سایر منابع:
سایر خبرها
تا آخرین لحظه اسارت معرفت معنوی خود را حفظ کردیم/ با جمله ای ناب از امام راحل(ره) امیدوار می شدیم
آشکارا نباشد. با توجه به اینکه در زمان اسارت از تحصیل محروم بودید از طرف صلیب سرخ رسیدگی خاصی به شما انجام می شد؟ – سالهای اول که خبری نبود اما بعد از گذشت چند سال که جمعیت اردوگاه نوجوانان بیشتر شد صلیب سرخ برایمان کلاس های آموزشی زبان انگلیسی و فرانسه و... را گذاشتند، روزهای اول استقبال چندانی نشد اما به مرور وضعیت یکنواخت آسایشگاه و غیر قابل تحمل بودن شرایط موجود باعث شد یکسری ...
روایت اولین اسیر فراری
شروع به حرکت کردیم و به کوه رسیدیم، هوا رو به روشنی می رفت که دوباره صدای هلیکوپتر بلند شد و ما باز لابلای صخره ها پناه گرفتیم، روز سوم اما دیگر خبری از هلیکوپتر نبود، اما اینبار دیگر رمقی برای رفتن هم نبود.حالا سه روزی می شد چیزی جز آبی که در سر راهمان در چشمه و جوی آب بود نخورده بودیم، من سینه پهلو کرده بودم و نایی برای رفتن نداشتم...سید رضا که این وضعیت را دید من را کول گرفت و از ساعت 2 ظهر تا ...
این مدافع حرم هرهفته داماد می شود
که راه می رفت من کیف می کردم. خبرشهادتش را چطور به شما دادند؟ چند نفر ازدوستان نظامی اش آمدند و بعد از یک ساعت مقدمه چینی خبر را دادند. بعد هم رفتم معراج و پیکرش را تحویل گرفتم. او را پیش از دفن دیدید؟ چطوربود؟ محسن در یک جنگ تن به تن شهید شده بود و تیرخلاصی هم خورده بود برای همین بدنش زخمی بود. با چه کسی می جنگید و کجا؟ با نیروهای جبهه النصره ...
توکل به خدا و ائمه روح و جسممان را جلا می داد
که نزدیک به 15 سال خدمت می کردند، در اوایل تیر 69 مرخص کردند. یکی از این سربازان به نام ابوجاسم به بچه ها می گفت من رفتم و هیچ کس به فکر شما نیست و احتمالاً اینجا می مانید، می میرید و پشت تپه ها خاکتان می کنند. ما هم گفتیم راضی هستیم به مشیت خدا و از خدا می خواهیم راه نجات بفرستد. هنوز مهر ترخیصشان خشک نشده بود که عراق به کویت حمله کرد. به دلیل کمبود نیرو فراخوانی جهت حضورشان داده شد و همه کسانی ...
نوجوان بودم که اسیر شدم
تمام این سدها را شکستند و اتحاد را در میان آزادگان اردوگاه به وجود آوردند. تسنیم: کسانی که در اردوگاه شهید می شدند پیکرشان چه سرنوشتی پیدا می کرد؟ سادات: در آن زمان هر کس به هر دلیلی شهید می شد، با یک همراه ایرانی آن پیکر را دفن می کردند و مشخصات آن شهید را بر روی کاغذی نوشته و در درون شیشه ای می انداختند و بالای سر شهید خاک می کردند. بعد از آزادی اسرا نیز تمام پیکرها به ایران ...
گفتگو با آزاده گلستانی که همنشین رنج و گنج بود
به گزارش گلستان ما به نقل از رادکانا ؛ زندگی اسرای عزیز ایرانی در اردوگاه های عراقی با تمام ماجراهایش شروع قصه هایی است که یکی از آموزه هایش ساخته شدن در سختی ها و استقامت ورزیدن در بحرانهای زندگی است. گفت و گو با آزاده ای که چندسال اسارت در مقابل چند دهه عمر؛ از نظر زمانی خیلی به چشم نیاید، اما عمق تاثیر گذاری این اتفاق تا همیشه با آزادگان است. تاثیری که از آنان مردانی قوی ...
ناگفته های 5 سال شکنجه در زندان های رژیم بعث از زبان آزاده بویراحمدی
...؛ 26 مرداد روز بازگشت آزادگان به ایران است. غیور مردانی که درعرصه میدان جنگ دلیرانه وشجاعانه از کیان وناموس این خاک دفاع کردند ودر هنگامه اسارت نیز صبورانه مقاومت ورزیدند وسخت ترین شکنجه ها را تحمل کردند. انچه در اردوگاه های رژیم بعثی عراق بر این اسیران سرافراز گذشت جلوه عظیمی ازدستاوردهای اسلامی درتثبیت ارزش های متعالی دینی وملی خصوصاً دربین جوانان است. همه دوران اسارت و لحظه ...
گزارشی از تعداد آزادگان ، شهدای آزاده و عناوین برخی کتاب ها و فیلم ها
از دوستان ما به نام حاج آقا فراهانی دوره امدادگری دیده بود. احمد آقا این ناخن گیر را گرفته بود و شب ها می رفت و می نشست یکی یکی ترکش و تیر در بدن بچه ها را خارج می کرد. بدون هیچ بخیه و هیچ امکانات بهداشتی. فقط همان ناخن گیر بود. در جمع اسیران علی حیرتی را داشتیم که تیر به پایش اصابت کرده بود. صبح که بلند می شد تیر نزدیک زانویش بود، ظهر که می شد می رفت نزدیک قوزک پا، ساعت دو سه بعد از ظهر ...
تابلویی که با عنوان شهید برایم در کوچه نصب شده بود با ورود خودم پایین آورده شد
از اسرا لباس مشکی پوشیده بودند آنجا متوجه شدیم که امام به ملکوت اعلا پیوسته است. در آسایشگاه ما نیروهای بسیجی و پاسدار و حزب اللهی بودند از نظر عراقی ها آسایشگاه خوبی نبود . پس از رحلت امام عزاداری ها آغاز شد و سه روز عزداری کردیم. وی بیان کرد: نیروهای عراقی خوشحالی می کردند و حتی در این اثنا رگ گردن یکی از بچه ها را می خواستند بزنند. درگیری شدیدی داشتیم و بعد از آن نیروها لباس هایمان را ...
قریبانه هایی که غریب ماند
6 مردادماه، بیست و هفتمین سالگرد بازگشت اولین گروه آزادگان به خاک وطن است. روزی که آنها برای دفاع از خاک و دین و ملت خود مقابل دشمن متجاوز به جبهه ها شتافتند گاه حتی نوجوان بودند و شانه های شان بار اسارت را بر گرده گرفت تا سرشان مقابل خصم خم نشود، نکند دیگران گمان برند ایران و ایرانی را ضعیف ساخته و اضمحلال انقلاب شکوهمندشان نزدیک است. گاه ...
پایبندی به مقدسات ما را در اسارت حفظ کرد
...> پایبندی به مقدسات ما را در اسارت حفظ کرد در اسارت گاه های دشمن همه شکنجه شدند، شلاق خوردند و در مقابل دشمن ایستادند؛ عراقی ها می خواستند که بچه ها علیه مقدسات جمهوری اسلامی، علیه رهبری و امام حرف بزنید وتلاششان بر این بود خصوصاً جوان ها در اجتماع وقتی بر می گردیم به درد نخور و بی خاصیتی باشیم و دست به هر اقامی می زند اینکه عراقی ها در صف نماز جماعت با کابل بچه ها را می زد که نماز به جماعت ...
سرنوشت مبهم 11 هزار اسیر ایرانی در عراق
27 سال از سالروز بازگشت آزادگان به کشور گذشت. به گزارش عطنا به نقل از ایسنا ، بنفشه سا م گیس در روزنامه اعتماد نوشت: پاییز 89، مهمان گردهمایی 900 آزاده دفاع مقدس بودم؛ مردانی که سال های اسارت را در اردوگاه تکریت 12 سپری کردند. تکریت 12 ، موصل 4 ، تکریت 11 ، موصل 3 ، رمادیه 10 و کمپ 7 امروز برای من و شما معنایی ندارد و حتی شاید هفته بعد، این اسامی به یادمان هم نماند و اگر هم به یاد ...
غذای پرطرفدار اسارت
ستاره به لباس نظامی او وصل بود وارد شد و همه بلافاصله سلام نظامی دادند. صدای هیچکس در نمی آمد. پس از آن بازجویی شروع شد و چند سرباز بالای سر من آمدند که با تن زخمی و مجروح و پایی که در آتل بود دراز کشیده بودم و شروع کردند به پرسیدن سؤالاتی مثل این که نیروهای تو کجا هستند؟ زمان عملیات کی است؟ محل عملیات کجاست؟ خلاصه من را سؤال پیچ کردند و من هم مدام تکرار می کردم "نمی دانم." این جانباز ...
مصاحبه با آزاده سرافراز آقای سهراب شعبانی
مشغول به خدمت شدم. 2. انگیزه شما از حضور در جبهه های جنگ چه بوده: زمان جنگ همه نسبت به آینده کشورشان، وطن و ناموسشان احساس مسئولیت می کردند و حس دفاع از تمامیت ارضی در همه وجود داشت و به گونه ای نبود که کسی حس بی تفاوتی داشته باشد. از آنجا که ملت ایران ملتی غیور و با غیرت اند و به فرمان رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) و جهت دفاع از کشور و دین و تشویق خانواده ام، خود را ملزم به ...
روایت 78 ماه اسارت رزمنده اردبیلی/ 15سالم بود که اسیر شدم+تصاویر
، اسرا را سوار خودرو ی نظامی می کنند، تا آن ها را به عقب منتقل کنند، همه سوار شده بودند و خودرو می خواست حرکت کند، با استمداد از خداوند بلند شدم و با عجله به طرف خودرو دویدم، خودرو یواش یواش حرکت می کرد، از پشت خودرو گرفتم، دو نفر از بچه ها که دستشان باز بود دستم را گرفتند و مرا بالا کشیدند، وقتی سوار خودرو شدم از حال رفتم و در کف ماشین بی هوش افتادم، زمانی به هوش آمدم که عراقی ها داشتند اسرا را از ...
وقتی پاهای اسیر ایرانی آتش زده شد
اسیران در دوران اسارت تاکید دارد، رژیم بعث عراق بدون توجه به این قوانین، با اسرای ایرانی زمان جنگ تحمیلی به بدترین و وحشیانه ترین شیوه برخورد کرد. گزارش های صلیب سرخ جهانی حکایت از این اعمال ناجوانمردانه و عمق فاجعه دارد، هر چند مرور خاطرات آزادگان سرافراز که سال های زیادی را در اردوگاه های مخوف صدام سپری کردند، نیز گواه بر این ادعاست. اسدالله گرامی آزاده سرافراز در خاطره ای ...
آزادگان پیشکسوتان جهاد و شهامت هستند
گسترده افزایش یابد و در پایان اسارت فردی بی سواد نبود. وی ادامه داد: با وجود اینکه جسم اسرا در زندان های بعثی در اسارت بود ولی هیچ وقت نتوانستند روح آنان را در قفس بیاندازند. سردار کریمیان با بیان اینکه آزادگان جامع الشرایط هستند، گفت: سخت ترین روزها را اسرای مجروح تجربه کردند و هر شهیدی که در اردوگاه های عراق به درجه شهادت نایل می شد در بدترین شرایط دفن می شد. فرمانده سپاه عاشورا، با ...
از اسیر ایرانی می ترسیدند!/ با نیروی ایمان شکنجه ها را تحمل می کردیم
... – از آغار اسارت بگویید. برخورد سربازان عراقی با شما چطور بود؟ – یاد یک خاطره افتادم که جا دارد اینجا بگویم. یک روز به گشت و شناسایی رفته بودیم؛ زمان برگشت با صحنه عجیبی مواجه شدیم. پیرمردی را سوار فرقون کرده بودند و لخت و عریان که حتی توانایی حرف زدن هم نداشت. موضوع از این قرار بود که عراقی ها به روستای آنها حمله کرده بودند، دختر پیرمرد را کشته، سینه های دختر را بریده و پیرمرد ...
از پخت کیکی در روز 22 بهمن در اسارت تا کتکی به یادماندنی
برود و یا بیشتر از دو نفر باهم صحبت کنند. وی با بیان اینکه در عراق هر کمپ اسراء سه تا اردوگاه بود که هر کدام از اردوگاه ها 8 آسایشگاه داشت و هر آسایشگاهی هم 50 نفر اسیر زندگی می کرد، گفت: در هر آسایشگاه هر اسیر 20 تا 25 سانت جا داشت که بنده در کمپ 9 بودم. این آزاده زجرکشیده دوران دفاع مقدس به خاطراتی از دوران اسارت اشاره کرد و گفت: در آن دوران وعده غذایی خوب نبود و اگر هم بود ...
دردهای ناگفته آزادگان لنده ای از دوران اسارتشان/از تلخی ها تا شیرینی های اسارت را در زیر بخوانید+تصاویر
زخمی است یا سالم. همتی تاکیدکرد: گاهی برای ما تونل می زدند و ما را از میانه تونل چماق و کابل به دست رد می کردند و به سروصورت و بدن ما آن ها را فرود می آوردند که عده ای از بچه ها سر و صورت و گاهاً هم با چشمانی خونی از این تونل ها عبور می کردند. این آزاده لنده ای به سه ماه حمام نکردن اسرا اشاره کردو گفت: بعد از سه ماه از اسارت بیش از دو هزارنفر را به دورن محوطه اردوگاه آوردند ...
شهید حججی ایستادگی و غیرت اسرا را تداعی کرد/نگذارید ابوترابی به فراموشی سپرده شود
اسرای ایرانی در زمان جنگ با صدام هم بود. اسرای زمان جنگ نیز همین گونه بودند و عموماً پای ارزش ها آن هم در دل اسارت و اردوگاه های مخوف عراق ایستادگی و پایداری داشتند. دشمن هم خیلی تلاش کرد با برنامه های مختلف این مقاومت را بشکند و دین بچه ها را متزلزل کند، ولی نوجوانان 13 تا 20 ساله و سایر اسرا در مقابل انواع برنامه ها از شکنجه و اذیت و آزار گرفته تا به قول خودشان کارهای فرهنگی محکم ...
سرگذشت اسارت در اردوگاه های عراقی
اند که شما قصد عملیات دارید به همین دلیل سپاه دوم عراق در منطقه مستقر شده است. آن زمان با اینکه بر منطقه مسلط بودیم و خط دست ما بود، به محاصره هوایی و زمینی سپاه دوم عراق در آمدیم. در آن عملیات من بیسیم چی بودم و اعلام کردم؛ پشتیبانی می خواهیم اما نیروهای پشتیبانی دیر رسیدند و ما اسیر شدیم. رفتار عراقی ها بعد از اسارت چگونه بود؟ اکثر رزمندگانی که به اسارت نیروهای عراقی درآمدند ...
از اسیر ایرانی می ترسیدند!/ با نیروی ایمان شکنجه ها را تحمل می کردیم
اسارت بگویید. برخورد سربازان عراقی با شما چطور بود؟ – یاد یک خاطره افتادم که جا دارد اینجا بگویم. یک روز به گشت و شناسایی رفته بودیم؛ زمان برگشت با صحنه عجیبی مواجه شدیم. پیرمردی را سوار فرقون کرده بودند و لخت و عریان که حتی توانایی حرف زدن هم نداشت. موضوع از این قرار بود که عراقی ها به روستای آنها حمله کرده بودند، دختر پیرمرد را کشته، سینه های دختر را بریده و پیرمرد بیچاره را هم به آن ...
گپ و گفتی دوستانه با آزاده کرجی/ اسارت، سند افتخار و پایان نامه دانشجو آزاده ایرانی در آلمان شد
بزرگی برای من شده بود. هیچ غم و اندوهی دردناک تر از کتک زدن سایر اسرا مقابل چشمان ما نبود و هر زمان که یادآوری می شود ناراحت خواهم شد. چند سال اسیر بودید و چه زمانی بازگشتید؟ اواخر سال 66 در عملیات والفجر 10 اسیر شدم و سال 69 آزاد شدم، البته 26 مرداد اولین گروه اسرا آزاد شدند چرا که 20 اردوگاه در عراق بود و سپس نوبت ما رسید و سال 69 همزمان با 26 مرداد (24 شهریور) آخرین ...
آزادگان در اردوگاه دست دشمن را رو کردند
را به رگبار بسته و به شهادت رساندند. حقه های تبلیغاتی دشمن طحانیان ادامه می دهد: بعد از اسارت مرا همراه سایر اسرا به بصره انتقال دادند. همدیگر را خبر می کردند تا بیایند و این رزمنده نوجوان اسیر را ببیند. فردای آن روز برنامه هایی برای تحقیر اسرا تدارک دیده بودند که همه آن ها با قوت ایمان و اراده راسخ اسرا نقش بر آب شد. هنگامی که حقه های تبلیغاتی آن ها اثر نکرد، با تهدید و ...
بسته خبری چهارشنبه 25 مردادماه 1396
شهید محسن حججی را که داعش چند روز پیش او را در سوریه به شهادت رساند، آغاز کردند. ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [16.08.17 10:51] سیدکمال الدین شهریاری دشتی و تنگستان مجلس موافق با وزیر پیشنهادی اقتصاد دولت دوازدهم yon.ir/dDj6h کرباسیان در همه دولتها از چپ و راست فعالیت داشته است. کرباسیان بدون گرایشی به خط سیاسی فقط خدمت کرده و ادعا و حاشیه ای ...
5 سال اسارت در سختی و شکنجه گذشت/انگشت پایی که آب نبات شد
...، ابتدا باورمان نمی شد ولی وقتی متوجه شدیم که حقیقت دارد هر کدام از بچه در گوشه ای کز کرده بود و با صدای بلند گریه می کرد بعضی بر سر و صورت خود می زدند و این تلخ ترین خاطره ای بود که در اسارت به یاد دارم. نحوه عزاداری در اسارت نزدیک تاسوعا و عاشورا بود که تعدادی از بعثی ها به اردوگاه آمدند و از همه بچه ها خواستند تا در محوطه جمع شوند و به ما گفتند که برایتان آمپول کزاز ...
پایی که جا ماند
پایگاه خبری آوای رودکوف، مع رفی می کند: سید ناصر حسینی پور نویسنده ی کتاب پایی که جا ماند از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که در 16 سالگی به جبهه می رود و با از دست دادن یک پایش پس از سالها اسارت به کشورمان بازمی گردد، وی می گوید: من در جزیره مجنون دیده بان بودم. کار دیده بان مشخص است و تفاوتش با رزمنده عادی در این است که عمل او باید حساب شده و دقیق باشد و به روز گزارش بدهد. ...
از جهاد یادگیری تا تشکیل ایران کوچک در اردوگاه های بعثی
داشت و در هر رفت و برگشت مورد آزار و اذیت قرار می گرفتیم . احمدی افزود: برای بیشتر شدن حملات، عراقی ها در مقابل در اردوگاه می ایستادند و زمین خیس آب بود تا با خوردن باطوم به زمین بیافتیم و کتک ها افزایش یابد. وی گفت: برای مقابله با این شکنجه ها تصمیم بر این شد افرادی که بلند قامت تر و قوی هیکل تر هستند به عنوان ضربه گیر برای اسرایی که ضعیف تر هستند در مقابل سربازان عراقی که در خروجی در ...
اسارت، دورانی که یکرنگی و یکدلی در میان رزمندگان موج می زد
فرا رسید و نخستین گروه از آزادگان صبح 26 مرداد ماه 1369 آزاد شدند این در حالی بود در این روز تسویه حساب سنگینی در قسمت ما با چند تن از جاسوسان خود فروخته وطنی آن هم به واسطه خیانت و اذیت و آزاری که در طول اسارت به دیگر عزیزان آزاده تحمیل کردند، انجام شد از این رو هم زمان با آزادی اسرای ایران و عراق آن روز با دادن یک شهید (حسین پیراینده از تهران) به مدت 3 روز همه ما را در آسایشگاه ها بدون آب و غذا ...