سایر منابع:
سایر خبرها
کاوه صباغ زاده: ساخت ایتالیا ایتالیا ریسک بزرگی بود
توضیح داد او دوست داشت با یکسری جوان با خودش نزدیک و همفکر بودند کار کند. در نتیجه بیشتر افراد را هم خودش انتخاب کرد و من هم دخالت چندانی نمی کردم. البته بیشتر بچه ها هم با هم دوست بودند. من هم چند نفری از آنها را می شناختم و با هم همکاری هایم هم داشتیم. درباره بازیگر زن فیلم چون من قبلا هم بازی سارا بهرامی را دیده بودم و پیش از این فیلم هم در فیلم کوتاه کاوه بازی کرده بودم و به نظرم خوب هم ظاهر ...
پای در ددل قربانیان خطاهای پزشکی
بیمارستان و پزشکانش اعتراف کنند خطا کرده اند که بدانند یک عمر درد و رنج را به آنها تحمیل کرده اند. زن و مرد جوان دیگری هم از راه می رسند. دختر بچه در آغوش پدرخواب است. دور دست راستش را بسته اند. همان دستی که موقع زایمان فلج شده. زایمان در یکی از بیمارستان های معروف دولتی تهران انجام شده. مادر بچه می گوید: می دانید جوابشان به ما چیست، اینکه بروید و بسازید. 9 ماه تمام از این ...
ادعای عجیب یک رمال: برخی از "فرماندهان انتظامی" و "مدیران" زنگ می زنند و من با "فال" می گویم چه کار کنند!
کند و می گوید: از صبح ساعت 6:30 تا 12:30 می روم سرکار، 2:30 و تا 9 شب هم مشغول به گرفتن فال هستم و بعدش هم می روم خانه و برگه تصحیح می کنم و به خانواده می رسم، الان خیلی برام کلاس دانشگاه گذاشتند اما به علت فال گرفتن فرصت نمی کنم بروم، دیگر فرصتی برایم نمی ماند که بخواهم آموزش بدهم. متوجه نگاه خیره ام که می شود، می گوید به حافظه من شک نکن عشقم، من نخستین صفحه کتاب را ببینم می دانم در ...
شنل؛ رازها و دروغ های زندگی ما
رویداد24 - مازیار وکیلی : شنل(در کنار خانه) بدون شک پدیده پارسال جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی که نه کارگردان مشهوری داشت، نه تیم بازیگری جذابی و نه روی کاغذ می شد به داستانش امیدوار بود اما فیلم بدل به یک غافل گیری تمام عیار شد. شنل واقعاً داستان پیچیده ای دارد. داستان فیلم انقدر پیچیده و چند لایه است که برای متوجه شدن آن تماشاگر باید همه دقت و تمرکز خود را معطوف به پرده سینما کند. صحرا ...
برای اینکه اعدام شوم به زنان تجاوز کردم!
. زن جوان پس از حضور در آگاهی گفت: ساعت 6 بعدازظهر در خیابان دماوند – مقابل یک تالارمنتظرتاکسی بودم تا به خانه بروم. همان موقع خودرو پراید سفید رنگی ترمز کرد که سوار شدم و روی صندلی جلو نشستم. راننده مردی جوان بود که پس از طی مسیر کوتاهی، از راه اصلی منحرف شد و پس از ورود به کوچه ای بن بست، با تهدید داخل خودرو مرا مورد آزار و تعرض قرار داد. بعد هم گوشی تلفن همراهم را قاپید و مرا از خودرو ...
مجازات پدری که پسرش را از بالای پل پرت کرد چیست؟
گروه گوناگون تیتریک ، مرد سنگدلی که پسر 9 ساله اش را از بالاترین نقطه تقاطع غیرهمسطح امام حسین(ع) معروف به پل کابلی در مشهد به پایین پرت کرد و او را به طرز دلخراشی کشت با صدور حکم دادگاه به 10 سال زندان محکوم شد. ماجرای این جنایت هولناک 29 شهریور سال گذشته زمانی در دستور کار پلیس و دستگاه قضایی قرار گرفت که رانندگان عبوری در زیرگذر پل کابلی بزرگراه فجر مشهد، پیکر کودکی را دیدند که از ...
عجیب ترین شکایت در دادگاه خانواده تهران
در میان زن و شوهرهای جوانی که برای رسیدگی به دعاوی خود در راهروی شعبه 264 دادگاه خانواده حضور داشتند، محمود مرد 65 ساله و بازنشسته یک اداره دولتی ساکت و آرام در گوشه ای نشسته بود که با اشاره منشی دادگاه از جا برخاست و چند لحظه بعد وارد اتاق شد. قاضی نگاهی به موهای سفیدش انداخت و پرسید: پدرجان، شما چرا؟ محمود با شنیدن این حرف از جا بلند شد و گفت: آقای قاضی Judge دیگر خسته شده ...
دو گروهی که جهنمی خواهند شد
اینکه نداند؛ بلکه قصد دارد با معشوق عشق بازی کند، اتسلط النار علی وجوه خرت لعظمتک ساجده ، در قیامت به آتش دوزخ دستور می دهی که بر چهرهٔ من مسلط شود؟ آن هم چهره ای که شصت سال با میل خودش و با تواضع آمده و خودش را روی خاک گذاشته و گفته است: سبحان ربی الاعلی و بحمده . چهره ای که گاهی شب ها که زن و بچه خواب بودند، در یک اتاق دیگر آمده، سرش را در گوشهٔ تاریکی به دیوار گذاشته، زار زده و اشک ...
سلبریتی هایی که توسط پلیس بازداشت شده اند
بعد از آزادی از اداره ی پلیس شهر سن دیگو در اظهار نظری عجیب چنین گفت:"خب، اول از همه باید بگم که من دستگیر نشده بودم، فقط بازداشت شده بودم"! اما چیزی که اداره ی پلیس می گفت کاملاً متفاوت بود. در 18 جولای وی همراه با تعدادی دیگر از دوستانش در یک مهمانی بزرگ حضور داشت و ناگهان یک افسر پلیس متوجه شد که آقای تلر وارد پیاده رو شده و توان ایستادن روی پاهایش را ندارد. پلیس مورد نظر به وی نزدیک ...
ورزش پس از زایمان، بدنتان را ول نکنید
من حمیده. ف 29 ساله، بعد از تولد دخترم، تمام وقتم را به خانه داری و مراقبت از او می گذراندم. دیگر به فکر خودم نبودم زیرا که حالا باید از دختر کوچک قشنگم مراقبت می کردم. من همیشه قبل از بارداری ورزش می کردم اما بعد از آن ورزش را به کلی کنار گذاشتم و نمی دانستم که مراقبت از خود باعث می شود تا بتوانم مادر بهتری برای دخترم باشم. یکی از افرادی که من را تشویق به گرفتن رژیم کرد همسرم بود. او ...
جدول تشویقی کودکان، روش زیاد است
و از کار او خنده تان گرفته است، می گویید: نکن، نکن من خیس شدم ها؟ (شما رفتار منفی کودک را تشویق کرده اید.) - کودک شما گریه می کند، جیغ می کشد، پاهایش را روی زمین می کوبد. شما او را بغل می کنید، می بوسید، نوازش می کنید، به او شکلات و بستنی می دهید، او را نزد مادربزرگ می برید، همه دورش جمع می شوید و التماس می کنید که گریه نکند وگرنه مریض می شود (شما رفتار منفی کودک را تشویق کرده اید ...
سنجش میزان اقناع گرایی خانواده
نفوذ ارزش ها و هنجارهای جامعه در شخصیت افراد دانست. خانواده به عنوان گروهی از افراد، که با یکدیگر پیوندی بر پایه همخونی (نسبی) یا ازدواج (سببی) و یا فرزند پذیری دارند، تعریف شده است. (ساروخانی، 1370 ، ص 131) نظریه کنش پارسونز اجزای اصلی و بارز نظریه کنش [1] پارسونز را به ترتیب ، ارگانیسم رفتاری ، نظام شخصیتی ، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی تشکیل می دهد. به اعتقاد پارسونز ...
سرنوشت متفاوت 2 مأمور پلیس
جنوبی بود از روی دیوار به خانه همسایه پرید. دنبالش کردم و ایست دادم اما او توجه نکرد و دیوار چند خانه را رد کرد. من هم بعد از شلیک یک تیر هوایی، 2گلوله دیگر شلیک کردم که به او برخورد کرد. وی ادامه داد: متهم در جست وخیز بود. من پایش را هدف گرفته بودم که گلوله به بالا تنه اش برخورد کرد. پس از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش ختم جلسه اعلام شد. با گذشت مدتی از جلسه محاکمه قضات دادگاه با ...
8 زن، قربانی تجاوزهای پسر شیشه ای
مرحله نخست تحقیقات به سراغ قربانی این حادثه رفتند. این زن جوان در اظهاراتش به ماموران گفت: ساعت 6 بعدازظهر در خیابان دماوند، مقابل یکی از تالارهای آن منطقه منتظر ماشین بودم تا به خانه بروم. یک پراید سفیدرنگ جلوی پایم توقف کرد و من هم در صندلی جلوی آن سوار شدم. راننده مردی جوان بود، او پس از مسیر کوتاهی، از راه اصلی منحرف شد و در کوچه ای بن بست، در داخل خودرو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد، سپس ...
کارآفرینی با لوفا
بنگلادشی خریدم و برای هر نوع بذر هم درباره سموم و آفات آن تحقیق کردم تا مشکل کمتری پیش بیاید. به این ترتیب حمید زمینی تهیه کرد و مقدمات کشت بذر فراهم شد. او ادامه می دهد: هزینه هایم بسیار بالا رفته بود و من هم تمام مخارج را قرض گرفته بودم و خودم هیچ پولی نداشتم و می دانستم اگر خام فروشی کنم، موفق نمی شوم بدهی هایم را بپردازم. بنابراین مرد جوان تصمیم تازه ای گرفت . او تلاش کرد برای تهیه محصول از این گیاه خام اقدام کند و با فروش محصولاتش، سود بیشتری به دست بیاورد تا بتواند بدهی هایش را بپردازد. حبیبه یوسفی ...
ارتباط پنهانی تازه داماد با یک زن مشکل ساز شد!
از پا خطا نکنم؛ اما دوباره اسیر شیطان Evil شدم. طلاق گرفت و دنبال سرنوشت خودش رفت. این شکست عاطفی و نگاه تحقیر آمیز دیگران سبب شد اعتماد به نفسم را از دست بدهم. در فساد غوطه ور شده بودم. روزی که خبر آوردند همسرم ازدواج کرده ، دنیا روی سرم خراب شد و نزدیک بود با آن تصمیم احمقانه کار دست خودم بدهم. هیچ چیز مثل پاکی و نجابت برای یک مرد با ارزش نیست. من به راه خطا رفتم و هستی و آبرویم را از کف دادم. زنم را خیلی دوست داشتم؛ ولی... ...
فلکه اول
کنده بشه. بعد هم اسفند دود کرد و با همه زورش فوت کرد توی چشم هایم و گفت: بترکه چشم حسود... تنها خوبی حرکت مامان این بود که تا چند روز افسرده شدن یادم رفت. فقط شلغم می خوردم و با سرعت به سمت دستشویی می دویدم. چند روزی گذشته بود و دیگر امیدی به شلغم و مسهل نبود. گوشه اتاقم کز کرده بودم و مثل شیر سماور اشک می ریختم که بابا وارد اتاق شد و گفت: ببین پسرم، من نمی دونم چه درد بی درمونی گرفتی؛ ولی حتما مرض ...
گمگشته لیلا
دختر جوان 18ساله و پسر 12 ساله اش، بهمن پسر 10ساله اش را که زخمی بود، گم کرد و تا امروز چشم انتظار گمگشته اش است و با هر صدایی و زنگی گویی که خبری از او رسیده باشد، دلش در سینه می تپد و امیدوار است که خبری از او برسد. نمی دانم چرا، اما هر بار که در مراسمی خاله لیلا را می بینم، احساس شرم و ناراحتی می کنم چون من شاید تنها کسی بودم از اهل محل که بهمن 10ساله مجروح را در روزی که ما را به رشت و بعد از ...
یادداشت های یک کارمند وظیفه شناس (قسمت هفتم)
شخصیت کارتونی، روی لباس پسرک نمایان شد. راستش من با شناختی که از دوستم داشتم، گفتم؛ بنده خدا چه زجری کشیده وقتی همسایه این کادو را آورده. اما پسرک نگذاشت حرف پدرش تمام شود. گفت: خودت خریدیش که. هرکس جای من بود، البته حرف پسرک را باور می کرد، اما من همکارمان را می شناختم. چند دقیقه گذشت. اتاق ساکت بود. یک شکلات دادم دست پسر همکارم، دستی روی سرش کشیدم و گفتم: بزرگ که شدی، دوست ...
لحظه شهادت شهید مهدی آقا شریعتی به روایت همرزمش شهباز صلبی
... من در زمان شهادت شهید شریعتی 14 سال داشتم و در روزهای آخر حیات شان در کنارشان بودم برای آموزش های قبل از عملیات کربلای 4 ما در خانه های خالی اروندکنار ساکن شدیم گروهان دو از گردان علی بن ابیطالب خانه های قطاری و بهم چسبیده بزرگی بود که حیاط در وسط آن و تقریبا سالم و تخریب نشده بود. در یکی از اتاق های خالی من و برادرم شهید محمد اسماعیل و اتاق کناری ما هم شهید شریعتی بود، ما در ...
ناگفته های فرزند عراقی: موتلفه تشکل عقب افتاده است
قرار داشت. همچنین آن باغ به محل سخنرانی حضرت امام(س) تبدیل شده بود. وقتی وارد خانه شدم، متوجه شدم که امام و سایران برای اقامه نماز جماعت در اتاق کوچک طبقه بالا حضور دارند. بیشتر دانشجویان انجمن اسلامی اروپا در نوفل لوشاتو حاضر بودند و بین دانشجویان اروپا و آمریکا یک تقسیم بندی وظایف ناخواسته ای اتفاق افتاده بود. کارهای تدارکات در دست بچه های آمریکا و فعالیت فرهنگی، بیشتر بر عهده بچه های اروپا بود ...
اعتراف به قتل همسر پس از 20 سال
به گزارش بولتن نیوز، بعد از ظهر دوشنبه مردی 63 ساله به کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس رفت و مدعی شد 20 سال پیش در جریان درگیری در خانه شان در محله حکیمیه تهران زنش را کشته و از آن زمان فراری است. با توجه به گفته های پیرمرد، ماموران موضوع را بررسی کردند معلوم شد ماجرا صحت دارد و پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. دیروز متهم برای تحقیقات به ...
بازداشت 260 سوداگر مرگ در پایتخت
که دستگیر شدم. چرا پیشنهاد رشوه دادی؟ ترسیده بودم. شنیده بودم بعضی ها رشوه می گیرند به همین دلیل به آن مأمور پیشنهاد دادم ماشین بی ام و که 600 میلیون پولش بود را قبول کند و مرا رها کند، اما او قبول نکرد. پشیمانی؟ خیلی چون به جرمم اضافه شد. مصرف مواد به بهانه تحمل غم از دست دادن دختر! اولین متهم، زن میانسالی است که به بهانه فوت ...
شیطان سرگردان با شلیک گلوله متوقف شد
به اتهام آدم ربایی و تجاوز به عنف تحت تعقیب قرار گرفت. زن جوان در بررسی های بعدی جزئیات بیشتری از ماجرا را شرح داد. او گفت: ساعت 18 روز جمعه، 13 مرداد ماه از مقابل تالار قصر کیان در خیابان پیروزی سوار یک پراید مسافربر شدم تا به خانه مان بروم. راننده هم مردی جوان بود که بعد از گفتن مسیرم حرکت کرد. او بعد از طی مسافتی ناگهان وارد یک کوچه بن بست شد. بعد با تهدید به من تعرض کرد. او گوشی تلفن همراهم را ...
عروس و دامادی که خواستار قطع دست دانشجوی دکترای معماری شدند + عکس
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ پرونده این سرقت از دوم مهرماه سال 92 و به دنبال دستبرد شبانه به خانه یک زن جوان در خیابان فاطمی تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان می داد دزدان شب رو از راه تراس وارد خانه شده و با استفاده از دیلم پنجره را شکسته و به خانه دستبرد زده اند.تحقیقات در این زمینه آغاز شده بود که به پلیس خبر رسید در همان حوالی به خانه یک تازه عروس و ...
طناب دار برگردن قاتل 10 نفر
ضرب گلوله پلیس مجروح و دستگیر شد. مرد جوان به کرمان منتقل شد و در همان بازجویی های اولیه به قتل عام هولناک اعتراف کرد. او در کمال خونسردی مدعی شد که از ارتکاب این جنایت پشیمان نیست و جزئیات آن را موبه مو شرح داد. مدتی بعد مرد جنایتکار در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان کرمان پای میز محاکمه قرار گرفت و در برابر قضات به جنایتی که مرتکب شده بود، اعتراف کرد. او گفت: می خواهم هر چه زودتر قصاص ...
شکوه یک زندگی بیانگر عواطف اجتماعی در هشت سال دفاع مقدس بود
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نشست نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی شکوه یک زندگی ظهر امروز مورخ چهارشنبه سوم آبان ماه، با حضور امیر عباس کنی تهیه کننده، رضا بهشتی کارگردان، مسعود انتظاری مدیر تولید و مجری طرح، امیر رجبی آهنگساز، عبدالله عبدی نسب مدیر تصویربرداری و بازیگران نازنین فراهانی، مریم کاظمی، حسام محمودی و مزدک رستمی، در فرهنگسرای رسانه برگزار شد ...
آفتاب بکاری سایه هم خواهی داشت
محمد مهر چند وقت پیش در مسیری سوار تاکسی شده بودم. به محض اینکه سوار شدم راننده پرسید یک چیزی بگویم به شما ناراحت نمی شوید؟ گفتم نمی توانم قولی بدهم ولی بگو. راننده برگشت گفت راستش وقتی شما را از دور دیدم گفتم آخ جون! یک 2هزار تومانی دیگر. البته وقتی مسیر را گفتی دیدم 500 تومانش پرید و ماند هزار و 500 تومان ولی خب من به همان نیت 2 هزار تومان شما را سوار کردم. من هاج و واج مانده بودم و ...
امام جماعتی که نماد عقیده و جهاد بود
.... آمد و سرکوچه پیاده شد و مراقب بود که من وارد کدام منزل می شوم. فردا شب دیدم که از طرف ساواک آمدند و متوجه شدم که آن آقا آدرس منزل ما را داده است. ساعت 11:30 شب بود که زنگ در منزل ما را زدند. وقتی در را باز کردم، دیدم سه نفر ایستاده اند و نفر اول، هفت تیرش را به طرف من نشانه گرفت و با دست اشاره کرد که حرف نزن! پرسید اتاق دختر شما کجاست؟ گفتم اتاق خاصی ندارد. گفت کیفش کجاست؟ کیف را به آنها ...
برنامه های مسجد، جوانان آن روزگار را جذب کرد
.... بنده در سال 1325 در منطقه تجریش تهران به دنیا آمدم. در کودکی پدرم را از دست دادم و لذا برای اداره خانواده و تأمین معاش، ناچار شدم تحصیل را رها کنم و در مؤسسه کیهان آن زمان مشغول کار شدم. عصرها هم در کلاس زبانی در چهارراه جمهوری زبان می خواندم. چگونه با مسجد جلیلی و مرحوم آیت الله مهدوی کنی آشنا شدید؟ دوستی داشتم به نام آقای محمد گوهری که خانه شان نزدیک مسجد جلیلی بود و از ...