سایر منابع:
سایر خبرها
این 2 مرد کثیف، پرنیان 19 ساله را سوار ماشین کردند و به خلوتگاه بردند + عکس
کیفری استان تهران به ریاست قاضی بابایی و قاضی ساجدی - مستشار دادگاه- پای میز محاکمه ایستادند. در آغاز جلسه دختر جوان در جایگاه ایستاد وگفت: روز حادثه وقتی سوار خودرو شدم یک سرنشین دیگر داخل خودرو بود کمی بعد از حرکت، فرد دیگری نیز سوار شد و وقتی من خواستم از خودرو پیاده شوم آن دو مرد کثیف مرا با تهدید چاقو به خلوتگاه خود بردند. از آن روز تاکنون تمام لحظاتم با کابوس عجین شده و زندگی روزانه ...
حکم اعدام برای دو متجاوز به دختر دانشجو
توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من دانشجوی دانشگاه در ورامین هستم. روز حادثه هم داشتم از دانشگاه به خانه برمی گشتم که سوار پرایدی شدم فکر کردم راننده مسافرکشی می کند. او در راه شخصی را سوار کرد آن قدر این اتفاق طبیعی بود که من اصلا فکر نکردم فردی که سوار شده مسافر نیست. نفر دیگری هم در ماشین بود کسی هم صحبتی نمی کرد. تا اینکه من از راننده خواستم توقف کند تا پیاده شوم. زمانی که می خواستم ...
اعدام؛ مجازات تعرض به دختر دانشجو
قبال دریافت پول با ما رابطه برقرار کند. وقتی به آنجا رسیدم و آن دختر را دیدم متوجه شدم آن ها دروغ گفته اند و دختر جوان به زور به خانه آن ها آمده است به همین دلیل تصمیم گرفتم شاکی را کمک کنم تا از دست آن ها فرار کند. با ثبت این اطلاعات و مشخصات، نوید، کامران و راننده خودرو دستگیر شدند. متهمان با اقرار به جرمشان گفتند برای تفریح دختر دانشجو را ربوده بودند. به این ترتیب بعد از تأیید پزشکی ...
ماموریت ما شکست آمریکا بود
: استاد فکری مربی تهران جوان بود و بعد از دو روز که با این تیم تمرین کردم به من گفت فردا با کپی شناسنامه و یک قطعه عکس به باشگاه بیا.بعد هم مالک ثروتمند دارایی مرا به این تیم برد و در 18سالگی با بزرگان فوتبال ایران مثل ناصر نوآموز و داوود حیدری همبازی شدم.در آن سال ها به رسم ادب توپهایی که بزرگترها شوت می زدند را جمع می کردم و در امجدیه مدام دنبال توپ می دویدم. ...
حاج محمد شهرکی؛ از آزادی زندانی حافظ قرآن تا نجات 9 محکوم به قصاص از چوبه دار/ 450 زندانی با تلاش این ...
می کردم که اونمرده باشد. نمی دانستم چکار کنم و کجا بروم. چند روزی در گرگان بودم و بعد تصمیم گرفتم به مشهد بروم. سوار ماشین شدم و به راه افتادم، اما از شانس بد من آن مرد به خاطر ضربات میله آهنی جانش را از دست داده بود و پلیس شماره پلاک و مشخصات ماشین را به همه پاسگاه ها داده بود به این ترتیب وقتی درمسیر مشهد بودم توسط پلیس دستگیر شدم. به قتل اعتراف کردم و دادگاه رأی به قصاص داد. در این چند سال که در ...
بررسی 6 راه برای تغییر رفتار پرخاشگری
خشمگینانه ی مادرش دوباره سکوت می کند، واکنش ناشی از گناه: “کریستین، تو باید از خودت شرمنده باشی – از من و پدرت می خواهی بیشتر برایت وقت بگذرانیم در حالی که چیزی بیشتر از خواسته ات را برایت فراهم می کنیم. اگر خیلی مهم است که دو ساعت ساده بعد از مدرسه را تنها هستی، می توانی تمام طول روز را با بچه ها بگذرانی و از آن ها مراقبت کنی . یا شاید انتظار داری به خاطر تو، کارم را از دست بدهم تا اینکه ...
نویسنده کتاب، سازنده کتابخانه
خریده است من هم در جواب گفتم خودم. دوباره پرسید این قفسه ها را کی خریده است؟ دوباره من جواب دادم این ها را هم خودم خریده ام او کمی مکث کرد و بعد گفت اگر پول مول لازم داشتی به من بگو. خیلی از حرف آن پسر کوچک خوشم آمد و با اینکه می دانستم که او هیچ پولی ندارد، روحیه گرفتم. اوگفت این ها را برای ما آورده اید؛ خاله انگار می خواهید بروید بهشت. یک روز هم یکی از دخترها نقاشی یک اسکوتر را به عنوان ...
تجاوز به زن جوان در میان التماس هایش
محل کارش را ترک کند و به خانه بیاید تصمیم گرفتم به خانه مادرم بروم. به همین خاطر منتظر تاکسی ایستادم. وی ادامه داد: من سوار یک پراید سفید شدم. راننده جوان سر صحبت را باز کرد و من هم با او درد دل کردم اما در میان راه متوجه شدم به سمت بیراهه می رودبه او اعتراض کردم و او پراید را در گوشه ای خلوت متوقف کرد. می خواستم از ماشین پیاده شوم که دیدم درها قفل است. او به سویم حمله کرد و چون مقاومت ...
بازگشت دو قاتل به زندگی
نداشتم به همین خاطر مقابل خانه همسرم که مدتی قبل او را صیغه کرده بودم، رفتم تا شب را آنجا بمانم. وقتی وارد خانه شدم به اتاقی رفتم که دیدم دو دختر جوان مشغول مصرف مواد هستند. خواستم دراز بکشم که آن ها با دیدن من عصبانی شدند و یکی از آن ها با من درگیر شد. در آن درگیری او با چوب به سرم کوبید. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم دست به چاقو شدم. همان موقع دوستش مهتاب به هواخواهی جلو آمد که با چاقو به او ...
نکات سفر به مناطق روستایی ایران
هر حال پس از پیدا کردن محل اقامت، می توانید وسایل خود را در آنجا گذاشته و سبک بار در طبیعت اطراف روستا بگردید. با طلوع خورشید بیدار شوید یکی از توصیه های مهم در نکات سفر به مناطق روستایی بیدار شدن با طلوع خورشید است. به هیچ عنوان طلوع زیبای خورشید را در طبیعت روستا از دست ندهید. همانند مردم روستایی صبح زود بیدار شوید. می توانید از آن ها بخواهید تا شما را بیدار کنند و در کارهای ...
اگر راننده اورژانس نمی شدم قطعأ پلیس می شدم
از من خواستند انجام بدهم، من هم بدون هیچ استرس و نگرانی همه را انجام دادم و در همان مرتبه اول قبول شدم. بعد زمانی که همسرم رفتند برای آزمون افسر به او گفت که همسرت از تمام مردهایی که اینجا بود مردتر بود. وقتی از ماشین پیاده شدم همه مرا تشویق می کردند. تسنیم: اگر راننده اورژانس نمی شدید و در این شغل مشغول نبودید فکر می کنید چه کاره می شدید؟ راشکی: قطعا پلیس می شدم. ...
28 سال پس از زلزله رودبار و منجیل
میلیون تومان وام ناظرها بارها خانه ام را بازدید کرده اند ولی ماه هاست که کارم عقب افتاده و قیمت ها هم هرروز بالا می رود . او خیال می کند خانه ای که بعد از زلزله با اسکلت فلزی ساخته با زلزله ای به شدت آن سال هم ویران نمی شود. تازه واردهایی که زلزله را ندیده اند زن میانسالی که زود ازدواج کرده و زود هم مادربزرگ شده است، می گوید: آقام در بالکن فوتبال می دید و من بچه شیر می دادم. کسی ...
گفت و گو با نوجوانی که می خواهد دست از دزدی بردارد
... چطور دست به دزدی زدی؟ راستش یک روز با این دوستم که با من بازداشت شده،با موتور گشت می زدیم که از شیطنت خواستیم سربه سر دختر جوانی بگذاریم. با موتور از کنارش رد شدیم و مهرداد موبایلش را از دستش زد، دختر جوان ترسید و سریع سوار تاکسی شد و گوشی دست مان ماند. از اونجا وسوسه شدیم تا هفته ای یک بار دست به موبایل قاپی بزنیم و این طور شد که خواسته و ناخواسته شدیم موبایل قاپ. قبل از ...
تصورات اشتباه و داستان های ساختگی در مورد سفر تک نفره خانم ها
تنها کسی نیستید که تنها سفر می کنید. این روزها، خانم ها بیشتر و بیشتر متوجه مفهوم سفر تک نفره شده اند و دست به تجربه آن می زنند؛ در طول سفرم از آشنا شدن با تعداد زیاد خانم هایی که به تنهایی سفر می کردند شگفت زده شدم. بنابراین از آنجایی که افراد بسیاری وجود دارند که همان موقعیت شما را دارند، بسیار گرم و صمیمی هستند و به آسانی ارتباط برقرار می کنند. شما به آسانی می توانید از طریق Hostelworld ...
تازه ترین اعترافات قاتل پسر بچه ماهشهری
ماشین را از پارکینگ بیرون بیاورم و در کنار خیابان در سایه پارک کنم. با آنکه گواهینامه ندارم، اما معمولاً پشت فرمان خودروی مادرم می نشینم. آن روز هم همین کار را کردم و زمانی که دنده عقب گرفتم تا از پارکینگ بیرون بیایم حس کردم که با چیزی برخورد کردم. ماشین را که پارک کردم با بدن نیمه جان امیرعلی مواجه شدم. وحشت زده بودم و استرس زیادی گرفتم. ساعت 5 بعد از ظهر بود برای همین کسی آن زمان در خیابان نبود تا ...
به جای تحریم خرید کالا ؛ به هم رحم کنیم !/ ماجرای قاتلی که قهرمان شد!
سن زیادی ندارد ولی جوان تنومندی است که ظاهر ساده ای دارد ولی همین ظاهر هم شبیه پدر است. نرگس هم دختر جوانی است که به اندازه علی ساده و خاکی به نظر می رسد. علی و نرگس این روزها پیگیر کار پدرشان هستند. تک وتنها باید مشکل پدرشان را حل کنند. یک روز دفتر وکیل یک روز دادسرا یک روز زندان. این حکایت زندگی مرد پنجاه ساله و علی و نرگس است. این یک داستان دراماتیک یا قصه نیست. این بخشی از یک گزارش ...