سایر منابع:
سایر خبرها
صبر نام دیگر این مرد است/ آرزویم زیارت رهبرم است
امیدوار باشیم. وقتی رفتید جبهه هیچوقت فکرش را می کردید که این جور جانبازی سرنوشت تان باشد؟ وقتی آدم می رود جنگ، به این فکر می کند که ممکن است جانش را از دست بدهد، من به شهادت فکر می کردم،این جانبازی که در مقابل آن، دیگر چیزی نیست، در مقابل از دست دادن جان که چیزی نیست.حالا هم افتخارم همین جانبازی است. در این 33 سال، این روزهایی که بر شما گذشته قطعا راحت نبوده ...
گفت وگوی خواندنی با همسر شهید بی سر ؛ تنها خواسته او از سردار سلیمانی چه بود؟! (+عکس)
اگر از هر شهیدی بعد از شهادت بپرسند که شما برای چه آمدی و شهید شدی و او بگوید که آمدم از حرم دفاع کنم، این قبول نیست. گفتم محسن تو را به خدا نیتت را فقط برای خدا بکن. فقط و فقط برای خدا بجنگ. بگو خدایا من آمده ام از حرمین دفاع کنم برای رضایت تو... محسن این را که شنید گفت: زهرا ، چقدر دلم را آرامتر کردی...حالا با خیال راحت اینجا هستم. از اسارت محسن چطور باخبر شدید؟ سه شنبه بود ...
سکوتِ سواد
...، تولید آهنگ و فروش آن در مقام تهیه کننده بی نام است. به این ترتیب، در دنیایی که احتمالاً همه چیز را با پول می توان خرید، هستند افرادی که خیلی راحت و با پرداخت مبالغی که چندان زیاد هم نیست، عنوان آهنگساز یا تهیه کننده را هم برای خود فراهم می کنند و اتفاقاً چون اتفاق هایی از این دست بیشتر در موسیقی پاپ جریان اصلی و موسیقی دنس-الکترونیک روی می دهد و این دو سبک کلی موسیقی معمولاً با ...
بیماری شایع فرم گرایی در نسل امروز نویسندگان
امیال یا تلاش برای درمان از طریق بیان احساسات سرکوب شده. اینها همه خصایص مدرن است. گرچه اینها بخشی از روح مدرنیته است، اما چون این بخش که تأکید بر روانکاوی در ادبیات است در اثر جدید شما به وفور یافت می شود به آن اشاره کردم. نظر خودتان چیست؟ - بله، اینها همه همان مسائل تئوریکی است که فروید مطرح کرده. البته قبل از این در ادبیات، نشانه های آن را می بینیم. بهترینش هم داستایفسکی است و می دانیم ...
امید را نقاشی می کنم
جالب توجه در رنگ بندی کارهای شما، غبار نرمی است که در پس زمینه به چشم می خورد. این اتمسفر ذهنی چگونه ساخته شده است؟ من خیلی خاطره باز و نوستالژیک هستم و اساسا نمی توانم از خاطرات خلاص شوم. شاید این رَد کهنگی در همه کارهایم، به خاطر همین تعلق خاطری است که به گذشته دارم. تم زرد و کهنه ای که در این مجموعه نقاشی ها می بینید، فقط مختص این نقاشی ها هم نیست. در غالب کارهای من پس زمینه ای زرد و ...
هر نفر سه وجب ...
حمله این تیربار عراقی متوجه شدم همه آنهایی که پشت سرم قرار داشتند به شهادت رسیدند. به پشت سرم نگاه کردم، متوجه شدم در آخر صف قرار گرفته ام. همه آنهایی که همراهمان بودند مثل برگ خزان به زمین افتادند. آنهایی که در ابتدای صف قرار داشتند با شنیدن صدای تیربار عراقی شروع به دویدن کردند. من نیز با تمام نیرویی که داشتم، دویدم تا خودم را از تیررس دشمن نجات دهم. (البته بعد از آزادی از اسارت محل ...
می خواست به سوریه برود، در تهران شهید شد
که زندگی باید همچون زندگی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) باشد، باید راه شهدا و ولایت را ادامه دهیم و پشتیبان آن ها باشیم. از حجابم تعریف کردند. پرسیدم عصبانی شوید، چه می کنید؟ لبخندی زد و گفت عصبانیت در مرام بچه های حضرت زهرا(س) نیست. خدا می داند تا روز شهادت حتی یک بار هیچ بداخلاقی و عصبانیتی از او ندیدم. اولین باری که بعد از محرمیت با هم بیرون رفتیم، به سر مزار بردار شهیدشان رفتیم و آنجا ...
ای سرت سردار همه سوزها...
به رفتن های شما قرص است؛ خواب چشمانمان از بیداری هایتان است. از رفتن های بی آمدن شماست که هنوز سرهای بی سودایمان بر تن های غفلت زده نشسته است و افکار سرشار از تعلقمان راه عاشقی را بسته است. چه می توان گفت وقتی چشمه اشک ها جوشش آغاز کرده و گستره چهر ها خیس و بارانی است. چگونه می توان بی آن که گریست از غربت باران در کویر غفلت نوشت؟ ای سرت سردار همه سوزها؛ و ای غمت بغض همه گلوها ...
پیش از شهادت درمحل دفنش عکس یادگاری انداخت
فامیل و دوستان است. فردای همان روز به شهادت رسید. از آخرین اعزامش به جبهه مقاومت چه خاطره ای دارید؟ ما هر سال جشن نیمه شعبان در خانواده برگزار می کنیم که دو روز بعد از نیمه شعبان آخرین اعزام حیدر به سوریه انجام شد. همیشه که اعزام می شد، بچه هایش را می برد خانه پدر خانمش می گذاشت. ولی در اعزام سری آخر بچه هایش را آورد خانه ما و گفت پدر اینها را به شما می سپارم. من برگشتم به او گفتم ...
مخالفت ها با انتقال آب دریای خزر سیاسی است/ سدها تا 50 سال آینده خواهند مرد
و تبخیر کم تر است. برداشت آب از خزر سطح آب را پایین نخواهد برد. زیر نامه هایی که به مقام رهبری نوشتند را امضا نکرده ام زمانی کسانی نامه ای به مقام رهبری نوشتند و نام مرا هم به عنوان مخالف انتقال آب دریای خزر در آن نامه ذکر کرده بودند. ضد این نامه را هم با ذکر نام من برای رهبری فرستادند! من گفتم که هیچ کدام از این نامه ها را من ننوشته م و تأیید نکرده ام. حرف من این است که وقتی قرار است ...
چله زیارت جمکران کلید شهادت حججی
برود و سر شما سلامت باشد. آسمان اینجا شبیه هیچ جا نیست، حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیده ام یا آسمان بیابان های سالهای خدمتم، اینجا بوی دود و خون می آید. کم کم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظه های آخر که حرامیان دوره ام کرده اند می خواهم قصه بگویم و قصه که می گویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم می شود، ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانواده اش پر می کند ...
شهیدی که خواب شهادتش را دیده بود/ تو نگهبان حرمی باید در حرم باشی!
علاقه به جهاد و شهادت از همان نوجوانی در خون او موج می زند، مادر ماه ها قبل اعزام فرزندش به جبهه خواب شهادتش را می بیند. او می گوید: یک شب امام(ره) را در خواب دیدم و ایشان به من گفتند که یک فرزند شما از اسلام است و مابقی مال خودتان. من هشت فرزند داشتم، محمد حسین در شب جمعه ای بدنیا آمد و در آن شب ستاره ای از آسمان داخل منزل ما افتاد که همه آن را دیدند. علمداری و پرچمداری هیات مصلی آنچنان ...
قانونی ذرت و گندم می کارند؛ غیرقانونی صیفی جات برداشت می کنند!
.... ولی خدا را چه دیدی، شاید همان جنسی که می خری، آب فاضلاب خورده باشد! یعنی همه جنس ها می رود میدان میوه و تره بار مرکزی، بعد تقسیم می شود. سهم دام از محصولات فاضلابی! ذرت می کاریم و گندم درو می کنیم و یونجه، چون مجوز دیگری نداریم، اینها را هم که می کاریم، خوراک دام می شود... پرویز این حرف ها را که می زند، نگاهی به علی می اندازد و می گوید: مردم ما را مقصر می دانند، ولی نمی دانند که ...
شهادت قسمت هرکسی نمی شود
ساعت حدود 4 و 30 دقیقه بعدازظهر با من تماس گرفت و باهم حرف زدیم و یک ساعت بعد شهید شد. خبر شهادت را چه زمانی به شما دادند؟ صبح بیست و یکم. درباره آن روز بیشتر حرف بزنید. آن روز تا چهار صبح نخوابیده بودم. بعضی می گویند خیالات است، اما به نظرم نبود. بعد از نماز صبح پنجره اتاق باز بود و برای یک لحظه دود سیاهی وارد خانه شد و روی شانه های من نشست. خیلی دلم گرفت ...
ادای دِینی به تاریخ هنر از دریچه شاعرانگی
خیلی خوشحالم که نسل شما، مساوات و جابر رمضانی، مجتبی کریمی و یوسف باپیری و...، همه شان سعی می کنند این احترام را به مخاطب بگذارند. باشکوه ترین قسمت کار شما این است که وقتی ما آن را می بینیم، احساس می کنیم آن موقعی که شروع کردیم، راه را اشتباه نرفتیم. چون احساس تنهایی در خلق، یکی از مرگ بارترین احساسات است. مثل یک انفرادی ای می ماند که خودت هم کلیدش را عمدا گم کرده ای که در آن بمانی و حالا تو با ...
روایت های تکان دهنده از فاجعه اقتصادی ایران
جزو نیروهای حرفه ای جامعه محسوب می شوند. از طرفی یک عده هم پولدار و ثروتمند هستند. این افراد زمانی مالک بودند یا صنعتگر هستند یا اقدام به تجارت می کنند. البته تعداد افرادی که در طبقات پایین تر جامعه قرار دارند بیشتر از تعداد افراد طبقات متوسط و بالای جامعه است. طبقه متوسط البته بیشتر رشد کرده است. من به یاد دارم زمانی تقریباً 50 سال پیش وقتی در تالش مهندس کشاورزی شدم، شاید جمعاً 10 نفر ...
زندگی اسرارآمیز کلاغ های شهری
دزدگیر یک خودرو و غیرقابل تحمل گریه بچه است. کلاغ ها همه جا هستند، از همان لحظه ای که برای خرید قهوه یا رفتن سرکار از خانه خارج می شوید. شیرجه ها، قارقار کردن و راه رفتن آنها را می بینیم. به همین خاطر فکر می کنیم که کلاغ ها را می شناسیم. اما نظرتان چیست که به شما بگوییم کلاغ هایی که هر روز در حیاط خود می بینید همیشه کلاغ های ثابتی هستند؟ این پرنده ها که معمول یک زوج نر و ماده هستند به عنوان یک ...
امام صادق: تسلیم خداوند و رسولش باشید
انجام داده بگویند: چرا برخلاف این کار را انجام نداد یا در دلشان نسبت به این مطلب کدورتی داشته باشند، به همین سبب [یا: به همین اندازه] مشرک خواهند بود؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود: به پروردگارت سوگند ایمان نمی آورند مگر اینکه تو را در آنچه موردش اختلاف نظر دارند حَکَم قرار دهند سپس در خود حَرَجی نسبت بدانچه حکم کردی نیابند و کاملا تسلیم باشند (نساء/65) سپس امام صادق ع ادامه دادند: پس بر شما باد به ...
در زمان فقدان مردان بزرگ ناگهان طلوع کردی
ناچیز است. مردن در منجلاب روزمرگی، مردن در تختخواب، مردن در ته کشیدن برای شهدا خیلی کم است. معانی متعالی هستی در وجودتان، جوهره تان و اندیشه تان بالنده می شود و انقدر بزرگ می شود که این تن و جسم طاقت تحملش را ندارد. برای شما شهادت گواراست. محسن جان! بی انصاف، تو با ماها چه کردی؟ با ما خواب آلودگان اسیر روزمرگی و حقارت چه کردی برادر؟ بچه هیاتی! راز این همه معجزه وجودی ات چیه؟ چگونه با این ...
ما هم فرزندان ایرانیم؛ ما را نَکُشید..
، به ما دروغگو هم گفتند؛ این هم بماند؛ فقط نمی خواهیم حرفهایمان سانسور شود؛ می خواهیم حقیقت رسانه ای شود.. عباسی، پسرعموی مظفر عباسی، میوه فروشی است که عصر شنبه پس از برخورد با ماموران سد معبر شهرداری قم جان خود را از دست می دهد؛ این خبرِ تکان دهنده منتشر که می شود، مردم شهر را، میوه فروشان قمی را و همسایه های مظفر عباسی را منقلب می کند؛ روز بعد، میوه فروشان قم در ورودی میدان میوه و تره ...
اشتباه لپی!
...> عموی پدرم فوت کرده بود - خدا اموات شما رو هم رحمت کنه! - یه شب آقای "فلانی" از فامیلهای مامان، اومد خونمون واسه عرض تسلیت. پدرم خونه نبود واسه همین زنگ زدم بهش که " بابا زود باش بیا آقای فلانی اومده " تو این شلوغ پلوغی گویا بابا اسم آقای فلانی رو بصورت اشتباه شنیده " بهمانی " که همکارش هست. وقتی رسید خونه و دید مهمونها رفتن گوشیش رو برداشت و به آقای بهمانی زنگ زد و حسابی تشکر کرد ...
عاشقانه هایی که بر دل ماند/ دیدار با رهبری بهترین هدیه پدر بود
کنم غذا خیلی بدمزه شده بود ولی به قدری بااشتها غذا را می خورد که من فکر کردم غذا چقدر خوشمزه شده ولی خیلی بد شد ولی بابا برای اینکه مرا تشویق کند تمام غذا را خورد . بابا همیشه همه چیز رو درست می کرد صبح توس: شهید بیشتر روی چه چیزی تأکید داشت دوست داشت شما چطوری باشید؟ زهرا سادات: من آن زمان که بابا بود تازه دوست داشتم وقتی میرم بیرون آرایش کنم بابا می گفت تو چهره ...
هفدهمین جشن حافظ در غیاب علی معلم +تصاویر
آرمانی تاسیس کرد و سالها پایمردانه انتشار آن را استمرار داد. شهرام جعفری نژاد در سخنان طولانی خود بارها احساسی شد و بغض کرد: ...علی جان سلام! خوبی؟ دیدی بالاخره به جشن امدم؟ اصلا فکر نمی کردم زمانی این جایزه را ببرم که تو نباشی. هنوز هم باورم نمی شود. کاش باز هم بیایی و از آن قهقهه های مستانه سر بدهی... ...من و علی سال ها در خانه فرهنگ کنار هم فعالیت می کردیم. آن قدر به این کار ادامه ...
حقایقی درباره علی حاتمی به بهانه سالروز تولد
... حسن دوست همچنین خاطره ای از ساخت موسیقی این سریال توسط مرتضی حنانه بیان کرد و گفت: اولین بار که موسیقی روی تیتراژ سریال نشست، همه ما گریه کردیم و آقای حاتمی خیالش راحت شد که این سریال ماندگار می شود. محمود بصیری ودر آوردن صدای شیهه اسب در هزار دستان بصیری خاطره طنز آمیزی از مجموعه هزار دستان بیان کرده گفته بود: در یکی از سکانس ها قرار بود اسبی شیهه بکشد اما اسب، این کار ...
منشور کارآمدی اورژانس اجتماعی کدر است
دست بچه اش داده غان غان کند، منتظر است این خط آزاد شود و به کارشناسان اورژانس اجتماعی بگوید جان کودکش همین لحظه در خطر است، و از کارشناسان مرکز بخواهد خود را هر چه سریع تر به محل برسانند. همه ی تشکیلات اورژانس اجتماعی کل فضایی که ما و مردم عادی، آن را اورژانس اجتماعی مشهد می نامیم، یک محوطه ی باز 250 متری برای پارک خودروهای اورژانس و یک فضای مسقف 80 متری برای پاسخگویی به تماس ...
اول مهر ، رویای تعبیر نشده کودکان افغان
... ببرش خونه های مردم رو تمیز کنه. تو نظافت بهت کمک کنه. بچه داری کنه، ظرف بشوره. درس خوندنش برای چیه دیگه. بهشون گفتم اگه دخترم درس بخونه آیند ش مثل من نمی شه. همه چیز با پول حل میشه؛ تا پول می دیم راحت ثبت نام و با بچه هامون خوب برخورد می کنن ولی وقتی پول ندیم باهامون خوب رفتار نمی کنن. پول داشته باشی همه چی داری، نداشته باشی هیچی نداری! مدیر و ناظم به خاطر پول اذیتش می کردن ...
چگونه با نوزادمان حرف بزنیم؟
زبانی غنی هستند و کلمات و شعرهای گوناگون دارند تهیه کنید و برایشان بخوانید. بعضی بچه ها یک کتاب را بارها و بارها نگاه و مرور می کنند و بارها شما را به خواندن آن وا می دارند. هیچ سن مشخصی برای آغاز خواندن برای کودکان وجود ندارد. هر زمان که او از شنیدن داستان یک کتاب لذت می برد، همان زمان، وقت خواندن کتاب است. این کار را به تناوب انجام دهید تا ببینید که کودکتان چقدر آن رادوست دارد ...
تقدیم بی آوازهای همیشه به شهید محسن حججی
لیز اداره ایم و غذای اضافه هیئت دیشب ما با شعار شهدا گوش فلک را کر کرده ایم ولی می دویم در پی دنیا تو با یاران عاشقت در آن سوی مرزهای بی ادعایی جان به دست گرفته اید چون دسته گلی و برای شرافت ما جماعت خواب به مرگ تقدیم می کنید دندان خنجری گرگ داعشی کور را روی گلویت تحمل ...
خاک ریختن لودر بعثی ها روی گروه 17 نفره هفت اشهد!
سیصد و چهارده رزمنده، فقط هفده نفر باقی ماند. دشمن مستقیم بچه ها را با گلوله کالیبر 50 هدف قرار می داد. فاش نیوز - چند ساعت در محاصره بودید؟ - حدود 27 ساعت؛ که بعد از این ساعات، هفده نفرمان که همه زخمی شده بودیم، به دست دشمن اسیر شدیم. خودم ساعت سه بامداد دچار موج انفجار شدم و تا ساعت چهار و نیم صبح بیهوش بودم. اصلاً توان حرکت نداشتم. با این حال بچه ها تا ساعت یازده ظهر با ...
بسته خبری یکشنبه 22 مرداد ماه 1396
زن و بچّه بگذریم. نامه مینویسند -واقعاً نامه گریه آلود است- که [ما] پدر و مادر را راضی کردیم، شما اجازه بدهید ما برویم بجنگیم؛ این وضع جوان امروز است. خب میخواهند ایمان این [جوان ] را از بین ببرند. این حصار فرهنگی برای حفظ این ایمان است. 1395/05/31 ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [13.08.17 08:54] [ Video ] فیلم/ جانشین فرمانده کل سپاه برخی ...