سایر منابع:
سایر خبرها
قتل زن جوان،پس از درخواست پول از مردغریبه
معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری مردی که پس از دعوت زن جوان به خانه اش او را به طرز فجیعی به قتل رسانده بود، خبر داد. به گزارش ایسنا، در تاریخ 28 مرداد ماه امسال خانم جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد که خواهر 35 ساله اش روز گذشته از خانه خارج شده و دیگر مراجعتی به خانه نداشته و پاسخگوی تماس های تلفنی آنها نیز نیست. با تشکیل پرونده ...
سیداحمد خود را با شهادت محک زد/قصه احمد به سر رسید
از هدف خود جا مانده ام نمی توانم زندگی کنم زیرا از فرصتی که خدا در اختیارم گذاشت استفاده نکردم در آن دنیا نیز سرافکنده هستم زیرا اهل بیت(ع) را تنها گذاشتم باید جواب سرافکندگی من را تو بدهی ولی من هیچ جوابی نداشتم. بالاخره بهمن 92 عزمش به عمل تبدیل شد شب اعزام سیداحمد قرآن کوچک زیپ دار، دفترچه خاطرات، حوله سوغات سوریه، مهر و جانماز کوچک و عطرش را در کیفش گذاشتم تا دیروقت خوابم نبرد تا ...
توضیحات پلیس درباره قتل فجیع یک زن در تهران
خبرگزاری ایسنا: معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری مردی که پس از دعوت زن جوان به خانه اش او را به طرز فجیعی به قتل رسانده بود، خبر داد. در تاریخ 28 مرداد ماه امسال خانم جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد که خواهر 35 ساله اش روز گذشته از خانه خارج شده و دیگر مراجعتی به خانه نداشته و پاسخگوی تماس های تلفنی آنها نیز نیست. با تشکیل پرونده ...
دستگیری قاتلی که جسد تکه تکه شده دختر جوان را آتش زد
. خواهر فقدانی با حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: خواهرم حدود ساعت 11 روز قبل با خودرو شخصی پرایدش از منزل خارج شد. قرار بود عصر به خانه برگردد اما تاکنون مراجعتی به خانه نداشته و پاسخگوی تماس های تلفنی نیست. با ثبت دستور توقیف خودرو فقدانی در سیستم جامع پلیس، واحد گشت انتظامی روز 31 مرداد و در محدوده شهر جدید پردیس موفق به شناسایی خودرو پراید فقدانی ...
فاطمه مقیمی: راه را برای زنان باز کردم
... اولین بودن در هر حوزه کاری، با سختی همراه است و این موضوع، فعالیت و کار من را در حوزه حمل و نقل متاثر ساخت. در شرایطی آغاز به کار کردم که انقلاب بخ داده و جنگ پیش آمده بود و من وارد حوزه ای شدم که عقبه خانوادگی در آن نداشتم. پدرم در این حوزه فعال نبود تا من نسل دوم یا سوم خانواده و میراث دار فعالیت تجاری اش باشم. پدر و مادر من کارمند دولت بودند و در حوزه فعالیتم نمی توانستند میراثی از تجربه ...
14 اعتراف شوکه کننده درباره زندگی آنجلینا جولی
گفته بود:" مادرم از آن دسته زن هایی بود که هفته ها برای برگزار کردن درست یک مراسم جشن تولد برنامه ریزی می کرد و چهار پیش نویس نیز برای کارت جشن تولد می نوشت که در ان ها احساسات خود را بیان کند و این بدان معنا بود که او برای مادر بودن به دنیا آمده بود. او بسیار مهربان بود و با مرگش نیز به من درس داد، درس قوی بودن. این بزرگ ترین درس بود". 3- او رابطه خوبی با پدرش نداشت اگر چه جولی ...
شب عروسی زنم لباس نامناسب پوشید و ... / فیلم گفتگو با اسماعیل که صبح عروسی غوغا به پا کرد + عکس
خانه پدرزنم و پسرم را به خانه خودمان بردم، از خانه یک چاقو برداشتم و به قصد درگیری به خانه پدرزنم رفت، هنگامی که داخل خانه شدم پدرزنم می خواست سرکار برود که از او خواستم چند لحظه صبر کند تا با هم صحبت کنیم. به همسرم گفتم من از این وضع خسته شدم که او گفت ایرادی ندارد از هم جدا می شویم حتی پدرزن و مادرزنم از تصمیم همسرم حمایت کردند، دیگر نفهمیدم چه شد با پا یک ضربه به پدرزنم زدم که روی زمین افتاد و یک ...
پدر آتنا: فقط با اعدام قاتل آرام می شوم/ اجرای سریع حکم قصاص خواسته ما از مسئولان قضائی است
کرده است. قتل، تجاوز، نزول خواری، آزار و اذیت جنسی کودکان و سرقت اتهاماتی است که عامل جنایت فجیع پارس آباد پس از دستگیری به آنها اعتراف کرد. اما حالا این مرد در حالی که تنها دو روز به برگزاری نخستین جلسه دادگاهش باقی مانده، می گوید که اعترافات قبلی اش را بالاجبار گفته است. او مدعی شده نه به آتنا تجاوز کرده و نه او را کشته او حتی قصد سرقت النگوهای این دختر بچه را هم منکر شده است و به بخشش و ...
جزئیات مرگ گروگان در خانه زوج سارق
شواهد و مدارک علیه متهم است. او بارها به دست داشتن در سرقت مرگبار راننده پرادو اعتراف کرده است و خواستار مجازات وی هستم. در ادامه متهم در دفاع از خودش گفت: همه چیز زیر سر پدرخوانده ام بود. من از نقشه او برای سرقت خبر نداشتم. وی ادامه داد: یک روز وقتی به خانه رفتم دیدم مردی بیهوش در یکی از اتاق ها افتاده و دست و پایش بسته است. مادرم گفت او از دوستان شوهرش است و چون با او اختلاف حساب ...
انتقام دختر جوان از خواننده رپ/ محاکمه همدست ژان والژان پس از رهایی از قصاص/ مرگ خانم دکتر اسیدپاش در ...
، از سوی دختر جوان اجیر شده و قصد سرقت از خواننده رپ را نداشته است. دیروز دختر و پسر جوان برای ادامه تحقیقات از پلیس آگاهی به شعبه سوم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شدند. دختر جوان به بازپرس قریب احمدزده پرونده گفت: من یک سال پیش با شاکی آشنا شدم و به هم علاقه مند شدیم، اما مدتی بعد من از او جدا شدم و دیگر با وی ارتباطی نداشتم. شش ماه قبل هم من سوار خودروی پژو 206 خاله ...
شهید اندرزگو به راحتی می توانست شاه را ترور کند اما امام(ره) نگذاشت
و سپاه قرار بود مادر آنجا برود ولی حال نداشت و گفت: من نمی توانم بروم، هیچ کدام نرفتند و من رفتم و دیدم در این جمع همه خانم هستند، گفتم که بهترین چیز این است که درباره مادر بگویم، چون 9 سال پابه پای شهید اندرزگو مبارزه کرد و کم آدمی نبود. رفتم که نحوه آشنایی مادر و پدر را بگویم. ** پیش نماز مسجد مادر را به پدر معرفی کرد باید به ایشان هم پرداخته شود چون دو ماه با آن شرایط در افغانستان ...
قول و قرارهای پوچ ازدواج
کردم حق به جانب گفت، خانواده اش راضی نمی شوند که به خواستگاری من بیایند، گفت مادرش دختردیگری را برایش در نظر گرفته و بیشتر مراحل هم انجام شده ، من با شنیدن حرف های امیر در بهت فرو رفتم ولی او در کمال آرامش گفت که این رابطه از اول هم اشتباه بوده و بهتر است من هم به دنبال زندگی خودم بروم و تلفن را قطع کرد. آن روز ضربه بزرگی به من وارد شد، مدتی دچار افسردگی شدم، هر چقدر خانواده ام تلاش کردند که ...
باهم تا بهشت....
) آمدند و تولد حضرت اسحاق را به او بشارت دادند همسر اولش (ساره ) نیز در آنجا حاضر و ایستاده بود، تبسمی بر لب داشت و ناظر بر این جریان بود؛ ترجمه آیه 7173 سوره هود چنین است : و زن او ایستاده بود. خندید. پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم . (همسر ابراهیم ) گفت : ای وای برمن ، آیا فرزند آورم با آنکه من پیرزنم و این شوهرم پیرمرد است ؟ واقعا این چیز عجیبی است . گفتند: آیا از کار ...
آتنا از روی پله افتاد و مرد!
نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است. اولین بار که هشت سال قبل برای دادن پیراهنم به مغازه اش رفتم دیدم مغازه اش ترسناک است. هیچ کس به مغازه اش نمی رفت. ماهانه 100 هزار تومان هم در آن مغازه کار نمی کرد. همیشه خلاف می کرد. در آن مغازه به خانم ها تجاوزه می کرده و الان هستند کسانی که به خاطر آبرویشان شکایت نمی کنند. آرزو داشتم دخترم معلم شود همسرم ...
از دختر 15 ساله تا زن مطلقه 49 ساله متقاضی ازدواج
که بدانید چطور شد که این مادر شروع به واسطه گری برای ازدواج جوانان کرد: من دو پسرم را خیلی راحت و بدون دردسر زن دادم. بدون اینکه قبل از آن به خواستگاری های زیادی برویم. خدا خیلی راحت دو عروسی که می خواستم را قسمتم کرد. از آن وقت به بعد نیت کردم که واسطه ازدواج جوانان شوم. من 9 سالی می شود که به صورت جدی این کار را انجام می دهم . یک راه حل ساده برای واسطه گری بدون دردسر وقتی ...
آقا شاگرد نمی خواهید؟
یادش تا همیشه با من است. جایی که دریچه های ادبیات و هنر به رویم گشوده شد و تأثیرش تا حالا مانده است. سال های آخر نوجوانی کارمان را با هنرمان گره می زدیم. حاصل مالی یک تابستان را به عکاسی ژرژ یونانی بردم و یک دوربین عکاسی و وسایل چاپ عکس خریدم. نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم. زندگی با همین یادآوری هایی که اشک انسان را درمی آورد زیباست. من آدم خوش بختی بودم. خوش بخت ترین بچه ی ...
توسعه انسانی مهم تر از توسعه کالبدی است
بعدها بیشتر باهم ارتباط برقرار کنیم. در دانشکده همدیگر را دیدیم و شهریور همان سال هم عقد کردیم و مراسم عروسی هم کمی بعدتر ودر سال 1342 رخ داد. زمانی هم که انترن شدم یک فرزند داشتم. دختر بزرگم سال 1343 متولد شد. در سال 1344 هم فارغ التحصیل و پزشک عمومی شدم. همسرم یک سال از من عقب تر بود ایشان به صورت آزاد قبول و بعد بورسیه ارتش شده بود. بالاخره به سپاه بهداشت و خدمت نظام رفتم. محل خدمت نظام من یک ...
بالغ بر20 احیای موفق داشته ام/ بدترین خاطره یک پزشک از دست رفتن بیمار است
...> بهترین خاطره ای را که در این سال ها به یاد دارید چه بوده است؟ یکی از بهترین خاطره هایی که می توانم بازگو کنم این است که من گاهی در سال های دور برای درمان بیماران به مناطق دورافتاده و روستاها می رفتم و گاهی نیز به افاغنه ساکن در کوه ها و غیره سر می زدم. خانمی دوقلو باردار بود و همسرش راضی به آوردن او به بیمارستان نبود و خلاصه بعد از فارغ شدن وی، همسرش به جای پول بعد چند وقت یک ...
جزئیات جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی از زبان قاتل
سال دارم و چیزی ندارم که مخفی کنم. الان چرا بغض کردید؟ نمی خواهم با سؤالاتم شما را اذیت کنم. راجع به عزیزم می خواهید صحبت کنم، چطور بغض نکنم؟ هرکسی باشد اذیت می شود. من مجبور بودم این کار را بکنم. شما را برای بررسی سلامت روانی هم برده اند؟ بله، به پزشکی قانونی رفتم، آنجا یک سری تست ها از من گرفتند، البته به آنها گفتم در سال های 43 تا 45 سرباز ژاندارمری ...
کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد
.... آن زمان هم آقای لطفی تازه فعالیت های هنری شان را شروع کرده بودند. برادرم قرار شد با استاد لطفی صحبت کند؛ ولی خبری نشد. من هم که وقت برایم غنیمت بود، به هنرستان موسیقی رفتم و در دوره های شبانه ثبت نام کردم. هفته ای چهار، پنج روز کلاس می رفتم؛ کلاس ساز و کلاس تئوری و کلاس هارمونی و مطالبی که برای کنکور موسیقی لازم بود. همان سال دانشجوی نقاشی شدم و این دانشجوی نقاشی شدن مرا به فضای موسیقی نزدیک ...
پدر ورزش صبحگاهی ایران را بشناسید +عکس
ورزش به جای دیگری می رود و مصاحبه اینطور تمام می شود: الحمدلله من مشکل یا بیماری خاصی ندارم اما فروردین سال گذشته که همسرم را از دست دادم افسرده شدم. خاطراتش که یادم می آید حسابی به هم می ریزم. واقعا خانم بود. هنوز وقتی وارد اتاق ها می شوم و می بینم چقدر همه چیز مرتب است و چقدر پرونده ها و مدارک را در پوشه های مختلف منظم روی هم چیده است. دلم تنگ می شود. به همین خاطر دکتر رفتم و فقط یک سری ویتامین ...
پزشکی حرفه ای برای خدمت به بیماران نه پول درآوردن
پیش من می آورند. در مطبم پرونده بیمارانی نادر کودکان روماتولوژی که زندگی را با درد تجربه می کنند و در دنیا کمتر به آنها پرداخته می شوند مورد بررسی قرار می دهم. در مورد رشته روماتولوژی که بنیانگذار آن هستید توضیح بدهید. قبل از بازنشستگی فرصتی پیش آمد و بنده به آمریکا رفتم و دوره فلوشیپ روماتولوژی کودکان را گذراندم، بعد از چند سال این رشته را در ایران به کمک همکارانم ...
بخت سفیدی که در معنویت خدمت به محرومان قسمت شد/جای پای خدا در پیوند زوج پزشک خراسان شمالی
آشنا شدم و به این تیم راه یافتم و با این تیم به مناطق اطراف شهر مشهد رفتم و در آن اردو، اعزام به خراسان شمالی را پیشنهاد کردم که مورد موافقت قرار گرفت و این گروه در فروردین ماه امسال به منطقه کالیمانی آمدند و به عقیده من در طول یکسال، چند روز برای مردم محروم خدمت کردن، زمان زیادی نیست . نوری: من از سال 87 که در بسیج جامعه پزشکی استان وارد شدم هر ماه در یک منطقه محروم برای ارائه خدمت ...
او که نسخه ما را می پیچد!
به مناسبت یکم شهریورماه؛ سالروز تولد بوعلی سینا، پزشک ایرانی و روز پزشک، در ایسنای خوزستان پای صحبت سه پزشک از سه نسل نشستیم. به گزارش ایسنا، در ابتدا دکتر اصغر رمضانی، فوق تخصص جراحی قلب و عروق درباره علت انتخاب رشته پزشکی، گفت: زمان ما معمول بود بچه های درسخوان یا در رشته ریاضی و فیزیک، رشته های مهندسی و یا در رشته علوم تجربی، رشته پزشکی را در دانشگاه قبول می شدند. من هم تقریباً جزو ...
گشت چند ساعته در پاتوق های فروش مواد
هروئین می کشید. اون بهم داد. زن و بچه داشتم. اون موقع اعتیاد نداشتم. سال 74 زنم طلاق گرفت رفت سوئد. پدر و مادرم دماوند زندگی می کنند. بعضی وقت ها مادرم میاد پایین می بینمش. عزیزانم رو نمی توانم ببینم. خسته شدم. چرا ترک نمی کنی؟ می ترسم. یه بار رفتم ترک کنم آنقدر کتکم زدن که کم بود بمیرم. زمستان آب یخ روی من می ریختن و می گفتن بگو غلط کردم آنقدر بگو... خوردم که گاوداری بغل ...
حمید غلامعلی: می خواهم مخاطبان قدیمی و نسل جوان را راضی کنم
بخشی از نوستالژی آن دوره شده است. در سال 65 یا 66 از طریق آشنایی با آهنگسازان مختلف برای اجرای آهنگ تیتراژ آقای حکایتی (ساخته بهرام دهقانیار) معرفی شدم. فکر می کنم این اولین باری بود که من به عنوان سولیست یک کار را می خواندم و پخش می شد. وقتی دیدم اولین کار من به این شکل و در مدت طولانی پخش شد، برایم شیرین بود. بچه ها و نوجوانان آن نسل، هنوز این کار را در خاطر دارند و بعضی ها فکر می کردند ...
کودکان زخم خورده ای که در نبود قوانین، تبدیل به زنان و مردان جامعه ستیز می شوند
خشک فرزندش تصمیم به ترک می گیرد: سه روز در خانه افتادم و درد کشیدم. شرایط خیلی بد بود. خانه کثیف بود، بچه ام خودش را کثیف کرده بود و آرش هم مرتب بیرون بود. بچه ام مریض شده بود. توان کار کردن نداشتم. مادرم هم نبود و سراغی از من نمی گرفت. مجبور شدم بلند شوم و پایپ بزنم. شب، آرش به خانه برگشت و گفت: بیا بچه را بفروشیم. گناه دارد. بگذار راحت شود. خانواده خوبی هستند. فردا قراره بیایند این جا. تو هم ...
بیوگرافی خالق اولین آنتی ویروس تجاری جهان
انگلیس مستقر شد و آنجا با مادر جان آشنا شد و ازدواج کرد. تولد جان مصادف بود با اوج جنگ جهانی دوم و به همین دلیل، چند سال بعد والدینش برای حفاظت از او، انگلیس را ترک کردند. پدر، شغل نظامی خود را ترک کرد و به عنوان یک نقشه بردار جاده مشغول به کار شد. آن ها به شهر رانوک در ویرجینیای آمریکا مهاجرت کردند. جان مک آفی به عنوان یک نوجوان زندگی ساده ای نداشت. اعتیاد پدرش به الکل، زندگی او و مادرش را ...
آنگاه که روح مقاوم، هویت مرزنشین ایلامی را تعریف کرد
بیدار شدم دیگر نه تنها پای راستم بلکه پای چپم نیز هیچ حرکتی نمی کرد، نمی توانستم هیچکدام از پاهایم را تکان بدهم، هیچ حسی در پاهایم باقی نمانده بود، هرچه تلاش کردم فایده ای نداشت، با عصبانیت تمام فریاد زدم، پدر و مادرم که شب را تا صبح کنارم مانده بودند روی سرم گریه می کردند، با اینکه پنج سال بیشتر نداشتم ولی هنوز تصویر مادر و پدرم که شب را تا صبح روی سرم بودند و اشکهایشان تمامی پهنای صورتشان را ...