سایر منابع:
سایر خبرها
سید مسافر یکی از مداحان و رزمندگان مشهور افغانستانی لشکر فاطمیون است که چند سالی است در جبهه مقاومت ...
شما نمی توانید بروید. گفتم: چرا؟ گفتند: چون خارجی هستید. گفتم: خارجی بودن که خوب است (می خندد) مرا نگذاشتند بروم. سن کمی داشتم و آن موقع ضربه روحی بدی خوردم. شاید کس دیگری بود همان اول می بُرید؛ اما من بچه پرروترازاین حرف ها بودم. حالا عوضش سر ایرانی ها درمی آید (می خندد) می آیند و می گویند تو را به خدا یک کاری کن ما دلمان می خواهد برویم سوریه؛ اما نمی شود (خندد) قرار بود 10 روز بروم 3 ...
وحید جلیلی: کسی که حقوق 56 میلیونی می گیرد باید تودهنی بخورد
بعد از یک مدتی ممکن است به ضد خودش تبدیل شود و معروف، منکر شود. فقط هم در دهه 70 نیست، از دهه 60 شروع می شود. شعر مولا ویلا نداشت آقای قزوه برای چه وقتی است؟ در زمان اوج جنگ سروده شده است. برای سال های 66 و 67 است. از همان دوره بالاخره یک عده ای تلاش می کردند که زیاده خواهی و برتری طلبی کنند. این طرف باید یک عده باشند که در مقابل این بایستند. غفلت از دستور رهبر معظم انقلاب مبنی بر تخریب ...
شهیدی که کفنش را در 20سالگی خرید
برای خانواده های آبرومند می کرد. این را بعدها برای ما تعریف کردند. شهید به شهادت دوستان و آشنایان و اهالی محل از این نظر زبانزد بود.شهید، به من و مادرش خیلی ارادت و محبت داشت. دو روز قبل از آخرین سفر خود به سوریه، همه اعضای خانواده را به آقا علی آباد که یک مکان زیارتی است برد. فردای آن شب که سیزده رجب بود روزه گرفت، بعد از آن شبانه به جمکران رفتیم. شب در آنجا ماندیم و نزدیک ظهر به تهران برگشتیم ...
اینجا دختران را ساعتی می فروشند
.... پاکت سیگارش را به سمتم گرفت و گفت: بکش. سیگاری هم نباشی اینجا سیگار به دست باش که کسی شک نکند. دود اولین پک را از دهانش که بیرون داد رو به سمتی که مدنظرمان بود، دستش را دراز کرد و گفت: بروید و یک دوری بزنید. فقط مراقب باشید. اینجا هیچ چیزی آن هم این وقت شب قابل پیش بینی نیست. پدر همین اطرف بود. از ساعت هفت غروب آمده اند. شب های تعطیل که به هرحال خودروهای امنیتی زیاد می شوند، پیرمرد ...
دشمنان تاریکی
در باز می شد، می پریدیم توی بغل دایی و می گفتیم: اومدیم یارت بشیم، همراه کارت بشیم، تا بریم با همدیگه این شب تار رو طی کنیم . این را هم خودش یادمان داده بود. بعد که می نشستیم دور دایی رضا و می گفتیم اون شعر رو برامون بخون، می گفت: اون شعریه که باید از پشت در شنیدش . ما هم بچه بودیم و زودباور. اینطور بود که آن شعر برایمان شده بود، نخستین برنامه شب یلدا. از دوستان مان می پرسیدیم که دایی ...
جانباز فتنه 88 و شهیدی که پیکرش بازنگشت
.... وعده می داد تا دلم را بدست بیاورد. گفت وقتی برگردم، باهم پابوس امام رضا می رویم. گفتم مرتضی، من مشهد هم نمی خواهم. فقط تو را می خواهم... سفارش بچه ها را کرد. گفتم مرتضی، دلم می خواهد در یک چادر کوچک، من و تو و بچه ها زندگی کنیم، فقط تو را داشته باشم. تجملات و قشنگی های زندگی را بدون تو نمی خواهم! اما این رفتن خیلی طول نکشید و تنها 11 روز بعد خبر شهادتش را آوردند. وقتی رفت به این فکر می کردم ...
برخی مسئولان زندگی اموی دارند و ادعای علوی!
؟ امر به معروف یعنی چیزی که همه می دانند خوب است. اگر خوب است پس برای چه چیزی باید به آن امر کنیم؟ قرآن می گوید همین چیزهایی که خیلی بدیهی و واضح است، اگر به آنها امر نکنیم و حساس نشویم بعد از یک مدتی ممکن است به ضد خودش تبدیل شود و معروف، منکر شود. فقط هم در دهه 70 نیست، از دهه 60 شروع می شود. شعر مولا ویلا نداشت آقای قزوه برای چه وقتی است؟ در زمان اوج جنگ سروده شده است. برای سال های 66 و 67 است ...
35 سال چشم انتظاری به عشق یک تشییع جنازه / بسیجی شهیدی که در چزابه آسمانی شد + تصاویر
وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند. بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که "نمیخواستم گریه ی مادرم را موقع خداحافظی ببینم". خیلی ها می گفتند معلوم نیست پسرم چه شده است و خیلی ناراحتی می کردم. یک روز عکس های کوچکش را پشت نویس کردم و به یکی از اقوام دادم تا به داخل ضریح امیرالمومنین(ع) بیندازد. همان شب خواب دیدم که یک زن رو بند دار صدایم می زند و می گوید حالا بیا و فرزندت ...
من - جعفر والی - ام، والی تر نمی شوم (1)
سالم بود. یکی از دوستان برادرم خیلی شلوغ می کرد مثل بچه هایی که شلوغ می کنند، بازی می کنند، ادا در می آورند، بچه ها از این کارها می کنند. یک روز به من گفت می آیی برویم تآتر؟ گفتم آره. شب جمعه قرار گذاشت با من که من را ببرد تآتر. من برای اولین بار بود که تآتر می دیدم. یعنی اصلاً نمی دانستم تآتر چیست. تعزیه و اینها زیاد دیده بودم. رو حوضی که اصلاً عشق من بود. زمانی که عروسی بود، دمر می خوابیدیم روی ...
زندگی عجیب و غریب خواهران برونته
آن طرف به شکل جنون آمیزی خوددار، مغرور، کم رو، کمی مردانه و تنها بود. تنها دوستش یک سگ بولداگ نیمه وحشی بود که او را هم یک بار (فقط چون رفته بود روی تخت خواب سفید و تمیز اتاق لم داده بود) تا حد مرگ کتک زد. با مشت بارها و بارها به چشم هایش کوبید و بعد خودش روی زخم ها ضماد گذاشت. بلندی های بادگیر تنها چیزی است که امیلی برونته نوشته است و در زمان انتشارش مردم از آن استقبالی نکردند. بلندی ...
رابطه مقام معظم رهبری با آیت الله دستغیب
بعد از سال 42 به زندان می برند، با فردی هم سلول می شود. این قصه را همان فرد تعریف کرده است. او می گوید نصف شب احساس کردم که دارد نماز و دعا می خواند و گریه می کند. سحر که شد، آمد بالای سرم که مرا برای نماز بیدار کند. من بیدار شدم و با تغیّر گفتم که مارکسیست هستم. فردای آن روز هنگامی که از خواب بیدار شدم، حدود نیم ساعت از من عذرخواهی کرد که نمی دانسته که من مارکسیست هستم و اشتباها او را از خواب ...
شاعری که شهید شعر شد!/ روایت امیری اسفندقه از تحریم ادبیات ایران
سیاسی شعر می گویند و بعد با هم می گویند و می خندند. ما یعنی شاعران جوان(البته اگر من نماینده بخش کوچکی از شاعران جوان باشم) فقط دعواهایشان را می بینیم، بعد ما هم یاد می گیریم که باید به هم فحش بدهیم، انکار کنیم تا دیده شویم تا بزرگ شویم. مرحوم باقرزاده بقا همین ده روز گذشته به رحمت خدا رفت در همین روزنامه های درگیر سیاست فکر می کنم در بیست سال اخیر شعری از ایشان چاپ نشده بود، تا مرد و بعد همه به یادش ...
چرا شهید مختاربند نام مستعار "ابوزهرا" را برای خود برگزید؟/ اولین سفر راهیان نوری که با پدر رفتم/ رابطه ...
ایشان نیز از این محبت بی نصیب نمانده بودند، گفت: این روحیه پدرم داغ شهادت و تحمل آن را سخت تر می کرد، هنوز به یاد دارم که پدرم ساعت سه شب از خواب برای نماز شب بیدار می شدند و خود را برای رفتن به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آماده می کردند... از لحظات دیدار آخر با پدر چه خاطرهای در ذهن دارید؟ تابستان سال 94 پدرم از سفر برگشت، در پیامک هایی که می زدیم همیشه می گفت که برایم دعا ...
چرا و چگونه با عشق شوخی می کنیم؟
پیش از دهه پنجاه میلادی ساخته شده اند، می توان به جویندگان طلا (چارلی چاپلین 1925) اشاره کرد. در این فیلم چارلی مفلوک و ناکام در یافتن طلا به تصادف با دختری متمول آشنا می شود و به او دل می بازد. دختر با دیدن بلاهت و فقر چارلی تصمیم می گیرد او را سر کار بگذارد و برای خودش و دوستانش سرگرمی فراهم کند. پس قرار شام شب کریسمس را با او می گذارد و بعد ساعت ها دیرتر، همراه دوستانش سر قرار می آید. این در ...
دختر ماه پیشونی به کتابفروشی ها آمد
به گزارش خبرنگار شبستان، یک زن بابای بدجنس و یک دختر لوس و از خود راضی با یک چاه مهربون و یک دیو وارونه کار و یک شاهزاده دنبال دختری می گردند که لنگه کفش بلور اندازه پایش باشد. شاید کار دنیا برعکس شده و شاهزاده این بار ماه پیشانی را پیدا نکند. کتاب " دختر ماه پیشونی " جلد سوم از مجموعه " سه دخترون " نوشته محمدرضا شمس با شعرهای محمدحسن حسینی و تصویرگری سحر خراسانی برای گروه سنی ب و ج در ...
قلب تو در سینه من می تپد
. اما همچنان شب و روز کنار بستر پسرم بودیم تا اینکه چند هفته بعد ریه های مهدی دچار مشکل شد و سرانجام 2 ماه پس ازحادثه، مهدی دچار سکته قلبی شد و به کما رفت و در کمتر از چند روز مرگ مغزی اتفاق افتاد. نگاه نگران مادر از پشت شیشه اتاق مراقبت های ویژه فرزند جوانش را نگاه می کند و زیر لب ذکر می گوید. سخت ترین زمان برایش فرارسیده است. پزشکان خبر مرگ مغزی را به مادر نگران اعلام کرده اند؛ خبری که ...
20 فرد مشهور که زمانی بی خانمان بوده اند! (2)
... در سال 2012، روزی که اسم اسلش، گیتاریست سابق گروه گانز ان روزز (Guns N’ Roses) در پیاده رو مشاهیر هالیوود حک شد، چارلی شین به خبرنگاران گفت: خیلی جالب است؛ اسلش در خیابانی صاحب یک ستاره شده که روزی محل خواب اکسل رز خواهد بود. هر چند ما نمی دانیم چه چیزی باعث شد چارلی به آن شکل اکسل را هدف طعنه خود قرار دهد، اما این خواننده بزرگ از این صحبت ها ناراحت نمی شود و یادآوری ...
باید توی دهن کسی زد که حقوق 56 میلیونی می گیرد و خود را ذخیره انقلاب می داند!/ رسانه ها بایدامثال حبیب ...
معروف یعنی چیزی که همه می دانند خوب است. اگر خوب است پس برای چه چیزی باید به آن امر کنیم؟ قرآن می گوید همین چیزهایی که خیلی بدیهی و واضح است، اگر به آنها امر نکنیم و حساس نشویم بعد از یک مدتی ممکن است به ضد خودش تبدیل شود و معروف، منکر شود. فقط هم در دهه 70 نیست، از دهه 60 شروع می شود. شعر مولا ویلا نداشت آقای قزوه برای چه وقتی است؟ در زمان اوج جنگ سروده شده است. برای سال های 66 و 67 است. از همان دوره ...
چرا کی روش بزرگ تر از برانکو است؟
...! تازه اون هم برای 21 و 13 سال قبل هست، هنوز هم یادمون نرفته چه بلایی سر رئال مادرید آورد و اون تیم رو چهارم کرد،احتمالا اونجا هم مشکل زمین داشتن و لباسشون داغون بود و مدیرعاملشون بد بود و ...کیروش غیر از ادعا و البته خوش شانسی عجیب چیزی تو چنته نداره. قرار نیست همه تو هر تیمی رفتند موفق باشند. هر تیمی بعد از یه دوره ی درخشان و قهرمانی یه دوره ی افت و نزول داره که کیروش شجاعت به خرج داد تو اون درره هدایت رئال رو به عهده گرفت تا الان یه ادم فوتبال نفهمی مث شما بیاد توانابیهاش رو زیر سوال ببره ...
همسر شهید: آن قدر بی ریا بود که بعد از شهادتش فهمیدم که مرتضی فرمانده بوده!/ ملیکا خواب دیده بود پدرش در ...
روایتی کوتاه از شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شالی:
ناگفته هایی از زندگی و مرگ ناصر عبداللهی
همشهری سرنخ: زنده یاد عبداللهی سال 67 بود که با فهیمه غفوری ازدواج کرد. نسرین عبداللهی می گوید: ناصر فقط 18 سال داشت که به فهیمه علاقه مند شد. او از سال 66 با بابک غفوری، برادر فهیمه در یک گروه موسیقی به نام فریاد ساحل همکاری می کرد. رفت و آمدها بین بابک و ناصر زیاد شده بود، یا بابک خانه ما بود یا ناصر در خانه بابک. یک روز ناصر به خانه آمد و به مادرم که از همه با او صمیمی تر بود گفت که به فهیمه ...
خلبان قهرمان یا گناهکاری مستوجب مجازات؟!
...، کار قهرمانانه می کند، اختصاص داد؟ ایستوود: نمی دانم بقیه چه حسی دارند، اما من خودم همیشه واقعیت را به چیزهای ساختگی ترجیح داده ام. در سینمای سال های بچگی من جای قهرمانانی چون بتمن و سوپرمن خالی بود. آن روزها سینما تا این حد به قهرمانان غیرواقعی رو نیاورده بود، بنابراین بیشتر بچه ها کمبود آنها را احساس می کردند. امروز اما اوضاع برعکس شده و فکر می کنم جوانان بدشان نیاید قهرمانان واقعی ...
داور گلم به پرسپولیس را پرپر کرد
ما ازدواج کرده اند. ان شاا... که خوشبخت شوند و زندگی خوبی را داشته باشند. آمار گلزنی تو در لیگ شانزدهم فوق العاده است و فکر نمی کنم تا به حال این قدر گل زده باشی. درست است؟ بله. آمار گلزنی من در این فصل خیلی خوب بوده، سال اول سه گل زدم. فصل بعد 7 گل. لیگ پانزدهم 8 گل ولی حالا تا پایان هفته چهاردهم 9 گل زده ام و دو گل من را هم نگرفته اند. از ساسان انصاری هم صحبت ...
سخنران مراسم ختم بازیگران هستم!
پنبه برای خودش ریش درست می کرد و نشان می داد که استعدادهایی وجود دارد و می خواهد کاری بکند. زهیر هم همین استعداد را داشت. یادم هست آن زمان که بچه بود، لباده های مرا می پوشید تا شبیه شخصیت های تاریخی شود. خود من از علاقه مندان به سینما بودم و خیلی شدید پیگیر بودم. شاید باور نکنید از هفته ای هفت روز شاید من هشت تا سینما می رفتم. با پنج هزار در لاله زار دو تا فیلم می دیدم. شما ببینید وقتی با چنین ...
پاراگراف کتاب (100)
کار کنی. این پذیرفتن تقدیر، کاری باهات می کنه که تو صبح از خواب پاشی و بدون اضطراب از بالا رفتن و بدون شرمندگی از سرازیر شدن، به کاشتن یه درخت یا یه بوته فکرکنی، چون می دونی همون جا که وایستادی اکسیژن می خوای یا مثلا فردای اون روز به این نتیجه برسی باید دونه های قهوه ات رو با کیفیت بهتر بگیری و خودت اونا رو آسیاب کنی و یه کیک شکلاتی درست کنی و غروب چند تا از همسایه هات رو دعوت کنی تا ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (344)
پول بگیره، باید خودش بره از جیبشون پول برداره. 7. میگن قارچ خور بعد اینکه 32 تا مرحله رو رد میکنه و 8 تا غول رو میکشه و به پرنسس میرسه، پرنسس بهش میگه عزیزم اگه خسته نیستی بریم خرید. 8. من اونقدر بی کلاسم که وقتی میرم کافی شاپ یکی میاد میگه داداش اشتباه اومدی جیگرکی اونطرفه. 9. باید یه رشته تنظیم زیرنویس هم تو دانشگاها بزارن، تو جامعه کمبودش خیلی حس میشه. ...
جمشید مشایخی: چرا وقتی جعفر والی زنده بود نگفتید؟!/ دولت آبادی: حالا دیگر بی اضطراب به خواب می روی
والی و هنرمندان دیگر بعد از انقلاب اسلامی دچارش شدند، حرفی نمی زند... من هم حرفی نمی زنم. جعفر والی هنرمند تئاتر ایران، حالا دیگر بی اضطراب به خواب می روی. بی نگرانی از ناشد تئاتر و نمایش. بی خیال از این که صحنه چه می شود، نور کجا و دکور چه. و اینکه در تئاتر چه رخ می دهد وقتی که پرتاب شده ای در آن سوی کره زمین. از تو در ذهن من نه فقط یک هنرمند پرقابلیت تئاتر، بلکه یک آدم خوب و مهربان هست که همچنان ...
شهیدی که نیمی از درآمدش را صرف امور خیریه می کرد
باری از دوش کسی برداشت. کمی فضای گفت وگو را تغییر دهیم، گویا شما 13 سالی از برادرتان بزرگ تر بودید، دلیل این همه تفاوت سنی چیست؟ من و عباس دو فرزند خانواده هستیم. من متولد 55 هستم و او متولد 68 بود. والدین مان بعد از من بچه دار نمی شدند تا اینکه سال 67 مادرم خواب می بیند حضرت عباس(ع) یک پارچه سبز به ایشان می دهد. آن موقع ما در کرج همسایه خانواده دهباشی بودیم که دو فرزندشان ...
کودکی ام لای پرونده های بایگانی جا ماند
، بچه های شیرخواره و زبان باز نکرده چه گناهی دارند که باید ساعت 7 – 6 صبح از خواب بیدارشان کنند و ببرند مهدکودک یا اداره مامان! آنهایی که در اداره و شرکت و سازمان و نهادی کار می کنند حتماً چنین صحنه هایی را هر روز می بینند که پدر یا مادر مجبورند بچه شان را همراه خود سرکار بیاورند یا اینکه ساعت 12 بروند جلوی مهدکودک و مدرسه و او را به اداره برگردانند. اما فقط مشکل اینجا نیست؛ بچه ها در طول این ...
گفت و گو با جعفر مدرس صادقی، مرد درجه یک ادبیات ایران (2)
رو به راه باشم و یک وقت و ساعتی که بطلبد کار کنم، و هر وقت و ساعتی هم که باشد فرقی نمی کند. اول صبح باشد یا آخر شب یا بعدازظهر یا ساعت سه و نیم بعد از نصفه شب، هیچ فرقی نمی کند. باید بطلبد و یک یچزی از عمق وجودم فشار بیاورد و یقه ام را بگیرد و وادارم کند که بشینم پشت میز. هم روی کاغذ و با خودکار و روان نویس می نویسم و هم تایپ می کنم. از همان اول اولش هم تایپ می کردم. زرنگار و ورد هم که ...