سایر منابع:
سایر خبرها
ترفند مرد متجاوز برای جلوگیری از شکایت
به خواستگاری ام آمد. اما پدرم به خاطر سن کم من و نداشتن پول خرید جهیزیه با ازدواج مان مخالفت کرد و جواب رد به خواستگارم داد. همین باعث عصبانیتم شد و شبانه از خانه فرار کردم. همان شب به محمد زنگ زدم و از او کمک خواستم. او مرا به خانه اش دعوت کرد. چون جایی برای ماندن نداشتم به آنجا رفتم. او به من گفته بود مجرد است اما وقتی به خانه اش رفتم و وسایلش را دیدم، متوجه شدم او متاهل است و فرزند هم ...
تجاوز 2 مرد به زن دوستشان در حضور شوهرش!
روز نو : همسرم در اتاق کناری در خماری بود که دوستانش به سراغ من آمدند . گفته های تلخی که پرده از ماجرای تجاوز به زن جوان توسط دوستان همسرش برداشت. این تجاوز توسط دو مرد در حالی صورت گرفت که شوهر این زن پس از استعمال مواد در اتاق کناری محل تجاوز خمار افتاده بود و توجهی به فریادهای همسرش نکرده بود. زن جوان که به حکم دادگاه در انتظار اجرای حکم قصاص است در گفتگو با مددکار ...
جنایت، پایان ازدواج اجباری
...؛ بعد یک روز همراه مادرم، برای خواستگاری به خانه تان می آییم. با اعتراف صریح لیلا در مورد ارتکاب جنایت توسط حسن کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه وی در اسلامشهر به این شهرستان اعزام شدند و در حالی که وی قصد داشت با یکدستگاه خودرو پراید مشکی از محل فرار کند او را هم تنها چند ساعت پس از اعتراف های لیلا دستگیر کردند. لیلا شریک جرم من حسن پس از انتقال ...
منشی پور؛ معروف ترین ایرانیِ فرانسه!
، فقط کفش ورزشی آورده بودم و وسایل تمرین و حتی شورت ورزشی هم نداشتم چون برنامه ای برای تمرین نداشتم. فقط رفته بودم آنها را ببینم. روزی که سر تمرین رفتم، دو هفته قبل از این بود که می خواستند برای ریو اعزام شوند. احسان با سجاد محمدپور تنهایی تمرین می کرد. گفتم امروز روز تعطیلی شماست؟ گفت نه، ما همیشه همین طور بدون امکانات هستیم و مربی نداریم. با آقای احدی صحبت کردم. او آدم خوش فکری است. قرار ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت + تصاویر
مخابرات بودم. البته قراردادی. همه چیز خیلی خوب بود؛ خیلی. تا اینکه یک سال تصمیم گرفتن، قراردادهامون را تمدید نکنن. 27 روز هم مجانی کار کردیم اما خبری نبود. خلاصه یه روز صبح اومدن و گفتن تغییراتی ایجاد شده، ما هم کاری از دستمون برنمی یاد، تشریف ببرید! من موندم و یه بچه با کلی مسئولیت. از این راه از پس همه مسئولیت های زندگی بر میای؟ پولش کفاف زندگیتو میده؟ چی بگم؟ مترو پیرم ...
قاتل مرد نمایشگاه دار، قصاص شد
مردی که پنج سال قبل مرد نمایشگاه داری را به خاطر تعرض به دخترش با 78 ضربه چاقو به قتل رسانده بود، سحرگاه دیروز در زندان رجایی شهر قصاص شد. به گزارش ، روز 21 فروردین ماه سال 90 بود که مأموران کلانتری 12 شهرک واوان در حوالی شهرستان اسلامشهر در جریان قتل مرد 46 ساله ای به نام شهاب قرار گرفتند. آن روز مردی به کلانتری رفت و گفت همکارش به نام پوریا به نمایشگاه خودروشان نیامده و ...
شیرین زبانی حافظ برای قوماندان تیپ فاطمیون
بود چون من نوه و فرزند اول بودم خانواده خیلی حساس بودند و سخت گیری می کردند. پدرم گفت اول ایشان بیاید من ببینمش بعد اگر مشکلی نبود برای خواستگاری بیاید. وقتی قرار شد آقای توسلی برای اولین بار به منزل ما بیاید اصلا بحث خواستگاری مطرح نبود و من هم اجازه نداشتم بروم داخل جلسه، البته خانه مان طوری بود که با ترفندی می شد خواستگارها را دید. برق اتاق پایین را خاموش کردم که مثلا انگار کسی نیست و ...
کارزشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم
کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
رابطه پنهانی و قتل در اتاق خواب!
ناموسی به خانه مردی بروند و با او درگیر شوند. در ادامه پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. امیر، زن جوان و یکی از همدستانش در شعبه هشتم دادگاه کیفری محاکمه شدند و پرونده دو متهم دیگر که زیر 18 سال داشتند، به شعبه هفتم ارسال شد. امیر در این جلسه گفت: من قبول دارم که مرتکب قتل شده ام ولی باور کنید قصد کشتن کسی را نداشتم. من و بهناز دو سال پیش با هم آشنا ...
هیچ چیز جز شهادت نمی توانست ما را از هم جدا کند/ بعضی تهمت ها داغ روی داغ ما می گذارد
علی سلطان مرادی، روز پنج شنبه بیست و دوم بهمن ماه سال 93، در منطقه “کفر نساج” واقع در شمال غرب “درعا” (استان جنوبی “سوریه”)، در نبرد با “آل امیه” و پیروان “اسلام آمریکایی” بال در بال ملائک گشود. از این پدر آسمانی دو فرزند به جای مانده است، که همسر صبور و فداکار وی با مهربانی و صبوری خاصی نسبت به تربیت این دو یادگار شهید سلطان مرادی اهتمام می ورزد، در ادامه گفتگوی مفصل نسیم آنلاین با این ...
بلای که پسر جوان بر سر پسر بچه تنها در گندمزار آورد
داری؟ – 24 سال روز حادثه چرا هادی را با پرتاب سنگ زخمی کردی؟ – او به من ناسزا گفت و دوچرخه ام را می کشید که من هم او را دنبال کرده و با پرتاب یک سنگ زخمی اش کردم. چرا هادی را به گندمزار بردی؟ – من با هادی دوست بودم، او را با دوچرخه ام سوار کرده و با هم رفتیم گندمزار که از درخت ها توت بکنیم و بخوریم. چند ضربه با سنگ به سر هادی زدی ...
ارتباط دختر 21 ساله با دوست پدرش!
دوست پدرم که او هم معتاد بود، رابطه برقرار کردم. حداقل با این رابطه، غم تهیه مواد نداشتم و تقریبا مستقل شده بودم. مادرم که نسبت به حرکات و رفتارم مشکوک شده بود، متوجه کارهایم شد. دیگر جایی در خانه اش نداشتم که فرار کردم و به خانه زنی رفتم که تنها زندگی می کرد. پدرم چندبار قبلا مرا برای تهیه مواد به سراغ این زن فرستاده بود. چندماه از حضورم در خانه او می گذرد. ما برای هزینه های مواد مخدر دزدی می کردیم که این بار قانون به سراغمان آمد. منبع: رکنا ...
فریب با ایدز برای اسارت دختر فراری
از دوستانم بروم که در خواب ... پس از این در حالی که خواب بود، از خانه اش فرار کردم و به خانه یکی از دوستانم پناه بردم. پشیمان شده بودم و قصد داشتم با پدرم تماس بگیرم و موضوع را توضیح دهم که مرد میانسال با من تماس گرفت و گفت بیماری ایدز دارد و مرا هم به این بیماری مبتلا کرده است. او مرا تهدید کرد تا دوباره پیش او بروم، اما من قبول نکردم و در خانه دوستم ماندم. پس از این به شدت ترسیده ...
عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود
... ایران 110 این اخبار را از دست ندید: زن هوس باز مرا به خانه اش دعوت کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (293)
و کوفت و زهرمار می فرسته تو گروه میگه صبح زیباتون بخیر. سمت چپ، مود صبح تا عصر سمت راست، مود عصر به بعد 25. شما بصورت اتفاقی روز دختر تبریک بگو احتمال اینکه درست تبریک گفته باشی هفتاد درصده. 26. دو روز بعد اعلام نتایج کنکور از قلم چی به من زنگ زدن گفتن دو میلیون بهت میدیم برو بگو من گزینه دو ثبت نام کرده بودم. 27. رفیقم واس تولدم مسیج داده که ...
ارتباط کثیف دختر جوان با یکی از پسران فامیل / فریب هوس بازی هایش را خوردم
سال از عمرم می گذشت و من با آرزو های زیادی که در سر داشتم روزگار سپری می کردم. با این حال خیال پردازی هایم آرامم می کرد. در ذهنم نقشه زیبایی از زندگی ام ترسیم کرده بودم اما با واقعیت فاصله ی فراوان داشت. زن جوان ادامه داد: بعد از مدتی امیدم نا امید شد دیگر تحمل این چشم انتظاری را نداشتم و سعی کردم با خودنمایی کاری کنم که زودتر راهی خانه بخت شوم. اما با این خود نمایی و نامناسب بودن حجابم ...
گریه اش را فقط هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
جبهه مقاومت بودید؟ شهید در طول سال مأموریت های داخلی زیادی به مناطق مختلف می رفت. قبل از آخرین اعزام هم چندین بار دیگر قبلاً به سوریه اعزام شده بود. معمولاً سالی یکی دو بار به سوریه می رفت. قلباً راضی بودم ولی این رضایت را نمی تواستم بر زبان بیاورم. وقتی به آقا قدرت می گفتم نرو می گفت اگر بروی و غربت شیعه و حضرت زینب (س) را ببینی هیچ وقت جلویم را نمی گیری. من نه خانه، نه زن و نه بچه ام را ...
بنی حسینیان: تلخ ترین خاطره ام بُریدن سرِ تراکتور بود!/ درخشان: ما را به بیمه خبرنگاری امیدی نیست
بود چون پدر و مادرم نیز آن زمان در مکه حضور داشتند و منِ خبرنگار از آن ها بی خبر بودم؛ یادم می آید در برنامه ای استاندار را همراهی می کردم که پدرم زنگ زد و گفت اینجا جریاناتی هست و نگران نباش؛ بعد از آن هم خبر تلخ منا را شنیدم و وقتی دوباره با خانواده ام تماس گرفتم آن ها در دسترس نبودند؛ هر بار که تعداد کشته ها افزایش می یافت من نیز می مردم و زنده می شدم. رفت وآمد والدینم که 40 روز به طول انجامید ...
ماجرای کشته شدن جوان ایرانی در ژاپن
. چه ساعتی این اتفاق افتاد؟ یک و نیم نصف شب بود که با سه خودرو تعقیبش کردیم. به محض فرار میلاد یکی از ماشین ها سد راهش شد، من و یک ماشین دیگر هم در تعقیبش بودیم. میلاد وقتی راهش را مسدود دید، خواست تغییر مسیر دهد که با جدول خیابان برخورد کرد و متوقف شد. به دنبال این برخورد، ماشین ما هم با خودرواش تصادف کرد. از ماشین پیاده شدیم و به طرف میلاد رفتیم. مسلح بودید؟ ...
برخورد های تندی هم از روشنفکران دیدم و هم از ریاکاران/ دختران ایرانی غیرت را دوست دارند
رفتارها در خانواده می تواند تعمیم پذیر در جامعه نیز باشد. در درون خانواده نقش تعیین کننده و همچنین بار عاطفی نیز بر دوش زن و مادر است. اصلاً دوست نداشتم که اطلاعات و آمار به مخاطب بدهم. بلکه علاقه مندم فیلم با مخاطب یک رابطه عاطفی برقرار کند. بحثی که در فیلم به آن پرداخته ام بحثی بوده در ارتباط با درونیات آدم ها بوده در نتیجه در چنین چالشی به نظرم زن ها قهرمان های مهمتری هستند. ...
چند نما از روزگار زنان معتاد
کند خود را بی تفاوت نشان دهد اما من من کنان به حرف می آید... 12 سال پیش فرار کردم. می خواستم با کسی که دوستش داشتم ازدواج کنم. پدرم اجازه نداد. آن بی معرفت هم خیلی زود زن دیگری گرفت. دلم شکسته بود. یک روز وسایلم را برداشتم و از شهرمان به تهران آمدم... (بغض می کند) وقتی به تهران آمدم 25 سال داشتم. با خودم گفتم اینجا کار و برای خودم زندگی مستقلی درست می کنم اما نشد. همان روز اول در پارک ...
اخبار کوتاه
...> سامانه پیامکی برای آگاه سازی صاحبان پرونده های پلیسی سرویس خبر: رئیس پلیس پیشگیری ناجا از ایجاد سامانه پیامکی برای آگاه سازی صاحبان پرونده های پلیسی از مراحل رسیدگی پرونده هایشان در مهر امسال خبر داد. سردار محمد شرفی افزود: با راه اندازی این سامانه دیگر نیازی به مراجعه فیزیکی شاکی و متشاکی، اتلاف وقت و تحمیل هزینه های جانبی برای آگاهی از سیر پرونده نیست. 15 نفر در سقوط ...
جنایت هولناک برای اثبات عشق
مخفیگاه حسن راهی آنجا شدند و وی را که سوار بر یک خودروی پراید قصد فرار داشت، دستگیر کردند. مرد جوان وقتی فهمید لیلا همه تقصیر را به گردن او انداخته، راز جنایت را فاش کرد و گفت: نقشه قتل را لیلا کشید. گفته بود اگر می خواهم عشقم را به او ثابت کنم، باید شوهرش را به قتل برسانم. برای همین ساعاتی پیش از نیمه شب به خانه شان رفتم و درحالی که مقتول در خواب بود با چکشی که از قبل به لیلا داده بودم او ...
درآمد 400 میلیونی قاچاقچی ایرانی در ژاپن
پسر جوان که در جریان درگیری برسر تلفن چهار میلیاردی قاچاقچیان مواد مخدر در ژاپن، جوان ایرانی را از پا در آورده بود، جزئیات قاچاق مواد مخدر و درگیری مرگبار را تشریح کرد. تصویر درآمد 400 میلیونی قاچاقچی ایرانی در ژاپن سی ام آذر سال گذشته ماموران شهر ناگویای ژاپن در جریان قتل جوانی قرار گرفتند. ماموران با حضور در محل حادثه دریافتند، قربانی جنایت جوانی ایرانی به نام میلاد است که با ضربه ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
هیچ وقت پولی نداشتم تا همچون همکلاسی هایم از بوفه مدرسه خوراکی بخرم وبه همین دلیل همیشه زنگ های تفریح یا به بهانه درس خواندن داخل کلاس می ماندم و یا به گوشه خلوت حیاط می رفتم تا از گزند نگاههای تمسّخرآمیز بچّه ها دور باشم. من درس خوان ترین شاگر کلاس بودم و همه نمراتم بیست بود. امتحان ریاضی آن روز را هم خوب داده بودم و در حالیکه دیگر هیچ توانی در جسم کوچکم نبود، به سمت خانه راه افتادم ...
راز جسد رودخانه کن فاش شد/شوهرم را دوست نداشتم عاشق دوست پسرم بودم
ارتباط نوعروس با مرد جوان رنگ خون گرفت ساعت 5 عصر 12 دی ماه سال گذشته مورخ از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، یک فقره کشف جسد در مسیر رودخانه کن واقع در روستای جهان آباد به کلانتری 170 کهریزک اعلام شد.با حضور مأمورین کلانتری در محل و تأیید خبر ، موضوع جهت بررسی های تخصصی به تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد. با حضور کارآگاهان اداره دهم ...
گفتم دستم به خون بختیار آلوده نیست ولی او را خائن می دانم/ وکیلم در دفاعیه نوشت موکلم را فقط به دلیل ...
می گذارند آنجا بمانی و 22 ساعت انفرادی در شبانه روز آدم را داغون می کند. اما من با امام بیعت کرده بودم و معلوم بود چنین حرفی نمی زدم. شما که دستگیر شدید، جوسازی شدیدی از طرف منافقین و اطرافیان بختیار صورت می گیرد. کمی درباره این فضا توضیح دهید. در سال 65 از روزنامه پاری مارچ زنگ زدند و با من مصاحبه کردند. موقعی که کوفمن را گرفته بودند. چون اینها که می خواستند با پنج گروگان ...
خانواده ای که با مرگ بازی می کنند
موتور روی بدنم افتاد. این حادثه باعث بی هوش شدن من شد. اما چند دقیقه بعد از به هوش آمدنم بدون این که استراحت و حتی جرعه ای آب بنوشم دوباره روی موتور رفته و نمایشم را به اتمام رساندم. خطر جدی این موتور سوار در مورد جدی ترین خطری که تاکنون با آن روبه رو شده است، می گوید: 12 سال پیش یکی از روزهای جمعه در بانه نمایش داشتم. ساعت 2 بامداد به دلیل داغ شدن موتور سیکلت از دیوار سقوط کردم ...
انتظارم از شهردار ساری بیشتر بود!
قیمتی ؟ به هر دستاویزی؟ من هیچ انتقادی از شهرداری ندارم فقط میگویم چرا یک جوان کارمند شهرداری چنان به شغل خود مقید است که فکر می کند الان تعهد اخلاقی ام، به من حکم می کند که این پرونده به هر قیمتی مختومه شود و جای تاسف است که شهردار خبر ندارد در دائره حقوقی نام و نشان ایثارگران هیچ شانی ندارد، نه به خاطر فرار از پرداخت خسارت، بلکه به دلیل اینکه این مجموعه در دست یک فرد ارزشی است و من توقع ...
توطئه شوم برای قتل مرد کارخانه دار/ قاتل اعدام می شود
از اسارت رهایش کند به طور حتم او با مراجعه به پلیس وی را لو خواهد داد. بنابر این نقشه هولناکی برای قتلش کشید. با گذشت چند روز از ماجرا پسر مقتول به یکی از کلانتری های شیراز رفت تا خبر ناپدید شدن پدرش را به پلیس اطلاع دهد. این مرد به مأموران گفت: پدرم از چند روز قبل ناپدید شده و هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم جواب نمیدهد. حالا هم بشدت نگرانش هستم و کمک میخواهم. پس از طرح این ...