سایر منابع:
سایر خبرها
خواهران شادی ها وَ مادران تمامی اندوهان من
نمی کند و شاهد مرگ دو برادر خردسال ناتنی خود در آن خانه می شود و همان گونه که خودش می گوید هر آن دلهره دارد که مادرش به خانه باز نگردد. به هنرستان مامایی می رود. در آنجا با دکتر جهانشاه صالح درگیری پیدا می کند، از او سیلی می خورد و بلافاصله سیلی او را پاسخ می دهد و از آنجا اخراج می شود و به اجبار پدر با حسین بهبهانی، مردی که دلخواهش نیست، ازدواج می کند. مردی که حتی اجازه نمی دهد سیمین با فامیل ...
وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و فیلم گرفت / حبیب را باید می کشتم
به خانه دعوت کرد.وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و از جنایت سیاه فیلمبرداری کرد. از آن روز به بعد حبیب تهدیدم می کرد اگر به شوهرم حرفی بزنم فیلم را درشهریار پخش میکند و آبرویم را می برد. تا اینکه بعد از مدتی ماجرا را با شوهرم فاروق در میان گذاشتم. فاروق مجبورم کرد با حبیب تماس بگیرم و او را به خانه مان دعوت کنم. این زن ادامه داد: وقتی حبیب به خانه مان آمد او را به باغ بردم ...
متهم: مقتول مهدورالدم بود
چهارم دی ماه سال90 زن جوانی مأموران پلیس شهریار را از ناپدید شدن ناگهانی برادر 30 ساله اش به نام غلام باخبر کرد و گفت: روز گذشته برادرم پس از تماس زنی به اسم اعظم از خانه بیرون رفت، اما هرچه منتظرش شدیم بازنگشت و هر جایی که سراغش رفتیم از او خبری نبود. نگرانم اتفاق بدی افتاده باشد چون تلفن همراهش نیز خاموش است. بعد از طرح شکایت مأموران پلیس در بررسی تماس های غلام، زن 28 ساله ای که اعظم ...
جوان 60 کیلویی هزار کیلو جگر داشت
برادرانم هستند اما این مجروح برادر خونی من است. وضعیتش آنقدر وخیم بود که سریع به اتاق عمل بردند. چند دقیقه بعد دکتر اطلاع داد محمد فوت شده است. احمد به همراه برادر دیگرم به مادر خبر دادند که به بیمارستان بیاید. فاصله زیادی از خانه تا بیمارستان نبود. مادر که رسید گفتیم فقط یک مجروحیت کوچک است. به محض اینکه خواست محمد را ببیند یک افسر با قنداقه تفنگ به سرش کوبید. مادر می گوید: با قنداقه تفنگ به ...
6 روز زندگی مرد کرجی با جسد همسرش!
. چشمانم را که باز کردم، دیدم همسرم پایش را روی گردنم گذاشته است. وحشت کرده بودم او را هل دادم که کناری افتاد. به زور می گفت بلند شو برویم شیشه بخریم. من هم عصبانی شده و با دستانم گلویش را گرفتم که بیهوش شد. روز بعد شیشه خریدم و به خانه آمدم. چند بار همسرم را صدا کردم تا بیاید مواد بکشد اما جواب نداد. به سمتش رفتم و متوجه شدم مرده است. دو روز در کنار جسد می نشستم و با همسرم حرف می زدم. شب ...
متن و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)
، تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم پوشی کردند، نه مدافعی دارم و نه کسی که مانع از کردار آنان گردد، در حالی که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم. آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادی همان روز خویشتن را خانه نشین نمودی، تو شیرمردی بودی که گرگان را می کشتی، و امروز بر روی زمین آرمیده ای، گوینده ا ی را ...
قاتل: مقتول به همسرم تجاوز کرده بود
عصبانی شدم و درحالی که تلفن همسرم در دستم بود، به اداره پلیس رفتم و از برادر دوستش که اکبر نام داشت، شکایت کردم. مدتی بعد فریبا برای دیدن دوستش به خانه اش رفت. هنگامی که به خانه برگشت، چهره پریشانی داشت و روی دست هایش آثار خراشیدگی دیده می شد. فریبا می ترسید با من حرف بزند اما در نهایت به من گفت هنگامی که به خانه دوستش رفته، او در خانه نبوده است و اکبر او را غافلگیر کرده و مورد آزار جنسی قرار ...
سناریوی زن خیانتکار برای قتل شوهر
.... با اعترافات همسر مقتول، ماموران با دستور قضایی سعید را هم در مشهد شناسایی و دستگیر کردند. عامل قتل در بازجویی ها گفت: وقتی با نیلوفر آشنا شدم، به او ابراز علاقه کرده و او هم پس از مدتی به من علاقه مند شد. تصمیم داشتیم با هم زندگی کنیم اما شوهرش حاضر به طلاق او نبود. به همین خاطر نقشه قتل مرد جوان را طراحی کردیم. بر اساس نقشه قرار بود، زن جوان به شوهرش نوشیدنی مسموم بدهد ...
مثله کردن جسد آزارگر همسر پس از نبش قبر
نبودن هویت اولیای دم، معاون قوه قضاییه به پرونده وارد شده و درخواست دیه کرده است، فاروق را به جایگاه فراخواند. او گفت: چند روز قبل از حادثه، راحله از خانه بیرون رفته بود اما وقتی برگشت، آثار خراش روی دستانش بود. پرسیدم چه شده؟ گفت مهران به او تجاوز کرده و فیلم گرفته. خیلی عصبانی شدم و نقشه قتل را کشیدم. از راحله خواستم مهران را به باغ بکشاند. وقتی آنجا آمد با هم درگیر شدیم و با دست خفه اش ...
علت کنجکاوی کودکان، نسبت به اندام مادرش!
...: من یک پسر 4/5 ساله دارم که نسبت به اندام مادرش کنجکاو است مطالعات زیادی کردم و همسرم سعی میکند بیشتر موارد پوشش و اتاق جدا و ... رعایت کند ولی وقتی پسرم به بغل مادرش میرود کنجکاوی او با سوالاتی همچون مامان میمی تو رو بریدن و یا چرا منو بابایی مثل تو دوتا قلب نداریم حال من و همسرم از شما راهنمایی میخواهیم تا چگونه کنجکاوی او را ارضا کنیم میدانیم که نداشتن خواهر و برادر کنجکاوی او را بیشتر ...
جذب کودکان کار یا کتک زدن آنها؟
اقامت را به آن ها نشان داد. تو اتاق نشسته بودم که صدا کردند مادرت آمد دنبالت، حاضر شو برو. بعد من و مادرم را تا خانه رساندند و رفتند. فقط من را که نگرفتند ناصر را هم گرفتند. خوب صبر کن مال خودم را خودم تعریف کنم. من و پسرخاله ام داشتیم کار می کردیم که یکی بغلم کرد و من را انداخت تو ماشین. من نترسیدم اما پسرخاله یک کم ترسید. مامان آمد دنبالم گفتند برو 5 روز دیگر برگه اقامت را با خودت بیار ...
حاشیه امن برادر در کنار رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی/ ارزان سازی خودروهای داخلی به چه قیمتی؟
.... بعد گفته شد به قدری نیروی مازاد داریم که دیگر توان جذب نیرو نداریم. نزدیک انتخابات ریاست جمهوری شد، به یکباره گفته شد وزارت نفت برای جذب 2 هزار و 500 نفر آزمون برگزار می کند! وزارت نفتی که تا چند روز پیش از اعلام این خبر مدام از مازاد بودن نیروهای خود می گفت، به یکباره از نیاز 2 هزار و 500 نفری خود گفت. وزارت نفت به نامه های واحدهای عملیاتی مشروعیت داد و بالاخره ثابت شد ...
ذهن زنان را بشناسید
و زن ها همیشه اختلاف است مرز بین چیزی است که باید بیرون از خانه گفته شود و چیزهایی که نباید گفته شود. زن ها به خاطر ویژگی پیوندجویی معمولاً هم مرزها را بازتر می گیرند و هم تعداد آدم هایی که می توان چیزهایی را که در ذهن مردها خصوصی است به آنها گفت. یک زن ممکن است در اتوبوس بین شهری سر درددل را به یک کنار دستی غریبه باز کند و خصوصی ترین چیزهای زندگی اش را به او بگوید. اتفاقی که در مورد مردان ...
چرا کودکان پیش دبستانی از والدین خود فرمان نمی برند؟
صحبت کنید و سعی کنید که به عمق مسئله ی نافرمانی فرزندتان راه یابید. شاید به این دلیل از انجام دادن تکالیف خانه خودداری می کند که در ریاضیات مشکل دارد. در این شرایط، یک بازی رایانه ای ریاضی یا چند جلسه ی تقویتی با برادر یا خواهر بزرگتر موثر خواهد بود. یا به این خاطر از پذیرش درخواست شما مبنی بر رفتن برای ناهار یا چیز دیگر سر باز می زند که به اندازه کافی وقت بیرون رفتن ندارد. اگر بداند که ...
در اتاق خواب کیارش چیزی دیدم که خشکم زد!
زن میان سال درحالی که بیان می کرد اگرچه پسرم از منزل فرار Escape کرده است اما باز هم امنیت جانی ندارم، به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد افزود: روزگاری زندگی آرام و شیرینی داشتیم. همسرم در یک شرکت خصوصی کار می کرد و من هم به امور خانه داری مشغول بودم. چند سال از زندگی مشترک من و قاسم در زیر یک سقف می گذشت و ما صاحب دختر و پسری زیبا شده بودیم. در این ...
گناه دیگران
گرگِ انسان در فاصله پذیرایی و آشپزخانه در خون خود غلتیده بود. در پشت سد جنازه، وقتی که همه از ترس از خانه گریخته بودند، در انتهای آن مطبخِ پوکِ بی پخت و پز، دو چشم معصوم کودکانه در تاریکی مطلق، تنها انعکاسِ نورِ ترسِ قتلِ فجیعی را در خود داشت. صبحگاهان وقتی که پلیس ها از جنازه عبور کردند، در همان کُنجِ آشپزخانه، کودکی ترسیده را دیدند که سراپا خونین، کاردی در دستِ تقصیر گرفته، زانوی غم در ...
مرگ عروس به دست داماد
ساعت حدود 4 صبح بود. وقتی سر و صداها کمی فروکش کرد همه خوابیدیم. نمی دانم چند ساعت گذشته بود که با گرمای شدید و دودی که وارد اتاق شده بود از خواب پریدم. تمام خانه مان در میان شعله های آتش و دود بود. برای فرار از شعله های آتش، خودم را به اتاق دیگری رساندم. نمی توانستم نفس بکشم. کنار پنجره رفتم تا با باز کردن آن هوای تازه وارد اتاق شود اما نتوانستم. خودم را به کنج دیوار کشاندم و در آنجا کز ...
ناگفته های زندگی قاتل ملیکا +عکس
روز پس از حادثه پسرم از بازداشتگاه زنگ زده بود اما تا گفت ملیکا را کشته، تلفن قطع شد. او هنوز باور ندارد پسرش مرتکب قتل شده است و درباره روز حادثه می گوید: ساعت 6 بعدازظهر چهارم مهر، دوقلوهایم را برداشتم و همراه رضا به پارک سر کوچه رفتم. مادربزرگ و دخترعموی ملیکا هم آنجا بودند. رضا بعد از نیم ساعت برای خوردن آب به خانه رفت و 20 دقیقه بعد دوباره به پارک برگشت. نزدیک غروب، همراه رضا و ...
تشکیل حکومت اسلامی و ضرب سکه تا قربانی شدن در بازی سیاسی میان دولت و نظامیان میانمار
شبانه گروهی آمده و مغازه های مسلمانان و مسجد منطقه را خراب کردند و بعد امنیتی ها آمدند و این افراد فرار کردند. مسلمانان منطقه همه فرار کردند و برخی در خانه های همسایه های بودایی پناهنده شدند. مهاجمان افراد اجیر شده و فرستاده شده از سوی نظامیان بودند که با ظاهرسازی توسط نظامیان دستگیر شدند و بعد از چند روز آزاد می شوند. در صفحه فیس بوک گاهی اعلامیه از طرف مسلمانان و گاهی ...
خودکشی عروس جوان دو هفته پس از ازدواج | راز مرگ محبوبه چیست؟
ایران نوشت: دختری که برای ازدواج با خواستگارش، خانواده خود را تهدید به فرار از خانه کرده بود، دو هفته بعد از جشن عروسی به زندگی اش پایان داد و راز زندگی عجیبش را به گور برد. اما یک سال پس از این اتفاق مادرش به دادگاه خانواده رفت و مهریه دختر جوانمرگش را خواست. یکی از روزهای سرد پاییزی، زن میانسالی وارد مجتمع قضایی خانواده- ونک- شد و به سمت شعبه 261 دادگاه خانواده رفت. چند هفته دیگر نخستین ...
ایران در 65 سال قبل: عطر تریاک، بوی فقر
محمدرضا پهلوی، شاه ایران، روز سه شنبه هفته پیش میزبان 55 کشاورز آفتاب سوخته در کاخ تابستانی سعدآباد بود. او در این دیدار اسناد مالکیت اراضی و مزارعی را تسلیم آن ها می کرد که یک سال پیش واگذار کرده بود. شاه در پایان این مراسم سخنانی نیز گفت و کشاورزان حاضر در آن محل به دقت به صحبت های وی گوش دادند: من شما را به این کاخ دعوت کردم زیرا اینجا خانه خودتان است، مانند هر چیز دیگر در این کشور که در واقع ...
ماه عسل
فعالیت سیاسی به زندان رفته است، اما این دفعه به خاطر من او را دستگیر می کنند. روز خواستگاری به او گفتم من در مدرسه کار می کنم و در فعالیت های سیاسی با دوستانم همکاری دارم. او هم گفت من تصمیم دارم بعد از این که ماه عسل رفتیم مادر شوم. در سیزده رجب، روز تولد حضرت علی (ع) عقد کردیم و همان روز با برگزاری یک مهمانی ساده به طبقه سوم نیمه ساخته شده خانه پدرم ر فتیم. در انتظار اذان صبح، نماز می ...
تجاوز به نوجوان معلول در خیابان!
آنها را تهدید می کند. آنها هم سعی می کنند از دست او فرار کنند، اما شهروز به دلیل این که مشکل حرکتی دارد، موفق به فرار نمی شود و در کنار خیابان مورد تعرض قرار می گیرد. مادر شهروز هم در ادامه صحبت های همسرش گفت: پسرم وقتی به خانه رسید، رفتار عجیبی داشت. صورتش سرخ شده بود و با کسی حرف نمی زد، من بلافاصله متوجه رفتار غیرعادی او شدم. ابتدا سعی داشت موضوع را از من مخفی کند اما وقتی اصرار من را ...
به هاشمی گفتم تند می روید، خبرگان را از شما می گیرند/ احمدی نژاد یکباره عوض شد
طوفان شدیدتر اوت می شود. * همان رها کردن. چرا رسیدگی نشد؟ بطور مثال من در دفتر شما تخلفی می کنم و کارمند شما هستم، دو حالت دارد یک وقت است با تذکر درست می شود، یک وقت است نمی شود، می سپارید به کسانی که به تخلف ما رسیدگی کنند. دادستان کل کشور چندبار مصاحبه کردند و گفتند که ایشان پرونده دارد. اما بعد از 4 سال اصول گرایانی از ایشان حمایت کردند چرا بعد از همان 9 روز خانه نشینی، اصولگرایان صریح ...
کودکش را به آتش انداختند و به او تجاوز کردند!
محکمتر در آغوش گرفت. لحظات بعد سرشار از خشونت بی رحمانه بود. مشتی بر صورت راجوما زدند و کودک را از آغوشش جدا کردند و درون آتش انداختند. سپس او را به خانه ای بردند و به او تجاوز کردند. چیزی تا پایان روز نمانده بود که راجوما برهنه و غرق در خون در میدان دیده شد. پسر، مادر، دو خواهر و برادر کوچکترش را از دست داده بود. همه در مقابل چشمانش کشته شدند. راجوما مسلمانی اهل روهینگیا است ...
حمله داماد قاتل به همسر و مادرزنش
اتاق خبر 24 : ساعت 15 عصر روز دوشنبه نهم مرداد ماه امسال مرد افغانی وقتی متوجه شد، مادر زنش قبول نمی کند او و همسرش برای ادامه زندگی به افغانستان بروند درگیری خونینی را رقم زد. لحظاتی بعد از این حادثه مأموران کلانتری 132 نبرد در محل حادثه حاضر شدند. مأموران در محل حادثه که خانه قدیمی سه طبقه ای در حوالی هاشم آباد بود با جسد خونین زن 27 ساله ای روبه رو شدند که با اصابت ضربات ...
شنا کردن خلاف جهت آب
. روز اول در مدرسه ی جدید، لباس باغبانی اش را پوشید تا خودش و شخصیت واقعی اش را به هم کلاسی ها نشان دهد. اما بچه ها او را با خدمه ی مدرسه اشتباه گرفتند و گفتند یکی از دست شویی های مدرسه گرفته است. مدرسه باز هم به او روی خوش نشان نداد. وقتی در یک آزمون سراسری بدون هیچ اشتباهی نمره ی کامل آورد و مدیر مدرسه به او تهمت تقلب زد، پای بیدی به دفتر مشاوره باز شد. مشاور دل ...
مسئولیت پذیری کودکان در خانواده، چگونه محقق می شود؟
و طرح پیشرفت خانگی او را به هم مرور کنید. یک مسوولیت دائمی در کارهای خانه به او دهید در غیر این صورت او متوجه می شود وقتی با کارهای خودش سرگرم باشد، بهانه خوبی برای فرار از زیر مسوولیت خانه دارد. دلیل این که برخی بزرگسالان نیز تمام وقت خود را به کارهای خارج از خانه اختصاص می دهند و کارهای خانه را که چندان دلچسب نیست به دیگران وا می گذارند نیز همین آموزش غلط است. همزمان با پرورش ...
ماجرای تلخ عروس فراری!
پول نیوز - در جشن عروسی دخترخاله ام متوجه نگاه زیرچشمی خانمی میان سال شدم. او خودش را به ما نزدیک کرد و دربارۀ من با مادرم حرف می زد. می گفت برای پسرش دنبال یک عروس خوش پاقدم می گردد. آن موقع نمی دانستیم منظور از عروس خوش پاقدم چیست. چند روز بعد، خانم میان سال به خانه مان زنگ زد. موضوع را با خاله ام و شوهرش مطرح کردیم. از فامیل های دامادشان خیلی تعریف کردند. با وساطت و ...
قاتل تبهکاری که به خاطر ترس از زنش دروغ ناموسی گفت
توضیح داد: شب قتل قرار بود من به همراه بهروز و احمد(مقتول) به خانه ای در یوسف آباد دستبرد بزنیم. قرارمان ساعت 11 شب درخیابان میرداماد بود. من تا ساعت12:30 هم منتظرشان ماندم اما از هیچ کدام خبری نشد و احساس کردم که قرار به هم خورده است. دو روز بعد هم شنیدم که احمد همان شب کشته شده است. وقتی هم به مراسم ختمش رفتم بهروز را دیدم که با دست باندپیچی شده به مسجد آمده بود. با اظهارات فرید به ...