سایر خبرها
نویسندگی را به دلیل علاقه دنبال می کنم/جای خالی کتاب در سبد خرید خانواده
نیز به نوعی درگیر مسائل جنگ هستند، این کتاب تاثیرات جنگ بر خانواده را شرح داده است. نوشتن این کتاب 3 سال طول کشید که نوشتن آن یک سال زمان برد و در نهایت این کتاب سال 1396 رونمایی شد. بعد از گرفتن مجوز چاپ این کتاب، در انتشار آن با مشکل روبرو شدم. به چند ناشر مراجعه کردم که مسئولیت پاچ آن را به عهده نگرفتند و گفتند به دلیل اینکه موضوع کتاب در حوزه دفاع مقدس است باید برای چاپ ...
بازگشت رزمنده بازنشسته!/ منصور, عباسی دیگر برای زینب(س)/ موج خدایی زندگی او را دریایی کرد!
بی انصافی کنم تا الان می توانستم صاحب کارخانه نیز باشم. وی با بیان اینکه ایشان به آدم های محتاج و نیازمند کمک می کرد اذعان داشت: بعد از شهادت پدرم فردی به منزل ما آمد و گفت من مشکل مالی داشتم و حتی در دادن کرایه منزل خود عاجز بودم اما پدر شما به مدت یک سال و نیم کرایه خانه ما را پرداخت می کرد. عباسی ادامه داد: پدرم همیشه سعی می کرد از حق خودش به مردم ببخشد اما هیچگاه حق کسی ...
روایت آیت الله امینی از عزل آیت الله منتظری توسط امام
شما همین الان یک نامه عذرخواهی برای امام بنویسید و از حوادث گذشته اظهار پشیمانی کنید و بدهید رادیو هم متن نامه شما را اعلام کند. به این ترتیب اوضاع آرام می شود . آقای منتظری گفت: من کار خلافی نکرده ام که عذر بخواهم! من هم با پیشنهاد آقای نوری موافق بودم، ولی آقای منتظری زیر بار نرفت. به هر حال هر چه اصرار کردیم، نتوانستیم ایشان را متقاعد کنیم. من با یأس و نگرانی به خانه رفتم. صبح روز بعد ...
سیاستمداری که طاهر ماند
عصر آقای صدیق اعلم به دیدن و ملاقات و عیادت میرزا به بیمارستان آمد. من باز در این ملاقات بودم. آقای صدیق اعلم گفت شما مدتی در مدارس و در خانه درس می دادید و باید حق التدریس به شما پرداخت می شد. میرزا فرمودند تا در مدرسه سپهسالار درس می دادم حق التدریس طبق وقفنامه می گرفتم ولی وقتی در منزل درس می دادم برای رضای خدا و رضای دلم بود. چه حق التدریسی بگیرم و از قبول هر نوع وجهی ابا فرمودند. (11) ...
جای خالی اعتیاد در میان فیلم های عمار
تصادف کرده بود و چند روز درگیر این تصادف بود. ابتدای هفته که رفتم مدرسه، قبل از اینکه مدیر برسد، به بچه ها گفتم داخل نمازخانه برویم. می خواهم فیلمی بگذارم که هم به درد شما می خورد، هم به درد خودم و هم به درد مدیر مدرسه. وسط اکران، مدیر مدرسه رسید. بچه ها با دقت نگاه می کردند و می گفتند: آقا این مَرده اصلا ناخن نداره، چه جوری تایپ می کنه؟ رانندگی می کنه؟! مدیر مدرسه هم می گفت: ببینید من دوتا ...
درخواست طلاق به خاطر تلگرام
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: زهره پا به 38 سالگی گذاشته و شوهرش احمد 40 ساله شده است. آنها ده سال پیش با هزاران عشق و علاقه با هم آشنا و یک دل و نه صد دل عاشق هم شدند. مقدمات ازدواجشان پس از چند ماه فراهم شد و خانواده هایشان جشن کوچکی برایشان برپا کردند و آنها را در میان هلهله و شادی رهسپار خانه بخت کردند. دو سال بعد از ازدواجشان، آمدن پسر و دختر کوچولو به زندگی شان ...
بدن های آماده برای سرنیزه های دشمن/با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان ها را
عراق بماند! رئیس کمیته تخصصی راویان ستاد مرکزی راهیان نور کشور تصریح کرد: حسین لشکری پس از آزادی چند سال بیشتر دوام نیاورد و از شدت شکنجه هایی که او را داده بودند، شهید شد. به احترام مادر، این اسیر جنگی را آزاد کنید وی یکی دیگر از تفاوت های دفاع مقدس با جنگ های دنیا را در این دانست که نگاه ما به جنگ اخلاقی و اسلامی و انسانی بود. در جنگ 72 هزار و 530 اسیر عراقی گرفتیم ...
حسرت وداع آخر تا همیشه در دلم ماند
را زنده نگه داریم. مجموعه های چندجلدی از زندگینامه و معرفی شهدای دفاع مقدس و از هر کدام چندین جلد تهیه کرده بود و اعتقاد داشت اگر قرار است به دوست و آشنا یک یادگاری یا هدیه بدهیم بهتر است از این کتاب ها باشد، مخصوصا به بچه ها که هم کتابخوانی را رواج می دهیم و هم اینکه اسم آن شهید با خواندن کتاب زنده می شود. در مورد کتاب ها خیلی تحقیق و سعی می کرد کتاب هایی را که حضرت آقا پیشنهاد می دهند، حتما تهیه ...
روایت تکان دهنده اسارت 410 روزه مدافع حرم ایرانی در سوریه
چه کسی بود؟ اولین نفر عمویم بود . حدود ساعت 9 صبح پسرعمویم به من زنگ زد و گفت از پدرت خبر داری؟ تماس گرفته؟ گفتم آخرین بار سه روز پیش با هم حرف زدیم. چطور؟ گفت هیچی! کاری نداری خداحافظ. بعد دوباره تماس گرفت و گفت داخل مغازه چندتا کار دارم می آیی کمک؟! قبول کردم از خانه زدم بیرون اما هنوز به سرکوچه نرسیده بودم که دیدم عمویم و پسرعمویم کنار هم ایستاده اند، هنوز نزدیک شان نشده بودم که دیدم هردو ...
کارتن خوابی مصرف کنندگان موادمخدر در کوچه اوراقچی های تهران
چندین بار دزدیده و در نهایت به بهای مقداری شیشه فروخته شوند. مینا روزها در خیابان ها و حاشیه بیرونی ایستگاه های مترو می ایستد و بسته های چهارتایی ویفر های 200 تومانی را هزار تومان می فروشد. ناگهان بلند می شود و می نشیند تا به بچه اش شیر بدهد. اسمش را ترمه گذاشته است. صبح ها بچه را در پتو می پیچد و به طوبی کرایه می دهد. طوبی زن میانسالی است که یک پسربچه به اسم حسین دارد. هر روز صبح چندتا بچه قدونیم قد ...
حماسه های دفاع مقدس؛ نمایش قدرت نظامی و اقتدار ملی
! روزنامه ایران در گزارشی با عنوان عقیقی که یادگار روزهای جهاد بود به خاطره ای از شوخ طبعی ها و شادمانی های رزمندگان در دوران دفاع مقدس پرداخت و آورد: زندگی در جنگ فقط توپ و تفنگ و درگیری و کمین و حمله و ضد حمله دشمن نبود. درواقع زندگی با همه ابعادش در جنگ ادامه داشت، بخصوص وقتی که شاکله رزمندگان را بچه های نوجوان و جوان بسیجی تشکیل می دادند. شوخی و شیطنت و بازی و سرگرمی و خنده و خوش باشی ...
عکس زن شوهردار با مردان غریبه، راز خیانت را آشکار کرد | عکس های سیاه در موبایل سفید
که من شب را در خانه پدرزنم ماندم اما در نیمه های شب با صدای زنگ تلفن همراه از خواب بیدار شدم، صدای زنگ از کیف دستی همسرم می آمد گوشی را بیرون آوردم و همسرم را بیدار کردم ولی آن گوشی مال همسرم نبود چرا که تا آن روز من از وجود آن بی خبر بودم. همسرم سراسیمه گوشی را چنگ زد و زیر پشتی پنهان کرد و به بیرون از اتاق رفت، وقتی داخل اتاق بازگشت ادعا کرد گوشی مال خواهرش است! صبح روز بعد سر سفره ...
به یاد کودکِ آواره فلسطینی
سال 1335 خورشیدی بود. من در کلاس پنجم دبستان درس می خواندم. در مدرسه ای در زادگاهم نور ، در کنار دریای مازندران که در آن زمان شهر کوچکی بود. آن روز اواسط پاییز بود و آسمان ابری و گرفته. زنگ تفریح بود و بچه ها سرگرم بازی و شادی کودکانه. سروصدای شادی بچه ها فضا را پر کرده بود. من هم با همکلاسانم گرمِ بازی بودم. حیاط مدرسه ما در نسبتا کوتاهی داشت که در تمام روز باز بود. ناگهان پدری میان سال دست در ...
من به پیروی از امام حسین(ع) پای در چکمه کرده به جبهه میروم
جنگ سعی می کردند زودتر زن بگیرند تا روح و ذهنشان سالم بماند. ایشان هم با پیگیری پدر و مادرم و مخصوصاً مادرم، ازدواج کرد. سال 1360 برایش خواستگاری کردیم، سال 1361 ازدواج کرد، چندسالی بچه دار نشد، سال 1366 بود که عیالش باردار شد و درست روز چهلم شهادت نادر، دخترش به دنیا آمد که طبق وصیت خودش، اسمش را گذاشتند زهراء. در جریان اعزام طرح لبیک یا امام در سال 1363، شهید مهدوی به عنوان مسؤول، همراه با ...
من مصطفی صدرزاده هستم، گاودار و متاهل/ روایت زندگی فرمانده ایرانیِ جنگاوران افغانستانی
داشت و آن روز طبق روال هر سال در خانه مادرم برای ظهر تاسوعا روضه انداخته بودند در مجلس روضه نشسته بودیم که یک دفعه خانمی در را باز کرد و هراسان گفت: موتوری زد بچه تان را کشت. من می دانستم که این بچه، بچه خودم است، چون مصطفی خیلی شیطنت داشت. مصطفی را از سه سالگی نذر حضرت عباس کرده بودم حالم زیر و رو شد طوری که نشستم و نتوانستم تا دم در بروم همین که چشمم به کتیبه یا ابوالفضل ...
هفتاد سال نقاره زنی در حرم رضوی بدون یک روز غیبت + فیلم
. اصلا دلم رضایت نمی دهد. از همان زمان جوانی هم عشق من این بوده که یک ساعت، یک ساعت و نیم قبل از اذان رو به گنبد حضرت بنشینم و گنبد را تماشا کنم. حتی یک بار هم سیزده به در نرفته ام. همیشه آن بالا بوده ام. همه چیز من در خانه امام رضا(ع) است. حتی روزهای عزا که نقاره خانه تعطیل است، انگار گمشده ای دارم . یادم هست چند سال پیش یک روز در حال رفتن به حرم بودم که همسرم حالش بد شد. بردمش درمانگاه ...
گلایه شدید زلزله زدگان کرمانشاه از رسیدگی نامناسب دولت پس از یک ماه؛هرچه داریم از مردم داریم
جلوی چادر نشسته و برخلاف مهسا آفتاب می گیرد. می گوید ما از نسل جنگیم. من دستم رو از دست دادم در جنگ، پر از ترکشم اما دولت به من کانکس هم نداد. گفت کانکس بدیم از پول خبری نیست. من هم گفتم پول به من بدید کانکس به چه کارم می یاد؟ پول بدید خانه ام رو بسازم. بیکار شدیم، مغازه ام رفت. اگه ارتش نبود معلوم نیست الان من هم بودم یا نه. خدا به مردم خیر بده. شرمنده ایران شدیم. دولت هم شرمنده ما شد. خیلی بیشتر ...
ساز حاج قربان هنوز زنده است
سلیمانی گفت وگویی کردیم درباره موسیقی و دوتارنوازی که نیمی از آن، در فضای خانه آرام اش و نیمی دیگر بر مزار پدرش حاج قربان سلیمانی گذشت. 10نسل روایت ناب نواختن دوتار را از کودکی نزد پدرتان یاد گرفته اید؟ بله، بچه بودم و تک پسر حاجی که نوازندگی یاد گرفتم. من مثل بقیه بخشی ها، میراث دار هستم. هر چه یاد گرفته ام از شعرها و داستان ها، از پدرم حاج قربان یاد گرفته ام؛ او هم از پدرش ...
داریوش فرضیایی (عموپورنگ): مادرم همه ی زندگی من است!
بپوشی؟ و من می گفتم خودم! در آن سال ها مادرم نمیگذاشت زیادی توی کوچه بازی کنیم و بچه که بودم که بیشتر در خانه بودم. من و خواهر کوچکم با هم 3-4 سال تفاوت سنی داریم ولی من با ایشان در خانه با هم تکالیف مان را انجام می دادیم و زیاد اهل کوچه رفتن نبودیم. دوست هم زیاد نداشتم که خانه آنها بروم البته در مدرسه دوست زیاد داشتم ولی از مدرسه که می آمدم کاملا در خانه بودم. یک خانه ...
نقش کلیدی زنان زلزله زده در بازآفرینی نقش ها/ خلاقیت زنان برای بازگرداندن زندگی به مناطق زلزله زده
کلیدی دارند، گفت: در روستاها شرایط بسیار متفاوت با مناطق شهری است و در آن مناطق خانواده ها خودشان خانه خود را ساخته بودند و مدت زمان زیادی از ساخت خانه نمی گذشت و فروریختن خانه برایشان شوک عجیبی نبود اما در شهر این بحران، شوک بسیار زیادی برای مردم ایجاد کرده بود چون انتظارات بسیار بالاتر از روستا بود. به عنوان مثال دختران یک خانواده روستایی به راحتی بیان می کردند که ما دوباره می توانیم خانه ...
به بهانه تولد کارگردان من ترانه 15 سال دارم : روزی که گفتند صدرعاملی باید اعدام شود
ساختم . سینمای اجتماعی قصه هایش رااز مردم می گیرد .به گفته این کار گردان مطرح سینما :اصلا وظیفه سینمای اجتماعی این است که سیاه نمایی بکند و حتی در آرمانی ترین جوامع بگردد و یک لکه لوچک پیدا کرده وآن را بزرگ نمایی کند تا همه آن را ببینند و جامعه روز به روز مطلوب تر شود. روزنامه نگاری از همان اول به آدم یاد می دهد که کمتر محافظه کار باشد صدر عاملی در مصاحبه ای زمان اکران فیلم ...
کار برای خدا مقدار و اندازه ندارد
، بیان کرد: در پشت جاده ای که تنها جاده در آن منطقه خشکی بود زمین را سوراخ کردیم و در آن نشستیم و در این مدت من اصلاً دوست نداشتم لحظه ای از اکبر جدا شوم و همیشه در کنار او بودم و در یک سنگر با هم بودیم. وی ابراز کرد:در این مدت دو روز که اکبر زنده بود با من در سنگر شوخی می کرد و می خندید.در این مدت با این همه تیر و ترکش و خمپاره که مثل باران بر سر ما می آمد اکبر همیشه می خندید و ذکر خدا ...
روایت دبیر سابق فدراسیون کبدی از سمتهای همسرش وفامیل بازی در کبدی
گرفتیم همسرم آنجا کار نکند چون بهترین روزهای جوانی و زندگی را هزینه این فدراسیون کردیم تا شکل گرفته است! چه کسی جواب هزینه بهترین روزهای ما را که هدر رفته است می دهد! خانم من آنقدر کار می کرد که وقتی به خانه می آمد توان نداشت و نمی توانست به زندگی و بچه ها برسد! * چرا بعد از گذشت چند سال انتقادات از فدراسیون را شروع کردید؟ درست در روزهای نزدیک به انتخابات و جدایی از فدراسیون؟ ...
زنانی که روح مقاومت را در رزمندگان زنده نگه داشتند
را نابود کند. در آن زمان او در کلاس اول راهنمایی درس می خواند و همچون دیگر همسن و سالانش مشتاقانه و خوشحال آماده حضور در منطقه بود. نوروزعلی بارها از پایگاه های مختلف برای اعزام به مناطق عملیاتی ثبت نام کرد، اما به جهت سن کم پذیرفته نمی شد. سرانجام در سال 60 برای نخستین بار به مدت سه ماه به باختران اعزام شد و پس از مرخصی، بار دیگر به عنوان آرپی جی زن به جبهه رفت. گروهانی که نوروزعلی در ...
شهید مدافع حرمی که خبر شهادتش را به پدرش داد
محمدحسین را پذیرش کرد. در آن سال ها که همزمان با جنگ تحمیلی بود و من از جبهه برای درمان پسرم مرخصی گرفته بودم. درواقع محمدحسین در یک خانواده ای با اصالت که سابقه طولانی در دفاع مقدس دارند به دنیا آمد. دو دایی او در جبهه به شهادت رسیدند. پدرم یک رزمنده دفاع مقدس است و مادرم، خواهر دو شهید است. محمدحسین در یک خانواده با فرهنگ شهادت طلبی بزرگ شده است. تسنیم: از چه سالی وارد جبهه شدید ...
چشمان فرمانده ای که شاهد عروج یارانش بود
به گزارش ایلام بیدار ، کتاب عبور از رمل به قلم محمد مهدی عبدالله زاده به رشته تحریر در آمده و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان سمنان منتشر شده است. این کتاب در بردارنده خاطرات حاج ابوالفضل حسن بیکی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع) جهادسازندگی است. وی به جهت حضور مستمر در خط مقدم و شرکت در جلسات فرماندهان جنگ، خاطراتی شنیدنی از نقش مهندسی رزمی در دفاع ...
زجر یک ازکارافتاده!
نشده .هیچ حقوقی ندارم و زن و بچه ترکم کردند و چون خانه به نام همسرم بود به من هیچ ندادند. پس از 35 سال عشق اولین خودم را دیدم و عید امسال ازدواج کردم ولی باز چون توانایی کار ندارم و حقوق ندارم خانواده او مخالفت کردند و او را یک هفته است از من جدا کردند. به علی خسته شدم و امیدی ندارم به آینده. مشتی پول پرست که به من جانباز می گویند. شرم بر کسانی که قدر رشادت های جوانان را ندارند آن زمان جنگ تحمیلی و حالا که آینده هم مدافعان حرم مثل ما خواهند شد .الان فقط آرزوی رفتن دارم و بس. مشکلی نبوده که این مسئولین حل کنند. ...
با آیت الله محمدتقی مروارید بیشتر آشنا شوید
را نزد مادرم و مکتب خانه های معمول آن زمان فرا گرفتم. آن گاه به شغل انگشترسازی برنز و نقره روی آوردم و تا زمانی که ایران در اشغال متّفقین و حکومت رضا خان بود، به این کار مشغول بودم . پس از سقوط دولت رضاخان برای علما و روحانیونی که گوشه و کنار باقی مانده بودند فرصتی پیش آمد که مدارس علوم دینی را که به کلّی در زمان رضاخان تعطیل شده بود بار دیگر احیا و فعّال کنند. آیت الله حاج میرزا حسنعلی ...
نگذاشتند یک بار دیگر فرزندم را در آغوش بگیرم و با او وداع کنم
گرفته بود. گرامی داشت یاد و خاطره شهدای والامقام منطقه 10 به همراه پاسداشت فرهنگ ایثار، شهادت و مقاومت در قالب دیدار و تکریم خانواده معظم شهدا بر اساس فرموده مقام معظم رهبری مبنی بر تلطف و احوالپرسی خانواده شهدا از اهداف برنامه ستارگان پرفروغ است که هر هفته سه شنبه ها به همت خانه موزه شهیدان اقبالی برگزار می شود. علاقه مندان برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره این برنامه می توانند به نشانی بزرگراه نواب صفوی (شمال به جنوب)، خیابان کمیل غربی، بعد از چهارراه قلیچ خانی، خانه موزه شهیدان اقبالی مراجعه کنند یا با شماره تلفن: 66691546 تماس بگیرند. ...
رئیس جمهوری به با تجربگی روحانی نمی شناسم
...؛ ماجرای دفاع مقدس را ببینید. ببینید آقای خرازی! من مجبورم شفاف تر صحبت کنم. اصلاح طلبانی که سال 92 را خلق کردند و در سال 94 به مردم گفتند پای صندوق ها بیایید و به لیست امید رای بدهید و از طرفی مردم دیدند که از همه این ها یعنی دولت و مجلس، آب چندانی گرم نشد، می توانند برای انتخابات سال های بعد - به طور مشخص انتخابات سال 98 و 1400 - با صدای رسا به مردم بگویند که بار دیگر پای صندوق ها ...