واکنش ح.ص به گزارش رد پای برخی سلبریتی ها و مسئولان در پرونده ثامن الحجج
سایر منابع:
سایر خبرها
خواستگار ناکام جواب زن جوان را با چاقو داد
.... او گفت: چند سال بود از همسرم جدا شده بودم و با دخترم زندگی می کردم. یک سال قبل به عنوان مسافر سوار ماشین پسری جوان به نام محمود شدم. او که مجرد بود، سر صحبت را باز کرد و این شروع آشنایی ما بود. او چند بار به دیدنم آمد و پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و می گفت قصد ازدواج دارد. این زن ادامه داد: ماجرای خواستگاری محمود را با خانواده ام در میان گذاشتم، اما چون مطلقه و صاحب فرزند بودم ...
دو روایت از مرگ یک کودک دوماهه
.... از این زندگی 4 دختر و یک پسر دارم. چه اتفاقی برای دخترت افتاد؟ زمستان سال 82 بود که دخترم تشنج کرد. آن زمان زینب دو ماه بیشتر نداشت. وضع مالی مان خیلی بد بود و در مسافرخانه زندگی می کردیم. زمانی که زینب در بیمارستان بستری شد برای اینکه توانایی مالی مان خیلی پایین بود من و سه فرزندم شب ها در حرم امام خمینی (ره) می خوابیدیم. تا اینکه دکتر به ما گفت: دستگاه های لازم برای ...
فراز و نشیب های زندگی بیماران کلیوی
همان دیروز مدام گریه می کنم، مگر خود خدا ما را از این مشکل خلاص کند. بیماری و فقر خیلی سخت است و خدا این دو را با هم نصیب هیچ یک از بندگانش نکند. چهار تا بچه دارم، دخترم و دو تا از پسرهایم ازدواج کرده اند، پسرهایم خودشان کارگری می کنند و من نمی توانم انتظاری از آن ها داشته باشم. بیتی می گوید: شوهرم سیمان کار بود و پیش از بیماری کار می کرد و در حدی داشتیم که از پس مخارجمان بربیاییم، اما ...
ذهن مردم را در مسیر خردورزی ساماندهی کنیم نه غوغاسالاری
مسئولیت و وزیر شده و... اینجا کسی را نداریم اما من قبول نکردم . استاد چه سالی ازدواج کردید؟ حدود 29 یا 30 سالم بود که ازدواج کردم، سه فرزند دارم، یکی پزشک است و تخصص طبع فیزیکی دارد و بیشتر به درد کمر و زانو می پردازد، کرج درمانگاه دارد، دخترم دانشجوی هنر مجسمه سازی است و پسر دیگرم، شاگرد اول دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و دوره دکتری را از کانادا بورس گرفت فارغ التحصیل شد بیکار ...
خواستگار چاقو به دست به میز محاکمه بازگشت
خودرویی به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و به طور معجزه آسایی از مرگ نجات یافت. نازنین 35 ساله بعد از بهبودی گفت: چند سال قبل از همسرم جدا شدم و با دخترم زندگی می کردم. سال گذشته به عنوان مسافر سوار ماشین مرد جوانی به نام بهنام شدم. بعد از طی مسافتی سر صحبت را باز کرد و فهمیدم او مجرد است. این آغاز آشنایی من و بهنام شد. بعد از چند ملاقات او ابراز علاقه کرد و گفت: قصد ازدواج دارد. ...
حکم خواستگار کینه توز شکست
حوالی عبدل آباد دیده بود بلافاصله زن را به بیمارستان منتقل کرد. لیلا 35ساله که بشدت زخمی شده بود با تلاش کادر پزشکی از مرگ نجات یافت.این زن پس از درمان به اداره پلیس آگاهی مراجعه کرد و به طرح شکایت پرداخت. او به افسر پرونده گفت: چند سالی بود که از همسرم جدا شده بودم و با دخترم زندگی می کردم. تا اینکه یک سال پیش به عنوان مسافر سوار خودرویی شدم که راننده اش فردی به نام میثم بود ...
واکنش متکی و ح.ص به گزارش تخلفات ثامن الحجج
...، حدود یک میلیارد و 200 میلیون تومان بوده که به صورت کامل تسویه شده است و مدارک تسویه آن نیز موجود است. دخترم حقوق نجومی نگرفته است ح.ص همچنین با رد دریافت حقوق نجومی از سوی دخترش می افزاید: چنین چیزی صحت ندارد. دخترم حدود دو سال در آن مؤسسه مشغول به کار بود که پس از ازدواج نیز آنجا را ترک کرد. او که مانند 5000 کارمند دیگر این مؤسسه در آنجا مشغول به کار بود، در ابتدا حدود ...
حاشیه های فایل صوتی گفت وگوی یک نماینده مجلس با یک زن/واکنش ح.ص به گزارش رد پای برخی سلبریتی ها و ...
نکرده است و ارتباطی بین او و این مؤسسه وجود ندارد. حتی یک ریال هم بدهی به مؤسسه ندارم، همه مبالغ اقساط تسهیلات در سال 95تسویه شده است. دخترم حقوق نجومی نگرفته است، دخترم حدود دو سال در آن مؤسسه مشغول به کار بود که پس از ازدواج نیز آنجا را ترک کرد. او که مانند پنج هزار کارمند دیگر این مؤسسه در آنجا مشغول به کار بود. کل حقوق بنده ماهانه پنج میلیون تومان بوده و در سال 95 در ازای پنج سال حقوقی که ...
ازدواج سریالی یک زن با 23 مرد
وقتی 15 سالگی دخترم را به دنیا آوردم، مادرم از ترس آبرو به نام خودش برای او شناسنامه گرفت یک خانم آمریکایی به نام لیندا ولف 23 بار ازدواج کرده است. او تا کنون بیست و سه بار ازدواج کرده و اکنون نیز در جستجوی مورد دیگری برای بیست و چهارمین بار است . خانم ولف که 68 سال سن دارد ، توانسته نامش را در کتاب گینس به ثبت برساند . او می گوید که به ازدواج اعتیاد پیدا کرده است .اولین ...
چهار تکذیبیه برای یک گزارش جنجالی!
الحجج شد. "ح. ص" با رد دریافت حقوق نجومی از سوی دخترش تاکید کرد: چنین چیزی صحت ندارد. دخترم حدود دو سال در آن مؤسسه مشغول به کار بود که پس از ازدواج نیز آنجا را ترک کرد. او که مانند پنج هزار کارمند دیگر این مؤسسه در آنجا مشغول به کار بود، در ابتدا حدود 700 هزار تومان دریافتی داشت که بعد ها تا یک میلیون و 400 هزار تومان افزایش یافت. به گفته ح. ص او به هیچ عنوان تسهیلاتی دریافت ...
پسر بی شرم دختر بیچاره را مجبور می کرد که به خواسته های کثیفش تن دهد
به گزارش نامه نیوز زمان ازدواج به نوعی بچه بودم و خانواده ام نیز به دلیل ترس از آبرویشان از من پشتیبانی نمی کردند. با این مرد فقط می سوختم و می ساختم. وقتی از مشکلات زندگی ام حرف می زدم می گفتند اگر بچه دار شوی مشکلاتت خود به خود حل می شود و رفتار همسرت تغییر خواهد کرد. وقتی دخترم به دنیا آمد همسرم نه تنها تغییر نکرد بلکه بدتر هم شد و زیادتر اوقات خود را با دوستانش سپری می کرد. دخترم پنج ساله شده ...
تلویزیون در آخرین هفته تیرماه؛
به گزارش هنرنیوز ، فیلم های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن ماه جبین ، گردنه ، جیب برها به بهشت نمی روند ، ایکیچان توبوکو ، سفر لورین ، راز دخترم ، اینجا چراغی روشن است ، دوندگان ، بیگانه تنها ، کماندو 2 ، تماس ، زمان رو راستی ، خرگوش مخملی ، خود اشتغالی ، پرونده زد ، دعوت ، خاتم شیراز ، اسباب بازی فروشی عجیب آقای مگوریوم ، آقای مهربان ، قلعه ، هیولای نفتی ، ارباب جنگ ، خلبان ، هامون ، تنها در جنگل ...
نقشه شو راننده تاکسی برای زن جوان ؛ قول داده بود که او را عقد می کند
زن جوان در حالی که پرونده شکایت خود از راننده پراید را روی میز مشاور می گذاشت به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: همسر اولم به موادمخدر آلوده بود و زمانی که خمار می شد دیگر من و دختر 3 ساله ام امنیت جانی نداشتیم. با هر بدبختی بود از او طلاق گرفتم.. دوست داشتم در یک مکان آرام و بی دغدغه به زندگی ام ادامه بدهم این بود که به عنوان کارگر خدماتی در یک هتل مشغول کار شدم و دخترم را نیز با خودم ...
باز هم ردپای یک زن خائن در پرونده دسیسه خونین! + عکس و جزییات
زندگی ام را دوباره با محمدرضا شروع کردم ، گفتم بهتر است دیگر با من تماس نداشته باشد. او هم ارتباطش را با من قطع کرد. من هیچ خبری از او نداشتم تا اینکه بعد از فوت شوهرم یک روز مقابل مدرسه دخترم آمد و به من تسلیت گفت . در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. رکنا
شلیک مرگ بار؛ پایان عشق ممنوعه
...، ادعا کرد که نمی داند سهند در قتل همسرش چه نقشی داشته است. او به مأموران گفت: وقتی شوهرم کشته شد، من سهند را ندیدم و اصلا با او هم ارتباطی نداشتم. یک روز مقابل مدرسه دخترم آمد و به من تسلیت گفت و بعد از آن هم دیگر سهند را ندیدم. این زن منکر رابطه با سهند نشد و گفت: من یک بار از عارف جدا شدم و در زمانی که جدا شده بودم، سهند با من در تماس بود، اما وقتی با شوهرم آشتی کردم دیگر ...
ماجرای کارتن خواب معتادی که 3 بار ازدواج کرد !
یک خلافکار حرفه ای تبدیل شده بودم و با جرایمی چون سرقت، خرید و فروش مواد مخدر و مالخری همواره در زندان بودم. او نیز مجبور شد از من طلاق بگیرد و به سوی سرنوشت نامعلوم خودش برود. در این شرایط چون نمی توانستم از دختر نوزادم که حاصل ازدواج من و همسر دومم بود نگهداری کنم به ناچار او را به فردی سپردم و قول دادم هرگز به دنبال دخترم نروم مدتی بعد وقتی برای آخرین بار از زندان آزاد شدم با دختر دیگری ازدواج ...
از دپوی لوازم خانگی در انبار های تهران تا استیصال یک پدر از عدم فروش کالا برای تهیه جهیزیه دخترش!
دخترش به بازار آمده بود با چهره ای مستاصل می گوید: برای خرید جهیزیه دخترم چند وقت است که به بازار مراجعه می کنم، اما هر جا می روم کالا نمی فروشند و من مستاصل هستم و نمی دانم تا مراسم ازدواج دخترم از کجا لوازم آن را تهیه کنم. بسیاری از لوازم خانگی دپوی شده و در سطح عرضه توزیع نمی شود / استیصال پدری که برای تهیه لوازم خانگی جهیزیه در بازار حضور داشت/ انبار های شرکت تولید کننده و وارد کننده ...
قصه مهشید، زن پرکار شهر
کنم چند جا هم برای کار رفتم یا برادرم قبول نکرد یا از نظر مالی حقوقش کفاف مخارج حداقلی ام زندگی من و بچه هایم را نمی داد. مهشید روزی که خسته و ناامید سوار مترو می شود تا به خانه برگردد، خوابش می برد و با سروصدای دستفروش های مترو بیدار می شود و گله می کند اما همین بگومگو فکری به ذهنش می آورد؛ در مترو دستفروشی کند. دوسالی می شود دستفروشی می کنم و خدا را شکر محتاج کسی نیستم. جهیزیه دخترم را با همین دستفروشی تهیه کردم و فرستادم خانه بخت؛ اما سختی های خودش را هم دارد ولی همین که محتاج کسی نیستی و دستت را روی زانوی خودت می گذاری و بلند می شوی جای شکر دارد. ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات/ اینجا چراغی روشن است!
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل از فارس فیلم های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن ماه جبین ، گردنه ، جیب برها به بهشت نمی روند ، ایکیچان توبوکو ، سفر لورین ، راز دخترم ، اینجا چراغی روشن است ، دوندگان ، بیگانه تنها ، کماندو 2 ، تماس ، زمان رو راستی ، خرگوش مخملی ، خود اشتغالی ، پرونده زد ، دعوت ، خاتم شیراز ، اسباب بازی فروشی عجیب آقای مگوریوم ، آقای مهربان ، قلعه ، هیولای نفتی ، ارباب جنگ ...
فرصت ها و چالش های زندگی دختران/ جای خالی الگوی جذاب زن امروزی
توجه به اینکه دخترم در سال های پایانی دبیرستان قرار دارد و ممکن است قبل از ورود به دانشگاه ازدواج کند، در بحث ازدواج و فراگیری مهارت های زندگی سعی دارم بسیاری از مهارت ها و نحوه برخورد با خانواده همسر را به خوبی به او آموزش دهد. اسماعیلی اضافه کرد: یک مادر باید از دوران دبستان بسیاری از مسائل را به مرور به دختر خود آموزش دهد تا زمانی که این دختربچه بزرگ و وارد جامعه شد، مادر خیال آسوده ...
جزئیات جنایت خیابانی به دست "شوهر پنجم"
.... همان جا بود که گفت دیگر نمی خواهم زندگی کنم. تصمیمش را گرفته بود. با پدرام قرار گذاشت تا دادگاه بروند. اصرار کردم که من هم بیایم، اما می گفت لازم نیست؛ تا اینکه آن روز سیاه از راه رسید؛ روزی که با من تماس گرفتند و گفتند نازنین در پزشکی قانونی است؛ باید جسدش را تحویل بگیرم. از آن روز به بعد زندگی برایم سیاه و تاریک شده است. نمی دانم چرا پدرام باید دخترم را بکشد. امیدوارم تقاص کارش را بدهد. ...
واکنش منوچهر متکی و ح.ص به موضوع وام گرفتن از موسسه ثامن الحجج
مدارک تسویه آن نیز موجود است. دخترم حقوق نجومی نگرفته است ح. ص همچنین با رد دریافت حقوق نجومی از سوی دخترش می افزاید: چنین چیزی صحت ندارد. دخترم حدود دو سال در آن مؤسسه مشغول به کار بود که پس از ازدواج نیز آنجا را ترک کرد. او که مانند پنج هزار کارمند دیگر این مؤسسه در آنجا مشغول به کار بود، در ابتدا حدود 700 هزار تومان دریافتی داشت که بعدها تا یک میلیون و 400 هزار تومان افزایش یافت. به ...
این مرد هولناک ترین فیلم قتل زنی در وسط خیابان را رقم زد + جزییات
پدرام قرار گذاشت تا دادگاه بروند. اصرار کردم که من هم بیایم، اما می گفت لازم نیست؛ تا اینکه آن روز سیاه از راه رسید؛ روزی که با من تماس گرفتند و گفتند نازنین در پزشکی قانونی است؛ باید جسدش را تحویل بگیرم. از آن روز به بعد زندگی برایم سیاه و تاریک شده است. نمی دانم چرا پدرام باید دخترم را بکشد. امیدوارم تقاص کارش را بدهد. ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات آخر هفته
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، فیلم های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن ماه جبین ، گردنه ، جیب برها به بهشت نمی روند ، ایکیچان توبوکو ، سفر لورین ، راز دخترم ، اینجا چراغی روشن است ، دوندگان ، بیگانه تنها ، کماندو 2 ، تماس ، زمان رو راستی ، خرگوش مخملی ، خود اشتغالی ، پرونده زد ، دعوت ، خاتم شیراز ، اسباب بازی فروشی عجیب آقای مگوریوم ، آقای مهربان ، قلعه ، هیولای نفتی ، ارباب جنگ ، خلبان ، هامون ...
ِ زور کم روز دختر
هایی که خودم تجربه کرده ام، نمی خواهم به دخترم منتقل شود. محدودیت های تحصیلی در شهر من و نبود رشته ریاضی برای دختران و به ناچار تجربه خوابگاه و... مصاحبه های کاری غیرمنصفانه که اولویت با پسران بود در صورتی که شایستگی هایم بالاتر از رقیبان پسر بود؛ دلیلی که خیلی واضح اعلام کردند که اولویت با پسران برای کسب این شغل هست. نبود یک پارک ویژه دختران در شهرم که دوچرخه سواری برایش یک رؤیا باشد. فوتبال بازی ...
اگه شوهرت بشم منو با چی می زنی؟ !
، از بس همسرم با من بدرفتاری می کند. حتی یک بار وقتی سر دخترم داد کشیدم که چرا تکالیفش را انجام نداده با عجله به سمت مادرش رفت و از او خواست مرا بزند . او درباره این که چرا از همسرش شکایت نمی کند، می گوید: بروم کلانتری چه بگویم؟ بگویم زنم مرا می زند؟ کم در خانه و در و همسایه مسخره شدم، حالا بروم خودم را سوژه خنده ماموران پلیس کنم؟ اصلا کسی باور نمی کند که مرد از زنش کتک بخورد! مامور کلانتری از من نمی پرسد تو با 100 کیلو وزن چطور از یک زن 60 کیلویی کتک خوردی؟ منابع: سازمان پزشکی قانونی، فارس، خبرآنلاین و مهرخانه ...
همسرم وسواس دارد و حاضر نیست به من دست بزند!
را هم بپردازید. مهتاب به جای پوریا گفت: مهریه من 100 سکه طلاست. اما او هیچ چیزی ندارد. نه خانه ای از خودش دارد و نه پس اندازی. یک فیش حقوقی دارد و یک ماشین معمولی... من هیچ چیز نمی خواهم. در این میان مادر مهتاب گفت: من پوریا را مثل پسر خودم دوست دارم. حتی پیشنهاد دادم تا وقتی پدر و مادرش زنده هستند، دخترم پیش ما بماند. این طوری هم دل دخترم نمی شکند و هم پوریا می تواند از پدر و مادرش ...
ممنوعیت به بهانه جنسیت، آزار دهنده است!
...> بله. خوشگل، خوب و عفیف. در انتخاب پوشش دخترتان دخالتی داشتید؟ بگذارید یک خاطره تعریف کنم. من دخترم 7سال داشت، ما به همراه همسرم برای تفریح به پارکی رفتیم که در طول مسیر طی اتفاقاتی روسری و چادر دخترم را باد برد. دختر 7ساله ام بعد از ورود به پارک با همان پوشش دخترانه خود در پارک حاضر شد. یکی از خانم ها که محاسن من را دید نزدیک آمد و گفت: حاج آقا بهتر است به دخترتان بگویید روسری سر کند. من ...