سایر منابع:
سایر خبرها
فیلم های تلویزیون در تعطیلات/ اولین های تاریخ را با کریمر علیه کریمر ببینید
خواهیم دید: رستم مرد جوان و بسیار درست کاری است که بعد از فوت همسرش با پدرش و پسرش کایو زندگی می کند. همه دنیای او کایو بوده و تمام تلاشش را می کند تا به آرزوی او برای انتخاب شدن در تیم ملی کریکت جامه عمل بپوشاند. کایو نیز استعداد زیادی در این بازی داشته و الگوی او شانچی قهرمان کریکت هندوستان است. مدرسه کایو خبر می دهد که قرار است انتخاب تعدادی از نوجوانان برای تیم های مطرح داخلی توسط کارشناسان ...
انکار قتل رقیب عشقی
مقتول آشنا شده و قصد ازدواج با وی را داشته است. آن شب مرد مورد علاقه اش و دوست او، زن جوان را به مقابل خانه اش رسانده اند که همان موقع مرد همسایه شان با آن دو درگیر شده و با قمه یکی را کشته و با زخمی کردن دیگری فرار کرده است. سرانجام قاتل فراری که تحت تعقیب پلیس بود خود را به ماموران تسلیم کرد. متهم به قتل دیروز در جریان تحقیقات به بازپرس دادسرای جنایی تهران گفت: من متاهل هستم و دو فرزند ...
از تناقضات در گفتار احمد الحسن تا دعوت به مناظره حضوری و غیرحضوری از سوی یکی از اساتید حوزه
الحسن بودم که به جای حضرت عیسی به دار آویخته شدم!!" اگر تو به دار آویخته شدی و کشته شدی چطور دو مرتبه زنده شدی؟! ایشان در جای دیگری می گوید: "کسی که به طور مستقیم با حضرت موسی سخن گفت مهدی اول یا یمانی بود." او ادعا می کند کسی که در کوه طور ندا کرد و با حضرت موسی سخن گفت خدا نبود، بلکه من احمد الحسن بودم که می گفتم: إِنِّی أَنَا رَبُّک فَاخْلَعْ نَعْلَیک إِنَّک بِالْوادِ ...
برسد به دست رئیس جمهور
قرمز و سفید، بالا و پایین می شود ولی کارگر بقالی ای که همان نزدیکی است بی توجه به این آمدن ورفتن ها مشغول خالی کردن بطری های شیر از ماشین حمل شیر است؛ البته حین کار به حرف های زن مشهدی هم گوش می کند که حالا همه عریضه نویس ها دورش جمع شده اند و او با شور و حرارت داستان آمدن معاون اول رئیس جمهور به خانه شان در مشهد را برایشان تعریف می کند؛ وسطای دی ماه سال قبل بود؛ حدود 4 ماه پیش. تو خونه نشسته بودم که ...
شوهر دروغگو قاتل همسرش بود
هیچ شاهدی پیدا نشد که ماجرای کتک خوردن زن جوان توسط مردان ناشناس را تأیید کند. از سویی کارآگاهان به سراغ همسایه های قربانی رفتند و یکی از آنها در تحقیقات گفت: نیره و همسرش مدت هاست که باهم اختلاف دارند. روز حادثه نیز صدای درگیری و داد و فریاد آنها به گوش می آمد. نیره با فریاد کمک می خواست و بعد از چند لحظه صدای نیره قطع شد و ناگهان ایرج هراسان از خانه بیرون آمد و همسرش را سوار خودرو کرد. ...
خبر جنایت را در فضای مجازی پیگیری می کردم
به گزارش جام جم ، در این پرونده مرد 40 ساله درجریان اختلاف 13 میلیون تومانی با برادرش دست به انتقامگیری عجیبی زد. شامگاه 26 فروردین امسال اوبرادرش را با شلیک دو گلوله در خودروی آزرای مقتول در خیابان دماوند از پای در آورد و بعدهم گریخت. اما فکر نمی کرد ثبت تصویر لنگیدن او هنگام فرار از محل جنایت، وی را در دام پلیس گرفتار کند. متهم به قتل درجریان تحقیقات قضایی به بازپرس جنایی گفت: چون موفق به پس گرفتن طلب 13 میلیون تومانی از برادرم نشدم، تصمیم گرفتم با سلاح او را بکشم. فکر نمی کردم کمتر از 12 ساعت هویتم شناسایی شود و بازداشت شوم. ...
این مرد برای نقشه کثیف خود با زن باردارش سرقرار با یک زن رفت + عکس
... اگرچه شماره تلفن تماس گیرنده متفاوت بود اما او بلافاصله صدای مرد کلاهبردار را شناخت و لهجه خود را تغییر داد و دوباره در خیابان طبرسی با او قرار گذاشت و موضوع را به ماموران انتظامی اطلاع داد ولی در اثنای تحقیقات پلیس، زن جوان که هم اکنون نقش خانم مارپل را ایفا می کرد دچار اشتباهی شد که ماجرای دستگیری بدل انداز را به تاخیر انداخت. زن جوان برای آن که کلاهبردار بدل انداز متوجه شماره ...
پای لنگ قاتل او را لو داد
نقشه قتل را طراحی کرده بودی؟ ایام عید بود که یک کلت را به مبلغ 6 میلیون تومان از دوستی در تهران خریدم. بعد از اینکه پایم شکست شروع به مسافرکشی با خودروی 206 خودم می کردم. آن شب بعد از پیاده کردن مسافرم راهی خانه شدم. در راه هوشنگ را دیدم که دارد در مغازه اش را می بندد. به او گفتم می خواهم با تو صحبت کنم و او هم قبول کرد و در آن زمان تصمیم گرفتم انتقامم را از برادرم بگیرم. به او گفتم کار مهمی ...
روایت ترس و فرار دختر نوجوان از بمباران تهران
بهشتی گمشده روبه روی ما قرار گرفت. هوای ملایم و سکوت باغ و انبوه درختان همه رویایی بود. عمارت اصلی انتهای باغ بود. حاجی مراد مرد ریزجثه ی مسنی بود که باغش را با پسرانش اداره می کرد و هر کدامشان زن گرفته بود و در بخشی از باغ برای خودش خانه ای ساخته بود. حاجی اتاق نسبتا بزرگی داد به ما. فرقی نمی کرد. همان طور که در پیکان زرد قناری هفت نفر جاشده بودیم، آن جاهم می توانستیم در کنار هم مثل ساردین بچپیم ...
تقویت گفتمان مقاومت با تکریم مدافعان حرم
خاصی دارد. وقتی تصمیم گرفتم به جبهه بروم با توجه به سن کمی که داشتم قبول نمی کردند. می گفتند هم سنت پایین و هم قدت کوتاه است. من و دوستم اسلامی با هم بودیم. خدا رحمت کند اسلامی را که بعدها در شلمچه به شهادت رسید. به ایشان گفتم تنها راه این است که شناسنامه مان را تغییر بدهیم. با هم به داخل شهر و مغازه ای که فتوکپی می گرفت، رفتیم. یک مداد برداشتم و کپی شناسنامه ام را دستکاری کردم. عدد 47 را تبدیل ...
مرد همسرکش با پرداخت یک میلیاردتومان از قصاص نجات یافت/او10سال پیش همسر باردارش را به قتل رساند
مرگ آماده کرده بودم و خودم را مستحق اعدام می دانم 9 سال و 10 ماه است که بازداشت هستم و هر روز در زندان مرگ را تجربه کرده ام. قضات پس از پایان اظهارات متهم وارد شور شده و با توجه به اینکه متهم نزدیک به 10 سال در زندان بوده است از نظر جنبه عمومی وی را به یک ماه حبس محکوم کردند و بدین ترتیب این متهم بزودی از زندان آزاد می شود. ...
این مرد ایدز دارد و با لباس پلیس تهرانی ها را به دام می انداخت + عکس و گفتگو
Drugs ایدز گرفتم. چطور متوجه بیماری ات شدی؟ یکبار خون اهدا کردم که بعد از چند روز زنگ زدند و خواستند به آنجا بروم که پزشکان اعلام کردند که من بیماری ایدز دارم. می دانستی به چه بیماری ای مبتلا شدی؟ نه، الان هم نمی دانم که چه بیماری ای گفتم و فقط شنیدم بعد از چند سال کبدم از کار می افتد و از بین می روم. بعد از طلاق دیگر ازدواج نکردی؟ یک ...
غرق در نفت تشنه آب
شفقنا- داشتم برای اینستاگرام لایو می گرفتم، اما نمی دانستم لحظه بعد خودم گرفتار طوفانم. سیر از غذای ظهر، در حیاط خانه نشسته بودند به چای خوردن. پنجشنبه، ساعت 3 ظهر؛ صدا، های و هوی باد و تصویر، حرکت یک کوه به سمت روستا بود. تصویر نزدیک تر، های و هوی هم بیشتر. باد و خاک پیچید و باران شدید به روستای شان رسید. چشم، چشم را نمی دید. نادر زرگانی از اهالی یکی از روستاهای مسیر زرگان معمر از توابع غیزانیه ...
جانبازان هم شهدای زنده اند؛ شما جانبازان عزیز هم مثل شهدا هستید
.... مادر دو شهید به من گفت: من بچه هایم را خودم دفن کردم، در خاک گذاشتم و دستم نلرزید! پدر چند شهید گفت: اگر چند برابر اینها من بچه داشتم، حاضر بودم آنها را در راه خدا بدهم! این چه عنصری است؟ این چه جوهری است؟ این چه برق درخشنده ای است که خدا در دل حادثه ی شهادت قرار داده است که این جور دنیای تاریک را روشن میکند؟ هشت سال ملت ایران با این برق درخشان در دل مرد و زن خود، همراه بود. و خدا دستگیری کرد ...
پرداخت یک میلیارد تومان دیه برای قتل سهیلا زن باردار + عکس
هم درگیر شدیم و من دو سیلی به صورتش زدم .سهیلا به اتاق خواب رفت و خوابید اما صبح وقتی او را بیدار کردم متوجه شدم نفس نمی کشد .من که ترسیده بودم با پلیس تماس گرفتم. وقتی پزشکی قانونی در گزارشی علت مرگ را ضربه مغزی اعلام کرد رضا بازداشت شد و پای میز محاکمه ایستاد. وی در حالی که اشک می ریخت گفت: باور کنید من فقط سیلی به صورت همسرم زدم. اما ضربه ها کشنده نبود. سهیلا زندگی مان را دوست داشتم و ...
صدام از کدام ارتشی وحشت داشت؟ + عکس
حائری من را مأمور کردند که به لشکر 92 زرهی بروم. به خوزستان رفتم و به تیپ 37 که در فکه مستقر بود ملحق شدم. تیپ 37 به شیرا ز اختصاص داشت. پس از شناسایی متوجه شدیم که اینجا یعنی خوزستان مانند منطقه جنگی است. حتی من که ارتشی بودم و در کردستان حضور داشتم نمی دانستم که چنین وضعیتی در جبهه جنوب برقرار است. برگشتم و جریان را به حاج آقا حائری گفتم و پس از آن مجدد به کردستان بازگشتم ...
تجلی ارزش های دهه 60 در میان فرماندهان ارتش
دفتر کارش به منزل ایشان می برد و از آنان می خواهد تا به طور موقت از آن استفاده کنند. بر حسب اتفاق، فردای همان روز برادرم برای دیدار خانواده به تهران می آید، دقایقی بعد برای تماس گرفتن با یکی از دوستان، به طرف تلفن می رود و متوجه تعویضش می شود، رو به خانمش می کند و می گوید: تلفن را عوض کرده اید؟ همسرشان پاسخ می دهد: بله. شهید یاسینی علت را جویا می شود. پاسخ می شنود: دیروز تلفن خودمان خراب شده بود ...
از خون جوانان وطن...
ها گذشت و از این جوان خبری نداشتیم تا این که من از پسر دایی شوهرم سراغ او را گرفتم و در کمال ناباوری متوجه شدم شهید شده است. وقتی خبر شهادتش را شنیدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و آن قدر پرس و جو کردم تا برادرش را که جانباز شده در رامیان پیدا کردم. من از او خواستم یکی از عکس های حمید را برایم بفرستد تا چهره اش را نقاشی کنم. من 20 سال قبل کلاس نقاشی رفته بودم، اما به علت مشغله های زندگی آن را کنار ...
شلیک به برادر به دلیل اختلاف مالی
به قیمت 500 میلیون تومان به برادرم فروخت. هروقت هم که موضوع را به برادرم می گفتم، او هم با من بد صحبت می کرد. به همین دلیل تصمیم به انتقام گرفتم و مرتکب این قتل شدم. آن شب او را نزدیک مغازه اش دیدم و بعد ماشین را در خانه گذاشتیم و با خودروی او رفتیم که صحبت کنیم. در راه موبایلم را به او دادم تا عکس های آن را ببیند و بعد اسلحه ای را که به قیمت شش میلیون تومان خریده بودم درآوردم و به او شلیک کردم. ...
مرد همسرکش از چوبه دار نجات یافت
. بعد از گفته های متهم و وکیل مدافع، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیای دم به قصاص محکوم کردند. 10 سال بعد از این ماجرا در نهایت اولیای دم زن جوان به دریافت دیه رضایت دادند و خواستار توقف اجرای حکم قصاص شدند. خانواده مرد جوان نیز قبول کردند دیه درخواستی اولیای دم را بپردازند و در نهایت آنها اعلام گذشت قطعی کردند. روز گذشته جلسه رسیدگی به اتهام ...
آقای دکتر عکس های زنان برهنه را در تلگرام انتشار داد
معاینات مورد عمل جراحی قرار بگیرم. موعد عمل فرا رسید و من برای بیهوشی قبل عمل آماده می شدم که پزشک مذکور از من خواست تا قبل از انجام عمل از بدنم عکس هایی را تهیه کند. در حالی که این متخصص زیبایی مدعی بود که این موضوع یک روند طبیعی برای مقایسه تغییرات حاصل شده پس از عمل است! با گوشی تلفن همراهش عکس هایی را از بدن من تهیه کرد. مدتی که از انجام عمل زیبایی گذشت و من از نتیجه آن رضایت نداشتم اعتراض خودم ...
متهم به قتل با پای خود به کلانتری رفت
با قمه به آنها حمله کرده و مقتول و دوستش بشدت مجروح می شوند. درحالی که به نظر می رسید ایرج به خاطر علاقه به زن جوان دست به این جنایت زده است، دستور بازداشت او صادر شد. بررسی ها ادامه داشت تا این که شامگاه 28 فروردین ایرج خود را به پلیس معرفی کرد. او که مدعی است در این جنایت نقشی نداشته است در تحقیقات گفت: 4 سال قبل سرطان خون گرفتم و دو بچه دارم. من سرگرم زندگی و بیماری ام هستم و اصلاً ...
کارهای سفارشی استقبال از نمایش های جنگی را کم می کند/ نمایش عاشقانه ای از جنگ در مسیر اجرا
مرثیه باد را در دست دارد تا برای اجرا آماده کند. نصیری قبل تر نمایشنامه هایی همچون نذار این خواب تعبیر بشه ، گانتلت ، پرسه های زن راوی از رود تا رونیز و بر کنده سلخ را نوشته و کارهای اگه مرد کوچولویی پیدا می شد که می خندید ، گانتلت در ایروان، مرگ یک زندانی آرام را کارگردانی کرده است. درباره شرایط نمایشنامه نویسی تئاتر با او به گفت وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانیم ...
آن زمان گذشت
دردسر نیفتد. بازار گفتن خاطرات گرم شده و هرکسی از خاطرات دوران مدرسه اش می گوید. زن مسنی از کلاس های تنیس و موسیقی دوران تحصیلش تعریف می کند و دیگری که کمی جوان تر به نظر می رسد، از مسابقه بعد از مدرسه برای ترکاندن پاکت های شیر می گوید. سمانه پرستار است و دغدغه مهاجرت دارد. زنی باریک اندام و خوش پوش: یکی از برنامه های روزانه و گاهی اوقات یک روز درمیان مدرسه چک کردن صورت بچه ها بود تا ...
بیگانه اورسن ولز، آلیس در سرزمین عجایب و ایستاده در غبار
...، جمعه (31 فروردین ماه) ساعت 8 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. خلاصه داستان فیلم در مورد فریدون (فری) جوانی بیکار است که قبلاً در یک نمایشگاه ماشین کار می کرده است و بنا به دلایلی از کار اخراج شده است. او عشق ماشین وانت دارد که آن را با رینگ اسپرت سوار شود! فریدون در خانه بلقیس خانم مستأجر است و بلقیس کمک می کند تا به کمک وام ی که از مسجد محل می گیرد وانتی تهیه کند و در کنار دوستش ...
حدادی:به زودی سورپرایز ویژه ای برای مردم کشورم رو خواهم کرد
احسان حدادی در گفتگو با خبرنگار پایه و آبی گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان درباره شرایطش اظهار داشت:خوشبختانه نزدیک به چهل روز می شود که جهت برگزاری اردو در سن دیه گو حضور دارم. این دوره اردو را با هدف آغاز تمرینات پرتابی زیر نظر مک ویلکینز و برای حضور در چند مسابقه تا پیش از آغاز بازی های آسیایی جاکارتا در ایالت کالیفرنیا دنبال می کنم. 40 روز دیگر اینجا هستم و بعد از آن راهی دیار ژرمن ها می شوم ...
همه ما مقصریم
در آن چادر با زهرا محمودی آرایشگر جوانی آشنا شدم که در روزهای سخت بعد از زلزله برای روحیه دادن و کارآفرینی برای زن های زلزله زده آرایشگاه باز کرده بود. به گزارش شهروند، اولین روزهای بعد از زلزله کرمانشاه روزهای سختی بود. در سرپل ذهاب و مناطق زلزله زده همه چیز به هم ریخته بود و هیچ چیز سر جای خودش نبود؛ در روزهایی که آدم ها از ترس زلزله خانه هایشان را ترک کرده بودند و کار و زندگی دیگر ...
کنسرت رحیم شهریاری خواننده و آهنگساز
آذری زبان ها محدود می شد. چون موسیقی فولکلور اجرا می شد، جوان ها و نوجوان ها به کنسرت نمی آمدند. دغدغه بزرگ من جذب همان جوان ها و نوجوان ها بود. خودم جوان بودم و می دیدم خواننده ای کنسرت برگزار می کند و دوهزار جوان از آن استقبال می کنند اما در کنسرت های ما فقط تعدادی پیرمرد و پیرزن با عصا و ویلچر برای حضور در برنامه شرکت می کنند آن هم فقط به خاطر خاطره ای که از موسیقی آذربایجان دارند. به همین خاطر ...
رویای عبور از مرزها
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت انصافا اطلاعاتش هم از هر نوع هنری کم نیست. در کنار نمادهایی که هنردوستی آقای مهندس را اثبات می کند، ماکت های تاسیسات و پروژه های صنعتی هم گوشه ای از اتاق قرار گرفته که یادمان نرود او یکی از بزرگ ترین شرکت های مهندسی در حوزه صنعت آب کشور را تاسیس کرده و اداره می کند. گویا کافه گردی را هم دوست دارد و کافه های زیادی را آن هم با شناخت از مدیریت و سرمایه گذارانش می شناسد و معرفی می کند. چهره اش آرام است ...
باد چاقاله فرنگی
علی اکبر محمدخانی طنزنویس Oostakbar@gmail.com در فرنگ سوار قطار شدم؛ بلانسبت قطار بسیار گُنده و درازی بود؛ قطار آن قدر تکان می خورد که حالت توحش گرفتم. کله ام را از پنجره بیرون کرده تا حالم جا بیاید که دیدم یکی با وانت چاقاله بادام فرنگی می فروشد کیلویی ده هزار تومان. خیلی هوس کردم، نمی دانم چرا تا دسته ترمز قطار را کشیدم، فرنگی ها مثل بز روی سروکله هم افتادند؛ پیاده شده و کنار بساط ...