سایر منابع:
سایر خبرها
جنایت هولناک در آخرین ملاقات
زمان او یک دختر 18 ساله بود که به عنوان مسافر سوار ماشینم شد. سر صحبت را باز کردم و شماره تلفنم را به او دادم و این آغاز آشنایی ما بود. او را دوست داشتی؟ بعد از مدتی ما به هم علاقه مند شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم، اما یک سال بعد متوجه شدیم با هم تفاهم نداریم. سر بعضی مسائل با هم اختلاف نظر داشتیم ولی با این حال رابطه دوستانه ما با هم ادامه پیدا کرد. من عاشق و وابسته عاطفه شده ...
درخواست طلاق به دلیل بی توجهی به بیماری
. همیشه نسبت به این رفتارش اعتراض می کردم، اما فایده ای نداشت. بارها حتی دلم را شکسته بود، ولی سعی نکرد رفتارش را درست کند. تا این که چند روز پیش من در خانه مادرم از پله ها افتادم و دستم شکست. مرا به بیمارستان بردند و در راه به شاهرخ خبر دادند، ولی در کمال ناباوری به جای این که نگران شود و سریع خودش را برساند، گفت کار دارد و آخر شب برای دیدنم می آید. آن روز جلوی خانواده ام حسابی تحقیر شدم. آبرویم رفت ...
شوهر زورکی
جدایی ام از شوهر بی رحم اقدام قانونی کند. هرچند تا قبل این از لطف و رحمت الهی ناامید بودم، ولی فهمیدم خدا جای حق نشسته و به بنده هایش نظر می کند. بالاخره با کمک وکیلم توانستم از شوهرم جدا و برای همیشه از شرش راحت شوم. چند ماه بعد از جدایی پسر یکی از اقوام پیرزن مرا دید و ابراز علاقه کرد. او پسر خوبی بود همراه خانواده اش برای خواستگاری آمدند. الان یک سال است که ازدواج کردیم و خدارا شکر ...
یک شب و 9 شهید !
بودیم که خانه مان بمباران شد. 3 فرزندم در 21 رمضان درجا شهید شدند. خودم هم مجروح شدم. چون خونریزی کتفم زیاد بود با هلی کوپتر مرا به بیمارستان طالقانی تهران انتقال دادند. من دیگر اطلاع نداشتم که چه بلایی بر سر بچه هایم آمده. عمل های جراحی زیادی روی من انجام شد. بعد از 15 روز مادرم به ملاقاتم آمد و سراغ فرزندانم را از او گرفتم. گفت: بچه ها سالم در خانه هستند ما فقط نگران حال توایم. گفتم ...
زن صیغه ای: شوهرم برای 3 فرزندم شناسنامه نمی گیرد تا مدرسه بروند
زن میانسال با مراجعه به یکی از کلانتریهای مشهد، زندگی تلخش را بازگو کرد. وی گفت: بعد از مرگ مادرم من کنار پدر پیرم زندگی می کردم. پدرم درآمدی نداشت و ما در روستا با کمک های دیگران و مراکز خیریه روزگار می گذراندیم اگرچه تا کلاس دوم ابتدایی درس خوانده بودم اما وقتی بزرگتر شدم همان آموخته ها را نیز فراموش کردم. به گزارش روزنامه خراسان، وی گفت: دو خواهر دیگرم ازدواج کرده بودند ولی آن ها هم ...
از پارتی مختلط شبانه تا ازدواج برای حفظ آبرو | روزگار تلخ دختر جوان بعد از بارداری
ها پرداختم. این بود که تنها یک لبخند خیابانی مرا درگیر دلباختگی های دروغین کرد و رابطه ام هر روز با آتیلا نزدیک تر شد. پدرم چند سال قبل مادرم را طلاق داده بود و من و خواهرم نزد مادرمان زندگی می کردیم اگرچه همه تلاش مادرم خوشبختی ما بود اما دوستی خیابانی با آتیلا موجب شد تا من نگاه های نگران و نصیحت های او را نادیده بگیرم. خیلی زود و با تحریک دوستانم از خانه فرار کردم تا به قول خودم آزاد ...
اعتراف قاتل اهورا به کودک آزاری مرگبار (عکس)
کرده است. چطور با مادر اهورا آشنا شدی؟ در اینستاگرام با هم آشنا شده و صحبت کردیم. بعد هم 24 تیر امسال به عقد موقت من درآمد. با اهورا مشکلی داشتی؟ نه او را مثل دختر 2.5 ساله خودم دوست داشتم. هر وقت دخترم پیش من می آمد، او و اهورا را به گردش می بردم. درباره روز حادثه بگو. ظهر همسرم از محل کارش به خانه آمد و ناهار خورد و رفت. من به اتاق ...
عکس: مادر اهورا | المیرا مادر اهورا در قتل پسر 2 ساله اش نقش داشت؟ +عکس های المیرا
بیشتر ببینید: فیلم: مادر اهورا . بیشتر بخوانید: ماجرای اهورا، قتل و تجاوز . بیشتر بخوانید: چرا اهورا با مادر و ناپدری زندگی می کرد ؟ به گزارش آفتاب، المیرا ر زنی 28 ساله است که سال گذشته از همسر اولش (پدر اهورا) جدا شده و پس از چندی، حدودا یک ماه پیش با مردی به نام مجتبی قربانزاده ازدواج موقت می کند. تنها 18 روز بعد از ازدواج موقت المیرا با مجتبی، فاجعه تجاوز به اهورا کودک 2 سال ...
سمنان؛ خیران مدرسه ساز و یک نمونه عالی
گونه می گوید: دانشجوی سال یک دکتری بودم که پدرم به لقاءالله پیوست و دعوت حق را لبیک گفت و از آن روز این جرقه برای جبران زحمات پدر در وجودم ایجاد شد. وی افزود: هر فرزندی آرزو دارد تا قدردان زحمات پدر باشد و به گونه ای این شکر را به جای آورد و چون در دوران حیات این فرصت فراهم نشد، از خداوند خواستم کمک کند تا به گونه ای نامش را ماندگار کنم. این بانوی مدرسه ساز سمنانی می گوید: از ...
ماجرای این عکس جنجالی چیست؟
و در شهرداری دهدشت مشغول رفتگری ام. همسرم هم خانه دار است. 9 سال است که ازدواج کرده ایم. با وجود اینکه فقط 30 سال دارد اما غبار روزگار روی چهره اش نشسته. از زندگی این سال هایش می گوید و رنجی که بر او گذشته: در همان روستای سمغان به دنیا آمدم تا پنجم ابتدایی را در آنجا درس خواندم. روستای مان مقطع بالاتر نداشت و برای تحصیل مجبور بودیم هر روز به دهدشت برویم و برگردیم. نه وسیله نقلیه داشتیم ...
امیر توسلی: مشابه موسیقی - شهرزاد - تا به حال ساخته نشده است!
! به مردمی که به کنسرت هایمان می آمدند، روی یک کاغذ فتوکپی شده بروشور اجرا را می دادیم. سال 71 بود و با توجه به شرایط آن زمان و نگاه جامعه به موسیقی، اتفاقات زیادی را هم تجربه کردیم. کسری سبکتین 17 ساله بود و هنوز مدرسه می رفت که در آن گروه ساز می زد. آرش رادان و آریا عظیمی نژاد هم بودند. قبل از اینکه من درامز بزنم، دو تا درامر هم داشتیم. * بعد هم که با چند نفر از آنها، گروه پژواک را تشکیل ...
ادعای تازه عروسی که شوهر و مادربزرگ شوهرش را کشته:همسرم می گفت با دوست دخترش دریک خانه زندگی کنم
نداشتم بلکه در جریان درگیری این اتفاق افتاد. چرا اورا کشتی؟من وشوهرم یک سالی بود که باهم ازدواج کرده بودیم. یک روز که به خانه آمدم دیدم زن غریبه ای در حمام است وشوهرم خوابیده. این مسأله برایم غیر قابل تحمل بود. چند وقت بعد هم متوجه شدم او با دختر همسایه و حتی با یک زن شوهردار دیگر رابطه دارد. من، شوهرم را دوست داشتم و به خاطر این موضوع بود که باهم چند بار دعوا کردیم. شوهرم ...
هیچ وقت لگو نداشتم
حرکت های مبارزه خیلی خاص باشد. هرکاری که افراد تیم بدلکاری ام انجام می دهند، نینجاهای لگو نینجاگو هم انجام می دهند. بیش تر از 50 سال است که کار بدلکاری می کنم و هیچ وقت کاری مثل این را انجام نداده بودم. فکر می کنم بعد از دیدن این صحنه ها خیلی تحت تأثیر قرار بگیرید. فکر می کنید لگو چه خاصیتی دارد که برای چندین دهه و با همه ی پیشرفت تکنولوژی، هنوز هم با آن ها بازی می کنیم؟ ...
شهادت او اکسیر عشقی بود که خدا به ما عطا کرد
*** با نداری بزرگ شد احمد دومین فرزند خانواده بود که بعد از گذشت 12 سال خدا به ما داد. من فرزندم را با نداری و کار در خانه های مردم با رنج زیادی بزرگ کردم. او را به دبستان فرستادم. احمد الگوی هم کلاسی هایش بود. با ادب و احترام با دیگران رفتار می کرد و مورد توجه معلمان بود. با بالا رفتن سنش اخلاق و رفتارش معتبرتر می شد. در خانه به مادرش در تمام کارها کمک می کرد؛ در ...
اظهارات مردمشهدی که پسر9ساله اش را از ارتفاع 30متری پل عابر به خیابان پرت کرد - حرفهای مادرمقتول
بردم اما هنوز چند ماه از آغاز سال تحصیلی سپری نشده بود که یک روز مادرم کنارم نشست و از زنی سخن گفت که مرا برای پسرش خواستگاری کرده بود. از تعجب چشمانم گرد شد چرا که من 14 سال بیشتر نداشتم و اصلا از ازدواج و خانه داری چیزی نمی فهمیدم از سوی دیگر هم من مرتضی را دوست نداشتم و نمی خواستم با او ازدواج کنم ولی آن زن که دوست یکی از آشنایان مادرم بود با رفت و آمدهای زیاد اصرار به این ازدواج داشت ...
قاتل اهورا را ببینیم او را می کشیم
. این مرد که با اهورا در خانه تنها مانده بود فکر شیطانی به سرش می زند و بعد از اینکه به کودک2/5ساله تعرض می کند، برای اینکه صدای گریه های او را کسی نشنود سر این کودک را به دیوار می کوبد و همین کار باعث مرگ اهورا می شود. این جوان که اهورا را به طرز وحشیانه ای به قتل رسانده است در بازداشت به سر می برد و به گفته یک منبع آگاه، قاتل کودک2/5ساله برای منتظر بودن تا روز دادگاه به زندان لاکان رشت ...
ولادمیر پوتین ؛ از زندگی با موش ها تا قدرتمندترین مرد جهان
اجباری خود را در آن جا سپری کند. اما مقامات کا گ ب به او گفتند که به دانشکده حقوق برود و او نیز همین کار را کرد. پوتین در سال 1975تحصیلاتش را در رشته حقوق به پایان رساند. به دلیل نمرات عالی و موفقیت او در دانشکده، مقامات سرویس امنیتی شوروی به وی پُستی را در این سازمان پیشنهاد کردند و پوتین نیز با خوشحالی تمام پذیرفت. وی خیلی زود به مرکز آموزش جاسوسی رفت که در آن جا خیلی زود مهارتش را در سخن ...
اعترافات مردی که پدر و نامادری اش را کشت و به آتش کشید
پدرم ازدواج کرد و از همسر جدیدش صاحب فرزند شد و من کنار مادرم ماندم. بعد از چند سال خودم ازدواج کردم ولی زندگی خوبی نداشتم و اعتیاد پیدا کردم و همین باعث شد از همسرم جدا شوم و دوباره پیش مادرم برگشتم اما بعد از مدتی با مادر و خواهرانم به مشکل برخوردم و پیش پدرم رفتم. در خانه پدری بودن هم خیلی خوب نبود و با او هم دچار اختلاف شدم. متهم گفت: پدرم مرتب به من می گفت باید سر کار بروی و نباید ...
با پدرم و در زمان چرای گوسفندان تمرین می کردم/عشایری را به خانه شهری ترجیح می دهم
از حضور در باشگاه سبب علاقه به این رشته ورزشی شد. با پدرم که به چرای گوسفندان می رفتیم تمرین می کردم و پدرم تصور می کرد من دیوانه شده ام و مدام به من می خندید. از پدرم خواهش می کردم کف دست خود را نگه دارد که من به آن ضربه بزنم و او هم با خنده قبول می کرد. بعد از ازدواج مشکلی برای ادامه فعالیت های ورزشی نداشتید؟ پدر من هنوز عشایر است ولی مدتی است در شهر زندگی می ...
روایتی همسرانه از مسیح بلوچستان +تصاویر
...، نورعلی با اصرار مرا همراه زهرا و دامادم به مکه فرستاد. می گفت حال و هوایتان عوض می شود. دخترم اولین مرتبه بود که به مکه می رفت. وقتی روبروی کعبه ایستادیم، روحانی کاروان گفت: اگر سه تا دعا کنید برآورده می شود. لحظه ای که زهرا چشمش به خانه خدا افتاد، گریه کرد و سر بر سجده گذاشت. وقتی هتل رفتیم آقای رجب علی محمدزاده، دوست نورعلی که در کاروانمان بود، از دخترم پرسید: زهرا خانم! به بابا تلفن ...
اظهارات مردی که پسرش را به کام مرگ فرستاد
دریغ نمی کردم لباس های تمیزش را با جوراب سفید به او پوشاندم. آیا به قصد انتقام از همسرت یا خانواده اش این کار را کردی؟ نه! آن ها خیلی مرا آزار دادند ولی من قصد انتقام جویی نداشتم. بعد از ارتکاب قتل چه کردی؟ وقتی او را پایین انداختم و دیدم حرکت نمی کند سوار موتورسیکلتم شدم و به خانه رفتم. سپس ماجرای گم شدن فرزندم را به پلیس گزارش کردم! آیا مواد ...
بررسی شرایط زمینه ساز طلاق
های ترک را مهمترین مشکل می دانند. یکی از مصاحبه شوندگان درخصوص اعتیاد و مشکلات ناشی از آن می گوید: اعتیاد موجب ویران شدن زندگی ما شد. شوهرم به جایی رسید که هر روز مرا کتک می زد و مرا از خانه بیرون می انداخت. خدا شاهد است سه روز در اتاق انتظار بیمارستان خوابیده ام. شوهرم من و بچه هایم را دیگر نمی خواست، تنها چیزی که اون می خواست این بود که بساط مصرف موادش را پهن کند ... من مجبور بودم دست بچه هایم را ...
حکایت یک مسیحی تازه مسلمان شده از خدمت به پدر و مادر
به گزارش سرویس دینی جام نیوز ، زکریا می گوید: مسیحی بودم و در مسیحیت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به مکه رفتم، خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم فرمود اگر پرسشی داری، بپرس. عرض کردم: خانواده ام مسیحی هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم کور شده، من به ناچار با آنان زندگی می کنم، زیرا پدر و مادرم جز من کسی را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند پدر و ...
احساس رهایی پس از سال ها سکوت
که شروط استفاده توییتر را نقض کرده است. بعد از این واکنش، توییتر حساب کاربری مک گوآن را از تعلیق درآورد و اعلام کرد که درباره قوانین و تصمیم ها در آینده روشن تر عمل کند. میلانو هم به تحریم توییتری پیوست و توییت کرد که جمعه نخستین روز در 10 سال گذشته خواهد بود که او توییت نخواهد کرد. مک گوآن هم شبانه به جنبش Metoo# پیوست. میلانو در روز 9 اکتبر، چهار روز قبل از آن که داستان ...
معجزه سه شهید در زنده کردن مادر
و انگلستان پیش از انقلاب ادامه می دهد: من قبل از انقلاب در آلمان زندگی می کردم، دو برادر دیگرم هم در انگلستان زندگی می کردند. چون زمان شاه وضعیت بد بود و هر روز مشکل داشتیم، هر زمان منتظر بودیم کسی برای دستگیری در خانه بیاید و پدر و مادرم اذیت شوند. قبل اینکه حضرت امام(ره) به فرانسه بیایند من در فرانسه بودم ولی از موضوع خبر نداشتم. فقط همان روزی که ایشان به پاریس آمد رادیو اعلام کرد [امام] خمینی ...
بازخوانی روزهای اعتیاد زیر سایه بهبودی
پدرم را ندیدم. در طول 12 سال اعتیاد، کارتن خواب شدم، تن فروشی کردم و فروشنده مواد شدم ولی پولش را هیچ وقت به خانه و به سفره مادر و پدرم نیاوردم، مجبور شدم بچه ام را سقط کنم چون دوستم می گفت بچه مال او نیست. هیچ روزی از این 12 سال را فراموش نمی کنم و در پایان هر شب، به فردا فکر می کنم؛ به فردایی نامعلوم. دوست دارم مادر بشوم، ازدواج کنم، خانه و زندگی و سقف داشته باشم، مثل همه مردم. ...
ازدواج موقت مادر اهورا با قاتل؛ دو ماه قبل از قتل! | قاتل اهورا: در اینستاگرام با المیرا آشنا شدم!
...> چطور با مادر اهورا آشنا شدی؟ در اینستاگرام با هم آشنا شده و صحبت کردیم. بعد هم 24 تیر امسال به عقد موقت من درآمد. با اهورا مشکلی داشتی؟ نه او را مثل دختر 5/2 ساله خودم دوست داشتم. هر وقت دخترم پیش من می آمد، او و اهورا را به گردش می بردم. درباره روز حادثه بگو. ظهر همسرم از محل کارش به خانه آمد و ناهار خورد و رفت. من به اتاق اهورا رفتم. در رختخوابش دراز کشیده بود. دو ...
علی نصیریان: برای استقبال از مصدق تا مهرآباد دویدم
شده است. خودشان هیچ وقت دوست نداشتند که بازی کنند؟ نه. آن اوایل ازدواجمان یک نقش کوتاهی بازی کرد ولی بعد گفت دوست ندارم ادامه بدهم. در سال های میانی زندگی که همه جا مورد توجه بودید برای همسرتان دشواری نداشت؟ همسرم خیلی درک خوبی از کار من دارد و خیلی خوب با من مدارا کرده است و در تمام این سال ها مواقعی بود که بیشتر از خانواده در کنار گروه بودم همسرم تحمل ...
خصایصی که سبب می شود انسان همیشه در عافیت باشد/ ذکری که یک عارف برای فرد مغرور داد
...: آیت الله روح الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) تهران در تازه ترین جلسه اخلاق خود به موضوع اگر انسان بعد از معرفت، به عبودیت برسد، دیگر برای خودش، هیچ اختیاری قائل نیست! پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید: معرفت، بی اختیاری، علم و رشد! در جلسه گذشته بیان کردیم: اگر انسان، هم باور کند و هم عالم شود به اینکه همه این قوا، اعضاء و جوارح، برای بندگی خداست، اگر علم به ...
ادعای عجیب قاتل بی رحم در دادگاه تهران+ عکس
رفته بود بازداشت شد. وی به قتل Murder اعتراف کرد و گفت: 12سال قبل مادرم و پدرم از هم جدا شند. من و سه خواهرم با مادرمان زندگی می کردیم تا اینکه پدرمان با اکرم ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. من هیچ وقت دل خوشی از پدرم نداشتم. دوسال قبل ازدواج کردم اما زندگی ام دوامی نداشت و مجبور شدم 114 سکه به عنوان مهریه به همسرم بپردازم و از او جدا شوم. به خانه پدرم رفته بودم که متوجه بد رفتاری های پدرم ...