سایر خبرها
کشته شدن زن جوان پس از طلاق
...> از پشیمانی فکر خودکشی به سرم زد. شیر گاز را باز کردم تا خفه شوم. پس از تماسی کوتاه با خواهرم دست سرد و بی حرکت زنم را گرفتم و در کنارش دراز کشیدم و به انتظار مرگ ماندم. اما در آخرین لحظات مأموران سر رسیدند و نجاتم دادند. من همسرم را دوست داشتم و اگر با او درگیر شده بودم، به خاطر این بود که می خواستم من و پسرمان را رها نکند اما افسوس که... پس از اظهارات متهم، قضات دادگاه ...
شهیدی که ثلث میراثش را وقف تحصیل دانش آموزان مستمند کرد
روی دیوار قرار دارند را معرفی کند، می گوید: دو تن از آنها پسرخاله های هادی هستند؛ رضا هوشنگی و حمید حمزی که زمان جنگ به شهادت رسیدند. سه تصویر دیگر هم مربوط به شهیدان مجید، حمید و فرهاد سلیمی است که همشهری و فامیل مان بودند. شهیدان سلیمی پسرعموی شهید رضا هوشنگی هستند. گل خیریه گل نرگس حضور در یک خانواده انقلابی، شهید زاهد را به سوی بسیج و فعالیت های انقلابی سوق می دهد. او از ...
شناخت ریشه فقر از آمار فقرا مهم تر است
قانون اساسی ما به ارتقای سطح رفاه یا بهبود سطح زندگی توجه کرده است. درآمد مردم که ایجاد می شود، صرف یک سبد هزینه ای می شود. یعنی درآمد کسب شده توسط گروه های کم درآمد و میانی معمولاً صرف هزینه های اساسی آنها می شود که بدون این هزینه ها نمی شود به زندگی ادامه داد. یکی سرپناه که به آن مسکن می گوییم که به صورت اجاره یا اگر وضع بهتری داشته باشد قسط خانه می دهد. دوم، معیشت و خوراک است. سوم هم ...
ناگفته های البرادعی از مذاکرات هسته ای/ آمارسازی اشتغال با شاغل جا زدن بیکاران/ هشدار به مدیران درباره ...
.... حمید حسینی در کانال تلگرامی خود نوشت: جمعه شب پس از شرکت در مراسم باشکوه و بی نظیر مردم رفسنجان درصدد ارسال چند فیلم کوتاه از مراسم بودم که اشتباها یک فیلم مربوط به آمبولانس را فرستادم وصبح موقع نماز متوجه اشتباه بزرگ خود شدم و آن را از کانال حذف کردم. از دوستان انتظار دارم از انتشار آن خودداری و آن را حذف نمایند. ارسال پرونده شهرداری آبیک به دادگاه شنیده شد که دادستان ...
پایان محاکمه پسری که پدر،مادر و پدربزرگش را کشت
خواب بوده اند با ضربات چاقو از پا درآمده اند. دوست میلاد که راز جنایت را برای پلیس فاش کرده بود به پلیس گفت: شب قبل، میلاد در تماس تلفنی به من گفت از زندگی خسته شده است و می خواهد اعضای خانواده اش را به قتل برساند. بعد از شنیدن این حرف آرام اش کردم تا اینکه ساعت 6 صبح دوباره زنگ زد و با خونسردی اصرار کرد به خانه شان بروم تا درباره موضوع مهمی با هم صحبت کنیم. وقتی با نگرانی جلو در خانه شان رسیدم ...
درخواست طلاق به خاطر رفیق بازی پیر مرد بازنشسته!
.... همه حرف هایش دروغ است. من اصلا خسیس نیستم، از همان ابتدا اقتصادی بودم و از ولخرجی خوشم نمی آمد. او اگر زندگی اش را دوست داشت، نباید خانه اش را ترک می کرد. این کارش باعث شد تا فرزندانم نیز متوجه اختلافات مان شود. آن قدر از من بدگویی کرده که فرزندانمان نیز به من بی توجهی می کنند. حالا هم که تصمیم به طلاق گرفته و در این سن وسال پایمان را به دادگاه کشانده است. بعد از صحبت های وی قاضی وقتی دید آنها حاضر به گذشت نیستند و اصرار به جدایی دارند حکم طلاق را صادر کرد و زوج سالخورده با گرفتن برگه حکم جدایی از دادگاه بیرون رفتند. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
پدرم خواست با یکی از دوستانش ازدواج کنم /وقتی به او اعتراض کردم کاری کرد که مرگ را جلوی چشمانم دیدم !
زندگی سرد و بی روح خود را آغاز کردیم، محسن همچنان موادمخدر مصرف می کرد و تا می خواستم حرفی بزنم مرا به باد کتک می گرفت. تصمیم گرفتم طلاق بگیرم که متوجه شدم باردار هستم. خانواده ام می گفتند بچه به دنیا بیاید اخلاقش عوض می شود. ولی بعد از تولد این طفل معصوم هم هیچ تغییری در رفتار محسن ایجاد نشد. هر روز که می گذشت وابستگی اش به مواد بیشتر می شد.به خاطر بچه ام سوختم و ساختم و چیزی نگفتم. حتی مجبور ...
روایت آیت الله هاشمی از "سخت ترین روز زندگی اش"
. چادری را که برای نماز برداشته بودم، دور بدن آقای هاشمی بستم. فاطمه شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن. گفتم: جیغ نزن، برو ماشین خبر کن. او رفت. خودم هم دویدم داخل کوچه و داد زدم: همسایه ها یک ماشین. همسایه ها یک ماشین. در حالی که دو تا ماشین در خانه داشتیم، اما راننده نبود که بتواند ماشین ها را ببرد. آقایی وارد خانه ما شد، گفت: ماشین آماده است. من اول وحشت داشتم. گفتم نکند این آقا از ...
هیچ راهی نبود تا بتوانم وارد جمعشان شوم/ در دورهمی چند دختر و پسر/ شب، پارک، ورود ممنوع!
و وسایل ات متوجه نمی شود؟ مادرم که البته خبر دارد و پدرم هم این جا نیست. سمیرا توضیح می دهد که قبل از این که خانه مجردی داشته باشد و پیش از متارکه اش، همسرش در جریان سیگار کشیدنش بوده و به قول خودش پایه بود. - تا حالا خانواده ات متوجه شده اند؟ 14 ساله بودم که پدرم در کیفم سیگار پیدا کرد و خیلی ناراحت شد. طوری که انگار دلش شکسته باشد. نگاهم کرد ولی چیزی نگفت اما مادر ...
در عروسی کاری کردند که انگشت نما شدم / از زندگی زوج و فرد خسته شدم!
تلفن منزل را پرداخت نکرد تا این که شرکت مخابرات تلفن منزلمان را قطع کرد. به همین دلیل مادرم گوشی تلفن همراه برایم خرید تا بتوانم با او در تماس باشم اما پدرم خیلی زود متوجه موضوع شد و گوشی تلفن را از من گرفت. این موضوع برایم به یک عقده روانی تبدیل شد به طوری که در یک مجلس میهمانی خانوادگی گوشی دختر عمه ام را برداشتم تا با مادرم در ارتباط باشم ولی چند روز بعد از کاری که کرده بودم پشیمان شدم و خجالت ...
ناگفته های ورزشی آیت الله از زبان محافظ شخصی اش
بالا می رفتند که ما جوان ترها کم می آوردیم. برنامه کوه را که قبلاً داشتند ولی این مدت اخیر کمتر شده بود. یک بار هم کوه توچال را تا قله هفتم پیاده رفتیم و صبحانه ای با حضور آقای یزدانی خرم و مرحوم ملایری که مسئول تله کابین توچال بودند، خوردیم و برگشتیم. آن زمان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی بود؟ دقیقاً بعد از دوره هشت ساله ایشان بود. وقتی خبر فوت ایشان را شنیدید، چه ...
معلم روستا، دزد را که لباس های او را پوشیده بود شناخت و به کلانتری برد!
کار و زندگی جوان مسافر می گفت: چون عازم تهران بودم، قرار شد نزد شما بیایم زیرا پسر شما احتیاج به پول داشت و می گفت که خجالت می کشد که باز هم از شما پول بگیرد. البته من او را نصیحت کردم و گفتم بین پدر و فرزند خجالت نباید وجود داشته باشد، ولی پسر محجوب و با حیای شما آن قدر خجالتی است که حد ندارد. او حتی حاضر نمی شد که تقاضایش را در کاغذ برای شما بنویسد! ایرج با اغفال پدر و مادر و اعضای یک خانواده ...
راز اذیت های ناپدری که در کلانتری لو رفت / او مرا خیلی دوست داشت!
از او انتقام بگیرم. تلاش های حبیب آقا برای سر به راه کردن من هیچ نتیجه ای نداشت و من هر روز بیشتر تحت تأثیر حرف های دیگران قرار می گرفتم و از هیچ کاری برای زجر دادن حبیب آقا دریغ نمی کردم؛ تا این که خودم از این وضعیت خسته شدم و دوباره به شهرستان بازگشتم تا با پدربزرگم زندگی کنم. در همین حال، درس و مدرسه را رها کردم و تصمیم گرفتم برای تأمین هزینه های زندگی، نزد یکی از دوستان خانواده پدربزرگم شاگردی ...
سعیده را به خانه ام دعوت کردم ولی در آشپزخانه کنترلش را از دست داد و ...+عکس
سعیده را در دادگاه دیدم به او گفتم هنوز او را دوست دارم و می خواهم با او زندگی کند. از آن روز به بعد ارتباط ما بار دیگر با هم اغاز شد. وی در تشریح جزییات درگیری مرگبار گفت: آن روز سعیده را به خانه ام دعوت کردم تا با او صحبت کنم. مشروب خورده و مست بودم که به او گفتم بهتر است بار دیگر با هم ازدواج کنیم اما قبول نکرد. او گفت بار دیگر حضانت پسرمان را به عهده می گیرد و دیگر اجازه نمی هد او ...
پسر قتل عام خانوادگی را به گردن پدر مرده اش انداخت +عکس
که چاقو در دست بالای سر مادرم ایستاده بود. خودم را به پدرم رساندم و آنجا بود که متوجه شدم او پدربزرگم را هم کشته است. سعی کردم چاقو را از او بگیرم اما به سمت من حمله کرد . من هم کارد اشپزخانه را برداشتم و بیش از 30 ضربه چاقو به پدرم زدم. من همان موقع با اشکان تماس گرفتم و از او کمک خواستم اما او به دیدنم نیامد. من هم در حالی که جنازه پدرم را در صندوق عقب ماشین گذاشته بودم مقابل خانه اشکان رفتم و ...
قتل سه عضو خانواده در سه دقیقه
پدرم را کشته ام و بقیه قتل ها را او انجام داده. روز حادثه تا نصف شب پیش دوستانم بودم. وقتی به خانه برگشتم به اتاقم رفتم و مشغول اس ام اس بازی شدم. نیمه های شب بود که صدای داد و فریاد مادر و پدرم را شنیدم. از اتاقم که بیرون آمدم، دیدم پدرم چاقویی برداشته و با آن ضربه ای به مادرم زده. از ترس، سریع خودم را به آشپزخانه رساندم و چاقویی برداشتم و با آن به پشت پدرم زدم. خیلی عصبانی بودم برای ...
سپیده برای ادب کردن شوهرش 2 جوان را اجیر کرد/ او فهمیده بود که شوهرش به خواستگاری یک دختر رفته است...
همسرت آشنا شدی؟ آشنایی من و بهرام و خواستگاری او از من سنتی برگزار شد. برادرش همکار عمویم بود. همدیگر را دیدیم و با موافقت خانواده ها ازدواج کردیم. این ازدواج به میل خودت بود یا اجبار؟ پدرم در این مورد بچه هایش را آزاد گذاشته بود و من نیز به میل خودم با بهرام ازدواج کردم. البته به خاطر موقعیتی که در آن زمان داشتم به گونه ای مجبور به این ازدواج شدم. چه ...
عشق هیجانی به پسری که سال آخر دبیرستان به خواستگاریم آمد، نابودم کرد
سال آخر دبیرستان با پسری آشنا شدم. به خواستگاری ام آمد. پدرم جواب رد داد. اما من اسیر دلم شده بودم. نه نصیحت های پدرم، نه اشک و آه مادرم و نه حتی زهر چشم برادرم ، هیچ کدام نتوانست مرا از این عشق هیجانی دور کند. به عشق آن پسر از خانه کردم. پدرم که عمری با آبرو زندگی کرده بود، به ناچار با ازدواج ما موافقت کرد. آن موقع نمی فهمیدم چه بلایی بر سر سرنوشتم آورده ام. متاسفانه شوهرم از آب در آمد و تن به ...
ترسِ راز و بوی خون در داستان های گراهام گرین
...> اول بار که آثار آقای گرین را یکجا و به صورت انبوه خواندم زمانی بود که خودم شروع کرده بودم به نوشتن. دریافته بودم که نوشتن ورای خواست و اراده است و روندی شبیه یک سلسله اتفاقات خوشایند دارد، چیزهایی که فرد بعضی اوقات قادر به کنترلشان است. در آن زمان یکی از کتاب های آقای گرین که به نظرم سرشار از همین عنصر تصادف و شانس بود، کتاب مامور معتمد بود. فکر می کردم به طور قطع این اثر با رضایتمندی همراه با ...
بازگشت در سکوت، زندگی در سکوت
رفتن به جم هم احتمالاً برای گذران زندگی بوده. به خاطر همان مشکلات مالی زندگی در حوالی 80 سالگی که یک بار با اعتراض سعید راد، هنرمند قدیمی روبه رو شده بود. او گفته بود: برای چه نباید یکی مثل بهمن مفید بتواند روی سن برود؟ چرا مانع بازی ملک مطیعی می شوید؟ هر دوی این هنرمندان قدیمی پا به سن گذاشته اند و سال های زیادی از عمرشان را در محرومیت از پرده گذرانده اند. شاید رفتن به جم و تجربه ناموفق همکاری مفید تنها تلاشی بوده برای دوباره دیده شدن. دردی که می گویند باعث مرگ فردین شد؛ فریدون فروغی را از پای انداخت و سال هاست به حسرت ملک مطیعی تبدیل شده است. ...
هاشمی تا پایان عمر بر اصول انقلاب پایبند و در خط امام و رهبری بود و از دورویی نفرت داشت
. وی ادامه داد: نفت بشکه ای هشت، 10 و 12 دلار بود، بنده رییس مجلس بودم، مرحوم هاشمی لایحه بودجه را به مجلس ارایه کرد. تلفنی به ایشان گفتم آقای هاشمی درآمدی که در لایحه نوشته اید محقق نمی شود کسر بودجه داریم. نفت را بشکه ای 16 دلار نمی توانیم بفروشیم و نمی خرند. چهار جلسه داشتیم. ممکن است تفاوت دیدگاه و نگاه داشته باشیم و استدلال ها متفاوت باشد، اما دعوا نداریم. چرا موضوع را به بیرون ...
شوک در اردوگاه آبی - ستاره رفتنی شد - هواداران حلالم کنند اما باید از استقلال بروم
رویایی تر از این به استقلال آمده بودم و گاهی اوقات در فوتبال این اتفاقات پیش می آید. رحمانی ادامه داد: من از همه معذرت خواهی می کنم، به هر حال در فوتبال این مسائل پیش می آید. احترام زیادی هم برای علی آقا قائل هستم. از صمیم قلب دوستش دارم و خودش هم می داند. استقلال را هم دوست دارم، همه می دانند که چه پیشنهادهایی داشتم و به استقلال آمدم، اما آن طور که باید می شد، نشد. رحمانی در ...
شقایق فراهانی:بعد از نمایش یک فیلم، چند وقتی را در خانه پنهان شدم
ها از آن تصمیم پشیمان بودم. حتی بعد از نمایش فیلم چند وقتی را در خانه پنهان شده بودم و بیرون نمی آمدم. حس می کردم در آن زمان همه به من نگاه می کنند، اما نکته جالب، تفاوت دیدگاه مخاطبان با اهالی سینما است: گاهی مردم از فیلمی لذت می برند که برای منتقدان و اهالی سینما هیچ جذابیتی ندارد و این نوع نگاه گاهی برعکس هم اتفاق می افتد. فیلم “خانه کاغذی” فیلم خوبی بود. اما تا زمانی که این فیلم ها را نبینم ...
دعای بخت یاری برای یک مضطر
، دلایل کارهایش را بفهمم و یک آدم دیگر همین قدر مستأصل وجود داشته باشد که توانسته باشد برای خودش کاری کند، آن وقت من هم موفق می شوم خودم را عوض کنم. رفتم کتابخانه دانشکده و چندتایی کتاب تاریخ امانت گرفتم، کتاب هایی از دوره هخامنشی تا آن روز؛ کتاب هایی که قرار بود به صورت خلاصه یا مفصل بگویند این چیزی که امروز هستم، این چیزی که من را ساخته، از کجا آمده. شش ماه فقط تاریخ می خواندم، صبح و شب و بی ...
هاشمی اپوزیسیون نبود رکن ایران بود
صلاحیت هاشمی را به هر دلیلی برای ریاست جمهوری رد کردند، بنده سفرم را لغو کردم و صبح رفتم منزلشان. آقای هاشمی با خنده از پله ها آمد پایین با هم سلام کردیم و گفت آقای ناطق بنده زمان ثبت نام در وزارت کشور که حاضر شدم و برگشتم پیش خودم گفتم که این چه کاری بود که کردی و ثبت نام کردی. کشور ویرانه است و مسئولیت سنگینی بر دوش توست. سطح انتظارات مردم بالاست. با این خزانه خالی و توقع بالا احساس کردم بار سنگینی ...
قتل همسر سابق، پایان یک رابطه عاشقانه
...: مرد متهم به همسرکشی در جلسه رسیدگی به پرونده اش از اولیای دم خواست که به خاطر فرزندش او را ببخشند. به گزارش خبرنگار ما، دو سال قبل زنی با مأموران پلیس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت: برای برادرم اتفاقی افتاده است، او قصد خودکشی دارد و در تماس تلفنی ای که با من داشت، این موضوع را گفت، خواهش می کنم کمک کنید. بلافاصله مأموران به سمت آدرسی که این زن داده بود رفتند و با ورود به خانه، جسم بی ...
چهارصد سال شکسپیر
نتیجه وضع مادی تماس و نوع ربط میان این دو حیطه بود. بعد چاپ و دستگاه چاپ در اوایل قرن نوزدهم به ایران رسید، یعنی در حدود زمانی که شکسپیر و حیثیتش در اروپا به راه افتاد، ویکتور هوگو و ستاندال را به حیرت انداخت، برلیوز و وردی را به خود مشغول داشت، گوته هم حافظِ بی همتا را کشف کرد با ترجمه هایی که واقعا نمی شد که ممکن باشد. و افسران بریتانیایی در کتابخانه های کلکته و دیگر نقاط شبه قاره هند ...
انکار قتل مادر و پدربزرگ در جلسه دادگاه
و مادرش داشته این کار را کرده است. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته متهم در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. او اتهام قتل مادر و پدربزرگش را رد کرد و گفت: من بیرون از خانه بودم و نمی دانم در خانه چه اتفاقی افتاده است. وقتی وارد خانه شدم، جسد پدربزرگ و مادرم را دیدم که روی زمین افتاده است. به پدرم گفتم چه اتفاقی افتاده ...
عکسم را که بعد از گریم دیدم شوکه شدم!
موضع های مختلف برایتان جذابیت داشت؟ - در این مدت تاریخ زندگی ایشان و کتاب هایشان را مطالعه کردم. همچنین با دوستان نزدیک شان نیز صحبت کردم و نحوه وضو گرفتن شان را نیز پرسیده بودم. اما رفته رفته که با ایشان بیشتر آشنا شدم، دوست داشتم تا در زندگی واقعی خودم نیز از دیدگاه هایشان کمک بگیرم. در هر حال آیت الله مطهری آنقدر شخصیت بزرگی بودند که رهبری درباره شان بگویند: مطهری پاره تن من بوده است ...
سرقت برای انتقام از جد خانواده
ازدواج مجدد مرد 80ساله با همسر دومش برایش دردسرساز شد. نتیجه این مرد، وقتی دید که زن دیگری جای مادربزرگش را گرفته، دست به انتقام جویی زد و با ورود به خانه این مرد از آنها سرقت کرد. پسر جوان پس از بستن دست و پای پدربزرگش، دست و پای مادربزرگ جدیدش را شکست و طلاهایش را هم سرقت کرد. به گزارش شهروند، ساعت 30: 14 روز هفتم دی ماه وقوع یک سرقت منزل در منطقه خلیج به کلانتری 179 اعلام شد ...