سایر منابع:
سایر خبرها
شوالیه ای با نیزه ابریشمین کلمات
را می توان در این دانست که قاضی نخستین مترجم کشورمان است که به شهرتی فراگیر نزد مردم دست پیدا کرد و حتی در تثبیت جایگاه مترجمان هم نقش تعیین کننده ای داشت. بعد از ترجمه اش از کلود ولگرد نوشته ویکتور هوگو ، ترجمه کتاب جزیره پنگوئن ها نوشته آناتول فرانس او را مطرح کرد. به فرانس خیلی ها در روزگار خودش، لقب سلطان نثر فرانسه را داده بودند؛ این در حالی بود که در ایران تا قبل از ترجمه های ...
همین که وارد جمع شان شدم، یکی با اسلحه محکم به سرم کوبید، افتادم. آنها همه عربی صحبت می کردند و من فکر ...
.... شب ها مشغول کار بودم و شش صبح که می رسیدم خانه می خوابیدم تا بعد از ظهر. خدا رو شکر اوضاع زندگی مان بد نمی گذشت. تا اینکه زمزمه آغاز جنگ در سوریه شنیده شد. سال 92 یک روز صبح تازه رسیده بودم خانه و خواب بودم. با صدای پسرخاله ام بیدار شدم، داشت با پدرم در مورد اوضاع آنجا صحبت می کرد. خودش یکبار اعزام شده بود و می گفت درگیری خیلی شدید است و حضرت زینب(س) تنهاست. اگر نرویم بجنگیم تکفیری ها همه چیز ...
وصیت نامه شهید مرتضی حسین زاده/ علی زمان را بشناسید
حسین (ع) با هم در میدان کربلا و روز عاشورا می جنگیدم پس باید امتحان داد امتحان من فقط نمره آن و سوالات آن خون قلب است. خدایا اگر به من توفیق عطا فرمودی تا در صف شهدا و در زمره سربازان مهدی (عج) قرار بگیرم تو را به مولایم حسین (ع) قسم می دهم از گناهان من درگذر و مرا با شهدای کربلا محشور کن. خدایا از همه چیز خود گذشته ام و آمده ام معامله ای با تو انجام دهم اینک مشتری تو هستی و کالا هم جان ...
خط سرخ شهادت بر روی برف های سرد!
من هر چه گفتم اشتباه می روید؛ قبول نکردند و رفتند. آن روز یکی از سخت ترین روزهای زندگی ام بود، روزی که هنوز هم باورش برایم سخت است که دوست بسیار عزیزی را اینگونه از دست داده باشم. سال بعد که دمرچلی از اسارت برگشت به سراغش رفتم تا بشنوم که آن روز بر ابراهیم چه گذشت. دمرچلی می گفت: آن روز من هم زخمی شده بودم و در حالی که به اشتباه به سمت نیروهای عراقی می رفتیم، آنها مرا که هیکل درشت تر ی داشتم؛ اسیر ...
علاقه فرزند شهید احمدی روشن به حامد زمانی
برای شما صحبت کنم نه در حوصله شماست و نه در وقت می گنجد. پدر شهید احمدی روشن خاطره ایی از دیدار با رهبر انقلاب را هم تعریف کرد و از ارادت خود و همه اعضای خانواده شهید به مقام معظم رهبری سخن گفت. در ادامه مشروح این گفت وگو را میخوانید: *شهادت مصطفی لطف الهی بود امروز ششمین سالگرد شهادت آقا مصطفی است، احساس شما نسبت به روز شهادت و جای خالی مصطفی چیست؟ ...
قصه نویسی برای کودکان، مصاحبه با مرادی کرمانی
...: هوشنگ مرادی کرمانی در مراسم بزرگداشتش با عنوان چهل سال نوشتن گفت: من شرمنده دوستانم که خیلی سعی می کنند مرا بزرگ کنند، ولی من هیچوقت بزرگ نمی شوم. مراسم بزرگداشت هوشنگ مرادی کرمانی، با عنوان چهل سال نوشتن عصر روز چهارشنبه 5 تیر در خانه هنرمندان برگزار شد . باسچی، مترجم آثار هوشنگ مرادی کرمانی گفت: پیشینه ادبیات مدرن کودک در ترکیه به 160 سال پیش برمی گردد در طی ...
بهار نو عروسی که مورد بدبینی قرار گرفت
.... حدود یک ماه بعد و با اصرارهای من الیاس به طور رسمی از من خواستگاری کرد و ما با یکدیگر ازدواج کردیم. یک ماه اول زندگی خیلی خوب بود چون احساس می کردم او هنوز مرا دوست دارد، اما روزی ورق برگشت و الیاس حتی گوشی تلفن مرا نیز گرفت. او دیگر اجازه نمی داد از خانه خارج شوم و با کسی ارتباط داشته باشم. وقتی به خاطر این موضوع اعتراض کردم مرا زیر مشت و لگد گرفت و گفت چگونه می توان به یک دختر خیابانی اعتماد ...
شهید محمود رنجبران: خیالتان راحت؛ آمریکا نمی تواند هیچ غلطی بکند
چیز هست کشته شدن یا بی دست و پا شدن و یا هر چیز دیگری و تو برای همه اینها باید خودت را آماده کنی و در مقابلش صبور و خدا را شکر کنی، این را باید به من قول بدهی که صبور باشی چون خداوند با صابرین است و آنها را دوست دارد. من هم شاید مانند دیگر دوستان عزیزم روزی مجروح یا شهید شدم، چیزی نیست که تو ناراحت بشوی بحمدالله دیگر برادرانم جای مرا پر می کنند و جای ناراحتی نیست، اگر هم جنگ به پایان ...
شیعه و سنی با هم رفیق هستند اما وهابی ها نمی گذارند
بودید یا همه مردم منطقه؟ همه ما، فهمیدیم که کشوری به نام ایران هم شیعه است، خیلی خوشحال شدیم، الحمدالله انقلاب اسلامی ایران هم پیروز شد، بعد از پیروزی انقلاب آن زمان من یادم است که دو ایرانی را در خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران دعوت کردند، مسئول خانه فرهنگ ایران آقای حسین فرهنگ بود. چند سال بود که از سوریه به تهران سفر کرده بود و خیلی تلاش کردم که با او تلفنی ارتباط برقرار کنم، ولی شماره ...
مادرم از شهید شدن فرزند خود ناراحت نباش
هر پدری باید باشد تا فرزند خودش را در چنین مسیری بفرستد. پدرم، در این زمان از طرف خداوند مورد امتحان قرار گرفتیم تا این که، چقدر به اسلام توجه داریم. صد آفرین بر شما که با این همه کاری که دارید فرزند خودت را به جبهه حق فرستادی. اگر شهید شدم مجلسی که بر پا می کنید خیلی ساده باشد. دیگر این که اگر اشتباهی و گناهی نسبت به شما انجام داده ام در راه خدا مرا ببخشید. مادر عزیزم، این را می دانم ...
کودک رنجور دیروز، پزشک حاذق امروز
...، کمی دور از ذهن بود: خیلی ها می گفتند این پسر به هیچ جا نمی رسد و عاقبت معتاد می شود. حکایت زندگی مهرداد صلاحی، حکایت مثنوی هفتاد من است که به قول خودش، حالا نُقل و نَقل مهمانی های خانوادگی شان شده، مهمانی هایی که همه او را نشان می دهند و می گویند ببینید مهرداد از کجا به کجا رسید: در 10 سالگی پدرم فوت کرد و از آن موقع به بعد، مسئولیت خواهر و مادرم به دوش من افتاد. از آنجایی که پدرم هم شغلش ...
چیره دستِ بی ادعا
موسیقی مازندرانی را به اساتیدی همچون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری بدهم. من افتخار می کنم با آنانی کار کنم که در فرهنگم تاثیرگذار بودند و مطمئنا در رفت و آمد هنری می توانم اندکی از فرهنگ خود را به آنان نشان دهم. هر چند در این بخش فعال نبودیم اما من تلاش کردم امیدوارم همکارانم نیز این بدبستان هنری را داشته باشند تا بتوانیم این فرهنگ هنری را رونق ببخشیم زیرا موسیقی همانند گوشی ها اگر در کنار هم قرار ...
محمدعلی ابطحی: متلک های مردم در خیابان، تمامی ندارد
که نباید برود می رود. خب یعنی ما این اذن را به وی داده ایم که از این کانال ها استفاده نماید، در حالی که این آسیبش در قیاس با وضعیتی که این کانال ها فیلتر نبود، خیلی زیادتر هست. من خب در همه اینها بوده ام البته نمی توان این را انکار کرد که آسان سازی در اطلاع رسانی و ارتباطات خیلی با اهمیت هست. از وقتی که تلفن همراه های هوشمند آمده، تمام زندگی آدم ها به داخل این تلفن همراه های هوشمند جابه جا شده ...
عصبانیتی که منجر به قتل 2 نفر شد
که مربی آموزشگاه بود بارها با محسن صحبت کرده تا شراکتش را با من به هم بزند و خودش در آموزشگاه شریک باشد. محسن را چه مدت می شناختی؟ او دوست قدیمی ام بود به همین خاطر قبول کردم تا در راه اندازی آموزشگاه رانندگی با او شریک شوم. درباره روز حادثه بگو. از شنیدن حرف های دوستانم درباره این که محسن قصد دارد مرا از شراکت حذف کند اعصابم به هم ریخته بود. به همین ...
فرار دختر جوان از دست مرد 45 ساله و اتفاقی....
در این شهر تنها بودم و از طرفی دوست نداشتم با مردی باشم که هم سن و سال پدرم است، رابطه پنهانی ام را با مراد برقرار کردم. حفیظ از این ماجرا چیزی نمی دانست و می دانستم که اگر به موضوع پی ببرد بی شک یا مرا از خانه اش بیرون می کند یا دیگر اجازه نمی دهد با مراد ارتباط داشته باشم. بعد از مدتی مراد متوجه مزاحمت های حفیظ شد، بعد از این موضوع بود که مراد پیشنهاد قتل او را مطرح کرد. ابتدا مخالفت کردم اما ...
نسیم خیلی راحت گفت از مردان کوچکتر از خودم متنفرم و...
ورود به بازار Store کار مسیر راحتی را طی می کردم این در حالی بود که علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم و چند روز بعد از پایان خدمت سربازی در مغازه پدرم مشغول کار شدم. طولی نکشید که پدرم همه امور مغازه را به من سپرد و خودش کارهای بازرگانی را گسترش داد. در همین روزها نحوه برخورد و عشوه های دختر جوانی که به مغازه ام رفت و آمد می کرد توجهم را جلب کرد. نسیم بازاریاب بود و برای فروش اجناس یک شرکت به مغازه ...
رابطه نامشروع زن شوهردار با مردان غریبه در برابر چشمان دخترش +عکس
چهارم دادگاه کیفری منتقل شد تا دردادگاهی به ریاست قاضی اصغرعبداللهی محاکمه شود. زمانی که قضات درجلسه محاکمه از این زن درباره رابطه شیطانی اش پرسیدند او اتهامش را نپذیرفت و ادعا کرد که همسرش علیه او دسیسه کرده است. اما ناگهان دختر هشت ساله شان وارد دادگاه شد و علیه مادرش شهادت داد و گفت: مادرم با مردها و حتی با شوهرخاله ام ملاقات می کرد. وقتی هم مردان غریبه می آمدند مرا در ...