سایر منابع:
سایر خبرها
گزارشی از تعداد آزادگان،شهدای آزاده و عناوین برخی کتاب ها و فیلم ها
دست هایش بر روی زمین بود با پشتش حرکت می کرد و به سمت جلو می آمد . دِشداشه ای هم که پاره و آغشته به خون و عفونت بود بر تن پرویز کرده بودند. وقتی نزدیک به ما می شد و عراقی ها سنگ برمی داشتند و پرتاب می کردند به سمت پرویز و به او می گفتند: یالا امشی یالا امشی . از او می ترسیدند که مبادا بیماریش به آنها هم سرایت کند. این ایام را سپری کرد . بعد از یک مقطعی به عنوان مخالف اردوگاه ...
26 مرداد، روز بازگشت الماس های همیشه درخشان
65 در عملیات کربلای 4 به اسارت نیروهای دشمن درآمد ادامه داد: از روزی که به اسارت نیروی های بعثی درآمدم تا روز تبادل اسرا به صورت مفقود در آن اردوگاه حضور داشتم. وی بیان کرد: در هنگام اسارت به مدت 13 روز در بصره بودیم و سپس به بغداد منتقل شدیم و سه روز هم در سازمان امنیت و اطلاعات و پس از آن به زندان و سلول های الرشید اعزام شدیم و پس از 2 ماه به اردوگاه تکریت منتقل شدیم. دعوتی با بیان ...
روایت آزادگان میاندوآبی از روزهای سخت اسارت/ از راز وحدت اسرا تا برکات وجودی مرحوم ابوترابی
مقدس شاهد از دست دادن 221 هزار و 682 نفر از جوانان و فرماندهان خود بود و همچنین این جنگ 554 هزار و 858 رزمنده جانباز به یادگار گذاشت. در پایان این جنگ هشت ساله حدود 40 هزار رزمنده ایرانی به اسارت نیروهای عراقی درآمدند و همچنین 70 هزار اسیر عراقی نیز در اختیار ایران بود که بعد از دو سال از آتش بس، مبادله اسیران جنگی میان ایران و عراق، در تاریخ 26مرداد 1369 آغاز و کار مبادله اسرا تا ...
دیدار رهبر معظم انقلاب؛ شیرین ترین خاطره پس از بازگشت به ایران
چندان می کرد. شاید غیر قابل باور باشد که بگویم روزی که بعد از چندین روز مرا از سلول انفرادی به سلول عمومی انتقال دادند برایم لحظه بزرگی بود. وی افزود: در روزهای اسارت حمایت و پشتیبانی اسرا از یکدیگر واقعا ستودنی بود. ممکن بود به علت تنبیه یکی از اسراء دیگر اسراء نیز تنبیه شوند اما برای حفظ عزت اسلام و همیت ایرانی همه افراد به حمایت از او بر می خواستند. همه جزیئ از یک خانواده بزرگ بودیم. ...
آزاده زنجانی که عکس لحظه اسارتش را دارد/ ابوترابی به داد اسرای ایرانی رسید
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از موج رسا، امروز روز 26 مرداد،سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی است،شماره چند نفر از آزادگان زنجانی در دستم است،اسم یکی از آزادگان برایم بسیار آشناست، یادم می آید که سال گذشته کسالت داشت و نتوانست با ما به گفت و گو بنشیند، شماره را می گیریم و منتظر می مانم، پاسخ دهد، صدای خسته اما با صلابتی می گوید بله، سلام آقای رفیع زاده از ...
پسری که تشنه در اسارت به شهادت رسید+تصاویر
بهانه ای به زندان حمله ور می شوند و اسرا را به باد کتک می گیرند، اسرا این روزها تنشه اند و گرسنه اما باز لب به غذا نمی زنند، درگیری ها بالا می گیرد و بعثیان دست به تفنگ می شوند و در این میان تیری به یکی از اسرا اصابت می کند و به شهادت می رسد، او کسی نیست جزء شهید سوری از شهدای تویسرکانی که در همان ابتدای جنگ به اسارت گرفته می شود. این ها گفته معلمی است که روزگاری آموزگار شهید سوری بوده ...
بوسه سرباز عراقی بر عکس امام خمینی (ره)/آزادی از چنگال رژیم بعث شبیه یک رویا بود
المبین عازم جبهه جنوب شدم پس از بازگشت از این عملیات قصد شرکت در عملیات بیت المقدس را داشتم که سردار فتوحی از اعزام من به دلیل سن کمم ممانعت کرد و من در حال و هوای امتحانات بودم که خبر آزادی خرمشهر را شنیدم. در چه عملیاتی و چگونه به اسارت دشمن درآمدید؟ پس از پیروزی در مرحله اول عملیات رمضان، در مرحله بعد که در شب عید فطر بود به عنوان خط شکن با دو نفر دیگر به خط زدیم که مجروح ...
موسیقی ایرانی مرد زنده اش کنید!
همهمه ای به راه افتاده بود. هر کسی به دیگری می رسید یکی دودقیقه انگار پچ پچی می کردند و راهی می شدند. دوست آقاجان آمد دم حجره! آن وسط ها یک کلمه شنیدم گلپا ! آقاجان را انگار برق گرفته باشد! خوب حالت هایش یادم هست. چند سال بعد که بزرگتر شده بودم ماجرای آن روز را از آقاجان پرسیدم. می گفت: چقدر خوب یادت مانده! می گفت: آن زمان همین طور بود. وقتی گلپا در رادیو برنامه داشت، مردم دهان به دهان به هم خبر ...
سرگذشت اسارت در اردوگاه های عراقی
. اردوگاه شماره 7 در الرمادی عراق واقع شده بود و در آنجا هم وضعیت به گونه ای بود که شکنجه های جسمی و روحی ادامه داشت. وضع تغذیه خوب نبود و حق نماز جماعت نداشتیم. گفت وگوی بیش از دو نفر هم ممنوع بود. حق راه رفتن دو نفره هم نداشتیم. منبع آب را می بستند و ما از آب رها شده در محوطه اردوگاه می بایست برای خوردن استفاده می کردیم. روزگار به سختی بر اسرا می گذشت. هر چند خاطرات اسارت خاطرات تلخی ...
بیعت با امام خامنه ای در قلب اردوگاه رژیم بعث/لذت بوسه بر خاک وطن سختیهای اسارت را از تنم بیرون کرد
اردوگاه به صورت مخفیانه توزیع می شد. صادقی ادامه داد: این گونه از بیماری و رحلت امام خمینی(ره) باخبر شدیم. با رحلت امام خمینی(ره) رزمندگان به عزاداری پرداختند که با واکنش شدید نیروهای عراقی مواجه شدیم. چند روز بعد با شنیدن خبر انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری، همه رزمندگان در یک اتاق اردوگاه جمع شدند و از راه دور با رهبر خود بیعت کردند. وی با اشاره به وقایع پس از ...
سهم آزادگان از سینمای ایران و فرهنگ گفتاری اسرای ایرانی
باران ، معصوم ، یک قدم تا مرگ ، دست های خالی ، رنجر ، نفوذی ، اخراجی های 2 ، اتوبوس شب ، دوئل ، بیداری رویاها و خرس از جمله آثار سینمایی ساخته شده در رابطه با اسرا و آزادگان هستند. پرواز از اردوگاه به کارگردانی حسن کاربخش در سال 1374 از اولین فیلم های ساخته شده در این خصوص است که بیشتر داستانش در خاک دشمن و بازداشتگاه عراقی ها می گذرد. این فیلم درباره ی سرگرد خلبان عباس حلمی، با بازی ...
گزارشی از تعداد آزادگان،شهدای آزاده و عناوین برخی کتاب ها و فیلم ها
دست هایش بر روی زمین بود با پشتش حرکت می کرد و به سمت جلو می آمد . دِشداشه ای هم که پاره و آغشته به خون و عفونت بود بر تن پرویز کرده بودند. وقتی نزدیک به ما می شد و عراقی ها سنگ برمی داشتند و پرتاب می کردند به سمت پرویز و به او می گفتند: یالا امشی یالا امشی . از او می ترسیدند که مبادا بیماریش به آنها هم سرایت کند. این ایام را سپری کرد . بعد از یک مقطعی به عنوان مخالف اردوگاه ...
خاطره سوزاندن کف پای اسیر ایرانی با اتو هنوز آزارم می دهد/ مقاومت اسیر 11 ساله در مقابل شکنجه های بعثی ...
تاول زده می کردند شکنجه گران ما در اردوگاه های بعثی کسانی بودند که در نهایت بی رحمی، پس از پایان شکنجه ما را مجبور می کردند که روی پا راه برویم تا تاول زخم مان باز شود و از دیدن اذیت شدن ما لذت می بردند، اما اسرا بعد از این شکنجه ها بیشتر مراقب هم بودند. شب و روزهای طولانی اسارت برای من و پدرم بالاخره تمام شد و من به دلیل کم سن و سالی و پدرم هم به دلیل کهولت سن به همراه چند تن ...
سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن
اردوگاه 12 تکریت که زادگاه صدام شمرده می شد، به اردوگاه 18 بعقوبه تبعید شده بودیم اردوگاهی که با اردوگاه قبلی ما بسیار متفاوت بوده است (جمعی 14 نفره بودیم که دو ماه بعد نزدیک به 500 نفر دیگر از بچه های اردگاه 11، 12، 14 و 16 تکریت به جمع ما ملحق شده بودند) بگذریم. عراق در مرداد 1369 با حمله به کویت بار دیگر در شرایط جنگی قرار گرفت در خاطرم هست نگهبان های اردوگاه از این بابت بسیار ناراضی به ...
زندگی 125 اسیر در یک اتاق 5.5 متری/ ماجرای شهیدی که بوی عطرش در اردوگاه پیچید/ تحول یک مأمور عراقی و ...
...> دعوتی: حکایت اسارت ما حکایت عجیبی است و انگار تاریخ یکبار دیگر در جلوی دیدگانم ترسیم می شود بدین معنا که اسم کاروان اعزامی ما به جبهه کاروان راهیان کربلا بود عملیاتی که در آن شرکت کردیم عملیات کربلای 4 بود، منطقه ای که در آن به اسارت درآمدیم، شهید شدن بچه های غواص در مقابل دیدگان همه و همه واقعه کربلا را برای ما در ذهن ها تداعی می کرد. بعد از مدت 13 روز که اسرا را جمع آوری کردند ما ...
اذغان بعثی ها به عدم توانایی در زدودن تفکر امام از اذهان اسرای ایرانی/ همه اسرا بیش از 160 نوع شکنجه ...
بودند اسیر شدیم. از لحظه های اسارت برایمان بگوئید پس از اینکه همراه چند تن از رزمندگان در جزایر مجنون اسیر شدیم، عراقی ها همه را به شهر الاماره بردند و بعد از دو روز همگی به استخبارات عراق منتقل شدند و در این مدت شکنجه های فراوان دادند، در ادامه بمدت سه ماه اسرا را به پادگان الرشید بغداد منتقل و در آنجا نیز به مانند استخبارات به آزار و اذیت و شکنجه نیز پرداختند. بعد ...
ما آزادگان دیروز و آوارگان امروز هستیم
همین روزها رزمندگان اسلام درهای اسارت را به رویمان خواهند گشود، هرگز به دنبال بازگشت به کشور از طریق صلیب سرخ نبودیم. وی لحظات سخت رحلت امام(ره) را اینچنین روایت می کند: با یکی از بچه های ارشد در محوطه ایستاده بودیم، می دانستیم امام خمینی(ره) را بیمارستان برده اند؛ تا اینکه از رادیوی عراقی ها خبر رحلت امام پخش شد. بعثی ها از ترس به داخل ساختمان های خود خزیده بودند و جرأت هیچ واکنشی ...
اسیرشدند ولی تسلیم نه
،گرسنگی دادن و کتک زدن ، خسته می شد ولی اسیر ، سیر از امام و انقلاب نمی شد حتی امام خمینی رحمه الله علیه اجازه داد که اسرا دست کم ادای افراد سیر و گریزان از انقلاب را درآوردند تا شکنجه ها کمتر شود اما آنها حتی برای تظاهر هم ریزش نکردند . اسیر بودند ولی تسلیم نه . چراکه روح غیرت آنها نه در لب و زبان بود که با تشنگی تسلیم شود، نه در شکم که با گرسنگی و نه در پوست که با شلاق تسلیم باطل شوند ...
سربازان گمنام زندگی ما
ایران به ثبت رسیده، روز 26 مرداد 1369 است که بیشترین تعداد آزادگان ایران، پس از سال ها اسارت، در این روز پا به خاک وطن گذاشتند و این مرحله تا پایان مهر 1369 ادامه یافت. هرچند بازگشت اسرا به ایران تا نیمه های دهه 70 هم ادامه داشت چنان که خلبان حسین لشکری که به دلیل 16 سال اسارت در اردوگاه های مفقودین و دو سال اسارت در اردوگاه های شناسایی شده توسط صلیب سرخ در عراق، به سیدالاسرا ملقب شد و تنها یک ...
چند میلیون نامه اسرای ایرانی و خانواده هایشان جابجا شد؟
درآوردن فرماندهان بعثی خاطرنشان کرد: درست است که بچه های ما را عراقی ها به اسارت گرفته بودند اما افسران عراقی می گفتند ما اسیر شما هستیم، شما اسیر ما نیستید. سردار کریمیان ادامه داد: قبل از امضای قطعنامه عراقی ها بچه های ما را آزار و شکنجه می کردند اما بعد از قبول قطعنامه به نوعی می خواستند فضا را تلطیف کرده و ما را به کربلا ببرند اما بچه های ما به خاطر حفظ عظمت ایران به اتفاق گفتند که ...
آزادگان الهام گرفته از مکتب انسان ساز اسلام هستند
...، ایثار، تسلیم ناپذیری، تحمل شکنجه ها و ناملایمات، داشتن روحیه قوی و شکست ناپذیر، ازجمله ویژگی های بارز آزادگان ایرانی در دوران اسارت بوده است. در این روز خاص اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند که نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. بعد از بازگشت آزادگان زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینی و همچنین بیعت با جانشین خلف وی حضرت آیت ...
نوجوانان کم سن و سال هم اسیر ابزار رسانه ای دشمن نشدند
، بنابراین در انتها به لحظه ورودش و نتیجه اسارت اشاره کرد و گفت: همه اسرا را از اردوگاه خارج کردند و گفتند که صدام می خواهد پیام مهی را قرائت کند، 27 بلند گوی اردوگاه که پای هر کدام حداقل 50 نفر تجمع کرده بودند، صدای صدام ملعون را پخش کرد که با تبادل اسرا موافقت کرده است، اما تا لحظه ورود به مرز خسروی باورمان نمی شد و هنگامی که وارد کشور شدیم آنقدر گریه کردیم و برخاک کشورمان بوسه زدیم که صورتمان گل آلود ...
شدیدترین شکنجه ها را به امید نابودی دشمنان تحمل می کردیم
...:یک خاطره از دوران اسارت خود بگویید؟ زمانی که اسیر شدیم ما را سوار یک ماشین کرده و با عبور از شهر مردم شادمانی می کردند و خوشحال بودند از اینکه ما را به اسارت گرفته بودند و جشن گرفته و کف می زدند. همچنین هنگام خروج از آسایشگاه برای اینکه بتوانند به همه آب برسانند یک نفر از افسران عراقی می رفت بالای بام و شیلنگ آب را در دست می گرفت از بالا آب را می پاشید روی سرمان، ما هم ...
جدال بین عقل و احساس و تقابل بین ترس و عاقبت اندیشی/ وقتی زندان بانان عراقی خیالاتی می شوند
می گیرد و روزهای اسارتش را این گونه شرح می دهد در اردوگاه به بهانه های مختلف مثل نماز جماعت و عزاداری و... اسرا را کتک می زدند، یک هفته بعد از ورود ما به اردوگاه درگیری سختی بین اسرا و نیروهای بعثی اتفاق افتاد به طوری که یک هفته به ما غذا نداند و بعد از آن مدت هم اسرا خودشان شورش کردند و قفل ها را شکستند، بعثی ها هم که برای چنین موقعیتی مهیا بودند اسرا را با گرز و شلاق کتک زدند که حتی چند نفر هم به ...
عراقی ها می گفتند تو دیگر چه رزمنده ای هستی که ریش نداری / امروزه آزادگان و جانبازان به حاشیه رانده شده ...
خصوص خاطرات خود از دوران اسارت گفت: در 20 دی ماه 1359 بود که همراه با نیروهای مختلف مردمی در عملیات نصر حضور داشتیم که به دلیل خیانت عوامل نفوذی و پس مانده های دوران رژیم ستم شاهی عملیات لو رفت و متأسفانه 200 نفر به شهادت رسیدند و من که در آن زمان که 17 سال داشتم در ساعت 6 صبح همراه با 90 نفر از هم رزمانم به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمدیم. طاهری نژاد افزود: شرایط حاکم بر اردوگاه اسرا ...
خواندن نماز حاجت و سجده شکر من باعث خوشحالی فرزندم شد
آنجا بودیم همیشه پر از آب بود . اقای اکبری در موردی یکی از خاطرات مرحوم جهانبخش اکبری گفت: پسرم تعریف می کرد یک روز صدام به اردوگاه آمد و گفت هر کسی که می خواد به زیارت کربلا برود دست هایش را بالا بگیرد و همه اسرا دست هایشان را بالا گرفتن و زمانی که خواستند ما را راهی کربلا کنند گفتند باید پرچم عراق را به دست بگیرید که هیچ کدوم از اسرا حاضر به این کار نشدن که پرچم دشمن را به دست بگیرند ،و ...
حکایت اسارت در گفتگو با آزاده”قربان فرنگی” / صدای ضجه شکنجه های اسرا را از یاد نمی برم
.... قربان فرنگی نامه ها وعکسهایی را که برای همسرش فرستاده است را نشان می دهد ومیگوید:نامه نوشتن ما مراحل زیادی داشت ونامه ای که می نوشتیم از طریق صلیب سرخ به دست خانواده های ما میرسید ودر پایین نامه جواب می نوشتند وبعد ازاین که آنها نامه را کم وزیاد می کردند به دست اسرا می رساندند. این جانباز وآزاده سرافراز در بخش پایان سخنانش باب گلایه را می گشاید ومی گوید من توقعی از کسی ...
شأن آزادگان مهجور مانده است/خاطرات شنیدنی آزاده خدابنده ای+تصاویر
... آزاده قیداری ادامه داد: در ابتدا بعد از گذراندن دوره آموزشی نظامی در تهران به اهواز منتقل شدم و از آنجا بهد پادگان کرخه رفتم و پس از 10 برای انجام عملیات دار الخوئین که مقدمه ای برای آزاد سازی خرمشهر بود به جاده اهواز خرمشهرمنتقل شدم. گنج خانلو تصریح کرد: در این عملیات که در روز 12 اردیبهشت سال 61 بود در حین مبارزه با عراقی ها خمپاره ای به سنگر تانک اصابت کرد و تنها چهار نفر زنده ...
آزاده و جانباز "کاظم خانی" از دوران اسارت خود می گوید
افتاده و تا می شد آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ما 37 نفر از اسرای کربلای 8 و 40 نفر از اسرای کربلای 9 بودیم که ما را در حیاط جمع کردند و برای ما خط و نشان کشیدند که سر و صدا نکنید به حرف های نگهبانان گوش کنید. همچنین اسرایی که عرب زبان بودند و به خاطر نزدیکی که با رژیم بعثی داشتند همه اطلاعات دیگر اسرا را به سرهنگ اردوگاه گزارش می دادند که ما اسیر چنین اسرایی بودیم ...