سایر منابع:
سایر خبرها
تقدیر خاکستری
همان نامی است که پدر و مادرم برایم انتخاب کرده بودند یا نامادریم این نام را برای من انتخاب کرده بود. همین قدر می دانم که شکوفه نامی است که سال ها با آن زندگی می کنم. من فرزند اول ایرج و سوسن بودم. مادرم یک پسر دیگر هم داشت از شوهر اولش. اصلا نمی دانم آنها بعدها با هم زندگی کردند یا اینکه پدرم به حرف زن اولش گوش کرد و مادرم را طلاق داد. اصلا از این موضوع اطلاعی ندارم. زری خانم که بعدها ...
دوست صمیمی زنم را صیغه کردم و زنم را داخل گونی به مسافرخانه بردم!
سن 12 سالگی استعمال مواد مخدر Drugs را به همراه دوستانم از یک باغ آغاز کردم و بعد از آن بود که چند بار به جرم Crime سرقت Stealing زندانی Prisoner شدم. هر کجا سرقتی رخ می داد اول به سراغ من می آمدند مادرم نیز مرا لو می داد. بیشتر جرایم من سرقت موتورسیکلت بود ولی جرایمی مانند نزاع و درگیری را در پرونده خود دارم . وقتی عازم سربازی شدم، چند روز بعد از پادگان زابل فرار Escape کردم و به سرخس ...
قتل هولناک/ پسر سر پدر را برید!
: یک برادر دارم که سرباز است و خودم دانشجوی رشته شیمی هستم. پدرم کارمند یک شرکت خصوصی بود و عصر ها با موتور در پیک کار می کرد. پدرم و مصطفی از چند سال پیش با هم دوست بودند. یک سال قبل از کشته شدن پدرم آنها با هم به مشهد رفتند. مصطفی از پدرم خواسته بود از مرز تایباد مواد مخدر قاچاق کنند، اما چون پدرم نپذیرفته بود اختلاف های آنها شروع شد. مصطفی به همین دلیل پدرم را کشت، اما در بازجویی ها حرف های دروغی ...
راز تلخ دوچرخه دزد 14 ساله!
تربیت است و بیچاره مادرم در خانه های مردم کلفتی می کند تا خرج کرایه خانه را دربیاورد و زندگی مان را بچرخاند. من چهارده ساله ام و معتاد نیستم. دوچرخه می دزدیدم و به یک نفر از دوستان پدرم می دادم و پولی می گرفتم. در هفته قبل، چهار تا دوچرخه از پارکینگ خانه هایی که درشان باز بود دزدیده ام. من پدرم را خیلی دوست دارم و برایش احترام زیادی قائل هستم اما وقتی نگاهش می کنم که پای منقل ...
کل کل آقای بازیگر و خانم بازیگر بر سر ازدواج!
... در این بخش از گفتگو مجید مظفری درباره فیلم هایی که بازی کرده بود صحبت کرد و مهران مدیری از آمار فیلم های سینمایی وسریال های مجید مظفری گفت و از نیکی درباره چگونه بازیگر شدنش سوال کرد که گفت:من دوست داشتم داروسازی بخوانم ولی سال اول که کنکور دادم حقوق قبول شدم چون دوست نداشتم معماری خواندم و 2 سال شاگرد استاد سمندریان بودم ولی پدرم موافق نبود و اعتقاد داشت باید همه چیز را درباره سینما بدانی و ...
میوه اعتیاد/لزوم آگاهی بیشتر جامعه از آثار سوء مصرف مواد مخدر
به گزارش ایسکانیوز ،از وقتی که یادم می آید شاهد مشاجره بین پدر و مادرم بودم و تلاش من و برادرم هم برای پایان دادن به این درگیری ها فایده ای نداشت؛ روزها یکی پس از دیگری گذشتند تا اینکه دوره متوسطه را تمام کردم و دیپلم گرفتم، پسرهمسایه، که آمد به خواستگاریم پدرم بدون هیچ تحقیقی با ازدواج من و بابک موافقت کرد و هیچ نظری هم ازمن نخواست، انگار می خواست زودتر من ازدواج کنم و بروم تا مشکلاتش کمتر شود ...
"هانیه"؛قهرمانی که از زیرِ آوار زلزله سر برآورد
رساند و از آنجا هر کدام از ما را به جایی انتقال دادند گفت: مادرم در یکی از بیمارستانهای تهران، برادرم در همدان و خودم در کرمانشاه بستری شدیم و دیگر از هم خبری نداشتیم تا اینکه پدرم با من تماس گرفت و بعد از چهار روز متوجه شدیم که مادرم در تهران بستری است. هانیه با بیان اینکه در شرایط کنونی حال جسمی و روحی خواهرم خوب است افزود: پای برادرم تحت عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته و اکنون وضعیت خوبی ...
قتل هولناک/ پسر سر پدر را برید!
دانشجوی رشته شیمی هستم. پدرم کارمند یک شرکت شخصی بود و عصر ها با موتور در پیک کار می کرد. پدرم و مصطفی از چند سال پیش با هم دوست بودند. یک سال پیش از به کشتن نیل پدرم آنان با هم به مشهد رفتند. مصطفی از پدرم خواسته بود از مرز تایباد مواد مخدر قاچاق کنند، اما چون پدرم قبول نکرده بود اختلاف های آنان آغاز گردید. مصطفی به همین سبب پدرم را کشت، اما در بازجویی ها سخن های کذبی زد که باعث رنجش خاطر ما گردید ...
هندویی که به برکت روضه امام حسین(ع) مسلمان شد
؟ چرا , تنگ می شود . پدر و مادرم خیلی انسان های خوبی هستند . درست است هندو و بت پرست اند اما آنها , مخصوصا پدرم به امام حسین (ع) عقیده خاصی دارند . وقتی من از خانه فرار کرده بودم , یک ماه دنبال من می گشتند , طوری که پدرم مریض شده بود و دکتر هم بی فایده بود، سرانجام ایشان به حسینیه می رود و می گوید پسر خودم را از امام حسین (ع) می خواهم ! پدرم شفا می گیرد . ایشان یک چراغ نفتی می خرد و وقف ...
(تصاویر) ازدواج اجباری کودکان آواره روهینگیایی
به افزایش خواهد بود. نور بگوم که سن دقیق او مشخص نیست و بین 14 تا 16 تخمین زده می شود؛ می گوید تصمیم ازدواج او از سوی خانواده اش بوده است و او در این زمینه انتخابی نداشته است رائید آلام، 20 ساله با خانواده اش به بنگلادش آمده است. او می گوید نظامیان میانماری به روستایشان حمله کردند و خانه ها را به آتش کشیدند و زنان را مورد تجاوز قرار دادند نور بگوم (عروس) و رائید ...
در معراج شهدا اطلاع رسانی ضعیف است/ عکس را که دیدم شوکه شدم!
به گزارش تهران پرس به نقل از فارس : چند روز پیش تصویری از یک خانواده شهید فاطمیون در معراج شهدا پخش شد که غریبانه کنار پیکر عزیزشان نشسته بودند. بسیاری از کاربران فضای مجازی و مخاطبینی که این تصویر را شاهده کردند اولین سوالی که برایشان ایجاد شد این بود که چرا این خانواده باید اینقدر غریبانه شهیدش را ملاقات کند و شبهات دیگری پیش آمد مبنی بر اینکه چون این ها از خانواده فاطمیون هستند مورد توجه قرار ...
اعجوبه شیرازی :می خواستم و انجامش دادم
واقعا دوسش داشتم. **اسکی را روی کوله پشتی پدرم شروع کردم من در اردوهای دوچرخه سواری حاضر بودم و همزمان اسکی کا ر می کردم، که به تیم ملی این رشته دعوت شدم، المپیک جاذبه ای بود که باعث شد من رشته اسکی رو انتخاب کنم و دوچرخه سواری را رها کنم . اسکی را روی کوله پشتی پدرم شروع کردم، پدر و مادرم هر دو مربی اسکی هستند، و راه آنها را ادامه دادم. ارتباطی که با برف دارم را حتی به ...
انتقام جنایت سیاه پس از 5 سال
برایم قصاص خواسته اند. پدر و مادرم هم در شهرستان هستند و نمی توانند پیگیر پرونده ام باشند. شغل پدرت چیست؟ او کار درست و حسابی ندارد. چند سال قبل به خاطر قاچاق مواد مخدر به زندان افتاد. وقتی هم آزاد شد کار مناسبی پیدا نکرد. اعتیاد داری؟ پدرم همیشه مقابل چشمانم تریاک می کشید. هفت ساله بودم که برای اولین بار شیره تریاک را تجربه کردم، اما معتاد نبودم. ولی ...
شهید لطیف یعقوبی: امام امت سلطه آمریکا و اجنبی را از سر ما کوتاه کرد
ندارم اما بسیار آگاهانه راه خود را که همان راه انبیاء است انتخاب کردم و به مدد الطاف الهی و به برکت لقمه حلالی که پدرم به من خورانده است به این درک رسیده ام. اگر روزی در مقابل پیامبران و انبیاء نمرود، فرعون، ابوسفیان و یزید قرار داشت، امروز آمریکا و برادران آن در مقابل ما قرار دارد که خدا را شکر می کنم در این انتخاب نلغزیدم و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانم، خمینی بت شکن پاسخ دادم و جان ناقابل ...
فائزه غلامی، ملکه مار ایران از تجربه عجیب خود در زندگی با مارهای سمی /بوسه های مرگبار
علاقه ای که به طبیعت و حیوانات داشتم، به خصوص مارها. اما من نسبت به سایر اعضای خانواده ام علاقه بیشتری در این زمینه از خودم نشان دادم. البته بعد از رکورد هفت سالگی ام احساس کردم می توانم با این موجود بیشتر عجین شوم. چه شد که به فکر ثبت اسمت در کتاب گینس افتادی؟ پدرم در روزنامه ای خوانده بود که یک دختر چینی توانسته سر مار کبرا را سه بار ببوسد. پدرم وقتی دید من استعداد و علاقه دارم، شروع ...
علیرضا کریمی: انگشتر آقا بهترین هدیه زندگی ام بود
ربطی نداشت درباره من صحبت کند اینجا بخوانید بهترین هدیه زندگی ورزشکاری که با نماینده اسرائیل کشتی نگرفت فردا: چه کسی نماز خواندن را برای اولین بار به شما آموزش داد؟ - در خانه یاد گرفتم. از پدر و مادرم. فردا: دنبال ازدواج و تشکیل خانواده نیستید؟ - فعلا نه! حالا می خواهم کشتی بگیرم و برنامه های زیادی برای آینده ام دارم. فردا: هدفگذاری تان در ...
هر کاری کردم به خاطر پدرم بوده
.... این ها را یک شست و شوی کاملی دادم که دیگر عقب نشستند. در همان برنامه به فلانی گفتم: تا آقای دکتر زنده بود می آمدی روی این صندلی می نشستی تا زمان دیدارهای آقای دکتر با مسئولان کشور و فرزندانش حضور داشته باشی تا خودت را شیرین کنی و با آن ها ارتباط بگیری. آخر هم با این کارها مسئول شدی! ما صدایمان در نمی آید لااقل شما ساکت شوید. پس چرا این حرف ها را می زنند؟ ...
دخترم نمی داند پدرش کیست؟! / در بیداری هم کابوس می بینم
اندازه اش انرژی و انگیزه بیشتری برای کار و تلاش به من می داد. سعی می کردم برای ساختن آینده ای زیبا وقت بیشتری بگذارم. روزی که همسرم گفت قرار است چند وقت دیگر پدر شوم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. همان روز مادرم سور داد و به خانه اش دعوتمان کرد. خانواده همسرم نیز خیلی خوشحال بودند. با تولد دختر کوچکم زندگی ما رنگ و بوی دیگری گرفت. احساس خوشبختی می کردیم و هر روز که می گذشت، احساس ...
یعقوب کریمی: من و استقلال از هم جداشدنی نیستیم
...، اتفاقاً برای فرارسیدن این روز خیلی هیجان داشتم چون مدت ها بود در فکر ازدواج و تشکیل خانواده بودم اما قسمت نمی شد تا اینکه لطف خدا شامل حالم شد و این روز برای من از راه رسید. *خیلی هم سر و صدا کرد. دوستان به من لطف دارند که جا دارد همین جا از اظهار لطف آنها تشکر کنم. همچنین یک تشکر از خانواده ام به خصوص مادرم دارم که همیشه دعای خیر او و اعضای خانواده ام پشت سرم بوده و ...
روایتی از وصیت نامه شهید "روح الله محمد صالحی "
...> شهید محمدصالحی در ادامه وصیت نامه به چهره نورانی پدر اشاره کرد و اینچنین نوشته است: پدرم امیدواریم که شما هم از دست این حقیر راضی باشید. من از چهره نورانی و بشاش شما خجالت می کشم و می دانم که حق زیادی برگردن من دارید. ولی مع ذلک امیدوارم که شما هم من را حلال کنید. از کلیه دوستان و آشنایان و اقوام و مادر شهید امیر و دیگر بازماندگان شهدا حلالیت می طلبم. امیدوارم اینطور نباشد که فکر کنید فرزندتان را ...
کارآفرینی با تولید فرش؛ با 50 هزار تومان شروع کردم
مختلفی را برای نجات از افسردگی من امتحان کرد. یکی از این راه ها اجبار من به حاضر شدن در مجتمع آموزشی بود که مادرم در آن فعالیت می کرد؛ مجتمع آموزشی که به هنرجویان خیاطی یاد می داد و این امتیاز را داشت که از طرف سازمان فنی وحرفه ای به هنرجویان مدرک اعطا کند. واقعیت این است که درنهایت پافشاری های مادرم پاسخ داد و مدیریت آموزشگاه به من سپرده شد؛ سمتی که موجبات آشنایی ام را با چرم فراهم آورد. درواقع ...
دختری که پس از شهادت پدرش بیمار شد و هنوز بهبود نیافته
رویای حضور پدر روزش را شب می کند و همسری که قرار است بار مهر مادری و صلابت پدری را یک تنه به دوش بکشد... خدای من! شهید مدافع حرم علی منیعات از بسیجیان جوان محله کوت شیخ خرمشهر بود. محله ای که کوچه پس کوچه هایش گواه ایستادگی جوانمردانی را می دهد که 35 سال پیش، 34 روز تمام با دستان خالی مقابل هجوم ارتش بعث عراق ایستادگی کردند. حالا یکی از جوانان نسل سومی همین شهر، خاطره رشادت های جوانان ...
فرزندآوری؛ پشت دیوار نا امیدی
آینده می داند. اما مهتاب دیدگاه متفاوتی با احسان دارد. او که یک سال است ازدواج کرده، به ابتکار می گوید: بچه دار شدن نیاز به الزاماتی دارد، تا زمانی که خانه شخصی نداشته باشیم و نتوانیم از پس خواسته های فرزندم بربیاییم تمایلی به بچه دار شدن نداریم. به عقیده او، وضعیت اقتصادی تاثیر مهمی در تصمیم به مادر و پدر شدن دارد که درحال حاضر این شرایط برای من و همسرم مهیا نیست. وضع اجتماعی، مانع ...
آقای مجری : بازیگر نشد ه ام
سعی کنید به جای مشهور، موفق باشید! شهرت، آرامش به همراه ندارد اما یک آدم موفق، هیچی نداشته باشد، آرامش دارد. شهرت برای خانواده شما هم محدودیت به وجود می آورد؟ بله! همه اعضای خانواده درگیر می شوند. یا مجبور می شوند در چارچوب تو قرار بگیرند یا مجبور می شوند از تو فاصله بگیرند. چون آنها برای زندگی معمولی خود نیاز به آزادی هایی دارند به همین دلیل برنامه های روزانه شان را بدون حضور ...
پدران، پسران و غرب در ترکیه ی اورهان پاموک
خودش کلنجار می رود که از صحنه فرار کند یا بماند، به پند حکیمانه ای از ادیپ متوسّل می شود: تلاش ادیپ برای گریز از سرنوشت و طالع شوم خود، سرانجام به جایی رسید که پدر خود را به قتل رساند... پس فهمیدم که اگر می خواهم مثل آدم های معمولیِ دیگر یک زندگی ’عادی‘ داشته باشم، باید خلافِ کاری که ادیپ کرد را انجام دهم، یعنی طوری رفتار کنم که انگارنه انگار اتفاق بدی افتاده است . رمان به این ...
چرا شیر تقلبی، ماست تقلبی، روغن تقلبی، چرا بازی با رزق خدا؟/ چرا خانواده هایمان به تلخی دچار هستند
...، حرف هایشان را گوش بدهم و حرف هایی هم که بی ربط هست، با ظرافت گوش ندهم، نه اینکه در روی آنان بایستم، چه اختلافی پیش می آید؟ یک نگاه در اول آیه به پدر و مادر هست. *برای دخترهای اهل ایمان چه ارزش هایی در حامله شدن هست جوان به پیغمبر اظهار کرد: من پدرم از دنیا رفته هست، فرمودند: مادرت؟ اظهار کرد: مادرم هم مرده هست. من به این آیات قرآن کجا عمل بکنم؟ فرمودند: خاله ات زنده است ...
قصه کوتاه کودکان، حسن کچل و کوتوله مهربان
کچل حمله کردند، در شیپورش دمید و فوج سربازها از شیپور بیرون آمدند و سربازان شاه را قتل عام کردند. شاه که چنین دید از دخترش کمک خواست.دختر شاه بیرون آمد و گفت: حسن، عزیرم، همسر آینده ام، ببخش، من اشتباه کردم. قول می دهم با تو ازدواج کنم. حسن شیپور را در جیب گذاشت. او را با احترام به قصر بردند. قرار شد صبح روز بعد دختر پاشاه را به عقد او در بیاروند. حسن با خوشحالی در قصر شاه خوابید شیپور را زیر سرش ...
عاشقی که امام زمان را درعرفات ملاقات کرد
پایگاه اطلاع رسانی حج: در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام ...
تاثیر طلاق بر فرزندان، زندگی سیاه است؟
...، با حقایق کنار بیایند. البته لازم نیست پدر و مادر، فرزند خود را در جریان جزئیات جدایی شان بگذارند چون بچه ها گاهی اوقات با این جزییات، اشتغال ذهنی وسواسی پیدا می کنند. آن ها فقط باید کلیات را بدانند. بچه ها باید بدانند بعد از جدا شدن دقیقاً چه اتفاقی می افتد، قرار است با کدام یک از والدین زندگی کند و والدین دیگر را چه زمان ها و چگونه می تواند ملاقات کند. بچه ها به سختی ...
زندگی و زمانه - زَها حدید - ؛ داستان سرخوشی یک معماری زنانه
بودم و ماکت ها برایم بسیار وسوسه انگیز بود! گاهی فکر می کردم که آنها خانه عروسک هایم است. مادرم از آن معمار تأثیر پذیرفت و در همان سال دکوراسیون خانه را کاملا عوض کرد. آن زمان شروعی برای متفاوت نگریستن من به زندگی شد... . بعد ها اما همه چیز تغییر کرد؛ همه چیز به راحتی عروسک بازی دوران کودکی یک دختربچه پیش نمی رود؛ حدید مخالفان بسیاری داشت، برخی نحوه تفکر او را قبول نداشتند و عده ای معماری ...