فیلمنامه نویس سریال "هیئت مدیره": چرا هیچ سریالی برای گروه سنی نوجوان ...
سایر منابع:
سایر خبرها
وزیر بهداشت دستش را از جیب کارگران درآورد/ هرچه دهان کارگران را ببندید دهان خورندگان بازمی شود/ تصمیم ...
کنید؟ چرا ماده 7 را اصلاح نمی کنید و دولت دو تبصره آن را نمی بیند و همسانی بین دستمزد کارگران و بازنشستگان را ایجاد نمی کنید؟ وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنهایی که تصور می کنند جامعه کارگری تو سری خور است و باید گرسنه نگه داشته شوند و مورد ظلم قرار بگیرند، بدانند که این تصور خلاف دیدگاه امام و رهبری است. امام جمله ای را گفتند که در هیچ یک از مجامع بین المللی به آن نرسیدند. ایشان ...
برنامه 90 با جنجال تیم های مازندرانی
خواهم از کارم دفاع کنم ولی برای کم شدن تشنج کار کردم. مسؤول برگزاری مسابقات سازمان لیگ تصریح کرد: نمی خواهم کارم را توجیه کنم؛ اواخر بازی خونه به خونه و برق آمدند گفتند نفت مسجدسلیمان با نتیجه 3 بر 2 شکست خورده ولی من تماس گرفتم که گفتند آن مسابقه مساوی است و همین موضوع را به کادر فنی خونه به خونه گفتم. او با بیان اینکه بنده به آقای رضایی گفتم اگر شما بیرون نروید شاید اتهام تبانی ...
سردار آتش
موتورسیکلت و به همراه یک برادر دیگر به سنگر ما آمد. بعد از احوالپرسی از وضعیت آتش منطقه سوال کرد و برای سرکشی به دیدگاه ها رفت، وقت نماز بود. وقتی که برای نماز آماده می شدیم، چشمم به بازویش افتاد که باندپیچی شده بود، گفتم، چی شده؟ لبخند زد و با لحن آرامی گفت، زنبور نیش زده. کسی که همراه او بود خنده را سر داد. یواشکی از او پرسیدم جریان از چه قرار است، گفت که موقع بازدید از دیدگاه، گلوله خورده به ...
چگونگی بازداشت مدیر مسئول "شرق"
نهایت به همراه همسرم عازم مشهد شدیم. ساعت 9صبح شنبه (هشتم اردیبهشت) به دفتر بازپرس رفتم اما اعلام کردند ایشان نیست و قرار شد منتظر بمانم تا با ایشان تلفنی تماس بگیرند. در حالی که در راهرو منتظر نشسته و مشغول مطالعه بودم، بعد از یک ساعت سربازی آمد و به همراه او به دفتر افسر نگهبان رفتم و در کمال تعجب من را بازرسی بدنی کردند و سپس به بازداشتگاه همان دادگاه انقلاب و به سلولی انفرادی منتقل کردند ...
کمبود آب نداریم، بد مصرف می کنیم
اکباتان را 25 متر بالا ببرند. گفتم چرا این کار را می کنید؟ گفتند می بینید که پر از رسوب شده. چرا؟ چون معادن سیلیس در بالادست غوغا می کنند و تعادل دام و مرتع نیست و نرخ فرسایش33 تن در هکتار است. گفتم آفرین! اما 25 متر هم بالا ببرید دوباره پر می شود، گفتند بله. آن موقع یعنی سال 1386، 45 میلیارد تومان پول می خواستند بدهند تا این سد 25 متر بالا برود در حالیکه ما بودجه ما در این موسسه تحقیقاتی آن زمان شش ...
توجیه عجیب فتاحی برای زدن سرپرست میزبان:دستم به صورتش خورد
نمی روم؛ من هم نمی خواهم از کارم دفاع کنم ولی برای کم شدن تشنج کار کردم. مسؤول برگزاری مسابقات سازمان لیگ تصریح کرد: نمی خواهم کارم را توجیه کنم؛ اواخر بازی خونه به خونه و برق آمدند گفتند نفت مسجدسلیمان با نتیجه 3 بر 2 شکست خورده ولی من تماس گرفتم که گفتند آن مسابقه مساوی است و همین موضوع را به کادر فنی خونه به خونه گفتم. او با بیان اینکه بنده به آقای رضایی گفتم اگر شما ...
وزیر بهداشت دستش را از جیب کارگران درآورد/ هرچه دهان کارگران را ببندید دهان خورندگان بازمی شود/ تصمیم ...
کنید؟ چرا ماده 7 را اصلاح نمی کنید و دولت دو تبصره آن را نمی بیند و همسانی بین دستمزد کارگران و بازنشستگان را ایجاد نمی کنید؟ وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنهایی که تصور می کنند جامعه کارگری تو سری خور است و باید گرسنه نگه داشته شوند و مورد ظلم قرار بگیرند، بدانند که این تصور خلاف دیدگاه امام و رهبری است. امام جمله ای را گفتند که در هیچ یک از مجامع بین المللی به آن نرسیدند. ایشان ...
برنامه 90 با جنجال تیم های مازندرانی/ سرپرست خونه به خونه: فتاحی جو را متشنج می کرد/ فتاحی: دستم به صورت ...
: برای یک مسوول سازمان لیگ متاسف هستم که به جای نظم دادن، بازی را دچار تشنج می کند؛ به خدا قسم بعد از این صحنه دیگر نتوانستم روی نیمکت بنشینم. وی یادآور شد: بنده چندین سال است در فوتبال فعالیت می کنم؛ هیچ وقت به ناظرین توهین نکردم؛ به هیچ وجه ضربه زدن به سینه آقای فتاحی را یادم نیست؛ گفتم احترام آقای جواد حسن زاده را نگه دار که آقای فتاحی من را زد. فتاحی: دستم به صورت محمودی خورد ...
دعوا روی آنتن زنده!
باشند که هم با قائم مقام تیم ما برخورد کنند و هم اینکه با مشت تو صورت من بکوبد؟ بعد از این هم سعید فتاحی در جواب گفت: ببینید من ناظر ویژه بازی و سرپرست مسابقات بودم . من رفتارم را توجیه نمی کنم. ولی ما این همه بازی مهم برگزار کردیم و همه جا سعی کردیم عدالت برقرار شود. ایشان از صبح می گفتند هل شان دادم ، بعد گفتن مشت و هی بیشتر شد. این دوستان داشتند همان اتفاقی که در تبریز افتاد را اینجا ...
وزیر بهداشت دستش را از جیب کارگران درآورد/ هرچه دهان کارگران را ببندید دهان خورندگان بازمی شود/ تصمیم ...
کنید؟ چرا ماده 7 را اصلاح نمی کنید و دولت دو تبصره آن را نمی بیند و همسانی بین دستمزد کارگران و بازنشستگان را ایجاد نمی کنید؟ وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنهایی که تصور می کنند جامعه کارگری تو سری خور است و باید گرسنه نگه داشته شوند و مورد ظلم قرار بگیرند، بدانند که این تصور خلاف دیدگاه امام و رهبری است. امام جمله ای را گفتند که در هیچ یک از مجامع بین المللی به آن نرسیدند. ایشان ...
خدا مادر زیبایت را بیامرزد؛ بهترین مجموعه داستان سال 96
ماجراهای شان به جز این که محتوای داستان هایم را می سازند، باعث می شوند در سادگی به زیبایی برسم، برسم به زیبایی های بی بزرک. آقای خیاوی، مجموعه خدا مادر زیبایت را بیامرزد کجای تجربه های داستان نویسی شما به لحاظ زمانی ایستاده؟ - بعد از مردی که گورش گم شد نوشتم. آخرین قصه مردی که ... را خرداد 85 و اولین قصه این کتاب را مرداد 88؛ یعنی بعد از سه سال. مهم ترین علت این دست روی دست گذاشتن ...
گفت وگو با سارا و نیکای پایتخت
هست چه شد به این مجموعه معرفی شدید؟ نیکا: این که چطور بازیگر شدیم را یادم نمی آید، چون خیلی کوچک بودیم. هشت ماهمان بود که برای اولین بار در سریال دوباره زندگی بازی کردیم. بعد از آن آقای سیروس مقدم ما را دید و برای نقش بچه های نقی انتخاب شدیم. برای این نقش ها دنبال دوقلو می گشتند. شماره مادرم را پیدا کردند، زنگ زدند و گفتند ما از بچه های شما برای بازی در یک سریال خوشمان آمده است. البته ...
گفت و گو با شاهرخ ظهیری، کارآفرین و بنیانگذار برند مهرام / داستان کارآفرینی با سس مایونز
آمد و گفت سس، خیلی خوب است. گفت با همه جزئیات تولید سس آشنا هستم. باجناق ما، تا یک مدت هم با ما شریک بود و بعد سهم خودش را فروخت و از شرکت مهرام رفت . * شریکی که سرمایه آورده و در تاسیس شرکت مهرام نقش داشته همین باجناق شما بوده است؟ - بعد از باجناق ما، آقایی به نام پور نیک که یزدی بود شریک ما شد. او چون قبلا من را می شناخت، به من گفته بود که پول از من و کار از تو. به این آقای ...
روایت زنی که شغلش پرورش شتر است
شده ام، هنوز بچه ندارم و حالا بچه های من همین شترها هستند. حالا شش سال است که ازدواج کرده ام، برای من ازدواج در 23سالگی اتفاق خوبی بود، چون دخترهای روستاهای این طرف و آن طرف 12سالگی راهی خانه بخت می شوند. البته وضعیت روستای ما به مراتب بهتر از روستاهای اطراف است... بعد همان طور که به شتر تازه به دنیا آمده رسیدگی می کند، ادامه می دهد: 9 ساله بودم که پدرم فوت کرد، شغل آبا و اجدادی اش هم پرورش شتر بود ...
ما عملیاتی فکر می کردیم اما الان فضا تبلیغاتی است/ اتاق فکر جمنا هر 15 روز جلسه دارد
دانشگاهی بودم و زندگی ام از حد نرمال جامعه هم کمتر بوده است؛ پدرمان هم که یک بافنده ای بیشتر نبود؛ برادرانم هم به همین صورت. شهید دکتر چمران وقتی شهید شد، فقط یک لباس بسیجی - که بچه ها تکه تکه کردند و بردند - و یک تفنگ کلاشینکف و 35 هزار تومان در بانک داشت که حقوقش از مجلس بود. هنوز هم این 35 هزار تومان در بانک مانده و دست نزدیم تا برای همه ما درس عبرتی باشد . اگر متوجه می شدیم و می دیدیم ...
تبویب بندی روایات خمس و مصارف پیرامون آن
دارد نه اینکه اهل بیت علیهم السلام به آنچه در دست مردم است، محتاج باشند که چنین اعتقادی سبب کافر شدن ایشان است. بررسی آیه برای فهم دقیق هر متن عربی، باید متن از نظر تجزیه و ترکیب و لغات به طور کامل بررسی شود بنابراین ابتدا تجزیه و ترکیب آیه بیان شده و بعد لغت های آن مورد بررسی قرار گرفته است. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ ...
شایگان: مصدقی بودم
فضلای حوزه و اهل فلسفه و عرفان در کشور روبه رو شد... و البته نسخه ای از کتاب را هم به دکتر شایگان دادم که بسیار تشکر کرد... شایگان در این رابطه و در پاسخ به پرسش زیر: چهره های سنتی مهمی که در دوران نخست بازگشت تان به ایران بر شما تأثیر نهادند کدام اند؟ چنین توضیح می دهد: ... همان گونه که قبلا گفتم، این دوره نخست، نوعی خلوت گزینی و کناره جویی کامل از جهان بیرون بود. سوای چند سفری که به هند کردم، و ...
همه آنچه باید درباره پرورش، درآمد و بازار خریدوفروش قورباغه در ایران بدانید
. بنابراین اینها تکثیرکننده و پرورش دهنده نیستند. ضمن این که باید توجه داشت به جهت برداشت زیادی که در طبیعت از زالوی ایرانی صورت می گیرد، این گونه دارد به گونه ای در معرض خطر تبدیل می شود. این هم به خاطر همان نکته ای است که گفتم، یعنی اکثرا در کار نگهداری و انبارداری رفته اند؛ یعنی با صیادانی مثلا در شمال کشور در ارتباط هستند، از آنها می خرند و بعد با افزایش درصدی می فروشند. چرا؟ چون پرورش و تکثیر یک ...
هزینه دو میلیاردی برای دیده شدن دوومیدانی
خبرگزاری آنا درباره شرایط دوومیدانی و مسابقاتی که به میزبانی ایران برگزار شد صحبت کرد که متن آن به شرح زیر است: رئیس فدراسیون دوومیدانی ابتدا از وضعیت دوومیدانی در ایران گفت: دوومیدانی ورزش اول المپیک است، من این موضوع را در جلسه با رئیس کنفدراسیون آسیا مطرح کردم که ما باید در سطح دنیا بر روی این موضوع پافشاری کنیم چون واقعا دوومیدانی ورزش اول المپیک است. دوومیدانی یک رشته پایه و هویت ...
از قهرمانی پرسپولیس تا رویارویی با رونالدو در گفت و گو با رامین رضاییان
می بینم به خودم افتخار می کنم. حمله 5 هزار نفره ی هواداران پرسپولیس به آقای سرمربی من یک زمانی در اوستنده از سوی سرمربی تیم مان به بازی گرفته نمی شدم. همان مقطع فکر کنم حدود 5 هزار کامنت زیر پست او برای بازی دادن به من آمده بود. فردای آن روز سرمربی مرا به جلسه فراخواند و گفت به هوادارانت بگو به من فحش ندهند و ... . من به شوخی به سرمربی جوان تیم مان گفتم مشکل خودت است و تنها راهش ...
کفتگوی تکاندهنده با ناهید 14 ساله: در حالت خماری همه چیزم را به دوست پسرم باختم!
مشکلم نشئگی بعد مواد بود. دلم نمی خواست مادرم بفهمه که من چیزی مصرف می کنم یا صبح ها که می خواستم برم مدرسه دردم هم شروع می شد باید مواد می زدم. درکه بازمی شود و چشم دخترک به ما می افتد سریع دستش را به چادر سیاهش می برد، کمی آن را جلوتر می آورد تا روسری کرم رنگش عقب تر نرود. با دستکش های سیاهش محکم چادرش را می گیرد و به سمت ما می آید. نگاهم به سمت دست هایش می رود. خودش هم می فهمد، نه اینکه بخواهد نشانه های مواد را بپوشاند نه. او در همین روزهای پاکی اش به خودش قول داده که دستش را هیچ نامحرمی نبیند. خودش می گوید که در این دو ماه پاکی آنچنان به خدا نزدیک شده که این حس و حالش را با هیچ چیزعوض نمی کند. می گوید که اگر این توکلش نبود ...
شهیدی که مزارش بوی عطر می دهد چگونه شهید شد؟
بعد به ترمینال جنوب رفتیم و بلیط خریدیم. آن شب راهی اندیشمک شدیم. این در حالی است که عملیات کربلای 8 از شب قبل آغاز شده بود. در اتوبوس از سیداحمد 2 سوال پرسیدم. اول اینکه در تکمیلی عملیات کربلای 5، تو مجروحیت سوختگی نداشتی اما چه شد که سوختی؟ سیداحمد پاسخ داد: وقتی به عقب برمی گشتم. دقت کردم که پهلو، صورت و بازوهایم مجروح شده اند. در دل گفتم اگر آتش بگیرم دیگر به قول بچه ها، زهرایی می شوم. در ...
امسال از نمایشگاه کتاب چه کتاب هایی برای فرزندانمان بخریم؟
انتشارات قدیانی مثل هیچ کس را با قیمت 9 هزار تومان عرضه کرده است کتاب بعدی این فهرست رمان نوجوان مثل هیچ کس نوشته سپیده خلیلی است که از سوی موسسه انتشاراتی قدیانی منتشر شده و به عنوان اثر شایسته تقدیر هفدهمین دوره جایزه شهید غنی پور معرفی شده است. موضوع این رمان خانواده ای سه نفره است که منتظر به دنیا آمدن فرزند دوم شان هستند. بعد از تولد نوید، آنها می فهمند که او مثل هیچ کس نیست و بعد ...
احتمال صدور حکم سنگسار برای داعشی ها در ایران
نگهبان یک باغ شدم در آن زمان یکی از اعضای خانواده ام به من زنگ زد و گفت که یک نفر مامور نیروی انتظامی آمده و سراغ تو را می گرفته است و گفته است که شما قاچاقچی مواد هستید. متهم گفت: پس از این ماجرا من خودم به اداره اطلاعات زنگ زدم و گفتم که کجا بیایم و خود را معرفی کردم. قاضی صلواتی گفت: خیر اینگونه نیست چون بر اساس گزارشات شما می دانستید که تحت تعقیب هستید ولی ریش سفیدان را ...
روایتی مستند از آنچه بر سر یک مادر پیر و فرزند مستاصل او آمد
...:" ما چنین حرفی را نزده ایم ، چه کسی به تو گفته!" گفتم خواهرم که هیچوقت هم دروغ نمیگوید این حرف را به من زده و آنها باز انکار کردند. ته دلم آرزو کردم کاش بچه های آنها هم مثل من از مادرشان در روز های ناخوشی اش پرستاری و نگهداری کنند. خلاصه که من تقریبا شش ماه پیش و بدون توجه به اعتراض فامیل نزدیک تقریبا همیشه غایب به اتفاق مادرم به کرج نقل مکان کردیم. ...
معدن کارانی که رفتند؛ یتیمانی که ماندند
دادند و گفتند: شرایط کار همین است هر کس نمی خواهد و نمی تواند، برود خانه اش. همین است که هست. مردان سرخورده شدند. غرورشان لگدمال شد. چه کار می کردیم؟ از گرسنگی تن دادیم به این برده داری. نان بخور و نمیری که قیمتش الان بیمه، حقوق یک میلیونی می دهد، سر موقع و دقیق. پول خون ابراهیم را هم دادند؛ 200 میلیون تومان. چراغ معدن یورت هم روشن شده و در تاریکی از دور می درخشد اما ابراهیم دیگر آنجا نیست. بچه ها ...
خودم باید بگویم
آن روز تقریبا بیست وپنج تومان، من در دفتر نوشتم، یعنی موظف بودم که هر پولی به کسی می دادم می نوشتم و صورت حساب را هرچند روز تقدیم امام می کردم. بعد از چند روز که صورت را برده بودم، یک روز یا همان روز یادم نیست وقتی از مسجد یا مدرسه می آمدیم که من این مطلب اصلا به ذهنم نبود امام فرمود: تو احتیاط نمی کنی. من به عقیده خودم کاری نکرده بودم که خلاف احتیاط باشد، عرض کردم چه کار کرده ام؟ فرمود: پیراهن ...
شکنجه کودک 5 ماهه توسط والدین/ بعد از طلاق مادرم، فهمیدم پدرم درباره خیانت او درست می گفت/ قاتل: کشتن ...
دوست دارد. یک شب به او گفتم: "مادرم هرچقدرازتو کتک خورد نوش جونش، مادر به خاطر اون مردک زندگی مون رو بهم زد و من رو به این حال و روز انداخت. تو جوونی بابا، دلم نمی خواد تنها باشی. دلم می خواد ازدواج کنی. اصلا خودم برات یه مورد خوب درنظر گرفتم!" پدر آن شب هر چند با ازدواج مجدّد، مخالفت کرد، امّا از حرف هایش فهمیدم که آنچنان هم بی میل به ازدواج نیست. من سمانه را که زنی مطلقه بود، برای پدر ...
علامه مجلسی مظلوم است | برخی با نقاب روشنفکری احادیث را نفی می کنند
ایشان متفاوت است. استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم اظهار داشت: از مرحوم حاج آقا نصرالله شاه آبادی شنیدم که می گفت پدر ما -مرحوم آقای حاج شیخ محمد علی شاه آبادی- خیلی به مرحوم مجلسی معتقد بودند و من وقتی به اصفهان رفتم و برگشتم، گفتند: سر قبر مرحوم مجلسی رفتی؟ گفتم: خیر. گفتند: پس برای چه به اصفهان رفتی؟ ایشان خیلی اعجاب و احترام برای مرحوم مجلسی قائل بود. وی در انتقاد از ...
طرفدار القاعده چطور داعشی شد؟
...، اما خانواده ها و نزدیکان شان به افغانستان رفته و آنها را برگردانده بودند. سال 91من هم یک بار به افغانستان رفتم و حدود 25روز آنجا بودم. چون گذرنامه نداشتم از طریق سیستان و بلوچستان از مرز گذشتم و به منطقه نیمروز افغانستان رسیدم. یک افغان هم همراهم بود. می خواستم درباره طالبان تحقیق کنم. عده ای درباره آنها خوب و عده ای هم بد می گفتند. می خواستم خودم بفهمم که آنها چطور افرادی هستند و ...