سایر منابع:
سایر خبرها
در معراج به پسرم گفتم آفرین که ندای هل من ناصر امام حسین را لبیک گفتی
وگوی او با فرهیختگان را در ادامه می خوانید: کمی از دوران کودکی و شیطنت های آقا مسعود برایمان بگویید. مسعود بچه زرنگی بود ولی سر و صدا و شلوغ کاری نداشت. از همان بچگی با برق کار داشت و بازی می کرد. دو ساله بود که تو پریز برق سیم کرده بود که دفعه اول اتفاقی نیفتاده بود ولی دفعه دوم کمی دستش سوخته بود. مرتبه سوم این قیچی های کوچک فلزی را داخل پریز کرده بود که سرش آب شده بود ولی ...
هنوز هم پیگیر معیشت کارکنان ارتش هستم/ سخنرانی ویژه آیت الله خامنه ای بدون حفاظت در میان کُردهای مسلح/ ...
. من گفتم فرماندهان هستند ولی وضعیت لشکر مقداری نامرتب است و ما آمادگی حضور شما را نداریم. ایشان فرمودند اشکالی ندارد برویم من می خواهم بچه ها را ببینم. یک سنگر تاریک و کوچک بود که همه فرماندهان را به داخل آن بردیم و حضرت آقا حدود یک ساعت هم برای آنها سخنرانی کردند. * در سال 84 شما بر اثر سانحه سقوط از کوه دچار مصدومیت شدید شدید. این اتفاق چطور رخ داد؟ از همان شبی که ...
استاد چایچیان: هر چه دارم از پدر و مادر است / تخلص حسان را از قرآن گرفتم
: شهریار اواخر عمر گوشه گیر شده بود. یک بار که پدرم به تبریز رفته بود، تصمیم می گیرد به منزل شهریار برود. می رود و در خانه را می زند . مرحوم شهریار از لای در نگاه می کند. پدر چون می دانست او در را باز نمی کند، پایش را لای در می گذارد و می گوید: من حسان هستم. مرحوم شهریار در را کامل باز می کند و پدر را در آغوش می کشد و ساعت ها با هم به صحبت می نشینند. بعد هم شهریار با دستخط خودش، 2 بیت می نویسد و به پدر هدیه می کند . ...
بی شناسنامه
اجرای این قانون می شود. در نتیجه مریم و 2خواهر دیگرش بی شناسنامه می مانند. مریم می گوید: بعد این همه دوندگی یک ساله که 2تاخواهرم شناسنامه گرفتن. به من گفتن چون به سن قانونی نرسیدی باید صبر کنی. گفتن وقتی 18ساله شدی دوباره بیا و پرونده باز کن. دوباره همون دوندگی ها شروع شد. جواب هر نامه یکی دو ماه طول می کشید. وقتی از خواهرام آزمایش گرفتن، به من گفتن تو لازم نیست آزمایش بدی. کار تو هم با ...
جلیلی:فیلم های انسانی من نمایش داده نمیشود
کرده اید که مورد قبول مدیران سینمایی برای اکران های داخلی قرار گیرد؟ می گویند برای این که جهانی شوید، اول باید بومی شوید. هرکسی دوست دارد در مملکت خودش وقتی از خانه بیرون می رود، او را بشناسند و فیلمش را دیده باشند. چون در این جا زندگی می کنیم و در فستیوال های خارجی نهایتاً ده روز هستیم. همه دنیا هم که تو را بشناسند تنها ده روز می شناسند ولی این جا چه از حیث مادی و چه معنوی برایمان مهم ...
زندگی مرد مازندرانی با جسد زنش!
آن جسد را داخل حیاط خانه دفن کردم و به دروغ گفتم که او برای خرید از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. جسدی داخل کمد دیواری پسر جوان که از دست رفتارهای پدرش به تنگ آمده بود و او را عامل قتل مادرش می دانست، یکی دیگر از متهمانی است که جسد را داخل خانه، آن هم کمد دیواری خانه شان دفن کرد. او پس از به قتل رساندن پدرش و دفن جسد داخل کمد به اداره آگاهی رفت و ناپدید شدن پدرش را اعلام ...
شجاعانه مدافع حق بود
؟ مگه می شه همه خبرها به امام نرسه؟ بعد رو کرد به بقیه و گفت بیایید برویم، او با ناراحتی از جمیعت جدا شد؛ بهش گفتم بهتر نبود به جای عصبانیت برایش دلیل می آوردی؟ او که هنوز عصبانی بود گفت کسی که آفتاب رو می بینه و می گه شبه، دلیل نمی فهمه... . اما او که به نیروهای بسیجی علاقه بسیار داشت هنگامی که معاون گردان از خستگی نیروها برایش تعریف می کرد به دفاع از آنان می پرداخت؛ همانگونه که یکی از ...
گپی با مطهری از ارتباطش با برادران لاریجانی و اختلاف پدرش با هاشمی تا مهریه همسرش و رنگ کردن موهایش
اینکه چون ایران دست بالا را دارد این را بگوییم. من همان زمان هم می گفتم این کار درستی است. یعنی وقتی بخشی از سرزمین اسلامی مورد هجوم واقع شود همه مسلمانان وظیفه دارند کمک کنند. حتی جایی که حرم هم نباشد وظیفه داریم. درست است که از این شهدا به عنوان شهدای مدافع حرم نام می بریم ولی این طور نیست اگر در جایی حرم نباشد دفاع نمی کنیم. سرزمین اسلامی مورد هجوم واقع شود همه مسلمانان وظیفه دفاع ...
سیاست جدید فارابی، عهدنامه ترکمانچای است؟
... بردم تحویل بخش فرهنگی فارابی دادم، گفتن خبر می دیم. یه ماه گذشت خبری ندادن. زنگ زدم گفتن منتظر باش خبر می دیم، یه ماه دیگه گذشت بازم خبری نشد؛ دوباره زنگ زدم؛ خلاصه دردسرتون ندم، بعد از دوماه نیم یه آقایی تماس گرفت و گفت ما بیشتر از 200 میلیون به شما نمی تونیم وام بدیم، گفتم خیلی ممنون، دست شما درد نکنه به درد من نمی خوره. ول کردم و بی خیالش شدم . او ادامه داد: 15، 20 روز بعد ...
بانوان در مترو چه می گویند
شروع کننده ی بحث یک خانم میانسال است و جلسه را با یک موضوعی از جنس خود مترو آغاز می کنند. مثلا: “چقد شلوغ شده مترو...” یا “چقدر این روزا خودکشی زیاد شده تو مترو. ببین جوون مردم به کجا میرسه که خودشو پرت می کنه جلوی قطار! پناه بر خدا...” و همگی بانوان ایستاده و نشسته در سمت راست و چپ واگن فقط مترصد این هستند که جرقه را کسی بزند و آنها ادامه اش را پی بگیرند. یک روز وقتی به ته واگن رسیدم و ...
تجربه های کهن ایده های نو
لیلا مهداد| ماهرخ فلاحی متولد تهران و اهل طالقان است؛ بانویی بزرگ شده در خانواده ای اهل مطالعه با خاطراتی از مادربزرگ هایی که سرگرمی شان خواندن حافظ و خیام بود؛ اشتیاقی که در ماهرخ نیز دیده شد، چون تنها با پنج سال پشت نیمکت های مدرسه نشست، آن هم در آذرماه و به واسطه ارتباطی که پدر به علت قاضی بودن بین وزارت دادگستری و آموزش وپرورش گرفته بود، البته ماهرخ فلاحی شاگرد اول کلاس آن سال شد و در 17سالگی ...
به خاطر خواهر دوستم خیلی سر زنم بلا آوردم تا برود اما....
...، پیشنهاد داد با دختر یکی ازاقوام ازدواج کنم، دختری که چندسال از من بزرگ تر بود. خانواده ام می گفتند چون پدراین دختر وضع مالی خوبی دارد، می توانم با این وصلت آینده خودم را بسازم، به خواستگاری رفتم و ازدواج کردم، اما حساب و کتاب هایی که کرده بودم درست از آب در نیامد و تازه بعد از عقد، فهمیدیم اوضاع مالی پدرزنم آن طورهم که فکر می کردیم خوب نیست. آقای همسایه ادامه داد: من که ...
حسام الدین سراج: شجریان به اشعار جان می دهد
، شش دانگ است و کسی که پاریتون می خواند شش دانگ نیست. مثلا می گویند استاد بنان شش دانگ نیست، در صورتی که استاد بنان در محدوده صدای خودش شش دانگ است. یعنی آن بندی را که استاد بنان می خواند آقای بسطامی یا آقای شجریان نمی توانند بخوانند، چون فقط جای صدای اوست. بعضی از اصطلاحات در میان مردم اشتباه است و تلقی اشتباهی صورت می گیرد. همان طور که گفتم خوانندگی فقط صدا نیست بلکه یکی از ...
انتشار دو مجموعه داستان و یک کتاب طنز
...، اسم گروه را گذاشتیم ببرهای زخمی حکیمیه . بعدازظهرها، دوتا سوت می زدم و بچه ها را جمع می کردم می رفتیم تو حیاط و در مورد آدم هایی که باید به شان حمله می کردیم حرف می زدیم و بعد که حوصله مان سر می رفت، حمله می کردیم به گلریزی ها و خوراکی های شان را کش می رفتیم. گلریزی ها بچه های بلوک کناری مان بودند که درِ ورودی و پارکینگ شان با ما یکی بود و چون مقامشان از ما پایین تر بود باید ...
آیت الله موسوی تبریزی در گفت وگو با شفقنا: روحانیت از مردمی بودن درآمد و نفوذش کمتر شد/ نه تنها روحانیت ...
خوانند که بگویند ما پشت سر تو نماز نمی خوانیم. به چند مسجد رفته بودند و دو سه نفر از علمای بزرگ تهران را اذیت کردند آنها هم قهر کرده و مسجد نرفته بودند. متاسفانه این کار ادامه پیدا کرد. کسی جلوی آنها را نگرفت اما امام اعتراض داشت ولی عمر امام بعد از پیروزی انقلاب کوتاه شد و وقت امام به موضوعات فراوان و مهم انقلاب و مواردی چون جنگ و درگیری های دیگر و منافقین گذشت. حتی چند وقت پیش یک آقایی پیش من ...
نبرد فخیم زاده با تحلیل قبلی خودش!
در سینمای ایران، وقتی پای منافع به میان می آید، حتی اگر حرفی منطقی نداشته باشد، هستند افرادی که سعی می کنند شهر را شلوغ کنند و افکارعمومی را به بازی بگیرند تا به هدف شان برسند. یکی از بارزترین نمونه های این دست بازی های ژورنالیستی، منفعت محور و تمامیت خواه، فضاسازی درقبال تغییر رویه اعطای وام به سینماگران از سوی بنیاد سینمایی فارابی رخ داده است. جالب این که همین منتقدان، همواره و هنوز ...
حکایتی از خنده ها و گریه های شاعر مرثیه سرای اهل بیت(ع) حبیب الله چایچیان
آمدم این را هم بگویم که به رقم 14حساسیت خاصی دارم. چون به چهارده معصوم خیلی علاقه مندم. خیمه: فامیلی تان ظاهرا نسبتی با شغل پدرتان دارد؟ - بله! پدرم تاجر چای بودند، به همین جهت به چایچیان شهرت داریم. خیمه: میزان تحصیلات شما چقدر است؟ - تا فوق دیپلم که خواندم، دیگر ادامه ندادم. دیدم که اصلا با ذوق من سازگار نیست! چون طب می خواندم و اگر آدم در مسیر ذوقش حرکت ...
نزدیک بود زیر ماشین رضا شاه بروم
منصب اداره یا وزارتخانه ای بشوم. و احتمالا شما هیچ علاقه ای نداشتید. اصلا علاقه نداشتم. بعد رفتم در 20-19 سالگی مدرسه تئاتر اسم نوشتم. کلاس های ما از ساعت چهار تا هشت شب بود. پدرم از مادرم می پرسید که داریوش کجاست؟ و مادرم می گفت: داره پیش بچه ها درس می خونه . پدرم بعد از مدتی شک کرده بود که مگر من چقدر درس دارم که بخوانم تا اینکه یک شب پدرم آمده بود وگفته بود باز که این پسر ...
آیت الله منتظری به روایت عمادالدین باقی
. مدتی کمک کردم. یک سری از کتاب ها اسم نداشتند و نمی دانستند کتاب ها مال چه گروهی هستند. بعضی از آن ها را چون با مضامین شان آشنا بودم، می گفتم مربوط به چه گروهی است و تفکیک می شدند. آقای ظریفیان هم بودند که از بچه های اهواز و طلبه بود و کتاب شناس بسیار خوبی هم بود. دو سه نفر بودیم و خود شیخ جعفر محمودی هم بود. وقت زیادی گذاشتیم و این ها را تفکیک کردیم. موقعی که کتاب ها را جدا می کردیم ...
جشن تولدعلی معلم در"فرمول یک"
این چهرها با شوخی او با امیرسلیمانی آغاز شد: ممکن است مردم تو را با علی اوجی اشتباه بگیرند. قیافه ات سپند است اما ابعادت علی اوجی است. بعد از 20 سال سیگار را ترک کردم امیرسلیمانی در این باره توضیح داد: خوشحالم که چاقم. چون 20 سال بود که سیگار می کشیدم و حالا یک سال است سیگار نمی کشم و این چاقی لذت دارد. وی ادامه داد: جای آقای علی معلم در زندگی ما که چند سال اخیر با او ...
ردی روی برف
دست روی زانوی شیخ زد که یعنی حواس شان به شیخ هست. جوانی دست بالا برد و گفت: حاجی، یک سوالی دارم. بفرما عزیزم. چند سال پیش، چند سال که می گم یعنی تقریبا چار سال پیش، یک چیزی شنیدم که خیلی برام عجیب بود. چند نفر با یه آخوند سید درمی افتن. سید برا خودش کله گنده بوده ها، طرف می خواسته آبروی سید رو ببره، قاچاقچی بودن. بچه ی خادم مسجد رو دزدیدن. بعد سه هفته پیغام دادن به مردم که اگر ...
تفسیر آیات 35-41سوره آل عمران
گفت پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی (35) فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَی وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَی وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ پس چون فرزندش را ...
گفت و گو با بهناز جعفری درباره کار و زندگی شخصی اش
آقای فرمان آرا را به شدت دوست داشتم. حتی برای آن نقش که ایدز داشت رفته بودم آزمایشگاه و خودم هم آزمایش دادم یا به آدم های مختلف می گفتم تو اچ ای وی مثبت هستی تا ببینم واکنش شان چیست. بعد شنیدم که آقای فرمان آرا در پروازی کنار شبنم طلوعی نشسته بودند و سر و زبان او را که دیدند گفتند بد نیست این نقش را شبنم بازی کند. دستیارشان تماس گرفتند و گفتند ما یک جابه جایی داریم و شما فلان نقش را به ...
مدیران می خواهند “سلبریتی” شوند /فیلم کوتاه اگر در جشنواره ها نمایش داده نشود، کلاً دیده نمی شود
بالای جشنواره ها اساساً به بالا رفتن کیفیت فیلم ها منجر شده ؟ آیا جشنواره می تواند فضای فیلم کوتاه را تغییر دهد؟ خوانساریان: جشنواره فیلم کوتاه تهران فقط یک بار در سال برگزار می شود و بعد در طول سال تمام جشنواره های شهرستان ها با همان موضوعاتی که دارند، دوباره همان فیلمهای جشنواره ی تهران را نمایش می دهند. یعنی تعداد بالای جشنواره ها، باعث دیده شدن تعداد بیشتری از فیلمسازان جوان نشده ...
بزرگ ترین مشکلات با مناظره حل می شود
درشت ها و بااستعدادها را که در المپیادها قبول می شوند دستچین می نمایند. هنوز در اینجا استخوان بندی اعتقادی اش قوی نشده در فرهنگ غرب حل می شود. مثل تخم مرغ خامی است که آن را در هر ظرفی بریزند به شکل همان ظرف درمی آید. انسان، بعد از وَ لَما بَلَغَ أََُشُدهُ مرحله اَتیناهُ حُکماً وَ عِلًْماً می رسد که دیگر استخوان بندی اعتقادی اش خوب است. آن سال گفتم که کرسی علوم انسانی دانشگاه ها تنگه احد ...
به یاد شهیدان والامقام بهمن درولی و مصطفی کمال + عکس
... سال ها می شد که از این مسیر نیامده بودم. مسیری که از بهمن به مصطفی برسد. همین که نگاهم را گره می زنم در عمق آن چشم های نافذ، صدای گریه ام بلند می شود و ناخودآگاه ، خاطره آن روزهایی برایم زنده می شود که بعد از بهمن ، مسیرم به مصطفی می رسید! ناخودآگاه می روم به بیست سال پیش! پنج شنبه ها، زنگ تفریح آخر که می خورد، توی حیاط دبیرستان دور هم جمع می شدیم. یکی از بچه ها می گفت: امشب بریم ...
کری خوانی قلعه نویی برای پرسپولیس !
میلیارد قراردادش است یا به سرمربی همان روز اول بگوییم دو درصد پول تو به حساب تیم های پایه واریز می شود. بازیکن و مربی هم قبول می کند چون خودش از همین پایه رشد کرده است. با این بودجه در بودجه می توان به فوتبال پایه رونق داد و برای آینده بازیکن ساخت تا حسرت مرد سال آسیا را نخوریم. این طرح ها وجود دارد که می توان اجرایی اش کرد. البته اصل اول همان اخلاق مداری و معرفت است. باید برگردیم به آن آرامشی که ...
گفتند به ما چه با اسراییل کشتی نگرفتی!
نکردن با نماینده رژیم صهیونیستی و اینکه برای دومین مرتبه این اتفاق باعث شد از رسیدن به مدال طلای جهان در عین شایستگی بازبماند صحبت کرد که در ادامه می خوانید: فکرش را هم نمی کردیم کشتی گیر اسراییلی از پس آمریکا بربیاید روز وزن کشی من بعد از کشتی گیر اسراییل وزن کشی کردم. قرعه او 23 شد و قرعه من 22. ابتدا فکر کردم در همان دور اول به کشتی گیر اسراییلی خوردم اما بعد معلوم شد من دور ...
تابوتم روی شانه های شما
تمام شد، ولی در جامعه جریان دارند و هستند. هرجا که کم بیاوری شعری از سهراب سپهری را مطرح می کنی. وقتی می خواهی به بچه ها بگویی که مواظب آب باشند، شعر سهراب سپهری به یادت می آید یا وقتی می خواهی از زندگی حرف بزنی، شعرهای خیام را مطرح می کنی، پس این افراد، مرگ را شکانده اند و در مبارزه با مرگ، این افراد هستند که پیروز شده اند. این افراد خودشان را نگه داشتند و جسم شان از دست رفت، چون به هرحال هرچیزی تا یک مدتی در طبیعت قابل دوام است، ولی آدمی که برای جاودانگی تلاش کرده است، اسم و داشته هایش برای نسل بعدی و سال های سال باقی می ماند. این افراد مرگ را جواب کرده اند. منبع: شهروند ...
نکند آموزش و پرورش هیچ کاری نتواند بکند!
...، گنج همان جاست. او مرتب تیر بر می داشت و تمام زور بازوی خود را به کار می گرفت و تیر را دورتر پرتاب می کرد و جایی که تیر می افتاد، می کند؛ اما چیزی پیدا نمی کرد. اون بگفتد در کمان تیری بنه/ کی بگفتت کاندر کش تو زه/ از فضولی تو کمان افراشتی/ صنعت غواصی ای برداشتی هاتف گفت که چه کسی گفت تیر را پرتاب کنی!؟ بلکه تو باید به گنجینه های درونت توجه کنی. نسبت آموزش و یادگیری همه راه حل ها ...