سایر خبرها
پشیمانم، اما نظرم همان است که گفتم!
مشایخی با تاکید بر اینکه صحبت های او در جشن منتقدان دفاع از بازیگران سینما بوده است، از توجه بیش از حد نویسندگان و منتقدان به یک بازیگر سینما انتقاد کرد. این بازیگر پیشکسوت همچنین ادعاهای یکی از روزنامه ها درباره کار شکنی های عزت الله انتظامی و علی نصیریان برای کم کردن نقش او در فیلم قیصر را تکذیب کرد. جمشید مشایخی با حضور در برنامه من و شما درباره حواشی صحبت هایش در جشن منتقدان گفت: امروز ...
در مذمت تهمت و افترا!/ فرمانده اسبق سپاه در یادواره شهدای مسجد اعظم همدان چه گفت؟
جنگ نیست. اگر یکی سلاح می طلبد، اینجا برهان قاطع نیاز است. چشم ها نباید از حب کسی بسته آید که عقل را نیاز به حکومت است و آنکه حق است چه باک از خفاشکان که گفته اند: گر دو سه ابله ترا منکر شدند تلخ کی گردی چو هستی کان قند گر دو سه ابله ترا تهمت نهد حق برای تو گواهی می دهد گفت از اقرار عالم فارغم آنک حق باشد گواه او را چه غم گر خفاشی را ز خورشیدی خوریست ...
صلاحیت احمدی نژاد هرگز تایید نخواهد شد
بین فقها و حقوقدانها در شورای نگهبان اشتباه است. زمانی که آیت الله هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شدند گفته می شد تلفنی به ایشان خبر دادند. در انتخابات امسال چگونه به آقایان احمدی نژاد و بقایی خبر دادید؟ البته در زمان آیت الله هاشمی بنده به آقای روحانی و به آقای لاریجانی گفتم که به ایشان بگویند. آقای روحانی را به شورای نگهبان دعوت کردم و گفتم شما احراز صلاحیت شده اید و آقای هاشمی ...
شعر طنز: شُرطه ای در حج، مرا دید و گریبانم گرفت
بلبل زبانی کار دستت می دهد گفتمش: در چنته ات چیزی به جز کشتار نیست؟ گفت: ای حاجی! چرا بیهوده تهمت می زنی؟ گفتمش: انکار کن، انکار حق دشوار نیست گفت: چاکر در حرم ها گرم خدمت کردنم گفتمش: خدمت سرایت واقعاً شک دار نیست! گفت: صرفاً امر خیری را مکرر کرده ام گفتمش: جز این چرا خیر تو را تکرار نیست؟! گفت: قرآن گفته مرد ...
به خبرنگار زن خارجی گفتم تا زمانی که حجاب نداشته باشی با تو مصاحبه نمی کنم
خفقان و سکوت به وجود آمده و سرهنگ همه حرف را نثار من می کند گفت مهدی من این فیلم را به هر نحوی شده به ایران می برم و به آقای خمینی نشان می دهم و به او می گویم ببین چه بسیجی های شجاعی داری من خندیدم و گفتم با این سر و وضع کسی شما را ایران راه نمی دهد گفت این پوشش را گذاشته بودم در ایران استفاده کنم که تو اینجا مرا مجبور کردی حجاب کنم وقتی صحبت هایش با من تمام شد با همان حجاب نزد آقای رحیمی که رو به ...
راهی افغانستان شد تا اذن والدین را برای راهش بگیرد
های گزنده ای که می گفتند همه مدافعان حرم برای پول به سوریه و جنگ با داعش می روند. اصلاً شهید و شهادت کجا بود؟ وقتی این حرف ها را به محمد منتقل می کردم می گفت به همه بگویید ما به خاطر پول نمی رویم، شما هم این حرف را نشنیده بگیرید. این حرف ها را هرگز به دلتان نگیرید. محمد می گفت من فقط به خاطر حضرت زینب و دفاع از حرم می روم. آنجا حال و هوای خاصی دارد. واقعاً هم همین طور بود. هر بار که به مرخصی می آمد ...
چشم زدن همه اش خرافه نیست/ سحر حقیقت دارد/ چگونه چشم نخوریم و چشم نزنیم
المقاییس اللغة، ج 3، ص21) و صَعِیداً زَلَقاً (کهف/40) زمینی است که گیاهی در آن نمی روید (معانی القرآن، ج 2، ص146؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص383) در این آیه مقصود از اینکه إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ این است که از نگاه تند و تیزی که از روی حسد به تو می افکنند نزدیک است تو را از مکانت به در آرند و به زمین بزنند (معجم المقاییس اللغة، ج 3، ص21؛ مفردات ألفاظ القرآن ...
خداقوت برادر؛ خسته نباشی دلاور
مدیریت کردی و لیکن باز هم مورد عنایت برخی قرار گرفتی. راستی تبسم در نگاه و چهره خندان تو آنهم در مواجهه با بحران های مختلف، همواره مرا به یاد تصویر خندان احمدرضا عابدزاده در بازی حساس با استرالیا می اندازد که الحق و الانصاف ستودنی است؛ اما چهره دیگر تو هم برایم ستودنی است! همان چهره ای که با ریش های بور و بلند تو از دوران دفاع مقدس بجا مانده است؛ که البته بهانه ای شد تا آن ها را بیشتر ...
آخرین کلمه ای که گفت یا اباالفضل بود
دقیقاً به همه ما منتقل شد. تحمل دوری تو را ندارم سیده طاهره تهامی پور مادر شهید هم حرف های شنیدنی زیادی درباره فرزند شهیدش دارد. وی می گوید: حسین سه بار از من خداحافظی کرد. هر بار به او می گفتم: حسین جان تو زن وبچه داری، نرو تا سایه ات روی سر زن و سه فرزندت باشد همیشه در جواب می گفت: سایه ائمه و حضرت زینب(س) بالای سر زن و فرزندم است می گفتم: من تحمل دوری تو را ندارم در جواب من می ...
زمینه های فرهنگی گناه/ افراد جاهل چه ویژگی هایی دارند؟
و به تو تهمت می زند. وَ إِنِ اسْتَغْنَی بَطِرَ پول دار می شود، از خوشحالی بالا می پرد و ظرفیت ندارد. وَ إِنْ افْتَقَرَ جَحَدَ نِعْمَةَ اللَّهِ اگر دو روز پول گیرش نیاید به تمام هستی و نیستی فحش می دهد. آدم های پست و جاهل هستند. وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَی اگر خوشحال شد، خیلی بد مستی می کند. - اصولا ما در جامعه سه نوع آدم داریم. 1- آدم هایی که در جامعه فاسد هضم می شوند. وَ کُنَّا ...
چه کسانی امام عصر(عج)را دیده اند؟
الله عن اهلی و شیعتی . و روی محمد بن یعقوب رفعه عن نسیم الخادم و خادم ابی محمد علیه السّلام . . . وارد شدم به حضور امام زمان (عج) بعد از این که ده شب از ولادتش می گذشت، در این حال عطسه نمودم به من فرمود: یرحمک الله. . . . فقال: الا ابشرک فی العطاس، هو امان من الموت ثلاتة ایام . چنانکه پیش از این گفته شد، گروه دوم که از دیدار امام (عج) در حیات پدرشان از نواب امام مهدی (عج)به نام عثمان ...
ماجرای زنی که مدعی بود جهرمی از او بازجویی کرده است
، یکباره از همین وزیر دفاع تمام قد می شود، این شبهه ایجاد می شود که چه اتفاقی افتاده است؟ مثلا خود شما مخالف جدی یکی دو وزیر بودید اما بعد 180 درجه نظرتان تغییر کرد! سوالی از شما می پرسم؛آیا قرار است که نماینده حرفی بزند و همیشه بر همان حرف اصرار کند؟! حضرت عباسی، من با وزیری مخالف بودم از ابتدا، اما نهایتا به او رای مثبت دادم؛ با نماینده ای هم موافق بودم ولی در نهایت رای منفی به او دادم ...
اصلاح طلبان؛ به صورت جمع و به معنا پریشان
سنگ خورد، بادشان خالی شد. لیکن چندی نگذشت که امیدشان دوباره زنده شد و یک به یک دنبال کسانی رفتند که در اصولگرایی سوابق شیرین داشتند. اینبار آن ها ناز می کردند و این ها نیاز، که از قدیم گفته اند چو یار، ناز نماید شما نیاز کنید. گفتند: تو اصلاح طلبی؟ طرف، برّ و برّ نگاه کرد و فرمود: کی به تو گفته که من آنم؟ گفتند: اعتدال چطور عزیزم اعتدال؟ گفت ...
آخرین وداع پدرانه با شهید فاطمیون: به شهادتش افتخار می کنم
. دایی و عمویش هم آنجا بودند و روزی که در تماس با آن ها تصمیم گرفت برود، به من گفت: "بابا اجازه هست؟" من هم گفتم: "بله اجازه می دهم. عموی تو 8 سال دفاع مقدس در جبهه ها حضور داشت. خود من همین طور چند وقتی را آن موقع در کردستان بودم. تو هم باید بروی آنجا. ما به این جهاد افتخار می کنیم." من فرزندم را برای خدا و حضرت زینب(س) فدا کردم. ...
ای وسعت عشق از چه رو پنهانی؟(چشم به راه سپیده)
...> بیتا امیری وسعت عشق ای وسعت عشق از چه رو پنهانی؟ عجل فرجی ز ناله ها نستانی؟ ای ماه رخم روی نما در شب تار تا کی گل من پرده نشین می مانی؟ سائل الزهرا(س) ... ولی نشد ! گفتم که بی قرار تو باشم ولی نشد تنها در انتظار تو باشم ولی نشد گفتم به دل که جلب رضایت کند نکرد گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد گفتم میان جزر و مد اشک و آه شب ...
چه کسی به محسن هاشمی رأی نداد؟/اعطای وام چندصد میلیارد تومانی به یک کارتن خواب!/واکنش آیت الله جنتی به ...
آیت الله جنتی هم گفته است: از جهت ظاهری که ایشان لبخند می زنند و اشکالی ندارد. از جهت واقعی، گاهی خودشان می گویند بقیه انتقاد می کنند که چرا ایشان به این لطیفه ها واکنش نشان نمی دهند و ایشان جواب می دهد که این اجر انسان را اضافه می کند، چرا ناراحت هستید. اجازه دهید چند نفر هم نسبت به شما تهمت بزنند و دروغ بگویند. به نظرم این نگاه هم در ایشان هست که حالا کسی صحبتی کرده یا تهمت و دروغی بوده اما موجب ...
مادرم ساکم را بست و گفت یاالله برو جبهه
: علی یزدانی می گفت"مادرم ساکم را بست و به زور داد به دستم و گفت: یاالله برو جبهه. گفتم: مادر اجازه بده درسمان را بخوانیم. گفت: راه بیفت، راه بیفت، اونجا به تو بیشتر نیاز دارند". اینکه مادرش مشوق جبهه آمدنش بود، درست. ولی به شوخی تکرار می کرد و منظورش این بود که اخلاصش را به نمایش نگذارد و دچار وسوسه نشود. گاهی دوستان به شوخی می گفتند: علی آقا تو مجروح نمی شوی چرا؟! می گفت: بابا ...
شهردار، تهران را صورتی می کند
شون نباشه و... یعنی حتا گلابی هم خواستن بخورن ما ایرادی نمی گیریم. شاید سر صبح، منزل به آقای قاضی پور گفته نادر، نادر داری می ری مجلس گلابی ببر که ضعف کردی اینو بخوری. از بغل دستی هات میوه نگیر. عقدس خانم اینا میوه هاشونو خوب نمی شورن. ایشونم خواسته دست منزل رو رد نکنه و گلابی رو گرفته و بعدشم تو مجلس زدن به بدن. بله داشتم می گفتم. از نماینده ها انتظاری نداریم چون نمی خوایم ...
گفت و گو با حمید ص درباره ی قتل ناپدری اش
نمی گرفت اما خب از عکس هایی که مادرم در سفر می گرفت همه چیز قابل تشخیص بود و برای مثال معلوم بود که پای چشم مادرم کبود شده است. حتی یک بار پسر خودش را که ایران آمده بود با چاقو تهدید کرد. آن موقع صبح همیشه خانه بود؟ بله. او کاری در ایران نداشت و من چند بار به او گفته بودم که این تندخویی هایت از همین بی کارت است. به او می گفتم بیرون برو. کاری در یک بنگاه بگیر و مشاور املاک شود ...
نخستین کنگره کتاب دفاع مقدس با محوریت کتاب "وقتی مهتاب گم شد" برگزار می شود
...> آنجا کسی را دیدم که کلاه پشمی زمستانی را تا پایین ابرو پایین کشیده و کنار نیزارها دراز به دراز خوابیده بود. نگاه عاقل اندر سفیهی به او کردم و به رفیقم گفتم: راست گفتی که مجنون جای دیوانه هاست. اینک به مناسبت فراخوان نخستین کنگره شعر کتاب دفاع مقدس با محوریت کتاب "وقتی مهتاب گم شد" که با تاسی به سخن فرماندهی معظم کل قوا فرمودند که درباره نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این ...
اگر تورو زد، توهم بزن!
تغییرات زیادی در رفتار و تفکرشان بوجود می آید و تا حدودی رفتار آنها از یکسال تا یکسال دیگر تغییر می کند. بنابراین در برخورد با این مشکل، مقطعی نگاه نکنید و ببینید در طولانی مدت در تربیت فرزندتان چه کاری باید انجام دهید تا او را فردی با اعتمادبه نفس و شجاع پرورش دهید و تربیت شما تاثیر درازمدت مثبتی داشته باشد. تو هم بزن متاسفانه یکی از جملات شایعه والدین، زمانیکه کودک نمی ...
شیطان پارس آباد: وجدانم راحت است نه آتنا را آزار دادم نه او را کشتم! +تصاویر
که پرونده زنا مربوط به چی بوده؟ وقتی من از زن اولم جدا شده بودم یک زنی بود به اسم فرانک؛ یک ماه با من دوست بود؛ یک بار رفته بود سفر و به من گفت که بعد از سفر میاد اردبیل منم از پارس آباد برم اردبیل تا یک روز با هم بگردیم؛ گفتم باشه؛ بعدازظهر یه آقا و خانمی آمدند مغازه من و گفتند تو که با دختر من فرار کردی بگو کجاست؛ اون با یکی نامزده و از این حرفها؛ من هم گفتم من اینجام اون یه شهر دیگه؛ بعد ...
گفت وگویی اختصاصی در زندان انفرادی ادعای عجیب قاتل: آتنا از روی پله افتاد و مرد
رو بندازم توی حیاط خانه پدرش. من هیچ نیاز مالی ندارم. من خودم جای النگوها و گوشواره اش رو به پلیس گفتم. _ توی مدتی که خانواده آتنا ازش بی خبر بودن، پدرش پیش تو نیومد تا سراغ آتنا رو از تو بگیره؟ نه اصلاً. _ تو قبلاً هم پرونده داشتی. نه نداشتم. _ تو قبلاً توی زندان نبودی؟ چرا بودم؛ یه بار به خاطر زنا. _ سابقه دیگه ای هم ...
طنز؛ چه کسی سیب ها را خواهد شُست؟!
...: چی شده؟ بازم نگهبان جدید اومده؟ حسین را به پدرم نشان دادم و گفتم: هم اتاقی ام حسین... حسین جان ایشون پدرم هستن. حسین سعی کرد خودش را جمع و جور کند. ملافه را دور خودش پیچید و آمد با پدرم دست داد. پدر گفت: شما هم ریاضی می خونی؟ حسین گفت: از ما دیگه گذشته حاجی، هفت هشت سالی هست تموم کردم. این جا میام واسه دیدن بچه ها. پدر گفت: استاد دانشگاهی؟! ...
زندگی روزانه و خصوصی آیت الله به روایت دخترش/عکس
خانواده هاشمی به جماران می آمدند، حضور فاطمه هاشمی در صف صاحبان عزا به چشم می آمد. شاید این اولین بار بود که در مراسم درگذشت فقیهی در سطح آیت الله هاشمی، دختر او برای تشکر از مردم عزادار در مقابل دوربین ها حاضر می شد؛ حضوری که نشان از رابطه عاطفی ویژه این دختر ارشد با پدر داشت. چند روز پس از مراسم هفتم آیت الله هاشمی به دیدار دخترش فاطمه رفتم با روایت او را از شخصیت و رفتار پدر در زندگی شخصی ...
مشایخی بر سخن جنجالی خود علیه انتظامی پا می فشارد
ایران آنلاین / مرورگر شما از این فرمت پشتیبانی نمی کند کلمات کلیدی فیلم واکنش تند جمشید مشایخی به حواشی جشن منتقدان سینما
واکاوی 5 سال سکوت عماد افروغ
روحانیون شیعه را پلیس لبنان مورد بررسی قرار داده و متوجه اسلحه کمری او شده بود، به ایشان گفته بود: حاج آقا شما که پیرو علی هستید دیگر چرا؟ این روحانی هم برای مان تعریف کرد که در جوابش گفتم: اگر علی امروز زنده بود با خود مدفعیه، توپ، می بست. آموزش نظامی را دیدید و برگشتید! بله، برگشتن ما به ایران بحمدالله مصادف شد با پیروزی و استقرار انقلاب اسلامی. مدتی با نهادهای انقلابی همکاری کردم و ...
4 دهه کینه توزی علیه مرد پولادین انقلاب
نسبت به منافقین با تیزبینی و قاطعیت برخورد می کرد. عزت شاهی از مبارزین پیش از انقلاب و از همرزمان شهید لاجوردی با اشاره به فضای داخل زندان و تخریب نیروهای مسلمان در درون زندان میگوید: " آنها به همین سبک لاجوردی را هم تخریب کردند و اتهاماتی به او زدند. به آنها می گفتم هم من و هم شما لاجوردی را می شناسیم. می دانیم که او چه آدم محکم و مقاومی است. چرا این حرفها را پشت سرش می زنید. ابتدا از جواب ...
سوالات گزینش وزارت نیرو سال 94 (آبفا)
. سابقه بسیج داری. مسئولیت داشتی؟ راهپیمایی میری؟ نماز جمعه ووجماعت چطور؟ امام جمعه قبل از نماز چیکار میکنه؟ تو خطبه اول چه مسائلی مطرح میشه؟ چطور به نماز وصل میشی؟ چطور مرجع تقلید رو مشخص میکنی؟ چند تا فروع دین بگو خمس به چه چیزهایی تعلق میگیره؟ اسم دیگه نماز جمعه چیه؟ چندتا گروهک تکفیری نام ببر؟ درباره داعش بگو. چه انتخاباتی پیش رو داریم؟ شورای نگهبان چند تا عضو داره؟ چطور انتخاب میشن. روز قدس چه ...
کدام حسین شهید شده است؟
پسرم است که الآن توی جبهه است. شما که هستید؟ طرف هم پاسخ می دهد: - برادر یکی از دوستانش هستم. خانم دوبار می پرسد: - از حسین من خبر دارید؟ جوان من و من می کند: - با پدرش کار داریم. من از پله ها می روم پایین و حاجیه خانم را می فرستم توی منزل: - بله، امرتان؟ به پشت سرم نگاه می کند: - حاج آقا باقری شمایید؟ با سر پاسخ مثبت می دهم. برمی گردم ...