سایر منابع:
سایر خبرها
محمدرضا زائری: از این جا مانده و از آن جا رانده ام!
رفتن به دلمان نماند، ایشان سفارش داده بود یک دستگاه پروژکتور از خارج برایمان بیاورند. خدا رحمت کند شهید نصیری لاری را که در انفجار هفت تیر به شهادت رسید، ایشان برای سفری به خارج از ایران رفته بود و پدر من به ایشان گفته بود یک پروژکتور با چندتایی فیلم برای ما بیاورد. بعد، شب ها خود پدر یک پارچه سفید به دیوار می زد و در خانه برای ما فیلم نمایش می داد برای اینکه حس کمبود نداشته باشیم یا مثلا، دوربین ...
خانواده تهرانی که در یک شب، 9 شهید داد + عکس
...، آسیب زیادی دیده. مهره های گردن تا کمرش الان فاصله پیدا کرده. مشکل پا، پلاتین، آسم و قلب دارد. ما برای جانبازی اش اقدام کردیم اول به ما گفتند کدام بیمارستان بوده پدرم می گوید آن موقع بیمارستان نفت بوده من خودم پیگیر شدم نامه از بنیاد شهید بردم تا از بیمارستان پیگیری کنم اما هیچ راه حلی برای بازنشانی پرونده وجود نداشت. 21 رمضان سال 61 فرزندانم شهید شدند خانم قبادی! شما ...
از تشکیک در اصالت نامه امام تا رسیدن به مرز خیانت در دفاع مقدس/ صادق خرازی: نهضت آزادی در جنگ ستون پنجم ...
...... شما این تهمت های بی اساس خلاف شرع و قانون را به کسی زده اید که سال های سال در داخل و خارج از کشور در راه سربلندی اسلام و ایران خدمت کرده است... شما از این اتهامات چه سودی می برید؟... از برج های عاجی که نشسته اید بیرون بیایید. به میان مردم بیایید، تا ببینید و بفهمید چه خبر است. و اگر نمی توانید، بدانید با تهمت زدن های بی اساس به این و آن، ره به جایی نخواهید برد. گفتنی است که سندی دال بر انتشار ...
روایتی مادرانه از شهید لواسانی/ محمدرضا عاشق کتاب بود
سر مزارش به بهشت رضا(ع) می روم و گریه می کنم و می گویم رضا جان برایم دعا کن تا اجرم پایمال نشود. صفری صفرپور عنوان کرد: در بین بچه هایم محمدمهدی، مامانی بود، وقتی می رفتم حرم می دیدم دم درب ایستاده، یک لحظه بدون من در خانه تنها نبود، حتی بزرگ شد و داماد شد باز هم هر روز به خانه می آمد. وی در ادامه گفته های خود در خصوص پسر شهیدش محمدمهدی نیز، افزود: محمدمهدی بعد از محمدرضا به ...
از کوار تا اهواز؛ خاطره جذاب یک رزمنده از اعزام به جبهه
روزی بمانید تا وضعیت را مشخص کنیم. به آن جا رفتم. اتاقی بزرگ بود که با پتوهای سربازی فرش شده بود. دیوارهای آن پر از نوشته های یادبودی از نام افراد و شهرهای مختلف بود. یکی دو نفر خواب بودند. خسته و خواب آلود بودم. مثل مرده ها خوابم برد. نفهمیدم کی بیدار شدم. صدای اذان ظهر به گوش می رسید. هنوز خوابم می آمد. حال مسجد رفتن نداشتم. صدای دلنشین اذان در گوشم طنین انداز بود. به هر سختی بود بلند شدم و به ...
می گفتند کار کردن با تو خطرناک است!
همین طور به شکلی دردناک گریه می کرد.من تا از پله ها پایئن آمدم و دوربین در دالان کات خورد، سرم را گذاشتم به دیوار و همین طور گریه می کردم.به مهرداد پوراحمد گفتم : من دیوانه شدم، این چه کرد با من.این اعجوبه است. تمام مدتی که این زن، گریه تلخ و دردناک می کرد، هیچ وقت از ذهنم خارج نمی شود.مادر مهربان و هنرمند ارزنده ای بود؛ خدا، رحمتش کند. جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان ، تنها جشنواره ...
انصافاً سپاه به قول خودش عمل کرده است
شود فرزند پیغمبر از آن راه ها استفاده کند برای حفظ میراث عظیم اسلام که میراث جد او و پدر او و پیروان راستین آن هاست در زندگی سیدالشهداء محسوس است؛ از تبیین و انذار، از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدان های عناصر خاص همین خواص که ما تعبیر می کنیم در آن خطبه ی منا، این ها همه در طول زندگی سیدالشهداء است. بعد هم ایستادگی در مقابل یک انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه این که امام حسین از ...
آوارگی همراهان بیماران شهرستانی در پایتخت
اتراق کرده اند نظرم را جلب می کنند. اهل گناوه هستند و چند ماهی می شود که به قول خودشان کنار بیمارستان زندگی می کنند. پسرشان نارسایی کبدی دارد و او را برای درمان به تهران آورده اند. پدر می گوید: در بیرون از حیاط بیمارستان، کسی حق پهن کردن زیرانداز ندارد. به طور جدی به ما تذکر داده اند که اگر چادر بزنید یا بیرون از محوطه زیر انداز بیندازید با شما برخورد می شود. از محوطه بیمارستان که پا بیرون ...
مشکلات عجیب یک عضو هیات علمی در وزارت علوم
! کسی دنبال ضربه زدن به دیگری که گفتم نیست! قانون هم اجرا می شود و همه مسوولین هم شایسته و بی نقصند و ماییم که مشکل داریم! آزادگی و مردانگی هم زیاد است خدا را شکر! ظلمی به کسی شود همه حمایت می کنند و اصلاً مگر کسی هست که از مسوولی زورگو جانبداری کند! از این مهم تر اصلاً در این محیط، مسوولان اصل خوبی اند و ظلم و زور و اجحافی به کسی رو داشته نمی شود که اعتراضی باشد! اصول اکادمیک در دانشگاه که نگو ...
عبدخدایی: نواب صفوی شرایط زمان را نمی شناخت
؟ گفتم عبدخدایی گفت پدرت کیست؟ گفتم آیت الله شیخ غلامحسین تبریزی گفت شما پسر شیخ غلامحسین تبریزی در مشهد هستی؟ گفتم بله گفت بیا جلوی منبر . دست من را گرفت گفت این آیت الله زاده، فردا می خواهد برود زندان تا نواب صفوی آزاد شود. 30 نفر شدیم. صبح آمدیم دم مسجد باب همایون، رفتیم دادگستری؛ سخنگوی ما شیخ محمدرضا نیکنام بود که بعدها شد برادرزن آقا خلیل طهماسبی که بعد از انقلاب قاضی ارتش شد. رفتیم در اتاق ...
خطبه غدیر
این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است و استواری امامت تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند. هان مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمایی کردم و از آن هرگز برنمی گردم. بدانید و آگاه باشید! آن ها را یاد کنید و نگه دارید و یکدیگر را به آن توصیه نمایید و در آن [احکام خدا] دگرگونی راه ندهید. هشدار که دوباره می گویم: بیدار باشید! نماز را به پا دارید. و زکات ...
آقای جلیلی! برجام خوانی پیش کش، تکلیف 6 سال بیانیه خوانی خود را مشخص کنید / به اندازه کافی در مذاکرات ...
.... از همین رو، نظریه دولت سایه را با وجود عدم همراهی بسیاری از همفکران اصولگرای خود پیش برده و هر از چند گاهی یکی از ارکان دولت را به باد انتقاد می گیرد. در رویکرد جدید جلیلی، او باز هم برجام را رها نکرده ولی این بار تلاش کرده است تا وانمود کند از دروازه علم به آن وارد شده. هرچند بعد سیاسی اقدامات و اظهارات او به اندازه ای پررنگ است که هرگز نمی توان وجهه دیگری را بر آن غالب دانست. ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (451)
صورتمون میگفتن: توووله سگ ضربدر عرض سگ مساوی مساحت سگ. 10٫ بیاین به هم قول بدیم اگه ایندفه کسی دم در بهمون تعارف زد که بفرمایین داخل در خدمت باشیم بریم داخل ببینیم چه خدمتی از دستش برمیاد. 11٫ تو اتوبوس به خانومه گفتم دستمال دارین؟درکیفشو باز کرد یه نایلون درآورد پر دستمال،سماق ونمک قشنگ تابلو بود رستوران بوده،هرچی رومیز بوده رو جمع کرده. 12٫ نوشته چرا پسرا از خواب ...
زوایای پنهان دستفروشی
دیگه کارتو بکن بچه. مگه نمی دونی هر کی بخواد بیاد این ساعت اینجا وایسه باس از من رخصت بگیره؟! درحالیکه عده ای از مردم در اطراف ما زل زده بودند و داشتند با جدیت و هیجان، مکالمه را تماشا می کردند گفتم: مگه مال توه؟ مگه مترو رو خریدی؟ چیکاره ای اصلا شما؟ من دیروزم همین ساعت همینجا بودم کسی بهم کاری نداشت شمام نبودی خودت اصلا... – من دیروز مرخصی بودم داداش! برو رد کارت! برو اینطرفا ...
تجربه یک روزه با لباس محلی در تهران
روزنامه ایران نوشت: تا به حال فکر کرده اید یک روز لباس محلی تان را بپوشید و سوار مترو شوید و مثلاً بروید میدان انقلاب برای خرید؟ با شال کمر و پاتول و کلاه پیچ کردی یا کلاه نمدی و زیرجامه و جبه تهرانی یا لباس بلوچی و اگر خانم هستید با روسری گل ونی لری یا دامن قاسم آبادی. شما کجایی هستید؟ پدر و مادرتان کجایی هستند؟ حتی اگر خیلی خیلی خیلی تهرانی هم باشید لباس محلی دارید اما اگر شما نه، کس ...
یک روز با فرهاد رهنما، رئیس هیات مدیره پلار و گروه رهنما
بیابان بود. چادر زدیم و خودمان تاس کباب درست کردیم. من هم که اولین بار بود از پدر و مادرم جدا می شدم تا صبح گریه می کردم. خوشبختانه پدربزرگم در تهران هم در خیابان کاخ آن زمان یک ملک بزرگ پنج هزار متری داشت که بعد یک هفته اردو رفتم آنجا. در حینی که فرهاد دوران نوجوانی را طی می کند پدرش هم خط ابداعش را به صنعت می رساند. جنگ جهانی دوم تمام شده است و ارتش متفقین که جنوب را ترک می کنند چوب حراج ...
مامان شوکت، عشق و دیگ سمنو...!
، او هم مثل خواهر شما چرا بد نگاه می کنید؟ او را کتک می زدند، خونین به خانه بر می گشت ولی بازهم دست از امر به معروف بر نمی داشت. وقتی بیرون می رفت تا زمان بازگشت او مدام نگران بودم. وقتی به خانه می رسید آرام می شدم. ویژگی های دیگری هم داشته است که مادر می گوید شما فقط یک نام حسن می شنوید شب ها اگه دیروقت به خانه می اومد در نمی زد، می ترسید من خواب باشم و از خواب بیدار شم، بسیار دل رحم و مهربون بود ...
3 ویژگی کسانی که حق تلاوت قرآن را رعایت می کنند
، فقط می گوید قبول ندارم، حالا به این فرد بگو کجای قرآن را قبول نداری؟ نمی گوید کجای آن را قبول ندارم، بلکه می گوید هیچ چیزی از آن را قبول ندارم؛ مثلاً اگر به او بگوییم یک حکم قرآن این است که به پدر و مادر نیکی کن؛ چون تو وقتی در رحم مادرت بودی، وقتی به دنیا آمدی، پدر و مادرت تا تو را بزرگ کرده اند، جان کنده اند، این را قرآن می گوید که نیکی کن! می گوید من همین را هم قبول ندارم. کسی که ...
اختلافات را با تدبیر از جبهه انقلاب دور می کرد
خاطره خاصی را به یاد دارید؟ بله، یک بار که با ایشان به قوچان رفتم و شب را آنجا ماندیم، همراهان ایشان تصمیم گرفتند به مشهد برگردند، ولی خودشان قصد داشتند به بهشهر، تهران و بعد هم به کرمانشاه بروند. به من گفتند: من باید به بهشهر، تهران و کرمانشاه بروم و سفرم چند روزی طول می کشد، تو با من می آیی؟ من گفتم: خیلی دلم می خواهد با شما بیایم، ولی باید به خانواده ام خبر بدهم، و الا دلواپس می شوند . ایشان ...
میگم هرچی چیز خوبه بِرِی مرداس
بی بی بشکنی زد... - خدا عُمرش بده ننه... عجب دکتری بود. من خو گفتم ای رگ و پِیام گرفته. حالا چرخ از کجا بی یَریم؟ - منظورتون دوچرخه اس بی بی؟ دوچرخه برا چی دیگه؟ - وا... میگه چرخ بِرِی چه؟ دوباره میگه چرخ بری چه؟ خو دختر مَیه ندیدی دکتر گفت به زانوات نرمش بده... - گفت نرمش بده، نگفت که دوچرخه سواری کن! بی بی لااله الی اللهی گفت. - اصن ...
نخبه هایی که دیگر تمایل به بازگشت ندارند...
آمدها از داخل ساختمان تا مترو پیاده رو، برای یک مادر با کالسکه فراهم است. پس زندگی در آمریکا برای شما ایده آل است؟ نه اصلا. با همه این زرق برق ها، در آمریکا مسائلی بود که مرا آزار میداد. مثلا آنجا پسری بیست ساله به یک شهر دیگر می رود و ازدواج می کند, من به عنوان یک مادری که با فرهنگ ایرانی تربیت شده ام، نمی توانم همچین مسئله ای را هضم کنم. نه اینکه بخواهم در زندگی پسرم دخالت کنم ...
پنجه در پنجه آتش با دستان خالی
قد کشیده اند و زیبایی های شهر پاوه را دوصد چندان کرده اند. عرفان با بیان اینکه از کودکی آموخته است محیط زیست بخشی از خانه و زندگی هر انسانی است ، می گوید: دو برادر هستیم و من فرزند دوم خانواده هستم. وقتی چشم باز کردم همه اطرافم سبز بود. کودکی ام در جنگل های بلوط زاگرس سپری شد. پنجره خانه ما رو به دره نیشه باز می شود و من هر روز ساعت ها به جنگل سرسبز بلوط خیره می شدم. الفت خاصی با این درختان پیدا ...
روایت پیامبر(ص) از عذاب سخت گروهی از زنان امتش
به گزارش شهدای ایران ، امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرماید: روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند . گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ...
انتقاد کارگردان فیلم ماجان از زمان اکران این فیلم و فرصت محدود در تبلیغاتش
پدر را با دیدگاه های مختلف می توان دید. می توان از این دید نگاه کرد که پدر حرف چندان بدی نمی زند. او فقط معتقد است این بچه به آسایشگاه برود. ولی زن در مقابلش قرار می گیرد و دوست دارد بچه را خودش بزرگ کند. زن امید دارد که بچه را؛ حتی درحد یک گام فهمیدن یا یک قاشق غذا خوردن جلو ببرد. ولی پدر معتقد است این بچه نباید باشد. چون به من احساس ضعف و ناتوانی می دهد. و از آنجایی که نمی تواند این مسائل را ...
ظریف: درباره صحبت های اخیر ترامپ نامه خواهم نوشت
موضوعات در آن دیده شده است. وی ادامه داد: اگر شما به حرف های دوران مبارزاتی آقای ترامپ و نامه معروفی که تعدادی از سناتورهای آمریکایی در مورد برجام نوشتند توجه کنید، آنها بر این نکته تاکید کردند که برجام را پاره می کنیم یا با یک چرخش قلم برجام از بین می رود ولی شما می بینید که در 9 ماه گذشته اتفاقی نیفتاده است و این نشان دهنده استحکام برجام است. وزیر امور خارجه با بیان اینکه ...
سیفی آزاد: با فضای گلخانه ای نمی توان فرهنگ را نجات داد/ بهزیستی هیچ حمایتی نکرد/ تیرانداز: مسئولان چشم ...
. خانم تیرانداز شهناز ماجان چه ویژگی هایی داشت که شما آن را انتخاب کردید و یک گروه حرفه ای سینما در این کار حاضر شدند؟ تیرانداز: همیشه گفتم فیلم ماجان را خیلی دوست دارم فیلم سالمی است و به دور از سیاه نمایی یک مسالۀ جهانشمول را که شاملِ همۀ آدم ها می شود را مطرح می کند، نگاهِ نویسنده و بخشی هم از آقای سیفی آزاد نشات می گرفت در فیلم جریان دارد. کاراکتر شهناز را دوست داشتیم چون ...
داستان روزهایی که برای همه تلخ بود
برای درس دادن. اما استاد کلاس های صبح. بچه ها بهشان می گفتند فسیل. یعنی همان ها که چند سالی از خدمت شان در آموزش و پرورش گذشته بود و در خانه تنهایی اذیتشان کرده بود، حوصله ادامه تحصیل هم نداشتند. صبح ها سر کلاس می آمدند و خوش حال از پیدا کردن هم صحبتی. یکی شان بیست و چند سال از بازنشستگی اش گذشته بود. به زور راه می رفت. خودش را شاگرد بهمن بیگی معرفی کرده بود. تا آخر کلاس توی حرف زدن تک خوری می کرد ...
روایتی از نحوه شهادت مصطفی کاظم زاده + عکس
.... من که تب و لرز کرده بودم، فقط سر و صداشون رو می شنیدم. ساعتی بعد که حالم بهتر شد و رفتم بیرون، بچه ها که از دست مصطفی ناراحت بودند، جلویم را گرفتند و گفتند: - چرا مصطفی لوس بازی درمیاره؟ هر چی بهش میگیم بیا با ما عکس بگیر، قبول نمی کنه. میگه بعدا. گفتم: الان میگم. رفتم داخل سنگر و از داخل کوله پشتیم دوربین عکاسی کوچکم را آوردم. مصطفی را صدا کردم ...
آمریکا شأنیتی برای تائید پایبندی ایران به برجام را ندارد
یک قطعنامه شورای امنیت است عمل کند. دیشب خانم موگرینی هم گفت برجام قابل پایان یافتن توسط هیچ یک از اعضا نیست. وی ادامه داد: آنچه برای ما مهم است این که ایالات متحده متعهد است مواردی از تحریم ها که اسقاط کرده را تمدید کند و اگر از این ها تخلف کند ایران اقدام متقابل خواهد داشت و این تصمیم بر اساس تصمیم هیات نظارت بر برجام خواهد بود. با وجود همه بدعهدی های آمریکا به لطف خدا و استقامت مردم ...
مشکل ترامپ، نداشتن استراتژی است
کامل است، برجام بد و بستان هایی را دارد و همانطور که شما دیدید آقای ترامپ در نطق شب گذشته شان نکاتی را در مورد برجام مطرح کردند و عصبانیت خود را از آن اعلام کردند. نکاتی نیز در این سند هست که مورد علاقه ما نیست و نکاتی نیز مورد علاقه آمریکایی ها نیست ولی همانطور که گفتم این سند براساس دقت و ریزبینی و همچنین براساس بی اعتمادی تدوین شده است و سند محکمی است که تاکنون نتوانسته اند از آن عدول کنند. ...