سایر خبرها
آیت الله منتظری چگونه پدری بود؟
گفت وگو با احمد منتظری در سالگرد درگذشت فقیه عالیقدر روزنامه شرق: 29 آذر 88 یکی از کلیدی ترین و مناقشه برانگیزترین شخصیت های سیاسی معاصر ایران چشم از جهان فروبست. بحث های تاریخی درخصوص زندگی آیت الله منتظری هنوز هم از گردوغبارهای سیاسی رها نشده است. هشت سال از روز درگذشت این شخصیت انقلابی و حوزوی می گذرد و این بار به این بهانه با پسر دوم و فرزند چهارم آیت الله منتظری، احمد منتظری به ...
من حتی یک جلد کتاب هم ندارم!/ به رشته ای رفتم که کسی نتوانست مرا اخراج کند!
به گزارش شبکه اجتهاد ، متن پیش روی گفتگوی کمتر خوانده شده با آیت الله محی الدین حائری شیرازی(ره) امام جمعه سابق شیراز و عضو دوره های پیش مجلس خبرگان رهبری، درباره زندگانی، ایام تحصیل، مطالعات، ورود به حوزه علمیه، سیر و سلوک، خاطرات طلبگی و... است که از فرارویتان می گذرد. با تشکر از شما که فرصت این گفت و گو را فراهم کردید، اگر موافق باشید، ابتدا صحبت را از اجداد حضرت عالی آغاز کنیم. گو ...
ماجرای شهید مدافع حرمی که گلوله بر او اثر نداشت+تصاویر
کردند و بعد به دلایل کاری به شهرهای مختلف کشور مهاجرت می کنند. شهید عسگری علاقه زیادی برای خدمت به اسلام، انقلاب و ایران داشتند و به همین دلیل در سال 1376 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدند. شهید عسگری به دلیل مشکلات زندگی قادر به ادامه تحصیل نبودند و بعد از ازدواج با من در دانشگاه شرکت کرده و در رشته مدیریت در دانشگاه پیام نور فارغ التحصیل شدند. من و آقامهدی سال 1380 در یک محل زندگی ...
تجاوز اعضای محفل بهائی به فرزند شما نشانه محبت خداوند است!
من چه کرده ای!؟ ناگهان دیدم نگاه های مهربان آنها تغییر کرد و در برابر من جبهه گرفتند. احساس کردم اگر تند روی کنم ممکن است مرا بکشند با بهائی بازی های خود همه چیز را رفع و رجوع کنند و بعد هم برای همیشه از پسرم برای مقاصد شوم خود استفاده کنند دردی که در دلم می پیچید مانند آتش بود، مثل این که آتش قورت داده باشم. فوری آن خانه لعنتی را ترک کردم سوار تاکسی شدم و با بچه ستم کشیده ام به کنار ...
راوی وقتی مهتاب گم شد به کاروان شهدا پیوست
ولیعهد پهلوی جمشید گذاشته اند، سال ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان ها می شود. همین انقلاب درونی باعث می شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی اش هم تغییر کند. علی 15 ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می شود و آنجاست که درمی یابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست می آید ...
شهیدی که می خواست قلبش را به امام هدیه دهد
وقتی پیکرش آمد، با آقا دیدار کردیم و ایشان ما را مورد لطف قرار دادند. مگر پیکرشان چند سال بعد از شهادت به خانه برگشت؟ شهید مدتی مفقود بود. حدود 15 ،16 سالی از مفقودالاثری اش می گذشت که پیکرش تفحص شد و به خانه برگشت. شاید اگر ایشان می ماند جزو مسئولان می شد. به نظر شما چرا افرادی مثل شهید جاویدپور از همه چیزشان برای پایداری انقلاب گذشتند؟ به نظرم اینها حساب و کتابشان مادی ...
اختتامیه هفته پژوهش دانشکده حقوق دانشگاه علامه/+اسامی برگزیدگان، حاشیه ها و تصاویر
، سعید کاوه، قاسم زاده، آقایی، سیداحمدی و کمیته اجرایی دوشنبه های آی سی سی که آیدا آقاجانی، بهنام سالم، پیمان بهره، علی رودباری و افشین عزیزی بودند تقدیر شد. بعد از اجرا توسط گروه موسیقی، از همه کارکنان دانشکده به خصوص کارکنان کتابخانه، امور عمومی و فصلنامه شامل زهرا حیدری، توران بهمن، زری نانکنی، شمس الملوک ابطحی، مهناز حاج حسنی، الهام پیرزاده، مینا نجف زاده، سهیلا صابری، معصومه شکرریز ...
گفت وگوی 10سال قبل خبرگزاری حوزه با آیت الله حائری شیرازی
محمدتقی جعفری قدس سره می گفت: در نجف بودیم، مرحوم آیةاللّه العظمی سیدعبدالهادی، یک عده را مأمور به یادگیری مسائل جدید کرد و گفت: من هزینه اش را می پردازم تا در علوم دانشگاهی هم مسلط شوید. ما رفتیم دوره ای دیدیم و بعد از پایان دوره می خواستم به ایشان گزارش بدهم، گفتم که در سال های اخیر، هفتصد جلد کتاب درباره پول نوشته شده است. خب شما ببینید موضوعی که هفتصد جلد کتاب درباره آن نوشته شده است، با حرف این و ...
آیت الله محی الدین حائری شیرازی به ملکوت اعلی پیوست + زندگی نامه
ستمشاهی در کنار امام راحل قرار گرفت و نقش مهمی را در جریانات پیروزی انقلاب اسلامی در شیراز و فارس ایفا کرد. در بهار سال 1351 مدتی به شهر فومن تبعید شد و در منزل همشیره آیت الله العظمی بهجت اتاق کوچکی گرفت و این دوران را با همسر و فرزندان و صاحب خانه اش گذراند. آن عالم ربانی در جایی درباره دوران زندان و بازداشت این طور می گوید: خدا ما را از یک سو حساب شده تحت فشار قرار می داد و از سویی دست ما ...
داریوش کاردان: سخیف خندیدن زشت است، در تلویزیون باید فخیم خندید
داشت یک مقدار نمک می ریخت، می رفت. یک خانمی ایستاده بود. این صحنه را هیچ وقت فراموش نمی کنم تنها کاری که از دستش بر می آمد، دستش پر از سکه دوریالی بود، گفتم مادر اینها چیست؟ گفت فکر کردم شاید کسی بخواهد به خانواده اش زنگ بزند که نگران نشوند و در این شلوغی سکه گیرش نیاید. من این چیزها را آن موقع دیده ام. حدود دو سال هم خط مقدم جبهه بوده ام؛ عملیات شکستن حصر آبادان، عملیات های فتح المبین و ...
کنایه پسر ذوالنور به پسر عارف: صاحبان تفکر ژن خوب نژاد پرستند
مجروحیت های بدنی و شیمیایی بودن و سرفه های پی در پی که ظاهرا به من هم سرایت کرده است، استفاده نکرد. وقتی با مین خنثی نشده در دست از میدان خارج شدم! * در کودکی بسیار بازیگوش بودید؟ - بچه که بودم خیلی شیطنت می کردم به گونه ای که برخی از دوستان پدرم که شاید بیست سال است مرا ندیده اند وقتی مرا می بینند از شیطنت هایم می گویند. چند روز پیش در مجلس یکی از آقایان که معاون ...
همسر شهید: برای رفتن به سوریه راضی کردن من زیاد سخت نبود، به این نبودن ها عادت داشتم/ وصیت نامه شهید: ای ...
سال 92 به مدت یک سال چابهار ماموریت داشت که به مدت یک سال در حال رفت و آمد بود. سال 94 هم یک ماهی پیرانشهر مأموریت داشت که وقتی برگشت داوطلب برای اعزام به حرم عقیله بنی هاشم شد. تازه از پیرانشهر رسیده بود که قرار شد به سوریه برود. گفتم: تازه از ماموریت برگشتی، بگذار کمی رفع دلتنگی برای من و بچه ها بشود بعد برو. ...
همه چیز درباره صله رحم
...، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقی مانده عمرش را به سی سال می رساند و خدا آنچه را می خواهد، انجام می دهد. شخصی به نام مَیسِر از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: ای مَیسر! گمان می کنم به خویشان خود نیکی می کنی؟ گفتم: آری فدایت شوم! من در نوجوانی در بازار کار می کردم و دو درهم مزد می گرفتم، یک درهم آن را به عمّه ام و درهم دیگر را به خاله ام می دادم ، آن گاه امام فرمود: به خدا ...
8 روایت از دلدادگی شهدا به حضرت ثامن الحجج (ع)
امام را جارو کردیم و پیاده به خانه برگشتیم. در راه مدام می گفت: از امام رضا (ع) می خواهم حاجتم را بدهد. بعد از دو روز به جبهه رفت و در عملیات آزادسازی مهران شرکت کرد و در این عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهیدی که شهادتش را در حرم حضرت رضا (ع) گرفت راوی: همسر شهید سید حسین کاظمی بعد از ازدواج با این که چیزی نگذشته بود، هر وقت به حرم مطهر حضرت رضا (ع) مشرف می شدیم بعد از ...
بنده علی خوش لفظ هستم!/جوانان امروز همان جوان های جنگ هستند
یک شهید از زبان خودش این جانباز در مصابه ای روایت می کند: بنده علی خوش لفظ هستم، در حقیقت دو اسم دارم: جمشید، نام زمان قبل از انقلاب من بود که از همان ابتدا دوست نداشتم این نام را، و علی که نام پس از انقلاب من است. چند روز پس از آغاز جنگ بود که توفیق داشتم در کردستان به حاج احمد متوسلیان بپیوندم و افتخار آن بر پیشانی من حک شود. من همیشه خجالت می کشیدم که بگویم اسمم جمشید است ...
آثار بخش مسابقه افتتاحیه هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار اعلام شد
/ محمد محمدخانی و نقطه صفر / علی کامیابی آثار مسابقه این بخش منتخب شدند. در بخش کلیپ صوتی هشتمین جشنواره عمار نیز بازی نیست / فاطمه محمدیان؛ رگ میهن / احمد فیاض و فیلتر / حسین عباسی فر آثار مسابقه این بخش معرفی شدند. همچنین در بخش نمایش رادیویی جشنواره عمار، آثار ازتبار مجنون / رضا داداشی؛ اعزامی مادر / محمد براتی؛ آوای ایل / فیروزه بنی طالبی؛ باران نامه (روز دهم) / مینا ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (474)
، دیدیم آجیلارو تو دیوار جاساز کرده! 7. داعش بازم جام جهانی رو تهدید کرده،واقعا دیگه داره بچه بازی در میاره رفتارش اصلا در شأن یک گروه تروریستی نیست! 8. جاده چالوس میرفتم افسر جلوموگرفت,گفتم جناب سروان من که این سری قوانین و رعایت کردم, گفت جناب سروان کیه بفرمایید داخل رستوران ما با غذاهای متنوع! 9. رفتم از وانتی هندونه به شرط چاقو بخرم، نصف هندونه هاشو باز کرد همه ...
دردهای علی خوش لفظ تمام شد، مسئولان آسوده بخوابند+ عکس
! من سلامتی شما را از خدا و امام زمان(عج) خواستارم. آرزوی دیدن شما را داشتم". مقام معظم رهبری با تک تک اعضای خانواده سلام و احوالپرسی کردند و سؤالاتی می پرسیدند. ایشان به همسرم گفتند که "شما همسر آقای خوش لفظ هستید؟" همسرم جواب مثبت دادند. بعد ایشان خطاب به مادر و همسرم فرمودند که اگر مادران و همسران می خواستند گریه و زاری کنند و همسران رزمندگان مانع رفتن عزیزانشان به جبهه می شدند ...
دو هفته نامه ماراک منتشر شد
انزوا و شوک از دست دادن عزیزانم مونسم شعر بود/ مادرم مخالف ازدواجم با شوهر دوم بود/من سه روز با پسر عبدالرضا جلالی اختلاف سنی داشتم/ ماجرای بند ساعت و ابراز عشق جلالی /ازدواج پنهانی ما در مسجد علنی شد/ تب تند عشق زود سرد شد/ مادرم درست پیش بینی کرده بود/ مسائل دنیوی مثل مردابند نباید در آن دست و پا زد/پس از انقلاب مرا با شعر آیینی می شناسند /معمای مذهب پروانه /پروانه به همراه سپیده کاشانی در محضر ...
رزمنده دفاع مقدس علی خوش لفظ پس از تحمل سال ها رنج به درجه رفیع شهادت نایل شد/ ماجرای در آغوش کشیدن شهید ...
...! شما خیلی دارید درد می کشید، زجر می کشید؛ به هر حال این بحث اختلاس ها و حقوق های نجومی را می گویید، اینها گوش نمی دهند. یک چیزی بگویید که ما آرام بشویم؛ ما همچنان فدائی شما هستیم؛ دوست داریم - مثل همین که آقای متوسّلیان (اگر بود می گفت) - شما بیشتر از این درد نکشید و این همه آزار نبینید؛ واقعاً گوش (نمی کنند)، نمی دانم؛ یعنی ما حاضریم فدائی بشویم و به هرحال بیفتیم جلو. یک نکته که آراممان کند ...
"وقتی مهتاب گم شد" روایتگر عشق و حماسه دفاع مقدس
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان ، صبح امروز خبر شهادت روای کتاب تحسین شده " وقتی مهتاب گم شد" چشمانی بسیاری از هموطنان همدانی را به اشک نشاند و سبب شد تا بار دیگر یاد سال های شور و حماسه، یادشهدا و دلاور مردی های رزمندگان و ایثارگران، همان هایی که سختی های جنگ و سال های پس از آن را به جان خریدند تا صدای "هیهات من الذله" ملت سرافزار ایران در گوش تاریخ طنین انداز بماند، زنده شود. اینک "علی خوش لفظ ...
به پیشواز روشنایی
سنت ها آزرده می شود. گفت: وقتی بچه بودیم در زمان روزه، مادر همه غذاها را در کمد می گذاشت و چیزی روی میز نبود. کاش من هم این کار را با خودم می کردم . ادامه داد: تو مسجد مسلمان ها را در این شهر پیدا کرده ای؟ گفتم چطور؟ گفت: هر شهر جدیدی که می رویم، من به دنبال کنیسه می گردم. در این شهر هم یکی پیدا کردم، اما از من خیلی دور است. بعد از مدت ها بالاخره یک روز رفتم، اما احساس کردم آنجا هیچ جایی ندارم. همه ...
تلاوت مجلسی آیات1-24سوره نساء توسط محمد محمود طبلاوی
استثنا شود] و اگر مرد یا زنی که از او ارث می برند کلاله [=بی فرزند و بی پدر و مادر] باشد و برای او برادر یا خواهری باشد پس برای هر یک از آن دو یک ششم [ماترک] است و اگر آنان بیش از این باشند در یک سوم [ماترک] مشارکت دارند [البته] پس از انجام وصیتی که بدان سفارش شده یا د ینی که [باید استثنا شود به شرط آنکه از این طریق] زیانی [به ورثه] نرساند این است سفارش خدا و خداست که دانای بردبار است (12) ...
چرا نسخه پرخطر فمینیستی برای زنان ایرانی پیچیده می شود؟/ بی توجهی شبه روشنفکران به احکام فقهی ورزش
حقوق زنان که این روزها در مناصب بالایی هم دارای کرسی هستند چرا در این گونه مواقع سکوت اختیار کرده اند و توجهی ندارند چه استثماری از دختران وزنان جوان می شود؟! گویا فقط با حرف های دهان پرکن زیبا و شعارهای تبلیغاتی سیاسی خود به تحریک این جماعت می پردازند تا حضورشان در خانه و تشکیل خانواده و مادر شدن کمرنگ شود؛ درواقع به نوعی همان راهی را که غربی ها در دهه 60 میلادی با مکتب فمینیست طی کردند و نتیجه آن آسیب های زیاد جسمی و روحی به زنان بود که پس از چندین دهه همچنان گریبان گیر آن هاست حالا ما هم باید همان راه پرخطر و سنگلاخ را برویم و تجربه کنیم! انتهای پیام/ ...
پسرم وقت دلتنگی قاب عکس پدرش را بغل می کند
علاقه داشتم. مردم نیوز : مراسم ازدواجتان به چه صورت بود؟ شویکلو: همان چیزی که در روستا رایج است، جشن نامزدی گرفتیم و عقد کردیم، یکی دو هفته قبلش صیغه محرمیت خواندیم بعد از هفت ماه جشن عروسی گرفتیم، نزدیک سه سال خانه مادر همسرم زندگی کردیم چون پدر و مادر پیری داشت و ایشان آخرین فرزند خانه بود و می بایست از آنها نگهداری می کرد. بعد از چند سال یک خانه جدا در روستا گرفتیم و مستقل شدیم ...
شهیدی که خبر شهادتش را یک روز زودتر به مادر داد
و از حضرت زهرا(س) صبر طلب کردم و ایشان صبر عجیبی بر من عطا کردند. مادر شهید ادامه داد: شب قبل از شهادت، خواب شهباز را دیدم؛ شهباز دستمال پارچه ای دور گردنش انداخته بود؛ به او گفتم پسرم مگر شال گردن نداری که این را دور گردنت انداختی و شهباز اینچنین پاسخم داد که مادر این قسمتی از کفن من است. از خواب که بیدار شدم، خواب را برای اطرافیانم تعریف کردم و هیچ کس آن را باور نکرد تا اینکه صبح همان روز، خبر شهادت پسرم را آوردند. در پایان این دیدار، رئیس فرهنگسرای عطار به نیابت از مسئولان منطقه 10 از خانواده شهید تجلیل کرد. ...
مجموعه شعر غمگین شب یلدا
... همین دو چشم تر من بس است روزی که تو را دوباره ببینم تو را اولی الاحوال زهرا رشیدی مجموعه متنوع شعر شب یلدا من پاره های قلبم و در اشک جاری ام خونابه ای به وسعت یک زخم کاری ام چون قلب دیرسال تراشیده بر درخت تنهاترین نشانه یک یادگاری ام یلدای من که ثانیه شوم ساعت است ای وای بر حکایت شب زنده داری ام زندان ...
ما شهید ندادیم که یخچال بگیریم!
شدیدی در کرج اتفاق افتاد و مسلم نگران شد و برایمان نامه ای نوشت و از طریق پدر دوستش ارسال کرد. نوشته بود که نگران است سقف خانه روی سرمان خراب شود. من به او اطمینان خاطر دادم که اتفاقی نمی افتد. شهید برای چه عملیاتی اعزام شده بود؟ همسرم 40 روز در جبهه ماند. عملیات فتح المبین بود. بعد از اینکه رفت یک بار نامه داد. آن زمان ما تلفن نداشتیم و مثل امروز دسترسی ها آنقدر راحت نبود. خانه ما در ...
پسته می شکنم تا خرج سالگرد شهیدم را جورکنم! / هیچ مسئولی حتی به درخانه ما نیامد
می خواهم همراهش بروم. می خواهم همسنگر حامد باشم. گفتم نه مادر جان تو کوچکی، کاری از دستت بر نمی آید. امسال نه، سال دیگر برو. گفت شاید سال بعد جنگ تمام شود! گفتم خدا را شکر که تمام می شود ان شاء الله با پیروزی اسلام هم تمام شود. دیگر حرفی نزد. همان شب دقیق یادم نیست، ساعت دو یا سه نیمه شب بود. با فریادهای یا زینب یا زینب عوض از خواب بیدار شدم. در خواب می گفت یا زینب من می آیم. فریاد می زد و خانم را ...
سوءاستفاده از کودکان فقط با 3 هزار تومان/ فروش و اجاره کودکان برای خدمات جنسی و کاری!
مداخله نکرده است. دبیر این سمینار ادامه داد: بچه ها سریع به سراغ عموها و خاله هایشان در خانه ایرانی شهرری می روند. بلافاصله همکاران ما به آگاهی مراجعه می کنند. به هرحال جرم جرم وحشتناکی است و کودک ربایی صورت گرفته است. در این جا اولین واکنشی که همکاران ما از ماموران دریافت می کنند این است که از قومیت و ملیت کودک می پرسند و بعد از اطلاع از آن می گویند: احتمالا دعواهای قومی و قبیله ای بین ...