سایر منابع:
سایر خبرها
یک سال از زندگی جاه طلبانه و خطرناک دختری نوجوان
...> اژدهاسوار نخستین رمان مجیا است که در سال انتشارش و سال های پس از آن با استقبال خوانندگان روبرو شد. همان خواهم شد که تو می خواهی ، دومین داستان بلند اوست. در پشت جلد کتاب آمده است: هتی هوفمن که شیفته بازیگری است، همیشه نقش دانش آموز خوب، دختر خوب و دوست خوب را بازی کرده است. حالا که معلمی جذاب به مدرسه آمده، هتی به دنبال نقشی بزرگ تر است... خیلی زود پرده از راز یک رابطه اینترنتی برداشته ...
حامی تاسیس بانک از سوی آستان قدس هستم
گفت و گو با حیدر مستخدمین حسینی به عنوان کارشناسی که هم در عرصه تئوری و هم در زمینه امور مدیریتی استخوان خرد کرده و به قولی کارکشته محسوب می شود همیشه برای هر گفتگو کننده ای آموزنده و دارای جذابیت های خاصی است. به نحوی که وی را به واسطه مسئولیت هایش در نظام بانکی، وزارت اقتصاد، سازمان بورس، بانک مرکزی و رفت و آمدهایش به پارلمان ایران به واسطه سمت معاونت امور پارلمانی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در جریان بسیاری از تصمیمات و رویدادهای مهم اقتصادی در کشور قرار داده است. ...
هنرمند سفارشی کار نبودم/ رفوزه شدن به خاطر نقاشی
کانون یک قصه از فیروز شیروانلو به نام هفت شهر به من داد و گفت می خواهیم تو اولین کسی باشی که فیلم انیمیشن ایرانی می سازد. صادقی ادامه داد: این فیلم طولانی بود و ساخت آن یک سال به طول انجامید چون من برای تولید آن مطالعه سینمایی زیادی انجام دادم. بعد از آن فیلم گلباران را به عنوان دومین فیلمم ساختم و در مجموع 6 فیلم انیمیشن ساختم و بعد از آن سینما را کنار گذاشتم. فیلمی به نام من نه آنم را ...
حس خوب مفید بودن را با پرستاری درک کردم
، خیلی اصرار میکرد آخرش گف لااقل از بچم یه عکس برام بیار یه عکس از نوزاد گرفتم نشونش دادم از ذوقش برداشت یه ده تومنی به من داد نگرفتم گفتم ما از این برنامه ها نداریم ممنوع .. پول انداخت رو صندلی فرار کرد تا مجبور بشم بگیرم .. تلخ ترین لحظه های اتاق عمل چه موقع؟ وقتی دکتر جراح سرشو با تاسف تکون میده ، و میگه مریض دیر مراجعه کرده و زیاد زنده نمیمونه با ناراحتی دکتر همه ناراحت ...
اندیشه های سید قطب و پیامدهایش؛ نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین محمد مسجدجامعی
رسیده اند. این یک ضرورت است. قبل از ورود به بحث، لازم است به شأن نزول مقاله اشارتی رود. قرار با دانشگاه وونک وانگ بر این بود که در مورد کیفیت مدرنیزاسیون جهان عرب صحبت شود؛ اما به صورت بحث آزاد و نه صرف سخنرانی، که پذیرفتم؛ اما آقای پرفسور پارک که مسئولیت برگزاری نشست را به عهده داشت، مُصر بود که متنی برای آشنایی اولیه شرکت کنندگان ارسال شود که چون زمان کوتاه بود، گفتم آن را به اختصار و ...
بابایی: سوریه برجام نمی خواهد، مقاومت می خواهد/ علیمرادی: با ادامه سیاست های احمدی نژاد، ونزوئلا می شدیم ...
در زمینه افتخار کردن به حمایت هاشمی از روحانی اشاره کرد و افزود: البته من نگفتم میراث دولت روحانی، گفتم میراث تفکر هاشمی رفسنجانی است، خانم محمدی شما بروید و جریان شناسی بخوانید، کسی که به ایشان افتخار می کنید که از شما حمایت کرده است، تمام طیف اصلاحات در مجلس ششم به هاشمی می گفتند، آغاسی چون در انتخابات مجلس شورای اسلامی نفر سی ام تهران شده بود. در نشریه تان کاریکاتور او را کشیدید، سر ...
مروری بر صفحات معارفی رسانه ها / آغاز ثبت نام بیمه فعالان قرآنی استان تهران
آزمون نام نویسی کرده اند. این امر در حالی است که در سال گذشته تعداد متقاضیان آزمون قرآن و عترت ارشاد 70 هزار نفر در بخش مؤسسات، 75 هزار نفر در بخش دولتی و حدود 500 هزار نفر نیز در بخش آموزش و پرورش بود. آزمون اوقاف هم که تا سال قبل مستقل برگزار می شد 400 هزار شرکت کننده داشت. البته امسال آموزش و پرورش در آزمون مشارکت ندارد اما با این که آزمون سازمان اوقاف امسال با آزمون ارشاد در هم ادغام شده ...
مردم خیالشان از بابت دلار راحت باشد/ دولت می تواند از جیب مردم مشکل سپرده گذاران را حل کند
مسیر دیدم که ساختمانی فرو ریخته و همانجا گفتم بایستید تا من با مردم صحبت کنم، وقتی از ماشین پیاده شدم دیدم مکان بلندی وجود ندارد لذا به جمعیت مسلط نیستم به همین دلیل به داخل ماشین رفتم و از آنجا با مردم سخن گفتم. بعد از آن جلسه شورا را در کرمانشاه تشکیل دادیم و به بیمارستانی که 600 عمل جراحی انجام داده بودند و برخی پزشکان و پرستاران از شدت کار بی هوش شده بودند رفتم. روحانی ضمن تشکر از ...
امید نورافکن :همه تیم ها روبه روی ما سرشار از انگیزه می شوند
... * خورشیدی گفته برای نورافکن متأسف است و البته خودش هرگز از بازیکن نمی پرسد که پنالتی شده یا نه! پس ماجرا چه بوده است؟ امید نورافکن : من گفتم شماره 5 تیم پدیده بعد از بازی دست مرا گرفت و برد پیش داور که نمی دانم کمک داور بود یا یک داور دیگر ولی مرا برد و مقابل او از من سؤال کرد که روی من خطا شده یا نه. من این را گفتم. * داور از تو سؤال کرد یا...؟ امید ...
منوچهر اسماعیلی به روایت منوچهر اسماعیلی
سندیکا هستم و خیلی گرفتارم ایشان اگر هستند، بعدا بیایم خیلی بهشان برخورد. گفتند: آقای "ویلیام هولدن" هستند. من گفتم: خوب من هم اسماعیلی هستم. یک بار هم "گری گوری پک" در سال 56 برای جشنواره "بز بال دار" به ایران آمده بودند که "جمشید شیبانی" صحنه را جور کردند که من با ایشان عکس بگیرم. بعد هم مرا پیش "سرگیوانداچوک" برد تا "گری گوری پک" به هتل ونک آمد و عکاسها هم ریختند و نزدیک به 50 تا هنرپیشه ...
گزارش برنامه نود؛ طارمی: به خاطر اشک های مادرم!
باشگاه قرارداد بستم، اشتباه بچه گانه ای انجام دادم، گفت: در آن زمان، وکیلم با من تماس گرفت و گفت در ایران جو بدی است و تماشاگران علیه تو شده اند اما من گفتم هدفم رفتن به فوتبال اروپا بود و حرکت خاصی انجام ندادم. او یادآور شد: اشتباهم این بود که باشگاه بزرگ پرسپولیس را رها کردم؛ تیم می خواست بعد از 10 فصل قهرمان شود و به این موضوع فکر کردم؛ هوایی شدم که به ترکیه رفتم ولی بعد به وکیلم زنگ زدم ...
صحت از لیسانسه ها می گوید
کردم شاید فیلمنامه نویسی بتواند پلی باشد که هم آن علاقه ام به ادبیات و نوشتن را پوشش دهد و هم شاید بتوانم از آن طریق پول دربیاورم. و اینطوری شد که وارد حوزه فیلمنامه نویسی و بازیگری شدم و بعد از آن هم کارگردانی. *از سال 77 هم با آقای مدیری همکاری کردید. -بله. البته 76 شروع کردیم که 77 پخش شد. *آشنایی تان با آقای مدیری از کجا شکل گرفت؟ -بواسطه اینکه می ...
خالد شفیعی: به ذوب آهن آمدم که اتفاقات کره را جبران کنم
... من 608 میلیون تومان به اضافه یک آپشن از باشگاه تراکتورسازی طلبکار بودم. *: بعد از جدایی ات از تراکتورسازی هم پولی به تو ندادند? چون از این باشگاه به AFC هم شکایت کردی. خالد شفیعی: بعد از جلساتی که با یکدیگر داشتیم و به توافق نرسیدیم، من بارها با مسئولان باشگاه تراکتورسازی تماس گرفتم و تمام تماس ها و اس ام اس ها هم موجود است. من هم به آقای شهریاری و هم به آقای ...
سپیدپوشان دردمند
به بیمار بیمارستان شهید بهشتی افزود: یادم هست سال 93 در بخش آی سی یو کار می کردم، بیماری از دنیا رفت که خانواده آن مرحوم بسیار پرخاشگری کردند و گفتند شما احساس ندارید، وابستگان شما نمرده اند که ما را درک کنید و خلاصه حرف های ناشایستی زده شد. وی ادامه داد: ناخودآگاه نسبت به این رفتار ناراحت شدم و حتی اشک ریختم؛ به آنها گفتم چرا اینطور تصور می کنید، دقیقا روی همان تختی که پسر شما خوابیده ...
دانشجوی21ساله خانم مهندس37ساله را ربود و کتک زد تا با او ازدواج کند/ شیشه مصرف کرده بودم
گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. وی افزود: موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم که آنها از من خواستند درباره این جوان غریبه بیشتر تحقیق کنم که با اصرارها آنها قبول کردم. بنابراین یک روز او را در خیابان دیدم و تعقیبش کردم که وی به یک گاراژ خودرو در جنوب تهران رفت و بعد از ساعاتی از آنجا خارج شده و با سوار شدن به خودروی پرایدی، آنجا را ترک کرد. من به ماجرا مشکوک شده بودم، از کارگران حاضر در آن ...
خانم پرستار مشهدی که از یک مرد قصاب تب کنگو گرفت!/می دانستم فوت در یک قدمی ام هست
...، اما در محل کار، کمی احساس خستگی می کردم. بعد از انتهاء شیفت کاری، راهی خانه گردیدم. در مسیر، دمای بدنم کمی زیادتر گردید. با خودم اظهار کردم به احتمال زیاد به علت خستگی از کار، کمی گُر گرفته ام. وقتی به خانه آمدم کمی استراحت کردم، اما هرچه زمان می گذشت، دمای بدنم زیادتر می گردید. همان لحظه پیش بینی کردم این تب سرماخوردگی یا آنفلوانزاست و چون پسری کوچک داشتم، سریع سراغ کارهای پیشگیرانه بهداشتی ...
روایتی از دلدادگی شهدای مدافع حرم به حضرت زینب(س)
من و تو همیشه با هم هستند و بعد که ان شالله سوریه باز شد این دو تا با هم به زیارت می روند، بعد از اینکه من رفتم تو هم بیا . گیتی رضایی، مادر شهید یوسفی نیز درباره فرزند شهیدش می گوید: 14 ساله بودم که جاوید به دنیا آمد. از کودکی عاشق جنگ و شهادت بود حتی چند بار می خواست به لبنان برود. خواب حضرت زینب را دید و به سوریه رفت بعد از سه ماه شهید شد . به گفته مادر شهید یوسفی سال 91 ...
واکنش شخصیت های سیاسی و فرهنگی به خبر درگذشت رایزن فرهنگی ایران
.... فکر می کنم ایشان را برای اولین بار نزدیک به بیست سال پیش در نیویورک ملاقات کردم و از همان زمان او را مردی فرهیخته و شریف یافتم. از طریق ایشان در سال های بعد با آثار برخی از نویسندگان جوان آشنا شدم و نیز ایشان سبب شدند که چند رمان از داود غفارزادگان و محمدرضا بایرامی به انگلیسی ترجمه کنم. دومین بار که دیدار با آقای سلیمانی نصیبم شد حدود ده سال پیش بود که برای رونمایی رمان ...
بهزاد نبوی:برجام خوب بود ما با آن برخورد غلط کردیم!
زمان اواخر جنگ است *شرایط امروز در مواردی نامناسب تر از اواخر جنگ است، حتی با دوره میانی دهه هفتاد نیز قابل قیاس نیست، اگرچه درآمد ارزی کشور در آن ایام حدود هفت میلیارد دلار بود اما میزان واردات در دولت هشتم، بسیار محدود بود و این واردات در دولت های نهم و دهم بر اساس سیاست آوردن درآمد نفت بر سر سفره های مردم! و با استفاده از درآمدهای افسانه ای نفت به حدود 70 میلیارد دلار در سال رسید. ...
حتما خیریتی در حرف های طارمی بوده است!
مایه گذاشته و در انتهای مصاحبه حرف دیگری را به زبان آورد! آنجا که گفت: یک روز هدایتی یک میلیارد و 150 میلیون تومان به من داد.از ایشان سوال کردم که این پول از طرف باشگاه است یا از طرف خود شما که هدایتی گفت تو به باشگاه برو هر چه قرارداد بستی به همان اندازه به تو پول می دهم. این حرف طارمی نشان می دهد که اولا قراردادش با پرسپولیس بیشتر از آنچه بود که اعلام شده و دوم اینکه اولویت او برای بازگشت به ...
متفاوت اما نه چندان جذاب
کند و بعد اقدام شود مردم می پرسند چرا روحانی با خودروی ضدگلوله با حلقه محافظان فراوان به مناطق زلزله زده رفت؟ - در زلزله کرمانشاه کارهای خوبی صورت گرفت و البته این بدان معنا نیست که کار ما بی نقص است. بلافاصله کمیته ای برای رسیدگی به مسئله ایجاد شد. - بعضی از دوستان به من می گفتند که با توجه به مسائل ناامنی در نزدیک مناطق مرزی، چند روز دیگر به مناطق زلزله زده برو اما من در ...
نقاش باید نجاری هم بلد باشد/ بعضی در 80 سالگی هنوز خلاقیت ندارند/ واقعه ی تولید نخستین انیمیشن ایرانی
از سال 56 به سمت نقاشی سوررئال در مجموع 6 فیلم انیمیشن ساختم و بعد یک مرتبه سینما را کنار گذاشتم و از سال 56 به سمت نقاشی رفتم. الان که هشتاد سال دارم صبح ها با عشق نقاشی کردن از خواب بیدار می شوم و دست کم روزی 7 ساعت کار می کنم. این مطلبو از دست ندید! بودجه لازم برای سازمان مدیریت بحران مدنظر داشته گردد/مشکلات اقتصادی نباید مانع غفلت از بخش فرهنگی گردد * انیمیشن بازدهی مالی ...
گفت و گوی اختصاصی با دختری که با ریش به آزادی رفت
فقط یکی مانده بود. ناگهان موبایلم شروع کرد به زنگ خوردن که زهرا! کجا رفتی؟ چکار کردی؟ من گفتم یا ابوالفضل! شما از کجا فهمیدید؟ مگر خودتان عکس در اینستاگرام تان منتشر نکردید؟ نه. من داخل استادیوم بودم و از ترسم هیچ کاری نمی کردم. اما از لحظه ای که راه افتادم به سمت استادیوم از خودم عکس می گرفتم و برای دوستان نزدیکم می فرستادم. مثلا می گفتم اینجا گیت اول است. اینجا تونل است ...
وقتی سوسک باعث موفقیت بانوی کارآفرین می شود
.... ***** بعد از ازدواج اوایل انقلاب با مشکلات مالی مواجه شدیم. برای کمک به شوهرم و گذراندن دوران سخت زندگی و ادامه تحصیل فرزندانم به کار مشغول شدم. از آنجایی که به ورزش علاقه زیادی داشتم، مسئولیت ورزش در پارک را برعهده گرفتم و برای پیشرفت در کار، به کلاس های مربی گری مراجعه کردم و کارت مربی گری را گرفتم و در سال 74 به استخدام تربیت بدنی شمال شرق تهران درآمدم و بعد از مدت کوتاهی ...
روزها حسرت، شبها اشک...
.... از دوران کودکی، رفتار نامناسب پدر، تنهایی هایی که کشیده و... ترس از پدر خودش می گوید: بعد از 6 سال پدرم را برای اولین بار دیدم. او برای کار، ساکن شهر دیگری بود. شرایط مالی خوبی داشتیم و از مال دنیا بی نیاز بودم اما از محبت فقیر... پدرم فردی تندخو و بداخلاق با بیانی تلخ بود که دست بزن داشت و گاهی حتی مرا تا سر حد مرگ کتک می زد. هیچ وقت مرا در جمع به حساب نمی آورد و گهگاه تحقیرم ...
برف و شیره و من و بی بی و مش موسی!!
دوباره زنگ را زدند. بی بی جیغش درآمد... - خدا ذلیلُت کنه دختر؛ اقَد وِر می زنی که حواس بِری آدم نیذری، خو درو واز کن، پیرمردِ زبون بسه یخ زد! دویدم پشت در و تعارف کردم مش موسی بیاید تو که دیدم بی بی با زنبیل بزرگش دم در هال ایستاده... - ننه! گلاب، بیا اینام ببر... - اینا دیگه چیه بی بی؟ چار تا تیکه مرغه، میخواسم سوخالی کنم، بلد نبودم، گفتم ...
در آن رؤیا بدیدم در بهشتم
و مارتیک یکی بگذاشت من را در کف دست دگر مالید پشتم با دو تا شست پماد خارجی از جنس اعلا بمالیدند از پایین به بالا سپس جامی شراب ارغوانی دو تا سیخ کباب و تکه نانی به روی آن چنان مردان لوطی همه با هم زدیم پپسی قوطی پس از آن شد کمی حالم دگرگون کمر دردم ولی گردید افزون شدم بیدار و چون دیده گشودم دو بوسه از رخ یارم ربودم به او گفتم تو حوری بهشتی در این دنیا برایم سرنوشتی همیشه چونکه بودی یار و یاور نگهدار تو باشد حی داور ...
موسسه های مالی و داستان موتورخانه/طنز
یکی از همسایه ها که شرط را باخته بود گفت: مهندس بیا دوباره برویم موتورخانه و موبایل هایمان را بیرون بگذاریم تا راحت بتوانی بگویی که چطور می شود یک موسسه با این همه شعبه و کارمند و این همه سال کار، مجوز نداشته باشد. گفتم برویم. طبق معمول رفتیم توی موتورخانه و من گفتم و آنها هم تعجب کردند و آن قدر سوال کردند که به سوالی رسیدیم که در موتورخانه هم نمی شد جوابش را داد. یعنی باید به دنبال جایی باشیم برای سوال هایی که حتی در موتورخانه هم نمی شود به آنها پاسخ داد. شما جایی سراغ دارید؟ باقی بقای تان منبع: ایسنا ...
آخرین مراسم مهمی که کنارخانواده بودم خاطرم نیست/بخاطر بی توجهی ها به این رشته از پرستار بودنم ناراحتم
ترم چهارم ارشد پرستاری داخلی جراحی در دانشگاه علوم پزشکی کرمان هستم. -دانشجوآزاد: به چه سبب رشته پرستاری رو انتخاب کردین؟ – -سعید دهقان: من دو سال کنکور سراسری شرکت کردم؛ در سال 90 رده ام به اندازه ای بود که پرستاری قبول میشدم ولی با خودم اظهار کردم که قطعا اگر یک سال پشت کنکور باشم سال بعد قطعا پزشکی قبول می شوم اما سال 91 هم باز پرستاری قبول شدم؛ نظیر اینکه دست روزگار ما را ...
ناگفته هایی از ظرافت های پرستاری/مریض را به چشم عزیز خانواده ببینیم
شهربابکی هستم، 39 سال سن دارم و حدود 13-14 سالی است که به پرستاری مشغول هستم؛ دروغ چرا؟! اولش علاقه چندانی به این کار نداشتم اما بعدها علاقه مند شدم؛ اعتقاد دارم یک پرستار نباید دچار روزمرگی شود و مریضی، جان باختن یک بیمار و... برایش عادی؛ بلکه باید تلاش شود تا مریض به بهترین شرایط برسد. از پرستاری خسته نشدم گرچه خستگی در کار طبیعی است، صبر زینب گونه اگر سرلوحه کار باشد موفق می شویم؛ من ...