سایر منابع:
سایر خبرها
خلاقانه ترین شکایات مشتریان از شرکت های معروف جهان
انتقادش را در ابعاد وسیع تری به گوش همه برساند. به همین دلیل هم وی سایت DearSWA.Com را راه اندازی کرد و در آن، یک نوع روایت تصویری از مشکلش ساخت. به این صورت که تصاویری از شرایط اولیه و بعدی کیف را در کنار تصاویری دیگر منتشر کرد و یک نوع داستان تصویری جالب و کمی هم طنزآمیز از این مشکلش ساخت تا از این طریق شکایتش را به گوش شرکت مذکور برساند. 6. باز هم ساخت موزیک ویدئو! کن و مریدیث ...
عرصه رمان جنایی خاطره استانبول دربازار نشر/کمیسر نوزات وارد میشود
رمان خاطره استانبول نوشته احمد امید به تازگی با ترجمه عارف جمشیدی توسط نشر ورا منتشر و راهی بازار نشر شده است. زبان فارسی، بیستمین زبانی است که این رمان به آن ترجمه می شود. این رمان، داستان تاریخ یکی از هفت مدنیت باستان است؛ تاریخی 3 هزار ساله و گذار تمدن های بازر باستان. تاریخی که به سبکی ملموس و عامه پسند روایت می شود. مترجم کتاب آن را این گونه معرف می کند: هفت پادشاه، هفت مکان ...
باورهای غلط درباره بدن انسان
علم مدرن جایی ندارد. هضم یک قطعه آدامس هفت سال طول می کشد حتما همه شما پس از قورت دادن آدامس این جمله وحشتناک را شنیده اید که سیستم گوارشتان هفت سال آینده را مشغول هضم کردن این آدامس خواهد بود. اگر هفت سالتان هنوز به پایان نرسیده، باید به شما بگوییم که ناراحت نباشید این حقیقت کاملا بی اساس است. آدامس غیرقابل هضم است. سازمان غذا و دارو آدامس را به عنوان یک ماده ...
مرد عنکبوتی ایران را بشناسید
پرطمطراق در دنیا این سؤال را می پرسند: اگر زندگی انیشتین به فیزیک ختم نمی شد سراغ چه حرفه ای می رفت؟ً پرسشی که انیشتین هم در جوابش گفته بود: پینه دوز! حتماً پینه دوز می شدم و به همه قول می دادم، انقدر پینه دوز قابلی باشم که شهرت انیشتین پینه دوز هم به پای شهرت انیشتین فیزیکدان می رسید. داستان این گزارش ما هم دقیقاً به همین موضوع برمی گردد ماجرای آدم هایی که موفقیت شغلی را نه با کلیشه ...
افشاگری های جدید و جنجالی پدر و مادر مرحوم احمدرضا شاکر!
.... فهمیدم در همه این چیزها یک حکمتی بوده است. مگر می شود دقیقاً به این آیه برسم و بگویند احمدرضا را بیاورید؟ من می گویم بچه ام نمرده. احمدرضای من زنده است. می گویند آدم ها با قلب شان نمی میرند. اگر ایست قلبی کنید، می میرید ولی با سکته مغزی شما نمی میرید. پسر من زنده است. قلبش می زند. پدر احمدرضا: باورتان می شود در بیمارستان اصلاً احمدرضا را ندیدم؟ حتی به مراسم خاکسپاری پسرم هم نرفتم ...
صندلی لهستانی چگونه به ایران رسید؟
نوشته شده اما هنوز به فارسی ترجمه نشده اند. خسرو سینایی هم فیلمی درباره آنها ساخته، اما چندان دیده نشد. او در نشست اکران این فیلم گفته است که سال 1349 دیدن سنگ قبرهایی یک شکل در گورستان دولاب جرقه ساخت این فیلم را در ذهنش به وجود آورد. امسال بهار عده ای از مسئولان لهستانی مثل سال های قبل به یاد درگذشتگان جنگ به آرامگاه های هموطنان شان در ایران آمدند. ...
سودآورترین فیلم های سینمایی تاریخ سینما
فیلم های زیادی در سراسر سال ساخته شده و به نمایش درمی آیند و البته هر کدام نیز ارقام مختلف و متفاوتی را در گیشه به دست می آورند. به گزارش روزنامه شهروند، این چرخه ای است که صنعت سینمای دنیا بر آن استوار است؛ چرخه ای که موجب می شود سینما توجیه اقتصادی خود را بر این چرخه بنا کرده باشد. در حقیقت اگر این چرخه کامل نشود و هزینه های تولید یک فیلم دوباره برای تولید فیلمی دیگر صرف نشود، ادامه ...
مرد عنکبوتی ایران را بشناسید
عنوان پرطمطراق در دنیا این سؤال را می پرسند: اگر زندگی انیشتین به فیزیک ختم نمی شد سراغ چه حرفه ای می رفت؟ً پرسشی که انیشتین هم در جوابش گفته بود: پینه دوز! حتماً پینه دوز می شدم و به همه قول می دادم، انقدر پینه دوز قابلی باشم که شهرت انیشتین پینه دوز هم به پای شهرت انیشتین فیزیکدان می رسید. داستان این گزارش ما هم دقیقاً به همین موضوع برمی گردد ماجرای آدم هایی که موفقیت شغلی را نه با ...
از تصمیمات سیاست مدارانه داوران تا بلاتکلیفی 36 ساله کیوان کثیریان، خسرو نقیبی و سیدعبدالجواد موسوی فیلم ...
که گفتم الان به شک افتادم، زیرا که سیمون سیمونیان در پاسخ به من درباره فیلم های انتخاب شده به مقایسه پرداخت و به عنوان مثال وقتی در مورد هت تریک پرسیدم، گفت به نظرم گره هایش در نیامده است، اصلا اینکه گره های فیلم در نیامده برای این بخش جشنواره نیست. هت تریک رامتین لوافی به طور خاص، به نظرم فارغ از فیلمنامه که به پتانسیل یک داستان درون خانه ای موقعیت جدیدی اضافه می کند، یعنی با مدل سعادت آباد از یک ...
دلایل سقوط شاه از نگاه آخرین فرستاده موساد به ایران
می شود. طی سالهای اخیر کارتر کتابی حرکات ضد نژادی رژیم صهیونیستی در فلسطین نوشته است- که در ایران چند ترجمه از آن منتشر شد- این کتاب سروصدای زیادی در دنیا به وجود آورد و صهیونیست ها علیه آن سخنان زیادی گفتند. در این کتاب تسفریر می گوید کارتر از همان ابتدا نژاد پرست بود. البته به کتاب اشاره نمی کند و به خود کارتر حمله می کند. می گوید آمریکایی ها خیلی کوتاهی کردند و خطر را زود متوجه نشدند، وقتی هم ...
اولین تجربه متفاوت در ایران؛ در دادگاه محاکمه سوچی و فرمانده ارتش میانمار چه گذشت؟
شکست و به رنج و آوارگی آنها پایان دهد و آنها را به سرزمین اصلی شان که از آنجا رانده اند، یعنی میانمار برگرداند. پخش سرودی درباره مسلمانان روهینگیا در ادامه و پیش از آغاز رسمی جلسه دادگاه، سرودی درباره مسلمانان مظلوم روهینگیا پخش شد که در این سرود به رنج و مصایب این اقلیت بی دفاع و سکوت مدعیان دفاع از حقوق بشر در قبال نقض گسترده حقوق آنها پرداخته است که یکی از عبارت های جالب به ...
زندگی تا ابد؛ پله با مرگ نمی میرد!
به گزارش نخست نیوز، ادسون آرانتس دو ناسیمنتو را هیچ کس نمی شناسد و هیچ اطلاعاتی هم درباره او ندارد. پس خیلی هم عجیب نیست که هیچ کس از خبر بیماری یا حتی مرگ او متاثر نشود. ادسون آرانتس دو ناسیمنتو ناشناخته ترین ستاره دنیای فوتبال است که همه چهره او را می شناسند، اما نامش را نمی دانند؛ جالب است چهره اش را می شناسند و نامش را نمی دانند. با کمترین اشاره به موفقیت، دستاوردها، عناوین و افتخارات باشگاهی ...
در امان بودن از امواج و تشعشعات موبایل
شعار سال: تلفن های همراه امروز دیگر فقط برای برقراری ارتباط صوتی با دیگران استفاده نمی شوند درواقع به نظر می رسد این نوع استفاده از تلفن های هوشمند تا حدی به حاشیه رانده شده و این ابزارهای الکترونیکی بیشتر برای حضور در شبکه های مجازی، بازی های آنلاین و غیرآنلاین، دیدن فیلم و... مورد استفاده قرار می گیرند. در این گزارش می خواهیم به مضرات استفاده از موبایل بپردازیم . چرا موبایل برای ...
داستان های عاشقانه عجیب ولی واقعی
آن ها با هم درباره نوشته های جاناتان صحبت کردند، اما هرگز مکالمه فراتر نرفت. یک روز جاناتان توئیت کرد که عاشق دونات است. گرچه آن ها هرگز رو در رو ملاقات نکرده بودند، اما ویکتوریا با یک پاکت دونات به کتابفروشی رفت. آن ها را روی کانتر گذاشت و فرار کرد، چون خجالت می کشید. جاناتان بعد از کار به ویکتوریا پیشنهاد داد با هم بیرون بروند. اکنون سه سال و نیم از آن زمان گذاشته، آن ها با هم ازدواج ...
درباره رمان دایی جان ناپلئون ؛ دُن کیشوتِ ایرانی
داستان اعضای یک خانواده گسترده اشرافی اند و محل زندگی شان مجموعه ای است از چند خانه و باغ که شاخه های گوناگون این خانواده گسترده هر یک در گوشه ای از آنجا دارند. دایی جان ناپلئون، که سنش از همه بیش تر است بزرگ خاندان محسوب می شود. رفتار مستبدانه او با دیگران تا اندازه ای احساس خضوع و حتی ترس توأم با احترامی را در آنان بر می انگیزد. اما، در عین حال، نگاه اعضای خانواده به دایی ناپلئون، با ...
تعامل و تقابل تاریخی اسلام و مسیحیت در غرب
به گزارش خبرنگار مهر ، متن زیر با عنوان تعامل و تقابل تاریخی اسلام و مسیحیت در غرب سخنرانی ایوان یازبِک حداد است که توسط محمدرضا حضوربخش، دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی، پژوهشگر گروه مطالعات راهبردی مجمع جهانی اهل بیت(ع) ترجمه شده است. خانم ایوان یازبِک حداد1، استاد رشته تاریخ اسلام و ارتباطات اسلام و مسیحیت در دانشگاه جرج تاون آمریکاست. یکی از زمینه های پژوهشی مورد علاقه او اسلام در غرب ...
چگونه سازمان سیا اساتید را جذب می کند
، دریافت اطلاعات درباره آخرین ابزار ها و ارائه مقالاتی که بعدتر از سوی کنفرانس منتشر می شود، نمی شود. دیوید لاج [1] ، رمان نویس انگلیسی در کتاب جهان کوچک که در سال 1984 در زمینه زندگی اکادمیک نوشته شده، می گوید: جذابیت کنفرانس این است که راهی برای تبدیل کار به بازی و تلفیق کار و جهانگردی به خرج دیگران است. یک مقاله بنویس و جهانگردی کن. اهمیت یک کنفرانس را نمی توان با تعداد حاضرین که دارای ...
میدان هزار ساله و شیطان لغو و جهل
. اگرچه گروه هایی در جهان اسلام کوشیده اند با مقابله به مثل و رفتارهای حذفی به مصاف هجمه هزار ساله غرب بروند و گاه موفق هم بوده اند، اما بخش بزرگی از جهان اسلام کوشیده که در مقابل این لغو و جهل بزرگ تاریخی غربی ها به مصداق و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما و و اذا مَرُّوا باللَّغو مَرّوا کراما بزرگوارانه به اثبات خصال انسانی پیامبرشان و دین شان بپردازند. رشدی چند سال پیش در مقاله ای که ...
زن جوانی که برای خودش هوو آورد!
زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای [...] زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای شگفت انگیزی را برایش رقم زد. زن جوان که به همراه شوهرش پشت در بسته دادگاه خانواده مجتمع صدر به انتظار شروع جلسه محاکمه نشسته با چشمانی اشک آلود زیر لب، خودش را به خاطر آوردن هوو برای خودش سرزنش می کند و مرد سعی می کند همسرش را آرام کند ولی موفق نمی شود. زن با لحن سرزنش باری به مرد می گوید: اگر مرا دوست داشتی پیشنهادم را قبول نمی کردی و زن نمی گرفتی، حالا باید مهتاب را طلاق بدهی وگرنه روی خوش در زندگی نمی بینی. مرد به اعتراض می گوید: من نه تو را طلاق می دهم نه مهتاب را. وقتی اصرار می کردم که لجبازی نکن و از خواستگاری دست بردار به خرجت نمی رفت و پافشاری می کردی تا اینکه دو دستی زندگی من و بچه هایمان را خراب کردی و حتی در حق همکلاسی ات مهتاب و بچه تو راهی اش هم ظلم کردی، حالا مرا کشیدی دادگاه که چه شود؟ چند بار به دست و پایت افتادم تا از زن گرفتن برای من بی خیال شوی اما تو چه کردی حالا وقت عقب نشینی است؟ ریحانه که آرام و قرار ندارد اشک می ریزد و می خواهد هر چه سریع تر وارد دادگاه شود. در همین هنگام منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع صدر نام زن و مرد را می خواند و آنها را دعوت به حضور در دادگاه می کند. قاضی بهروز مهاجری در حالی که به اوراق پیش رویش نگاهی می اندازد از آنها می خواهد تا مشکلشان را شرح دهند.ریحانه 35 ساله _ با اشاره به پیچ و خم های زندگی اش می گوید: 14 سال پیش محمد به خواستگاری ام آمد. از آنجایی که همکارم بود تا حدودی او را می شناختم؛ جوان برازنده و باشخصیتی که در همان برخوردهای اول با خانواده ام خودش را در دلشان جا کرد و ازدواج کردیم. چنان خوشبخت بودم که همه فامیل آرزوی چنین زندگی سرشار از شادی ما را داشتند. با به دنیا آمدن دختر و پسرمان خوشبختی مان تکمیل شده بود تا اینکه با شنیدن یک خبر دنیا بر سرم خراب شد و مسیر زندگی ام تغییر کرد. در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای ادامه زندگی ندارم. شنیدن این خبر و دیدن جواب های آزمایش ها شوکه ام کرده بود نمی توانستم باور کنم که خوشبختی ام به پایان رسیده و لحظات زندگی ام مانند ساعت شنی هر ثانیه در حال تمام شدن است. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ کس حرفی نمی زدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بوده اند پس از مرگم آسیب نبینند، به همین خاطر پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال می شدم و هرگز چنین حرفی نمی زدم. مرد که برافروخته است رو به قاضی می گوید: زندگی ام را سیاه کرده بود جناب قاضی. بارها از او خواستم دست از رفتارهای بچگانه اش بردارد ولی گوشش بدهکار نبود. می گفت اگر مرا دوست داری باید هر چه می گویم گوش کنی ولی هر چه می گفتم بی فایده بود و مجبورم می کرد تا به حرفش گوش کنم و هنوز هم نمی توانم ناراحتی اش را ببینم ولی ... آن روزها رفتارش تغییر کرده بود در دنیای خودش بود و از همه حلالیت می طلبید، زندگی مان سرد و بی روح شده بود و نمی دانستم چه کنم؟ ریحانه ضمن سرزنش خود می گوید: درست است آقای قاضی هر روز به محمد اصرار می کردم تا در حضور من همسر دومش را انتخاب کند که بعد از مرگم مراقب او و مادر مهربانی برای فرزندانم باشد. شوهرم از رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم می دانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشه هایم باشم. با اینکه خانواده هایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل می گشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچه هایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانی ها با همکلاسی ام مهتاب روبه رو شدم. از آنجا که مهتاب را بخوبی می شناختم نور امیدی در دلم تابید. او همانی بود که می توانستم خانواده ام را به او بسپارم. مهتاب مدیر یک مدرسه ربود و با وجود داشتن خواستگارهای بی شمار شوهر نکرده بود. رابطه ام را با او بیشتر کردم و پس از مدتی برای اقامت در هتل مشهد دو بلیت خریداری کردم و از او خواستم مرا همراهی کند تا به گردش و زیارت برویم. مهتاب که از همه جا بی خبر بود با من به این سفر آمد و با یکی از سخت ترین روزهای زندگی ام روبه رو شدم. برایم آسان نبود دو دستی زندگی ام را که لحظه به لحظه برایش زحمت کشیده بودم به دست زن دیگری که قرار بود هوویم شود، بسپارم ولی چاره ای نداشتم و به دلیل علاقه زیاد به محمد و عشق به فرزندانم خودم را کنترل کردم و با مهتاب حرف زدم. ریحانه که با یادآوری خاطرات گذشته غم در چهره اش موج میزد، ادامه می دهد: در آن شب ماجرای زندگی ام و تصمیمی را که داشتم برای مهتاب تعریف کردم و او که نمی دانست زنی که می خواهد برای همسرش زن دوم انتخاب کند من هستم با چنین تصمیمی بشدت مخالفت کرد و گفت به هیچ عنوان تصمیم درستی نیست و باید به آن زن گفت که چنین کاری نکند وقتی مخالفتش را دیدم ناگهان بغضم ترکید و با گریه و التماس همه ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم زنی که در جست وجوی هوویی برای خود است خود من هستم. باورش نمی شد من او را برای همسرم خواستگاری می کنم و از پیشنهادم بشدت ناراحت شد ولی وقتی حال و روزم را دید فرصت خواست تا در موردش فکر کند. محمد حرف های ریحانه را قطع می کند و می گوید: زندگی ام را جهنم کرده بود وقتی از سفر آمد و ماجرا را برایم تعریف کرد همه بدنم یخ کرد، برایم آسان نبود که فکر کنم قرار است او را از دست بدهم و پس از سال ها زندگی مشترک با زن دیگری ازدواج کنم ولی مخالفتم بی فایده بود با اینکه مهتاب دختر برازنده و مهربانی بود راضی نبودم زندگی او را هم خراب کنم ولی از اصرارهای ریحانه عاصی شده بودم، طفلک دختر و پسرمان هم از رفتارهای ما گیج شده بودند و وقتی دیدم راهی ندارم به ناچار تسلیم شدم. این بار ریحانه ادامه می دهد: وقتی جواب مثبت را از هر دویشان گرفتم به تدارک مراسم عقدشان پرداختم. روز ها و شب ها ی سختی بود ولی هر روز که می گذشت حس می کردم به روزهای آخر عمرم نزدیک می شوم، سکوت می کردم و نمی گذاشتم کینه در دلم ریشه کند سرانجام با برگزاری مراسم ازدواج همسرم با مهتاب همه مان در کنار هم زندگی جدیدی را شروع کردیم. روزهای خوب و خوشی را کنار هم داشتیم. گرچه واقعاً دیدن محمد در کنار مهتاب برایم راحت نبود ولی خودم خواسته بودم و نمی توانستم زندگی را برای آنها زهر کنم حتی با بچه هایم صحبت می کردم تا مهتاب را قبول کنند تا اینکه کم کم رابطه شان با مهتاب خوب شد. خوشحال بودم که توانسته ام همه چیز را سروسامان دهم و خیالم راحت بود که پس از مرگم زندگی خانواده ام از هم پاشیده نمی شود ولی افسوس که سخت اشتباه می کردم. ریحانه ادامه می دهد: یک سالی از زندگی مشترک با هوویم گذشت تا اینکه متوجه شدم او باردار شده است، تحمل این واقعیت خیلی برایم سخت بود سعی می کردم خودم را با کارهایم سرگرم کنم ولی هزار فکر و خیال در سرم بود تا اینکه در ادامه آزمایش ها نزد پزشک معالجم رفتم اما او من را به یک پزشک دیگر معرفی کرد. در دلم غوغایی برپا شده بود می خواستم بدانم فاصله ام تا مرگ چقدر است پزشک متخصص پس از انجام چند آزمایش از من خواست نزدش بروم تا خبر مهمی به من بدهد. با بدنی لرزان راهی مطب دکتر شدم و وقتی نتیجه آزمایش را داد انگار گوش هایم نمی شنید و شوکه بودم. دکتر چند بار تکرار کرد و گفت: شما هیچ بیماری خاصی ندارید و مبتلا به بیماری لاعلاجی نیستید آزمایش های قبلی به اشتباه سرطان را نشان داده است . با شنیدن حرف های دکتر به جای خوشحالی غمی به دلم نشست. این بار مرد روبه رئیس دادگاه می گوید: جناب قاضی از آن پس ریحانه هر روز دعوا و جنجال راه می انداخت و به مهتاب بیچاره طعنه می زد من هم مجبور شدم به ناچار برای امنیت مهتاب خانه جداگانه ای فراهم کنم ولی هرگز وجدانم اجازه نمی داد از او جدا شوم، ریحانه باید فکر همه چیز و همه احتمالات را می کرد باید احتمال می داد اگر زنده بماند تحمل این وضع را خواهد داشت یا نه؟ خودش با اصرار مراسم عروسی ما را تدارک دید و حالا چطور زن بی گناه را طلاق بدهم و آواره اش کنم. خوشحالم که ریحانه بیماری ندارد و آزمایش ها اشتباه بوده ولی نمی توانم چشمم را به مهربانی های مهتاب ببندم در حالی که منتظر تولد فرزندش هستیم. من نه حاضرم مهتاب را طلاق بدهم و نه از ریحانه جدا شوم ولی او هر لحظه ما را تهدید می کند و می گوید اگر مهتاب را طلاق ندهم خودش را می کشد. آقای قاضی شما بگویید چه کنم؟ ریحانه با چهره ای برافروخته در جواب شوهرش می گوید: من طاقت این زندگی را ندارم نمی توانم آنها را کنار هم ببینم. من اشتباه کرده ام و تاوانش هر چه باشد می دهم ولی باید بین من و مهتاب یکی را انتخاب کند اگر می خواهد با مهتاب باشد باید همه حق و حقوق و مهریه ام را بپردازد و طلاقم دهد در غیر این صورت من هم نمی توانم حضور هوو را در زندگی ام تحمل کنم. قاضی بهروز مهاجری با شنیدن گفته های این زوج احساس می کند با پرونده عجیبی روبه رو است و گرفتن تصمیم درباره این ماجرا هر چند مشکل به نظر می رسد ولی پرونده را در دستور کارش قرار می دهد تا پس از بررسی های لازم، رأی صادر کند. منبع: روزنامه ایران درج شده توسط : دبیر سرویس خبر میرملاس ...
ظلم و گناه نتیجه فراموشی مرگ و قیامت
به گزارش جهان نیوز ؛ یکی از مسائلی که بشر همواره درگیر فهم آن بوده است، مسئله جهان بعد از مرگ او است. همواره در طول تاریخ، ادیان الهی، عقل و فطرت آدمی انسان را به وجود قطعی جهانی بعد از مرگ خبر داده است. فلاسفه و متکلمین در طول تاریخ و در مباحث بسیار مهم خود، وجود جهان بعد از مرگ و شروع زندگی حقیقی پس از اتمام دنیای فانی را ثابت کرده اند. از طرف دیگر قرآن کریم، ائمه معصومین(ع) و علمای اخلاق یکی از مهم ترین عناصر تذکر دهنده و هدایت کننده و متنبه کننده برای آدمی را ذکر مرگ و آماده شدن برای آن روزِ قطعی دانسته اند. در حدیثی از رسول گرامی اسلام ...
حجاب اجباری به قدر قدرت و مصلحت شدنی است
باشد نسبت به فرهنگ دینی هم همین طور. انقلاب چطور شکل گرفت؟ بر اساس تقویت شبکه های مردمی که روحانیت را بهم متصل می کرد و شبکه ای بین روحانیت و مردم بود. بعد از انقلاب همه نگاه ها رفت سمت دولت و این شبکه ها خراب شدند. شبکه روحانیت و مسجد تضعیف شدند؛ مثلا در سال 52 در استان فارس زلزله آمد و 1500 نفر کشته شدند و دولت هیچ اقدام عاجلی نکرد. چه کسی اقدام کرد؟ روحانیت استان فارس علم بدست گرفت و ...
10 فیلم برتر تاریخ سینما درباره روزنامه نگاری
این موضوع چشم پوشی می شود که همشهری کین فقط فیلمی درباره روزنامه نگاری نیست، بلکه خودش هم کار روزنامه نگاری را انجام می دهد. همه طرح فیلم تلاش دبیران و خبرنگاران است. آن ها سوژه شان را تعقیب می کنند تا دریابند چه چیزی باعث شده مردی مثل هرست این قدر برجسته شود. چرا مردی که صاحب همه پول های جهان است می خواهد سرمایه اش را برای درآوردن روزنامه خرج کند؟ آیا به این دلیل نیست که می خواهد دوست داشته شود ...
از خودکشی در زندان تا مدرسه/ چرا؟!
فوت را در کشور به خود اختصاص داده اند. حسین اسدبیگی در گفت وگو با ایلنا درباره گزارش سازمان بهداشت جهانی در خصوص خودکشی با بیان اینکه براساس این گزارش رتبه ایران در زمینه خودکشی 108 است، گفت: بر اساس این گزارش تعداد خودکشی های منجر به مرگ در ایران طی سال های 92 و 93، 4 هزار و 69 نفر و در سال 94، 4 هزار و 20 بوده است. وی ادامه داد: در سال 2012، نسبت خودکشی منجر به فوت در مردان 7 به 100 هزار نفر بوده ...
داستان 11 رهایافته ها از قصاص
آوری دیه برای آزادی مجید و محمدرضا هستند. دو مردی که 24 سال از زندگی شان را در زندان گذرانده اند. آنها 24 سال پیش، در یک درگیری گروهی قاتل جوانی از دوستانشان شناخته شده اند. مجید در این 24 سال مادر و پدرش را از دست داده و محمدرضا هم در تمام این سال ها بارها مرگ را تجربه کرده. مجید و محمدرضا هرکدام با پرداخت 25 میلیون تومان می توانند دوباره به شهر و دیارشان برگردند. هدف، گسترش فرهنگ بخشش ...
داستان تکراری جمشید بسم ا...
به نظر می رسد دلار و یورو راه شان را از پاستور جدا کرده اند و خبرها جز گران شدن ارز نیست. به گزارش خرداد به نقل از آفتاب یزد؛ ریال دیگر تاب مقاومت در مقابل دلار 4 هزار تومانی را هم ندارد و شمارش معکوس برای دلار 5 هزار تومانی آغاز شده است. حدود سه هفته پیش حسن روحانی در قاب تلویزیون گفت که مردم خیال شان از بابت قیمت ارز راحت باشد. اما دست کم تا امروز خبری از آرامش در بازار نیست. برای ...
حاج رضوان،معمایی که 25 سال برای آمریکا بی پاسخ ماند/ رزمنده خالصی که تبدیل به الگوی مقاومت شد/فیلم+تصاویر
حاج عماد توانست در حالی که تقریبا 20 سال داشت برابر آنها که بین 30 تا 40 نفر بودند بایستد و آن گروه مهم را شکست دهد. و معروف است که هر جای بیروت که جماعت مومنان با دیگران درگیر می شدند و حاج عماد در میان شان بود، به خاطر وجود او و همین خصوصیت جرات و شجاعتی که در حاج عماد وجود داشت طرف مقابل از معرکه فرار می کرد. علاقه زیادی به اهل بیت (ع) داشت و در همه کارهایش به ایشان توسل می جست و همین ...
خوشبختی را در نیمه ی خالی لیوان بجویید
مساوی مردن از گرسنگی نیست. به گزارش انصاف نیوز، متن مقاله ی الیور برکمن ، با ترجمه ی حمیدرضا محمدی که در وب سایت ترجمان منتشر شده بود در پی می آید: در مجتمع اداری-تجاریِ پیش پاافتاده ای بیرون شهر آن آربور در ایالت میشیگان یادبودی اندوهناک برای رؤیاهای بربادرفته ی بشریت ساخته اند، گرچه این اندوه از ظاهر آن به نظر نمی آید. حتی هنگامی که وارد این مجتمع می شوید -که عموم مردم به ...
مشکلاتی که سالمندان با آن دست و پنجه نرم می کنند
به گزارش چالوس ما ، هرچند سالمندی فرآیند مداومی در زندگی انسان است، ولی این که دقیقا از چه سنی آغاز می شود و چه وقت می توان فردی را سالخورده تلقی کرد دقیقا مشخص نیست.به نقل از مشروح چرا که هرکس ممکن است در سن خاصی پیر شود، به طوری که برخی افراد در سنین نسبتا جوانی پیر می شوند و بعضی تا دیر زمانی جوان می مانند. در برخی کشور ها افراد تا سنین خیلی بالا یعنی صد سال یا بیشتر عمر ...
عصب کشی ؛ محمدهاشم اکبریانی؛ چشمه اقتدار گریزی با اسلحه ی سکوت!
عصب کشی نویسنده: محمد هاشم اکبریانی ناشر: چشمه، چاپ اول پاییز 1396 366 صفحه، 29 هزار تومان **** اصغر... اصغر منشی زاده... رمان عصب کشی اثر محمد هاشم اکبریانی، رمانی است درباره زندگی آدمی به نام اصغر، که البته هر چه می خوانی بیشتر درباره این شخصیت سردرگم می شوی... آدمی که به عمد و آگاهانه از سنین نوجوانی با خودش عهد کرده است سکوت کند و در هیچ ...
زندگی و مرگ در شهر ممنوعۀ اپل
ایالات متحده است، اما باز هم نگران کننده است . مدیرعامل اپل، تیم کوک، در سال 2011 از لانگهوا بازدید کرد و بنابه گزارش ها با کارشناسان پیش گیری از خودکشی و مدیریت ارشد دیدار کرد تا دربارۀ همه گیری آن بحث کند. در سال 2012، 150 کارگر روی سقف یکی از ساختمان ها جمع شدند و تهدید کردند که پایین می پرند. مدیریت به آن ها وعدۀ بهبود شرایط داد و منصرف شان کرد. آن ها اساساً از تهدید به خودکشی به ...