سایر منابع:
سایر خبرها
ابوترب خسروی: نویسنده لحظه را زیبا می سازد و به فرم مسلط است
ای کاش شخصیت ها بیشتر درگیر ماجرا می شدند. مثلا در داستان ضیافت شبانه، حتی در گفت و گوی زن و شوهر داستان، حرفی رد و بدل نمی شود که ما بدانیم دلیل این همه انفعال چیست. به نظر می رسد داستان ها از خودشان عبور نکرده اند. البته برای عنوان این مطلب خودم نیز در لبه تردید قرار دارم. به جهت اینکه شاید این انفعال خودساخته باشد. مسئله دیگر اینکه نویسنده از فضا، شخصیت ساخته است و این مطلب مهم و ارزشمندی ست ...
زنی که 16 ساعت زیر آوار بود
شنیده نمی شد. می توانستی نفس بکشی؟ معجزه اصلی همین جا بود. من نه درد داشتم و نه راه نفسم بسته شده بود. می توانستم کاملا راحت نفس بکشم، حتی جایی از بدنم هم نشکسته بود که درد بکشم. فقط خیلی ترسیده بودم. از طرفی سرد بود و داشتم می لرزیدم. تمام بدنم از سرما و وحشت می لرزید. همه جا تاریک بود. نمی دانستم سرنوشتم چه می شود، حتی نمی توانم آن لحظات را توصیف کنم. اصلا بیهوش ...
3 چیزی که انسان به واسطه آن شفا می یابد
می دانم، فاقد همه نواقص می دانم؛ بین خودم و او نمی توانم با چرا فاصله بیندازم، چون حق من نیست و من نباید به علم بگویم چرا، به حکمت نباید بگویم چرا، به نور نباید بگویم چرا، به عقل کامل نباید بگویم چرا؛ اما از این چراها تا دلتان بخواهد، در زمان انبیا و ائمهٔ طاهرین فراوان بود، یعنی یاران انبیا لَنگ بودند و خیلی کم در اصحاب انبیا بودند که یک حالت تسلیمی، آن هم نه به وزن تسلیمِ این 72 نفر داشته باشند ...
تهران می مانم، کرمانشاه برنمی گردم، کجا بروم در سرما، بی خانه؟
دیگه والیبال بازی کنم؟ نشسته بودند گوشه حیاط شاید؛ آسمان هم ابری بوده ولی باران نمی زده. به جایش باد سردی می آمده، هوا هم سرد. لحظه ای به خوشی و لحظه بعدش؟ زمزمه تنهایی. سوال دوم برای هانیه است؛ به زبان اگر نمی آورد اما چشم های آبی اش، روایت گر درد است. با این پا چجوری دیگه والیبال بازی کنم؟ روایتش از سر پل ذهاب است؛ ساختمان دو طبقه ای که دیگر نیست. تو راه پله ها بودم که برم دنبال ...
“حدیدچی”؛ از فرماندهی سپاه تا ملاقات با گورباچف
27 آبان سالروز رحلت اولین زن فرمانده سپاه است که مفتخر به عضویت در هیئت اعزامی امام خمینی برای رسانیدن نامه تاریخی ایشان به سران شوروی سابق شد. یک سال از درگذشت او می گذرد و به رغم اینکه کتاب خاطراتش منتشر شده بود و مصاحبه های متعددی داشت اما شاید با ناگفته های فراوان از سالها مبارزه در راه نهضت امام(ره) به دیار باقی شتافت. آنچه او را در یادها ماندگار کرد حضورش در هیئت سه ...
آموزش دعانویسی با حداقل 50 میلیون تومان
می گویم نه؛ با اطمینان می گوید طلسمش پس همین است و به همین خاطر تا حالا ازدواج نکرده است بگو دوشنبه صبح بیاید برایش انجام دهم. می گویم حتماً باید دوشنبه باشد؟ دفترش را می بندد و نگاهی به گوشی اش می اندازد می گوید روزهای دوشنبه و 5 شنبه من هستم و شنبه ها اغلب طلسم می شکنم برای همین کسی را نمی بینم اگر هم الان به تو وقت دادم برای این است که بین باطل السحر باید فاصله بیفتد در این روزها ...
مادری چشم به راه مسافر زلزله
درختان زیتون مشغول کار برای مردم بودم اما الان حتی سلامتی هم ندارم تا بتوانم خرج روزانه خودم را دربیاورم. این مادر سالمند می گوید: اگر در آن زمان نهادی برای جست وجوی حادثه دید گان به ما کمک می کرد، در همان روزهای ابتدایی زلزله، نشانی از گم شده ها پیدا می شد و ما چشم به راه نمی ماندیم. او ادامه می دهد: بعد از شکستن پایم و کمک اطرافیان به زحمت توانستم هزینه جراحی را پرداخت کنم اما به دلیل ...
ماتزو: کاوه الگوی خوبی برای نیمکت نشینان است
. سرمربی موفق این فصل شارلروا در ادامه تصریح کرد: می خواهم یک واقعیت را اعتراف کنم.در سه هفته ابتدایی فصل کاوه رضایی نیمکت نشین شد چون او نیاز داشت تا بعد از حضور در محیطی جدید، کشوری غریبه و ... خود را با شرایط وفق بدهد از همین رو باید به او زمان می دادم. کاوه شرایط را درک کرد و مدام تمرین و تلاش می کرد تا به جایگاهی که می خواست برسد. در آن روزها اعتراضی از او به خاطر نیمکت نشینی دیدم و ...
واپسین ساعات حیات پیامبر اکرم (ص) چگونه گذشت؟
برنمی گیرد؟ اگر بنا بود که کسی جاویدان باقی بماند، برای همیشه در میان شما باقی می ماندم. آگاه باشید که من به پروردگارم ملحق خواهم شد، در حالی که در میان شما امانت هایی به یادگار گذاشته ام که اگر بدان ها تمسّک جویید، هرگز گم راه نمی شوید: کتاب خدا که در دست های شماست و صبح و شام آن را می خوانید... و عترتم، اهل بیت خودم را، که شما را به نیکی درباره آن ها سفارش می کنم و شما را به نیکی درباره انصار ...
زیباترین اشعار شهادت امام رضا (ع)
گونه روا بود، رضا (ع) جان تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا (س) بالای سرت نوحه سرا بود رضا (ع) جان یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت (ع) چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا (ع) جان جان دادی و راحت شدی از زخم زبان ها این زهر، برای تو شفا بود رضا (ع) جان از آتش این زهر، تن و جان تو می سوخت اما به لبت، ذکر خدا بود رضا (ع) جان ...
پیام تسلیت شهادت امام رضا (علیه السلام)
... دختر بدر الدجا امشب سه جا دارد عزا گاه می گوید پدر گاهی پسر گاهی رضا عرض تسلیت خدمت همه عزیزان ❆❆❆❆ عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است به چشم هم زدنی این دو ماه هم رفت و بهار گریه هم امشب رو به پایان است به این فراق بگرییم و یا به دوری تو بگو چه کار کنم درد و غم ...
آقای قلعه نویی پولت را می دهیم
مربیان رسانه ای نشد، بلکه خبرنگاران به واسطه ارتباط هایی که داشتند ماجرا را افشا کردند. ببینید من در دهه 50 بازیکن تاج سابق بودم، خودم را به دلیل همان سابقه کمی که داشتم شدیدا استقلالی می دانم و به این تیم عرق دارم. حرف من این است که بازیکنان و مربیان سابق که برای این باشگاه زحمت کشیده اند و حتما امیر قلعه نویی هم یکی از این زحمتکش ها محسوب می شود، مطالبات خود را رسانه ای نکنند. درست ...
انگار چشمان آسمان بر آنها گریسته اند
، بر پاهایش می کوبید و به زبان کردی می گفت: این خانه را با تمام وجودم ساختم. حالا هیچ چیزی از آن باقی نمانده است. دو بچه دارم. سرپرست خانواده ام و این همه زحمت کشیدم که سقفی بالای سرم باشد اما همه چیز خراب شد. افراد این روستا از رسیدگی ها راضی نبودند. گفتند فامیل های شان از کرمانشاه برای شان غذا و آذوغه آورده اند. فقط سه چادر هلال احمر برای یازده خانواده برپا شده بود. فقط یک ماشین از تهران آمده بود ...
حنجره هایی که وقف اهل بیت(ع) شد
ذاکری است که اخلاص و سوز صدایش با عبارت یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه همچنان در خاطره ها باقی است و همه ما نغمه های عاشورایی مرحوم حجت الاسلام کوثری در محضر حضرت امام(ره) را که با این مطلع شروع می شد را به خاطر داریم. سید محمد کوثری در سال 1307 هجری شمسی در شهر قم متولد شد و از 18 سالگی در قالب ذاکر اهل بیت(ع) به مدت نیم قرن به تبلیغات معارف دینی پرداخت. پدرش مرحوم ...
زلزله زدگان مهمان پایتخت شدند
کمی جلوتر ازدحام جمعیت مقابل همراه سرای جوادالائمه غوغا می کند. در مقابل آن همه جمعیت زنی تقریبا میانسال که چشم بر تابلوی همراه سرای جواد الائمه دوخته است و دائم زیر لب نام امام جواد(ع) را بر لب می آورد و اشک از گونه هایش جاری می شود، می گوید: تمام امیدم این است که فرزندم چشمانش را باز کند. نمی دانید چقدر سخت است جگرگوشه ات روی تخت بیمارستان باشد و نتوانی برایش کاری کنی. دستانم را می ...
زندگینامه امام رضا (ع) از تولد تا شهادت
باره این گونه می فرمایند: همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه های شهر مدینه عبور می کردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام می دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من می نگریستند. ازدواج امام ...
مادری که زیر آوار خیمه زد تا کودکش زنده بماند
روزنامه ایران گزارشی از یک روستای زلزله زده را منتشر کرده است. در این گزارش آمده است: ساعت از 9 شب گذشته بود و من میهمان خانه خواهرم بودم. سفره را پهن کردیم تا شام بخوریم. من بودم، خواهرم، فرزندشان و همسرش؛ خواهرم برای شام خورشت خلال درست کرده بود و من از سر سفره برخاستم تا پارچ آب را بیاورم.اما ناگهان در یک چشم به هم زدن، همه چیز با خاک یکسان شد. وقتی به خودم آمدم، دیوارهای ...
انتقاد از سیل پیام چهره ها برای کمک به زلزله زدگان
هم کرد. اینکه زنی گوشواره داد یا مردی همه پس اندازش را یا اینکه چقدر آدم ها گفتند که اگر شما نبودی ما اصلاً ریالی نمی دادیم را خیلی جدی نگیرید. آن روزها اینقدر شک و تردید نبود به هر چیزی و کمتر کسی فکر می کرد که اگر کمکی برای زلزله زده ها باشد دست شان نرسد. شاید هم بود و ما در آن روزگار نبودیم و خبر نداشتیم. نمی دانم. وقت دانستنش را هم ندارم. فقط این را می دانم که تختی می توانست در ...
رهبری ارکستر با داشتنِ سه پُستِ دولتی امکان پذیر نیست / باخ آهنگساز ایده است+فیلم
...، دریافت و انتقال را به خوبی انجام دهد. تسنیم: رهبر مهمان ارکستر ملی یعنی آقای وجدانی، هم زمان سه سِمتِ مسئول روابط عمومی معاونت هنری، مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر و مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی نواحی را برعهده دارد و در عین حال به عنوان اولین رهبر مهمان ارکستر ملی هم انتخاب شد. شما چنین انتخابی را چگونه می بینید. باید کار او را دید. من که نمی توانم تصور ...
زنم با کسی رابطه داشت و به خانه نمی آمد و میگفت اضافه کاری دارم
نوآوران آنلاین - هر لحظه در افکارم تصمیمی می گرفتم اما هر بار به خاطر فرزندانم از اجرای آن تصمیم منصرف می شدم. دیگر پاهایم توان رفتن به منزل را نداشت و نمی توانستم از کنار این خیانت به راحتی بگذرم. مرد 30 ساله درحالی که بیان می کرد اگر زودتر چشمانم را روی حقایق می گشودم و خودم را با توجیهات بی اساس قانع نمی کردم، شاید امروز گرفتار این مشکل نمی شدم، به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری ...
میرزاپور: جادوگرها می دانستند اعتقادی ندارم دنبال من نمی آمدند
هم روی کار تو داشت؟ نه، به نظرم تاثیر که نداشت هیچ، اتفاقا باعث پیشرفتم هم شد. چطور؟! چون من اعتقادی به این حرف ها و چیزها نداشتم و اهمیت نمی دادم و فقط کار خودم را می کردم. نمی دانم جادو واقعا هست یا نه و تحقیق هم نکردم که بدانم و فقط تمرین می کردم و توکلم به خدا بود. فکر می کنی جادوگر می تواند کاری در فوتبال بکند؟ آنهایی که اعتقاد دارند، حتما کمک شان کرده اما مقطعی ...
دست مریزاد به زیباکلام و 2 دخترش
نقدی شده است. دیشب مقداری لباس خردسال توسط احسان درویش و دوستانش که یک تریلی کمک های مردمی را از تهران به منطقه می بردند فرستادم. فعلا هم به اتفاق دخترانم سارا و لیلا در راه کرمانشاه هستیم. چند نکته: حجم مراجعات تلفنی بیش از حد توان پاسخگویی من است، از همه تقاضا می کنم هر امری با بنده دارید در تلگرام یاsms مرقوم بفرمایید. حتما پاسخ می دهم. خیلی از دوستان تماس می گیرند و پیشنهاد کمک می نمایند و یا ...
متن نوحه امام حسن مجتبی (ع)
... ای وای ازین جفا،مدینه ای خدا،شده کرببلا واویلا یا حسن... دارم تا قیامت به یاد تو چشمان تر ای کاش تشعیع تو شبانه بود مثل مادر ای وای ازین ماتم،بیت الاحزان غم،شده همه عالم واویلا یا حسن... *************************** مولا حسن تجلی خدا حسن امام مجتبی حسن همه وجود و تمام جود و سخا حسن سبط پیمبری یا ...
لحظه های وحشت زیرآوار
؛ دختری که پدر و مادرش حالا در قبرستان آبادی خفته اند. مرا که در حال عکاسی می بیند می گوید: باز هم خدا را شکر. اگر برادرهایم در خانه بودند آنها هم با پدر و مادرمان زیر آوار دفن می شدند. آن وقت من با این همه غم چه می کردم. دیروز جسد اعضای خانواده ام را از خرابه های خانه بیرون کشیدند. می پرسم، چرا لباس مشکی نمی پوشی؟ می گوید: همه زندگی مان زیر آوار مانده جز پیراهنی که بر تنم بوده چیزی ندارم که بپوشم. ای ...
لحظات تلخ کودکی که مادر زیر آوار روی او خیمه زد تا زنده بماند
در این گزارش آمده است: ساعت از 9 شب گذشته بود و من میهمان خانه خواهرم بودم. سفره را پهن کردیم تا شام بخوریم. من بودم، خواهرم، فرزندشان و همسرش؛ خواهرم برای شام خورشت خلال درست کرده بود و من از سر سفره برخاستم تا پارچ آب را بیاورم.اما ناگهان در یک چشم به هم زدن، همه چیز با خاک یکسان شد. وقتی به خودم آمدم، دیوارهای خانه خشت و گلی روی سرم آوار شده بود.درآن لحظات وحشتناک، فقط فریاد می ...
لطف اهل بیت یک ذاکر را شهیر می کند/ حسین (ع) باید در زندگی یک ذاکر جلوه کند/ ذاکر اهل بیت را بازی ندهیم ...
معروفیت در این دم و دستگاه را دوست ندارم. من می گویم کسی که نام و نشان در این دستگاه به دست می آورد، در وقع امام حسین (ع) در زندگی اش جلوه کرده است. اصطلاحاً امام حسین (ع) او را بغل کرده است. حالا بد به حال کسی که از این راه بیرون بیاید و کاری کند که نباید. به نظرم دم زدن تو دم و دستگاه اهل بیت و شعر گفتن برای امام حسین (ع) حرمت دارد. ما ذاکران اهل بیت باید از خودشان بخواهیم که به ما نگاه کنند و ...
اخلاق سجاد روس ها را هم جذب کرده بود
یکی از دوستان همرزمش که در سوریه با هم بودند تماس گرفت و گفت امانتی دارید، می خواهم بیاورم و به شما بدهم. دیدم لباس خود شهید را آوردند و با همان مقدار پولی که در خواب دیده بودم به من دادند. شهید من هیچ گونه چشم داشتی به مسائل دنیایی نداشت. با آنکه نبود همسرم به من و بچه ها خیلی سخت می گذرد اما تحمل می کنیم. با شرایط مستأجری و دادن پول اجاره ماهانه، هزینه سرویس بچه ها و... فعلاً همه مخارج ما گردن پدرم است که با جان و دل تقبل می کند. منبع: روزنامه جوان ...
سخت ترین تجربه لعیا زنگنه
سهیلی درباره حضور فیلمش در مهم ترین رویداد سینمایی کشور هم گفت: عجله ای برای حضور در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر نداریم. صداگذاری این فیلم بشدت برایم مهم است و دوست دارم همه مراحل فنی فیلم در نهایت دقت، بدون شتاب و بدرستی پیش برود. همه اینها زمان خواهد برد. با این حال دوست دارم فیلم را به فجر برسانم. ضمن این که این دوره جشنواره، دوره سختی است و ما هم دوست داریم خودمان را به چالش بکشیم. فقط 22 ...
مشاهدات سینماگران زن در بازدید از مناطق زلزله زده غرب کشور؛ چالش مدیریت بحران در کشور ما جدی است
مشخص است؛ برای همدردی با مردم کشورمان همه ما به آن مناطق رفتیم. جالب است اطرافیان من به محض اینکه متوجه شدند قصد سفر دارم، شبانه مبالغی جمع کردند و خودم هم در حد توانایی خرید کردم و با خودمان به آن مناطق بردیم. وقتی از نزدیک ماجرا را دیدم، شاید باور نکنید که مردم از نظر مواد خوراکی و پوشاک اشباع شده اند. شخصا دوست داشتم فقط به مناطق شناخته شده و تبلیغ شده نروم؛ بنابراین به برخی از روستاها ...
فتح سوسنگرد/ یادداشتی نوشتم به فرمانده ی لشکری که ...
پیام پخش شد؛ ساعت چهار بعدازظهر من توی این خیابانهای تهران شاهد بودم که همین طور کامیون و وانت و اینها بودند که از مردم عادی و نظامی و غیر نظامی از تهران و همین طور از همه ی شهرستانهای دیگر، راه افتادند بروند طرف پاوه. بعد از قضیه ی پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسه ای که ما بودیم به نخست وزیرِ وقت گزارش میداد که بین اینها هم از قدیم یک رابطه ی عاطفیای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن ...