سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای خواندنی کمک امام زمان (عج) به زن تازه مسلمان
...: دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟ پاسخ داد: من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد. نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می ...
اخذ ویزای 40 دلاری هیچ توجیهی ندارد/ ستاد اربعین تشکیل می دهند که پول بیشتری از مردم بگیرند!
مجتبی (ع) است؛ این بهترین روش است، شیعه آمریکایی را آنجا می بینید، آن هم مثل تو می گوید یا اباعبدالله، او هم دختربچه سه ساله اش را به یاد دختربچه سه ساله امام حسین در جاده بین نجف و کربلا راه می برد. وی اضافه کرد: شیعه اهل آمریکا، اروپایی و همه دلدادگان سیدالشهدا از اطراف و اکناف کره زمین، این جریان طبیعی به خودی خود هست که با عشق ابی عبدالله (ع)، با دو میلیون دل و قلب، یا حسین گویان پیوند ...
نیمه پنهان ماجرای ستایش قریشی
را نمی بیند. خانه ای خالی در طبقه دوم که احتمالا غم را به پایین سرریز کرده است. اتاق امیرحسین تو همین خونه بود؛ همه کاراش رو تو همین خونه و اتاق می کرد. ما عید می خواستیم خونه رو تعمیر کنیم ده روز وسایلش رو بردیم طبقه بالا. قرار نبود اتاقش اونجا باشه. فقط تو تعمیراتی که داشتیم ده روز وسایلش رو بردیم بالا که از مدرسه میاد راحت باشه. این ده روز که بنایی داشتیم و وسایلش رو بردیم بالا، کنترلش از ...
شهادت امام مجتبی(ع) در شعر آئینی/ یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
کربلا می خواند و روضه منظوم شهادت حضرت کریم اهل بیت (ع) را چنین روایت می کند: صبر تو شایسته ترین ابتلاست صلح تو یک نهضت کرب و بلاست حیف که کُشتند تو را دوستان خار ستم در جگرِ بوستان شیر خدا را پسری یا حسن از همه مظلوم تری یا حسن ای تو جگرپاره ی، پاره جگر در بغل مادر و جد و پدر " جعده " ات ارچه دشمن جانی است قاتل تو " مغیره " و " ثانی ...
نیمه پنهان ماجرای قتل ستایش
، روان و تمام امیرحسین خط انداخته و از هرچیزی گذر کرده تا امیرحسین را تلخ بزرگ کند. از خیرآبادی که کودکی اش را زهر کرده، از پدر و مادری که تربیتش را بلد نبودند و در آخر امیرحسینی که با شدیدترین نوع خشونت، فریاد کشیده است. کلاس اول؛ از بقیه بچه ها جداش کردن رقیه آنقدر زل زده به انعکاس عکس امیرحسین در شیشه تلوزیونی که برنامه کودک پخش می کند که رقیق شده است. غم در خانه رقیه رقیق ...
ای کاش مثل مادرش شب دفن می شد...
...> ای لغتنامه ها قبول کنید، صلح معنای دیگری دارد محمدامین سبکبار هم مسموم شدن امام حسن بن علی (ع) و تیرباران شدن پیکر مطهر آن امام همام را اینگونه می بیند: گُل کرده در زمین، کَرَم آسمانی ات آغوش باز می رسد از مهربانی ات دارد مرا شبیه خودت پیر می کند جان برده از تمام تنم، نیمه جانی ات یوسف ترین سلاله تنهاتر از همه سبزی رسیده ...
مرثیه غربت امام حسن(ع) به گوش می رسد
بر سینه شهر سنگینی می کند. داغی در بر پیشانی شهر زده شده و سند خیانت جعده در پاره های جگر آفتاب در میان تشت نمایان است که حقیقت واقعه را بازگو می کند. تنها این کلمات بر زبان جاری می شود که آوازه غربتت زمین و زمان را پر کرده؛ چه صبری داشتی که توانستی این غریبی را تحمل کنی و حتی در میان اهل خانه نیز مونس و همدمی نداشتی؛ دردهای ناگفته ات را با چه کسی در میان گذاشتی؟ هر کس طاقتش ...
الیاس(ع) از یاران امام مهدی(ع)
کرده ام؟! آیا عذابم می کنی، در حالی که برای تو شب زنده داری کرده ام؟! سپس امام افزود: خدا به او وحی کرد که سرت را بلند کن، تو را عذاب نخواهم کرد! الیاس به خدا عرض کرد: اگر بگویی عذاب نمی کنم اما بعداً عذابم کنی، چه؟! آیا بنده ات نبودم و تو پروردگارم نبودی؟! خدا وحی کرد: سرت را بلند کن، تو را عذاب نمی کنم، چون وقتی وعده ای دادم، به آن وفا می کنم. المحاسن از ابوعبدالله(ع ...
شب شعر و مرثیه خوانی بر آستان اشک برگزار شد
قدری خسته راهم، یه کم خوابم به هم ریخته میخوام امشب سرت تا صبح، به روی دامنم باشه میخوام امشب شب خوب، ازینجا رفتنم باشه دیگه اخماتو واکردی، منم با بغض میخندم بیا آغوشتو وا کن، منم چشمامو میبندم جان فدا سپس غزلی را به امام حسن(ع) تقدیم کرد: وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد باید که تو را فاطمه مادر شده باشد جد تو نبی ...
شهید سید هدایت الله حسینی ده بزرگ از نگاه یاران (+تصاویر)
، جانباز 25 درصد، شخصیتی متدین و مهربان حاج حسن وکیلی دوست عزیزتر از جان و همرزم همه روزهای سبز پوشی ات در توصیفتان این چنین بیان فرمودند: دهم اردیبهشت یکهزار و سیصد و شصت و شش در میدان والیبال خاکی پادگان شهید غلامی اهواز با چهره ای آشنا شدم که در عین جدیت و قاطعیت، مهربانی و صمیمیت و زلالی داشت که نه تا آن روز دیده بودم و نه بعد از آن روز تاکنون دیده ام.آری او کسی نبود جز شهید سید ...
ماجرای جوانمردی امام حسین(ع) در نبرد با ابن قحطبه
...! اسلام ناب محمّدی را دیدند؟! ابداً. لذا حضرت به او گفتند: من از هر کمکی به تو مضایقه نمی کنم، کاری داری به من بگو. او خونریزی شدیدی داشت، گفت: خونریزی ام زیاد است، توان ندارم، بگویید: من را از این جا ببرند، امام به سپاه دشمن فرمودند: تمیم می گوید: بیایید من را ببرید. همه تعجّب کردند. این جریان در معالی السبطین وارد شده است. تمیم یکی از کسانی است که بعدها خیلی تأمّل و تفکّر ...
به مناسبت سالمرگ استاد ابوالقاسم حالت؛ طنز پرداز
تو بودم چون هر کسی از دست کسی می کشد آزار / شادم که من آزرده ز آزار تو بودم گفتم که به جز سوز دل ای عشق چه بودی؟ / گفتا سبب گرمی گفتار تو بودم حالت، غم و درد تو به جان می زند آتش / وای از من بدبخت که غمخوار تو بودم ** ترجمه امثال و حکم اروپایی به رباعی های فارسی دیوان اشعار ابوالقاسم حالت دربردارنده شماری قصیده، غزل، مثنوی، قطعه و رباعی است. از ویژگی های این ...
استقبال و وداع خانواده های تازه تفحص شده دفاع مقدس
به گزارش شهدای ایران ، باز هم تفحصی دیگر و باز هم شهدایی دیگر، باز هم تازه کردن داغ دل های بی قراری دیگر و باز هم وصال یوسفان گمگشته ای دیگر! اینبار هم اصفهان میهمان داشت؛ مهمانانی از جنس خدا، مهمانانی که سال به سال نبودشان در کنار خانواده، آن ها را عادت داده بود به جای خالی فرزند، بردار، همسر و حتی پدر. مهمانانی که سال های نبودن را در یک بیت خلاصه کرده اند؛ ای دوری ات آزمون ...
پرونده ای به مناسبت دربی 85 سرخابی ها/حالمان را خوش کنید
حجم از عشق و علاقه نیست و ما برای هر جام جهانی بمدت یک ماه از هم جدا می شویم و بعد از جام جهانی همسرم به خانه باز می گردد. تا ساعاتی دیگر دربی آغاز می شود و این بازی قطعا آخرین دیدار این دو تیم نیست و عشق و آتش و خون طرفداران این دو تیم از روی سکوها تا درون خانه ها و بعد از بازی به خیابان ها سرازیر می شود. مطلب را می خواهم با سخنی رو به بازیکنان میلیاردی این بازی به اتمام برسانم؛ آقای ...
قرائت عرفانی عاشورا
مانند اصغر (ع) را [به همراه] 72 نفر تیرباران کردند . سر تا پای اصغر پر بی جه پیکان/ جه هیبت تیر درلا سپرد گیان (همان، بیت 1283) یعنی: همه بدن اصغر پر از پیکان تیر شد و از هیبت و زیادی تیرها فوراً جان داد . آن گاه امام (ع) فرمود: وات شکرم به ذات قیوم قهار/ پی من تقدیر بی تو دادی قرار، صابرم به امر بینای بهترین/ حق فرمان الله مع الصابرین (همان، ابیات 1286-1287) یعنی ...
ای واژه نهفته به دل های منتظر(چشم به راه سپیده)
ام ببخش آقا برای گرمی بازارتان فقط بر شیشه های یخ زده ها کرده ام ببخش من را فدای جان خودت خواستی و من خود را بلای جان شما کرده ام ببخش من وام دار چشم تو هستم که شاعرم این قرض را چگونه ادا کرده ام؟ ببخش سید حسن رستگار ناچاری بی تو همه دقیقه ها تکراری ست زخمی که نشسته در دل ما، کاری ست این چشم به راهیِ همیشه، آقا نه چاره ما که ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود/ در دوران چهارساله عقد، ...
.... دل توی دلم نبود که مادرم بیاید و از او بپرسم چرا سید سجاد آنطور اشک میریخت. وقتی بیرون آمدند از مادر پرسیدم؛ گفت: یک واقعیت مهم زندگی ات را به او گفتم. گفتم: جگر گوشه من نه پدر دارد نه برادری مسئولیتت خیلی سخت است. از این به بعد باید هم همسرش باشی هم پدرش هم برادرش. تو همه کس او می شوی. سیدسجاد هم گریه افتاده بود و قول داده بود که قطعاً همین طور است و غیر از این هم نمی شود. تولد ...
معیارهای انتخاب کارگزاران در سیره سیاسی امام علی (علیه السلام)
ایشان به سابقه فردی آنان بود و در این زمینه کمال دقت را مبذول می داشت. از این رو، مغیره بن شعبه در همان روز نخست خلافت، خدمت امام رسید و پرسید: با معاویه چه خواهی کرد؟ فرمود: او را برکنار می کنم، چون او را شایسته حکومت بر مسلمانان نمی دانم. ابن عباس نیز به خاطر مصلحت خواهی در موفقیت حکومت امام، همین پیشنهاد را داد و گفت در شرایط موجود که هنوز پایه های حکومت شما استقرار نیافته، مماشات با ...
بر داغدیده، شاخه گُل هدیه می برند ... من جای گُل، سرِ تو به دامان گرفته ام
... نان نیست جان ز مقدم مهمان گرفته ام زهرا به چادرش ز علی می گرفت رو من از تو رو به موی پریشان گرفته ام من بلبل حسینم و افتادم از نوا چون جغد، آشیانه به ویران گرفته ام بر داغدیده، شاخه گل هدیه می برند من جای گُل، سرِ تو به دامان گرفته ام "میثم" مدار خوف ز موج بلا که من دست تو را به دامن طوفان گرفته ام. ...
پس از سالها امروز بابام را بغل گرفتم
بشه تا جایی که موجب افتخار دینمون بشیم . با این حال حالا که پیکرش برگشته کمی دل خانواده اش آرام گرفته؛ دخترش هم آرامش خاصی دارد من امروز بابامو تو بغلم گرفتم... . اما این تنها صحنه ای نبود که در میعادگاه سپاه صاحب الزمان به چشم می خورد؛ مادری که از دلتنگی و انتظار بسیار، توان سخن گفتن ندارد؛ اما سال های انتظار را توصیف می کند؛ مادر شهید محمد آقاجهانگیری؛ با پیکر فرزندش خداحافظی ...
روضه امام حسن مجتبی (ع) به همراه متن و فایل صوتی
...> روضه امام حسن مجتبی (ع) – سید مهدی میرداماد اون روز وقتی داشتن تو خونه با هم کشتی میگرفتن بازی میکردن با اباعبدالله مادرش دید همه خونه دارن میگن حسین فقط پیغمبر هی میگه حسن حسن، بعضی وقتهام با دستش کمکش میکرد، یا رسول الله بچه کوچیک تر و تشویق میکنن، صدا زد فاطمه جان حق داری گله کنی اما نگاه کردم دیدم ملک و ملکوت همه میگن حسین، کسی نبود حسنم و صدا کنه...* هرگز یتیم های ...
شهادت رقیه(س) در شعر آیینی/ به خواب دیده ام امشب قرار می آید
"یا ابتا" داشتم و زمزمه کردم گریه بر مادر مظلومه ی خود فاطمه کردم طایر وحی ام و در کنج قفس ریخت پَر من شسته شد دامن ویرانه ز اشک بصر من کس ندانست و نداند که چه آمد به سر من سوز "میثم" نبود جز شرری از جگر من گریه ها عقده شده یکسره در نای گلویم غم دل را به تو و عمه نگویم، به که گویم؟ و پایان بخش این نوحه سرایی جانسوز، ابیاتی از ...
رقیه؛ بانوی پرچم دار واقعه کربلا
که پیش تر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین(علیه السلام) درآمده است.1 مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است. شیخ مفید در این کتاب ادامه می دهد: سن حضرت رقیه(س) هنگام شهادت، طبق پاره ای از روایت ها سه سال، و مطابق ...
موتلفه عقب افتاده ترین تشکل ایران است
آوردند که از امام(س) برائت کند این خواسته حکومت را نپذیرفت و در نهایت نیز تیرباران شد. در بحث طیب همیشه به یاد سخن امام حسین می افتم. که می فرمودند اگر دین نداری آزاده باش. انتهای هر دو رفتار یکی است. چه وجه مشترکی در این بین وجود دارد. از آزادگی نیز ممکن است انسان به شهادت برسد. کسی که تمام خلاف ها را مرتکب شده بود در نهایت برسر ایستادگی پای حرفش به شهادت می رسد. به قول مرحوم عسگر اولادی اتهامی نبود ...
یاد کرد ی ازخانواده سادات شهیدسیدحمزه،داود،کاظم،کریم و ابوالقاسم سجادیان
کربلا بودیم تا به هل من ناصر ینصرنی سرور شهیدان امام حسین علیه السلام لبیک بگوییم و به یاری او برمی خاستیم. حال و زمان نایب امام زمان ارواحنا الفداه بیایید حسین زمان را یاری کنیم و به ندای او لبیک بگوییم و برادرها در جبهه ها حسین وار و خواهرها در پشت جبهه ها زینب وار محکم و استوار دین اسلام را یاری کنید و از شما می خواهم در همه حال گوش به فرمان امام باشید و انقلاب را با جان و دل پاسداری کنید و همیشه ...
گزارشی درباره زنان ورزشکاری که مجبور به خانه نشینی شدند/خانه نشینی رویا
های اول چون ذوق و شوق پیگیری و تمرین و پیشرفت داشتم هزینه ها زیاد برایم دردآور نبود ولی وقتی پچ پچ دیگر اعضای خانواده متوسط خود را می شنیدم با این مضمون که مگر حالا واجب است که برود باشگاه و این همه پول خرج لباس و وسیله کند مگر ما خرج نداریم همه پول ها می رود در ساک ورزشی خانم. کم کم شوق و اشتیاقم جای اش را به غم و غصه داد و کم کم آن چشمه پر نور امید در ورزش قهرمانی ام رو به خاموشی نهاد به طوریکه ...
وقتی دل ها دخیل دستان دختری سه ساله می شود!
، اما سالروز شهادت دختری که به جای دست نوازش پدر با سرِ بریده او روبه رو شد، دیگر تلاش برای شاد کردن دل کودکان معنایی ندارد. اصلاً بهتر است کودکان از همین خردسالی این را بدانند و با حضرت رقیه(سلام الله علیها) دوست و مأنوس و در ماتمش عزادار شوند. وی متأسف است که چرا بچه های ما به جای این همه عروسک های باربی و طرح های کارتونی غربی، با قهرمان هایی مانند حضرت رقیه(سلام الله علیها)، حضرت ...
طنز؛ شما با این خانوم چه نسبتی داری؟ این یه رازه!
...> سعدی شیرازی: مرا رازی ست اندر دل به خون دیده پرورده... ولیکن با که گویم راز؟ چون محرم نمی بینم! نلسون جان، شما، خیلی با کلاس و جنتلمنی چون هم قشنگ و بدون استفاده از واژه های فرنگی فارسی حرف می زنی و هم به این باور داری که نباید تو زندگی مردم سرک کشید. هرچند که هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو... باید که سپر باشد پیش همه پیکان ها یک مامور معذور: گواهینامه، کارت ماشین... شما با این خانم چه ...
گلچینی از بهترین اشعار فراق
... فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود ز موج شوق تو در بحر بی کران فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب قرین آتش هجران و هم قران فراق چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده ست تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق ز سوز ...
هیچ سرمایه ای در بازار هستی به سود دهی قرآن نیست
قیامت پرونده را به دست خودم می دهند و به من می گویند: اِقْرَأْ کتابَک کفی بِنَفْسِک اَلْیوْمَ عَلَیک حَسِیباً ؛ بخوان و نمره اش را خودت بده! منِ خدا نمره نمی دهم، پیغمبرم هم نمره نمی دهد. پرونده ات را ببین و خودت بگو که با تو چه کار کنم! آدم خیلی باادب باشد، سرش را پایین می اندازد و به جهنم می رود. خیلی باادب باشد! آنهایی هم که اهل بهشت هستند، منتظر دستور پروردگارند. این سه تا چراغ بود. حالا ...