سایر خبرها
ناگفته هایی از راز غرق شدن نفتکش سانچی/ دانشجویان از خاطرات پوریا، سعید و سجاد در بسیج دانشجویی می گویند
و به همین دلیل دو شیفت کار می کرد، به همین دلیل سجاد با او طرح رفاقت ریخت و او هم به جمع سجاد و پوریا اضافه شد. آنقدر رفاقت این سه نفر زیاد شده بود که وقتی سعید برای بورسیه شدن نیاز به سند خانه داشت و کسی نبود برای او سند بگذارد، سجاد و پوریا به او کمک و برای او سند مهیا کردند، آن ها مثل برادر بودند. این فعال دانشجویی در ادامه افزود: ما چهار تایی خیلی با هم نزدیک بودیم، پوریا و سعید و ...
جواد و 3 خواهر شهیدش در بهشت منتظر مادر هستند
درباره وضعیت مردم سوریه حرف زدند. در باره زن ها و بچه ها که پناه می بردند به رزمنده ها و کمک می خواستند و چیزی برای خوردن نداشتند. از حرم حضرت زینب(س) و از مظلومیت شان می گفتند. از صحن و سرای شان که خیلی غریب است و ما تحت تأثیر قرار گرفتیم. خصوصاً آقا جواد. از آن به بعد بود که حرف جبهه مقاومت و جهاد در خانه ما مطرح شد. از طرفی دوستان همسرم هم به سوریه رفته بودند. یکی از اولین شهدای قم از دوستان آقا ...
از تهیه محصولات حجاب تا مدلینگ اسلامی در گفتگو با یک مروج حجاب/ فعالیت در عرصه حجاب به چند صفحه ...
ورزشی است. علاوه بر این او مربی شنا و نجات غریق هم هست. غفارزاده دوره های مدلینگ اسلامی را در سال 93 گذراند و در شوهای زنده ویژه بانوان که در آن سال ها با مجوز برگزار می شد نیز حضور داشت. این گفتگو در ادامه گفتگوهای حجاب به روایت دختران ایرانی منتشر می شود. گفتگوهایی که بدون قضاوت روایت گر آدم هایی است که دست به انتخاب زده اند. شما نیز اگر تجربه مشابه ای در این زمینه دارید برایمان بیان کنید تا ...
تجاوز پسر افغانستانی به سه دختر نوجوان
. شاکی دختر 16ساله ای بود که به همراه پدرش به پلیس آگاهی رفت و از این پسر جوان شکایت کرد. او در تشریح ماجرا به پلیس گفت: عصر بود. از مترو شهید باقری پیاده شدم تا به خانه مان بروم. به یکی از کوچه ها رفتم که ناگهان پسر موتورسواری سد راهم شد. به او اهمیتی ندادم اما او ناگهان مرا به داخل جوی آب عمیق و بزرگی که در آن جا بود، هل داد. شوکه شده بودم و می خواستم از جوی آب بیرون بیایم که پسر جوان خودش به داخل ...
دلربایی برای آقای شوهر اما در خیابان !
خودشان می رسند را در این رابطه جویا شدیم این گفته ها را بخوانید و ببینید که در زندگی شما هم رد پای آنها دیده می شود یا نه؟ -محمدرضا. ر مردی 30 ساله معتقد است: زن هایی را که تلاش می کنند همیشه آرایش کرده باشند و مدام در خط مد روز هستند نمی توانم تحمل کنم. هر روز را صرف آرایش و موهایشان می کنند. دوست دارم با زنی ازدواج کنم که شیک و در عین حال ساده باشد. اولویت زندگی اش چیزهای مهمتری باشد و به ...
وقتی صاحبخانه رفت به سراغ زن جوانش رفتم و ..! + عکس
...: صبح روزحادثه همسرم به محل کارش رفت اما در را نبست. چراکه پسرم شب قبل در خانه پدربزرگش خوابیده بود و می دانستم قبل از مدرسه رفتن برای برداشتن کتاب هایش به خانه می آید. به همین خاطر منتظرش بودم. اما ناگهان مرد ناشناسی وارد اتاق شد و مقاومتم بی فایده بود و او بشدت مرا کتک زد و بی توجه به التماس هایم مرا هدف تجاوز قرار داد و فرارکرد. با اعتراف صریح این شیطان صفت به آزارواذیت زن جوان ...
لحظه به لحظه دیدار یک دختر با قاتل پدرش + عکس
پدرم را به قتل رسانده بود، کارهایی شبیه کارهای من انجام می داد. با چشمانی اشکبار، پیامی برایشان فرستادم و خواستم که گلن از من عذرخواهی کند. انتظار نداشت او را ببخشم صبح روز بعد، وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم پیامی در فیس بوک از گلندون، قاتل پدرم، برایم آمده است. با نثری شیوا و متین، توضیح داده بود که انتظار بخشش ندارد، اما دیگر همان مردی نیست که پدرم را کشته بود. گفت هر روز دعا می کند ...
سید حسن موسوی از جانبازان فاطمیون و برادر یک شهید مدافع حرم است که علی رغم همه مشکلاتی که در طول دوران ...
شب خواب جنگ سوریه را دیدم، بعد از آن یکی از دوستانم را اتفاقی دیدم که گفت دوست داری به سوریه بروی؟ گفتم چرا که نه، می روم. وی ادامه داد: در قم ثبت نام شدم و مدت 21 روز آموزش های نظامی دیدم تا اینکه اوایل سال 92 وارد سوریه شدم و سال نو را در منطقه گذراندم، احساس خوبی داشتم از اینکه هم حرم حضرت زینب (س) و حرم خانم رقیه (س) را زیارت کردم و هم از ایشان دفاع کردم و می توانم آن دنیا در مقابل ...
مقصر بودند؛ اما ما نبودیم، ما نبودیم به راه انداختند
حالا که احسان حاج صفی از سپاهان به این موقعیت رسید و هر چه بالاتر برود بیشتر باعث افتخار می شود. ناراحت نیستید در دوره ای فوتبال بازی می کردید که موقعیت امروز برای پیشرفت فراهم نبود. نه رسیدن به تیم ملی و نه لژیونر شدن؟ اتفاقا من از تیم التعاون قطر پیشنهاد داشتم و با آنها قرارداد هم بستم. حتی خانه ام را هم رهن دادم و قرار بود راهی قطر شوم؛ اما رضایی، مدیرعامل وقت سپاهان با مدیر ...
راز سربه مهر قتل زن میانسال
و به اتاق مادرم رفتم که با جسد او رو به رو شدم. از همسایه ها کمک خواستم و بعد تلفنی ماجرا را به پدرم خبردادم. تحقیقات در این باره ادامه داشت تا این که معلوم شد پول از حساب بانکی مقتول برداشت شده و خودروی سرقتی از او نیز چندروز بعددر محله دیگری بدون سرنشین کشف شد. در جریان تحقیقات پلیسی دو مردکه حوالی خانه مقتول دیده شده بودند،شناسایی و بازداشت شدند ؛ اما وقتی معلوم شد آنها در این قتل ...
وقتی دختر 24 ساله تن به خواسته شرم آور مرد متاهل داد ...!
برمی گردد. روزی که در پی یک عشق خیابانی با داود آشنا شدم آن روزها در اوج جوانی و نادانی قرار داشتم به طوری که هوس های خیابانی چشمانم را کور کرده بود و به چیزی جز ازدواج و رسیدن به داود نمی اندیشیدم درحالی که او همسر و 2 فرزند داشت بی شرمانه به ارتباط خودم با داود ادامه می دادم و از این رابطه خیابانی شادمان بودم تا این که همسر ش در جریان موضوع قرار گرفت و مرا تهدید کرد که اگر از زندگی ...
عادت های نویسندگی افسانه شعبان نژاد/ هنوز خردسال مانده ام
شعری که گفتم سوم دبستان بودم؛ در آن زمان با خانواده به مشهد رفته بودیم چون برف شدیدی می بارید خانواده به زیارت رفتند و مرا با خود نبردند. در اتاق نشسته بودم که حس خاصی به من دست داد و روی ورق روزنامه چیزی نوشتم که بعدها فهمیدم نامش شعر است. همین طور ادامه دادم. در دوره راهنمایی هم شعر و داستان می نوشتم و آنها را تصویرگری می کردم و به شکل کتاب درمی آوردم. در آن زمان معلمی داشتیم به نام خانم فنایی که ...
پیکرم برنگشت دنبال آن نگردید
. شب بود که به خانه آمد، وقتی پرسیدیم چه شده فقط گفت: انشالله که درست می شود. مادر ادامه می دهد: جنگ که شد مدرسه می رفت اما حواسش به جبهه بود. می خواست به سپاه برود ولی سنش اقتضا نمی کرد. به شناسنامه اش دست برده بود، وقتی رفت 45 روزی آموزش دید. یکبار در جبهه به دیدنش رفتیم خواستم برگردد درسش را بخواند، بلاخره هر مادری دلش می خواهد فرزندش درس بخواند. شهید موحد دانش را نشانم داد و گفت مادر ...
اردوگاه ما، جهنمی بود در دل عراق!
، دوباره سرم را به عقب برگرداندم، نمی خواستم از چهره ام که جوان بود و عاشق خمینی، سوء استفاده کنند. این بار سرباز عراقی دست گذاشت به زخم سرم که هنوز تکه سربی ترکش داخلش بود و سرم را برگرداند، دلم از حال رفت و دیگر بی حال نشستم و عکاس عکس خود را گرفت. در آن غروب دلگیر از گروه های مختلفی از رزمندگان که در جریان عملیات مظلومانه کربلای 4 به اسارت درآمده بودند؛ عکس گرفتند. *** بیش از این، یک روز که آزاده ...
درد را هرطور بنویسی درد است چه سانچی، چه پلاسکو!
دریایی از آب بسوزد دریغ از یک قطره آب که بتواند جانش را نجات دهد و کابوسی که تا ابد مرا خواهد رنجاند کاش می توانستم قطره ای آب برای نجاتش به او می رساندم، اما آنها در میان دریا بودند! وقتی در میانه راه از کشتی پیاده شدم، نمی دانستم سرنوشت این راهی که همسرم می رود چه می شود، اما من پیاده شدم تا امروز شاهد غمی عظیم برای سوختن همسرم در این همه آب و آتش باشم، اگر می دانستم که سرنوشتم ...
زیباترین حکایت های بهلول
؟ بهلول مبلغی ذکر کرد. زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد. بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد. شب هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده به خانه ای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از زبیده زوجه توست. دیگر روز هارون ماجرا را از زبیده بپرسید. زبیده قصه بهلول را باز گفت. هارون نزد بهلول رفت و او را دید که ...
ادعای عجیب مرد شیطان صفت در برابر شکایت زن مسافر
خودروی پرایدی مقابلم توقف کرد. با گفتن مقصدم به راننده سوار شدم و او حرکت کرد. بعد از طی مسافتی او تغییر مسیر داد. من به این رفتار راننده اعتراض کردم که توجهی نکرد و بعد قفل درها را زد. وی افزود: با التماس از راننده خواستم خودرو را متوقف کند تا پیاده شوم اما او بی توجه به گریه و التماس هایم به راهش ادامه داد. بعد هم در غرب تهران توقف کرد. او مرا داخل خودرو مورد آزارو اذیت قرار داد. بعد ...
نقشه شوم آرمین برای دانشجوی دختر شهرستانی / این دختر پولدار بود و!
مادرم نیز که همانند من تحت تاثیر چرب زبانی های او قرار گرفته بودند خیلی زود موافقت کردند و ما زندگی مشترک خود را آغاز کردیم.حدود 2 سال از این ماجرا گذشته بود که آرام آرام دخالت های مادر شوهرم در زندگی ما باعث بروز اختلافات خانوادگی شد، مادر شوهرم مرا به عنوان عروس قبول نداشت و ادعا می کرد باید آرمین با دختر خواهرش ازدواج می کرد. این اختلافات به زد و خورد کشیده شد و من چند روز قبل با حالت قهر به خانه ...
قاسم مرا در اختیار دوست مستش گذاشت و! / از این دختر فیلم سیاه گرفته بودند!
.... وقتی شیشه مشروبات الکلی را در دست راننده خودرو دیدم پی به نیت شوم او بردم و فهمیدم که قاسم با طرح یک نقشه کثیف مرا در دام جوان شیطان صفت گرفتار کرده است خواستم فرار Escape کنم اما او با تهدید به مرگ مقابلم ایستاد و... این گونه بود که همه هستی ام را از دست دادم و تازه متوجه شدم آن فرد شیطان صفت از اعمال کثیف خود فیلم نیز تهیه کرده است. در حالی که به روزگار سیاه خودم می گریستم او ...
سوارز: وقتی بارسا گفت با وجود گاز گرفتن هایم مرا می خواهد، گریه کردم!
به آن اتفاق چه واکنشی نشان داد، گفت: ما از همان جا شروع به مذاکره کردیم، در جام جهانی. بله، این فکر هم به ذهنم خطور کرد که ممکن است به خاطر حرکتی که انجام داده ام، ممکن است رؤیایم برای بازی در بارسلونا بر باد برود. همه چیز از فکر من می گذشت. چند روز قبل از آنکه مرا از جام جهانی بیرون کنند، با سوبی سارتا (مدیرورزشی سابق باشگاه بارسلونا) و رئیس باشگاه صحبت کرده بودم. آنها به من توصیه کردند که آرام ...
بهزاد نبوی: آقای هاشمی کوچک ترین نقش و دخالتی در قتل های زنجیره ای نداشت
در ادامه مشروح گفت وگو با نبوی را می خوانید. * آشنایی شما با آیت الله هاشمی به چه دوره ای برمی گردد؟ شناخت و آشنایی من با مرحوم هاشمی مربوط به بعد از انقلاب و بعد از شکل گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیدارهایی که با دیگر سران و دست اندرکاران انقلاب و ازجمله با ایشان داشتیم، برمی گردد و قبل از آن شناختی از ایشان نداشتم. * اتفاقاتی در این مقطع می افتد که طبیعتا شما که در دولت شهید رجایی ورود ...
تکین حمزه لو:ناراحت نمی شوم که به من نویسنده عامه پسند بگویند
و بعد بگویید چه بچه خوبی دارم به نظرم اشتباه است. دهه 70 و کمی هم 80 اوج فعالیت داستان های عامه پسند بود. الان در اواخر دهه 90 فکر می کنید داستان عامه پسند در کجای ادبیات ایران قرار دارد؟ اصولا همیشه کتاب های عامه پسند پرفروش هستند؛ به دلیل زبان ساده و موضوعات هیجان انگیزی که دارند. به طور کلی سرانه مطالعه در ایران پایین است اما در همین بازار هم پرفروش ها اکثرا عامه پسندها ...
ماجرای کمک های مالی آیت الله هاشمی به مبارزان خارج از کشور
آنها حمایت می کرده است. در آن زمان حمایت از کسانی که در حرکت های مسلحانه دست داشتند، بسیار پر هزینه و پر خطر بود. ما خودمان در قم یک هسته داشتیم که از آن دوره تصمیم گرفتیم کار مسلحانه انجام دهیم. لذا من سعی کردم بیشتر به ایشان نزدیک شوم. بخصوص از اواخر سال 52 که احساس کردم دیگر نمی توانم در قم بمانم چون حتماً دستگیر می شدم. از قم خارج شدم و مخفیانه به نقاط مختلف کشور رفتم. در این فاصله ارتباطم با ...
با جلال حسینی و مازیار فلاحی درباره عشق و زندگی
، درست است؟ - سید جلال: صددرصد. بعضی از بچه ها ازدواج کردند و شاید برای شان بهتر هم بود اما من فکر می کردم که نمی توانم زودتر ازدواج کنم. یکی از مشکلاتی که من دارم این است که باخت هایم را به خانه می برم. یعنی بازی که تمام می شود، از همان توی راه آهنگ مازیار فلاحی را می گذارید و با غم و اندوه فراوان می روید خانه؟ (خنده) - مازیار: من تنها کسی هستم که آهنگ باخت را هم ...
اندر احوال نامزد ایرانی جایزه نوبل
بجا از ادبیات کلاسیک برای مخاطبش می گوید، آنقدر در کاربرد کلماتش دقت می کند، آنقدر خوب احوال کتاب خوانی هایش را توصیف می کند، که اصلا نمی توان به راحتی از خواندن نوشته هایش دست کشید. روز 23 دی دقیقا 126 سال از تولد جمالزاده گذشت در حالی که اسمش دوباره در صدر خبرهای ادبی قرار گرفته، به خاطر جایزه نوبل. هم به مناسبت سالروز تولد او و هم خبری که اسم او را دوباره زنده کرد، به سراغ جنبه های کمتردیده شده ...
شوهرم تعقیبم کرده بود و وقتی با بهمن وارد خانه شوم شدیم، پلیس ما را در وضعیت بد دستگیر کرد
...، آشنا شدم. ارتباط من و بهمن از تماس تلفنی و ملاقات های حضوری فراتر رفته بود در حالی که هیچ توجهی به اعتراض های فیروز نمی کردم. تصورم بر این بود که او تنها ظاهر کارهایم را می بیند و از گناهان پنهانی من خبری ندارد. رابطه من و بهمن ادامه داشت تا این که چند روز قبل، او مرا به یک میهمانی مختلط در منزل یکی از دوستانش دعوت کرد. آن شب زیباترین لباس هایم را پوشیدم و به آن میهمانی ننگین رفتم ...
هاشمی انقلاب را مانند فرزند خود می دانست/ برادرم گفت همه را ول کن و به آقاسیدعلی بچسب
به گزارش خبرگزاری خانه ملت ؛ اگر پیروزی انقلاب حضرت روح الله(ره) را در 22 بهمن 57 خلاصه کنیم، بیهوده به خطا رفته ایم، انقلاب زمانی پیروز شد که جوانی دست فروش به زمره ملازمان خمینی پیوست و یا طلبه ای جوان از محله شهر کرمان در سال 1332 خود را به قم رساند تا با ادامه تحصیل، بعدها به حلقه یاران روح الله بپیوندد؛ امام روح الله از این ملازمان پابرهنه کم نداشت.پرونده مبارز کهن سال به حلقه ای از ملازمان ...
واکنش بازیگران و هنرمندان به خبر ناگوار جان باختن ملوان ها
و دیگر خدمه و کارکنان نفتکش سانچی رسید. فرزندان زحمتکش و پر تلاش ایران که راهی مأموریت بودند و بازنگشتند، این اتفاق خیلی تلخ است و بی نهایت ناراحت شدم، بسیاری از شهروندان ایرانی از این مصیبت ناراحت اند. انسان های زحمتکشی که جان شان را کف دست شان گذاشتند و متأسفانه در وضعیتی قرار گرفتند که نشد به آنها کمک کرد. ای کاش شاعر بودم و می توانستم زیبا ترین شعر ها را برای این جان های عزیز بگویم ولی ...
شوالیه ای با نیزه ابریشمین کلمات
در پاسخ دکتر با شوخ طبعی می گوید: ایرادی ندارد، من به کشوری تعلق دارم که حرف زدن در آن قدغن است. پزشک معالجش وقتی پاسخ او را می شنود از روحیه اش متعجب می شود؛ گر چه وقتی به ایران بازگشت دیگر قادر به صحبت کردن نبود، با این وجود در تمام سال هایی که برای صحبت کردن ناچار به استفاده از وسیله ای با صدایی ناخوشایند بود اما هیچگاه امیدواری اش را از دست نداد، همچنان به کار ترجمه اش ادامه داد و هیچگاه به ...
تراژدی سانچی
این نفتکش حادثه دیده ادامه داشت. اجساد کشف شده همراه با جعبه سیاه به بندر شانگهای منتقل شدند. این درحالی است که دو جسد کشف شده به دلیل سوختگی زیاد غیرقابل شناسایی اند و برای تشخیص هویت نیاز به نمونه DNA است. اما به گفته فرمانده چینی عملیات اطفای حریق، این دو خدمه به احتمال زیاد در همان دقایق اولیه حادثه جانشان را از دست داده اند. بعداز ظهر روز جمعه بود که تکاوران نیروی دریایی ارتش ایران ...