سایر خبرها
به مناسبت ساگرد شهادت جمعی از فداییان اسلام: روایت شخصیت شهید نواب صفوی از زبان همراه دیرینش
شما نقش فداییان اسلام چقدر موثر در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بوده است؟ اگر بخواهیم ریشه های انقلاب را بررسی کنیم باید ریشه های انقلاب را قبل از فتوای ایت الله میرزا حسن شیرازی راجع به تنباکو ببینیم چون در اوایل دوره قاجار شخصیت روحانی بزرگواری پیدا شد به نام علامه بهبهانی که اصولی بود انموقع دو دسته در حوزه ها بودند یک دسته اخباری و یک دسته اصولی که اخباری ها می گفتند قران کلام خدا ...
هوشنگ بازوند چرا استانداری کرمانشاه را انتخاب کرد؟!
هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید [...] هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید که می توانیم داخل اتاق شویم... میز بزرگ انتهای اتاق رانگاه می کنم، اما آنجا نیست. خیلی راحت یک گوشه اتاق پشت میزی که چند صندلی دورش چیده شده نشسته و تلی از برگه ها جلوی دستش است و گوشی به دست برگه ها را مدام بالا و پایین می کند. چند لحظه ای منتظر می مانم تا کارش با برگه ها و این گوشی که لحظه ای از دستش جدا نمی شود تمام شود. گوشی را که قطع می کند، با کشیدن نفسی عمیق سریع می گوید: “خب، من در خدمتم” هنوز صحبت را شروع نکرده مدیر دفتر وارد می شود و وقت جلسه بعد را متذکر می شود که 15 دقیقه بیشتر فرصت نیست و جلسه بعدی شروع می شود. این کوتاهی وقت مجابم می کند بی مقدمه سر اصل مطلب بروم، حالا 100 روزی می شود که به کرمانشاه آمده و برای همین بی مقدمه می پرسم، چرا کرمانشاه آمدید؟ نگاهش که سنگین می شود، می گویم: وزیر کشور گفت که سه استان را به شما پیشنهاد داده اند، چرا از این میان، کرمانشاه را انتخاب کردید؟ با خودش سوال مرا بلند بلند تکرار می کند:” چرا کرمانشاه را انتخاب کردید؟” و با چشمانش دوردست اتاق را نگاه می کند و می گوید: “دیپلم که گرفتم رفتم دانش سرا، مدتی آنجا ماندم که بعدها معلم شوم، اما دیدم با روحیه من نمی خواند. 17 اسفند ماه سال 61 بود که همراه دوستانم راهی کردستان شدم، آن زمان کوموله و دموکرات در کردستان بود و شرایط سخت بود. دوستانم برگشتند اما من ماندم و علی رغم همه سختی ها 48 ماهی را در کردستان سپری کردم. مبارزه با شرایط سخت را همیشه دوست داشتم بعدها این روحیه را در سمت های اجرایی مختلف هم داشتم. زمان شروع دولت یازدهم سه استان مرکزی، همدان و لرستان را به من پیشنهاد دادند که من لرستان را انتخاب کردم. آن زمان لرستان بیشترین نرخ بیکاری را داشت و برای همین فکر می کردم می توانم آنجا قدری از مشکلات را حل کنم و خداروشکر اتفاقات خوبی هم افتاد. شروع دولت دوازدهم هم سه استان مازندران، گلستان و مرکزی پیشنهاد شد و برای من واقعا فرقی نداشت که کدام استان بروم، اما مدتی بعد کرمانشاه هم پیشنهاد شد و وزیر کشور گفت: کرمانشاه می روی. من هم گفتم می روم و با توجه به شناخت حدودی که از مشکلات اینجا به ویژه بیکاری داشتم گفتم که حتما کرمانشاه می روم.” وقتی از اصرارش برای آمدن به کرمانشاه می گوید، برای پرسیدن سوال بعدی دچار تردید می شوم! آرام می پرسم تا شاید تلخی سوالم آزاردهنده نباشد، یادش می آورم مدیری غیرکرمانشاهی است و به اصطلاح خودمان غیربومی و از این می پرسم که با وجود همه مقاومت هایی که برای آمدنش به کرمانشاه وجود داشت، چرا باز کرمانشاه را انتخاب کرد؟ چندثانیه سکوت می کند و بعد هم با لحنی قاطع می گوید: “خداوکیلی دنبال این بودم که قدری از مشکلات بیکاری کرمانشاه را حل کنم. در لرستان تجربه خوبی داشتم و فکر کردم می توانم در کرمانشاه از این تجربه استفاده کنم، البته نمی دانم موفق می شوم یا نه، اما همین الان هم خیلی خیلی امیدوارم که این کار را انجام دهم” صداقت کلامش جسارت پرسیدن سوال بعدی را به من می دهد و از مهمان های لرستانی در روز “معارفه اش” می پرسم که چه کسی از آنها برای حضور در این مراسم دعوت کرده بود؟ “خداوکیلی خودشان آمده بودند و من احدالناسی را دعوت نکردم. در روز معارفه از استانهای همدان و مرکزی هم آمده بودند چون من آنجا هم خدمت کرده بودم و این میهمانان برای بدرقه آمده بودند” از وقتی به کرمانشاه آمده پُرکاریش حسابی زبان زد شده، اینکه اصلا خواب ندارد و شب و نصفه شب جلسه می گذارد و همه مدیران باید حاضر باشند، برگزاری جلسات در ساعت های غیرمتعارف 12 شب و 6 صبح. می پرسم روال همیشگی کارش است یا نه فکر می کند کرمانشاه به کار بیشتری نیاز دارد؟ خیلی سریع و بدون لحظه ای درنگ می گوید:” نه، عادت همیشگی من است، از قبل هم بوده، در لرستان هم اینطور بود و هرجا رفتم همین طور بوده و همین طور خواهد بود” می گویم خیلی ها فکر کردند که اول کارتان برای اینکه نشان دهید پرکار هستید اینگونه کار می کنید و بعدا همه چیز به روال عادی بر می گردد که با قاطعیت می گوید:” سه ماه گذشته و حجم کاری من و مدیران روز به روز بیشتر شده و در روزهای پس از زلزله شدت هم گرفت و اگر عمری باشد و دعا کنید که بیمار نشوم با همین شدت ادامه خواهد داشت” انگار یاد خاطره ای افتاده باشد کمی مکث می کند و بعد لبخندی می زند و می گوید:” اولین جلسه صبح زود بود که دیدم همه مدیران کرمانشاه حاضر شدند، برای خودم تعجب برانگیز بود و مطمئن شدم اینها از مدیران لرستان همه چیز را درباره من پرسیده اند و می دانند روال کار من چگونه است و همه صبح زود در جلسه حاضر شده اند” پرسیدن این سوال تکراری برایم ملال آور است که بالاخره این قطار چه شد؟ به بازدیدش از پروژه راه آهن در 25 مهرماه و در روزهای اول کاری اش اشاره می کنم، اینکه تاکید کرده بود تا رسیدن قطار به کرمانشاه کارهای زیادی مانده و قولی برای افتتاح نمی دهد و با این حرفش آب سردی روی تن ما کرمانشاهیان ریخت... خودش هم انگار مثل ما تلخی این انتظار سخت را چشیده باشد، با کشیدن نفس عمیقی می گوید:” سه پروژه روی ما فشار عجیبی آورده و افکار عمومی به شدت پیگیر آن هستند. یکی پالایشگاه آناهیتا، یکی پتروشیمی اسلام آبادغرب و یکی هم این پروژه قطار کرمانشاه. برخی پروژه های اقتصادی در برخی استان ها هستند که از حالت یک پروژه عادی تبدیل به یک مطالبه اجتماعی می شوند و این سه پروژه چنین وضعیتی دارند” مدتی مکث می کند و خیلی محکم و با همان تکیه کلام همیشگی اش می گوید: “خداوکیلی مشکل راه آهن کرمانشاه ضعف مدیریتی است که اینقدر طولانی شده. مشکلاتی سر راه افتتاح این پروژه وجود دارد که هفته گذشته با وزیر راه جلسه داشتیم و دو معاون وزارت قول دارند که مشکلات را حل و فصل کنند و پیگیری که کردم قول 22 بهمن را برای افتتاح به من دادند” با ناباوری می گویم یعنی واقعا 22 بهمن افتتاح می شود؟ زیر لب آرام و متفکرانه و کمی هم با تردید می گوید:” به نظرم بشود. گیرهایی دارد که اگر رفع کنند می شود 22 بهمن پروژه را افتتاح کرد، اما از طرف من هیچ قولی ندهید” این صحبت را که می کند انگار بخواهد دوباره مطمئن شود وسط مصاحبه شماره یکی از مسئولین وزارت راه را می گیرد و روی بلندگو می گذارد گوشی را که برمی دارد می گوید:” کی این پروژه را آماده می کنید؟” و آن طرف خط قول افتتاح برای 22 بهمن را می دهد، انگار باور نکرده، دوباره می پرسد: “خداوکیلی کی این پروژه آماده می شود” و باز هم همان تاریخ 22 بهمن از آن طرف خط تکرار می شود... گوشی را که قطع می کند، نگاهش را سمت من می گیرد و می گوید: ” این است، می گویند 22 بهمن، اما من قولی نمی دهم” از قطار و آرزوی محال رسیدنش می گذرم و روزهای پرهیجان و پُرکار اربعین را برایش یادآوری می کنم، از این که از راه نرسیده راهی قصرشیرین شد تا “خسروی” را پذیرای هزاران زائر اربعین کند... لحنش مصمم می شود و با جدیت خاصی می گوید “به هر شکل ممکن دنبال این هستم که مرز خسروی را برای عبور و مرور زائران باز کنیم. نیاز به یک سری کارهای دیپلماسی دارد که در جلسه با وزیر امور خارجه قطعا پیگیر آن خواهم بود. من اعتقاد دارم که محور اصلی توسعه کرمانشاه “توریسم گردشگری” است و باید تا می توانیم در این حوزه سرمایه گذاری کنیم و اگر بخواهیم این محور توسعه شکل بگیرد، هنر ما این است که از مرزهای استان استفاده کنیم. الحمدالله در حال حاضر مرز پرویزخان باز شده و مرز سومار هم احتمالا تا یک ماه آینده تبدیل به مرز رسمی شود و باید از این مرزها به عنوان یک فرصت خوب برای توسعه استان استفاده کنیم. ” از قاطعیت روزهای اولش در اعلام خبر بازگشایی مرز “خسروی” برای عبور زائران می پرسم و اینکه چرا دست آخر این اتفاق که کلی مردم کرمانشاه و مرزنشینان برایش ذوق کرده بودند نیفتاد که می گوید:” یک سری کارها و اقدامات دیپلماسی نیاز است که دست ما نیست و از روز اول قرار بود این مرز باز شود و ما قطعا پیگیر بازگشایی آن خواهیم بود” سراغ زخم عمیق و قدیمی کرمانشاه می روم و از بیکاری کرمانشاه می پرسم و برای استانداری که خودش بهتر می داند بیکاری کرمانشاه در چه رتبه و جایگاهی است و چه تعداد بیکار داریم وضعیت حاد و بحرانی “بیکاری” استان را شرح می دهم... یادش می آورم که در شورای اشتغال استان به مدیران تاکید کرده بود عددی برای ایجاد اشتغال در سال جاری بدهند و از آنها تعهد گرفته که عدد اعلام شده را محقق کنند. با لحنی ناباورانه می پرسم این وعده عملی می شود؟ “با مدیران استان میثاق نامه ای امضا کردیم که باید تعداد شغلی که برای امسال پیش بینی شده محقق شود و قطعا در صورت کم کاری هر مدیر باید پاسخگوی ما و مردم باشد. کار سختی نیست تحقق این تعداد شغل و ظرفیت ما واقعا بیشتر از اینهاست و همه مدیران می دانند تحقق 17 هزار شغلی که برای امسال پیش بینی شده کار چندان سختی نیست” نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد: “می دانی، مشکل ما این است که دپوی بیکاری داریم و همین حالا حدود 145 هزار نفر در استان بیکارند و مثل یک سیل سالی 7500 نفر به آنها اضافه می شود. مدیران ما هم باید جلوی سیل را بگیرند و برای آنها اشتغال ایجاد کنند و هم باید فکری به حال این دپوی بیکاری کرده و برای آنها اشتغال ایجاد کنند.” بعد جوری که خودش هم ابراز شگفتی می کند با تاکید می گوید: ” 145 هزار نفر بیکار، شوخی نیست، این یعنی 10 لشگر آدم بیکار” در فکر فرو می رود، برای تغییر موضوع سراغ “بودجه” را می گیرم و از گله مندی اش از بودجه امسال استان و کم کاری مدیران برای گرفتن بودجه بیشتر می پرسم و تاکید می کنم که واقعا کم کاری مدیران کاهش بودجه استان را رقم زده؟ فکرش بیشتر می شود و بعد از مدتی می گوید:” نه، البته یک مقداری کم کاری بوده ولی یک مقدار دیگر هم برمی گردد به درگیری مدیران در بحث زلزله و از طرف دیگر یک مقداری بودجه کشور هم در مجموع کاهش پیدا کرده” اسم مدیران که وسط می آید، سراغ برنامه کلی اش برای تغییر مدیران و فرمانداران استان را می گیرم و اینکه تاحالا فقط یک معاونت استانداری تغییر کرده.... با لبخندی از من و افکار عمومی فرصت می خواهد و می گوید:” شما و افکار عمومی باید به ما فرصت بدهید چون حداقل شش ماه لازم است تا یک مدیر سایر مدیران را شناخته و بخواهد تغییراتی اعمال کند. یکی از تغییرات مهم تغییر معاون سیاسی بود که انجام شد و مشغول ارزیابی های لازم در این مسیر هستیم. از فشار احزاب سیاسی و اعمال دیدگاه سیاسی در انتخاب مدیران جدید می پرسم که با بالابردن سر نفی می کند و می گوید:” ملاک اصلی من برای انتخاب مدیران قدرت ریسک پذیری است و ضمن بهره گیری از نظرها و مشورت های دلسوزانه واقعا برایم فشار چه از ناحیه احزاب سیاسی و چه از نواحی دیگر مطرح نیست. مدیری که ریسک پذیر نباشد با شرایط کرمانشاه نمی تواند کار کند. ما نرخ بالای بیکاری بویژه در میان جوانان داریم و عملا در شرایط بحران هستیم و شرایط بحرانی و خروج از آن، مدیر ریسک پذیر می طلبد که تاوان هزینه ها را بدهد” از اولویت بومی و غیربومی بودن در انتخاب مدیران می پرسم با تردید می گوید:” اولویت با مدیران بومی است، اما اگر این را مدنظر قرار ندهیم ممکن است مدیران قوی تری انتخاب کنیم” از ضرورت تغییر مدیران می پرسم با نگاه عمیق و لحن تامل برانگیزی می گوید:” همین را بدانید در این زلزله تعداد مدیرانی که خوب کار کردند واقعا کم بودند” و به همین حد بسنده می کند. سرش را پایین می اندازد و برگه ها را بالا و پایین می کند...خیلی بی مقدمه می پرسم چطور نقدتان کنیم؟ با لبخند سرش را بالا می آورد. می گویم خودتان روی نقد و نقادی تاکید دارید حالا خودتان بگویید چطور نقدتان کنیم؟ با همان لبخند سریع می گوید:” هرجور دوست دارید نقد منصفانه کنید، واقعا از نقد منصفانه لذت می برم. بعد لبخندش بیشتر می شود و می گوید: ” اما اگر هم از نقد فراتر رفت و به تخریب هم رسید باز هم ایراد ندارد قضاوت را به مردم می سپاریم چون مردم آگاه و هوشیارند. من اصلا نگران نقد نیستم” از دیدش به کرمانشاه در این 100 روز می پرسم، اینکه کرمانشاه را طی این مدت چطور دیده؟ نگاهش را روی برگه ها متمرکز می کند و می گوید: “دارم یک کتاب راجع به خاطرات زلزله می نویسم، فکر کنم کتاب خوبی شود” سکوت می کند و بعد سریع و محکم می گوید: “یک ذره ای هوایش غبارآلود است و شفافیت های بسیاری پشت پرده این غبار وجود دارد، حیف نمی توانیم این غبار را کنار بزنیم و شفافیت ها بیرون بیایند، باید برویم جلو تا این شفافیت ها بیرون بیاید. زمان می خواهد. اگر از من بپرسند کرمانشاه چه سرزمینی است می گویم سرزمینی است که فرصت های بسیاری را سوزانده، کرمانشاه به استانها و منطقه غرب خدمات می دهد و ظرفیت های خوبی دارد که باید از آنها استفاده شود، اما در مجموع می توانم بگویم کرمانشاه آینده خوبی دارد” مدیردفتر حالا بعد از چندباری آمدن و رفتن و پنهانی وقت جلسه را متذکر شدن، این بار روی برگه کاغذ باز زمان جلسه بعدی را یادآوری می کند و جلوی ما بلند می گوید: “دیر می شود.” سوالاتم تقریبا به پایان رسیده، نیم خیز می شود که برود. می پرسم پشیمان نیستید؟ خیلی محکم سمتم نگاه می کند و با لحن جدی می گوید:”اصلا، به هیچ وجه پشیمان نیستم. نه تنها پشیمان نیستم بلکه انگیزه ام در این 100 روز 100 برابر شده” باید برویم و بگذاریم “هوشنگ بازوند” استاندار کرمانشاه به جلسه برسد. برگه ها را برمی دارد و سمت میز می رود و آماده رفتن به جلسه بعدی. ساعت از 7 شب گذشته.... منبع: گفتگو از محبوبه علی آقایی خبرنگار ایسنا درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
در ماجرای قتل های زنجیره ای وزیر اطلاعات را هم دور زدند
که کار قلمی و کتابتی کمتر مورد توجه بود صورت گرفت البته باید به این نکته هم تآکید کنم که ریشه این حرکت به مرحوم آیت الله بروجردی، حضرت امام و علامه طباطبایی بازمی گردد و حدود سال های 32 و 33 تألیف و کتابت بسیاری از کتب به زبان فارسی توسط دست پروردگان آن بزرگواران صورت گرفت. *20 جلد تفسیر راهنما و چه 33 جلد تفسیر فرهنگ قرآن یادگار هاشمی این اندیشه و خلاقیت در آقای هاشمی ...
آمریکا از مردانگی و ایستادگی ملت ایران می هراسد
می توانیم بصره را تصرّف کنیم، موضوع صلح را مطرح کردند. وی ابراز کرد: در موضوع انرژی هسته ای نیز می گفتند حتی یک سانتریفیوژ هم نداشته باشید؛ مشاهده کردید اوباما می گفت من اگر بتوانم، تمام پیچ و مهره های تأسیسات هسته ای ایران را باز می کنم اما زمانی که 20 درصد را ندادند و ما آن را به دست آوردیم، حرف از مذاکره به میدان آمد، حتی آن ها شروع به ترور دانشمندان هسته ای کشور کردند. امام جمعه ...
هاشمی گفت کارگزارانی ها در دولت اصلاحات به من نارو زدند/ برخی امروز جانماز آب نکشند و دهه 70 را بار دیگر ...
قیمت آبرویم. به میدان می آیم تا چنین اتفاقی نیفتد . شما اگر به مصاحبه های من برگردید متوجه خواهید شد که من با آیت الله هاشمی رفسنجانی چانه زنی کردم و به ایشان گفتم که شما پشت کسی که شایستگی لازم را دارد قرار بگیرید و از ایشان حمایت کنید و با دیگران نیز در میان بگذارید. من به آقای هاشمی توصیه کردم که به سه دلیل به میدان رقابت های ریاست جمهوری در سال 84 نیاید؛ نخست اینکه من به ایشان گفتم: افکار ...
ادعای تخلف انتخاباتی رئیسی کذب بود/ به برگزاری تمام الکترونیک انتخابات مجلس آتی اصرار داریم
شعارسال : قانون انتخابات در ایران بیش از 50 مرتبه اصلاح شده است، اما برخی صاحب نظران اصلاحات انجام شده را بیشتر دستکاری می دانند و معتقدند با وجود تعدد بازنگری ها در قانون، هیچ گرهی از کار برگزاری انتخابات باز نشده است. مصطفی پورمحمدی در بهار سال 87 بعد از برگزاری انتخابات مجلس هشتم دست به قلم شد و در نامه ای به رهبر معظم انقلاب ضرورت های تدوین لایحه جامع انتخابات را برشمرد، حضرت آیت الله خامنه ...
هاشمی گفت برای رهبری همه رد شدند جز آقای جوادی آملی
. ایشان در تمام جلساتی که درباره رهبری پیش می آمد، با استدلال و محکم می گفتند برای رهبری آقای خامنه ای بدیل ندارد. یک روز همین بحث ها را با ایشان می کردیم که گفت: یک روز پیش آقا رفتم و گفتم اجازه بدهید از ریاست مجمع خبرگان کناره گیری کنم. من دیگر پیر شده ام و بروم قم زندگی کنم. آقا هم فرموده بود که آن وقت تکلیف من با کیست؟ . روز دیگر تعریف کرد: با آقا نشسته بودیم و فهرست کسانی را که ظرفیت رهبری دارند، نوشتیم و شروع کردیم به آنها نمره دادیم. همه رد شدند به جز آقای جوادی آملی. ناگهان هر دو با هم گفتیم ایشان هم که زمان امام در قوه قضائیه بود و بعد رفت. گفتم آقا غیر از خودت کسی نیست. ...
جلالی: تیم ملی بدون کی روش افت می کند
.... آقای کفاشیان در آن مقطع گفتند این طرح باید اجرایی شود و بعد که به فدراسیون فوتبال رفتند یک روز پیش شان رفتم و گفتم یادت هست این طرح را که چند سال قبل درباره آن صحبت کردیم؟ گفتند حتما باید انجام بدهی. یک روز با شما تماس می گیرم که بیایی و این طرح را اجرایی کنی. این در حالی است که این طرح هیچ وقت اجرایی نشد. چرا؟ چون آقای کفاشیان وقتی هر روز صبح به محل کارش می آمد، چیزی حدود 400 موضوع حاشیه ای ...
علم، علت استحقاق مقام فرمانروایی/ فقه یعنی علم فرمان
اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور خداوند به شما نعمتی داد که این نعمت ایمان است، یعنی ایمان به رسول و امام [که باید از آن ها تبعیت کنید]. یا در آیه دیگر می فرماید: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ ...
بچه های جبهه و جنگ بخوانند
سپس ادامه داد: سه ماه قبل از عملیات فتح المبین، شهید باقری به همراه سه نفر دیگر به شوش آمد که در آن زمان شهید بقایی فرمانده سپاه شوش و بنده هم فرمانده محور شوش بودم و در این دیدار شهید باقری اعلام کرد که قصد دارد یک تیپ در این منطقه تاسیس کند و وقتی اعتراض من نسبت به اینکه تیپ ساختار و نیرو می خواهد را شنید، گفت: از شهر های مختلف نیرو سازمان یافته برای شما اعزام می شود و فقط فرمانده گردان این نیرو ...
وقتی سناریو را تمام کردم دیدم فشارم صفر شده است!
سال قبل به من گفت آن ها مرا متقاعد کردند که در مورد انتخاب نقش الکس اشتباه کرده ام زیرا نمی خواستند من در اتاق امتحان باشم. آن ها گفته بودند می تونه جذاب باشه؟ و من پیش خودم فکر می کردم معلومه که هستم . تماشاگران در مورد صحنه پایانی در اصل سناریو مخالف بودند و عقیده داشتند آن همه خون ریزی و بعد هم خودکشی نمی تواند جالب باشد. بنابراین سازندگان پایان دیگری در نظر گرفتند این که الکس با چاقو ...
گفتگو با محافظ آیت الله هاشمی؛ از ترور تا اسکورت هواپیما
اسکورت می شد * رابطه ایشان با تیم حفاظت رابطه پدر و فرزندی بود. و اعضای تیم را با صمیمیت تمام بچه ها خطاب می کردند. سالی یک بار هم با خانواده هایمان خدمت ایشان می رسیدیم. آقای جوانشیر شما از چه زمانی و به چه نحوی وارد تیم حفاظتی آقای هاشمی شدید؟ بنده در سال 68 به تیم محافظتی ایشان ملحق شدم. زمانی که در واحد عملیات سپاه فعالیت داشتم از واحد حفاظت سپاه آمدند تا نیرو ...
نماینده ولی فقیه: هواداران تراکتورسازی از شعارهای مناسب استفاده کنند !
عامل برادری و دوستی ها باشد. آجورلو اضافه کرد: تبریز شهر علامه ها و بزرگان است. علامه جعفری، علامه طباطبایی و علامه امینی اینها نماد تبریز هستند. مرحوم شهریار نماد فرهنگ این شهر است. این فرهنگ اصیل را در ورزشگاهها به تصویر بکشید و شان و جایگاه بزرگ این مردم شریف را نشان بدهید. من فارس هستم اما با کمال افتخار خدمتگذاری شما مردم اذربایجان را می کنم چون هیچ اختلاف و فاصله ای وجود ندارد و همه ...
جلوگیری از فساد رو به گسترش موسسات مالی غیرمجاز
اقتصادگردان - گروه بانک و بیمه به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فراکسیون امید مجلس، ولی الله سیف روز سه شنبه در نشست مشترک با اعضای فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی به وضعیت اقتصادی در کشور اشاره کرد و گفت: وضعیت کشور در رابطه با تورم و ثبات نسبی در بازار ارز وضعیت بدی نیست و رشد اقتصادی هم شرایط خوبی دارد؛ ضمن اینکه شوک نفتی رفع شده و ما در سال گذشته رشد 5/12 درصد را با احتساب نفت داشتیم ...
ساحل تراکمه: غزل پاره اولین چراغ افروخته در سرای من است
به خیر گذشت. هنوز آن شعر را من و خواهرم حفظیم و گاهی با هم می خوانیم. (با بانگ توحید برخاستم از جا وضو گرفتم با شکر الله...) اما جرقه ی غزل پاره اتفاقی نبود. من شعر در قالب سنتی را از سه سال پیش، بعد از سالها کار کردن در قالب های آزاد شروع کردم. دوبیتی به معنای متوسعش نقطه ی شروع سنتی سرایی من بود و از همان ابتدا این که باید به وزن خاص رباعی و دوبیتی پایبند می شدم لجم را در می آمد. بعدها غزل ...
روایت شاهد عینی از بمباران دانشگاه تبریز
امام خمینی(ره)، یکی زمین فوتبال و دیگری متأسفانه روی کارگاه فنی دانشگاه. بدون اطلاع از اینکه کارگاه بمباران شده، تصمیم گرفتم به کمک مجروحان بیمارستان امام خمینی (ره) بروم، بعد که رفتم دیدم کارگاه آتش گرفته است باور نمی کردم، از روی نرده ها پریدم. نمی دانستم از چه راهی وارد کارگاه شوم، وارد کارگاه که شدم دیدم بچه ها آه و ناله می کنند. خدایا این جا چه شده است! 22 نفر از 34 نفر، شهید شده بودند و ...
کفاش: پای ما به تایلند باز است ولی به میانمار و یمن باز نیست
عراق ارتباط پیدا کردم. دوستانی که مشغول رفت و آمد به سوریه بودند، بدون هیچ گونه مماشات و بی پروا از اوضاع سوریه و اینکه چه بر سر آنجا آمده برایم گفتند، حتی از اوضاع حقوقی بچه هایی که می روند و می جنگند. همراه با یک سری اطلاعات میدانی از فضای سوریه و استان های درگیر آمار گرفتم و پس از آن تحقیقات مستمر تا اولاً لوکیشن مناسب داستانم را پیدا کنم و بعد از آن جزئیات آن مکان ها را کسب کنم. از آنجا که تا ...
کارگردان خط قرمز: ضرغامی درکی از رسانه نداشت
با حجم قابل توجهی از رقبای رسانه ای رو به رو بود، یکی از موفق ترین سریال سازانش را از دست داد و شما ممنوع الکار شدید؟ این مسئله قبلا هم برای من اتفاق افتاده بود. در سال های ابتدایی دهه80 بعد از ساخت خط قرمز و شب آفتابی، من به همراه 11 نفر دیگر (از جمله آقای صالح علا، شجاع نوری، مرحوم اینانلو، مرحوم علیقلی، مسعودرسام و ...) ممنوع الکار شدیم. یک گزارش در روزنامه کیهان منتشر شد و ما را ...
هافبک دفاعی کارت زردنگیر عجیب پرسپولیس !
آموزشی و گرفتن کارت پایان خدمت سربازی به تمرینات برگشت. چه احساسی داری؟ فوق العاده خوشحال هستم. احمد نوراللهی پسر باشخصیت و در عین حال فوتبالیست قابلی است. او می تواند به پرسپولیس کمک کند و برایش بهترین ها را آرزو می کنم. *مثل اینکه کلی هم سر به سرش گذاشتید؟! به هر حال گفتم که احمد پسر خوبی است و همه بچه ها دوستش دارند. همه از دیدن مجدد او سر تمرینات خوشحال بودند. ...
بزرگترین تفریح ترامپ چیست؟
پیدا کردن آدم های مناسب برای پست های موجود در این ساختار، موجب می شد منتقدان دولت او فضای بسیار زیادی برای فعالیت داشته باشند. گفت وگویی که بین او ایلز شکل گرفت در این خصوص جالب است: ایلز در مدت زمان کمی بعد از اعلام نتایج انتخابات گفت: تو به یک حرامزاده نیاز داری که رئیس کارکنان کاخ سفید شود.و به حرامزاده ای هم نیاز داری که واشنگتن را بشناسد. همه شما می خواهید خودتان آن حرامزاده باشید ...
حرف های تلخ مربی آتنا محمدی درباره این بازیکن که در 24 سالگی سکته کرد!
بود که محمدی اصلا عضو تیم ملوان نبوده است. مریم ایراندوست دراین باره می گوید: ما با خانم ناظمی صحبت کردیم و ایشان گفتند چنین حرفی نزدند. اما قضیه این است که این بچه سال 93 پیش ما آمد و از ما خواست که تست بدهد و کنار ما تمرین کند. چون فیزیک مناسبی داشت و خیلی هم باانگیزه بود، تست گرفتیم و خواستیم که در کنار تیم باشد و چون تقریبا دو سه بازی مانده بود که لیگ تمام شود، زمان مناسبی نبود که ...
آقای صداوسیما، خوش خبر باشید!
میانه دهه 60 بود. پدرم مسئولیتی در یکی از شهرها داشت. کشور درگیر جنگ بود و کار و تلاش مضاعف، نیاز کشور. از این رو پدر، بالمرّه مشغول فعالیت و خدمت بود. به گزارش اعتدال، جماران نوشت: کمتر می دیدیمش؛ گاهی هفته به هفته. فارغ از رابطه و احساسات پدر و فرزندی، او را در قامت مجاهدی نستوه می دیدم که دغدغه مردم و انقلاب و عشق زایدالوصف به امام به او انگیزه دوچندان می داد. بیمار شد. مشکلات ...
منافقین در نقش مزدور اجاره ای عربستان/ آتش زدن پرچم برای گرفتن دست خوش از آل سعود!
...، بسیاری از افرادی که ظاهر مذهبی و حزب اللهی داشتند و بانوان چادری، مورد حملات ناجوانمردانه منافقین قرار گرفتند و شماری از هموطنان به شهادت رسیدند. در نهایت این شورش مسلحانه با حضور امت حزب الله در تهران و مقابله پاسداران کمیته و سپاه و نیروهای بسیجی خنثی شد، و تحرکات خیابانی سازمان تروریستی منافقین از سطح شهر جمع شد و بعد از آن بود که این سازمان تروریستی مورد حمایت غرب، وارد فاز ترور ...
آسیب شناسی فراجناحی ناآرامی ها/بازدید از اوین، گذر از ابهامات/نشانه های 2 بیماری مزمن بودجه ای/چند ...
بودجه دولت پیدا کرده است و از حدود 6 هزار میلیارد تومان در سال 92 به 31 هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه 97 رسیده است که رشد 5.2 برابر را نشان می دهد. به عبارت ساده تر وابستگی بودجه به تامین مالی از طریق استقراض از مردم و سررسید استقراض های گذشته به مرحله خطرناکی رسیده است و حتی بازپرداخت این اوراق با سرعت بیشتری در حال رشد است. طی سال های اخیر، سهم پرداختی دولت بابت بازنشستگان در بودجه ...
نمی توان در اصفهان بود و عاشق نبود
بچه ها به ثمر برسند. من کلاس ششم را در نائین، هفتم را در سمیرم و هشتم را در دبیرستان صائب اصفهان خواندم و چهار سال آخر تا زمانی که دیپلم گرفتم را در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بودم. خرداد سال 46 دیپلم گرفتم. بعد از آن در سال تحصیلی 47-46 در شهرکرد دبیر هنر بودم و سال 47 تا 49 در سنندج به خدمت سربازی رفتم. از سال 49 تا 58 در تهران کار طراحی پوسترهای سینمایی انجام می دادم و مجدداً سال 58 تا سال 63 به ...
نسبت بین اکوان سه گانه انسان و تأثیر متقابل آنها
، تصحیح و تحقیق: نجفقلی حبیبی، به اشراف: سید محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1386. ، مفاتیح الغیب، تعلیقات: مولی علی نوری، تصحیح و مقدمه: محمد خواجوی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363ج. مطهری، مرتضی، انسان کامل، چ21، تهران: صدرا، 1378. موسوی خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، چ21، تهران: مؤسسه ...
دوران اسارت یک کارخانه انسان سازی بود
اسارت و زندگی در اردوگاه می گوید که در ادامه می خوانیم. از چه زمانی به عنوان رزمنده راهی جنگ شدید؟ چون ما ساکن اهواز بودیم از همان ابتدای جنگ به نوعی درگیر جنگ شدیم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و پس از شروع رسمی جنگ همراه خانواده به طرف ملایر و بروجرد رفتیم. سال 1361 به صورت داوطلب عازم جبهه شدم و در جهاد و سپاه و بسیج بودم تا سال 15/6/62 که به خدمت سربازی رفتم. سه ماه در تهران ...
ناکارآمدی معنویت و اخلاق بدون دین/ فاجعه گسست مسلمانان از اسلام
) یعنی دین می خواهد تو را از فردیت بیرون بکشد و به عنوان جزئی از کل تعریف کند. اسلام تو را به عنوان فردی منتزع از اجتماع به رسمیت نمی شناسد. در عین این که دین تکلیف فردی من و شما را منوط به ارتباط با اجتماع نمی کند یعنی از یک طرف امیرالمومنین (ع) می فرماید که در مردم باش، ولی با مردم نباش. می فرماید همان طور که گوسفند تنها طعمه گرگ می شود، انسان تنها هم طعمه شیطان می شود. اما در عین حال قرآن بر ...
علامه امینی مدافع شهیر تشیع
دائرةالمعارفی الغدیراست که در قرن 14 در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش در روستای سردها شهرستان سراب از توابع تبریز و در خانواده ای سرشناس و عالم، دیده متولد می شود جد او امین الشرع از روحانی های معروف تبریز بود.عبدالحسین تحصیلات مقدماتی اش را در تبریز می گذراند. در جوانی به نجف اشرف مشرف می شود و بعد از گذراندن مراحل تحصیلی و رسیدن به رتبه اجتهاد نزد مراجع معروف وقت نجف، به تبریز بازمی گردد. بعد ...
روحانی امنیتی ترین رئیس جمهور 40 سال گذشته/ رسانه های دولت در حال عادی سازی مذاکرات موشکی هستند/ درصورت ...
که هیچ دولتی نباید با سازمان های تروریستی همکاری کند و پول بدهد و ... اما چه کسی معرفی می کند که کدام سازمان تروریستی است؟ پاسخ کاملاً واضح است غرب. غرب به ما این را اجازه نمی دهد که طبق قانون اساسی بگوییم حزب الله و انصارالله و حشدالشعبی و حماس و جهاد اسلامی دارند برای آزادی خود مبارزه می کنند و تروریست نیستند. غرب سازمان های تروریستی را تعیین می کند و می گوید شما فقط می توانید اگر ...