سایر منابع:
سایر خبرها
سکوت معنادار مصباح یزدی بعد از شکست رئیسی
، احمدی نژاد رییس جمهور می شود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمه شب به خواب می رود. در خواب به او ندا می شود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن، وجود مقدس ولی عصر(عج) دارند برای احمدی نژاد دعا می کنند. می گوید من حتی اسم احمدی نژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمی شناختم! البته سخنان بعد از آن را هم همه به یاد دارند . وقتی که آیت الله مصباح یزدی گفت : یک ...
اندر حکایت طلاق های عجیب! بنیان هایی که با فقر فرهنگی نابود می شود
مانتویی بخرم که مثل مانتوی خواهر شوهرم باشد، گناه کرده ام؟ طلاق به خاطر خط اعتباری پنهانی همسر چندی پیش مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و به قاضی گفت: همسرم یک خط اعتباری پنهانی دارد و من تازه متوجه شده ام. به همسرم بدبین شده ام و با خودم می گویم چرا او باید پنهان از من یک خط دیگر داشته باشد. وقتی به خودش این موضوع را گفتم خیلی راحت و ساده گفت ...
مدافع جنجالی آبی ها/ انتخاب استقلال بی تجربگی بود/ دم پرسپولیسی ها گرم!
. من با منصوریان جلسه گذاشتم و به او گفتم اگر من را نمی خواهی بگو تا تکلیفم را بدانم اما ایشان گفت تو را می خواهم اما بعد پیش مدیر باشگاه رفت و گفت کنعانی را نمی خواهم قرارداد او را فسخ کنید! متاسفانه فصل قبل من گیر کسانی افتاده بودم که فقط حرف می زدند و به هیچکدام از آن حرف ها عمل نمی کردند. بهترین انتخاب را می کنم بهرحال هر بازیکنی می تواند مصدوم شود، مهم این است چطور باز می گردد ...
حقیقت مدافعان سوریه و عراق دیده نمی شود
یک نگاهی می کنیم که این نگاه فقط برای جشنواره است که زمان را حدود 70 دقیقه می کند که جشنواره فجر جایزه بگیرد ما با یک ترکیبی مواجه شدیم به اسم مستندهای جشنواره ای جنگ که من مخالف این هستم. چرا باید مستندی بسازیم که اسلام را با آن فردا تهدید کنند. یا یک مستندی می سازند که VOA نشان بدهد حرف من این است که دوستان فانتزی به این فضا نگاه می کنند در مستند داستانی هم وقت داریم و همه چیز داریم و می توانیم ...
هیچ قدرتی در منطقه توان مقابله با نیروی دریایی ایران را ندارد
... من در سال 1364 بازنشست شدم اما ارتباط خودم را با نیروی دریایی قطع نکردم به خصوص از زمانی که امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش شدند به دلیل اینکه در جبهه از همرزمان من در گردان تکاوران بود، ارتباط تنگاتنگی با نیروی دریایی دارم. من در رزمایش های نیروی دریایی حضور دارم و پیشرفت های آنها را در همه حوزه ها مشاهده می کنم. نیروی دریایی ما امروز یک ارتش کامل است، زیرا نیرو های زمینی و ...
محرمی: پرسپولیس را قهرمان آسیا می کنیم/ آخرین شب تابستان 95 بهترین خاطره ام شد
خوب بودی پسر... اینها خیلی برایم ارزش داشتند. من متولد اسفند هستم و آن زمان هنوز 21 سال و نیمه محسوب می شدم. این خیلی اتفاق خوبی برایم محسوب می شد. فردا: حالا هم که از سوی ای اف سی انتخاب شدی؟ – این هم خیلی اتفاق خوبی بود. بازی با لخویا یکی از تلخ ترین بازی های این چند وقت اخیرم بود. بعد از بازی خیلی ناراحت بودیم که چرا تیمی که در زمین اسیر ما بود شکستش ندادیم؟ آن شب خیلی ناراحت بودم ...
شعر آئینی خیال نیست؛ عنایت روح الامین است
فرش پهن می کردم، چای آماده می کردم زیارت عاشورا می خواندم تا 10 نفر دوستانم جمع شوند و با هم سینه بزنیم. حرف های نهفته در پاسخ یک نوجوان؛ نوکری یا نوچه گی؟ این مداح جوان کشورمان ادامه داد: یکی از نوجوانان هیئت پیش من آمد و گفت می خواهم مداح شوم از او سؤال کردم دوست داری مداح یک هیئت هفت هشت نفری باشی و با دوستانت برای امام حسین(ع) نوکری کنی یا دوست داری به جای فلان شخصی باشی ...
نگاهم که به دختر زیبا افتاد او را به خانه ام بردم و.. / وقتی دختر جوان به میهمانی مختلط رفت همه چیز به ...
می ریخت، نگاهی ملتمسانه به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد انداخت و با بیان این که می خواستم پناهگاه دختری بی کس باشم، حالا دختر خودم بی پناه شده است، به ماجرای آشنایی خود با دختری تحت تعقیب پرداخت و گفت: 18ساله بودم که ازدواج کردم و زندگی شیرینی داشتم. همسرم شغل آزاد دارد و از وضعیت مالی خوبی برخوردار است. حاصل ازدواجم دختری مودب و خوش برخورد است که قلبی بسیار مهربان دارد. زندگی ما ...
قاتل پدر و دختر از طناب دار گریخت
چای خوردیم و دوباره خوابش برد. من هم همان موقع با چماقی که همراهم آورده بودم چند ضربه به سرش زدم و با چاقوی آشپزخانه نیزبه جانش افتادم تا کارش تمام شود. وقتی از مرگش مطمئن شدم پتویی رویش انداختم. بعد همه جای خانه را گشتم اما فقط 100 هزار تومان پیدا کردم. با این حال منتظر شدم دختر 44 ساله پیرمرد برگردد. وقتی وارد خانه شد چند ضربه به سر وصورتش زدم و با فرو کردن ملافه ای در دهانش، با ضربات چاقو ...
تیتر عکس مجید این بود: فاتح در تفکر فتح قدس است
مجید از رفتن با من صحبت کرد من هم همین حرف های مادر و پدرم را تکرار کردم اما مجید گفت نه من دوست دارم بروم. من راه خودم را انتخاب کردم. گفتم اگر جانباز یا اسیر یا شهید بشوی چه؟ گفت من فکر همه چیز را کرده ام. گویی در همین اوضاع و احوال بود که شبی خواب امام خمینی (ره) را می بیند. امام به مجید می فرمایند من به شما اجازه می دهم به جبهه بروید. برادرم هم به امام می گویند پدرم اجازه نمی دهند که امام می ...
مدیری اشک حامد همایون را درآورد
؛ فوق لیسانس مهندسی دارم و در چند آموزشگاه تدریس می کردم. کم و بیش فعالیت موسیقی هم داشتم، تا اینکه همه این فعالیت ها به دوستی با سامان امامی ختم شد و از طریق او به محسن رجب پور معرفی شدم. وی ادامه داد: بعد از شنیدن ترانه ای که خوانده بودم با من تماس گرفتند که به تهران بیایم. من برای آخرین بار به تهران آمدم، چرا که قبل از این اتفاق خیلی تلاش کردم اما این بار نتیجه داد و دیگر برنگشتم و با ...
ملاقات با بانوی سالخورده عکس معروف روز انتخابات / آرزو دارم آقای روحانی را ببینم
، ما برایتان ترجمه می کنیم. می پرسم: چه شد رفتید رأی بدهید ننه؟ دست هایش را بالا می آورد و با هیجان شروع می کند به تعریف: با همین چهارپایه رفتم. رفتم رأی دادم چون آقای روحانی را خیلی دوست دارم. قبلاً هم به آقای روحانی رأی داده بودم. دوست دارم او را ببینم؛ از نزدیک. دخترش، سیده زهرا جلالی می گوید: ننه آنقدر آقای روحانی را دوست دارد که قبل از انتخابات به ما سفارش می کرد هر وقت تلویزیون آقای روحانی را ...
کنایه مهران مدیری به روحانی/ مجری دورهمی اشک حامد همایون را درآورد+فیلم
متولدین بهمن اظهار داشت: من متولد بهمن ماه هستم و سعی می کنم پسر منظمی باشم. من سعی کردم برای رسیدن به هدف هر بار که زمین می خورم، سریع بلند شوم. خیلی زمین خوردم؛ از سن 22 تا 34 سالگی مدام مشغول زمین خوردن بودم. مادرم دوست داشت استاد دانشگاه یا دندانپزشک شوم؛ اما من خیلی به موسیقی علاقه داشتم. الان هم خیلی خوشحالم که بین موسیقی و فوتبال، موسیقی را انتخاب کردم. چون هم دوره های من که بازنشسته تیم ملی و ...
ماه مهمانی خدا در شعر آئینی
به گزارش رهیاب: و اینک، عید رمضان کریم فرا رسیده است تا همه بندگان و عارفان، حضور بر خوان الهی را با جان و دل احساس کنند. و این عید عمومی البته در اشعار شاعران آئینی هم متجلی است. مهدی رحیمی یکی از همین شاعران است که درباره حلول ماه مهمانی خدا شعر دارد: رمضان آمد و من آمده ام باز هم قید خودم را زده ام راه گم کرده ترین بنده منم پیش چشمان تو ...
همسر استاد دانشگاه را به بیابان کشاندم و به گفتم شوهر تو هم با زن من ارتباط داشته و ..
رابطه ام را با خانواده مادرم کم کنم. اما آنها دست از تحقیرشان برنمی داشتند. 6 اردیبهشت عروسی خاله ام بود و من برای عروسی نیاز به یک ماشین مدل بالا داشتم تا جواب تحقیرهای آنها را بدهم. خودم پژو 206 داشتم اما ماشین را فروختم و 5 میلیون بدهی ام را که برای رفتن به خارج از کسی قرض گرفته بودم پرداختم، 12 میلیون تومان پول لمینت دندان هایم را دادم و بقیه اش هم خرج کرایه خانه مادرم شد. چطور ...
ما به طرز بی رحمانه ای پیر می شویم
تمرین سر صحنه حاضر شوی که این تسلط را من ندارم. شاید به مرور و در سالیان و تجربه اندوزی به این نقطه برسم که بدانم که از این جنس بازیگر، سر صحنه چطور با دو کد بازی بگیرم. به عنوان کارگردان دوست دارم با بازیگر تمرین کنم و ساعت ها حرف بزنیم و شخصیت را تحلیل کنیم تا جلوی دوربین خیلی چالش نداشته باشیم. بازی گرفتن از ناصر هاشمی چه شباهت ها و تفاوت هایی با شهاب حسینی داشت؟ بیگلری ...
یک قابلمه اسید و 17 ضربه چاقو بخاطر یک شک!/ 92 بار عمل شدم ( تصاویر+16)
...زخم های من واقعا عمیق بود ، آنقدر درد داشتم که مثل یک مار دور خودم می پیچیدم...بعد هم که همکارانم من را رساندند بیمارستان . من تا بیمارستان به هوش بودم اما آنجا که رسیدم به کما رفتم و تا مرداد درکما بودم. الان این لکنت زبانی هم که دارم به خاطر همان دوره ای است که در کما بودم. اما این تازه اول ماجرا بود... بعد از به هوش آمدنم بود که تازه جراحی ها شروع شد... دراین چند سال من چند تا جراحی کرده باشم خوب ...
دموکراسی در رأی گیری است نه در رأی شماری!/ اعتراضی تلویحی به انتخابات شورای شهر کوهدشت
حسین ناصری/ میرملاس: می خواهم قسمتی از خاطرات تلخ و شیرین انتخابات را برای همشهریان عزیزم بازگو نمایم. بازگو کردن خاطرات انتخابات؛ حرکتی نو برای انعکاس نقاط قوت و ضعف مسئولین نظارتی و اجرایی انتخابات محسوب می شود که نگارنده از این شگرد برای نقد استفاده کرده است. می خواهم نحوه ورود و حضورم در [...] حسین ناصری/ میرملاس: می خواهم قسمتی از خاطرات تلخ و شیرین انتخابات را برای همشهریان عزیزم بازگو نمایم. بازگو کردن خاطرات انتخابات؛ حرکتی نو برای انعکاس نقاط قوت و ضعف مسئولین نظارتی و اجرایی انتخابات محسوب می شود که نگارنده از این شگرد برای نقد استفاده کرده است. می خواهم نحوه ورود و حضورم در انتخابات را بازگو کنم، تا آیندگانی که می خواهند در این وادی وارد شوند؛ رفتارهای تجربه شده ی حقیر را مد نظر قرار دهند؛ تا با پختگی بیشتر و هزینه های مادی و معنوی کمتر وارد گود سیاست شوند. بنده در ابتدا با اصرار دوستان وارد این گود شدم. بعد از تصمیم به حضور در این رقابت، در ایام اربعین حسینی با سید و سالار شهیدان برای استمرار ارزش های انقلاب اسلامی و خدمت به مردم عهد بستم و سوگند یاد می کنم که تا آخر بر این عهد ماندم وگرنه در همان ابتدا از ادامه کار منصرف می شدم. در شروع تبلیغ برای نامزدی انتخابات؛ به سراغ وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی شهر و روستا و تدوین برنامه کاری رفتم. با چند نفر از کارشناسان و کارکنان شهرداری کوهدشت هم در خصوص مشکلات شهرستان صحبت کردم. از همان اول بنا را بر خدمت بی منت و صادقانه گذاشتم. اما درد دل ها و گلایه های همشهریان مظلوم شهرم مسیر کاری بنده را تغییر داد. از حرف های همشهریانم متوجه شدم که بین مردم و مسئولین شهرداری دیواری به نام بی اعتمادی وجود دارد. بنابراین محور برنامه هایم را در این مسیر قرار دادم. بنا ندارم بیشتر از این مقدمه چینی کنم. ادامه نوشتارم را به صورت خلاصه در دو بخش بیان می کنم. بخش اول خاطراتم را به بهترین و بخش دوم را به بدترین خاطرات انتخاباتی خودم به عنوان کاندیدای پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا اختصاص می دهم. اولین و بهترین خاطره انتخاباتی بنده اختصاص به دیدار رو در رو با بستگان نسبی، سببی و دوستانی دارد که خیلی وقت بود، توفیق دیدارشان را نداشتم. این تجدید دیدار را به فال نیک می گیرم و بنا دارم در حد امکان این ارتباط را ادامه دهم. خاطره خوش دیگر بنده از انتخابات شهرمان این است که همشهریانم مشتاق حمایت از انتخاب خدمت گذارانی دلسوز هستند. اما متأسفانه بعضی ها به این حق انتخاب مردم دست درازی نموده و با غبارآلود کردن جو جامعه دست به هر اقدامی زدند تا به هدف های شوم خود برسند. حضور شگفت انگیز و استقبال بیش از 90 درصد مردم در انتخابات 29 اردیبهشت نه تنها برای حقیر بلکه برای هر ایرانی مایه مباهات و افتخار محسوب می شود. این حضور بار دیگر چنان مشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب اسلامی زد که دیگر توان شایعه پراکنی و تضعیف جمهوری اسلامی ایران را نداشته باشند. می خواهم در ادامه این نوشتار خاطرات بد انتخابات کوهدشت را بازگو کنم تا بدین وسیله بتوانم سندی در شناخت بهتر جو انتخابات شهرستان کوهدشت و رفتارشناسی مردم مظلوم این شهر برایتان به یادگار بگذارم . اولین و بدترین خاطره بنده از حضور در انتخابات شهرستان کوهدشت این بود که به سراغ هر کس که می رفتم، می گفت: اگر نیروی سر صندوقی داری به این کار ادامه بده و گرنه به دنبال باد دویدن است. شنیدن این حرف مرا خیلی آزار می داد. از خود سوأل می کردم، چرا بعد از گذشت 4 دهه از عمر انقلاب مردم شهرم این چنین از فقر فرهنگی و سیاسی رنج می برند؟! به راستی مقصر اصلی کیست؟ بانیان این بدعت غلط در فردای قیامت چه جوابی خواهند داشت؟ در جواب این قبیل سوألات می توان گفت که مقصر یک نفر و یک گروه و یا جناح خاص نیست؛ بلکه هر کدام از ما و مسئولین گذشته و کنونی به سهم خودمان در این راستا مقصریم. البته سهم مسئولین در بنا نهادن و نهادینه کردن این فرهنگ غلط با مردم مظلوم این دیار قابل مقایسه نیست. یکی دیگر از بدترین خاطرات بنده مخالفت نیروهای مذهبی با حضور حقیر در میدان سیاست بود. آن ها مخالف من نوعی نبودند، بلکه ورود به این عرصه را کاری ناپسند و گاهاً به دور از عقلانیت و تدبیر می دانستند. این تفکر غلط در بین نیروهای مذهبی از موضع انفعالی حوزه علمیه شهرستان کوهدشت سرچشمه می گیرد. بنابراین ضرورت دارد اساتید و مسئولان حوزه علمیه شهرستان کوهدشت در راستای فرهنگ سازی صحیح سیاسی دست به کار شوند و از برچسب ها و انگ های سیاسی نترسند. به خاطرات هفته آخر و روز انتخابات رسیدیم. خاطراتی که شاید شنیدن و دیدنش برای آیندگان این دیار قابل هضم نباشد. رایزنی و دست و پا زدن کاندیداها برای گرفتن نیروی سر صندوقی یکی دیگر از خاطرات دردآور انتخابات کوهدشت است. به راستی در روز انتخابات چه اتفاقی می خواهد رخ بدهد که کاندیداها به دنبال کسب سهمیه سر صندوق هستند؟! جلوگیری از حضور فعال خبرنگاران یکی دیگر از خاطرات بد انتخابات کوهدشت به شمار می آید. چرا بر خلاف قانون و عرف جامعه اسلامی از حضور فعال خبرنگاران جلوگیری به عمل آمد؟! چرا نگذاشتند، چشمان تیزبین فرزندان رسانه ای بر انتخابات کوهدشت نظارت مفید و موثر داشته باشد؟! آیا کسی هست جواب و توجیهی برای این سوال داشته باشد؟! مکان و نحوه قرنطینه کاندیداهای شورای شهر یکی دیگر از نقاط سیاه عملکرد مسئولین در انتخابات چند روز پیش بود. فاصله 5 کیلومتری مکان قرنطینه و نبود امکانات کافی از نقاط بارز ضعف مسئولین انتخابات شهرستان کوهدشت بود. مگر این کاندیداها ظرفیت های بالقوه سیاسی شهرستان کوهدشت محسوب نمی شوند؟! چرا باید 24 نفر را در مکانی قرنطینه کرد و بعد از گذشت 7 ساعت آن ها را از غذا خوردن هم محروم کرد؟! آیا با زندانی سیاسی هم این چنین برخوردی می توان داشت؟! چرا بقیه کاندیداها آزادانه با پخش شارژ و آب میوه و... رأی مردم را خریدند و فقط 24 نفر قرنطینه شدند؟! حضرات مسئولین! برای این سوالات چه جوابی دارید؟ و اما برای نحوه رأی گیری الکترونیک کوهدشت، افسوس خورد و زانوی غم بغل گرفت! دل ها بسوزد! برای این که بعضی از ناظران و مجریان انتخابات کوهدشت اراذل و اوباش درجه یک شهر بودند. دل ها بسوزد! برای این که بعضی از مجریان و ناظران انتخابات به صورتی وقیحانه به حقوق شهروندی مردم تجاوز کردند و نگذاشتند مردم آزادانه انتخاب کنند. فیلم ها و عکس های انتخابات 29 اردیبهشت گویای این تخلفات آشکارا می باشند. تخلفاتی که شاید نتوان آن ها را در محاکم قضایی اثبات کرد! اما مسئولین برگزاری انتخابات بدانند، در دادگاه عدل الهی تک تک تخلفات مورد بررسی قرار خواهند گرفت و متجاوزان به حقوق مردم مجازات خواهند شد. ناظران و مجریانی که خواهان ارائه مدرک برای اثبات جرم هستند، بدانند مردم دموکراسی را در رأی گیری می دانند، نه در رأی شماری! و در پایان خطاب به کلیه مسئولین شهرستان کوهدشت یادآور می شوم، جمهوری اسلامی ایران تاریخ مصرف ندارد و به امید خدا و فضل امام زمان(عج)، انقلاب خمینی به انقلاب مصلح آخر زمان وصل خواهد شد. آن که تاریخ مصرف دارد زمان مسئولیت من و شما در پست های مختلف نظام می باشد. پس باید مواظب عملکرد خودمان باشیم تا روزی که تاریخ مصرف مان تمام شد، در بین مردم چهره ای محبوب و دوست داشتنی باشیم. منتظر نظرات سازنده همشهریان عزیزم می مانم تا بدانم موافق چنین نوشتار و دیدگاهی هستند یا نه؟ اگر همشهریان عزیزم از این نوشتار استقبال بکنند؛ در این مسیر با اشتیاق بیشتر به کار خود ادامه خواهیم داد وگرنه به سراغ فصل جدیدی برای نوشته هایم می روم . والعاقبه للمتقین حسین ناصری کاندیدای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهرستان کوهدشت درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
عبدی : عملکرد روحانی در دولت دوم مثبت تر خواهد بود
از الان بخواهد که استعفا دهند . حتما کسانی را در ذهن دارند که جانشین شان کنند. اینها را سرپرست کنند و بعد هم که نوبت رای اعتماد می رسد همان موقع از مجلس رای اعتماد بگیرند. روحانی در سخنرانی های خود در پاسخ به شعارهایی تاکید کرد که رای شما قوت بازوی من خواهد بود و با رای شما وکمک خواستن از رهبری این امکان وجود دارد که حصر بشکند. به نظر شما امکان دارد روحانی بتواند یک تفاهم درون حاکمیتی ...
من روشنفکر نیستم!
که چهارم دبستان بوده، خوانده؛ کتابی به نام علم و زندگی : کتاب خیلی جالبی بود. آن زمان به کتاب های علمی خیلی علاقه داشتم و الآن هم کتاب های حوزه کیهان شناسی را دوست دارم. کتاب های حوزه ادبیات و ادبیات عرب و تاریخ را هم البته می پسندم و بهشان علاقه مند هستم. به هر حال در هر برهه ای نوع خاصی از کتاب برای آدم جذابیت دارد؛ مثلا من وقتی جوان بودم به شدت مثنوی مولوی را دوست داشتم. کتاب های ...
رسته از بند 11 ساله!
بندی هایش حبس ابد و اعدامی اند، یا معاونت در قتل دارند یا قتل کرده اند. همه هم یک جورهایی شرایط خودش را دارند. زیر 18 سال: حبس بعد از یک مدت که می گذرد، آدم را روانی می کند. من تمام این مدت با کتاب و ورزش و کلاس های مشاوره خودم را سرپا نگه داشتم. می گوید پرونده اش خیلی پیچ خورد، افتاد سر زبان ها، دنباله دار شد، روزنامه ها زیاد درباره اش نوشتند و در روستا هم مردم خیلی خانواده مهرداد را ...
ساکت: 3 آلبوم با تاج می بندم، یک قطعه با بعضی ها ای شادی، ای آزادی ؛ قطعه ای که کیوان ساکت، هوشنگ ابتهاج ...
تاج را بسیار دوست دارم. جدا از این، تعداد خوانندگانی که آهنگساز در استودیو با آن ها راحت باشد اندک است. در نسل جوان چند نفر هستند که در استودیو بلافاصله متوجه آن چه آهنگساز می خواهد می شوند و تاج هم یکی از آن هاست. من در استودیو به راحتی به وحید تاج می گویم که چه می خواهم و او هم به راحتی آن چه را در ذهن من می گذرد می خواند که مزیت بسیار بزرگی است. من با خوانندگان جوانی کار کرده ام که ...
کفتربازی با اسکایپ!
کفتر را برگرداند. ما زنگ می زنیم و کبوتر را پس می دیم اما خیلی ها زنگ نمی زنن کفتربازی با اسکایپ عبدی 50 کفتر در خانه دارد و می گوید: من هیچ وقت خودم را کفترباز نمی دانم و بیشتر کفتردوستم. شاید یک روزی هم حرفه ای شدم و کبوترهایم زیاد شدند. چشم هایش را تنگ می کند با خودش زمزمه می کند: این عشق کبوتر از کجا میاد؟ بعد از اندکی مکث خودش جواب خودش را می دهد: کبوتربازها همین که جوجه ...
بچه های دال : نه معروف هستیم و نه پول داریم!
این شباهت نیست. این شباهت طبیعی است چون خاستگاه همه گروه های تلفیقی، موسیقی ایرانی است. یزدان : اما بدون شک اگر شما چنین استنباطی دارید، کاملاً درست است؛ چون قطعاً بیشتر از ما موسیقی گوش کرده اید. اگر این را به عنوان دغدغه ای که در آینده می توان حیات گروه های تلفیقی را تحت الشعاع قرار دهد بیان می کنید، حرف کاملاً درستی است و این اتفاق می تواند بیفتد. اگر این سؤال را در قالب دال بخواهیم ...
این رفع توقیف نمادین و بسیار حایز اهمیت است
مثال دوست دارم به بیمه اهالی سینما اشاره کنم که یک سالی می شد برچیده شده بود. به هر حال آنهایی که در سینما فعالیت می کنند هم بخشی از مردم هستند و به گرفتاری های روزمره ای که همه درگیر آن هستند، دچار می شوند. این گروه سینمایی هم خانواده دارند و در قبال خانواده های شان مسوولند. در نگاه اول چنین مطالبه ای در مقایسه با آزادی عمل فیلمساز شاید ناچیز به نظر برسد، اما وقتی وارد خلوت آن فرد شویم خواهیم دید ...
نوازندگانم از شهیدان مفقودالاثر شدند
زمان افرادی حتی در لباس روحانیت به شوخی به ما می گفتند که شما فرهنگ انگلیسی دارید که البته گاهی منجر به درگیری هم می شد و اصلا معنایی نداشت این حرف را بزنند چون ما مردم یک آب و خاکی هستیم که همه فرهنگی غنی داریم و من همیشه شعارم این است که افتخارم زندگی در جامعه ی ایرانی است که مردم با گفتن سلام دل هایشان را به یکدیگر هدیه می دهند. یا مثلا وقتی می گویند جنوبی ها خونگرم هستند من می گویم نه این در ...
علم الهدی: کنسرت در مشهد حرمت شکنی امام رضاست
ارتش دارم و نه نیروی نظامی دارم و تریبون نماز جمعه نیز متعلق به من نیست و تنها به عنوان خطیب جمعه وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را از این طرق انجام می دهم. کنسرت و نوازندگی عمومی در هر نقطه ای از کشور اگر هنجارشکن باشد نه تنها گناه است بلکه توسعه و ترویج فسق و فجور است اما در مشهد قطعاً حرمت شکنی نسبت به امام رضا(ع) است امام جمعه مشهد در پایان بیان کرد: من آدم بدی هستم، با بنده بد هستید، به بنده فحش می دهید، این همه تخریب، توهین، افترا، تقطیع حرف ها، خلاف حرفم را پخش می کنید، بیشتر از این بکنید اما با امام رضا چرا؟ ...
دانه های تسبیح؛ یادگاری از سال ها چشم انتظاری مادر
کرد و بعد از نماز، با همان تسبیح یادگار پسر، مشغول ذکر گفتن شد. چه زیبا بود که با تنها یادگار جگرگوشه ات نام خدا را ببری. جگرگوشه ای که در راه خدا گمنام شده بود. مصاحبه ما تمام شد، وقت رفتن فرارسید اما به راستی دل کندن از خانه ای که بوی خدا می داد سخت بود. با مادر شهید در حالیکه هنوز زیرلب دعایمان می کرد، خداحافظی کردیم در حالی که با خود فکر کردم به راستی چند نفر از گمنامان زمان خود را می شناسیم. ...
میرقربانی: از استقلال اهواز پیشنهاد دارم
... برنامه ات برای فصل جدید چیست؟ به شخصه خیلی دوست دارم در شهر خودم مربیگری را ادامه دهم ولی آقای جهانداری از استقلال اهواز خیلی دنبال این است که به این تیم بروم و همینطور یک پیشنهاد لیگ یکی هم دارم که مذاکره در مورد هر دو را به پس از صحبت با مدیران باشگاه شهدای بابلسر موکول کرده ام. حرف پایانی. واقعا از تک تک بازیکنان و همکارانم تشکر می کنم. تیم ما امسال با 200 ...
رحیمی شیطنت هایش را کم کند - سردر فدراسیون بزنند - هندبال اصفهانی - !
که در یک فرصت کم و حساب نشده و بدون اینکه حقوق دو طرف را محاسبه کنیم و بدون مطالعه اقدامی را انجام دهیم. وی افزود: بنده خودم هم نامزد ریاست فدراسیون هندبال بودم ادعای من این بود که در صورت حضور در فدراسیون 12 میلیارد تومان برای این مجموعه اعتبار تامین می کنم و الان هم روی آن تاکید دارم، اما این مسئله موضوعی است که نیازمند یک کار حساب شده و در یک زمان بندی مناسب صورت بگیرد. بلافاصله بعد ...