سایر منابع:
سایر خبرها
تب و تاب طلاب در راهروهای نمایشگاه کتاب قم/ وقتی طلاب تنور نمایشگاه را در روزهای سرد زمستان گرم کردند
شده و روزهای گرم خرید کتاب و کتابخوانی را در شب های سرد زمستانی تجربه می کند. بهار نمایشگاه کتاب استانی به خوبی توانسته مجتمع ناشران را از حالت سردی و انجماد خارج کند و علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی را راهی این ساختمان پنج طبقه کند تا با تهیه کتاب های مورد علاقه خود، هم به ویترین کتاب ها رونقی دهند و هم راهروها و پله های برقی این مجتمع فرهنگی را از خواب زمستانی بیدار کنند. ...
شهیدبهشتی معتقد بود که انقلاب 30 سال زود اتفاق افتاد/هاشمی را هم مثل مرحوم بهشتی تخریب می کردند
عقب مانده اند. این مطالبات در مشروطه در قالب چهار خواست یا به تعبیری سه مطالبه متبلور شد که در قالب توسعه می توانست پاسخ داده شود. سه مطالبه ملی عبارتند از استقلال ، آزادی و عدالت که پوشش دهنده همه مطالبات ایرانیان بود. استقلال به معنی کوتاه کردن دست بیگانگان از دخالت در امور داخلی کشور، آزادی به معنی به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان و عدالت به معنی قانون مداری که در زمان جنبش مشروطه ...
قسمت نشد با استاد شجریان همکاری کنم
پذیرفته شدید؟ نه، بعد از اینکه خدمت سربازی تمام شد، یک سال وچند ماهی یا دو سال مسئول داروخانه بیمارستان جیرفت شدم. اما وقتی خواستم امتحان کنکور دهم، کمانچه ای را به مدت سه روز اجاره کردم. چون چند برابر پول داده بودم، ساز را برنگرداندم و آن ساز، پیش من ماند! در دوران دانشکده هم به تدریج سازهای دیگری تهیه کردم. از استاد قنبری و زنده یاد زنگنه سازهایی به یادگار داشتم که همه این سازها را بنا بر نیازی ...
مسئله ما زنده باد مصدق نیست
برای نمایش سرگذشت و شخصیت خود او؟ بله، وقتی می خواهیم درامی را تعریف کنیم طبیعتاً پایه پی ساختمان این درام را با قوام می زنیم. این پی و پایه می تواند یک واقعه باشد، مانند مشروطه که خود فی نفسه یک پی محکم برای ساختمان درام است، یا گلوله خوردن ناصرالدین شاه، یا مرگ میرزا تقی خان، یا شهریور 1320، یا کودتای 28مرداد، این ها همه واقعه هستند. از سوی دیگر شخصیت هایی وجود دارند که ذاتاً دراماتیک هستند ...
کریستف رضاعی: پارسال بیشتر انتظار دریافت سیمرغ را داشتم
فکر فیلم نیکیتا یا لوسی بودم که قهرمان آنها یک زن قدرتمند بود. رامبد اوایل می خواست نام فیلم را عوض کند و وقتی نظر من را خواست، گفتم نام آن خیلی با داستان فیلم هماهنگ است؛ چرا که تمام فیلم، حول نگار می چرخد. * شما اصولاً نگاه ویژه ای به سینما دارید که از انتخاب فیلم هایتان هم مشخص است. از فیلم کنعان تا ماهی و گربه ، در دنیای تو ساعت چند است؟ و اژدها وارد می شود و امسال هم که نگار . اصولاً ...
لحظه به لحظه با آسمانیان هورالهویزه در نبرد نیزارها
... دراین لحظات فرمانده گردان همچنان مقاومت میکردوبه نیروهای خودش دستورداد که برن بطرف عقب . وخودش تنهای جلوی نیروهای عراقی ایستاده ودفاع میگرد . ومن نظاره گرشجاعت فرمانده گردانم بود. ودلم نیامدکه تنهاش بگزارم. وقتی دیدکه من ایستاده ام بافریاد و با تشرگفت چرانرفتی عقب. یه لحظه شهید کلاته سیفری صدا زد و گفت برادرگلوله های آرپی جی تو بگذار وبرو. منم گلوله های آرپی جی را ...
صاحب کتاب لمعه از کودکی تا شهادت
گفتند اعتراف کن؛ هر چه اصرار کردند گفت من مرتد نشده ام که اعتراف کنم؛ با وجود اینکه قرآن کریم اجازه به دروغ گفتن درجایی که جان انسان درخطر است داده، ایشان حاضر نشد به مصلحت حفظ جانش از خدا و رسولش حتی به دروغ، اعلام انزجار کند. او گفت حاضر هستم که به هر نحوه به شهادت برسم اما دروغ نگفته باشم و برخلاف عقیده ام حرف نزنم؛ این نشان دهنده ی روحیه ی شهادت طلبی ایشان است. که یک الگوی عملی و یک درس بزرگ به ...
آن را که خبر شد خبری باز نیامد
بچه ها سنگری کنده بودند و داخل سنگر، گلوله خمپاره ای منفجر شده و پیکر شهدا شبیه گلبرگ های آفتابگردان روی زمین نقشه گل کشیده بودند و خون شان می ریخت و می رفت داخل آن سنگر حوض مانند. چند قدم این ورتر در سینه خاکریز نیز چند تا شهید افتاده بود و خون آنها هم به سمت همان چاله روانه شده بود. خون بسیاری از بچه ها در چاله انفجار ریخته بود و آن چاله شبیه چشمه خون شده بود! خداحافظ برادر باکری ...
مالکوم ایکس فرد مورد اشاره رهبر انقلاب بود، کیست؟
آتش کشیده بودند. پدرم، دشنام گویان، با تپانچهٔ خود آن ها را هدف قرار می داد. برای فرار از آن جهنم یکدیگر را به زمین می انداختیم و از روی هم می گذشتیم. مادرم در حالیکه نوزاد خود را در آغوش داشت، با آنکه شعله ها همه جا زبانه می کشید و جرقه های آتش به هر سو پراکنده می شد، از میان شعله ها گذشت تا قبل از فرود آمدن سقف فرزندش را نجات دهد. فراموش نمی کنم، ما تمام آن شب را، عریان و بی پناه زیر طاق آسمان ...
محاکمه زنی که با همکاری میوه فروش محل شوهرش را حلق اویز کرد
زمان قتل پدرم 9 ساله بودم، اما خوب یادم می آید این مرد (اشاره به بهنام) زیاد به خانه ما می آمد و شاهد رابطه اش با مادرم بودم. آن شب هم یک پودر سفید به مادرم داد که در غذای پدرم بریزد. وقتی من شامم را خوردم، چون باز هم غذا می خواستم دست در بشقاب پدر کردم اما مادرم اجازه نداد از آن بخورم. با اظهارات تکان دهنده شاهد قتل، قضات پس از مشورت با یکدیگر برای دومین بار متهم ردیف اول - مرد جوان - را به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و زن خیانتکار را به 14 سال حبس محکوم کردند. ...
به بهانه چهارمین سالگرد شهید مدافع حرم سید حمید طباطبایی مهر/ سردار بی ادعا و سرباز ولایت که التماس هایش ...
کرد که اوج آن در سرکوب گروهک تروریستی پژاک به نمایش درآمد و سرانجام وی با گمنامی و مظلومیت به آرزوی دیرینه خود رسید. سردار شهید طباطبایی مهر از زبان همسر به هر شکلی متوسل می شد شهادت قسمتش شود. در نیمه های شب خیلی زود برای نماز شب بیدار می شد.من ساعت را کوک می کردم. قبل از آن یکی دو ساعت زودتر بیدار می شد. می گفتم چه خبر است بخواب که فردا می خواهی بروی سرکار، خسته ای. می گفت ...
فردوسی علم پزشکی
قله موفقیت باید خود را به خدا وابسته کرد. او در گفت وگویی از راز و رمز پیوند بین پزشکی و ادبیات می گوید. معمولا همه بچه ها در کودکی آرزو می کنند روزی دکتر و مهندس و خلبان بشوند. کودکی شما هم با همین آرزوها گذشت؟ بله اما من بر اثر یک اتفاق پزشکی را انتخاب کردم. سال 1323در محله میدان شهدای اصفهان به دنیا آمدم. 7خواهر و برادر بودیم و من فرزند آخر خانواده. پدرم پارچه فروش بود و ...
شهیدی که رهبر انقلاب در کنفرانس فلسطین برای او فاتحه خواند +تصاویر
تر در او زنده کرد و به دزدی های کوچک از مغازه ها دست زد. مأموران رفاه اجتماعی با آگاهی از این موضوع و به اتهام عدم توانایی در سرپرستی فرزندان از طریق فشار بیش تر بر لوییز برای تجزیهٔ خانوادهٔ لیتل دست به کار شدند و مسئولیت مالکوم و دیگر خواهران و برادرانش به خانواده های دیگر سپرده شد. مادر مالکوم که تاب این درد را نداشت دچار روان پریشی و ناهنجاری های عمیق روحی شده و در ...
سردردهای هیستریکی
:یکبار فقط یکبار جبلوی روی پدر ومادرم باستم ودرعقیده خود پافشاری کنم .پدرم آنچنان ناراحت شده بود که من تصور کردم که او را کشته ام مادرم مریض شد وبه بصتر ومن آنچنان از شدت عملی که انجام داده بودم احساس گناه کردم ومعذرت خواستم و ان کی بعد دچار آنچنان سردردی شدم که سابقه ناشته است. زنی به من گفت :اگر قبول می کردم که به فلان شهرستان بروم ارتقائ مقام پیدا می کردم ولیکن اگر به آن شهرستان میرفتم باز ...
دعای مادر و حمایت های بی دریغ پدرم باعث موفقیتم شد/ در برابر معلمان و خانواده های شهدا زانو می زنم/عاشق ...
استعدادها بودند عاشق ترین هم بودند، به همین خاطر بود که شهادت روزیشان شد . همه برای من قابل احترامند به خصوص؛ فرهنگیان و معلمان و خانواده ی آنها و خانواده شهدا سرکشی از خانواده ی شهدا و بالاخص خانواده دوستان شهیدم جزء برنامه ی زندگیم محسوب می شود. ما برای حفظ این انقلاب هزینه های زیادی کردیم که باید آن را چنگ و دندان حفظ کنیم. به ایرانی بودن خودم افتخار می کنم و با وجود پیشنهادهای متعدد از کشورهای مختلف حاضر به مهاجرت نشدم و از اینکه در کشور خودم و به مردم خودم خدمت می کنم افتخار می کنم. ...
پسر جوان در دادگاه از رازی زشت پرده برداشت! / مادر ناتنی با دختر ناتنی اش چه کرده بود!
بد خلقی بود و به هر بهانه ای مرا کتک می زد و دختر و پسرش را شکنجه می داد. گمان می کنم شوهرم مریم را کشته ولی حالا می خواهد قتل را گردن من بیاندازد. برادرم هم در این ماجرا هیچ دستی نداشته و بی دلیلی پایش به این پرونده باز شده است. محمد هم که حالا با قرار وثیقه آزاد است منکر معاونت در قتل شد و گفت: من نانوا هستم و آن روز هم در محل کارم بودم و چند روز بعد از طریق برادرم در جریان کشته شدن ...
رهبر انقلاب برای کدام مبارز آمریکایی طلب مغفرت کرد؟
به گزارش افکارنیوز ، ... من آمریکایی نیستم بلکه قربانی آمریکائیسم هستم... این جمله قسمتی از سخنرانی مشهور مردی است که تاریخ سیاهپوستان آمریکا را تغییر داد. رهبر معظم انقلاب دیروز قبل از آغاز سخنرانی در کنفرانس فلسطین از حضار خواست به مناسبت سالروز شهادت مالکوم ایکس رهبر مسلمانان آمریکا برای روح آن شهید حمد و فاتحه ای بخوانند. مالکوم ایکس که بود؟ مالکوم ...
شهید 12 ساله ای که فرمانده روحیه رزمندگان جبهه و جنگ بود!
ای ملت ایران! ای مشعل داران امام حسین! تا آخرین قطره خونتان از این انقلاب و از رهبر این انقلاب خوب محافظت کنید تا که این انقلاب اسلامی را به نحو احسن به منجی عالم بشریت تحویل بدهید. و ای پدر و مادر عزیزم! اگر این پسرتان در راه اسلام به شهادت برسد، افتخار کنید که شما هم از خانواده شهدا برشمرده می شوید. از شما تقاضایی دارم، اگر من شهید بشوم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و ...
سید بازوی امام صدر بود
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از تبیان؛ بخش تاریخ: بانو لیلا موسوی خواهر دبیرکل شهید حزب الله لبنان،علامه شهید سید عباس موسوی است.او درسالروز شهادت برادر مجاهدش ودرگفت وشنود پیش روی،ابعادی از منش اخلاقی ومبارزاتی برادر را بازگفته است .... بخش تاریخ و تمدن جوان ایرانی جلوه هایی از منش اخلاقی ومبارزاتی شهید سید عباس موسوی درگفت وشنودبا لیلا موسوی □ به ...
می خواهم خودم را قاطی بسیجی ها کنم/بساطم را جمع کردم و رفتم
...؛ اما شهدا و مجروحان زیادی هم داده بودیم. این برای فرماندهان سخت بود. آنها پریششان بودند و بحث می کردند. عباس کریمی گفت: بچه ها را فرستادید تو دهن شیر! حاج همت در جوابش گفت: مگه ما دلمون می خواد نیروها را بیخود از دست بدیم؟ وظیفه ما تبعیت از دستوره. ابراهیم، از همه دیوانه تر فریاد می زد و می گفت: آخر برادر من، ما شجاعت مون مال خودمون نیست، ما این بچه بسیجی هاست. یک گردان ...
آخرین پیام تلگرامی آتش نشان شهید در حادثه پلاسکو+عکس
چرا هفته آخر قبل از آتش سوزی ساختمان پلاسکو، گفت و گوهایمان فیلسوفانه شده بود. هر دو نفر جدی حرف می زدیم بدون شوخی و خنده. او می گفت مامان سر نماز ما را دعا کن بگو خدا روزی این پسر مان را زیاد کنه و عاقبت بخیر بشم و من هم در جواب می گفتم: همیشه برات دعا می کنم و به یادت هستم پسرمهربانم تو هم دعا کن پدر و مادرت سلامت باشند. روزهای آخر، علیرضا حال و هوای عجیبی داشت. او حتی روز اربعین 93 پیاده ...
گاهی گلایه می کند و گاهی هم از خاطرات خوبش می گوید
به گزارش گلستان ما به نقل از ایسنا، خودش را با نام عاشور گِلدی به خبرنگار ایسنا معرفی می کند و می گوید: گِلدی به معنای آمدن است، چون در عاشوار به دنیا آمدم، اسمم را عاشور گِلدی گذاشتند. فامیلی ام برزین است، اما همه من را با فامیلی گرکزی می شناسند. در 15 کیلومتری روستای گرکز از توابع شهرستان کلاله در استان گلستان زندگی می کنم. خانه ای گِلی داشتیم و بعدها خانه دیگری درست کردیم. شش برادر و یک خواهر ...
خاطرات فتنه 88 به روایت سردار شهید "مدافع حرم"
روز انجام داده اند تعریف کنند ولی ما از محل کار پدر، خبر نداشتیم، یعنی از صبح که به پادگان می رفت و تا بعدازظهر یا شب که آنجا بود، هیچ صحبتی از محل کارش نمی کرد. حتی اگر می خواست در خانه با تلفن صحبت کند، به اتاق دیگر می رفت و حرف می زد تا ما متوجه نشویم. همه این ها نشان از رفتار نظامی ایشان بود. رفتار پدر با شما و برادرهایتان چطور بود؟ پدرم بیشتر با خانواده بود تا با دوستان ...
التزام به صفات محمدی نام شهید محلاتی را جاودانه کرده است
معمولاً به این افراد روی خوشی نشان نمی دهند، اما مرحوم پدر این طور نبودند. به روی خودشان نمی آوردند و اخم و ترشرویی نمی کردند. مرحوم پدر در خانواده، منبع و منشأ شادی بودند. بعد از اینکه آیت الله شهیدی فوت کردند، دایی ما هم به خانه ما آمدند و همگی با هم زندگی می کردیم و خانه شلوغی داشتیم. مرحوم پدر که به خانه می آمدند، شادی در خانه ما شروع می شد. ما دو خواهر و دو برادر بودیم که دایی هم آمدند ...
انکار قتل به خاطر رابطه شیطانی
... این در حالی است که پسر بزرگ تر سوسن که در زمان حادثه 9 سال داشت، در جلسه قبلی دادگاه شهادت داده بود: شب حادثه می خواستم از غذای پدرم بخورم که مادرم اجازه نداد. ساعت 3 نصف شب از خواب بیدار شدم که پیش پدرم بخوابم اما مادرم نگذاشت. من صداهایی از اتاق پدرم می شنیدم و مادرم هم مدام در پذیرایی راه می رفت و دستانش را به هم می مالید. یک بار هم دیده بودم که مهرزاد با مادرم ارتباط داشت. سوسن ...
گزارشی از یک اتفاق دردناک در زندان اراک!
؟ یک حس عجیبی که تا پیش از این تجربه نکرده بودم. من اصلا از مادرم خبر نداشتم. نه من و نه برادر کوچکترم. فقط خواهرمان با او در ارتباط بود و به ما هم چیزی نمی گفت. یعنی شما از آمدن مادرت به ایران بی خبر بودی؟ نه من حدود 40 روز پیش فهمیدم که مادرم دارد برای دیدن من به ایران می آید. یک شب خواب مادرم را دیدم. چند روز بعد وقتی با خواهرم در زندان ملاقات داشتم، خوابم را ...
عوامل تحکیم خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا(س)
خداوند می خواست، چنین دعا می فرمود: ... احینی ما عملت الحیاة خیراً لی و توفنی اذا کانت خیراً لی، اللهم انی اسألک کلمة الاخلاص... (مجلسی، 1404ق: ج91، ص225)، خداوندا، مادامی که می دانی در زندگی من خیری است، مرا زنده بدار و آن زمان که مرگ برای من بهتر است، مرا بمیران. خدای من، من از تو کلمه ی اخلاص را مسئلت دارم. معمولاً زنانی که از کانون خانواده ارضا شده و کامروایند، چنان به زندگی دل می بندند ...
رنج های فاطمه زهرا(س) از زبان امیرالمومنین(ع)
پیامبر خدا!] تو را به دست خود در دل خاک سپردم! و تو بر روی سینه من جان دادی! آری، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوی او باز می گردیم . اکنون امانت به صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت [ . پس از او] آسمان و زمین زشت می نماید و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید و شبم بی خواب است و غم از دلم نمی رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند . [مرگ زهرا] ضربتی بود که دل را خسته و ...
تهران مدرن، کاشان تاریخی و اصفهان زیبا
ایران پژوهان جوان در بدو ورود به هم نشینی، تلاش می کردند با خواندن اشعار فارسی علاقه خود به ایران و ایرانی را نشان دهند، بعد از شعرخوانی نوبت تمجید از شهرهای ایران رسید، تعریف هایی ناب از تهران مدرن، کاشان تاریخی و اصفهان زیبا. به گزارش اداره کل روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و به نقل از خبرگزاری فارس، به همت مرکز توسعه همکاری های علمی و دانشگاهی سازمان فرهنگ ...
عملیات خیبر به روایت بچه های حاج قاسم
رفت و همه را تشویق به ورزش و دویدن می کرد. بعد از ورزش، یک سخنرانی معنوی و عقیدتی جانانه کرد. آنجا بود که فهمیدم این مرد چقدر با فضیلت است. از همان روز علاقه خاصی نسبت به ایشان پیدا کردم. بعد از چند برخورد اولیه با هم خیلی راحت بودیم. مرا حسین صدا می زد. از آن روزی که فهمیده بود جانباز و برادر شهیدم، بیشتر حواسش به من بود. محمود پایدار بچه جیرفت بود. فکر کنم تحصیلات حوزوی هم داشت. بچه ها ...