سایر منابع:
سایر خبرها
معینی:رحمتی تمرکز ندارد و استقلال را از قهرمانی دور کرد/پرسپولیسی ها خیانت کردند/قلعه نویی کوچک اندام، ...
اینکه بازیکن ملی پوش پرسپولیس به خاطر یکسری مسائل دست به چنین کاری زد. مایلی کهن به من دلداری داد و گفت ناراحت نباش، اما به او گفتم این رسمش نبود. زمانی که به تهران رسیدیم، پروین من را در آغوش گرفت و گفت ناراحت نباش. در هر صورت جریانی مخالف پروین بودند، اما با این اتفاق پروین دوباره به پرسپولیس برگشت. این داستان پرسپولیسی بودن من است که همه اتهام زده اند که فلانی پرسپولیسی بوده است، در ...
پیرمرد مشهور تلگرامی در کهریزک +عکس
... آشنایی با پیرمرد مشهور تلگرامی وارد سالن آسایشگاه که می شویم، چهره مهربان پیرمردی خندان برایم آشنا به نظر می رسد. چند دقیقه ای فکر می کنم و ناگهان کلیپی کوتاه که چندی پیش در فضای مجازی دست به دست می شد مقابل چشمانم مرور می شود. پیرمردی دوست داشتنی که می گفت: دخترم، هرکجایی که هستی، من تو کهریزکم... شماره تلفنی، خودت بیا، بخش یک اتاق 5.... آن روزها کلیپ ...
برخی نهادهای مسوول اسم شیخ زکزاکی را هم نشنیده بودند/ماجرای پذیرایی شیخ زکزاکی از مستندسازان ایرانی
دیگر مصاحبه هایمان را تهیه کردیم و همان کار هم تحویل صدا و سیما دادیم . سازمان از این بابت به ما اعتماد کرده بود. بهرحال هر شرایط بحرانی که برایمان اتفاق بیفتد دست از پا درازتر برنمی گشتیم و سازمان صدا و سیما از ما شاکی نبود. چون می دانست از هر ماموریتی دست پر برمی گردیم . *یک سوال بامزه می کنم هر جایی می روید مستند بسازید، یک اتفاقی سیاسی عجیبی می افتد و اوضاع سیاسی محل ماموریت شما برهم ...
هرگز فراموش نمی کنم از کجا آمده ام/ تهران و برلین را دوست دارم
نمایندگی شرکت مازراتی بود. * خودتان آن زمان چه ماشینی داشتید؟ - من؟ یک "پورش کاین" داشتم که اتفاقا خیلی هم آن را دوست داشتم و با آن راحت بودم اما یکمرتبه وقتی نمایندگی مازراتی را دیدم رفتم و نگاهی به ماشین هایش انداختم. * خرید هم کردید؟ - بله! وقتی یکی از مازراتی ها را دیدم و فروشنده از امکانات آن برایم تعریف کرد تصمیم گرفتم تا یک دوری با آن بزنم و ببینم تا چه ...
امانتی که در کردستان جا ماند
، معلومه بلایی از سر من گذشته و خورده به این ویترای که خیلی دوستش داشتم. از این جای داستان هادی را خوب است اقدس خودش تعریف کند. حسش خیلی تازه است. روزی که فهمید جلال حاجی صادقی شهید شده، تازه از کردستان برگشته بود. ساکش را از بالای در پرت کرد توی حیاط و دوید خانه جلال به عکس های آن موقعش که نگاه می کنم، انگار غم دنیا توی صورتش است. جلال را خیلی دوست داشت.می گفت با ایمان است. هیچی تکانش نمی ...
روایت شهادت ققنوس 16 ساله کرمانی از زبان فرمانده
دست تنها هستم. حاج احمد گفت: ناراحت نباش. ما امشب همه به تو کمک می دهیم. جناح راست را به ما بسپار. اگر نتوانستید عمل کنید کانال را باز می کنیم و از معبر ما بروید. گفتم: شما که شهید شدید. ادامه داد: تو به ما شک داری؟ گفتم: نه سمت راست ما لشکر 25 کربلاست. جواب داد: ما بین شما و 25 کربلا هستیم. تو ناراحت نباش. با من دست دادند و خداحافظی کردند و رفتند. آخرین نفر برادرم علی که قبل از شهادتش ...
بازی همزمان در 2 سریال دشوار است
همزمان شده است؟ بله، خیلی سخت و دشوار شده است. چطور راکورد حس هایتان را حفظ می کنید؟ به هر حال با سختی انجام می دهم. امیدوارم هر دو نقش را خیلی خوب در آورده باشم و بینندگان راضی باشند، چراکه قضاوت نهایی به عهده مخاطب است. نگران نبودید این اتفاق نیفتد؟ بله، نگران بودم و هنوز هم هستم، اما با همه خستگی هایم با تمام انرژی این کار را انجام می دهم ...
عشق بازی قرآنی یک مدرس زبان انگلیسی+تصویر
این سخن را نمی گفتید. از آنجایی که در منزلمان خانواده و نزدیکانمان با قرآن بسیار مأنوس بودند و من نیز چون به پدرم علاقه زیادی داشتم و دوست داشتم وی را شاد کنم بر خلاف نظرشان حرکتی نمی کردم. پدرم می گفت دوست دارد یکی از فرزندانش دکتر شود و با توجه به اینکه من در خانواده پرجمعیت با پنج خواهر و دو برادر زندگی می کنم اما من حرف های پدرم را تک تک اجرا کردم. نظر پدرم این ...
زنی که 8 سال پیاپی برای جبهه ها نان پخت
استراحت بود یا برای این که آرد برسد. چرا تصمیم گرفتید برای جبهه ها نان بپزید؟ چون دوست داشتم، سهمی در دفاع از کشور داشته باشم. ما قبل از انقلاب هم اهل مشارکت بودیم، اصلا وراولیایی ها همیشه در صحنه حاضرند، چه الان، چه در گذشته. یعنی در تظاهرات ضد شاه شرکت می کردید؟ بله، در روستایمان جار می زدند که فلان ساعت به سمت روستای بالا یا پایین تظاهرات است، مردها جلو ...
حمایت ایران، داعشی ها را از عراق و سوریه فراری می دهد/ حجاب و عفاف تنها مختص بانوان نیست/ کشف حجاب به ...
اسلامی عمیقاً وارد این مبارزه بشوند. وی ضمن تسلیت سالروز وفات کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه(س) بیان نمود: این بزرگوار برکت و لنگری برای کشورمان هستند و امروز که قم مرکز علم و فقاهت دنیاست، به برکت وجود این بزرگوار می باشد و همان طور که بارها عرض کرده ام، اگر این بزرگوار نبودند، شاید از انقلاب اسلامی نیز خبری نبود. همه مان مدیون فاطمه معصومه(س) هستیم و از خداوند متعال در دنیا زیارت و در ...
خاطرات امنیتی عباد از هرات تا بغداد و قتل های زنجیره ای/ تدبیری که ایران را از گرفتار شدن در باتلاق ...
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: مهمان این هفته برنامه تلویزیونی دست خط چهره ای آشنا برای قشر کارگری بود. اهل جوادیه تهران، 61 ساله هستند. در یک خانواده کارگری رشد یافته است. خودش هم قبل از انقلاب به تشکل های کارگری پیوسته است و در جامعه کارگری کار کرده است. تشکل های کارگری را برای پیروزی انقلاب سامان داده است. بعد از پیروزی انقلاب نماینده تشکل کارگری در حزب جمهوری اسلامی و یکی از موسسان خانه کارگر ...
سه پرده از داستان پیشنهاد دوستی به یک دختر مذهبی
این مدتی که سه ماه طول کشید روز هاا برایم شب بود و خورشید دیگر برایم مصداق برای روز بودن نبود. من حالا یک دختر فراری بودم؛ نه دختری که از خانه فرار می کند بلکه دختری که به سوی خانه فرار می کند. انگار دیگر واقعا نباید آدم ها را مصداق به حساب آورد برای مفاهیم بلندی چون عدالت و پاکی. انگار تاریخ انقضای آدم ها زمانی می رسد که همخوان زمانه اش نباشند.. کاش می دانستم که قسم را باور کنم یا دم خروس را ...
روند جهانی شدن عباس کیارستمی از زبان حقیقت
ژالادو گفتم که به نظر من اگر خانه دوست کجاست در جدول مسابقه قرار بگیرد بهتر است و او گفت نه ما از فیلم بیضائی بیشتر خوشمان آمده. بعد خواهش کردم حداقل فیلم کیارستمی را در بخش خارج از مسابقه آن جا نشان بدهند، بنابراین چند روز بعد تصمیم بر این شد که فیلم خانه دوست کجاست را گذاشتند در جدول فستیوال سه قاره 1988 و این فیلم در آن جا نشان داده شد و یکی از مسئولان فستیوال لوکارنو که هر سال به فستیوال سه قاره ...
اظهارات ربیعی درباره حذف یارانه سه دهک پردرآمد
دفترچه سلامت شدند. من چطور بیرحمانه اینها را قطع کنم؟ من نمی کنم. برای چه باید قطع کنیم؟ ربیعی در ادامه عنوان کرد: با کمال صداقت می گویم، هیچگاه وزارت بهداشت در شورای عالی بیمه یکرنگ نبوده است. من همیشه پشتش بودم. هیچگاه یکرنگ نبود. همه رأی دادیم به آن چیزی که فکر می کردیم باید کار درست شود؛ همچنین آنکه هزینه ماندن پزشکان در بیمارستان ها را نیز ما متحمل شدیم؛ در واقع تعرفه ها را افزایش ...
شوک ناشی از حضور در صحنه تصادف معادل موج گرفتگی در جنگ است
تفاوت که زهرا در صحنه تصادف حضور داشته است. محمد هنوز بوی گوشت سوخته را در بینی اش حس می کند. اتوبوس را می بیند که یکهو شعله ور می شود. صدای فریادها را می شنود و خودش را می بیند که بدنش قفل کرده. اگر جلوی اتوبوس بود، او هم می سوخت. یاد آن خانواده می افتد؛ زن و مرد و یک بچه کوچک که ردیف دوم نشسته بودند. دوست دارد چشم هایش را ببندد و این کابوس تمام شود. اما... این ها تنها چند نمونه ...
من فرزند رنج بودم
علی دایی من فرزند درد و رنج بودم و با این درد خو گرفتم . من همیشه مردمی را که مرا دوست می داشتند ، دوست داشتم و امروز به دوستی با آنها افتخار می کنم . اما در همین زمان یک حرف ، یک کنایه در لفافه گفته می شد ، ولی مرا شکنجه نمی داد ، چون راه خود را روشن می دیدم و می شنیدم رضا ؛ تو کاری به این حرف ها نداشته باش . راه خود را بگیر و برو ، آینده مال تو است. چهل ونهمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلام رضا تختی یادش و نامش همیشه جاودانه است . . . ...
بخش های خواندنی کتاب "سربازان سردار" +عکس
دونست که احتمالش کمه اجازه جهاد بهش بدن ولی بابت ثبت نام کردنش خیلی خوشحال بود و می گفت: من اسمم رو نوشتم اگه خدا صلاح بدونه میرم. آقای کمیل... دوست و همسفر شیخ شهید نقل کرده که: حاجی دو تا بربری گرفته بود و داشت میومد سمت خونه ... یهو یک پیرمرد قد بلند که ظاهرا خیلی عصبانی بود و معلوم نبود از چی ناراحته، چشمش افتاد به حاجی شروع کرد به فحش و ناسزا که هر بلایی سر ما میاد از دست شما آخونداست ...
شک من به همسرم همه چیز را بحرانی کرد!
به گزارش افکارنیوز ، همسرم را دوست داشتم. بیش از هر کس و هر چیز در دنیا دوستش داشتم. سخت به دستش آورده بودم. پدرش و پدرم موافق نبودند و می گفتند خانواده هایمان با هم جور نیستند، ولی ما اصرار کردیم و بالاخره بعد از دوسال مقاومت همدیگر را به دست آوردیم. با هم ازدواج کردیم و قرار گذاشتیم خوشبخت باشیم. آن قدر خوشبخت که بزرگ تر ها از مخالفت خودشان با ما ناراحت شوند و بفهمند درباره زندگی و آینده ...
خالی کردن حساب با اسکیمر
قتل گفت: مقتول که زن جوانی بود با من بسیار راحت بود که همین موضوع باعث شد با همسرم درگیر شود.قرار شد با زن جوان صحبت کنم، به همین دلیل به خانه او رفتم. خواهر مقتول نیز در جریان رابطه ما بود به همین خاطر از من خواست دو مدرکی را دست خواهرش دارد برایش بگیرم. وقتی از او درخواست مدارک خواهرش را کردم شروع به داد و فریاد کرد به همین دلیل او را با روسری خفه کردم. وی افزود: من عذاب وجدان داشتم و ...
طنز؛ دلایل من در لزوم فیلترینگ تلگرام
: این متنی که تو تلگرام آمده را با صدای بلند بخوان تا همه بدانند. کارشناس خواند: شرکت کوکاکولا در سال اول فعالیت خود فقط 25 بطری فروخت... هرگز تسلیم نشوید . دیدید چطور می شود انسان ها را تشویق به کار اشتباه کرد؟ بی خود نیست می گویند تلگرام از مصادیق جرم است. اگر تلگرام فیلتر بود و این مقام مسئول همان طور که به توییتر و فیس بوک دسترسی ندارد به تلگرام هم... (اوه یادم نبود مسئولان فیلترشکن ...
جیم جارموش از سینمای جارموش می گوید
اوهایو بودم فیلم حمله خرچنگ غول پیکر هیولا را دیده بودم و این جور چیزها بود که دوست داشتم، ولی تاثیرپذیری خاصی نبود تا این که در سن 20 سالگی برای زندگی به پاریس رفتم و سینما عشق واقعی و بزرگش را در رگ های من جاری کرد.آن موقع ها من در پاریس به مدت 9 ماه دانشجوی انتقالی بودم و تمامی دروسم را ناتمام گذاشتم، برای این که هر روز در سینما های پاریس بودم! بین نمایش ها در سالن انتظار می ماندم و ...
اگر دستم باز شود فقرا را بیمه تکمیلی رایگان می کنم، وزارت بهداشت در شورای عالی بیمه یکرنگ نبود
اقدامات مکدر بودند. متاسفانه خیلی مواقع چهره های تاریخ و مطالب خوب منعکس نمی شود. من چند تعبیر ساختم در تاریخ ادبیات سیاسی ایران که ماند. وی در ادامه در پاسخ به آنکه برجام دستاورد خوبی بودیا خیر؟گفت: بله. متاسفانه یک چیزی را همیشه می خواهیم تخریب کنیم. به چه شکل بودیم. من ناراحتم گاهی فضایی درست کردند که دیگر کسی برجام نگوید. انگار برجام... ما شرایطی داشتیم که نفت ما یک میلیون بشکه هم نبود ...
باورکردنی نبود که نامزد من مرا به آن راننده نامرد داد!
یکی از دانشگاه های معتبر مشهد قبول شده بودم. وقتی مادرم را در آغوش کشیدم احساس کردم توانسته ام اندکی از زحمات شبانه روزی او را جبران کنم اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود که پدرم را در جریان قبولی من گذاشت. پدرم که کارگری زحمت کش است با دستان پینه بسته اش برایم دعا کرد و بدین ترتیب چند روز بعد عازم مشهد شدم و در ترم اول دانشگاه ثبت نام کردم. هنوز یک هفته بیشتر از حضورم در مشهد نگذشته بود که ...
نامزدی عروس خانم پس از رفتن به شهربازی به هم خورد / این دختراز داماد چه دید؟
به گزارش رکنا، همیشه در زندگی ام از دو چیز می ترسیدم: آب و ارتفاع. هر زمانی که به ارتفاع می رفتم و در محیطی پر از آب مثل دریا قرار می گرفتم احساس تنگی نفس به من دست می داد؛ چیزی مثل یک خفگی تخیلی. بارها و بارها سعی کردم این موضوع را از دیگران پنهان کنم، چراکه حس می کردم ممکن است مرا مسخره کنند. بزرگ تر که شدم، با تجربه کارهای مختلف به ترس های دیگرم نیز پی بردم ولی هر بار سعی کردم به نحوی ...
کار همسایه مان بود که زنم منحرف شد / رفتارهای او شک برانگیز بود + عکس
گرفته بودم. وی ادامه داد: آخرین بار وقتی در غیاب فرزندانم ماجرای خیانت همسرم را مطرح کردم کبری قهر کرد و به خانه مادرش در شهرستان ازنا رفت. چند بار برایش پیغام فرستادم تا دست از لجبازی بردارد و به خانه برگردد اما قبول نکرد تا اینکه پسرم را برای برگرداندن او به شهرستان فرستادم. چند ساعت از بازگشت کبری به خانه نگذشته بود که بار دیگر با هم درگیر شدیم. او گفت که تحت تاثیر مصرف هروئین دیوانه شده ...
همسرم به عکس گرفتن هواداران خانم با من حسودی می کند/ خداداد عزیزی روزی 3 وعده قلیان می کشد!
بودم به همراه خانواده ام به خواستگاری همسرم رفتم. در سال 93 بعد از آن مشکلی که برایم به خاطر کارت پایان خدمت پیش آمد به خواستگاری همسرم رفتم. همسر من اهوازی است و از خدا به خاطر حضور او در زندگی ام تشکر می کنم. * در باره موضوع خدمتت و رفتنت به تیم ملوان بگو. ابتدا درباره حضورم در تیم ملی بگویم در اردوی قبل به خاطر مسایلی که وجود داشت و پاسپورتم که آماده نبود نتوانستم بروم. در ...
بعد از جدایی از شوهرم خودم را با آن چند نفر مشغول کرده بودم!
نداشت . پس از دو سال صاحب فرزند پسری شدیم و من امیدوار بودم شاید به خاطر فرزندمان هم که شده اکبر دست از مصرف موادمخدر بکشد ولی متأسفانه فایده ای نداشت . او در ادامه می گوید: چندین مرتبه قهر کردم و به خانه مادرم رفتم تا بلکه سرش به سنگ بخورد ولی فایده ای نداشت و هر دفعه با وساطتت دایی ام به زندگی ام برمی گشتم. تا به خودم آمدم دیدم پایپ تو دستم و مشغول مصرف شیشه هستم . شوهرم برای اینکه من ...
عذاب وجدان دارم چون بردار همسرم آن کار قبیح را به خاطر من انجام داد + عکس
بگیرد که ناگهان چاقو به شوهرم اصابت کرد و باعث مرگش شد. فرزند دارید؟ بله دو دختر 5 و 3 ساله دارم. چند وقت بود که شوهرت اعتیاد داشت؟ 4 سالی می شد، البته چند بار ترک کرد اما هر بار مصرف مواد را از سر می گرفت. شغل خودت چیست؟ خانه دار بودم اما الان در یک مغازه کار می کنم. چرا در دادگاه اعلام کردی که قاتل واقعی شوهرت اعتیاد است ...
لحظه به لحظه مرگ تختی از نگاه یک حادثه نویس/در اتاق مرگ تختی چه گذشت؟+عکس
- سلام آقا تختی! پهلوان انگار نشنید یا شنید و زیر لب چیزی گفت یا جوابی داد. با چهره ای که غرق فکر و خیال بود. توی اتاق راه می رفت. زری خانم با خودش گفت: پهلوان که یک شهر هواخواه داره چرا این سه روز گوشه این اتاق تک و تنها مونده. کسی هم به سراغش نمی آد؟ لابد به هیچ کس از دوست و آشنا ها نگفته که به این هتل رو آورده. از مدیر هتل شنیده بود که در این مدت به دفتر هتل هم نیامده که به خانه اش ...
الگویم فرهاد مجیدی نیست ولی باز هم گل بزنم شبیه او خوشحالی می کنم
را به سبک او انجام می دهی؟ - زمانی که به استقلال آمدم قرار گذاشتم اگر گلزنی کردم به این سبک شادی کنم. خوشحالی های بعد از گلزنی مجیدی را دوست داشتم. به همین دلیل بعد از گلم اینطوری شادی کردم که با استقبال زیاد هواداران همراه شد. * باز هم گلزنی کنی به همین سبک شادی می کنی؟ - بله. چون هواداران خیلی استقبال کردند و من هم تلاش می کنم تا باز هم برای استقلال گلزنی کرده و ...