده کردم احساس کردم طرح من نسبت به آنها قوی تر است. کارشناس طراحی لباس ادامه می دهد: یک طراح باید المان های ذهنی را داشته باشد و بایدها و نبایدها و چهارچوب های ...
نمی خواستم دیوانه خطاب شوم
بعدی مشخص شد که متهم از بیماری روانی رنج می برد. مأموران پلیس در تحقیقات بعدی موفق به بازداشت متهم شدند. او روز گذشته مقابل قاضی احمدبیگی مورد تحقیق قرار گرفت و به قتل اقرار کرد. متهم گفت: بازنشسته یک شرکت شیرآلات هستم و تا اول دبیرستان درس خوانده ام. سال 62 ازدواج کردم و سال 81 در حالی که صاحب یک پسر بودم، همسرم به دلیل بیماری های روانی که داشتم از من طلاق گرفت. از آن زمان همراه مادرم ...
ماجرای عجیب فیلم های پرفروش سال
که منِ تهیه کننده این وسط ضایع می شوم. من که دارم زندگی ام را می کنم. رئیس قوه قضائیه خطاب به وی گفت: پس چه کسی این تیزرها را می سازد و سفارش پخش می دهد؟ لشکری قوچانی پیشنهاد کرد برای پیدا کردن ریشه این ماجرا اتاق فکری تشکیل شود که آیت الله آملی لاریجانی از این پیشنهاد استقبال کرد. در ادامه این گفت وگوی کوتاه بین رئیس دستگاه قضا و تهیه کننده فیلم سینمایی کوچه بی ...
اعتراف مردی که خواهرش را کشت ؛می خواستم کارگردان فیلم های مستهجن شوم
شاهرخ به شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و درباره این درگیری خونین به بازپرس سعید احمدبیگی گفت: تا کلاس اول دبیرستان درس خواندم و آن زمان دوست داشتم کارگردان فیلم های مستهجن شوم تا این که سال 70 ازدواج کردم و سال 81 از همسرم طلاق گرفتم. در حال حاضر یک پسر 25 ساله دارم، بعد از طلاق در طبقه دوم خانه مادرم سکونت داشتم. وی اضافه کرد: ساعت 18 روز حادثه تلفن زنگ خورد، من از طبقه ...
کارگر بیکار در تلگرام مهندس معمار شد
.... با توجه به اظهارات این مرد، ماموران فتا به تحقیق از زن جوان پرداختند که وی در اظهاراتش گفت: با تحریک دوستانم در لاین و تلگرام با مردی آشنا شدم. این مرد می گفت که مهندس معمار است و وضع مالی خوبی دارد. او آنچنان مرا شیفته خود کرده بود که باورم شده بود گفته هایش صحت دارد و قصد ازدواج با مرا دارد. او به عناوین مختلف فریبم داده و از من پول می گرفت. تاکنون ده میلیون تومان از من گرفته ...
انتقام کور از عمو با انجام سه قتل
فکر می کردم او مادرم را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. دیگر وقتش بود انتقام چند ساله را بگیرم. در یکی از روز های سرد پاییزی سال 1376 که هوا بشدت رو به سردی می رفت، پس از رسیدگی به پرونده قتلی، تازه داشتم نفس راحتی می کشیدم که ساعت 4 بامداد خبر ناگواری از طریق سیستم اخبار و اطلاعات به افسر نگهبان رسید. تلفن به صدا درآمد و عوامل کلانتری 15 شهری خبر دادند اعضای یک خانواده سه نفره در شهرک ایثار ...
خاطره تکان دهنده گوینده خبر از شهید هم نامش+اینستاپست
همنام بودن، همسن و سال هم هستیم و جالب تر این که همان روزی که من به سازمان آمدم ایشان به شهادت رسیده بود. شهید رضا حسین زاده فرزند بزرگ خانواده بود، بنابراین من با افتخار توفیق پیدا کردم که به عنوان پسر بزرگ معنوی و عضو کوچکی از این خانواده در مراسم خواستگاری و عقدکنان خواهر و برادر شهید که در مدت یک ماه اقامت مان در قائن برپا شد نیز حضور داشته باشم. خوشبختانه هنوز هم ارتباط من و این عزیزان با نامه و تلفن برقرار است و از ته دل خدا را شکر می کنم که وسیله و واسطه شادی دل این مادر شدم، البته بعد از این ماجرا در زندگی خودم هم گشایش های مادی و معنوی زیادی اتفاق افتاده است. ...
کسی عاشق "غساله" نمی شود!
...، خیلی هم از شغل شوهرش راضیه. محبوبه خانم کارش تمام شده. آمده نشسته روی صندلی کنار طاهره خانم و همان طور که دست و پای دردناکش را می مالد، می گوید: دختر من به خاطر شغلم حاضر نبود بره مدرسه. بچه ها اذیتش می کردن. تو انشاش نوشته بود مادرم تو غسالخونه بهشت زهرا کار می کنه. محبوبه خانم سال ها پیش از شوهرش جدا شده و با تنها دخترش زندگی می کند. از خاطرات خوب غسالخانه می گوید: چند ...
ادوارد اسنودن؛ خائن برای آمریکا، قهرمان برای بشریت
دیگری رای دادم، به باراک اوباما و حرف هایش امیدوار بودم. اما بعد از گذشت چند سال در عمل تغییری ندیدم. این جا بود که از دستگاه ایالات متحده ناامید شدم و تصمیم گرفتم خودم وارد عمل شوم. زندگی اسنودن همیشه در خفا بوده و این رویه بعد از افشاگری هایش تشدید هم شده؛ اما آن طور که خودش می گوید هدفش تحمل این سختی ها را ممکن می کند. او از آن موقع تاکنون چند باری در مراسم های مختلف حضور یافته و سخنرانی ...
بازیگری که بدون اینکه ازدواج کند، مادر شد!
گارد داشتید یا واقعا فرصتش پیش نیامد که افشار در پاسخ گفت: نه به هیچ عنوان؛ من هیچ گاردی به ازدواج نداشتم. به نظر من خانواده بهترین و مهم ترین رکن است و باید برای تشکیل آن خیلی فکر کرد. آرزو افشار در ادامه روایت قصه اش گفت: در وهله اول وقتی برای سرپرستی پارمیدا می رفتم مدام از من می پرسیدند که چرا ازدواج نکردی و اینقدر به این سوْال جواب داده بودم که خسته شدم. بعد از آن می پرسیدند که ...
ناگفته هایی تلخ از اتفاقات ضد فرهنگی در دانشگاه ها/ وقتی معاون روحانی کلیه اطلاعات نقشه جامع زنان را به ...
در کلاس نیستم، اما مخالف تبلیغات سو فرهنگی در دانشگاه ها هستم؛ شاهد طرح متلک گویی استادان به نظام در دانشگاه ها هستم. روح افزا با اشاره به مسئله ای که چندی قبل در شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان شده است، خاطر نشان کرد: چندی قبل گزارشی را در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردیم که در یکی از دانشگاه ها استادی به دانشجویان گفته است که هر کس مرا به منزل برساند به او نمره می دهم؛ آقایی به او ...
ماهی یک نفر را کشتم
فاش کرد. مرد 34 ساله از انگیزه جنایاتش و جزئیات قتل ها می گوید. چطور با میلاد (مقتول) آشنا شدی؟ از طریق آگهی روزنامه ها دنبال کار خدماتی بودم که با آگهی درخواست نیروی شرکت مادر میلاد مواجه شدم و بعد از آن در شرکت مشغول به کار شدم. این اتفاق برای چند سال قبل است؟ حدود هفت سال قبل، از آنجا که کارم خوب بود، شدم امین شرکت. مشتریان شرکت فقط می خواستند من برای خدمات به ...
مهریه من شفاعت همسر شهیدم در روز قیامت است
گرفتم به بنیاد شهید بروم. در جواب تقاضایم گفتند باید فیش داشته باشید یا آزاد ثبت نام کنید اما ثبت نام نکرده بودم و هزینه ثبت نام آزاد هم برایم ممکن نبود. منقلب و گریان به خانه برگشتم اما همچنان اصرار بر رفتن داشتم. این بار کار را به دست سه شهید سپردم و به بنیاد مرکز رفتم. به مسئول مربوطه گفتم: سه شهید می خواهند شفاعت کنند و مرا راهی کنند از شما می خواهم همکاری کنید. آن مرد گفت نمی شود چطور ممکن است ...
گفت و گویی با ادعیه خوان معروف ماه رمضان
.... ممکن است 5 نفر در مناسبت های مختلف دعا بخوانند اما فقط یک نفر از آنها مورد تشویق قرار گیرد. بدین ترتیب، او ادامه می دهد و بقیه هم ممکن است اصلا این زمینه را رها کنند. اولین کسانی که مرا تشویق کردند، طبعا پدر و مادرم بودند. پدر و مادر صدای فرزندشان را در هر حال دوست دارند و زیباترین صدای دنیا می بینند (خنده). لذا تایید پدر و مادر، به لحاظ فنی خیلی ملاک نیست (خنده). معلم بزرگواری داشتیم که یکی ...
ناگفته هایی از مرد ژله ای شب های شیراز / روایت های قربانیان
موفق نمی شدم، به پشت بام رفته و لباس هایم را بر داشته و آنجا را ترک می کردم. امین گفت: پس از ورود به خانه ها با روغنی که خودم از خانه مان برده بودم بدنم را چرب می کردم و اگر روغن نبرده بودم نیز با روغنی که در خانه طعمه هایم بود این کار را انجام می دادم و پس از چرب کردن خود با تیغ لباس زنان را پاره می کردم. ادامه تحقیقات تیم قضایی و پلیسی در بررسی ادعاهای طعمه های ...
قرائت جزء چهارم، مناجات و دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
جنس ورشو (مفرغ) است، آب ریخته و پس از جوش آمدن، قهوه آسیاب شده را اضافه کرده و از هل هم برای خوش طعم شدن آن استفاده می کنند. هنگامی که قهوه آماده سرو باشد آن را در ظرف کوچکتری به نام "دله" که شبیه همان "گم گم" است ریخته و سپس این مراسم آئینی با زیرکی و دانایی فرد توزیع کننده آن ادامه می یابد. این فرد دله را در دست چپ و فنجان مخصوص قهوه خوری (که فنجانی بدون دسته است و فنیان ...
عبدالمالکی: سردار آزمون سورپرایزم کرد
روزها تصور می کردم همه چیز مانند خواب است. مادرم را وقتی می دیدم که با چهره ای برافروخته کنار تختم ایستاده و به من با چشمانی اشکبار می نگرد به او دلداری می دادم و می گفتم تا یک ماه دیگر همه چیز درست می شود و دوباره در کنارت راه می روم. وقتی با گذشت زمان دیدم وضعیت وخیم تر از چیزی است که تصور می کردم تحملش برایم سخت تر شد چون من که به عنوان یک ورزشکار آرزوهای زیادی داشتم حالا باید ویلچرنشین می شدم ...
از فراق 15 ساله دو تخریب چی تا شهادت مظلومانه در معبر
دراز کشیده قرار گرفتیم، تا بتوانیم هم نگهبانی بدهیم و هم جان پناهی داشته باشیم. به علت شدت آتش دشمن در نزدیکی ما گلوله خمپاره ای اصابت کرد، ناگهان با صدای آه و ناله او متوجه شدم که ترکش گلوله موجب مجروحیتش شده است، به او گفتم هر طور شده خودت را به عقب برسان، به هر ترتیب ممکن بخشی از مأموریت مین گذاری را انجام دادم و خود را از آن مهلکه به سلامت به در بردم. از بچه ها که پرس و ...
گفت وگوی سیاسی - اجتماعی با حسین علیزاده
.... خیلی از قرارهایی که برای خودم می گذاشتم، یکباره بهم می زدم. حتی آن زمان که تحت نظر استاد برومند کار می کردم چارچوب بندی خاصی نداشتم و زمانی که روی صحنه می نشستم، ترجیح می دادم همه پیش فرض های ذهنی ام را فراموش کنم. ریسک اش بالا بود اما لذت زیادی داشت. پس در این صورت وقتی با گروه و قطعات مشخص روی صحنه می روید، روزگار سختی را می گذرانید... نه، طبیعتا محدود می شوم اما سعی ...
درد ودل های دختر مبتلا به سرطان پستان
سلامانه : روزنامه ابتکار در ادامه می نویسد: یاسمن 25 ساله بود که فهمید غده ای در قسمتی از سینه اش وجود دارد؛ از 20 سالگی برای چکاپ سالیانه پیش متخصص می رفتم. سابقه فامیلی این بیماری را داشتم. یکی از خاله هایم و عمه کوچکترم فیبروکیست داشتند من اصلا نمی دانستم که این اسم ها چیست. اما همیشه منتظرش بودم. وقتی 6 سال پیش دیدم وضعیتم مناسب نیست رفتم پیش دکتر. دکتر هم گفت باید تست BRCA بدهم واگر جواب تست مثبت بود، سینه هایم را کلا تخلیه می کنند، لحظاتی که در مطب دکتر بو ...
راز خانه وحشت
همین دلیل با تلفن همراه او تماس گرفتم و گفتم چند روز قبل که برای کاری به شرکت ما آمده بودید، از شما خوشم آمد و می خواهم بیشتر با هم آشنا شویم. یاسر بی چون و چرا و بدون هیچ مخالفتی پیشنهاد مرا قبول کرد و من هم آدرس آن خانه مخوف را به او دادم و گفتم که ساعت 9 شب آنجا باشد. من و امیر زودتر به آنجا رفتیم و منتظر شدیم؛ آن خانه قدیمی با دیوارهای بلند و دلگیری که داشت ترس عجیبی در دلم انداخته ...
صبح ها قبل از مدرسه، شیشه می زدم
شعار سال : مشکلم نشئگی بعد مواد بود. دلم نمی خواست مادرم بفهمه که من چیزی مصرف می کنم یا صبح ها که می خواستم برم مدرسه دردم هم شروع می شد باید مواد می زدم. در که باز می شود و چشم دخترک به ما می افتد سریع دستش را به چادر سیاهش می برد، کمی آن را جلوتر می آورد تا روسری کرم رنگش عقب تر نرود. با دستکش های سیاهش محکم چادرش را می گیرد و به سمت ما می آید. نگاهم به سمت دست هایش می ...
گفتگو با محمد علی بهمنی، خاطره ساز نسل ها
زمان ساکن بندرعباس بود. این سفر نقش زیادی در آینده من داشت. در همین سفر با مدیر فرهنگ بندرعباس آشنا شدم. 15 روزی را میهمان بندر بودم و همان سفر باعث شد به بندرعباس علاقه مند شوم. سال 52 به بندر رفتم و آنجا ماندگار شدم. مردم بندر آنقدر خونگرم و اصیل هستند که اگر مدت کوتاهی با آنها زندگی کنی دیگر نمی توانی از ایشان جدا شوی. الان هم در بندر، چاپخانه و انتشاراتی دارم. پس شما هم وارد کار چاپ و ...
نقشه شوم دو پراید سوار برای دختر دانشجو
پول نیوز - دو جوان پراید سوار، با ربودن دختردانشجویی، او را به شرق تهران کشاندند و تسلیم نیت شیطانی خود کردند. به گزارش همشهری، اوایل اردیبهشت ماه امسال دختر 20ساله ای به اداره پلیس رفت و گفت که 2نفر او را ربوده اند. وی توضیح داد: برای انجام کارهای مربوط به دانشگاه به جنوب تهران رفته بودم. پس ازآن مقابل پایم پراید سفیدرنگی ترمز کرد. من به خیال اینکه مسافرکش است سوار شدم. به جز راننده ...