سایر منابع:
سایر خبرها
آیت الله بروجردی ماهیانه به فدائیان اسلام کمک می کرد/ امام شیوه نواب را برای براندازی رژیم شاه می ...
بردند تا سرانجام به دست پسر رضاخان و با سکوت مرگبار علماء آنها را تیرباران کردند. اگر چه دوست من سید عبدالحسین را در جای دیگر از بین بردند و داغش را در دل ما گذاردند. ر. ک. به: یادها و یادمان ها از آیت الله سید مصطفی خمینی ج1، ص205 - 204 در قضیه اعدام نواب امام از آیت الله بروجردی و مراجع دلخور شدند *حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سید احمد خمینی (ره): در قضیه ...
برنامه جهان آرا به حواشی مراسم تشییع آیت الله هاشمی پرداخت
... آقای مقدم فر! مراسم تشییع مراسم جالبی بود و در نوع خود می توانیم بگوییم یک رکورد بود، هم در نوع برگزاری و هم در جمعیتی که شرکت کرده بودند. از اول انقلاب تا به حال غیر از مراسم تشییع امام خمینی که با حضور میلیونی مردم یک واقعه جهانی و تاریخی به حساب می آید و بعضی از تشییع جنازه های خاص مثل تشییع باشکوه شهدای غواص که سال گذشته در تهران اتفاق افتاد یا مراسم مربوط به تشییع آیت الله بهجت در قم ...
من عفت مرعشی، همسرسیاستمدار نامی ایران زمین؛ مردم مرا با دو روایت سالهای 58 و 88 می شناسند
...، چنین شوهری می کند. وقت نماز صبح بود. بلند شدم. وضو گرفتم. هنوز تردید داشتم. دو دل بودم. با خود می گفتم: می خواهی چه کنی دختر؟ بالاخره جواب پدر را چه می خواهی بدهی؟ دیشب پدرم کمی دیرتر از هر شب به خانه آمد. برای دیدن آمیرزا علی به نوق رفته بود. همین که وارد حیاط شد، خانم جون را صدا زد. با هم آهسته صحبت کردند. باد خنکی می وزید. استکان های تازه شسته را کنار بساط ...
به بهانه سالگرد شهید مجتبی نواب صفوی،رهبر تشکیلات تروریستی فدائیان اسلام/ در پای جوخه اعدام تقاضای آب ...
را در مجلس شورای ملی احیا کردند. فدائیان اسلام در ماجرای ملی شدن صنعت نفت هم فعال ظاهر شدند و با ترور حاجعلی رزم آرا نخست وزیر وقت که به شدت با ملی شدن صنعت نفت مخالفت کرده بود، راه ملی شدن نفت را گشودند. در روز 16 اسفند 1329 زمانی که اتومبیل رزم آرا جلوی مسجد امام (شاه سابق) توقف کرده بود و نخست وزیر برای شرکت در مراسم ختم آیت الله فیض قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خلیل طهماسبی از ...
ناگفته های زیادی از جنگ مانده است / نباید به جنگ نگاه سیاسی داشت / خاطرات و یادداشت هایم را سوزاندم
کرده بودم، نرسم. آن روز فکر کردم حکمتی در این کار بوده و پشیمان نشدم از انجامش. فردی هم که می خواستم به دیدارش بروم، در آن مقطع رییس سازمان بود اما به زودی پر و بال شگفت انگیزی پیدا کرد. حال، اگر بنا بود یادداشت نویسی ادامه پیدا کند، احتمالاً وسواس آزار دهنده ای به سراغم می آمد و تا مدتی دست از سرم برنمی داشت : تو از آن روی ادای قهرمان ها را در آوردی که بعدش بنشینی و درباره اش بنویسی و بگویی من آنم ...
شهیدی که می خواست در میدان مین بدود
یه دفعه خشکم زد و گفتم برادر اللهیاری مگه کشکه دویدن توی میدون مین؟...میدونی چی میگی؟... اون هم با خونسردی گفت: مگه کار دیگری هم می شه کرد؟... اونقدر این حرف رو با جدیت گفت که من از این همه صلابت تعجب کردم. بارها دیده بودم از این خطرها می کنه و در بحران ها مغزش خوب کار می کنه. علی الظاهر بهش نمی اومد از این حرف ها بزنه... عملیات بیت المقدس 2 هم به جهت توانمندی های شهید ...
شهادت، پایان نامه اش شد
بودید؟ دفعه آخری که زنگ زد گفت در اینجا چند تن از دوستانم شهید شده اند، احتمال دارد من هم با پیکرشان برگردم؛ البته دعا کن شهید بشوم و رو سفید برگردم. دعا کردید؟ عاقبت به خیری اش را خواستم. البته یک درخواست دیگر هم داشت و آن، این بود که اگر شهید شد اصلا برایش ناراحت نشوم و گریه نکنم، که خواسته سختی بود اما سعی کردم به آن عمل کنم. اگر هم الان سر مزارش گریه می کنم ...
فداییان اسلام گروهی هماهنگ برای اجرای اهداف اسلام
بعدها به حزبی فراگیر به نام جمعیت مؤتلفه اسلامی تبدیل شد به دلیل حضور گروهی از یاران صدیق و متعهد نواب صفوی مانند شهید حاج مهدی عراقی، شهید اسدالله لاجوردی، حبیب الله عسگراولادی و هاشم امانی توانست در هماهنگ ساختن هیأت های دینی و پیوند دادن آنها به نهضت حضرت امام خمینی نقش مهمی بر عهده گیرد. عزتی گفت: مؤتلفه اسلامی در سال های نخستین با پیروی از جنبش نواب صفوی به فعالیت های زیرزمینی و ...
خاطرات رهبری از شهید نواب صفوی
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : سید مجتبی تهرانی معروف به نواب صفوی، در سال 1303 شمسی در خانواده ای روحانی و اصیل در خانه محقری در خانی آباد تهران قدم به عرصه ی وجود گذاشت. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، از روحانیانی بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانیت شد، اما از طریق تصدی وکالت دادگستری همچنان به داد مظلومان می رسید .پس از اتمام دوره ابتدایی وارد مدرسه صنعتی آلمان گردید. همزمان با آن به آموختن دروس حوزوی پرداخت. از همان ابتدای جوانی احساسات عمیق دینی از خود در شکل تظاهرات و اعتراض بر ضد مظاهر بی دینی د ...
روایتی خواندنی از صحنه نبرد/ حاج قاسم در محاصره؟
موضوع نجومی بگیران و حروم خوراست، اجازه می خواهم، من هم برای خودم نقلی داشته باشم از بچه های جنگ و شاگردان حاج قاسم... . چند سال قبل مشغول محاکمه ای بودم، آقایی در را باز و سلامی سپس در را بست، ظهر موقع رفتن دیدم، همان آقا نشسته دوباره سلام و گفت اجازه می دهید، وقت شما را بگیرم؟ من را می شناسی؟ گفتم به جا نمی آورم، گفت به همین زودی کربلای پنج یادت رفت؟ منم، علی محمودی، باورم نمی شد که ...
وقتی گوش، قربانی زبان می شود
جای آنها، این، من هستم که شرمنده می شوم. هر روز برای رفتن به سر کار همین استرس به سراغ می آید و ضمن اینکه به خانواده ام نیز چیزی نگفته ام تا نگران و عصبانی نشوند. وی می افزاید: بارها به این مساله فکر کرده ام که در برابر چنین مسائلی باید چه واکنشی نشان دهم؟ آیا باید به 110 زنگ بزنم یا کار دیگری انجام دهم؟ فکر می کنم انجام هر کاری بیهوده است. چنین افرادی این گونه تربیت شده اند و بکار بردن ...
حرم مدافع ماست
به راحتی آن را باور کنند. او اما بعد از مطرح کردن این مسایل به روز اعزامش می رسد: داوطلب می خواستند و به دوستانم گفته بودم اسمم را رد کنند، مسئول ثبت نام به دلیل اینکه خانواده شهید بودم نامم را به عنوان آخرین نفر لیست که پنجم بود قرار داد و طبق بررسی ها اصلا نوبت به نفر پنجم حداقل تا سه چهار سال آتی نمی رسید. می گوید برای رفتن به سوریه داوطلب شدم، و ادامه می دهد: نتوانستم مسئول ثبت نام ...
خفه کردن همسر سابق با بالش
از او خواسته بودم تا سرزندگی برگردد اما قبول نمی کرد تا اینکه آرش 7ساله شد و ما به دادگاه رفتیم تا دادگاه درباره حضانت او تصمیم بگیرد. وقتی سعیده را در دادگاه دیدم به او گفتم هنوز او را دوست دارم و می خواهم با او زندگی کند. از آن روز به بعد ارتباط ما بار دیگر با هم اغاز شد. وی در تشریح جزییات درگیری مرگبار گفت: آن روز سعیده را به خانه ام دعوت کردم تا با او صحبت کنم. مشروب خورده و مست ...
دوری از قرآن و مسجد چالش اصلی هیئات/ راز روضه های گره گشا
امام خمینی(ره) در سخنانشان فرمودند: ما انقلاب کردیم که مساجد را اداره کنیم. اما امروز می بینیم که همه چیز را غیر از مساجد اداره می کنیم. خود من سال های زیادی درگیر مسجد بودم و شکر خدا به نتیجه رسیدم. در کودکی وقتی به مسجد می رفتم اذان و یا اقامه می گفتم پدربزگم به من مبلغی پول هدیه می دادند و می خواستند که من تشویق شوم. خاطرم هست که در روز عاشورای سال 70 زمانی که اقامه گفتم پدرم مبلغ ...
کشتن عمو با یک هل دادن ساده
.... من خودم بارها او را در خیابان در حالت های نه چندان خوب دیده بودم اما جرات نداشتم به محسن حرفی بزنم. یک روز به خانه آمدم و دیدم مثل همیشه محسن و عزیز دارند بر سر آن دختر حرف می زنند تا این که محسن صدایش را بلند کرد و به عزیز حرف هایی زد که من عصبانی شدم. دیگر نفهمیدم خودم را چطور به محسن رساندم. جلویش ایستادم و گفتم حق ندارد به خاطر دختری که معلوم نیست چگونه بزرگ شده با عزیز این طوری ...
خدادادعزیزی: بازیکنی که تا سحر در تلگرام است به هیچ جا نمی رسد
سیبل شوم معلوم نیست. قند فریمان هنوز هم به خاطر حماسه ملبورن در کوچه و خیابان امضا می دهد و سلفی می گیرد؟ من بارها گفتم که بخش اعظمی از شهرتم را رهون آن بازی تاریخی هستم. درست است که هجده سال گذشته اما هنوز مردم به من لطف دارند و از آن نبرد حرف می زنند.این هم طالع من بود که در ملبورن تیرخلاص را بزنم و در دل مردم جایی پیدا کنم.شکر.هزار مرتبه شکر. با بچه های 1998 ...
گزهای که بوی سکه می دهند!
. از من ایراد گرفتند که چرا این حرف را زدی؟ من گفتم بگذارید مردم بدانند که یکی هم هست که می فهمد. این هایی که کار سیاسی می کنند، کدام شان سیاسی هستند؟ هیچ وقت این دو تیم واگذار نمی شود اگر هم واگذار کنند به خودشان می دهند. یعنی محبوبیتی که مدیران عامل این دو باشگاه به دست می آورند، دلیل واگذار نشدن است؟ بله، می گویند آن فردی که اینجا را خرید، فردا می رود افکار خودش را به باشگاه ...
هوای پاک روستای پاک
گرفتند سیگار را کنار بگذارند و برای تشویق هم دیگر به ترک سیگار، شروع به رقابت کردند. یک یک سیگاری های روستا شروع به ترک سیگار کردند تا اینکه یک روز ساکنین روستا در یک حرکت نمادین اقدام به خاک کردن تمام سیگارهایی که در روستا وجود داشت، کردند. بعد از مراسم نمادین خاکسپاری، همه عهد کردند که هیچ وقت لب به هیچ ماده دخانی نزنند و خوشبختانه تا حالا کسی عهدشکنی نکرده و این فرهنگ زیبای عدم مصرف ...
خیریه ها هم تقلبی شدند!
پایگاه خبری خیرین به نقل از روزنامه شهروند نوشت: اما نکته این جاست که آیا این درآمد های گاه کلانی که موسسات خیریه از مردم و خیرین دریافت می کنند، واقعا صرف همان اموری می شود که به مردم وعده شان را می دهند؟ آن روز در خانه تنها بودم. سرظهر بود و تندتند مشغول آماده کردن غذا بودم و در عین حال تلفنی به سوپرمارکت محله سفارش مایحتاج می دادم. زنگ در واحدمان به صدا درآمد و همان طور در یک دست ...
بازیگر و فیلمساز جوان از بی مهری به هنرمندان جوان می گویند
...> خانم نعمتی، نخستین فیلم پلان- سکانسی که دیدید یادتان است؟ اصلا قبل از جاودانگی فیلمی با این فرم دیده بودید؟ آناهیتا نعمتی: اصلا ندیده بودم اما این شیوه فیلمسازی برایم جالب بود. ما فیلمنامه جاودانگی را کامل نخواندیم چون کل فیلمنامه حدود 700، 800 صفحه بود. هر کس فقط در جریان قصه خودش قرار گرفت. در هر حال من برای چنین تجربه ای هیجان زیادی داشتم و به نظرم برای هر بازیگری ممکن است یک بار این ...
سخنان طالقانی بر مزار مصدق نماد آزادگی او بود
مدت ها به دنبال بهانه بود که با فدائیان اسلام تسویه حساب و خودش را از دست آنها راحت کند. طبیعتاً بعد از این اتفاق بهانه کافی به دست حکومت افتاد و در سراسر کشور به دنبال فدائیان اسلام و به خصوص شهید نواب صفوی می گشتند. علاء در روز چهارشنبه زده شد و ما یعنی شهید نواب صفوی، شهید سید محمد واحدی، شهید خلیل طهماسبی و من، شب را در منزل سیدغلامحسین شیرازی سپری کردیم. فردای آن روز به منزل حاج قاسم معمار ...
قتل دوست به خاطر بی آبرو کردن خواهر/قتل مادر و پسردایی به دست جوان شیشه ای/اسیدپاشی هولناک به دو زن در ...
.... وقتی آن روز وارد خانه شدم و او را در خانه خودمان دیدم، خیلی عصبی شدم. فکر می کردم خواهرم هم مقصر است، اما وقتی فرهاد گفت این طور نیست، نسبت به خواهرم کمی آرام شدم. از فرهاد پرسیدم چرا این کار را کرده است، او گفت: می خواستم شما را در عمل انجام شده قرار بدهم تا بتوانم با خواهرت ازدواج کنم. عصبانی بودم. می خواستم فرهاد را بترسانم، چاقویی برداشتم تا ضربه ای به سرش بزنم، فرهاد خودش را عقب کشید و ...
32 برش مهم از 82 سال زندگی پر فراز و نشیب هاشمی رفسنجانی/ هاشمی که بود و چه کرد؟
اردبیلی و آقای میرحسین موسوی یک روز در محضر امام بودیم و حاج احمد آقا هم حضور داشت. سخن از رهبری می رفت و ما نگرانی خود را در محضر امام مطرح می کردیم. امام فرمود اگر من از دنیا رفتم، صلاح است آقای خامنه ای رهبر جامعه باشد. (قریب به این مضمون) بعد آقای هاشمی اضافه کرد روزی من تنها در محضر امام بودم. بازهم از رهبری آینده سؤال کردم، امام فرمود آقای خامنه ای از همه اصلح است. (23) هاشمی از ...
پرونده ویژه درباره درگذشت مرحوم "آیت الله هاشمی"
نمازجمعه 26 تیر 1388 اشاره می کند و می نویسد: آن روز شعار می دادیم هاشمی هاشمی سکوت کنی خائنی! من در عمرم نماز نخوانده بودم. آن روز هم نمازی نمادین خواندم با کفش و بدون وضو. آخر نماز هم با یک خانم جوان کنار دستم که نمی شناختم، دست دادم با خنده قبول باشید گفتیم. تا میدان ولی عصر رفتیم و آنجا صف ما را درهم شکستند، چشممان از گاز اشک آور خیس بود. اما در قلبمان خوشحال که هاشمی با ماست. فواد - ش در ...
ماجرای عطر خوشایندی که بعد از گذشت چهارشبانه روز از پیکر شهید به مشام می رسید/ همسر شهید: پرچم ایران را ...
اعزام ایشان تعلل می کرد. راستش نمی شود گفت از رفتنش ناراضی بودم، ولی در دلم مثل همین روزها می گفتم کاش برود و برگردد. بالاخره شهید قربانی مهر ماه 94 برای اولین بار راهی سوریه شد. ایشان 50 روز سوریه بودند. مرتب با ما تماس داشتند. اوایل آذرماه برگشتند. تقریباً یک ماهی اهواز بود، ولی عجیب در این یک ماه حالاتش عوض شده بود. به شدت کار می کرد و انگار تغییر کرده بود. به بچه ها می گفتم: بابا یک ...
حرف های مهم دادکان درباره برانکو و کی روش
را می گذاری هم آبرویت را، هم آبرویش را گذاشت و هم آرزویش را. اندکی بعد خودش مصاحبه کرد و گفت دادکان دو سال پیش به من این حرف را زد. من پیشگو نیستم، این نشان می دهد من شناخت کافی از عرصه دارم. آدمی که نمی داند و می آید، صبح همان روز دورش را می گیرند و به او بازیکن معرفی می کنند. چه بازیکنانی به پرسپولیس آمدند؟ اگر این ها کاربلد بودند این بازیکنان به این تیم می آمدند؟ من دو سال پیش گفتم 37-36 سال از ...
جیوان گاسپاریان: خدا مرا به اینجا رساند
روز می رفتم، آن قدر که از دست من اسیر شده بود (خنده) بالاخره کسی نبود که از من مراقبت کند. روزی 6-5 بار به آن سینما می رفتم. آخر ایشان عصبانی شد و از جیب اش یک دودوک درآورد و به من داد. من تمام آن زمستان را دودوک نواختم؛ آن قدر که همسایه ها از دست من خسته شده بودند. وقتی تابستان شد، دوباره سینماها کار خود را شروع کردند. من نزد استاد مارکار رفتم و نواختم. اجرایم خوب بود، آن قدر که خودم تحت تأثیر ...
خاطرات ابطحی از هاشمی رفسنجانی | +پیشنهاد قالیباف به کروبی در 84
همین خانواده هاشمی نژاد پیش امام و به امام هم همین طوری گفتم که من بروم قم درس هایم را ادامه بدهم! امام هم گفتند برو. من هم رفتم قم تا تابستان سال بعدش، که آن جا دیگر یک مقداری درس آقای منتظری و درس آقای گلپایگانی و حاج شیخ جواد تبریزی را می رفتم 7: 25 ، دیگرانی که در مشهد بودند با کدام هایشان ارتباط داشتید و کلاس هایشان را می رفتید من جزو آدم هایی بودم که حالا ...
روزنامه های پنجشنبه
خاورمیانه در سال 2017 است. در گزارشی که این سازمان بین المللی با عنوان چشم انداز اقتصادی جهان 2017 روز گذشته منتشر کرد، بارها به نام ایران به عنوان یکی از مهم ترین اقتصادهای منطقه اشاره شده است. بررسی گزارش کامل بانک جهانی که در 276 صفحه منتشر شده نشان می دهد در سال 2016، اوضاع اقتصاد جهان بر وفق مراد کشورهای وارد کننده بوده و صادرکننده ها، سهم چندانی از اقتصاد نبرده اند. کاهش قیمت ...
همۀخاطراتم قابل انتشار نیست-بازخوانی گفت وگوی وردی نژاد،دعایی،مهاجری، شریعتمداری وکرباسچی باهاشمی
کسی هم نبود دفاع کند، به جز شما دو نفر شخص دیگر نبود دفاع کند؟ بله آن ها دو نفر بودند. ما هم دو نفر بودیم. اسلحه یکی از آن ها را من گرفته بودم. آن یکی هم با اسلحه اش دو، سه تا تیر زد. پاسدار در اتاق و جلوی در بود. آن ها حالا نمی دانم چه جور شده بود. آن وقت محسن ما هنوز بچه بود. محسن و پسر همسایه مان آن طرف ها بودند. دعایی: این بحث مطرح شد. من خاطرم هست همان ایام وقتی امام(ره ...