سایر منابع:
سایر خبرها
نمی شدند. پیشنهاد کار بازی دارم ولی چیزی است که به نظر خودم ارزشمند نیست. شاید در همین دوقطبی کارگردان های بزرگی که پیشتر با آنها کار می کردید آن طرف قرار گرفتند و شما این طرف؟ دقیقا. همان حرف هایی که آقای حاتمی کیا زد که من واقعا از او سپاسگزارم، رخ داده است. شش، هفت سال از انقلاب گذشته بود من در یک مهمانی بودم، یکی از شاعران بسیار برجسته ما به من گفت تو که با این حکومت همکاری ...
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، ورزش کوهنوردی یکی از سخت ترین و در عین حال دشوار ترین ورزش های دنیاست که آمادگی جسمانی و سرعت عمل مناسبی را نیاز دارد. این رشته زیرشاخه های مختلفی دارد که از آن جمله می توان به صخره نوردی، یخ نوردی، دره نوردی و صعود به قلل اشاره کرد. این ورزش در ایران به صورت حرفه ای، یک ورزش نوپا حساب می شود و ورزشکاران ایرانی در این رشته رشد مناسبی داشته ...
.... او می گوید: یک سفر هیجان انگیز به نیوزیلند داشتیم و به خاطر طبیعت این سفر، به مدت دو هفته 24 ساعت از شبانه روز با هم بودیم. در مسافرت پیاده روی های طولانی و سخت داشتیم، مجبور بودیم در یک تخت و در فضای بسیار گرم بخوابیم، خبری از حمام کردن نبود و غذاهای بسیار بدی می خوردیم. شب زمانی که میخواستم دستشویی کنم مجبور بودم به فضای باز بروم. شریکم به من گفته بود هر وقت نیاز به دستشویی داشتم ...
او را بدهند، اما من منزل نبودم. وقتی رسیدم خانه دیدم زیر در یک پاکت است، آن زمان خیلی آدم ها در بند مسائل مادی نبودند، اما من در شرایطی بودم که بسیار به پول احتیاج داشتم و رویم هم نمی شد به خانواده ام بگویم پول لازم دارم. وقتی پاکت را باز کردم دیدم نامه ای نوشته شده و در کنار آن یک اسکناس 500 تومانی گذاشته شده است، دیدم نوشته شده ما آمدیم دیدار شما و خواستیم برای آقامجتبی هدیه ای بخریم که گفتیم ...
کرد به گریه کردن. گفت: آقا اگر اتفاقی برای شما بیافتد مردم مرا قطعه قطعه می کنند؛ که این چه طرز نگهداری از امام بود؟ مردم حق هم دارند. خلاصه با این ادبیات، امام را قانع کرد که ایشان را ببریم جایی پناه دهیم. اما ما که پناهگاه نداشتیم! خانه امام به نظر آجری می آید. یعنی یک رعشه هم می توانست خانه را فروبریزد. اما ساختمان حسینه که نیمه ساز بود باز محکم تر به نظر می رسید. از طرف ...
: از پنج سال پیش با هم ارتباط داشتیم و او را به صورت موقت، عقد کرده بودم. چند ماه پیش برای کار مجبور شدم به بندرعباس بروم، برای همین ماهی یک بار به مشهد می آمدم و از او خبر می گرفتم. طبق توافقی که از قبل کرده بودیم، قرار شد نوروز 96 به مشهد بیایم و با هم زندگی کنیم. این مرد جوان ادامه داد: چند ماه پیش برای وام اقدام کرده بودیم و قرار بود نفری 20 میلیون تومان دریافت کنیم. چند شب قبل از حادثه، خبر ...
داشتم از خانه بیرون بروم تا ببینم چه اتفاقی می افتد. در آن زمان چون رمان می نوشتم انزوا را بر خود تحمیل می کردم. طبیعتاً وقتی کارم به پایان می رسید، بیرون می آمدم و با دوستانم گفت وگو می کردم. همیشه در خلوت کار خلاقانه ام شکل می گرفت و در بیرون از خانه با مردمی که کنجکاو زندگی شان بوده ام، نشست و برخاست داشته ام. این گرایش های تناقض آمیز در ذهنیت خودم هم هست. در عین حال که در شعر و رمان آدمی هستم ...
...> منشأ این همه قدرت و رانت کجاست؟ - منشاء این قدرت از بازمانده های مدیریت دهه 60 است. مدیران آن زمان عوامل و آدم های خود را گذاشتند و رفتند و امروز می بینیم مدام به افراد مختلف هجمه وارد می کنند. یک بار از ابتذال می گویند و بار دیگر برچسب سیاسی می زنند. رفتارهای آنها مرا به یاد سیاست معاویه می اندازد که بره های کوچک را به بچه ها می داد و همه جا پخش می کرد که اینها از طرف معاویه است و بعد ...
، من هم آرزو داشتم روی پاهای خودم راه بروم اما انگار قسمت نبود به این پاها تکیه بزنم، حال که کاری از دستم برنمی آید نمی خواهم به خانواده ام سخت بگذرد. با این معلولیت هر کاری از دستم برنمی آید و تحت پوشش بهزیستی هستیم. وقتی بغض اجازه صحبت کردن به مرد خانه را نمی داد، همسر وی گفت: همسرم بیکار است، خودتان از هزینه های زندگی خبر دارید و می دانید که با یارانه و 80 هزار تومان بهزیستی نمی شود ...