سه شنبه ۰۴ اردیبهشتساعت ۱۹:۲۳Apr 2024 23
جستجوی پیشرفته
رجا نیوز ۱۳۹۵/۰۷/۰۲ - ۱۹:۰۹

عاشقانه ای زیبا با رنگ و بوی شهادت/ همسر شهید: خواب دیده بودم امین به سِمت ...

نزدیک عصر بود که گفت: به خانه برویم. می خواهم وسیله هایم را جمع کنم. باید بروم. جا خوردم. حس کرختی داشتم. گفتم: کجا می خواهی بروی؟ بس است دیگر. حداقل به من رحم کن... تو اوضاع و احوال مرا می دانی. قیافه مرا دیده ای؟ خودم حس می کردم خُرد شده ام. گفتم: می دانی من بدون تو نمی توانم نفس بکشم ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط