سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای اشغال موصل توسط داعش به روایت یک زن
ماه بعد دخترمان متولد شد. روزی که می توانست شادترین روز زندگی من باشد با احساس گناه به خاطر آوردن او به دنیایی که بی ارزش و وحشتناک به نظر می رسید توام بود. زنان و دخترانی که از بند داعش فرار می کردند قربانیان خشونت جنسی و ازدواج اجباری در سنین پایین بودند و از آن ها به عنوان سپر انسانی استفاده می شد. قبل از اینکه دخترم متولد شود با همسرم به شرق موصل، جایی که خانواده همسرم در آن جا ساکن بود ...
سه بار قصاص؛ مجازات عامل جنایت خانوادگی
دیوان عالی کشور حکم سه بار قصاص پسر جوانی که پدر و مادر و پدربزرگش را به قتل رسانده بود، مورد تأیید قرار داد. به گزارش شرق، این پسر جوان که سال 93 بعد از به قتل رساندن والدینش سر از تن آنها جدا کرده و برای انتقال اجساد از دوستش کمک خواسته بود، با درخواست دوستش به قتل هاv اعتراف کرد. بر اساس محتویات پرونده، سینا 28ساله که دانشجوی رشته مهندسی بود نیمه شب هشتم آذر 93 پس از ...
جسدم تقدیم به شما
قانونی شده. در کلاس تشریح همه دانشجویان دست به کار می شوند و دستی بر جنازه می برند؟ دقیقا. همه باید این کار را بکنند. اولین بار که شما تیغ را در دست گرفتید چه حسی داشتید، آیا می توانستید تیغ را در بدن مرده فرو کنید؟ خیلی سخت بود، واقعا ترس وجود داشت که البته در خانم ها بیشتر از آقایان بود. دانشجویان دختر این ترس را چطور نشان می دادند؟ ...
حکایت لمبر خوردن عروسک باران
سرهنگ در یک کلام جمع اضداد بود. با هر گرگ باران دیده ای مهربان بود اما گربه را پیش و مرغ را کیش می کرد. بچه که بودم می گفتند با اتوی شلوارش می توانی هندوانه قاچ کنی الان اما سال تا سال حمام نمی رفت و کوهنورد های درکه گاهی پول خرد جلویش می انداختند. روی دیوار خانه و زیر یک شمشیر نظامی با آرم شاهنشاهی کلکسیونی از نشان و مدال داشت، خودش اما کلکسیونی از آه و ناله و زجه ومویه و نق نق و عجز و ...
قصاص؛ پایان عشق 18 ساله
پیمانکار ساختمان که زن مورد علاقه اش را پس از 18 سال دوستی کشته و جسدش را مثله کرده بود با رای دادگاه به قصاص محکوم شد. به گزارش جام جم، 29 بهمن 94 خانواده سهیلا 35ساله با مراجعه به کلانتری از ناپدید شدن او خبر دادند. چند روز بعد، کارگران شهرداری پرند، دست و پای قطع شده سهیلا را در یک کیسه زباله پیدا کردند. مدتی بعد رد پای دوست 18 ساله سهیلا به نام سعید در ماجرا به دست آمد و او در ...
آیا نهنگ آبی علت خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی است؟
زندگی اش پایان داده است. هزار سوال در ذهنم می چرخد. میای نهنگ آبی بازی کنیم؟ گزارش ها حرف های جالب و نشانه های تفکربرانگیز برای گفتن دارند: دو دختر... من دوست او را هرگز ندیده بودم. اینکه با دوستش دست به این عمل زده، یعنی دختری تنها نبوده است. درباره این بازی عنوان شده است: طراحی بازی از اساس به گونه ای است که نوجوانانی با خصوصیات انزوا و افسردگی را هدف قرار داده و بنا دارد به ...
جانبازی که دوبار طعم جانبازی را چشید!
روند و موضوع محروجیت مرا اطلاع می دهند و جالب است که همین خبر موجب شد وصلت فامیلی هم صورت گرفت و بعدها دختر ایشان زن عموی بنده شدند. پدر و مادرم که از مجروحیت من اطلاع پیدا کردند، به بیمارستان آمدند و دیدند پاهایم بسته است؛ من هم کمی سرگرمشان کردم و گفتم که مسئله مهمی نیست. فاش نیوز: ماجرای زانوانتان به کجا کشیده شد؟ - درمجموع 5 بار برای مداوا به کشور آلمان رفتم که در هر ...
کودکانی که همسرداری می کنند
زباله جمع می کند، در خیابان او را دیدم و به همدیگر علاقه مند شدیم و قرار ازدواج گذاشتیم. مادرم که از تصمیمم مطلع شد برای اینکه منصرفم کند چند روز در خانه زندانی ام کرد و بعد که دید از تصمیمم کوتاه نمی آیم با سیخ داغ دستم را سوزاند تا دیگر به ابوالفضل فکر نکنم. اما من ابوالفضل را دوست داشتم و الان هم چند سال است که همسرش شده ام. مرضیه 12ساله بوده که با ابوالفضل که 15ساله بوده و همسر هم ...
در این خانه باز است به مهر
خانواده ها دوست دارند در برنامه ها مشارکت کنند . 150داوطلب آمدند پای کار اینگونه بود که نخستین مرکز خانه مهر در سال 83 شکل گرفت؛ آن وقت ها با کمترین امکانات شروع کردیم. با کمترین میزان پول و در یک ساختمان بسیار کوچک. اما رفته رفته مردم با ما آشنا شدند و پیدای مان کردند و به کمک ما آمدند. ما از اول به هیچ بخشی از قدرت وصل نبودیم. برای همین هم آرام آرام رشد کردیم . ...
ماجرای یک عکس جنجالی در فضای مجازی
کمک به او زباله ها را جمع می کند. با پاکبانی که تصویر دختر خردسالش در حال کمک به جمع آوری زباله در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد را در ادامه می خوانیم: هستی همه زندگی من است. روزی دو بار باید انسولین تزریق کنم و او هر روز به مادرش یادآوری می کند. هستی با اینکه شش سال دارد اما هیچ خجالتی از شغل پاکبانی من ندارد و با عشق و علاقه به من امید می دهد. او قهرمان ...