سایر منابع:
سایر خبرها
وقتیکه شهربازی اشک ما را در آورد
بین جمعیت در حال جستجو بودیم که ناگهان دیدیم برادرمان در حالیکه با دلقک تونل دست به یقه و گلاویز است با سرو صورت مجروح از تارکی تونل بیرون آمدند. جماعت ریختند و برادر تین ایجرمان را از دلقک جدا کردند و تازه مشخص شد که برادر ما که به شدت دچار غرور جوانی بوده ، شوخی دستی دلقک را تاب نیاورده و با ضربه ای به آن پاسخ داده و دلقک هم که مرد گنده ای بود یقه برادر ما را گرفته و از قطار پایین کشیده بود. خلاصه ...
سال 96؛ آنچه در کهگیلویه و بویراحمد و ایران گذشت! / از سقوط آی تی آر تا سوختن سانچی، انفجار معدن
.... مرگ تلخ ابوالفضل یک ماه بعد از تولد 11سالگی ابوالفضل قربانی دیگری از جنایت های شوم سال 96 بود. او که پس از جدایی پدر و مادرش با پدرش در جنوب تهران زندگی می کرد، هجدهم شهریور و کمتر از یک ماه بعد از جشن تولد 11 سالگی اش از سوی پسر 22ساله همسایه قربانی شد. پسر بی کار همسایه، ابوالفضل را به بهانه نشان دادن کبوتر به پشت بام خانه شان برد و سپس او را با 50 ضربه چاقو کشت. پسر بی ...
تقویم حقوقی و قضایی سال 96
پرونده حقوق های نجومی اکثراً متضمن مجازات حبس و رد مال بوده و بعضاً جزای نقدی مقرر شده است . حمید بقایی پرونده حمید بقایی معاون اجرایی محمود احمدی نژاد در دولت دهم از پرونده های دنباله دار در دستگاه قضایی است. بقایی 18 خرداد ماه سال 94 به دادسرا احضار و بازداشت و نهایتاً شش ماه بعد یعنی در تاریخ 28 دی ماه سال 94 با صدور قرار تامین مناسب از زندان آزاد شد. بر اساس اعلام سخنگوی قوه ...
تار مو راز جنایت را فاش کرد
خفه شده است. او با قاتل درگیر شده بود، اما نتوانسته بود از چنگ او فرار کند. اهالی در مقابل خانه جمع شده بودند. صدای شیون و زاری خانواده عروس فضا را پر کرده بود. باید هر چه سریع تر پرونده را به نتیجه می رساندم. همسر مقتول می توانست بهترین سرنخ را به ما بدهد. به همین خاطر بازجویی از او را آغاز کردم. مرد جوان در حالی که ناراحت بود، گفت: بعد از مراسم عروسی به خانه آمدیم. مهمان ها که رفتند ...
درخواست شگفت انگیز آسیه از خدا
خانه ات می گوییم لا اله الا الله راست هم می گوییم. ما هر روز صبح ظهر عصر مغرب عشا در تشهد می گوییم اشهد ان لا اله الا الله ، با ما چه کار می کنی قیامت؟ پاداش اقرار به حق یوسف (ع) بعد از اینکه از زندان آزاد شد و عزیز مصر شد . در یک روایت دیدم . یک روز نشسته بود کنار پنجره کاخ مصر بیرون را نگاه می کرد، یک مرد ژنده پوشی داشت رد می شد، نوشتند خیلی مرد آرام بود، خیلی آدم راحتی ...
روایت دو قربانی اسیدپاشی از یک زندگی سوخته!
، درباره اتفاق تلخ اسیدپاشی که درباره تان افتاد توضیح بدهید. عطایی: بعد از جدایی از همسرم، خانواده او حق ملاقات پسرم را داشتند، تقریبا یک سال و نیم از طلاق ما گذشته بود و آنها که هنوز حاضر نبودند این جدایی را بپذیرند نسبت به من کینه داشتند. تا این که یک روز پدرشوهرم به بهانه هدیه دادن آمد منزل پدرم و جلوی در اسید را به صورتم پاشید. بعد از آن بینایی چشم هایم را از دست دادم و وارد مراحل درمانی ...
آزادی مردی که قرار بود اشتباهی اعدام شود
...، نگاه هایشان غضب ناک تر می شد. زن میان سال سقلمه ای به شوهرش زد و زیر لب گفت خودشه؟ همان جا بود که متوجه شدم آنها خانواده پسری هستند که من را متهم به قتلش کرده اند. به طرفم آمدند و شروع کردند به فحاشی و من سکوت کرده بودم. نمی دانستم باید با آنها دعوا کنم که به خاطر پسرشان بی گناه به زندان افتاده ام یا چون داغ دیده بودند، درکشان کنم و بهشان چیزی نگویم. وقتی خواستند به من حمله کنند، سربازهایی که ...
واکنش بازیکن پرسپولیس و همسرش به سفره هفت سین ایرانی + عکس
هموطنان کروات خود هم تعریف کرده و آن ها هم شیفته سفر به ایران و آشنایی بیشتر با فرهنگ ایرانیان شده اند. گپ کوتاه و نوروزی ما با رادوشویچ فراتر از آن چیزی بود که توقع داشتیم. عید نوروز سال قبل در ایران بودی؟ بله چند روزش را در ایران بودم و با همسرم به خانه چند نفر از همبازیانم رفتیم و حسابی پذیرایی شدیم. عیدی هم گرفتی؟ بله، البته بیشتر همسرم عیدی گرفت. به خانه همبازیانم ...
خیانت زن باعث مرگ خودش و بچه اش شد!
خانوادگی با هم اختلاف داشتیم، اما به خاطر بچه ها جدا نشدیم. درگیری هایمان هر روز بیشتر می شد. این اواخر به اعضای خانواده ام هم سوء ظن پیدا کرده بودم. وی ادامه داد: بامداد جمعه تصمیم گرفتم همسرم را بکشم و خودکشی کنم. می خواستم او را بکشم که بیدار شد. با صدای مشاجره مان، فاطمه 12 ساله و رقیه 22 ساله بیدار شدند و به سمتم آمدند. می خواستند مادرشان را نجات دهند که نشد. همسرم را با ضربه چاقو کشتم ...
شوهرم شب ها به جای زندان در خانه زن مطلقه می خوابید!
می شدم به طوری که دیگر هیچ گونه علاقه ای را نسبت به یکدیگر احساس نمی کردیم تا این که چند روز قبل یکی از دوستان همکلاسی ام پرده از راز هومن برداشت و من هراسان و نگران به سوی آدرسی رفتم که همکلاسی ام داده بود. آن جا بود که فهمیدم هومن شش سال قبل با همان دختر مطلقه ای که در زمان نامزدی با او دیده بودم، ازدواج کرده است و فرزند پنج ساله ای نیز دارد و زندان باز هم تنها بهانه ای بود تا بتواند شب ها در کنار او باشد و با پول های من زندگی کند. حالا با آن که دو فرزند دارم، نمی دانم آینده ام چگونه رقم می خورد و... انتهای پیام ...
خاطره داریوش شایگان از علامه طباطبایی / او نفس تجربه را در من دمید، یقین دارم که اهل باطن و کرامات بود
طباطبایی) داشتم، ملاقات دوبه دویی بود که زمانی در خانه ای در شمیران بین ما دست داد. قرار بود که همۀ اهل محفل آن شب در آنجا گرد آیند. من به آنجا رفتم اما بقیه غایب بودند. احتمالاً تاریخ جلسه را اشتباه کرده بودند. ما تنها بودیم. شب فرا می رسید و از گردسوزهایی که در طاقچه ها نهاده بودند، نوری صافی می تراوید. مانند همیشه روی زمین بر مخدّه نشسته بودیم. من از استاد دربارۀ وضعیت اخروی و اینکه چگونه روح نماد ...
سمنوپزی پیشه 55 ساله بانوی نی ریزی/ سمنوی ننه قندی تا نخوری ندانی
سفره هفت سین به ننه قندی مشهور شده است، گفت وگو کنیم. اسمش را دورادور زیاد شنیده بودم، انگار برگی از تاریخ شفاهی شهرستان نی ریز به حساب می آید، قدیمی ترهای شهر حسابی او را می شناسند، وقتی برای عید نوروز تصمیم گرفتم به سراغش بروم، خیلی راحت آدرس محل زندگی اش را با پرس وجویی کوتاه پیدا کردم، انگار تمام شهر در روزهای پایانی سال آدرس خانه ننه قندی را می دادند. با اضطراب از اینکه ...
سفره عید فرزندان شهید با یک قاب عکس
من نگفت، بعد از مدرسه به خانه رفتم، وقتی صدای گریه برادرم را شنیدم و گفتم چیزی شده؟ برادرم گفت: آن بابایی که هرسال در دارالقرآن مراسم فاطمیه می گرفتیم، دیگر نیستش که فاطمیه بگیریم . دختر آن حسی که وقتی روی دست پدرش می خوابید را هنوز با خود دارد و به سؤال ما درباره بازگشت پیکر پدرش این طور جواب می دهد: وقتی می بینم حضرت زینب (سلام الله علیها) آن قدر پدرم را دوست دارد که بعد از دو سال ...
مجروحیت پرماجرا
گفتم آموزش های اولیه را از سال های 58-59 دیده بودم، هم در مدرسه و هم درمسجد باز و بسته کردن اسلحه های کلاشینکف، یوزی، ام یک و ژسه را آموزش می دادند. من باز هم شب به خانه نرفتم. نمی دانم چه اتفاقی افتاد که فردای آن روز هم مجددا اعزام کنسل شد. آنها می گفتند به خانه بروید و فردا بیایید. دو روز به همین منوال گذشت و من استرس شدیدی داشتم که نکند من را اعزام نکنند؛ تا اینکه بعد از 3 روز اتوبوسی ...
آیت الله مظاهری: خواص از حرف های بیهوده، نگاه های اضافی و بدون نتیجه و شنیدن های بی فایده پرهیز کنند
روز یا در پایان سال، فرض کند دم مرگ است و با چنین حالی اعمال خود را اصلاح کند. اگر واقعاً کسی دم مرگ باشد، می گوید: خدایا من را برگردان تا صالح بشوم. خطاب می شود: برگشت از فعل به قوّه نمی شود: رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ [3] بعد می فرماید: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ .[4] امّا قبل از مرگ، اگر به قانون محاسبه و مراقبه عمل کند و ...
خانواده ما برای انقلاب خون داده و لازم باشد دوباره می دهیم
ما می داد که فکر می کنم 12 هزار تومان بود. وقتی تاکید می کنم منظورم حقوقی است که بابتش کار کرده است به سال 80 اشاره می کند: در سال 80 که اولین حقوقم را گرفتم 260هزار تومان بود که از وزارت اطلاعات گرفتم. از او درباره همسرش می پرسم که در دانشگاه با او آشنا شده، می گوید: شاغل بوده اما بعد از تولد بچه ها همسرم ترجیح دادند کار را ادامه ندهد و تربیت فرزندان را بر کار ترجیح دانستند ...
چیز هایی که سال جدید به آن ها نه خواهم گفت
کارهای بچه ها گرفته تا وقت گیرترین کارهای خانه و بیرون خانه. اما حالا شروع کرده ام به فهمیدن اینکه بله گفتن چگونه آرام آرام اما بی چون و چرا نابودم می کند. بنابراین تصمیم گرفته ام در سال جدید به خیلی چیزها نه بگویم. 1. درست کردن تختخواب دخترم دخترم 8 ساله است. می توانیم همین چند دقیقه ای را که برای درست کردن رختخواب او صرف می کنم به کاری بپردازم که او نمی تواند خودش ...
دختر خیابانی پسر دورگه ایرانی را عضو باند مخوف سیانوری ها کرد
خوشبختی بودم و مشغول تحصیل بودم، اما مدتی بعد پدرم همه ملک و املاکش را فروخت و برای پایه ریزی یک زندگی بهتر راهی اروپا شد. آن زمان من کلاس چهارم ابتدایی بودم که پدرم خانه ای د برایمان اجاره کرد و من به همراه مادر ، برادر و خواهرانم در آنجا به زندگی ادامه دادیم پدرم تا حدود یک سال بعد مبالغی را برای تامین مخارج زندگی برایمان می فرستاد و هفته ای یک بار نیز به منزل عمویم زنگ می زد و باما تلفنی صحبت ...
زن آواره در خیابان سرنوشت عجیب و غریبی داشت
بعد برای تحویل گرفتن جهیزیه و دیدن فرزند خردسالم به منزل اجاره ای همسرم رفتم اما وقتی دوباره نگاهمان با یکدیگر تلاقی کرد تصمیم گرفتیم گذشته را فراموش کنیم و من هم دست از لجبازی بردارم و زندگی دوباره ای را آغاز کنیم اما همان لحظه خانواده هایمان از راه رسیدند و همه چیز به هم ریخت وقتی موضوع زندگی دوباره را با مادرم در میان گذاشتم او مرا از خانه اش بیرون کرد و گفت: دیگر به این جا بازنگرد سجاد هم شرایط ...
سید محمدحسن خامنه ای؛ روایت برادر از برادر (2)
) مشهدی هستید؟بله. به طور مثال به عنوان ذکر؟ – اصلا ندیدم. پس مراقبت می کنند؟ – – من شش سال مدیرکل ارشاد بودم، دست کم تمام این هتل ها زیر نظر من بوده، تمام این میراث فرهنگی ها زیر نظر من بوده، سینماها و تئاترها زیر نظر من بوده؛ الان هم همین گونه هست. خیلی بازاری نیستم، خیلی هم خوشم نمی آید منزوی باشم. اینها ملاحظات هست. شما (خطاب به یکی از حاضران در جلسه ...
تمایلات بشر در زندگی اجتماعی - آموزش مواضع حزب جمهوری اسلامی (جلسه دهم)
کرده است تا لحظه مرگ، یا به تفسیری دیگر، تا آنجا که دست از مرده ها هم برنداشتید، رفتید علاوه بر اینکه زنده ها را ابواب جمعی خودتان می کنید، مرده ها را هم ابواب جمعی خودتان کنید. عجب مایۀ بدبختی است این افزون طلبی. ای کاش خدا ما را قانع آفریده بود، نه افزون طلب. آیا این دعای خوبی است یا دعایی بد؟ دعای بدی است، برای اینکه انسان اگر افزون طلب نبود حالا نیز همان جای ده هزار سال پیش خود یا ...
پرونده های جنجالی سال گذشته
چندین عمل جراحی روی او انجام داده اند، هنوز وضعیت این کودک مشخص نیست. رسیدگی به پرونده این کودک آزاری خارج از نوبت انجام خواهد شد. پرونده ستایش بسته شد 14 دی؛ امیر حسین تنها پسر یک خانواده بود که پس از دو سال زندان و محاکمه به اتهام تجاوز و قتل ستایش ، دختر 6 ساله افغان، به دار مجازات آویخته شد. آن طور که اسناد پرونده نشان می دهد، 22 فروردین سال 95، ستایش که تنها سه خانه آن ...
بخشش 700 سکه برای طلاق گرفتن از مرد معتاد
...، بعد از دو سال رفتار همسرم تغییر کرد. شب ها دیر به خانه می آمد. در میهمانی های خانوادگی شرکت نمی کرد و بی حوصله شده بود. هرچه از مهرداد می پرسیدم چه شده، جواب نمی داد. او حتی دیگر به خودش نمی رسید و مرد آرزو های من نبود. زن جوان در حالیکه اشک هایش را پاک می کند، گفت: یک روز اتفاقی در جیب کت همسرم بسته ای را پیدا کردم. آن را به برادرم نشان دادم که گفت: مخدر شیشه است. وقتی این را ...
در سینمای امروز رانت و مافیا اساس همکاری شده است
تلویزیون به ویژه در کار مهران مدیری به ناگه از تلویزیون فاصله گرفتید؟ سماواتی: دلیلش این بود که چند سالی خارج از ایران بودم. سال 82 در کاری تبلیغاتی برای یک شرکت لوازم خانگی حضور پیداکردم و سر و صداها علیه کار تبلیغی من شروع شد که یک بازیگر نباید تبلیغ کند، این در حالی بود که همه هنرمندان در تمام دنیا کار تبلیغاتی انجام می دهند. انجام کار تبلیغاتی به ما در زمینه درآمدزایی کمک می کند. میزان: در حال ...
روایت هنرمند سرشناس از عشقی که عامل موفقیت اش شد
...، به عنوان مثال یک اقدام ارزشمند برای من انجام دادند و فیلم های من را شست وشو داده و بازسازی کردند که سپاسگزارم رفاقت شما با عباس کیارستمی سابقه طولانی دارد، چطور باهم آشنا شدید و این رفاقت عمیق شکل گرفت؟ آن زمان شور و عشق ما به کار خیلی زیاد بود و خسته نمی شدیم، یادم هست هر روز صبح ها به دانشگاه می رفتم و عصر به بعد تا پاسی از شب در آتلیه مشغول کار بودم. چند شب در هفته تنها با ...
جامعه کبیره حرکت انسان در وادی ولایت را ممکن کرد
مشرف می شدند و زیارت امین الله را ایستاده و زیارت جامعه کبیره را نشسته می خواندند و بعد ازخواندن نماز زیارت، به منزل مراجعت می فرمودند. این برنامه آقا در تمام چهارده سال سکونتشان در نجف بود، به استثنای شبهای شنبه در فصل تابستان که وقت شستشوی حرم و رواق ها بعد از نماز مغرب و عشاء بود که امام در این شب به حرم مشرف نمی شدند. (صحیفه دل؛ جلد اول ، چاپ سوم، ص 85) مرحوم شیخ صدوق که از بزرگان ...
اخلاق در عرصه بازیگری از بین رفته است
که با وجود محبوبیتتان در تلویزیون به ویزه در کار مهران مدیری به ناگه از تلویزیون فاصله گرفتید؟ سماواتی: دلیلش این بود که چند سالی خارج از ایران بودم. سال 82 در کاری تبلیغاتی برای یک شرکت لوازم خانگی حضور پیداکردم و سر و صداها علیه کار تبلیغی من شروع شد که یک بازیگر نباید تبلیغ کند، این در حالی بود که همه هنرمندان در تمام دنیا کار تبلیغاتی انجام می دهند. انجام کار تبلیغاتی به ما در زمینه ...
همراه با زیارت زیبای جامعه...در هر فراز نام تو را ذکر می کنم
...> حجره ام از جگر سوخته ام کرب و بلاست مادرم آمده بالین منِ چشم به راه تا بگویم غم خود را که دلم پُر غوغاست دستِ من بست و مرا نیمه شب از خانه کشید بی حیایی که نمی گفت غریب و تنهاست گاه می رفتم و گاهی به زمین می خوردم مثل آن طفل که مبهوت دو چشم باباست پایان بخش این روضه منظوم هم تنها سه بیت از شعر سید پوریا هاشمی خواهد بود که یکی از مصراع هایش یعنی "باز ...
چگونه امام هادی (ع) با اخلاق علوی تشییع را گسترش داد؟
چیزی به کسی نگفتم تا این که به خانه ام بازگشتم. دعای امام هادی(ع) در حق من مستجاب شد. خدا دارایی ام را فراوان کرد. به من ده فرزند عطا فرمود و عمرم نیز اکنون از هفتاد سال فزون شده است. من نیز امامت کسی را که از دلم آگاه بود، پذیرفتم و شیعه شدم.(10) خیران اسباطی نیز در زمینه آگاهی امام از اسرار می گوید: نزد ابوالحسن الهادی(ع)، در مدینه رفتم و خدمت ایشان نشستم. امام پرسید: از واثق (خلیفه ...
چطور ویزای شنگن بگیریم ؟ از سیر تا پیاز ویزای چک!
تصمیم گرفتم ریسک کنم و از صفر تا 100 کار رو خودم انجام بدم و از هیچ آ ژانس و موسسه ای هم کمک نگیرم . هر چه بادا باد. یا ریجکت میشم یا موفق میشم . برای شروع، به سایت سفارت ایتالیا رفتم و ثبت نام کردم. گرفتن وقت سفارت، اونم از طریق سایت سفارت ایتالیا، به تنهایی به اندازه هفت خوان رستم بود. هر شب راس ساعت 21:30 سایت باز می شد و در واقع اجازه میداد تا فرم مربوطه رو پر کنم و وقت بگیرم. ولی ...