سایر منابع:
سایر خبرها
هفت هشت تا مشتری هست. این دور و بر از اول پر از ساختمون بوده. کارگرها هم همیشه این جا کار داشتن. مشتری هم همیشه از این قشره. چون الان دیگه همه حموم دارن کسی نمیاد حموم عمومی. البته تابستون گاهی می بینی کمتر هم میشه مشتری ها. زمستون ها ولی بیشتر. پرسیدم: چرا؟ اتفاقا تابستون که باید بیشتر باشه مشتری! بالاخره عرق میریزن، تن بو میگیره، نیاز بیشتره تو تابستان. گفت: کارگر تو تابستان راحت تره ...
رنو ساندرو رو 5 میلیون تومن پایین تر از قیمت همیشه بخری! و یه عالمه نیسان جوک که همشون 5 میلیون تومن تخفیف دارن! این ماشینا بعلاوه ی کلی ماشین دیگه از هیوندای، سانگ یانگ و برلیانس توی جشنواره ی شگفت انگیز با دمای بالا ، با تخفیف 5 میلیون تومنی فروخته میشن! حواستون باشه! به جز نیسان جوک که هر سه روز جشنواره توی دیجی کالا موجوده، از بقیه ی ماشینا فقط روزی سه مدل با تعداد خیلی محدود روی سایت قرار میگیره. پس چشم از فروشگاه اینترنتی دیجی کالا برندار! ...
تصور ما این بود که پس از ورود به عرصه مجاز، تا سال ها تک ستاره های این عرصه باشیم ولی جالب است که بلافاصله پس از مجاز شدن ما، یک موج جدید آمدند و این روزها توجه همه را به خودشان جلب کرده اند! تو و سیامک عباسی دو هنرمندی هستید که از نسل خانه ترانه با هم بالا آمدید. سال گذشته که به اولین کنسرت رسمی او آمدی، چه حسی داشتی؟ من کلاً نسبت به سیامک حس خوبی دارم. البته مدتی به دلایلی ...
زیادی داشتم. یکی از همین دوستان یک بار به من گفت که تو تا به حال این سبک را شنیده ای؟ و من گفتم نه و ایشان گروه سوئینگل سینگرز را به من معرفی کرد و من دیدم خیلی از آثار کلاسیک را هشت نفر خواننده بدون ساز اجرا می کنند و این چقدر جذاب است و دیدم که ما نمونه ای در ایران نداریم. این شد که با چند نفر از دوستان سعی کردیم مشابه این کار را انجام دهیم ولی خب چون همه در یک سطح بودیم نیاز به یک رهبر داشتیم و ...
رو تو مبارزه دخیل نمی کنید؟! می گفتند: زن ها نباید بیان. می گفتیم: از حضرت امام یاد بگیرین. مگه تو انقلاب اسلامی ایران، همه زن ا در صحنه مبارزه نبودند؟! حضرت امام در هیچ جا خانم ها را مستثنی نمی کرد. فقط در جنگ آن هم به خاطر شرایط خاصش محدودیت قائل شد که آن هم باز زن ها در پشت صحنه و در تدارکات قدم های بزرگی برداشتند. عباس در مورد مسائل گوناگون با آنان بحث می کرد. دید وسیعی داشت و مسائل را بسیار دقیق موشکافی می کرد. جنگ تحمیلی که شروع شد، سیداکبر طباطبایی، حسن آقایی، بنده و عباس، به ایران آمدیم و به غرب کشور رفتیم. منبع: ایسنا ...
.... سال 52 که اومدیم اهواز، هواش این همه گرم نبود. تابستون ها که ننم رختخوابمون رو بالا پشتبون پهن می کرد، پتو هم کنارمون می ذاشت که رومون بکشیم شب یخ نکنیم. حالا الان می تونی شب بری رو پشتبون بخوابی؟ از گرما تلف میشی. همین اول صبحی گرمای اهواز ضرب شستی نشانم می دهد که سر ظهر تهران باید بیاید جلویش شاگردی کند. اگر کلاه نقابدار و عینک دودی نداشته باشی و باریکه سایه ای پیدا نکنی، کارت به ...