سایر منابع:
سایر خبرها
محسن هاشمی: قالیباف عمل گرا و واقع گراست
پدر و دیگر از بغل ایشان پائین نمی آمدم. عناصر ساواک سعی بر جدا کردن ما داشتند. این اتفاق نمی افتاد و این باعث شد هم آنها گریه می کردند و هم حاج آقا گریه می کردند و هم ما گریه کردیم. درگیری کارهای انقلابی نشدید؟ هاشمی: نمی توان گفت درگیر نبودیم. از سال 1354 حاج آقا زندان طولانی رفتند و من آن زمان 14 ساله بودم. به یک سبکی مسئولیت خانه گردن من هم بود. البته مادر مدیریت می کردند ...
خاطرات زندان مخوف منافقین در دهه 70
بشنویم و تلویزیون مجاهد را ببینیم. کتک مفصلی خوردیم. این افراد برای اینکه شما را جذب ایدئولوژی منافقان کنند چه اقداماتی انجام می دادند؟ محمدصادق جعفر پور: بعد از این ماجرا آنها در مقابل ما قرار گرفتند، دائم ما را می زدند و اذیت و آزار می کردند. یک روز صبح که حسین آقا به حمام رفته بود و من خواب بودم انها حسین اقا را بین دیوار و در قرار دادند و فشار دادند. شرایط بسیار سختی بود ...
ناگفته های نفتی زنگنه
... آقای احمدی نژاد در سال 84 که به عنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت که می خواهم مافیا را از نفت بیرون کنم . چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد- من هنوز وزیر بودم- پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدی نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکاران مان توهین کردید. گفت که نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می شود؟ من گفتم میان این دو خیلی فرق است ...
قاتل بنیتا؛ سارقی با 130 شاکی
پاک کن شکست ومرد جوان روی زمین افتاد. دنده عقب گرفته بودم که صاحب ماشین این بار گلگیر را گرفت و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس گرفتم و در محلی در همان اطراف با او قرار گذاشتم. همدستم آمد و ضبط و باند و کیف ...
قاتل بنیتا، سارقی با 130 شاکی!
و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس گرفتم و در محلی در همان اطراف با او قرار گذاشتم. همدستم آمد و ضبط و باند و کیف مادر بنیتا و وسایلی را که داخل داشبورد بود برداشت. دوستت را چند وقت بعد دیدی؟ حدود 25 ...
مروری بر کارنامه اقتصادی آقازاده های خاص: از ژن مرغوب دوطرفه پسر عارف تا بوعلی سینا رشوه خوار!
...> پسر عارف در سال 1384، نهایتا جوانی بود که از دوره کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شده بود. این که او از کی کار اقتصادی را آغاز کرد و چه گونه به آن حد از اعتبار اقتصادی در داخل و بعد در سطح بین المللی رسید که که توانست غول ارتباطات آفریقای جنوبی را به ایران بیاورد، معمایی است که این اَبَر-ژن بین المللی خود باید پاسخ دهد. البته وقتی به سوابق آقای دکتر (پدر محمدرضا) نگاه می کنیم، آن گاه تا حدی ...
شهیدی که هیچ چیز کم نداشت جز نوش شهد وصال
گروه مقاومت: فاش نیوز - مصاحبه با خانواده شهید مدافع حرم حسین معز غلامی : بسیار از مقام مادر گفتیم و خواندیم و نوشتیم. از صبوری و مهربانی اش، از نجابت دستان آسمانی اش، از همه محبت های بی منتش اما نگفتیم آن که عزیزکرده سال های جوانی اش را به مسلخ عشق می فرستد در دلش چه غوغایی است. مگر می شود جوان رعنا قامتت را، پاره جگرت را به میان آتش بفرستی، بی خیال روزگار را سپری کنی . مادر که باشی انگار تکه ای از وجودت را از دست می دهی، جوانت لحظه هایش را پیشت ...
جنایت از زبان زن شوهرداری که در خانه فساد کار می کرد
توانست از صحنه جنایت کشف کند گوشی تلفن همراه متعلق به قاتل بود. بنابراین جست وجو ها ادامه داشت تا اینکه هفت ماه بعد صاحب تلفن جامانده در صحنه که یک پسر افغان 22 ساله بود شناسایی و دستگیر شد. او در همان نخستین مراحل بازجویی پرده از راز جنایت برداشت و بی آنکه بداند زن جوان زنده مانده است به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت. پسر جوان افغان - ولی- از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری ...
دشت بیست سال خدمتم علی بود
45 ساله. سال 76 در یک برخورد اداری با علی آشنا می شود و اخلاق خاص شهید، محمد باقر را جذب او می کند. شروع آشنایی مان یک برخورد کاری بود؛ چون من کارمند بودم و با خیلی از اتباع برخورد داشتم، ولی علی جور دیگری بود. روز اولی که با او آشنا شدم، توی دفتر محل کارم نشسته بودم. آن روز علی که برای من یک ارباب رجوع بیشتر نبود، چند باری توی دفتر سرک کشید و دنبال یک نفر می گشت. از او پرسیدم ...
ناگفته های صریح بیژن زنگنه
را از نفت بیرون کنم . چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد - من هنوز وزیر بودم - پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدی نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکارانمان توهین کردید. گفت که نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می شود؟ من گفتم میان این دو خیلی فرق است. نفت و فروش آن چیزی جز وزارت نفت نیست؛ شما به ما توهین کرده اید. او منکر شد و گفت که من با شما ...
بازیگر سرشناس ایرانی ربوده شد
بازیگر معروف طنز در جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی - مستشار دادگاه - برگزار شد به عنوان شاکی پای میز محاکمه گفت: چهار سال پیش 85 سکه طلا را به جای بدهکاری پدرم به او قرض دادم اما وقتی ازدواج کردم و از پدرم خواستم که طلبم را پس دهد او و دایی ام نقشه کشیدند و مرا به زور سوار خودرو کردند و به کمپ ترک اعتیاد بردند اما چند روز بعد من از کمپ بیرون آمدم و از آنها به ...
خبر شهادت بابا را در شبکه های اجتماعی دیدم!
حالا آخرین روزهای حضور بابا در خانه را این طور روایت می کند؛ روزهایی که حلاوت و شیرینی و البته غم خاصی برایش داشته است: دفعه آخری که بابا از سوریه آمد، خیلی به دلم نشست، هرچند برای برگشت عجله زیادی داشت و برای رفتن پرپر می زد. خودش به من زنگ زد و از آمدنش خبردارم کرد. خواست که به خانه شان بروم. من هم تمام این ده روز خانه بابا و کنار او بودم. او زیاد سوریه می رفت و می آمد ولی نمی دانم چرا این بار ...
عالمی که مورد احترام خاص امام زمان قرار داشت
سبحان به من دستور می دهد. با من حرف می زند. مرا مخاطب قرار می دهد و این روز عید من است. لذا جشنی گرفت و عدّه ای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد. مردم گفتند چه جشنی است؟ گفت جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است. شخصیت اجتماعی سید بن طاووس سید بن طاووس در بین علما و مردم زمان خویش از احترام خاصی برخوردار بود. او ...
خداحافظ رفیق!
پس از جلسات متعدد و همفکری با گروهی از فعالان فرهنگی استان خوزستان اقدام به تشکیل کانون آینده نگری نمود.کانونی که من هم افتخار عضویت در شورای مرکزی آن را در کنار رامین و دیگر دوستان داشتم و جلسات و همایش ها و انتشار بولتن ها و بیانیه ها و هزار کار نکرده که تا سال 1384 مجال انجامش را داشت و داشتیم. تمام این کارها علاوه بر همت بلند رامین،حمایت و همراهی پدر و مادری فرهیخته را به همراه داشت ...
فرجام تلخ پیام های عاشقانه
از او چیزی جز خوبی ندیدم اما تنها مشکلش این بود که بلد نبود محبتش را ابراز کند و این موضوع مرا اذیت می کرد. بیشتر روزها در خانه تنها بودم و حسابی کلافه می شدم. به همین خاطر تنها سرگرمی ام پرسه زدن در شبکه های مختلف اجتماعی بود. یک روز در یکی از شبکه ها پیامی از پسری به نام فرزاد دریافت کردم. او بسیار زبان باز بود. حرف های دلنشینی می زد و هر روز برایم پیام های عاشقانه می فرستاد. او درست ...
دلم خون و رگم خشک است!
خاطر دل تمام پدران مهربان دنیا هیچ فرزندی بیمار نباشد و جلوی چشم پدر و مادرش رنج نکشد تا دل آنها نیز به درد نیاید . مهری حالا دستان مهربان خیرین را به یاری می طلبد تا مرهمی باشند برای زخم های عمیقش. او در جست وجوی دستی است که دستش را بگیرد تا او نیز طعم مهربانی و مهرورزی را بچشد و التیامی باشد برای زخم های پدرش که هرلحظه جلوی چشمان دختر نازنینش ذره ذره آب می شود. شما چه می کنید؟ مهری 18 سال است که 60 کیلومتر راه را تا شهر می آید و دیالیز می کند. شما برای کمک به او چه می کنید؟ نظرات و پیشنهادهای خود را به 30003344 پیامک کنید یا با شماره تلفن 84321000 تماس بگیرید. ...
نامه های خواندنی یک فرمانده به همسرش
: اتفاقاً سخت ترین روزهای ما مربوط به همین سال های بعد از جنگ است چرا که بعد از جنگ جراحات و مشکلات جسمی من ناشی از شیمیایی شدن در جنگ نمایان شد و تمام زندگی ما را تحت الشعاع قرار داد. من از شدت درد در خانه راه می رفتم و اشک می ریختم؛ این موضوع به اندازه 10 سال طول کشید و تمام این سال ها مشکلات من به دوش همسرم بود و از این جهت هم مدیون همسرم هستم. واقعیت امر این است که بعد از پایان جنگ تازه مشکلات ما شروع شد./ روزنامه ایران کلمات کلیدی نامه نگاری فرمانده با همسرش گزارشی از سید احمد نبوی ...
گزارش کامل از بازسازی صحنه ربودن بنیتای هشت ماهه
وارد صحنه شد. خودرو حرکت کرد و پدر مقتول خودش را روی کاپوت خودرواش انداخت تا صحنه حادثه را بازسازی کند. چشمانش پر از اشک بود و گریه امانش نمی داد و با صدای بلند فریاد می زد: آن روز قرار بود با همسر و دخترم به شهرستان اراک برویم. خودروام را روشن، کنار خانه ام پارک کردم و به سراغ همسرم رفتم تا به او بگویم زودتر از خانه بیرون بیاید که با شنیدن صدای در متوجه سرقت شدم . وقتی سارق حرکت کرد، خودم را روی ...
مسعود کیمیایی؛ خسته از اضطراب و التهاب و غیرمنتظره ها
.... کار و زندگی مسعود کیمیایی در یک نگاه آوازخوان تمام سرودهای مخالف... 76 سال پیش در روز هفتم مرداد در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. کیمیایی که به خاطر شوق و علاقه به سینما ترجیح داد به جای تحصیل در دانشگاه کار خود را به صورت عملی در نزد بزرگان سینما آغاز کند؛ در نخستین گام سینما را با دستیاری مرحوم ساموئل خاچیکیان در فیلم خداحافظ تهران آغاز کرد ...
خانم منشی قربانی طلاهایش شد
باید همان مرد معتاد باشد . او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این که چند روز بعد او شناسایی و بازداشت شد . زمانی که او برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شد اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرد و مدعی شد که دست به جنایت نزده و مرد معتاد به دروغ درباره وی حرف زده و می خواسته با این کار وی را به دردسر بیندازد. ضد و نقیض حرف زدن های این مرد ادامه داشت تا این که در بازرسی از خانه وی مقدار کمی از ...
آقای درخشان یک عذرخواهی به من بدهکار هستید/ جودو یک پدرخوانده دارد و آن هم رئیس فدراسیون است/ دوران ...
البته مدت ریاست او هم چندان دوامی نداشت و بعد از آن امینی در راس فدراسیون قرار گرفت اما او هم به دلیل خیلی از مسائل فدراسیونش دوام نداشت. اتفاقا من هم در زمان فدراسیون امینی از جودو جدا شدم و در وزارت ورزش مشغول به کار شدم. در زمان ریاست امینی من مربی بزرگسالان و سرمربی جوانان بودم( اوایل سال 90) که برای اولین بار تیم 8 نفره جوانان را به مسابقات آسیایی تایلند اعزام کردیم و در همان زمان ...
شوخی جالب رهبر انقلاب با فرزندان هاشمی
هاشمی همچنین در پاسخ به این سوال که گفته بودند نمی توانید برای برادرها و خواهرهایتان بزرگتری کنید که اگر می توانستید قطعا اجازه نمی دادید خیلی از این کارها را بکنند، گفت: بله این را گفتند. اخیرا بعد از فوت ابوی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و به ایشان گفتم برای من و خواهرها و برادرهایم پدری کنید. ما هم قول می دهیم به حرف شما گوش دهیم. رهبر انقلاب هم گفتند این ها حرف پدر خودشان را گوش نمی دهند، می خواهند حرف من را گوش بدهند. من هم گفتم قول می دهند حرف شما را گوش کنند. ...
قالیباف عمل گرا است/ این طرف هم دلواپسان کم نیستند/ از آیت الله هاشمی وصیت نامه مبسوطی نداریم
کرد که باید محافظ داشته باشید و ما را در منگنه قرار داد. خاله و شوهر خاله من فرش فروش در بلژیک هستند و قبل از انقلاب در آنجا زندگی می کردند. از زمانی که آنجا بودم ابتدا فرانسه خواندم چون زبان انگلیسی بلد بودم ولی آنجا فرانسه زبان بود و مجبور شدم چند ماهی فرانسه بخوانم. بعد وارد دانشگاه برای رشته مهندسی شدم. بعد هم کانادا برای ارشد رفتید. بله. موقعی که لیسانس را ...
کلیشه ذهنی مخاطب از عشق را شکستم/ دنیا را با داستان درک می کنم
دانشگاه رفتنش بگوییم؟ از دلتنگی اش برای پدر و مادر؟ از رابطه برقرار کردنش با یک یا چند دختر به عنوان دوست؟ آنچه نیازهای این داستان را تامین می کند، در خارج از کشور نیست، بلکه در همین جاست. خارج رفتن فقط درک امیر را از موقعیتی که در عشقش با بنفشه دارد، شش سال به تعویق می اندازد. اگر به خارج نمی رفت، خیلی زود به نتیجه می رسید که نباید به این رابطه امید ببندد. بعد از شش سال امیر نشاط در دانشگاه و در کنار ...
احسان حیدری: موج تغییرات فرهنگی به موسیقی رسید/ آموزشگاه های موسیقی ما فاسد شدند/ دید هنرمندان ما کاسب ...
برگزاری کنسرت می اندازند. مثلا ما برای یکی از کنسرت هایمان بیش از یک سال تمرین کردیم بعد عده ای ریختند داخل ارشاد و رفتند دفتر آیت اله ملک حسینی و گفتند این موسیقی ها خلاف و حرام هستند. نکته جالب ماجرا این بود که همان روز من خودم ارشاد بودم و موقعی که رفتم بین معترضین هیچ کدام نمی دانستند این شیطان پرست و مبتذلی که می گویند خطاب به من است. بعد دیدم یکی از لیدرها برادر یکی از دوستانم است و او و ...
دختر 15 ساله بودم که صیغه یک مرد شدم / وقتی باردار شدم همه چیز تغییر کرد
بیاورد به طوری که من مدت ها در خانه تنها می ماندم و از مادرم خبری نداشتم. این گونه بود که خاله ام با دیدن وضعیت اسفبار زندگی پدر و مادرم، مرا که تقریبا فراموش شده بودم نزد خودش برد تا در کنار او زندگی کنم. از آن به بعد هم دیگر اطلاعی از پدر و مادرم ندارم. روزها می گذشت و من در حالی که همه آرزوهایم را بر باد رفته می دیدم وارد سن 15 سالگی شدم. مدتی بعد خاله ام پیشنهاد کرد با پسری ازدواج کنم که هیچ ...
برای حفظ قرآن هیچ وقت دیر نیست/ پرهیز از حساسیت نابجا در مورد حافظان و قاریان
امروز علم روز ثابت کرده است و بزرگان دین نیز به آن تاکید کرده اند آن است که هر آموزشی در کودکی آثار و ماندگاری بیشتری دارد ولی به هر حال برای حفظ قرآن، هیچ وقت دیر نیست. این حافظ جوان قرآن گفت: خوشبختانه آنچه به تجربه بر من ثابت شد این است که حفظ قرآن هیچ محدودیتی ایچاد نمی کند چون تفریحات و بازی من در کودکی در سر جای خود بود و کار حفظ را هم دنبال کردم و به قول معروف هم کودکی خود را داشتم ...
شکایت بازیگر مشهور از پدرش به خاطر آدم ربایی
نزدیک 85 عدد سکه را که در جشنواره های مختلف به عنوان جایزه دریافت کرده بودم، به پدرم دادم. مدتی بعد، زمانی که ازدواج کردم، از پدرم خواستم بدهی اش را پس بدهد؛ اما او به حرف های من توجه نکرد و به خاطر اینکه آبروی من را ببرد، با دایی ام نقشه کشیدند من را به زور اسلحه به کمپ ترک اعتیاد ببرند و وانمود کنند من معتاد هستم. این بازیگر درباره روز حادثه گفت: در خانه خواب بودم، ناگهان پدر و دایی ام ...
حدود شش هزار نفر برای کنسرتم در رشت آمده بودند | انرژی زیادی از آن اجرا گرفتم
. تا روز آخر هم نمی دانستم که قرار است این کار پخش شود و من هم این کار را با ترانه علیرضا آذر ساخته بودم. در قسمت 26 که بازیگر نقش اصلی سریال فوت می کرد تمامی قطعاتی که خواننده ها خوانده بودند را روی تصویر گذاشتند و فقط قطعه من به آن صحنه نشست. وقتی برای اولین بار سریال ستایش را با آهنگ خودم دیدم گریه کردم و همه آن تیم را تحت تأثیر قرار داد و این اثر به عنوان تیتراژ انتخاب شد. احساس می ...
روایتی از زندگی پدر کامیون سازی ایران
توضیح می دهید؟ از بچگی من مشغول کار بودم. بسیار کنجکاو و البته با پشتکار کار را یاد می گرفتم و هر روز پیشرفت می کردم. اولین ماشینی که درست کردم یک جیپ بود که تعداد زیادی از قطعات آن را خودم ساختم و سوار کردم. بعد از مدتی ساختن جیپ تقریباً برای من کاری آسان شده بود و بیشتر به دنبال گسترش کار در حوزه کامیون های ماک بودم. اما اولین ماشین جیپی را که باعث شد کار ما اوج بگیرد در سال 1342 و برای ...