سایر منابع:
سایر خبرها
سناریوی تلخ 3 دوست نوجوان برای قتل یک مرد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در جلسه رسیدگی به پرونده قتل یک مرد که دیروز در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. وی گفت: عزیز و محمد 17 ساله با همدستی نظیر 21 ساله متهم هستند اردیبهشت 96 مرد 50 ساله به نام غلامرضا را در روستای آبسرد دماوند کشته و جسدش را به آتش کشیده اند. متهمان که به ...
وحید قاسمی: شاعر باید نسبت به مسائل روز واکنش نشان دهد/ شعر انتقادی باید بی پروا باشد
حدودا زمانی که 7،8 ساله بودم تصمیم گرفتیم با بچه های محله مان یک هیئت بزنیم و با چادر مشکی مادرهایمان این هیات را گوشۀ خیابان بنا کردیم. بعد گفتند هیات وسیله می خواهد، یکی گفت من از پدرم پول می گیرم طبل می خرم، یکی گفت سِنج می خرم و هر کسی یک چیزی می گفت، آن زمان ما خیلی تمکین مالی نداشتیم ، گفتم من چه کنم؟ بعد بچه ها گفتند این هیات مداح ندارد تو مداحی کن! گفتم من مداحی بلد نیستم! یکی از بچه ها گفت ...
دردسر ازدواج موقت برای مرد جوان
بازنشسته کرد. وضع مالی ام روز به روز بهتر می شد و زندگی آرامی کنار سمانه داشتم. خانواده ام، همسرم را خیلی دوست داشتند اما هر بار که ما را می دیدند از اینکه بعد از چند سال هنوز بچه دار نشده ایم شکایت می کردند. این شرایط کم کم برای خودمان هم نگران کننده شده بود. دیگر شکی نداشتیم که اشکالی وجود دارد. چندین ماه به معاینه و آزمایش گذشت تا اینکه فهمیدم همسرم به خاطر مشکلاتی قادر به بارداری نیست. ...
نخبه بیکاری که انبار شرکت نفت را جارو می زند!
رشته بتواند بسیار استراتژیک باشد. اما من چه در استان کردستان یعنی محل زندگیم و چه در استان های دیگر مراجعه کردم. چند سال پیش نیز از طرف کشور امریکا فرصت مطالعاتی برای من پیش آمد، اما به دلیل سیاست های کشور و قطع ارتباط مطالعاتی، این فرصت نیز از دست رفت و من ماندگار شدم. بار ها این سوال برای من پیش می آمد که با توجه به شرایط اقلیمی آیا هیچ جایی برای من وجود ندارد؟ هر جا که می رفتم همه می ...
دستگیری مرتضوی به روایت شاهدان عینی؛ حکم را پاره کرد
روشن بزند. بعد که دو شب شد [گذشت]، من به شوهرم گفتم اصلا از این خانه صدای زن نمی شنوم. رفت و آمدشان هم همه اش از ساعت دو شب به بعد است. حرف و سروصدایشان هم همه اش ساعت دو و سه شب به بعد است. - چند نفر بودند؟ - من احساس کردم دو نفر بودند ولی می آمدند و می رفتند. بعد من به شوخی به دخترم گفتم چند روز دیگر از این خانه یک صدایی می آید که کشف بزرگ ترین مواد منفجره (خنده)... به خدا ...
جنایت هولناک پدر مقابل چشم کودکان
...> آنها به اتهام قتل تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند تا این که با گذشت چهار ماه از این جنایت، سرانجام دو روز پیش ماموران پلیس آگاهی استان سمنان ردی از یکی از قاتلان فراری به نام علی 55 ساله در شهر تهران به دست آوردند. آنها با هماهنگی قضایی به سولقان در غرب تهران اعزام شدند. ماموران آنجا را زیر نظر گرفتند و موفق به دستگیری این متهم شدند که چوپانی می کرد. متهم دیروز به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران ...
قتل همسر خیانتکار و مردی که با او رابطه داشت!
مرتکب نشده ای پس چرا از محل فرار کردی؟ صبح وقتی از خواب بیدار شدم و با جسد فتانه و خشایار مواجه شدم ترسیدم. با خودم گفتم به خاطر رابطه ای که با غفور داشتم بی شک پلیس به من شک می کند و مرا در رابطه با این جنایت بازداشت می کند. به همین دلیل فرار کردم. بعد از فرار چه کار کردی؟ به شهرستان های اطراف رفتم و در کارگاه های ساختمانی کار می کردم. دو ماه قبل هم به تهران آمدم و در ...
شکست پنجه عقاب
سرلشکر خلبان محمود خضرایی تشکیل شد. روز ششم اردیبهشت قرار شد من همراه شهید خضرایی، متخصصان و مقامات به صحرای طبس اعزام شویم. به نظر می رسید دولت وقت از این عملیات غافلگیر شده. صبح روز پنجم اردیبهشت که نیمه شب قبل از آن عملیات پنجه عقاب با شکست مواجه می شود، بنی صدر از دزفول به سمت تهران در حال حرکت بود که از ماجرا مطلع شد. او بلافاصله با مشاورانش مشورت می کند و درنهایت به این نتیجه می ...
از جنگ و اسارت تا یکی از صد متخصص اپیدمیولوژی
گرفت که در اثر اصابت گلوله آن تعدادی مجروح شده و تعدادی دیگر نیز به شهادت رسیدند. بنده نیز به دلیل خونریزی شدید از ناحیه کتف و موج گرفتگی، بیهوش شدم و چون قادر به حرکت نبودم همانجا ماندم. همرزمانم نیز احساس کردند من شهید شده ام، اما به خاطر شرایط سخت نتوانستند بدنم را به عقب ببرند. همین تصور آنها به خانواده من نیز منتقل شده بود که آنها برای من مجلس ختم برگزار کردند. آنها 9 ماه بعد از ...
سیدحسن خمینی در دیدار با میرکریمی: سینمای ایران درد محور است
کسی برسر گور کسی رفت و آیات عذاب را می خواند. شب متوفی به خواب قاری آمد دید متوفی خوشحال است. قاری گفت من بر تو ایات عذاب را خواندم . متوفی گفت ایات عذاب بود اما قران بود. تو بر من قران بخوان. شما هم فیلم بسازید. ساخت فیلم به کمک اخلاق می آید. ما در جامعه جهانی به تقویت تخیل و دور شدن از توهم نیاز داریم و سینما می تواند با تقویت تخیل انسان ها، آنها را از توهم دور کند./سینما سینما کلمات کلیدی سیدحسن خمینی رضا میر کریمی سی وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر ...
وقتی پزشک، بیمارش را یک کیف پول می بیند!
پزشک زنان و نوبت یک ماه بعد را به تو می دهد که آزمایش هایت را هم بیاور و دوباره ویزیت از تو می گیرد به خاطر جواب آزمایش ها. البته یک بار به دکتری رفتم و روش او اینطور بود که بعد از دیدن جواب آزمایش اگر نیاز به معاینه داشتی از تو ویزیت می گرفت، اما اگر منشی فقط جواب آزمایش را به دکتر نشان می داد و نتیجه را می گفت: دکتر ویزیت نمی گرفت. حدود 20 سال پیش مشکل پوستی داشتم و دکتر بالاخره با پیشنهاد خودم ...
بازیگر رگ خواب : 2 سیمرغ طلبکارم
داشتم و بعضی روز ها وقتی بازی ام در مجموعه تمام می شد، سوار ماشین می شدم و به مازندران می رفتم تا در به رنگ ارغوان بازی کنم. وقتی کارم تمام می شد هم دوباره برمی گشتم تا صبح به سریالم برسم. برایم مهم بود هر دو نقش را خوب بازی کنم. تهامی از آرزوهایش می گوید: آرزوهایم زیاد است، اما مجبورم فقط تعدادی از آن ها را بگویم. اولین آرزویی که به ذهنم می رسد این است که دلم می خواهد در زندگی شخصی ام آدم ...
نزاع مرگبار در مشهد
....برادر مقتول نیز گفت: من خانه خواهرم بودم که فردی گفت: برادرت را کتک می زنند من هم بلافاصله به محل آمدم و در درگیری با آنان زخمی شدم که اورژانس مرا به بیمارستان طالقانی برد.، تحقیقات بیشتر در این باره از سوی مقام قضایی همچنان ادامه دارد./ خراسان کلمات کلیدی قتل جوان 22 ساله افغان مشهد مجروحیت برادر نزاع دسته جمعی ...
رابطه نامشروع دختر خارجی با پسر ایرانی در مشهد | با رامین رابطه داشتم تا اینکه ....
پسرش خواستگاری کرد در حالی که من هیچ علاقه ای به او نداشتم پدرم اصرار داشت به خاطر نسبت فامیلی و شناختی که از یکدیگر داریم با کرامت ازدواج کنم او می گفت اجازه نمی دهم با فرد دیگری به جز پسر عمه ات ازدواج کنی. این گونه بود که من از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم. چند ساعت بعد از آن که به مشهد رسیدم با پسری به نام رامین آشنا شدم و به خانه مجردی او رفتم. انتظار داشتم او با من ازدواج کند ولی چند روز بعد فهمیدم رامین نامزد دارد. وقتی در خیابان به خاطر همین موضوع با یکدیگر مشاجره می کردیم مورد ظن ماموران قرار گرفتیم و دستگیر شدیم. حالا هم پشیمانم اما .... http://www.aftabir. ...
روایت شاهدان از لحظه دستگیری سعید مرتضوی در مخفیگاهش/ مرتضوی تغییر چهره داده بود؟+ ویدئویی از محل اختفای ...
همسایه ما بود، من گفتم اشکالی ندارد؛ چون ما هیچ بدی ای از او ندیده بودیم... . گفتم اشکالی ندارد، همسایه است و بگذار سایه روشن بزند. بعد که دو شب شد [گذشت]، من به شوهرم گفتم اصلا از این خانه صدای زن نمی شنوم. رفت و آمدشان هم همه اش از ساعت دو شب به بعد است. حرف و سروصدایشان هم همه اش ساعت دو و سه شب به بعد است. چند نفر بودند؟ من احساس کردم دو نفر بودند؛ ولی می آمدند و می رفتند ...
درد دل با خدا
یا نه. چند روز بعد حال من کمی بهتر می شود و از بیمارستان مرخص می شوم. شنیده بودیم در قم مؤسسه ای وجود دارد که با مدیریت آیت الله آل اسحاق طب اسلامی انجام می دهند. مستأصل از همه جا و همه کس راهی قم می شویم به امید آنکه فرجی حاصل شود که نمی شود. در بازگشت زیارت خوبی می کنیم و همان شب خواب عجیبی می بینم. خواب دیدم کودک ده دوازده ساله ای هستم که دست پدرم را گرفته ام و با هم وارد اتاق بزرگی می ...
شجاعت و شهامتش مثال زدنی بود
هم آن مجروح را به همراه یک نفر دیگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مامور ها کوچه را بستند. حکومت نظامی شدیدتر شد. من هم ابراهیم را گم کردم. هر طوری بود برگشتم به خانه. عصر رفتم منزل ابراهیم. مادرش نگران بود. هیچ کس خبری از او نداشت. خیلی ناراحت بودیم. آخر شب خبر دادند ابراهیم برگشته. خیلی خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست مامور ها فرار کند. روز بعد رفتیم بهشت ...
کورش تهامی: 2 سیمرغ طلبکارم
...> کورش تهامی بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر در هر کدام از این عرصه ها، نقش های درخشانی ایفا کرده و محبوب تماشاگران شده است. تهامی بعد از سال ها بازی در نقش های مثبت، سال گذشته با فیلم رگ خواب مخاطبانش را حسابی غافلگیر کرد و در قالب نقشی متفاوت خوش درخشید. تهامی 48 ساله شد و به این مناسبت در روزنامه جام جم میزبانش بودیم و با او از سال های فعالیتش حرف زدیم. تئاتر در گذشته بهتر بود ...
وقتی به خانه خواهرم آمدم جنازه او را دیدم
. کارآگاهان ویژه مبارزه با قتل بعد از حضور در محل حادثه تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند مقتول زنی میان سال است که با ضربات چاقو از پا درآمده و آلت قتل نیز در حمام خانه افتاده است. خواهر این زن به مأموران گفت شوهرخواهرش عامل جنایت است. او توضیح داد: شوهرخواهرم به نام محمود صبح زود به خانه ما آمد و گفت همسرش را کشته است. او از من خواست به خانه اش بروم و جنازه را ...
شبکه های اجتماعی انحصار را شکسته اند
به سمت بالاست. در مثل هست که کسی برسر گور کسی رفت و آیات عذاب را می خواند. شب متوفی به خواب قاری آمد دید متوفی خوشحال است. قاری گفت من بر تو ایات عذاب را خواندم . متوفی گفت ایات عذاب بود اما قران بود. تو بر من قران بخوان. شما هم فیلم بسازید. ساخت فیلم به کمک اخلاق می آید. ما در جامعه جهانی به تقویت تخیل و دور شدن از توهم نیاز داریم و سینما می تواند با تقویت تخیل انسانها، آنها را از توهم دور کند. ...
دست های روی پرده آزمون ارشد/ وقتی مزه تقلب زیر زبانم رفت!
جا تمام نمی شود. وقتی گفتی الف باید تا آخرش رو بری. بالاخره روز کنکور فرا رسید و من احتمالاً بی خیال ترین شرکت کننده ای بودم که وارد محوطه محل برگزاری آزمون می شد. ایده ای نداشتم که تمامی شرکت کنندگان هر رشته کنار هم خواهند بود. این طوری تمام هم کلاسی های دانشگاه که برای بار دوم آزمون می دادند به همراه تمامی ورودی های سال بعد از ما را آنجا پیدا کردم. طبیعتاً دانشجویان همان رشته از ...
کارمندان سعید کریمیان در بزرگترین تلویزیون اینترنتی ایران مشغول کارند!
داشتی که مثل عرفان هنربخش از انجمن گویندگان جوان منشعب شوید، چرا این کار را نکردید؟ من جو حرفه ای انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم را دوست داشتم و آن را سرمنشا عشقم به ماجرای گویندگی و دوبله بود. به بزرگانی که در انجمن اصلی بودند، عشق می ورزیدم، چطور می توانستم که وقتی به وصال رسیدم، ناشکیبایی کنم و در سه چهار ماه و بعد بگویم اصلا اشتباه کردم و می گردم همانجایی که بودم. *از روزی ...
ر. اعتمادی: دیگر کتاب جاودانه نداریم
رفتم و اگر کتابی داشتند، قرض می گرفتم و می خواند. در 13 سالگی وقتی به تهران آمدم، عشقم به ادبیات شکوفا شد چون در تهران دسترسی به کتاب خیلی آسان بود و خیلی زود عضو کتابخانه ملی شدم. امکانات مالی ام طوری نبود که بتوانم کتاب بخرم. از همان زمان با آثار بزرگان رمان نویسی و ادبیات ایران و جهان آشنا شدم و هیچ هفته ای نبود که دو، سه داستان نخوانم و اغلب هم به شدت تحت تاثیر داستان ها قرار می گرفتم ...
طرفداران احمدالحسن از طریق اجنه و سحر به خواب افراد می آیند/ادعاهای وقیحانه علیه انبیا
فردی عراقی نزدیک بصره است که مدعی شد با چهار نسل به حضرت مهدی (ارواحنا له الفداه) می رسم. او ادعا می کند که پدرم حضرت مهدی به من دستور داده تا زمینه را برای آمدن ایشان فراهم کنم. طرفداران این شخص در بصره درگیری ایجاد کردند، ارتش عراق وارد شد و بیش از 250 کشته بر جای گذاشتند. او به سمت بحرین فرار کرد و بعد از آن از ایشان خبری نیست. متأسفانه مشاهده می کنیم بعضی از افراد یا بهتر ...
حجت چطور توانست بدون اِلِنا برود
خانه آمدند و هر چه اصرار کردیم وارد نشدند. برای همین پدرم رفت تا از آنها دعوت کند به خانه بیایند. من رفتم سمت پنجره تا بیرون را ببینم، چشمم به یکی از دوستان حجت افتاد. دوستانش گریه می کردند. چادرم را روی سرم انداختم و خودم را به پایین رساندم. آنجا بود که متوجه شدم حجت شهید شده است. بعد هم متوجه نشدم چه گفتم و چه شنیدم. شده بود همسرتان از شهادتش بگوید؟ یکی از آرزوهای همسرم شهادت بود ...
بلای وحشتناکی که به خاطر زن و شوهر جوان سر دایی آمد | به خاطر کاری که با دختر خواهرم کردن به آنها حمله ...
به گزارش آفتاب و به نقل از رکنا، متهم به قتل 45 ساله که پس از 15 ماه فرار توسط کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است، پس از آن که در جلسه بازپرسی به سوالات قضایی بازپرس علی اکبر احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ داد، به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: در روستای کلاکوب مشهد به دنیا آمدم و در همان جا بزرگ شدم. پدرم باغ بزرگ انگور داشت و از طریق کشاورزی مخارج ما را تامین ...
رابطه نامشروع زن شوهردار با راننده مینی بوس | زنم با راننده اتوبوس رابطه داشت؛ هردو را کشتم! + عکس
در حال ساختی بود و من هم شب ها برای خواب پیش او می رفتم. به چه جرمی دستگیر شدی ؟ به جرم قتل زن و مردی در شهرستان شهمیرزاد. چرا مرتکب قتل شدی ؟ اشتباه گرفتن من قتلی انجام نداده ام. پس چرا فرار کردی ؟ من در جریان مشکل خانوادگی غفور بودم و شب حادثه هم پیش غفور بودم و وقتی متوجه شدم زن او و راننده مینی بوس کشته شده اند از ترس فرار کردم چون احتمال دادم مرا هم دستگیر ...
سرمقاله روزنامه های 5 اردیبهشت
اندوه است. اسب تک شاخ در ماه مومیایی در شاه عبدالعظیم روزنامه کیهان در ستون سرمقاله اش نوشت: فردای شب انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، کار روزنامه تا پاسی از شب طول کشید. خیابان ها خلوت و خبری از تاکسی نبود. موتورسواری ترمز کرد و سوار شدم. جوان موتورسوار شروع کرد به تحلیل انتخابات و نتیجه آن! لابه لای حرف هایش گفت خواهرم دانش آموز است و در مدارس دخترانه شایع شده ...
گفت وگو با محمد نصیری ، از روزگار تختی تا روزگار ما (2)
.... می گفتم خدمت تان که از سینا با حسین زارع فرار کردیم. رفتید به صابون پزخانه؟ - نه رفتیم خانه خال خال. خاله حسین صبح که شوهرخاله اش از خواب بیدار می شد دو تومان به ما می دود. دوتا تک تومان. دو تومان برای ما پول کمی نبود و عشق ما چی بود؟ سینما. می رفتیم لاله زار. از این سینما به آن سینما. تا شب. شب هم پیاده می رفتیم خانه و باز فردا روز از نو روزی از نو. هر فیلم را 10 بار ...
اگر دادستان انفرادی تحمل کرده بود، موضع دیگری می گرفت
تلقینی بشود. بعداً قانون عادی وضع کردند که این بازداشت موقت حداکثر یک هفته شد و بعد تا یک ماه هم تمدید کرد. اگر ضابط دلایلی ارائه دهد می تواند تا 4 ماه تمدید شود و در بعضی جرائم تا یک سال هم قابل تمدید است. در تمام دنیا انفرادی مصداق بارز بدترین نوع شکنجه است. منتها این ها فکر می کنند اگر فرد را در انفرادی تحت بازجویی قرار دهند بعد به او شیشلیک هم بدهند شرایط انسانی را رعایت ...