سایر خبرها
بهترین راه تملق بنده برای خداوند/ محرومان از رحمت پروردگار چه کسانی هستند؟
، مادرها و جوان ها. یک فردی بی علت عقلی و شرعی و حکیمانه، فقط در خیال خودش می بافد که این دختری که من دیدم و و عاشق او شدم، گنج همین است و اسیر آن خیال هم هست. پدر می گوید نه، می گوید اشتباه می کنی؛ مادر می گوید نه، می گوید اشتباه می کنی؛ دایی و عمو می گویند نه، می گوید اشتباه می کنید؛ بعد هم می گوید یا این ازدواج برای من بشود که مراد من حاصل شده است و یا نشود، یا زنده می مانم و ازدواج نمی کنم، یا خودم ...
ادعای یک نویسنده مطرح: ما در اوج رمان هستیم
. همچنین او جز محدود کسانی است که کار جوان ترها را می خواند و نظر می دهد. این نویسنده با اشاره به ازدواج نکردن حسین سناپور از او سوال کرد، واقعا تصمیم شما این بوده که زندگی خانوادگی مزاحم کار حرفه ای تان می شود؟ حسین سناپور در پاسخ به او گفت:نه! اما مسلما ازدواج نکردن به نویسندگی ام کمک کرده، ولی تصمیمی از قبل در این مورد نگرفته بودم! بدشانسی ای که داشتم این بود پدر و مادرم در ...
درخواست دختر نوجوان برای دستگیری مردی که او را باردار کرد
قیافه اش توجهی نمی کردم. یک سال گذشت؛ یک روز جهنمی مرا در برزخ تنهایی گذاشت و رفت تا هشت ماه بعد... یکی از عموهایم با مشکل مالی مواجه شده بود، پدربزرگم چند ده میلیون از حسابم برداشت کرد و به او داد، از آنها متنفر شده بودم چطور می توانستند به تنها پشتوانه یک دختر محروم از پدر و مادر اینگونه دست اندازی کنند. در همان موقع سروکله امیر پیدا شد، تا آن موقع نمی دانست که ...
روایت تلخ زندگی ورزشکاری که مادام العمر محروم شد/خاطره علیخانی از گرفتن دستمزد یک ماه در برابر هفت شب ...
خبر پخش شود آبروی خانواده و خودم و پدر و مادرم می رود ، آذر ماه یکی از سایت ها خبر محرومیت من را منتشر کرد و تمام روزنامه و رسانه ها این خبر را کار کردند،من مثل گوشت قربانی شدم دنبال فرار و از بین بردن خودم بودم چرا که من خیلی تلاش کرده بودم اما تاوان کاری را دادم که انجام نداده بودم به مرور تنها شدم مردم فکر می کنند مواد نیرو زا مصرف کنید از 50 به 100 می رسید در صورتی که اگر مصرف کنید 99 به 100 ...
دوست شوهرم با بی شرمی به من پیشنهاد داد که..
کنیم به اولین خواستگاری که زنگ خانه ما را زد جواب مثبت دادم، ناراضی نبودم چون خودم هم می خواستم از این وضع خلاص شوم و طعم زندگی واقعی را بچشم اما دریغ ... چند وقت بعد تازه فهمیدم که از چاله بیرون آمده و خود را به چاه انداخته ام. همسرم نه تنها وضع مالی خوبی نداشت بلکه متوجه شدم اعتیاد هم دارد اما با هر مشقتی که بود سه سال با او زندگی کردم. پرویز دست بزن نداشت اخلاقش هم بد نبود، ولی ...
شوهرم را با هستی در رختخواب دیدم و...
دوست داشتم بیشتر اوقاتم را در بیرون از منزل بگذرانم. این بود که برای تخلیه هیجانات روحی و با اجازه همسرم در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کردم و با ورزش های رزمی سعی می کردم خودم را به رخ دیگران بکشم. در همین روزها بود که با هستی آشنا شدم. او زنی 28 ساله و مطلقه بود که ساعات زیادی را در باشگاه می گذراند. دوستی من و هستی خیلی زود صمیمانه شد به طوری که بیشتر اوقات را در کنار یکدیگر ...
برادرم برای 6 میلیون تومان به زندان افتاد/ هیچکدام از اقوام کمک نکردند و خانواده برادرم از هم پاشید/ در ...
چه اتفاقی برای برادرتان افتاد تا او سال ها حبس را تجربه کند؟ برادرم در یکی از محلات مشهد مقدس سوپر مارکت داشت. کارو بارش هم بد نبود تا این که خام حرف های چند نفر از دوستانش شد و با دادن چند فقره چک، مقداری کالا خریداری کرد اما در فروش آن ها ضرر کرد و بعد هم ورشکست شد. بدین ترتیب نتوانست چک هایش را که در مجموع حدود 45 میلیون تومان بود، نقد کند. یعنی به دلیل ناتوانی در وصول چک زندانی شد؟ بله. البته اتهامش کلاهبرداری بود در حالی که او فقط سه فقره چک برگشتی داشت و اگرمی توانست آن ها را وصول کند اصلاً کار به حبس نمی کشید و ...
اردبیل|خاطرات جانباز 70 درصدی که روز استراحتش را در عملیات بیت المقدس گذراند
جبهه که داشت و دارد ما را سرگرم می کرد. من، خواهران و برادرانمان اصلا نمی دانستیم که پای پدرم قطع شده و بالاخره بعد از عمل جراحی به خاطر جراحت جنگ که روی پای پدرم در بیمارستان اردبیل انجام شد و به عیادت پدر که رفتیم متوجه شدیم پدرم در زمان آزادسازی خرمشهر مجروح شده و پای چپش را از دست داده است. در حال حاضر نبود وسیله نقلیه پدرم، به یک معضل تبدیل شده است و هر وقت پدرم حالش بد ...
خوزستان| روایت شیرزنان دزفولی از 8 سال ایستادگی شورانگیز مردم
یکی از خواهران از خانه بغلی مدام صدا و سنگ به پنجره می زد. وی ادامه می دهد؛ زمانی که به خود آمدم در کمال آرامش به او گفتم چه خبرت است صبح به این زودی سر و صدای می کنی؟ او هم گفت: هیچ فکر کردی ساعت چند است؟ ما از نگرانی مردیم و زنده شدیم. گمان کرده ایم برای شما اتفاق ناگواری افتاده است. بعد که متوجه شدم که چه خبر و ساعت چند است هنگامی که رفتم درب ستاد را باز کنم یک کتک خوبی هم از جانشین ...
ماجرای خودسوزی کارگر شهرداری
شهرداری کار می کنند، برای همین به زن عمویم خبر داده بودند. از شب ماجرا برایمان بگویید. مثل همیشه برای رفتن به سر کار آماده شد و رفت. فکر می کردیم مانند شب های دیگر می رود سرکار و برمی گردد. باورمان نمی شد پدرمان را در آن وضعیت ببینیم. من تک پسرم با دو خواهر 23ساله و 16ساله. خودم 25سال دارم و شاغل نیستم. مادر هم خانه دار است. اصالتا خوزستانی هستیم و 25سالی می شود که در آبادان زندگی ...
حکمت معنوی وصایای شهدا| خود را برای آزادی قدس آماده کنید
و ای برادرم، اول خدا و بعد ایمان و تقوی و بعد پدر و مادر را فراموش نکنید، تقوا پیشه کنید، همچون مولایمان حسین (ع) ندای حق سر بدهید و تا پای جان مقاومت نمایید که اجری عظیم دارید. یاور امام باشید و ای برادرم عصای دست پدر و مادر و کمک آنها و راهرو راه شهیدان خدا و همواره از حق دفاع کن بیاد خدا باشید و در راه او حرکت کنید که همان راه امام عزیز است. ای دوستان پیرو راه امام باشید و از امام ...
شاعران آیینی از بانوی بانوان گفتند
نتیجه اند همه بچه های خدیجه اند همه سایه اش مستدام، بر سر ماست خانه اش قبله گاه دیگر ماست نامش آرامش پیمبر ماست مادر فاطمه است، مادر ماست مادرم! ای امام مادرها به فدایت تمام مادرها گرمی آشیان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر یاد تو در روان پیغمبر نام تو بر زبان پیغمبر قد علم کرده پیش هر دردی تو بر اسلام مادری کردی نه فقط امّ ...
درک متقابل در زندگی زناشویی، بد نیست بدانید
...: من 27 سالمه. فوق لیسانس دارم و شاغل هستم .5 سال پیش با پسری که عاشقش بودم ازدواج کردم.چون وضع مال خانواده شوهرم خوب نبود و هیچ حمایتی نمی شدیم عروسی نگرفتم. الان پشیمون نیستم اما دلم خیلی واسه خودم و پدر و مادرم میسوزه.اگه زمان به عقب بر می گشت یه لباس عروس خوشگل میخریدم و چند تا عکس خوب می گرفتم.حتما یک حلقه بهتر می خریدم.اشتباه کردم.مگه نه؟ پاسخ: برای اینکه تشخیص بدی که رفتار ...
ماجرای محرومیت مادام العمر علی اکبری از کشتی
رزمی به او شد. در ادامه برنامه پدر و مادر و دوست او در استودیو حاضر شدند.علی اکبری گفت: مبارزات آزاد از کشتی سخت تر است. یک جنگ تمام عیار است که بین المللی تر حرفه ای تر و افتخاراتش بیشتر است. دوست او که مربی بوکس بود بیان کرد وقتی با علی اکبری آشنا شد یک سال بود در کشتی بود و استعداد ورزشی دارد. بعد از محروم شدن مادام العمر و پیشنهاد از دوبی از سعید حدادیان استخاره گرفت و او ...
مهارتهای زندگی زناشویی چیست؟
در ابتدا روی همدلی رو به صورت زبانی پررنگ تر کنید. مثلاً هروقت برای کسی نگرانی دارید این رو به صورت زبانی بیان کنید. "نگرانت بودم حالا بهترید؟" و یا دلتنگی خود را به زبان آورید. "وای چقدر دلم برات تنگ شده بود. خوب شد دیدمت." یا گاهی به خاطر زحمتی که پدر و مادر براتون کشیدن تشکر کنید و یا گاه با جمله ای کوتاه بگید که چقدر دوستشون دارید و وجودشون آرامش بخشه. با همین ابزارهای کوتاه شما راه بروز ...
دلسردی در زندگی مشترک، کمکم کنید
هنوز می خواهید دختر فلان شخص باشید، پس چرا ازدواج نمودید؟ چرا شما پدر عزیز! ای الگوی مهربانی ها! از مرکب غرور پیاده شوید! هیچ خبری نیست! 2- کمی چاشنی احساس، بد نیست! در مقابل کارهای همدیگر بی احساس نباشید! در نظر بگیرید که همسر مهربانتان هدیه یی برای شما خریده است. او با احساسات و عواطف خود فکرهایی دارد؛ مثلا این مانتو را برای همسرم می برم، به او می دهم و می گویم که به یاد تو بودم ...
داستان | درمانگاه
یکی پرسیدم: چه شماره ای رفته داخل؟ - 27. ای وای! نوبت من 48 بود. مجبور بودم منتظر بمانم. سعی کردم خودم را مشغول کنم. شروع کردم به خواندن کتاب از توی گوشی ام که صدای داد و بی داد بلند شد. مرد قدبلندی با مشت می کوبید به دیوار داروخانه. - دوساعته ایستادم. داروی من رو بدین برم مسخره ها! اوضاع به هم ریخته بود. معلوم نبود حق با کیست. نوبتم شد. رفتم تو. مردی ...
تجاوز وحشیانه به دختر دانشجوی شهرستانی توسط پارسا
می کند. دختر جوان اشک هایش را پاک کرد و ادامه داد: مثل دیوانه ها شده بودم خودم را به درو دیوار می زدم نمی دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم .اگر پدر و مادرم موضوع را می فهمیدند باید چه می کردم و برای آبروی بر باد رفته و لکه دار شدن عفتم چه توجیهی داشتم. هر طور بود مبلغ درخواستی را فراهم کردم ولی کاش به همان یکبار ختم می شد.این شیطان صفت نامرد مجدداً از من اخاذی می کرد ...
اگر معلم باشم!
قدر راحت باشند که مشکلاتشان را با شما در میان بگذارند و به نظرم این کار بسیار سخت است. من اگر معلم بودم، اول به جنبه ی کلاس نگاه می کردم؛ بعد تصمیم می گرفتم که چگونه رفتار کنم. اگر بچه های کلاس باجنبه بودند با آن ها مثل یک دوست بزرگ تر رفتار می کردم که هم به حرف هایم گوش بدهند و هم با من راحت باشند. اما اگر بی جنبه بودند، رفتارم طور دیگری بود. البته به این معنا نیست که با آن ...
سمنان| ماجراهای عجیب رزمنده سمنانی که در عملیات فتح خرمشهر "شهید زنده" شد
.... تسنیم: پس تا اینجا مجروح نشدید؟ اسلامی راد: خیر من در شب فتح خرمشهر بود که مجروح شدم. تسنیم: خب از مرحله اصلی عملیات بیت المقدس می گفتید؟ اسلامی راد: بله در آن زمان – دوران دفاع مقدس- مرسوم این بود که اعزام ها همه سه ماهه بود و رزمندگان در صورت عدم حضور در عملیات پس از سه ماه برمی گشتند. اگر هم در عملیات شرکت می کردند بازگشت آنان بلافاصله بعد از ...
بررسی تاثیر یائسگی زنان بر روابط جنسی و راه های حل آن
دست دادن یکی از عزیزان، سندرم آشیانه خالی (نوعی افسردگی) و یا حتی مراقبت از پدر و مادر سالخورده در ارتباط باشد نیز می تواند بر روی میل جنسی تاثیر منفی بگذارد. مشکلات و مسائل پیری نیز به این فاکتور ها اضافه شده درباره تاثیر یائسگی زنان بر روابط جنسی است و باعث می شوند که آخرین چیزی که به ذهن یک زن یائسه می رسد، ارتباط جنسی باشد. چنین زنی فقط به فکر بقا و جلوگیری از سالخوردگی است و علاقه ای ...
قلعه نویی: کجای حرف من توهین به کی روش بود؟/ رحمتی رفتار قشنگی قبل و بعد بازی کرد
، بعد از دیدن فیلم اعتقادم کمی برگشت، ساکت به آقای آذری حرفی زده بود و گفته بود شما چرا آمده اید وسط قضایا من هم در این مورد کمی زیاده روی کردم اما آقای آذری هم شخصی نیست که دروغ بگوید. وی ادامه داد: همیشه گفته ام که استقلال و پرسپولیس نماد هستند و باید به آنها کمک شود اما باید از حق تیم خودم هم دفاع کنم. با این شرایط استقلال و پرسپولیس فیلتر جامعه شده اند و نگاه سیاسی روی آنها وجود ...
کودک زنده به گورشده
تدبیر24 میلانیان به ایران وایر می گوید آن اتفاق و دیدن پاهای نحیف کودکی که زیر خاک تکان می خوردند، برای همیشه زندگی او را دگرگون کرد. او تمام این سال ها در پی پیدا کردن آن نوزاد بوده است. روز هفدهم ماه می سال 1998، آزیتا برای شام به خانه دوستش دعوت شده بود. اما طبق عادت هر روزه، قصد دویدن در جنگل را داشت. او با دوستش تماس گرفت و گفت که کمی دیرتر به خانه آن ها خواهد رفت. از سر اتفاق، تی ...
تازه بچه دار شده بودیم که فهمیدم همسرم با خواستگار خواهرش در ارتباط است
از درگیری لفظی موضوع تمام شد تا اینکه فردای همان روز حدود ساعت یازده صبح وقتی از محل کارم به او زنگ زدم پاسخ نداد. ساعت یک بود درحالی که نگران بودم به خانه برگشتم دیدم همسرم خانه نیست. دلم شور می زد. رفتم خانه مادر زنم که جلوی در دیدم خواهر زنم سوار خودروی حمید شده از او پرسیدم شبنم اینجاست. گفت بله. گفتم چرا پاسخ تلفن هایش را نمی دهد که او گفت گوشی اش داخل خودروی حمید جا مانده بود ...
پدرم مرا با گریه راهی خانه ناصر کرد و حالا مرا از یاد برده و...
نازنین 38 ساله که حالا به جرم حمل مواد مخدر زندگی اش را پشت میله های زندان می گذراند داستان زندگی خود را این گونه تعریف کرد. چهار فرزند دارم و به جرم نگهداری شیشه ای که متعلق به شوهرم بود، زندانی شدم.15 ساله بودم که به اجبار با پسر همسایه ام ازدواج کردم. دو خواهر و سه برادر ناتنی دارم که از ازدواج دوم پدرم به دنیا آمده اند. تمام بدبختی من از وقتی که هشت ساله بودم و زمانی که مادرم از پدرم طلاق ...
ماندیم و زندگی کردیم/ چهار شهید دادم، کجا بروم؟
قبر گذاشتند. از حاج غلامعلی پرسیدم فکر رفتن و مهاجرت را داشته که پاسخ داد: من چهارتا شهید دادم. خودم کجا بروم؟ انسان وقتی چیزی را از دست داد دیگر در فکر نیست خودش هم بمیرد. شش ماه بعد از این اتفاق در این خانه نیامدم و پیش برادرم بودم. اگر از جنگ بگوییم باید گفت که خیلی مردم صدمه دیدند، خدا کند سران مملکت به فکر مردم باشند، هر کس شهید داد در راه خدا داد. از جنگ هر چه بگویی کم ...
چرا برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) دعا می کنیم
به گزارش خبرنگار قرآنی خبرگزاری فارس حجت الاسلام محسن قرائتی در برنامه امروز درس هایی از قرآن به تشریح دلایل دعا کردن برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) پرداخت. در ادامه متن سخنان قرائتی در برنامه امروز پنجشنبه 3 خرداد ماه تقدیم می شود. موضوع برنامه دعا برای امام زمان(عج) عناوین انتظار فرج همراه با تلاش و حرکت اقدام و عمل ...
گفتگو با مسمومین به قارچ های سمی
بیمارستان امام خمینی(ره) بستری است. خودش می گوید که خیلی شانس آورده که الان زنده است: "باورم نمی شد، من هرسال این قارچ ها را می خوردم. از پدر و عمو هایم یاد گرفته بودم که قارچ ها را بعد از چیدن چند دقیقه در شیر بجوشانم تا سمی بودن آنها مشخص شود، حتی این کار را هم کردم. همه چیز به ظاهر مثل هرسال بود. قارچ ها را کباب کردم و خوردم. بعد از چند دقیقه حالت تهوع، سرگیجه و کرختی به من دست داد ...
شهید جهان آرا کیست؟
دست دست می کند، امام(ره) توپیده بود به بنی صدر. بعد از جلسه بنی صدر، محمد را دعوا کرده بود که چرا جلوی آقا این حرف ها را زده البته باز هم این دو نفر درگیری پیدا کردند. بنی صدر رفته بود خرمشهر، محمد یقه اش را گرفته بود و همدیگر را زده بودند. محمد می گفت بنی صدر جلوی نیروها را گرفته بود. پسرم از هیچ کس نمی ترسید. سید هدایت الله پدر 13 فرزند، شش دختر و هشت پسر، می گوید: محمد دو سال زندگی ...
سوسن رشیدی؛ از کوچ نشینی تا قهرمانی کیک بوکسینگ
من هم خیلی دوست دارم. آن ها هم اجازه دادند و از آن به بعد ساعت دو تا چهار می رفتم باشگاه و بعد برمی گشتم مدرسه . شرایط معیشتی سخت و فقر فرهنگی و محیطی نیز عاملی مضاعف برای سد راه شدن این قهرمان بلقوه شده بود وی گفت: اوایل باشگاهی که رفته بودم کسی به من چیزی یاد نمی داد و می گفتند تو عشایری و هیچی یاد نمی گیری! ماه اول هشت هزار تومان شهریه دادم. تمرین دوم بود، بچه ها مبارزه داشتند، اما ...