سایر منابع:
سایر خبرها
می نویسم تا شاید جهان زیباتر شود
می روند و دست محبت بر سر کودکانشان می کشند. تأکید کنم که مسأله شخصیت خسرو روزبه یا حیدر عمواوغلی و چه گوارا نیست پرداختن به ذات بشر است که در همه ادوار و دوران ها بن مایه کمابیش یکسان دارد. آخرین کتاب منتشر شده شما مجموعه داستان برکه های باد بود که در سال 93 منتشر شد. در این فاصله چه می کردید؟ چه کارهایی آماده چاپ دارید؟ گفتم که، چند رمان نیمه تمام دارم که از ادامه آنها فعلاً صرفنظر ...
سرخوردگی و انزوا چطور مهیار را قهرمان بوکس دنیا کرد!
. بعد از مدتی به من گفت تو دیگر باید به باشگاه بروی و دیگر نمی شود اینجا تمرین کنی. من به عمه ام گفتم می خواهم دنبال بوکس بروم راضی نبود و گفت باید با پدرت صحبت کنی. وقتی تلفنی با بابا گفتم تلفن را قطع کرد. من هم سه ماه به 18 سالگی ام مانده بود که بالاخره بوکس را شروع کردم. در حقیقت همین مخالفت ها باعث شد خیلی دیر شروع کنم. *شما می گویید حتی اگر نوبل هم بگیری وقتی مهاجر باشی تو را خارجی ...
رمز رهایی از روزمرگی
ما انتظار دارد، ایفا کنیم، گرفتار روزمرگی می شویم. اگر با توجه به صحبت های شما بگوییم انجام برنامه های زندگی بر طبق روالی خاص، روزمرگی نیست، پس چرا معمولا افراد کار و شغل روزانه شان را روزمرگی می دانند و بسیار هم از این موضوع ناراضی هستند؟ کانت فیلسوفی است که دنیای روان شناسی را متحول کرد. می گویند وقتی او از کوچه رد می شد، همه ساعت هایشان را با او تنظیم می کردند! پس آیا می ...
در مقابل دزدی اسناد و رئیس جمهور ایستادم
... یکی از کارهای جالبی که انجام دادم این بود که در محیط دانشگاه هر شعار و ناسزایی که دانشجویان علیه شاه نوشته بودند را گردآوری کردم و در دفترچه ای به امیر ارجمند همسر لیلی ارجمند که ندیمه فرح پهلوی بود دادم و گفتم این را تحویل شاه بدهید تا ملاحظه کند دانشجویان چه می نویسند. می خواستم به نوعی شاه را تحقیر کنم. بعد از این قضیه به من گفتند که تو حق نداری در این دانشکده باشی و مرا به کوی دانشگاه ...
تبهکاران و جنایت پیشگان با دست شما به صورت اسلام و جمهوری اسلامی سیلی می زنند/ از مواضعتان که به دلیل ...
نه مطلب تند بود. به آقا هادی گفتم به آقای منتظری بگویید این حرف درستی نیست که "یا تمام حرفهای مرا باید رادیوتلویزیون بگذارد و یا من فریاد می کشم که سانسور است ". گفتم حرفهای ایشان به ضرر خودشان است، در آینده صحبتهای ایشان را کنار صحبتهای امام می گذارند و به عنوان مخالف امام نمی گذارند ایشان پا بگیرد. حضرت آیت الله منتظری: قبل از انقلاب همه غیر از امام از منافقین دفاع می ...
مسافرِ دیارِ خوبان
پا گذاشتم. می خواستم او را با تمام وجودم ببوسم و بگویم: این بوسه یک روزنامه نگار نیست، بوسه ای است از سوی همه هنرمندانی که می شناسم و می شناسندت، بوسه ای است از سوی همه آنانی که عاشق اعتلای نام ایران و گسترش جهانی هنر این آب و خاک اند. اما در که باز شد، چهره ای مغموم و سکوتی محجوب به من گفت: سلام! و دلم گرفت. با خودم گفتم: پس آن موفقیت جهانی که بیشتر از هر نامی بر آن، موفقیت ملی و میهنی است و ...
رضاییان دوست داشت بماند یا نه؟
این تیم بمانم و جبران کنم در آن لحاظ کردم اما به من گفتند طبق قراردادی که 3 روز پیش امضا کردیم و اکنون که برانکو تو را نمی خواهد، دو راه حل داریم؛ اول اینکه به طور قرضی به تیمی که یا تو می خواهی یا نظر ماست بروی یا اینکه خسارت این قرارداد را بدهی. من گفتم 3 روز پیش قرارداد را بستم که در پرسپولیس بازی کنم نه اینکه اینطور شود. بعد از آن آقای پروین زنگ زدند گفتند این بچه را اذیت نکنید. نمی توانم با ...
اسرار کناره گیری زوج ورزشکار از ورزش حرفه ای
عذاب آور بود چراکه آن فرد در اوکراین فکر می کرد وی را سرکار گذاشته ام! بالاخره یک روز به من گفتند هزار دلار بگیر و بقیه اش را برایت می فرستیم! گفتم نزدیک به یک سال من را مسخره خودت کرده ای؟! گفت این چه وضع صحبت کردن است و از فدراسیون بیرون برو! من هم قاطی کردم و درگیری شدیم. شیشه ای شکسته شد و رگ دستم پاره شد و به بیمارستان منتقل شدم. بماند که دست آخر هم همان هزار دلار به من داده شد و بقیه هزینه ...
سبک زندگی رضوی
که فرد مورد لطف قرار گرفته ذره ای احساس شرمندگی نکند. نقل شده است که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند. جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و پس از سلام دادن به حضرت گفت: من از دوستان پدران و نیاکان شما هستم.از حج برمی گشتم که خرجی خود را گم کردم. اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من می دهی، از طرفتان صدقه خواهم ...
گریه اش را فقط هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
به ازدواجتان شد؟ من و شهید نسبت فامیلی با هم داریم ولی تا شب خواستگاری من ایشان را ندیده بودم. من دو برادرم در دفاع مقدس شهید شده اند و آقا قدرت مرا سر مزار برادرهایم می بیند و با خانواده ا ش برای خواستگاری صحبت می کند. بعد از مراسم خواستگاری ازدواجمان در سال 1385 خیلی ساده برگزار شد. شهید در همان مراسم خواستگاری به من گفت لطف الهی را شاکرم که شما با مقوله شهادت آشنا هستید و مشکلی ندارید ...
طاهری: سازمان لیگ در مقامی نیست که بگوید رضائیان بازیکن آزاد است یا نه/شکایت ژوزه واقعاً نگران کننده است
توضیح دادم که اصل داستان چیست، اما به او می گفتم اگر رضائیان راضی نباشد می تواند از پرسپولیس برود. بعد هم که بحث رفتن این بازیکن به ترکیه پیش آمد که ما به این مسئله معترض بودیم و همان زمان پرونده به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رفت و مانع صدور آی تی سی این بازیکن شدیم. بعد هم که رضائیان به ایران بازگشت و به من گفتند که علاقه دارد در پرسپولیس بازی کند و ما هم از این موضوع استقبال کردیم. ...
ناگفته ها تلخ کارتن خواب ایرانی در کانادا
روز نو : سال پیش که محمد از ایران به کانادا مهاجرت کرد در سودای زندگی بهتری بود، سال ها در تورنتو زندگی کرد بعد به ونکوور رفت، اما در همه ی این سال ها زندگی با او نساخت و بالاخره بی خانمان شد و کارتن خواب. او یکی از 12 نفری است که تا همین چند وقت پیش در خانه شماره 5025 در Imperial Street شهر برنابی سکونت داشت، اما حالا دوباره آواره خیابان ها شده است. او در گفتگو با ...
کاپیتان سابق پرسپولیس:برابر پرسپولیس تمام توانم متعلق به تراکتور است
مرا برای تیمش می خواست. متاسفانه در آن زمان که حتی به همکاری نیز نزدیک شده بودیم با توجه به قراردادم با تیم هما نتوانستم شاگردشان باشم. اما پیش از این یک سال در تیم ملی با ایشان کار کردم. آقای قلعه نویی همیشه به من لطف داشته و همیشه در مصاحبه هایشان از من حمایت می کردند اکنون زمان این است تا جواب حمایت هایشان را بدهم و این قول را می دهم حتی اگر یک دقیقه هم به من فرصت داده شود در حد توانم به او و تراکتورسازی و همچنین هواداران این تیم کمک کنم. ...
از جنگیدن مقابل عراق تا سنگرداری ترییون امامت جمعه
طلبگی و پیوستن به کسوت طلبگی نداشتم و در آن زمان به پدر گفتم که برای پیدا کردن شغل به قم می روم و عصرها نیز درس قرآن می خوانم. با این کار تنها می خواستم که به کسی وابسته نباشم و سربار جامعه نباشم. بعد از مدتی هیچ انتخابی نداشتم و بین انتخاب راه مردد بودم. از یک طرف علاقه و حس قلبی که به تحصیل علوم دینی پیدا کرده بودم و از طرف دیگر تبلیغات منفی رژیم و سایر مسائل مرا مردد کرده ...
امام زمان (عج) ایشان را سر راه من قرار دادند!
قطعی شد، آقای مجتهدی مرا خواست. تکیه کلامشان آقا جان بود. فرمودند آقا جان! تا دیشب شما زندگی مجردی داشتی و همه عشق و حال بود ولی از امروز مسیر شما مسیر دیگری است و نمی توانید مسیر گذشته را ادامه دهید و اگر بخواهید ادامه دهید به جای پیشرفت، عقب گرد می کنید. گفتم برای چه؟ گفتند به هر حال شما وقتی ازدواج می کنید سرنوشت یک نفر را با سرنوشت خودتان گره می زنید. باید در تمامی مسائل، در شیرینی ها و ...
مشکلات بانوی ملی پوش تیراندازی با کمان
...> این ورزشکار با اشاره به این که همیشه دوست داشتم برای استان یزد تیراندازی کنم، می گوید: با توجه به این که در استان برای یک قهرمان تیراندازی با کمان، ارزش چندانی قائل نمی شوند اما باز هم دوست داشتم در استان خودم برای یزد تیر بیندازم. به یزد برگشتم و با همه مشکلات موجود باز هم برای استان و به عشق یزد ورزش می کنم. رمضان پور می گوید: بعد از مربی و خانواده، آقای طلایی مقدم فرماندار شهرستان بافق و ...
طاهری:قراردادقبلی مان با رضاییان پابرجاست
برانکو را بگیریم آقای برانکو اقبالی نشان نداد جلسه دیگری انجام دادیم نهایتا به دنبال راهکار دیگری بودیم تا اینکه دیروز در حضور آقای استیلی صحبت کردیم و آقای پروین هم همزمان تماس گرفتند اول متوجه تماس ایشان نشدم اما بعد خودم تماس گرفتم. آقای استیلی گفتند بهتر است نیم فصل برود و به صورت قرضی جای دیگری بازی کند. آقای استیلی به ایشان گفت شما دو راه دارید یا اینکه به صورت قرضی بروی یا اینکه پولی بدهی و ...
شوهرکشی با کمک خواستگار سابق
...> لیلا در اعترافاتش ضمن معرفی حسن. الف (23ساله)به کارآگاهان گفت: شب قتل، من و همسرم درِ منزل بودیم؛ حوالی ساعت سه روز 10 دی بود که حسن به در منزل آمد؛ بعد از اینکه من در خانه را باز کردم، او مرا هل داد و داخل حیاط شد. او یک میله آهنی در دست داشت و گفت: امشب می خواهم مرتضی را به قتل برسانم . مرتضی خواب بود. من در حیاط ماندم و حسن به داخل خانه رفت. بعد از گذشت حدود نیم ساعت، حسن از ساختمان ...
طاهری: به رضائیان گفتم حق نداری توهین کنی
دیگری شده است. دائم می گفت من نمی خواهم بمانم. من هم وقتی دیدم این گونه است قراردادش را آوردم و اول خواستم به آقای استیلی بدهم تا پاره کند اما بعد خودم این کار را انجام دادم. طاهری افزود: رضائیان صحبت هایی را مطرح کرد که احساس کردم به باشگاه پرسپولیس بی احترامی است. می گفت شما مرا فریب داده اید. بعد هم گفت آقای طاهری همه به من گفتند شما مسلمان و درست هستید اما مرا گول زده اید. حتی اسم ...
گفتگو با دنیل نوروزی
صحبت کردم و آن ها گفتند که مشکلی نیست و می توانم بازی کنم. ولی به هر حال این کار یک ریسک بود که من با آگاهی از آن به ایران آمدم ولی فکر نمی کردم اینقدر قضیه پیچیده شود. فامیل های زیادی در ایران دارم فعلا مشکل خروجی ندارم ولی مهلت 30 روزه برای خروج از ایران دارم. آمدن به سپاهان با توجه به اینکه ایران را نمی شناختم هم ریسک بود و هم شانس بود. به ایران آمدم تا بیشتر دیده شوم، ضمن اینکه ...
باشگاه پرسپولیس شکایتش از رضاییان را پیگیری می کند
پرسپولیس نیوز : باشگاه پرسپولیس شکایت خود از رامین رضاییان را تا آخرین مرحله ادامه می دهد. باشگاه پرسپولیس همچنان اعتقاد دارد رامین رضاییان تحت قراداد این باشگاه است و این بازیکن باید به این قرارداد خود پایبند باشد! رضاییان بعد از اینکه برگه فسخ قرارداد خود با باشگاه پرسپولیس را از سازمان لیگ دریافت کرد و راهی ترکیه شد، مسئولان این باشگاه به کمیته انضباطی شکایت کردند تا ...
نخبه قرآنی با ازکارافتادگی چهار عضو را دریابید/ ردپای گمشده عمل در وعده های برخی مسؤولین!
...: مگر ایشان بازیگر است که نقش بازی کند؟ آقای مجتهد زاده قاری قرآن است. وقتی مدارک پزشکی موجود است، چرا باید فیلم بازی کند؟ می خواهم بگویم اگر این مشکل برای یک خواننده یا بازیگر اتفاق می افتاد، بازهم همین برخورد با او می شد؟ فارس: پس مسؤولین کجا هستند؟ من الآن فقط با لطف خدا و عنایت اهل بیت (ع) زنده هستم، و البته توجه برخی دوستان. فارس: مسؤولین قرآنی استان چطور ...
افشاگری رضائیان از جلسات مدیران پرسپولیس
روز پیش قرارداد را بستم که در پرسپولیس بازی کنم نه اینکه اینطور شود. بعد از آن آقای پروین زنگ زدند گفتند این بچه را اذیت نکنید. نمی توانم با توجه به شرایطم و اینکه می خواهم در تیم ملی و در جام جهانی باشم این ریسک را انجام دهم که آقای طاهری عصبانی شدند و قراردادم را پاره کردند ▪️با توجه به شرایطی که بعد از اعلام آقای برانکو شد و اینکه باشگاه قصد داشت مرا قرضی بدهند با توجه به شرایطم در تیم ...
از شعارنویسی در مدرسه تا نرفتن به خدمت سربازی
. * یادگاری شهید دو سه روز بعد از عملیات کربلای 5 شهید طوسی مرا در مقر موتوری لشکر دید و گفت: ماشین من در دست اندازها خاموش می کند . ماشین را از او گرفتم و به تعمیرگاه دادم و به بچه ها سپردم که هر چه زودتر درستش کنند و ماشین دیگری به شهید تحویل دادم. چون رابط قرارگاه بودم پس از برگشت به موتوری متوجه شدم ماشین شهید طوسی را بچه ها تعمیر کردند و شهید از آنها تحویل گرفت ...
پوتین های تیمسار
سر صبحگاه و با یاری خدا ، مطالبی را با عزیزانمان در میان گذاشتیم آخرین نکته این که آمدیم در قرارگاه ، گفتند : برادر پاسداری آمده می گوید من باکری هستم ، قبلاً حمید باکری را در آزادسازی بانه می شناختم ، مهدی باکری گفت : ما همه چیزمان پای کار عملیات است . گفتم : من تازه آمده ام . چند روزی مهلت بدهید تا خودمان را پیدا کنیم بعداً لیستی از مهمات مورد نیاز را تهیه کردند و ما دادیم به رکن 4 لشگر . رئیس ...
اشعار آیینی ویژه ولادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
... غلامرضا سازگار * گدای دائمی حضرت رضا شده ام * خدا نه این که مرا از گِل زیاده تان که آفرید مرا از غبار جاده تان وبال گردن تان بودم از همان آغاز بعید هست بیایم به استفاده تان ببین چه ساده برایت به حرف می آیم فدای این همه لطف و صفای سادۀ تان به لطف چشم شما دل همیشه آباد است خدا کند که بمانم خراب ...
رضا عنایتی: مجیدی اراده کند، سرمربی استقلال می شود
احترام بگذارم. اکبر میثاقیان برای ماندنت در بادران اصرار نکرد؟ من فقط به خاطر اکبر میثاقیان که فوتبالم را در کنار او شروع کرده بودم با بادران قرارداد امضا کردم اما بعد از اینکه این اتفاق ها برایم افتاد و درخواست هواداران را دیدم، تصمیم گرفتم از این تیم جدا شوم. زمانی که می خواستم جدا شوم، موضوع را با آقای میثاقیان در میان گذاشتم و ایشان هم وقتی اصرار من را دیدند، اجازه دادند ...
شناسایی پیکر سردار ناصری بعد از 40 روز
کرد همان شوخ و مزاح را داشته باشد، گفت: خب حاج آقا حالا اگر من از دنیا رفتم، شما... نگذاشتم حرفش تمام بشود. با ناراحتی گفتم: این چه حرفیه بابا جان؟! تو پسر بزرگ ما هستی و باید مرده و زنده ی ما رو تو جمع کنی. مادرش که ناراحت شده بود، پی حرف مرا گرفت و گفت: بله پسرم، خدا ان شاالله به تو عمر دراز بده. گفت: ازتون خواهش می کنم بیایین یه قدری با هم بی تعارف باشیم. ...
گپی با ماهور الوند ، دخترِ فیلم دختر
که پنج، شش ماهی خبری نبود تا این که بعد از این مدت خبر رسید پروژه دوباره راه افتاده است. در این دوران اضطرابی هم من را گرفته بود و خیلی نگران بودم. نگران این که چرا تماس نگرفته اند؟ بله، با خودم می گفتم حتما مرا انتخاب نکرده اند. اما یک شب خود آقای میرکریمی با من تماس گرفتند و گفتند که با دیدن همه فیلم های تست و بررسی هایی که داشتند، من بهترین گزینه نقش بودم. و آن جا بود که ...
جنایت، پایان ازدواج اجباری
مشارکت در قتل همسرش اعتراف کرد. لیلا پسر جوان 23 ساله ای به نام حسن را معرفی کرد و گفت: شب قتل، من و شوهرم در منزل بودیم، حوالی ساعت 3 بامداد (دهم دی ماه سال پیش) حسن به در منزل آمد؛ بعد از اینکه در خانه را باز کردم، مرا هل داد و داخل حیاط شد؛ حسن یک میله آهنی در دست داشت و گفت: امشب می خواهم مرتضی را بکشم. مرتضی خواب بود؛ من داخل حیاط ماندم و حسن به داخل منزل رفت و بعد از گذشت حدود ...