سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ خانم دکتری که روی خاله اش اسید پاشید
ام نیز در طبقه دوم همان ساختمان سکونت داشت، دندانپزشک و متأهل هستم و قصد داشتم از همسرم طلاق بگیرم. وی ادامه داد: حوالی ساعت 14 روز حادثه زنگ زنگ خانه خاله ام را زدم که وی به جلوی در آمد و من اسید را به روی بدنش پاشیدم، بعد از اسیدپاشی نیز به منزل خودمان رفتم و قصد داشتم با بلیطی که از قبل برای کانادا خریده بودم به آنجا فرار کنم که جلوی در ساختمان توسط مأموران دستگیر شدم همچنین اسید را ...
مادر حمید صفت از مرگ مرموز همسرش در بیمارستان گفت!
زدم و در ادامه همسایه ها وارد خانه شدند و ما را از هم جدا کردند و من نیز همراه مادرم از خانه خارج شدیم. بازپرس منافی آذر در این هنگام به متهم گفت: در گزارش پرونده، علت مرگ هوشنگ برخورد ضربه شدید به گیج گاه سمت راستش اعلام شده است، حرفی در این مورد داری؟ حمیدرضا در ادامه بیان داشت: شاید هنگام درگیری سرش به کمد یا دیوار برخورد کرده باشد، اما من فقط قصد داشتم کمی او را بترسانم و ...
ناگفته های عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی
.... الان از کجا درآمد دارید؟ 18 میلیون خودم و 30 میلیون هم همسرم داشتیم که گذاشته بودیم بانک و سود آن را می گرفتیم، خانه ای هم که مال مادرم بود به من رسیده بود. کی ازدواج کردید؟ من دهم اردیبهشت سال 40 با خانمم آشنا شدم و اول اسفند 45 ازدواج کردم. الان 56 سال است. از شهرام بگویید. چه شد که او را به فرزندی قبول کردید؟ شهرام اصلا پدرش ...
اسیدپاشی مستأجر برروی زن صاحبخانه
...> با صدای فریاد های سوختم، سوختم فرنگیس، اهالی محل به کمکش شتافته و همزمان با ریختن آب به سروصورت زن نگونبخت، با اورژانس تماس گرفتند.دقایقی بعد هم زن 73 ساله به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. به دنبال این واقعه هولناک، دختر و پسر این زن به دادسرای جنایی تهران رفته و همزمان با تسلیم شکایتی خواهان دستگیری عاملان اسیدپاشی شدند. پسر فرنگیس در تحقیقات به بازپرس محسن مدیر روستا گفت ...
آیا مصرف شیشه در میان معتادان کم شده است؟
جایی بین میدان آزادی و صادقیه، جایی که بالای سرت تا چشم کار می کند پل است و پل؛ انگار ماشین ها از بالای سرت پرواز می کنند. روی چمن های نمناکی که بتازگی کوتاه شده اند آدم هایی را می بینی که بی خیال از گذر دنیا ساعت هاست در چرتند و آنقدر خمارند که متوجه حضور هیچ کس نمی شوند. همراه با گروه 3 نفره ای از جمعیت خیریه تولد دوباره (که کارشان این است هر روز از صبح تا غروب به پاتوق های مختلف سر بزنند و برای معتادان غذا و وسایل بهداشتی ببرند) به جایی می رویم که چندتایی از معتادان با سر و صدای ما سر از زمین برمی دارند. اول می ترسن ...
از پاسخ به شبهات امامت حضرت جواد(ع) تا ماجرای ازدواج امام با یک آقازاده+صوت
امیة بن علی آمده است که گفته : در آن سالی که امام رضا (علیه السلام) قصد سفر به خراسان داشتند و حج وداع به جای آوردند بنده در خدمتشان بودم ، فرزند ایشان ابو جعفر الجواد (علیه السلام) نیز همراهشان بودند، حضرت وداع از خانه خدا را به جای آوردند و در آنجا نماز گزاردند. امام جواد (علیه السلام) به گردن یکی از غلامان آن حضرت آویخته بودند و غلام ایشان را می گرداند، در این هنگام امام جواد (علیه ...
همه چیز باید در خدمت نمایش باشد
نمی کند و این رفتار درست نیست. مائده طهماسبی: وقتی قرار شد خاطره حاتمی در نمایش حضور داشته باشد، بسیار خوشحال شدم چون شنیده بودم خاطره حاتمی بازیگر بسیار خوبی است و من با او تمرین ها را آغاز کردم. وقتی در تئاتری حضور دارید و ناگهان چنین اتفاقی در آن می افتد، نوعی شوک به اعضای گروه دست می دهد. با یک فرد مدت طولانی کارکرده اید و سعی کرده اید خودتان و او را در پروسه تمرین و مسیری که می پیمایید ...
این مرد گوش زنی را برید و به همسرش هدیه داد! +عکس
فکر کنند او قربانی سرقت اموالش شده است. وی درباره قتل زن جوان نیز گفت: می خواستم ماشینم را بفروشم. به همین خاطر شماره تلفنم را پشت شیشه ماشین چسبانده بودم. تا اینکه زن جوان به نام نازنین با من تماس گرفت. چند ماه از آشنایی ما با هم گذشته بود که همسرم متوجه این ماجرا شد. همسرم باردار بود که قهر کرد و به خانه پدرش رفت. من هم که عصبانی شده بودم به دیدن نازنین رفتم و از او خواستم تا ارتباطش ...
صدای بابا گفتن فرزندش را هیچ وقت نشنید
مراسم تشییع جنازه، یکی از همرزمانش گفت هر مکانی را که در سوریه فتح می کردیم، احمد با جبروت خاصی اذان می گفت و همه اذان های هنگام نماز را نیز احمد می خوانده. من ناخودآگاه به یاد همین خواب افتادم. ناموسم، فدای ناموس حسین آخرین تماس را به خاطر دارید؟ آخرین مرتبه ای که برادرم تماس گرفت، به او گفتم خواهش می کنم یک مرتبه برگرد و دوباره برو که گفت الان نمی توانم برگردم. گفتم ...
فروش قاچاقی کتاب غرب زدگی کار دستم داد
هرچه منکر شدم اصلا فایده نداشت. آن انتشارت مزدک در آلمان بود و متعلق به خسرو شاکری بود. بنابراین بارها به دلایل مختلف به کمیته مشترک رفتم و در انفرادی به سر بردم. خاطره هایی از کتاب کوچه و احمد شاملو این ناشر پیشکسوت ادامه داد: تصور می کنم سال 1356 ع. پاشایی به نمایندگی از احمد شاملو سراغم آمد تا قرارداد چاپ کتاب کوچه را نهایی کنیم. قبل از این من ترجمه های ع. پاشایی از کتاب ...
ماجرای آمدن اولین اتومبیل تا گرفتن تصدیق رانندگی +عکس
را به خود معطوف کرد، آن بود که محمدعلی شاه روز حادثه، سوار بر اتومبیل نبود بلکه در کالسکه پشت سر آن حرکت می کرد. روایت های مختلفی دراین باره ذکر می شود ازجمله آنکه، پلیس مخفی روسیه تزاری، پرتاب بمب را به شاه گزارش داده بود. عده ای نیز می گویند شاه، شب قبل از حادثه خواب بدی دیده یا اینکه هنگام سوارشدن اتومبیل عطسه کرده بود. روزنامه صوراسرافیل مورخ 26 محرم 1326 می نویسد: بمب عقب اتومبیل را ...
آنهایی که می گویند نویسنده ایرانی مخاطب ندارد، بی سوادند
...، فردا صبح هم رفتم. یک ورقه آوردند، گفتند پر کن. کارمندان کانون همه لیسانسه و دانشگاه تهران درس خوانده بودند. کارگزینی گفت شما مدرکتان را فراموش کردید. گفتند لیسانستان را بیاورید، گفتم ندارم، گفتند دیپلم، گفتم ندارم، گفتند سیکل، گفتم ندارم. (با خنده) گفتم مدرک من را می خواهید، این دو کتابی است که از من درآمده. پیش خودشان گفتند مگر می شود آدم با کلاس شش ابتدایی دو کتاب بنویسد. شب ها البته ریخته ...
سوء استفاده از اعتماد پیرمرد توسط زن و شوهر جوان
خواستم هرچه زودتر تکلیف این ماجرا روشن شود، و بدون هیچ شناختی استخدامشان کردم. آن ها دربرابر پیشنهاد حقوق پایینی که داده بودم چیزی نگفتند و شرایط را قبول کردند. یکی دو هفته گذشت. پدرم به این زن و شوهر جوان خیلی کمک می کرد و حتی کلید خانه را در اختیارشان گذاشته بود اما یک شب که به میهمانی رفته بودیم به خانۀ پدرم دستبرد زد. مأموران زن و شوهر جوان را به عنوان متهم به دستگیر کردند. تازه فهمیدیم شوهر ...
آنگاه که نه فلج اطفال که روح مقاوم، هویت مرزنشین ایلامی را تعریف کرد
روستا برگشتیم. شب شده بود و من کلافه وار از مشکلی که برای پایم پیش آمده بود گوشه ای از خانه قدیمی مان نشسته بودم، پدر همچنان ناراحت بود و بیشتر از گذشته به من توجه می کرد که این مساله مرا بیشتر نگران می کرد، با اینکه مادرم پاهایم را در آب گذاشته بود و بحالت راز کش روی رختخواب مدام دستمال خیس روی سرم را عوض می کرد ولی تب لحظه ای از من جدا نمی شد. صبح روز بعد که از خواب بیدار شدم دیگر ...
زمانی عکاسی حریم و حرمت داشت/ 12 بهمن 57 و عکاسی از امام راحل(ره) در بهشت زهرا
برایم شیرین و خاطره انگیز شد. یک عکس از بالای کوه گرفتم. اما خاطره تلخ برمی گردد به سال 76٫ آقای دکتر ولایتی برای بازدید می آمد کاشان. با من تماس گرفتند که برای عکاسی بیایم. داشتم در مسیر به طرف آستان می رفتم که یک موتورسوار به من زد و با سر به زمین خوردم. فقط یادم هست که در همان لحظه تصادف، صدای آقا علی بن محمد باقر(ع) زدم و کمک خواستم. دیگر نفهمیدم. مسئول بهداری مشهد اردهال ...
چه کسانی نگذاشتند شبکه بانکی در خدمت مردم باشد؟/پشت پرده رانت ثبت سفارش
وظایفی که بر اساس ماده یک مصوبه دی ماه سال 1373 شورای عالی اداری در محدوده این فرودگاه قرار دارد نیز به شرکت شهر فرودگاهی امام (ره) منتقل خواهد شد. ایران روایت خرازی از واکنش روحانی به بازداشت فریدون صادق خرازی دبیر کل حزب ندای ایرانیان در بخشی از گفت وگوی خود با ایسنا رفتار رئیس جمهوری درباره بازداشت حسین فریدون برادرش را روایت کرد. وی گفت: مردم هوشمند هستند، زندگی ها و ...
قرارهایم بی قرار شدند!
دفاع از مادر. او کاری را کرد که نمی توان توجیهی برای آن یافت. خواننده خوش آتیه موسیقی رپ حالا به دنیای تاریکی ها قدم گذاشته است. می گوید قصد کشتن نداشته است. گفت و گوی ما با او را در حین بازپرسی دیروز بخوانید. 24 مردادماه ماموران کلانتری145 ونک در جریان یک فقره درگیری خانوادگی در خیابان شیخ بهایی قرار گرفتند. آن ها با حضور در محل مضروب 66 ساله با هویت هوشنگ را به بیمارستان فیروزگر منتقل ...
راز عروسک های قصه گوی خدیجه
خانه مادر و پدرش و خودش می رفت پیش زن اولش و در هفته یک یا دو بار به دیدنم می آمد. خانه شوهر با خانه پدر و مادرم فرق زیادی نداشت. آنجا هم مدام مشغول کار بودم و روی هم رفته زندگی ام سخت بود. به اینجای داستان که رسید لحن حرف هایش عوض شد، بغض گلویش را فشرد و به سختی از تولد نخستین فرزندش گفت که دختر بود و تنها 5 ماه او را در آغوش گرفت: یک روز بی هوا سر و کله شوهرم پیدا شد و بچه را از بغلم ...
جزئیات اتهام یک قتل به روایت حمید صفت
عصرخبر - پدر و مادرم زمانیکه کودک بودم از هم جدا شدند و مادرم حدود 12 سال قبل با هوشنگ ازدواج کرد. هوشنگ فرد تُندخویی بود و مدام مادرم را کتک می زد حتی یک بار به روی مادرم چاقو کشیده بود. در تاریخ 24 مرداد ماه جاری برادرم که ساکن امریکا است با من تماس گرفت و گفت هوشنگ مادرم را مورد ضرب و شتم قرار داده است؛ به خانه رفتم زمانیکه هوشنگ به سمت من هجوم آورد مادرم مابین من و او قرار گرفت، در ...
نماینده تهران در مجلس: پسرم را گول زدند
مشغله افراد مسئول و مدیر، گاهی مافیایی شکل بگیرد. اینها چندان وارد آن شبکه نشدند و به محض اینکه متوجه این مسیر خطا شدم، آنها را دعوا کردم و اینها تنبیه شدند. سخنتان با مردم چیست؟ خب شما می توانید در خانه آنها را تنبیه کنید، اما مسئله دیگر خانوادگی نیست. چه اتفاقی افتاده؟ اصل موضوع و صورت مسئله را برای شما گفتم. یک نفر کارمند شده و حجم اتفاق این است. کسی مدیرعامل ایران خودرو و ...
متهم سرهای بریده خیابان شیخ بهایی: 75 سال دارم و چیزی ندارم که مخفی کنم / کار خوبی کردم! | ساواکی بودم و ...
؟ بله، بارها اما نتیجه نداشت، حتی آخرین بار سه شب قبل از قتل بود که کارمان به کلانتری کشید و آنجا او فحاشی می کرد. مأموران به صورتش اسپری فلفل زدند و من از آنها خواهش کردم این کار را نکنند؛ جگرگوشه ام است. اگر شما برای قتل تصمیم قبلی نداشتید، چرا همسرتان را به خانه خواهرش فرستادید؟ من همسرم را دوست دارم، این کار را کردم که کمتر اذیت شود. صورتش به خاطر کتک های شهرام ...
توانایی ها و قدرت هایی حامد بهداد آن چنان که باید کشف و استفاده نشده است/ 80درصد کارگردانان ما در سینما ...
یاد بگیرند. باورتان نمی شود چنان این کلاس مورد استقبال قرار گرفت که من بعد رفتم خانه فرهنگ نصر، رفتم سمت ابن سینا و همین طوری رفتم جاهای مختلف و بعد یک مدرسه راهنمایی که یکی از هنرجویان این کلاس معلم مقطع راهنمایی دخترانه بود از من دعوت کردند هفته ای یک جلسه در این مدرسه تدریس کنم. تمام معلمان جمع می شوند تا به آنها آموزش بدهم تا بتوانند با بچه ها ارتباط برقرار کنند و صحبت کنند. شرح درس های من هم ...
اشک های خواننده رپ در دادسرای جنایی
...، او هم سعی داشت به من حمله کند. میز جلوی کاناپه را هم برعکس کردم، شیشه های آن هم شکست. در همین هنگام همسایه ها از صدای داد و فریاد ما پشت درِ خانه آمدند. مادرم که دید نمی تواند جلوی درگیری را بگیرد، در را باز کرد تا شاید همسایه ها این دعوا را خاتمه دهند. در همین لحظه هوشنگ به آشپزخانه رفت تا چاقو بردارد، اما من جلوی او را گرفتم. باز با هم درگیر شدیم. او لیوانی برداشت تا با آن به من ضربه بزند ...
اسیدپاشی مرموز به صورت زن سالخورده
اینکه خانه مادرم را تخلیه کرد، مأموران د رمغازه من مقداری مواد مخدر کشف کردند که احتمال می دهم مستأجر مادرم این مواد را در مغازه ام جاسازی کرده تا برای من پاپوش درست کند. من بعد از آزادی از زندان زندگی ام را به خانه مادرم منتقل کردم که در این مدت یک بار هم وسایل خانه ام سرقت شد. وی ادامه داد: مدتی قبل همراه فرزندم در حال رفتن به خانه مان بودیم که دو مرد موتور سوار به من حمله کردند و قصد ...
سرنوشت متفاوت متهمان 4 پرونده جنایی
اولیای دم، گفت: مدت ها قبل از حادثه متوجه ارتباط پیامکی همسرم با یکی از بستگان مقتول شدم اما نتوانستم او را پیدا کنم. روز حادثه، 20 آبان 92، پسرم کامران را از آموزشگاه زبان سوار خودرو کردم و به سمت خانه راه افتادم. وقتی به دسته عزاداری مقتول و دوستانش در پاکدشت رسیدم، قصد عبور از میان آنها را داشتم که برادر مقتول جلوی ما را گرفت. تعدادشان زیاد بود و درگیر شدیم. یک قمه داخل خودرو داشتم. آن را برای تسویه ...
وقتی هرکول جای رستم را در ذهن نوجوان ها ایرانی می گیرد
به دنبال یافتن آن برود و آن وقت همیشه آن موزه او را یاد کتاب من می اندازد. مثل میدان تجریش که من را یاد هوشنگ گلشیری و کتاب آینه های دردار می اندازد. چون توصیف درخشان یاز برگریزان پاییز چنارهای این میدان و خیابان دربند به مخاطب می دهد، آن هم از زبان زنی عاشق، کنجکاو و مشتاق دیدن این مکان شدم. بنابراین برای اولین بار که تنهایی به تهران رفتم و اتفاقا سن و سال زیادی هم نداشتم به شکلی شیفته وار دنبال ...
عادت های عجیب و غریب روسای جمهور آمریکا (2)
گفته های کتاب کاخ سفید: محرمانه (White House: Confidential)، سی امین رییس جمهور ایالات متحده از مالیدن وازلین به سرش لذت می برد. وی این کار را هر روز صبح و در هنگام صبحانه خوردن در رختخواب انجام می داد. کولیج بر این باور بود که مالیدن وازلین به سر در هنگام صبحانه برای سلامتی او مفید خواهد بود. بر اساس گزارش های مختلف زمانی که کالوین کولیج سمت معاونت رییس جمهور را بر عهده داشت به او لقب ...
نگاهی به زندگی - مصدق - ، رهبر ملی صنعت نفت ایران
مخفی انجمن آزادی خواه انسانیت که عمدتا متشکل از افراد خانواده آشتیانی بود، در 25سالگی در اولین انتخابات مجلس در دوره مشروطیت به وکالت اعیان اصفهان انتخاب شد ولی اعتبارنامه او به دلیل سنش که به 30 سال تمام نرسیده بود، رد شد. اعتبارنامه او مورد اعتراض قرار می گیرد: میرزا داودخان مؤتمن الممالک، نماینده کرمان و عضو شعبه که تاریخ وفات مرحوم مرتضی قلی خان وکیل الممالک والی کرمان و شوهر اول مادرم را می ...
حکم متهمان 4 پرونده قتل در دادگاه کیفری استان تهران صادر شد
مأموران از زن و مرد جوانی به نام عباس و فاطمه که مهرناز را به بیمارستان منتقل کرده بودند، تحقیق کردند. آنها که ابتدا منکر قتل این زن جوان شدند، با ارائه مستندات از سوی پلیس راز این قتل را فاش کردند. آنها به مأموران گفتند با مهرناز درگیر شدند اما قصد کشتن او را نداشتند. پس از اعتراف این دو متهم کیفرخواست علیه آنها صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. ...
حسرت آن روزها
...، آگهی تدریس ریاضی زدم. چند شاگرد گرفتم و بدون این که او متوجه شود، ساعتی از روز را تدریس می کردم. مقداری جمع شد، اما باز کفاف نداد، کم داشتم. دو سه بار تصمیم گرفتم غرورم را زیر پا بگذارم و از برادر بزرگترم پول قرض کنم. بعد فکر کردم دهانش قرص نیست و با بابا صمیمی است، اگر بگذارد کف دستش، دوتایی حسابی به ریشم می خندند که دیدی هنوز به سال نکشیده دور از جان شما، مثل الاغ توی گِل مانده، چیزی نگفتم که ...