سایر منابع:
سایر خبرها
بسیار لذیذی درست کرد و هرچه لات و کفتر پران دستش آمد، حدود دویست نفر لات و لوت، با یک قیافه عجیبی، یک مرتبه هم حجت الاسلام وارد شد. نگاه کردند! اینجا روضه است؟ گفتم: نه آقا من آمدم شما را بخندانم. یک حدیث خواندیم و یک خاطره گفتیم و اینها خندیدند و شام خوردند. گفتم: اگر دوست دارید، هفته دیگر هم اینجا شام بیایید. این آقای خلبان می گفت: یک لاتی در محل ما بود، او به خاطر جلسه تو منقلب شد. عوض شد! گفتم ...
حِرزاً لِما اَخافُ وَ ما لا اَخاف. خدایا این خاک قبر امام حسین علیه السلام است که ولیّ تو است و پسر ولیّ تو است، آن را برگرفتم تا پناهم باشد از آنچه می ترسم و آنچه نمی ترسم. (مفاتیح الجنان، ص 521) توجه به هزینه مسافرت برابر روایتی منسوب به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، مناسب است هزینه سفر پیش از سفر جدا و تقسیم آن بین همسفران مشخص شود تا مایه آرامش خاطر و حسن خُلق آنها باشد ...
...... . آل عمران (3) 38 – 40 اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَی الکِبَرِ اِسمعیلَ واِسحقَ اِنَّ رَبّی لَسَمیعُ الدُّعاء. ابراهیم (14) 39 قالَ رَبِّ اِنّی...واشتَعَلَ الرَّأسُ شَیبًا... * ...فَهَب لی مِن لَدُنکَ ولیّا * یزَکَریّا اِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلم اِسمُهُ یَحیی... . مریم (19) 4 و 5 و 7 وزَکَریّا اِذ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرنی فَردًا واَنتَ خَیرُ الورِثین ...
زیادی را در تهران تست کرده ام. همین اخیراً هم به همراه همسرم برای بازدید به برج میلاد رفتیم و در بالای برج هم شام به یاد ماندنی خوردیم. اغلب اوقات هم با دوستم یعنی رادوشویچ (دروازه بان کروات پرسپولیس) برای خرید به فروشگاه کورش و هایپراستار می رویم و به نوعی وقت می گذرانیم یا اینکه در خانه می مانیم و غذاهای محلی کشور خودمان را درست می کنیم. گاهی اوقات هم برای دویدن و آماده نگه داشتن بدنم به پارک می ...
پرسیدم چرا دیشب نیامدی؟ گفت: خیلی سعی کردم خودم را برسانم ولی متاسفانه موفق نشدم در عوض الان میخواهم شما را یک جایی ببرم .آن روز من و مریم فرزندمان که نوزادی بیش نبود همراه حاج حمید به شهر سوسنگرد رفتیم. یادم هست که صدای تیراندازی و خمپاره را میشنیدم دوستان حاج حمید از جمله شهید زین الدین وقتی من و مریم را دیدند با تعجب از حاج حمید میپرسیدند چرا خانواده را آوردی؟ و حاج حمید با خنده میگفت: کوچکترین نیروی ایرانی مریم من هست. ...