سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره سردار غیب پرور از عملیات حلبچه در شکاف کوهی در مرزهای مریوان مستقر شدیم/ برای زنده ماندن با ...
تک بزند تا بچه ها چند روز دیگر بیشتر دوام بیاورد. کار ناممکنی بود اما مجبور شدم به او اجازه دهم و نزدیک های سحر با یک گونی پر از کنسرو عراقی برگشت. حالا کنسرو داریم ولی نان نیست، کنسروهای عراقی که یک بند انگشت روی آنها روغن بود. از آن روز به ایزدپناه اعلی حضرت می گفتم و این لقب رویش ماند.
کارگر شرکت واحد که جلوی شورای شهر کتک خورد
. چقدر اجاره خانه می دهید؟ 10 میلیون پیش داده ایم، 500 هزار تومان اجاره. چند سالتان است؟ 48 سال. ولی سن تان خیلی بیشتر از 48 سال می زند. خب دیگر مشکلات، زیاد داشته ام. من بچه جبهه و جنگم. رزمنده بودید؟ چندسال؟ 14 ماه سابقه جبهه دارم. من دانش آموز بودم که به جبهه رفتم و در خانواده مان چهار شهید داده ایم. برادرم هم ...
رمز و راز موفقیت خالق اشباح و خون آشام
برای خودم هم روشن نبود، اجازه ندادند وارد دانشگاه بشوم. با اینکه رتبه ام خیلی خوب بود! یعنی یک بار نفر سوم و یک بار هم نفر چهارم شدم. تأثیر آن اتفاق در من خیلی بد بود. آن موقع تهران زندگی می کردم. بعد از این قضیه سه سالی به اصفهان رفتم. یعنی به زادگاهتان برگشتید؟ بله. تا آن وقت از من داستان هایی در مجلات معروف منتشر شده بود. مجموعه داستانی هم منتشر کرده بودم. اما از همان سال ...
صداوسیما اگر میلی نباشد مردم سمت بوق های بیگانه نمی روند
فردی که می گویم هم سن و سال آقای فرجی داناست. او تاکید کرد: اینها به طور فقهی سعی کردند با مساله عمر ابن حنظله این را اثبات کنند. آنها می گفتند ما با خونمان رهبری امام را پذیرفتیم، نه با آیه و روایت و با خونمان از رهبری حمایت می کنیم. اگر رهبری حکم جهاد بدهد، من در اول صف خواهم بود چنان که در انقلاب و جنگ بودم. من در زمانی که برای ثبت نام انتخابات می رفتم به همسرم گفتم؛ همان طور که از ...
یک عصر پاییزی با محمود دولت آبادی
فکر می کند باید هزار سال عمر داشته باشد تا همه اینها را بنویسد. هرچند که نمی توان نوشت. به خسروی می گفتم پدر لوسیما (شخصیت کشیش در داستان برادران کارامازوف) . الان هم که در لندن زندگی می کند، باید حالش بد باشد چون هیچ چیزی سر جای خودش نیست. ذهن ها سرجای خودشان نیستند، آدم ها سرجای خودشان نیستند. من خدا را شکر می کنم که هنوز دیوانه نشده ام. در مورد ادبیات کلاسیک که گفتید، کار خاصی هست که ...
لحظه وداع ابوالفضل را به خداسپردم
باشی می روم، چون حرف اول و آخر را مادر می زند. نشست و من را آماده کرد، در آخر گفتم برو به امید خدا، خدا نگهدارت باشد، سپردمت به خدا و خود خانم حضرت زینب (س)، فقط اینکه دست دشمن نیفتی، تمام سعیت را بکن و من هم مراقب فرزندت هستم. چند هفته مانده به اعزام مدام به ما سر می زد. یکبار گفتم ابوالفضل برای سوریه چه کار کردی؟ گفت: فعلا فقط ثبت نام کردم تا وقتی که تماس بگیرند. گفتم اشکالی ...
بازیگر کهنه کار از سراب جم می گوید
هستم و از مادر تهرانی الاصل، ولی به خوبی می توانم به گویش مازندرانی صحبت کنم. هنوز هم هر وقت فرصت کنم به مازندران می روم. بتازگی چند روز به نوشهر رفتم و مدت ها به دریا نگاه کردم. آنجا رفتم تا تسکین پیدا کنم و همه ناراحتی های شبکه جم و آنتالیا را از یاد ببرم. من همیشه 49 سال دارم! آن وقتی که می خواستند برایم شناسنامه بگیرند، چون بچه بودم و سواد نداشتم، کارمند ثبت احوال هر چیزی را که دلش ...
پیام همسر شهید مدافع حرم برای داعش +عکس
من پرسید: دخترم چرا ناراحتی؟ گفتم: پهلو درد دارم. گفت: نگران نباش بچه ات سالم است. الحمدالله همین طور هم شد. *وقتی علی پاسدار شد علی بچه با محبت و دلسوزی بود. درسش را بدون اذیت کردن ما تمام کرد و بعد از دیپلم سال 85 وارد سپاه پاسداران شد. در خانواده پاسدار زیاد داشتیم از جمله برادرهای من و علی به خوبی با این فضا آشنا بود خودم هم دوست داشتم پسرم سپاهی شود. او حین کار تحصیلات ...
برخورد با تخلف آقازاده ها را از شاهرخ یاد بگیریم!
کار به اینجا می آید ناراحت می شود. به زن می گوید چادرت را سرت کن و دیگر برای کار اینجا نیا. خانه ای برای این زن اجاره می کند و می گوید همین جا بچه ات را بزرگ کن و نگران نباش چون خودم خرج و مخارجت را می دهم. اتفاقاً زمان جنگ پسر خوانده اش را هم به جبهه آورد که 17، 18 سال سن داشت. به نوعی می توان گفت شهید شاهرخ ضرغام برای بیدار شدن آماده بود و نیاز به یک تلنگر داشت؟ رگ غیرت ...
بنیاد در آینه مطبوعات
دانشجو با حضور پرشور مردم ومسؤولان در فرهنگسرای سیمرغ نیشابور برگزارشد. خبر دیگری حاکی است، مسؤول اردویی راهیان نور بسیج نیشابور از آغاز ثبت نام خادمان شهدا ویژه راهیان نور سال 95 خبر داد. مسؤول اردویی و راهیان نور نیروی مقاومت بسیج نیشابور اظهار داشت: ثبت نام از بین داوطلبان خادمی شهدا در طول سال دو بار و آن هم فقط از طریق سایت رسمی سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری سپاه انجام می گیرد و ثبت نام ...
نفس این روزهای سینمای ایران فقط شش سال دارد
داد و با همه بچه ها دوست شد. خیلی ها فکر می کردند به خاطر آشنا بودن من با خانم آبیار، ساره را انتخاب کرده اند اما آبیار می گفت حتی فامیل های خودم را قبول نکردم، شوخی که نیست فیلمم است، باید درست پیش برود. اول موافق نبودم من خودم زیاد موافق بازی ساره در نفس نبودم، چون کار خیلی سختی بود و اگر ساره از پسش بر نمی امد خواه ناخواه بچه ها مدام من را نگاه می کردند. بعد که روز به روز ...
روایت مردی که آرزویش بی نشانی بود و پیکرش در سوریه جاماند/ دستمال اشک روضه ی حضرت زهرا(س) تنها یادگار ...
شهادت حاجی به دو یادگارش مادر از دلتنگی زهرا و رساندن خبر شهادت پدر به دو یادگارش این گونه گفت: به بچه ها گفته بودم، پدرشان مشهد است و مقداری نخودچی و کشمش خریدم که وقتی حاجی از سوریه بازگشت در کیفش بگذارم که به بچه ها بدهد ولی حاجی الان حاجی کجا و ما کجا. زمانی که مقرر شد که خبر شهادت پدرشان را به آنها بدهم، حرم عبدالعظیم حسنی را انتخاب کردم. به زهرا گفتم بابا چون ...
پشت صحنه عجیب جوانی که به خانه خانم متاهل می رفت
نقش داشته است. بدین ترتیب و باتوجه به سایر مدارک به دست آمده بهرام بازداشت شد.وی در تحقیقات ابتدایی مدعی بود که زمان حادثه در پشت بام نبوده است. اما در ادامه تحقیقات اظهارات جدیدی مطرح کرد و گفت: من قتلی مرتکب نشده ام، اما زمان حادثه در پشت بام بودم. شب حادثه هم ساعت 22:15 به خانه آمدم که دخترم از من خواست خرید کنم. زمانی که به خانه برگشتم تصمیم گرفتم برای برداشتن لاستیک به طبقه بالا ...
گفت وگوی فرصت امروز با ناهید رحمان پور، طراح مبلمان و دکوراسیون ایرانی / می خواستم آتش نشان شوم ولی طراح ...
بزنیم به نخستین حضورتان در بازار کار بد نباشد. نخستین تجربه کاری من مربوط به 15سالگی ام است. تابستان سالی که اول هنرستان بودم به یک شرکت ساختمانی رفتم تا کار بیرون را با کاری که خودم انجام می دادم، مقایسه و تجربه کسب کنم و چون هنرستان معماری می خواندم با نقشه کشی ساختمان در یک شرکت ساختمانی شروع کردم. آن زمان باید حدودا سال 69 بوده باشد و فضای جامعه فضای بازی نبوده. موانع پیش ...
بازیگر جم: یک مشت قالتاق در جم کار می کنند
دریا نگاه کردم. آنجا رفتم تا تسکین پیدا کنم و همه ناراحتی های شبکه جم و آنتالیا را از یاد ببرم. من همیشه 49 سال دارم! آن وقتی که می خواستند برایم شناسنامه بگیرند، چون بچه بودم و سواد نداشتم، کارمند ثبت احوال هر چیزی را که دلش خواست، گفت و نوشت: هرمز سیرتی، متولد 1319! ما پیشینه تاریخی و فرهنگی و ادبیاتی غنی ای داریم و می توانیم با زبان هنر و دوری از تکرار و با روش هایی نو و خلاقانه، داستان های فراوان ایرانی را به فیلم و سریال هایی دیدنی و جذاب تبدیل کنیم. آثاری که مردم را جذب و آنها را از دیدن آثار شبکه های ماهواره ای بی نیاز کند. ...
گفت وگو با امپراطور کوزکو!
این انتقادها و نظرهای منفی به خودم ایمان دارم و کارم را ادامه می دهم و کم کم انتقادکنندگان هم به کارم علاقه مند شدند، چون دیدند واقعا به کسی یا چیزی توهین نمی کنم و فقط مشکلات را در قالب طنز بیان می کنم. چه شد که شروع به ساختن کلیپ های تبلیغاتی کردی؟ به نظر خودت الان حجم تبلیغات کانال زیاد نشده؟ اولین باری که پیشنهاد تبلیغ شد من یک مبلغ بالا گفتم که کسی قبول نکند اما اتفاقی قبول ...
داستان خواندنی از ماجرای قتل عام کبوتران در فرودگاه قلعه مرغی
با خودم می گفتم وقتی ژاندارم ها در خانه های مردم کبوتری را که توی هر سوراخ سنبه ای پیدا می کردند چطور دل شان می آمد کله اش را بکنند و من که طاقت دیدن نداشتم سرم را بر می گرداندم تا جان کندن شان را نبینم. این تازه اول کشمکش من بین وظیفه و انسانیت بود. دو سه روز بعد از سرکار به خانه که برگشتم در ایوان منزل یک جفت کبوتر تازه وارد دیدم که بادیدن دو جوجه کفتر و مادرشان از روی دیوار پر زده اند و آمده ...
آقازاده ها لانتوری را ببینند!
ممنونم که به من اعتماد کرد و این نقش را به من سپرد، قطعا کاندیداهای بسیاری برای ایفای این نقش وجود داشت. من در زندگی ام همیشه تشنه اعتماد بودم، آقای شهبازی به من اعتماد کرد و من پاسخ اعتمادش را دادم، سال گذشته رسول کاهانی برای نمایش به من اعتماد کرد و من از بداهه های شخصیت خودم به نفع نقش بهره بردم و جایزه بهترین بازیگری از جشنواره فجر را هم گرفتم. الان هم اینکه سریال با اقبال مخاطبان روبرو شده و ...
ماجرای باورنکردنی 2 مردی که قربانی ارتباط با یک زن شدند
کرد تا کارآگاهان دراین باره به دقت تحقیق کنند ورازمرگ جوان غریبه را فاش کنند. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: باورتان می شود این آقا جیب بر سابقه دار باشد؟ + عکس من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم / مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت دختر نوجوان بعد از اینکه فیلم پنهانی خودش را در تلگرام دید چه کرد؟ ببینید تیبا در تصادف با X3 چه قدرتی دارد + عکس از بلایی که پسر افغان بر سر دختر زیبای مشاور حقوقی آورد با خبر شوید + عکس زیبایی دختر سه ساله باعث شد خودم رو نتوانم کنترل کنم و به سراغش رفتم! ...
شبنم فرشادجو و اسرار نامزد آلمانی اش
...> بعد از خواندن فیلم نامه و قبل از شروع فیلمبرداری با خودم می گفتم چگونه امکان ساخت چنین موضوعی فراهم می شود و چون کار در شبکه نمایش خانگی فیلمبرداری می شد دست میرباقری برای نوآوری بازتر بود. از روحیات تان چنین بر می آید که در دوران تحصیل شیطان و بازیگوش بوده اید. در کودکی و نوجوانی خیلی پرجنب و جوش و به اصطلاح شیطان بودم و اصولا دوست داشتم با آدم هایی که خیلی جدی و مقرراتی بودند ...
گزارش | محمود صادقی در دانشگاه شیراز
حنظله این را اثبات کنند. آنها می گفتند ما با خونمان رهبری امام را پذیرفتیم، نه با آیه و روایت و با خونمان از رهبری حمایت می کنیم. اگر رهبری حکم جهاد بدهد، من در اول صف خواهم بود چنان که در انقلاب و جنگ بودم. من در زمانی که برای ثبت نام انتخابات می رفتم به همسرم گفتم؛ همان طور که از مادرم برای جبهه اجازه می گرفتم. الان هم مجلس را جبهه می دانم. مجلس را سنگر و خانه مردم می دانم. خانه ملت و میراث ستارخان ...
تهران از میلان هم زیباتر شده است
دوستان دیگر دیده ام خیلی تعارف هستید . هر چی به شما می گویند دائما می گویید خوب عالی خیلی خوب . چقدر به این ریشه ها آشنایی دارید؟ خودم دیوانه وار عمر خیام را دوست دارم . من شاهنامه فردوسی را چندین بار خواندم. به نظرم هر انسان کاملی که ریشه های مشترک چند کشور تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و هند و ایران را درک می کند مستقل از اینکه چه مذهبی دارد برای خوب زندگی کردن باید اشعار سعدی، را یکبار ...
شهید محمدابراهیم همت + تصاویر
فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید. *2-امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشد زیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد. *3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه ...
ماجرای باورنکردنی 2 مردی که قربانی ارتباط با یک زن شدند
کارآگاهان دراین باره به دقت تحقیق کنند ورازمرگ جوان غریبه را فاش کنند. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: باورتان می شود این آقا جیب بر سابقه دار باشد؟ + عکس من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم / مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت دختر نوجوان بعد از اینکه فیلم پنهانی خودش را در تلگرام دید چه کرد؟ ببینید تیبا در تصادف با X3 چه قدرتی دارد + عکس از بلایی که پسر افغان بر سر دختر زیبای مشاور حقوقی آورد با خبر شوید + عکس زیبایی دختر سه ساله باعث شد خودم رو نتوانم کنترل کنم و به سراغش رفتم! ...
من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم / مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت
...، ارتباط چندانی هم نداشتیم که الان توقع داشته باشم، خدا رحمت کند خانم را یک زمانی که ما وضعمان عالی بودو دستمان بیش از معمول به دهانمان می رسید، بقیه فامیل را تحویل نگرفت وحالا که پس از ابتلای خانم به سرطان و فوتش همه چیز را از دست داده ام، آنها مرا به حساب نمی آورند.بچه هم نداریم یعنی خانمم بچه دار نمی شد ما هم که عاشقش بودیم قبول کردیم وشصت سال کنار هم بودیم، حدود ده، بیست تا از بچه های باغ ...
شهیدی که زینت دین بود+ تصاویر
پدر شهید مهدی زین الدین را به جرم فعالیت سیاسی از شهر سَقز به اِقلید فارس تبعید کردند. روزهای شکل گیری انقلاب اسلامی و ایام پرالتهاب رژیم بود. پدر مهدی از فرصت به دست آمده استفاده و به اصفهان فرار کرد. بعد از آن جا به شهر مقدس قم آمده و قم را برای سکونت برگزید و سپس شهیدزین الدین به همراه خانواده به پدر ملحق می شوند. از این جا فصل جدیدی از زندگی آقا مهدی آغاز شد؛ زیرا به شهری قدم نهاده بود که مرکز ...
شهادت راز شکست ناپذیری ملت هاست
جانباز بوده و برادرش شهید شده و برادر شوهرش نیز شهید شده؛ یعنی عمو و دایی شهید محمد بلباسی نیز در انقلاب و جنگ تحمیلی شهید شده اند: - حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، خواب دیدم که شما یک جعبه ای به بنده دادید و من دیدم که یک شی زیبایی به بنده دادید و گفتید که این حق شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. شهید خیلی به شما علاقه داشت و همیشه ...
طبل بزرگ جنگ زیر پای بسیجی کوچک
. آن وقت ها مرسوم بود اول مدتی در یکی از پادگان ها آموزش می دادند بعد به منطقه اعزام می کردند.پرسیدم کدام پادگان برای آموزش می روم؟ گفتند؛ در این مرحله اعزام به منطقه است. چون می ترسیدم موضوع شناسنامه لو برود پاپی نشدم و آمدم بیرون، برگه کسانی که می آمدند را نگاه می کردم و از هر کدام سؤال می کردم می گفتند اعزام مجدد هستند. آن زمان 14 سال داشتم واطمینان پیدا کردم که راهی منطقه هستم. روزاعزام دیدم بچه ...
لطفاً به حال من غبطه بخورید!
برنده خوشبخت یک دستگاه آبغوره گیری دستی و شیک و مرغوب به قیمت پنجاه هزار تومان شدین که با پرداخت تنها بیست هزار تومان هزینه پیک موتوری، به زودی به آدرس تون ارسال می شه!... این جایزه بزرگ مبارک تون باشه!... شما اکنون خوشحال ترین و خوشبخت ترین برنده ای هستین که همه مردم به حالش غبطه می خورن و... جوان، فورا گوشی را سرجایش می گذارد و با آرامش تمام، نفس تازه می کند: " آخیش! هرچه دل تنگم خواست گفتم و از دست این تلویزیون و این آقای عزیز و لطیف، راحت و خوشبخت شدم!!... من مطمئن هستم که الان خیلی ها به خوشبختی و حال خوش من، غبطه می خورند و... آخ جون؛ غوره!!... ...
مصاحبه هفته نامه آوای کرمانشاه با معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه
فضای اجتماعی به شکلی دیگر و در فضای سیاسی می گوید مگر من بیکارم برای خودم مشکل درست کنم. من این ریشه را در دیروز و امروز نمی دانم. یکی از دوستان گفت این چه وضع فرهنگی است که در این دانشگاه است. من آن زمان دو ماه بود که سر کار آمده بودم. آن شخص دو سال بود که سر کار بود و یک نفر دیگر بیست سال بود که بر سر کار بود. من گفتم چرا عجله می کنید؟ من دو ماه است که سر کار آمده ام. شما دو سال و شما بیست ...